🌹🍃✨🍃🌹
#خاطره
خواهرش پيراهن برايش فرستاده بود.
من هم يك شلوار خريدم، تا وقتى از منطقه
آمد، با هم بپوشد.😊
لباس ها را كه ديد، گفت «تو اين شرايط جنگى، وابسته ام مى كنين به دنيا.»😔😞
گفتم «آخه يه وقتايى نبايد به دنياى ماهام سر بزنى؟»🤔
بالأخره پوشيد.☺️🍃
وقتى آمد، دوباره همان لباس هاى كهنه تنش بود.🤔🤔🤔
چيزى نپرسيدم.
خودش گفت «يكى از بچه هاى سپاه عقدش🌸🌸 بود. لباس درست و حسابى نداشت... .😊
.
شادی روح بلند #شهید #مهدی_زین_الدین #صلوات
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴
#شهیدانه
#درس_اخلاق
#سردار_شهید
#مهدی_زین_الدین
در ستاد لشگر بودیم. #شهید_زین_الدین یکی از بچه های زنجان را خواسته بود، داشت خیلی خودمانی با او صحبت می کرد. نمی دانستم حرفهایشان درباره چیست.
آن برادرم دائم تندی می کرد و جوش می زد.
آقا #مهدی با نرمی و ملاطفت آرامش می کرد.
یکهو دیدم این برادر یک چاقوی ضامن دار از جیبش درآورد، گرفت جلوی #شهید_زین_الدین و با عصبانیت گفت : #حرف حساب یعنی این و چاقو را نشان داد.
خواستم واکنش نشان بدهم که دیدم آقا #مهدی می خندد .
با مهربانی خاصی چاقو را از دستش گرفت، گذاشت توی جیب او، بعد #دستی به سرش کشید و با گشاده رویی تمام به حرفهایش ادامه داد.
ظاهرا این برادر #اختلافی با یکی از همشهریانش داشت که آقا #مهدی با پا در میانی می خواست مسائلشان را رفع و رجوع کند .
بعدها #شهید_زین_الدین ایشان را #طوری ساخت و به راه آورد که شد #فرمانده یکی از گردانهای لشگر !
🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹
💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐
┏━━━━━━🌺🍃━┓
@mabareshohada