eitaa logo
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
545 دنبال‌کننده
11هزار عکس
814 ویدیو
30 فایل
ما اینجا جمع نشده ایم که تعداد اعضای #کانال و یا #بازدید از مطالب به هر نحوی برای ‌مان مهم شود! ما آمده ایم خود را #بسازیم؛ تا #نفس را از نَفَس در بیاوریم. از کانال #معبر_شهدا به کانال #شهدا؛ وصل شویم. ارتباط با خادم کانال @HOSSEIN_14 تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹« بِسم ربّ الشهداءِ والصِّدیقین 🌹 همیشه می گفت چرا باید منتظر بمانیم تا دیگران پرچم اسلام بردارند و ما برویم زیر آن پرچم چه خوب است ما زودتر از دیگران اقدام بکنیم و در واقع خومان طلیعه دار این عرصه باشیم. حتی جالب‌تر از آن وقتی که شهید برای بار دوم می خواست به سوریه اعزام شود من به او گفتم تو یکبار رفتی و تکلیف خود را انجام دادید دیگر برای چه می روی ؟ به من پاسخ داد: باید پرچم اسلام را همیشه محکم نگه داریم. وی در ادامه با اشاره صبحت های سردار سلیمانی گفت : اغلب بچه های جنگ دفاع مقدس و بچه های که در مدافع حر م شهید می شوند در واقع این ها از قبل به عنوان شهید انتخاب شده اند که قسمت هر کسی نیست. واقعا در حسین نیز همین اتفاق افتاده بود و او از قبل شهید شده بود. در ذهنیت همه شهید شدن حسین مسجل شده بود که حسین اگر این دفعه به سوریه برود دیگر برگشتی در کار نیست. راوے : 🌺 📥ورُودبِه معبر ‌شُّہَدٰاء👇 http://eitaa.com/joinchat/2660171777C6ca1d6a53e
🌷 💠احمد راه کربلا را انتخاب کرده بود ✦⇠شهید کربلایی احمد حاجیوند الیاسی متولد 1369/10/26 و اهل شهرستان اندیمشک است.✨ ✦⇠همزمان با آغاز محرم حال و هوای احمد عوض می‌شد و او بی‌تاب می‌گریست و بر سینه می‌زد و نوای یا حسین سر می‌داد و همیشه می‌گفت: محمد، اگر می‌خواهیم حسینی شویم باید این راه را ادامه دهیم و اگر عزای سالار شهیدان یک دهه است ما دو دهه به عزاداری بپردازیم.✨ ✦⇠احمد می‌گفت: محمد، آدم با کلام حسینی نمی‌شود، باید را شناخت و در مسیر آن حرکت کرد، راه حسین(ع) و است، آدم با سکوت و یک جا ایستادن حسینی نمی‌شود، برای حسینی شدن باید بلند شد، باید ایستاد و باید کرد.✨ ✦⇠پس از آغاز حمله کوردلان داعشی و هتک حرمت به حرمین شریفه اهل بیت(ع) او تاب و انتظار شهادت در منظر بانوی کربلا را تکرار و تکرار می‌کرد و سرانجام در 12 بهمن ماه سال 94 به آرزوی خود رسید و آسمانی شد.✨ ✍راوے : برادر شهید 🌷 نثار روح مطهرش @mabareshohada
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ #گذرے_بر_سیره_شهید ✍وقتے ضارب علی رو زد و ما اون رو به گوشه ای از خیابون کشیدیم، یک پیرمرد اومد گفت: خوب شد همینو می خواستی؟ به تو چه ربطی داشت که دخالت کردی؟ علی با همان بدن بی جان گفت: حاج آقا فکر کردم دختر شماست، من از ناموس شما دفاع کردم. 3 فروردین، سالروز آسمانی شدن شهید امر به معروف و نهی از منکر، #علی_خلیلی را گرامی می داریم #به_مناسبت_سالگرد_شهادت #شهید_علی_خلیلی🌷 @mabareshohada
🌷🌱🕊 ❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ ✍️بخشندگی و سخاوت شهید محمد حسین در دوران نوجوانی و جوانی خود در پایگاه مسجد فعالیت میکرد ، در یکی از شب های سرد زمستانی وقتی که با هم به خانه برمیگشتیم، پیرمرد دستفروشی در کنار خیابان بساط پهن کرده بود و دستکش و کلاه و لباس زمستانی میفروخت محمد حسین با دیدن این صحنه به سمت پیرمرد رفت و تمام وسایل او را خرید تا آن پیرمرد مجبور نباشد در آن سرما در کنار خیابان تا آن موقع شب دستفروشی کند ،بعد از اینکار خوشحالی خاصی در چهره اش پیدا بود بعد فهمیدم که شهید وسایلی که خریده بود را به مستمندان و نیازمندان داده بود. 🌱شهیدی که با زبان به شهادت رسید راوے : 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
