💕🕊💕
💌 #وقت_سلام ✋
نگاهم کن دلم یک خلوت جانانه میخواهد
کبوتر وار آمد روی گنبد،دانه میخواهد
عطش دارم،تو درجریانی و دیریست میدانی
دلم یک جرعه از دریای سقاخانه میخواهد
💐السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام💐
☀️💫☀️💫☀️💫☀️💫☀️
🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةًمُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ماصَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ🌸
#التمــاس_دعـا
❤️زندگیتون امام رضایی❤️
#لطفا_نشر_حداکثری
👈 #فوروارد_یادتون_نره 🌹
📥ورُودبِه معبر شُّہَدٰاء👇
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
محمد پارسا سه ساله با لحن بچه گانه و با عصبانیت و ناراحتی میگفت : مامان نذار شوهرت بره، گناه داره، میره شهید میشه.❗️ ایوب فقط میخندید. 😃
نیایش بعد از رفتن پدرش جیغ میزد و گریه میکرد و به من میگفت: بابا اگر شهید بشه تقصیر توئه ، من رفتن بابام رو از چشم تو میبینم، همه بابا دارن من ندارم.😭
حالا بعد از شهادت پدرشون می گویند: دلم برای بابام میسوزه که تیر به سرش زدن 😔. ایوب میگفت: مریم جان، من میدانم شهید میشوم عکس و فیلم از من زیاد بگیر، بچهها بزرگ شدند پدرشان را ببینند. 😭
روزهای آخر شهید زنده صدایش میکردم😢. موقع رفتن گفتم: ایوب جان وصیتنامه ننوشتی، گفت: نمازت را اول وقت بخوان همه چیز خود به خود حل میشود🌿 فقط من را ببخش که نتوانستم مهریه ات را کامل بدهم. ☝️
عکس های حضرت آقا و سید حسن نصرالله را قبل از رفتن خرید و گفت: اینها تمام سرمایه من هستند ، وقتی نگاه به عکس آقا میکنم انرژی میگیرم😍 ، و همه آن عکسها را با خودش به سوریه برد.
شهید مدافع حرم
ایوب رحیم پور 🌹
راوی همسر شهید
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
@mabareshohada
❤️🌹❤️
ناز از تو و نیاز و تمنا بہ روے چشم
منٺ ڪشے ز یوسف زهرا بہ روے چشم
گفتے گنہ نڪن بخدا سعے میڪنم
قدرے نما تو مدارا بہ روے چشم
قدرے تو دور ڪن ز دلم حُب نفس را
مردن بہ عشق حضرٺ زهرا بہ روے چشم
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#شبتون_مهدوی😴
@mabareshohada
🌹طرح ختم قران کریم🌹
#صفحه_457
به نیت سلامتی وتعجیل در فرج
صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
هدیه به ارواح پاک و طیبه شهدا 🌹
@mabareshohada
❄️🍃🌹🍃❄️
457_Page.MP3
947.5K
🌺💐🌺
#فایل_صوتی_بسیار_زیبا
#صفحه_457_قرآن_کریم
✍️مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🍃🌺 @mabareshohada 🌺
.
.
صبح یعنی 🌤
غزل های جهان راهمگی جمع کنم🌱
ٺا به گوشٺ برسانم🕊
شاه بیٺ جهانم شده ای😍
#شهید_محمدابراهیم_همت
#روزتون_منور_به_نگاه_شهداء🌹
@mabareshohada
#سیره_شهدا
همسرم آنقدر روی مسئله ی اسراف حساس بود که همیشه میگفت حیاط خانه را باید جارو زد.نباید با آب شست.❤️آب مهریه ی مادرمان،حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)است❤️
مراسم عروسیمان یک مراسم خدا پسند بود☺️.مولودی خوانی بود و ...
همسرم تاکید داشت در این مراسم کاری نکنیم که طبق دستور و خواست خدا و ائمه اش نباشد.به همه تاکید کرده بود که ترقه بازی نکنند و باعث آزار همسایه ها نشوند💥.یکی از همسایه های مسن محل بعد از مراسم به منزل ما آمد و به محمد جواد گفت:خیلی دعایت کردم🍃.ان شاءالله هرچه از خدا میخواهی به تو بدهد که نگذاشتی ترقه بزنند!😊
شهید مدافع حرم محمدجواد قربانی🌹
#سالروز_شهادت
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
💢 خاطرهای از شهید جواد حاج خداکرم
🕊لحظه عروج
🌹اردیبهشت ماه سال 1376 بود. قرار بود با سردار خداکرم و آقای شهرکی
و چند نفر از آقایان دیگر، برای #بازدید از نواحی مرزی حرکت کنیم. آقای
شهرکی گفت: «سردار این منطقه خطرناک است؛ بهتر است شما برگردید.»
اما او مثل همیشه با خنده گفت: «برای شما خطرناک نیست؟!» حرکت کردیم.
نمی توانستیم با سرعت بگذریم. وارد #کانال_مرزی شدیم. دست اندازهای زیاد، مانع از سرعت گرفتن ماشین می شد. حواسم به راه بود که دیدم چیزی از رو به رو شعله می کشد و پیش می آید. آقای شهسوار گفت: «بچه های ما درگیر شده اند! #تیربار_گرینف بود، سریع برو تا به بچه ها کمک کنیم. » بی اختیار فرمان ماشین را به طرف دامنه تپه کج کردم تا پناه بگیرم. حاجی روی شانه ام افتاد. خیال کردم قصد #پناه گرفتن دارد. ناگهان متوجه شدم گردن و سینه ام خیس شده است. گفتم: «#سردار... » نگاهم به شیشه ماشین افتاد که سوراخ شده بود و سردار که با جسمی خونین افتاه بود. فریاد زدم: «به دادم برسید!!»
