eitaa logo
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
551 دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
787 ویدیو
30 فایل
ما اینجا جمع نشده ایم که تعداد اعضای #کانال و یا #بازدید از مطالب به هر نحوی برای ‌مان مهم شود! ما آمده ایم خود را #بسازیم؛ تا #نفس را از نَفَس در بیاوریم. از کانال #معبر_شهدا به کانال #شهدا؛ وصل شویم. ارتباط با خادم کانال @HOSSEIN_14 تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
) 🌺🍃🍂🌿🌺🍃🍂 🍃🍂🌿 @mabareshohada 🌺 💐🌹 🌹🌹 شهید 🌹🌹 نام : محمد تورجی زاده تولد : ۲۳ تیر ماه ۱۳۴۳ فرزند: حسن شهادت: ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶ محل شهادت: بانه _ منطقه عملیاتی کربلای 💐می خواهم در این بخش از شهیدی برایتان بگویم که آشنای تمام جوانان شهر اصفهان است و آرامگاهش مأمن تمام در ماندگان شهیدی که جوانان دهه سوم مجذوبش هستند و خواه و ناخواه زمان رفتن به گلستان شهدا خود را بر مزار این شهید وارسته می دانند . محمدرضا تورجی زاده فرمانده گردان یا زهرا شهیدی عاشق بانو صدیقه زهرا (سلام الله علیها ) بود و هنگام شهادت بر اثر جراحت از ناحیه پهلو چپ . بازوی راست و همچون بانو به شهادت رسید . در لحظه شهادت لبخند زیبایی برلبانش بود. بعدها پیغام داد و گفت: این بالاترین افتخار بود که من در آغوش امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف ) جان دادم محمدرضا تورجی زاده در سال چهل و سه در شهر شهیدان اصفهان به دنیا آمد . در همان دوران کودکی عشق و ارادت به خاندان نبوت و امامت داشته و با شور وصف ناپذیر در مجالس عزا داری شرکت می نمود . در کودکی بسیار با وقار نظیف و تمیز بوده به گونه ای که در میان همگنان ممتاز بود. در سال شصت و یک به جبهه عزیمت نمود و در تیپ نجف اشرف به خدمت مشغول شد . و در عملیات های محرم والفجر ها و کربلا ها شرکت نمودند . ایشان وصیت نمودند که بروی سنگ قبر ایشان بنویسند : یا زهرا 🍀به نماز اول وقت اهمیت فراوانی می دادند . و قران کریم را بسیار تلاوت می نمودند . همیشه دو ساعت قبل از نماز صبح به راز و نیاز می پرداختند . صدای گریه های ایشان بعضا موجب بیدار شدن دیگران می شد . این عبادت و راز و نیاز با معبود تا طلوع آفتاب ادامه داشت . 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 ✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا ڪلیڪ ڪنید 👇 🌺🍃@mabareshohada 🍃🌺 🍃🍂🌿 🌺🍃🍂🌿🌺🍃🍂
🍃🍂🌿🌺🍃🍂 🍃🍂🌿 @mabareshohada 🌺 💐🌹 🌹🌹 شهید 🌹🌹 🌹نوشته زیر برگرفته از کتاب یا زهرا (سلام الله علیها ) کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی می باشد . پیشنهاد می کنم حتما این کتاب رو تهیه و مطالعه کنید . مطمئن باشید پشیمان نخواهید شد همه به دنبال او بودند. او هم به دنبال مهدی فاطمه(سلام الله علیها ). آمده بود تا بفهمیم یاران آخرالزمانی امام عشق چگونهاند. آمده بود تا اشتیاق ظهور را در بین ما دوچندان کند. او در میان ما بود. آمده بود تا به فطرت خویش برگردیم. تا مطمئن شویم در این دوران هم می شود رجعت کرد. می توان به اصحاب کربلا ملحق شد 💐مداحی بود دلسوخته. از سوز دل می خواند. با صوت زیبایش دلهای مشتاق را شعله ور می کرد چهره ای زیبا داشت. نورانی بود. علت آن را هم آخرین فرستاده خدا بیان کرده بود: «نورانیت چهره انسان از زیادی نماز در شب است» سر انجام این مجاهد خستگی ناپذیر در پنجم اردیبهشت سال شصت و شش در ارتفاعات شهر بانه در استان کردستان در ساعت هفت و سی دقیقه صبح حین فرماندهی گردان یا زهرا در سنگر فرماندهی به شهادت رسیدند . جراحتی که موجب شهادت ایشان شد همچون حضرت زهرا بود : جراحاتی بر پهلو و بازو و ترکش ها به مانند تازیانه بر کمر ایشان. 🌹فرازی از وصیت نامه 🌹 نظم در امور را سرلوحه خود قرار دهید ... روز به روز بر معنـویت و صفــای روح خــود بیفزایید ، نماز شب را وظیفه خود بدانید ، حافظی بر حدود الهی باشید ... از پایان سربازی من چند ماه گذشت. به دنبال کار بودم، اما هرجا می رفتم بی فایده بود. می گفتند: فرم را تکمیل کن و برو! بعدا خبر میدهیم. دیگر خسته شده بودم. هرچه بیشتر تلاش می کردم کمتر نتیجه می گرفتم. به نمازم اهمیت می دادم. و خیلی شهید تورجی را دوست داشته و دارم. من از طریق یکی از بستگان که در جبهه همرزم شهید تورجی بود با او آشنا شدم. نمی دانم چرا ولی علاقه قلبی شدیدی به او دارم. بعد از آشنایی با او در همه مشکلات، خدا را به آبروی او قسم میدادم. رفاقت با او باعث شد به اعمالم دقت بیشتری داشته باشم. 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 ✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا ڪلیڪ ڪنید 👇 🌺🍃@mabareshohada 🍃🌺 🍃🍂🌿