✍بخشندگی و سخاوت شهید محمد حسین در دوران نوجوانی و جوانی خود در پایگاه مسجد فعالیت میکرد ، در یکی از شب های سرد زمستانی وقتی که با هم به خانه برمیگشتیم، پیرمرد دستفروشی در کنار خیابان بساط پهن کرده بود و دستکش و کلاه و لباس زمستانی میفروخت محمد حسین با دیدن این صحنه به سمت پیرمرد رفت و تمام وسایل او را خرید تا آن پیرمرد مجبور نباشد در آن سرما در کنار خیابان تا آن موقع شب دستفروشی کند ،بعد از اینکار خوشحالی خاصی در چهره اش پیدا بود بعد فهمیدم که شهید وسایلی که خریده بود را به مستمندان و نیازمندان داده بود شهیدی که با زبان روزه به شهادت رسید. راوے : 🍃🌹 @mabareshohada
✍ به حلال و حرام خدا خیلی اهمیت می‌داد. در استفاده از اموال بیت المال بشدت مراقبت داشت. اهل امر به معروف و نهی از منکر بود. روزی که جنازه‌اش را آوردند خانه و به داخل اتاقش بردند، دوستان جوانش دور جنازه جمع شده بودند، گریه می‌کردند و می‌گفتند دیگر رسول نیست به ما بگوید غیبت نکن، تهمت نزن! ✍حتی یادم هست آخرین باری که خواست به سوریه برود، آمد ۱٠٠ هزار تومان به من داد. گفت بابا این خمس من است. برایم رد کن. من دیگر فرصت نمی‌کنم. در مراقبت چشم از حرام، در رعایت حق الناس، به ریزترین مسائل توجه داشت. شب‌های جمعه به بهشت زهرا می‌رفت و پس از نماز جماعت مغرب و زیارت مزار شهدا، می‌رفت آن قبرهای شهدای گمنام را که رنگ نوشته‌هایش رفته بود، با قلم بازنویسی می‌کرد. قلم‌هایش را هنوز نگه داشتیم. ‌✍ بعد از آن به زیارت حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام می‌رفت و در مراسم احیای حاج منصور ارضی شرکت می‌کرد و تا صبح آنجا بود. این برنامه ثابت شبهای جمعه‌اش بود. صبح می‌آمد خانه، استراحت مختصری می‌کرد و دوباره بلند می‌شد و می‌رفت بیرون. هیچ وقت بیکار نبود. وقتی که شهید شده بود، سر مزارش مداح می‌گفت تا حالا هیچ وقت استراحت نکردی. الآن وقت استراحتت است! شب و روز در تلاش و کوشش بود، برای اینکه پایه‌های ایمان و تقوایش را محکم کند. 🌷 🍃🌹 @mabareshohada
✍ به حلال و حرام خدا خیلی اهمیت می‌داد. در استفاده از اموال بیت المال بشدت مراقبت داشت. اهل امر به معروف و نهی از منکر بود. روزی که جنازه‌اش را آوردند خانه و به داخل اتاقش بردند، دوستان جوانش دور جنازه جمع شده بودند، گریه می‌کردند و می‌گفتند دیگر رسول نیست به ما بگوید غیبت نکن، تهمت نزن! ✍حتی یادم هست آخرین باری که خواست به سوریه برود، آمد ۱٠٠ هزار تومان به من داد. گفت بابا این خمس من است. برایم رد کن. من دیگر فرصت نمی‌کنم. در مراقبت چشم از حرام، در رعایت حق الناس، به ریزترین مسائل توجه داشت. شب‌های جمعه به بهشت زهرا می‌رفت و پس از نماز جماعت مغرب و زیارت مزار شهدا، می‌رفت آن قبرهای شهدای گمنام را که رنگ نوشته‌هایش رفته بود، با قلم بازنویسی می‌کرد. قلم‌هایش را هنوز نگه داشتیم. ‌✍ بعد از آن به زیارت حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام می‌رفت و در مراسم احیای حاج منصور ارضی شرکت می‌کرد و تا صبح آنجا بود. این برنامه ثابت شبهای جمعه‌اش بود. صبح می‌آمد خانه، استراحت مختصری می‌کرد و دوباره بلند می‌شد و می‌رفت بیرون. هیچ وقت بیکار نبود. وقتی که شهید شده بود، سر مزارش مداح می‌گفت تا حالا هیچ وقت استراحت نکردی. الآن وقت استراحتت است! شب و روز در تلاش و کوشش بود، برای اینکه پایه‌های ایمان و تقوایش را محکم کند. 🌷 🍃🌹 @mabareshohada
