‹ مَبـهوت ›
—
اولین بارون پاییزی هم اومد بارونی که
منو به یاد تمام خاطره های خوب و بدم
انداخت بارونی که چشم انتظارش بودیم
که بباره بتونیم یکم آروم بگیریم
تنها کاری از دستم بر میاد بشینم به شیشه
غباری اتاقم که قطره های بارون نمایان هست
زل بزنم، خاطرههامو مرور کنم خاطرههایی
ڪہ من باهاشون بزرگ شدم، خاطرهایی کہ
روزهای خوب و بد منو به وجود اوردن
مثل اینکه آسمون هم دلش گرفته
بارون منو گرفته تو آغوش و تو نیستی . .
درستہ ڪه روزای ابری دلم دیگه آشوب
نمیشه،ولی بی تو جوری شکسته
به این زودیاخوب نمیشه،، دلم تنگته:
منم مث آسمون هوام ابریه
نمیدونم الان دلت با کیہ
به خودم میگم: به بارون دل نبند
کہ هر چهار فصلدیوونت میکنہ
اگر ببارد،از شوق اگر نبارد از دل تنگے
آرزو میڪنم:هیچ امیدی ناامید نشہ
هیچ قلبے شکسته نشہ هیچ آرزوییحسرت نشہ . . ( :"
[بہِ قلمِ ʜ.ɴ تاریخ:۱۴۰۱/۸/۱۳]
بزرگترین پشیمانی ام
سالھا جمله ساختن برای کسی بود
ک لیاقت یک کلمه راهم نداشت (:
‹ مَبـهوت ›
⌈انقلابیشدهدر سینهی من، فتنهی توست (: ⌋
⌈بیخوابیِ مارا بوسیدنِ چشمانِتو داروست (: ⌋
‹ مَبـهوت ›
⌈بیخوابیِ مارا بوسیدنِ چشمانِتو داروست (: ⌋
⌈ خدا کند که نباشد کسی دُچارِ کسی (: ⌋
تو میدانی حتی اگر كنارم نشسته باشی
باز هم دلتنگ توام ؛
حالا ببین نبودنت با من چه می كند !(:
- دو سه روز پیش سر کلاس
عربی یه متن داشتیم که
ترجمش میشد ؛پرنده ای که
میاد غذاهای باقی مونده توی
دهن تسماح رو میخوره و میره . .
به رفیقم گفتم چقدر حکايت
بعضی از آدم هایتوی زندگیمونه ؛
رفیقم گفت:آدمایی که اومدن
یه تیکه از وجودمون رو کندن ُ
با خودشون بردن و رفتن :)!'🖤
عاشقم عاشقِ لبخندِ رضایت . .
عاشقم عاشقِ آن نگاه نابت . .
گر بپࢪسۍ کہ دلم بندِ کجاست . .
حاضرم صدبار گویم کہ دلم بندِ تو است . .(:♥️
#شعرخوانے
‹ مَبـهوت ›
•💛✨•
نه وابسته ام
نه دل بسته...
من جانم به جانت بسته است(:🖇♥️