🌹🌻🍁💕🌹 🌹🌹 شهید 🌹🌹 هرهفته حتما به سراغ او می رفتم. مواظب بودم گناهی از من سر نزند. من به واسطه این شهید بزرگوار عشق و علاقه خاصی به حضرت زهرا(سلام الله علیها ) پیدا کردم. یکبار به سر مزار شهید تورجی رفتم. وضو گرفتم. شنیده بودم شهید تورجی به نماز شب اهمیت می داد. من هم نماز شب خواندم، بعد هم نماز صبح وخوابیدم. در خواب چند نفر را دیدم که به صف ایستاده اند. شخصی هم در کنار صف بود. بلافاصله شهید تورجی از پشت سر آمد و به من گفت: برو انتهای صف! شخصی که در کنار صف ایستاده بود به من نگاهی کرد، اما به احترام تورجی چیزی نگفت. از خواب پریدم. همان روز از گزینش شرکت آب اصفهان تماس گرفتند. یکی از دوستانم آنجا شاغل بود. گفت: سریع بیا اتاق مسئول گزینش! وقتی رفتم دوستم گفت: چرا اینطوری اومدی؟ چرا کت و شلوار سفید پوشیدی؟! وارد دفتر مسئول گزینش شدم. یکدفعه رنگم پرید! این همان آقایی بود که ساعاتی قبل در خواب دیده بودم، کنار صف ایستاده بود. فرم را از من گرفت، نگاهی کرد و پرسید: مجردی؟! کمی نگاهش کردم. گفتم: اگر اینجا مشغول به کار شوم حتما متاهل می شوم. نگاهی به من کرد و گفت: واقعا اگر مشکل کار تو برطرف شد زن میگیری؟ من هم که خیالم از استخدام راحت شده بود شوخی کردم و گفتم: نه، دختر می گیرم! خندید و پایین فرم مرا امضا کرد. فرم را به مسئول مربوطه تحویل دادم. باورش نمی شد، گفت: صد تا لیسانس تو نوبت هستند، چطور برگه شما رو امضا کردند؟! مشکل کار برطرف شد. با عنایت خدا مشکل ازدواج هم برطرف گردید. با دختر یکی از بستگان ازدواج کردم. وقتی مراسم عقد تمام شد با همسرم رفتیم بیرون. گفتم: خانم می خوام شما رو ببرم پیش بهترین دوستم! 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 ✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا ڪلیڪ ڪنید 👇 🌺🍃@mabareshohada 🍃🌺 🍃🍂🌿
🌹🍁🌹 بیشتر مناجات‌ها و مداحی‌های محمد در مورد و بود خیلی ناراحت بودم تا اینکه یک شب محمد را در خواب دیدم خوشحال بود و بانشاط لباس فرم سپاه بر تنش بود چهره‌اش خیلی شده بود یاد مداحی‌های او افتادم،پرسیدم محمد،این همه در از آقا خواندی توانستی او را ببینی محمد در حالی که می‌خندید گفت من حتی آقا امام زمان را در آغوش گرفتم @mabareshohada
🌷 بمناسبت میلاد حضرت زهرا (س) و روز مادر... دیدن عکست تمام سهم من است، از تو، آن را هم جیره بندی کرده ام تا مبادا، توقعش زیاد شود! دل است دیگر، ممکن است فردا خودت را از من بخواهد. 📸 مادر سردار شهید فرمانده گردان یا زهرا (س) لشکر ۱۴ امام حسین (ع) ✍ علاقه شهید تورجی زاده به حضرت فاطمه زهرا(س) به حدی بود که وصیت کرد بر روی سنگ قبرش نام مبارک حضرت زهرا را بنویسند. او سرانجام در ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶ در ارتفاعات بانه کردستان حین فرماندهی گردان یا زهرا (س) همچون مادرش زهرا (س) از ناحیه پهلو و بازو مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به شهادت نائل آمد. @mabareshohada
مگه می شود در شب عزاداری الله علیها بود و یادی از منادی زمزمه‌ی یا زهرا(س) شهید نکرد. ایام عاشورا تاسوعا همه می‌رفتند گردان حضرت شب عاشورا هم، پاتوق همه گردان (ع) بود. امّا ایام فاطمیه؛ جبهه یعنی گردان (س) و زمزمه های شهید تورجی زاده..... وقتی می رسیدی پای روضه اش فقط کافی بود با این شعر شروع کنه: برهم زنید یاران این بزم بی صفا را مجلس صفا ندارد بی یار با صدای گریه‌ی بچه ها صدای شهید تورجی زاده دیگه شنیده نمی شد... التماس دعا 🇮🇷 ای با شهدا @mabareshohada