🍃🌺🕊 #گذرے_بر_سیره_شهید همیشه نمازهای شبش را با گریه می‌خواند. در مأموریت و پادگان هم که مسئول شب بود نماز شبش را می‌خواند. هیچ موقع ندیدم نماز شبش ترک شود. همیشه با وضو بود. به من هم می‌گفت داری دستت را می‌شوری وضو بگیر و همیشه با وضو باش. آب وضویش را خشک نمی‌کرد. در کمک کردن به دیگران هم نمونه بود. حتی اگر دستش خیلی خالی بود و به او رو می‌زدند نه نمی‌گفت. گاهی اوقات نمی‌گذاشت من متوجه کمک‌هایش شوم ولی به فکر همه بود. احترام زیادی به خانواده و پدر و مادرش می‌گذاشت. پدر و مادر خودش با پدر و مادر من از لحاظ احترام گذاشتن برایش یکی بودند. شدت احترام گذاشتن به من و دخترمان به حدی بود که در جمع‌های خانوادگی می‌گفتند مسلم خیلی به زن و بچه‌اش می‌رسد. اگر مبینا گریه می‌کرد تا نیمه شب بغلش می‌کرد و راه می‌رفت تا خوابش ببرد. هیچ موقع نمی‌گفت من خسته هستم. خیلی صبور بود. #راوی_همسرشهید #شهید_مسلم_نصر 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ رضایت مادر خیلی برای آقایوسف شرط بود . آقایوسف می خواست بره زیارت آقا امامزاده هاشم مادر گفت : راضی نیستم الان بری هواگرمه روزه داری مریض میشی امشبم که باید بری تهران سر کارت خسته میشی . آقایوسف رفت اما زنگ زد و به مادر گفت : الان رو پله های حرم امامزاده هاشم نشستم . اگه بگی راضی نیستم نمیرم زیارت برمی گردم خونه ؛ مادر می خندید و می گفت : باشه باشه قبول راضیم ازت برو به زیارتت برس . مادر هم همیشه به پدرمادر خودشون احترام می گذاشتن و ماهارو که نوه بودیم ترغیب و تشویق به احترام گذاشتن میکردن . پدر بزرگ ما به مادر می گفت : تو دیگه کی هستی همیشه لبخند رو لبته حتی اگه ناراحت باشی پیش ما نشون نمیدی . اگر آقایوسف آنقدر به پدر ومادر احترام می گذاشت بخاطر حرمت و احترامی بود که مادر به والدین خودش می گذاشت و این سنت خداست . اگه من هم یکبار ناخواسته بی احترامی می کردم به پدر یامادر، همون لحظه آقایوسف می گفت : و بالوالدین احسانا یادت رفت ؟؟ 🌷 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✍️وقتے ضارب علی رو زد و ما اون رو به گوشه ای از خیابون کشیدیم، یک پیرمرد اومد گفت: خوب شد همینو می خواستی؟ به تو چه ربطی داشت که دخالت کردی؟ علی با همان بدن بی جان گفت: حاج آقا فکر کردم دختر شماست، من از ناموس شما دفاع کردم. 3 فروردین، سالروز آسمانی شدن شهید امر به معروف و نهی از منکر، را گرامی می داریم 🌷 🕊 ☘️اللَّهُـمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍﷺ وَآلِ مُحَمـَّدﷺوَ عَجِّـل فَرَجَهُـم☘️🕊 ┅─🍃🌸🍃─┅─╮ ڪلیڪ ڪنید 👇 📥 @mabareshohada ╰─┅─🍃🌸🍃─┅─
『بِــ ربّ الشهداء❤️ـــسمِ والصدیقین』 🕊 ✍️درد و رنج اذیتش میڪرد، هرگز بـی تفاوت نبـود همیشہ در حال جهیـزیه دادن به یڪ خانواده بود مخصوصاً دخــتران شــہــدا...🥀 به فقرا و مستمندان میـرسید، به ساخت مسجد ڪمڪ میـڪرد، برای بچہ های بی سرپرست مڪانی رو درست ڪرده بود ڪه مدتہا بعد از شـہادتش، ڪسی خبر نداشت... ولی همین ڪه انقلاب شد مغازه اش را ڪرد تعاونی وحــدت اسـلامی از جیبش می‌گـذاشت تا اجناس ارزانتـر بہ دسـت مردم برسد... 🌸شـہیـد ســید مجتـبی هـاشـمی🌸 🌹 -------------------------- ڪلیڪ ڪنید 👇 🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
🍃🌹🕊 ✦⇠سجاد همیشه بود. خیلی از کردن بدش می‌آمد. یکی از بارز‌ترین ویژگی‌هایش و سر به زیری بود. از حقوقی که داشت برای انجام کارهای خیر می‌کرد. در انجام مسئولیت بالاترین دقت عمل را داشت. با بچه‌ها مانند خودشان بود.✨ ✦⇠زبان آنها را خوب متوجه می‌شد. وقتی از سر کار می‌آمد پسرمان حامد را با خودش بیرون می‌برد و می‌گفت از با شما بود حالا من است که او را سرگرم کنم. ✦⇠یکی از دلایلی که سجاد خودش را به جمع حرم بی‌بی رساند، و پاکی‌اش بود. بسیار با خلوص نیت کار می‌کرد. ✦⇠بارها به خودم می‌گفتم خدایا شکرت که بنده‌ای به این خوبی آفریدی. همسرم بسیار شیفته اهل بیت بود. ویژه‌ای به (سلام الله علیها) داشت در نهایت هم مثل او به شهادت رسید.✨ راوے :همسرشهید 🌷 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