eitaa logo
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
546 دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
801 ویدیو
30 فایل
ما اینجا جمع نشده ایم که تعداد اعضای #کانال و یا #بازدید از مطالب به هر نحوی برای ‌مان مهم شود! ما آمده ایم خود را #بسازیم؛ تا #نفس را از نَفَس در بیاوریم. از کانال #معبر_شهدا به کانال #شهدا؛ وصل شویم. ارتباط با خادم کانال @HOSSEIN_14 تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
💕🌻🌷🌹💕🌺🍁🌹 یه همیشه فقط حواسش به حرفای شه نه هیچکس دیگه یه بچه حزب اللهی هم حواسش به هست هم حواسش به دعای عهد و زیارت عاشوراش ترک نمیشه نمازاش اول وقته هم تفریحش با دوستاش. سینما و پارک رفتنش سرجاشه هم هیئت و جلسات مذهبیش واسش حرف اولو میزنه وقتی باعث ناراحتی یکی بشه تا از دلش در نیاره آروم نمیشه در عین اینکه حواسش به هست هم خیلی براش مهمه بچه حزب اللهی تنهایی رو حس نمیکنه. چون تا فکر کنه تنها شده یاد اماما و شهدا میفته که هیچوقت تنهاش نمیذارن و بهش یادآوری میکنند که خدا رو داره اونوقته که وقتی دلش میگیره میره سراغ « الا بذکر الله تطمئن القلوب » وقتی دلش هوای گریه داشته باشه به جای آهنگای غمگین میره سراغ روضه ی اربابش چونکه میدونه امامش بهش گفته هر وقت خواستید گریه کنید بر امام حسین علیه السلام گریه کنید بچه حزب اللهی وقتشو تلف نمیکنه بحثای الکی رو میذاره کنار ش ترک نمیشه بچه حزب اللهیا حواسشون به همدیگه هست که یه وقت گم نشن! از راه اصلی منحرف نشن 🌹🌹💕💕💕🌻🌻🌻🌺🌺🌷🌷🍁🍁🌹🌹 ✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا کانالی متفاوت در ایتا ڪلیڪ ڪنید 👇 🌺🍃@mabareshohada 🍃🌺
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌙(فوق العاده قشنگ) 😍 راوی : رحیم اثنی عشری ━━☘️🌸☘️━━ پاییز سال ۱۳۶۴ بود. به همراه دوستان به منطقه اعزام شدیم. وقتی وارد پادگان دوکوهه شدیم ما را تقسیم بندی کرده و به گردان سلمان فارسی فرستادند.🚌 گردان سلمان از گردان‌های دائمی نبود. بلکه هر زمان نیروی اعزامی زیاد بود تشکیل می‌شد و زمانی که نیرو کم بود این گردان منحل می شد. فرمانده گردان ما برادر میرکیانی و جانشین ایشان (شهید) مظفری بود. من به همراه ۳۰ نفر دیگر به دست دوم از گروهان سوم این گردان رفتیم. مسئول دسته امّا برادر (شهید) طباطبایی بود. چند جوان خیلی خوب از منطقه شمال تهران نظیر برادران میرزایی و طلایی با ما بودند . جمع خوبی داشتیم. ما همگی در دو اتاق از طبقه اول ساختمان گردان سلمان در دو کوهه مستقر شدیم. در همان روزهای اول متوجه شدم که یکی از جوانان دسته ما حالات خاصّی دارد❗️به او برادر نیری می‌گفتند. آن روزها همه رفقا اهل معنویت بودند اما حالات او فرق میکرد❗️ وقتی فهمیدیم که از شاگردان آیت الله حق شناس بوده از او خواستیم که امام جماعت دسته ما بشود. هرچند زیر بار این مسئولیت نمی رفت، اما با فرمان مسئول دسته مجبور شد جلو بایستد. اطاعت از فرمانده واجب بود. خلاصه بچه های دسته ما حدود سه ماه از وجود او استفاده کردند. برادر نیری انسان و آرامی بود. لذا به راحتی نمی شد به شخصیت او پی برد. بیشتر اوقاتی که ما مشغول صحبت و خنده و استراحت و... بودیم او مشغول و یا می شد . در میان بچه های دسته ما یک نفر بود که بیش از بقیه با برادر نیری خلوت می کرد. آنها با یکدیگر مشغول سیر و سلوک بودند. علی طلایی هیچگاه از احمد آقا جدا نمیشد آنها رازدار هم بودند.👬 طلایی تنها پسر یک خانواده از شمال تهران بود. در یک خانواده مرفه بزرگ شده بود. خانواده‌ای که بعدها متوجه شدیم زیاد در قید و بند مسائل دینی نیستند❗️ او این گونه آمده بود و خدا احمد آقا را برایش قرار داد تا با هم مسیر کمال را طی کنند. هرچند که او چند سال از احمد آقا بزرگتر بود، اما مثل مراد و مرید به دنبال برادر نیری بود. او بهتر از بقیه احمد آقا را شناخته بود برای همین هیچ گاه از او جدا نمی شد.😇 به یک امامزاده رفتیم. از آنجا پیاده برگشتیم. توی راه بودیم که بچه‌ها با برادر نیری مشغول صحبت شدند. آن جا حرف از شهادت شد. مسئول دسته ما و شهادت خودش را بیان کرد❗️ من با تعجب گوش میکردم. احمد آقا هم گفت: من خواب برادرم را دیدم. آمد دنبالم و من رو برد به سمت آسمان. البته مدتی مانده تا زمانش برسد❗️ علی طلایی هم گفت: من منتظر یک خمپاره شصت هستم که همراهش حورالعین ها بیان پایین و‌...