آقای شهسوار پرسید: «چه شده است؟! » پیاده شدیم و دیدیم که خون از پیشانی سردار سرازیر است، #سردار_سید_جواد_حاج_خداکرم عاشقانه مزد خدمتش را دریافت کرده بود و سبک بالانه تر از آن که کلامی بگوید به عرش پرواز کرده بود...🕊
#شهید_جواد_حاج_خداکرم 🌷
#سالروز_شهادت
شادی روح پرفتوحش #صلوات
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
💢 خاطرهای از شهید جواد حاج خداکرم 🕊لحظه عروج 🌹اردیبهشت ماه سال 1376 بود. قرار بود با سردار خداکرم
🌹سردار شهید جواد حاج خدا کرم به لحاظ اینکه خود برادر شهید بود بسیار به شهدا علاقهمند بودند و تمام مقام و درجه خود را مدیون خون شهدا میدانستند و هرگاه به مزار شهدا میرفتند به ما توصیه میکردند که روی قبور شهدا پا نگذاریم و به مناسبتهای مختلف تعدادی از برادران بسیج محل را سازماندهی میکردند تا به خانواده شهدا سرکشی کنند و از آنها دلجویی نمایند چنانچه خانواده شهید مشکل داشت شخصاً به رفع مشکل آنها میپرداخت و همیشه در سخنرانیهای خود میگفت چنانچه کسی دل خانواده شهدا را شاد کند پیامبر اسلام را شاد کرده است.
🍃زمانی لباس، مقام و خدمت ما ارزشمند است که در خدمت خانواده شهدا و مردم حزبالله باشیم در غیر این صورت لباس، درجه مقام بهاندازه یک ارزن هم ارزش ندارد و زمانی ما در کارها پیروز میشویم که مردم در کنار ما باشند.
🕊او میدانست شهید میشود، پای مادرش را بوسید و رفت. ایشان شخصی با منطق بودند که حتی با متهمان خود با ارشاد و امربهمعروف و نهی از منکر برخورد میکرد و تجسس در امور خصوصی مردم را حرام میدانست و امنیت جامعه را سرلوحه کار خود قرار میداد و درراه نظام مقدس جمهوری اسلامی از دادن جان که بزرگترین هدیه الهی است کوتاهی نکرد.
🌷ایشان ساده زندگی میکردند و از تجملات نفرت داشتند و اعتقاد داشت تمام وسایل دنیا باید برای نزدیک شدن به خدا مورداستفاده قرار بگیرد و میگفت هرچه به خدا نزدیک شوید از شیطان دور میشوید و به والدین و خانواده، فامیل و دوستان و نیروهای تحت امر با ایشان شخصی با منطق بودند که حتی با متهمان خود با ارشاد و امربهمعروف و نهی از منکر برخورد میکرد و تجسس در امور خصوصی مردم را حرام میدانست و امنیت جامعه را سرلوحه کار خود قرار میداد و درراه نظام مقدس جمهوری اسلامی از دادن جان که بزرگترین هدیه الهی است کوتاهی نکرد.
🔹ایشان ساده زندگی میکردند و از تجملات نفرت داشتند و اعتقاد داشت تمام وسایل دنیا باید برای نزدیک شدن به خدا مورداستفاده قرار بگیرد و میگفت هرچه به خدا نزدیک شوید از شیطان دور میشوید و به والدین و خانواده، فامیل و دوستان و نیروهای تحت امر با احترام برخورد میکرد و چنانچه کسی بهعنوان تشکر و قدردانی چیزی یا هدیهای به درب منزل ایشان میآورند بسیار ناراحت میشد و میگفت من برای خدا کارکردهام.
✨یک هفته قبل از شهادت جهت شرکت در سمیناری به تهران آمده بودند و حرکات عجیبی داشتند که طول آن سه روز که در تهران بودند با توجه به شرکت در سمینار و خستگی ناشی از جلسه به تمام فامیل و بچهها، بسیج محل سرکشی کردند و از آنها حلالیت میخواستند به دوست خود میگوید که من خواب پدر و برادر شهیدم را دیدهام و آنها میگفتند جای ما خیلی خوب است و شما نیز بهزودی پیش ما میآیید و با صراحت به ایشان میگوید که من شهید میشوم و وقتی میخواستند بروند پاهای مادر خود را بوسید و حلالیت خواستند و وقتی به زاهدان میرسند دختر ایشان خواب شهادت وی را دیده بوده برای ایشان تعریف میکند و ایشان میفرمایند مبارک است و وقتی جنازه مرا تشییع میکنند میگویند این گل پرپر از کجا آمده شما بگویید از سفر سیستان و بلوچستان آمده و خود خواب میبیند و برای همسرش تعریف میکند که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) پیشانی مرا بوسید و یک هفته بعد شهادت میرسند و بعد ما فهمیدیم که آخرین هفته وداع بوده است.
منبع: بولتن نیوز
#شهید_جواد_حاج_خداکرم 🌷
#سالروز_شهادت
🌹 مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
💕🕊💕
💌 #وقت_سلام ✋
نگاهم کن دلم یک خلوت جانانه میخواهد
کبوتر وار آمد روی گنبد،دانه میخواهد
عطش دارم،تو درجریانی و دیریست میدانی
دلم یک جرعه از دریای سقاخانه میخواهد
💐السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام💐
☀️💫☀️💫☀️💫☀️💫☀️
🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةًمُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ماصَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ🌸
#التمــاس_دعـا
❤️زندگیتون امام رضایی❤️
#لطفا_نشر_حداکثری
👈 #فوروارد_یادتون_نره 🌹
📥ورُودبِه معبر شُّہَدٰاء👇
🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