❗️ طلایی اطلاعات خوبی از حالات درونی احمدآقا داشت. چیزهایی می دانست که کسی از آنها خبر نداشت. برای همین هیچ گاه از احمد آقا جدا نمی‌شد. یکبار که داشتند با احمد آقا قرآن می خواندند رفتم بین آن ها نشستنم و عکاس از ما عکس انداخت. که شد تصویر ابتدای همین داستان.📸 در منطقه فاو بودیم که احمد آقا شهید شد. در همان شب طلایی هم مجروح شد.😭 بعد از عملیات دیدم رفقای قدیمی دور هم نشسته اند از احمد آقا حرف میزنند. آنها چیزهایی می‌گفتند که باور کردنی نبود❗️ از ارتباط همیشگی احمد آقا با (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و یا اطلاع از برخی موارد و.... به رفقا گفتم: باید این موارد را از علی طلایی سوال کنیم. او بیش از بقیه احمد آقا را شناخت. یکی از دوستان قدیمی گفت: می خواهی بری سراغ علی طلایی⁉️ با علامت سر حرفش را تایید کردم.👌🏻 دوستم گفت: خسته نباشی. علی طلایی چند روز پیش تو پدافندی منطقه فاو شد و رفت پیش برادر نیری.💔😭 ✨✨✨ شهید ابراهیم هادی با کسب اجازه از انتشارات ومولف برای تایپ. @mabareshohada
🌷 🌷 🕊 🕊 🌷 (مهدے) 👌 👇 🌸 ادواردو می‌گوید : «در ڪه بودم یڪ روز در ڪتابخانہ قدم مےزدم و ڪتاب‌ها را نگاه مےڪردم ڪه چشمم افتاد بہ . ڪنجڪاو شدم ڪه ببینم در قرآن چہ چیزے آمده‌ است . آنرا برداشتم و شروع ڪردم بہ ورق زدن و آیاتش ر ا بہ انگلیسی خواندم ؛ احساس ڪردم ڪه این ڪلمات ، ڪلماتے نورانے است و نمےتواند گفتہ بشر باشد . خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم ، آن را امانت گرفتم و بیشتر ڪردم و احساس ڪردم ڪه آن را مےفهمم و قبول دارم .» 🌸 ادواردو از ابتدای آوردن توسط والدینش ڪه اگر مےخواهد مسلمان بماند خبرے از ارث نیست ...خانواده آنیلے براے آنڪه ادواردو را از ارث محروم ڪنند ، سعے زیادے در دیوانہ جلوه دادن وے داشتند . بہ همین منظور وی را در بیمارستانے روانے بسترے ڪردند ڪه بہ گفتہ ادواردو ، همہ ڪارڪنان آن بودند . ادواردو بہ خاطر ترس از در آن تیمارستان سعے ڪرد تا از آنجا فرار ڪند . 🌸 ادواردو آنیِلی فرزند جیانی آنیلی - و میلیاردر💰 ایتالیایـے و مالڪ سابق مجموعه - و مارلا کاراچولو بود . مادرش هم یڪ پرنسس یهودے بود ؛ تنها سود دارایـےهاے خانواده او ۶۰ میلیارد دلار در سال برآورد شده است . وے پس از قبول نام خود را به تغییر داد . در تاریخ ۲۴ آبان ۱۳۷۹ ، سرانجام دستهایـے پشت پرده تصمیم بہ حذف او گرفتند و وے را ناجوانمردانہ بہ شهادت رساندند . 🌷 _ولادتشان 🌱19تیرماه *شادی روحش صلوات*💙🌹 👇👇🇯‌🇴‌🇮‌🇳 👇👇 ڪلیڪ ڪنید 👇 📥 🍃🌺 @mabareshohada 🌺
👌 👇 🕊 🕊 🌷 (مهدے) 🌸 ادواردو می‌گوید : «در ڪه بودم یڪ روز در ڪتابخانہ قدم مےزدم و ڪتاب‌ها را نگاه مےڪردم ڪه چشمم افتاد بہ . ڪنجڪاو شدم ڪه ببینم در قرآن چہ چیزے آمده‌ است . آنرا برداشتم و شروع ڪردم بہ ورق زدن و آیاتش ر ا بہ انگلیسی خواندم ؛ احساس ڪردم ڪه این ڪلمات ، ڪلماتے نورانے است و نمےتواند گفتہ بشر باشد . خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم ، آن را امانت گرفتم و بیشتر ڪردم و احساس ڪردم ڪه آن را مےفهمم و قبول دارم .» 🌸 ادواردو از ابتدای آوردن توسط والدینش ڪه اگر مےخواهد مسلمان بماند خبرے از ارث نیست ...خانواده آنیلے براے آنڪه ادواردو را از ارث محروم ڪنند ، سعے زیادے در دیوانہ جلوه دادن وے داشتند . بہ همین منظور وی را در بیمارستانے روانے بسترے ڪردند ڪه بہ گفتہ ادواردو ، همہ ڪارڪنان آن بودند . ادواردو بہ خاطر ترس از در آن تیمارستان سعے ڪرد تا از آنجا فرار ڪند . 🌸 ادواردو آنیِلی فرزند جیانی آنیلی - و میلیاردر💰 ایتالیایـے و مالڪ سابق مجموعه - و مارلا کاراچولو بود . مادرش هم یڪ پرنسس یهودے بود ؛ تنها سود دارایـےهاے خانواده او ۶۰ میلیارد دلار در سال برآورد شده است . وے پس از قبول نام خود را به تغییر داد . در تاریخ ۲۴ آبان ۱۳۷۹ ، سرانجام دستهایـے پشت پرده تصمیم بہ حذف او گرفتند و وے را ناجوانمردانہ بہ شهادت رساندند . شهادت 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹 🕊الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجهم 🍃🌺 @mabareshohada 🌺