نماز پرفضیلت یکشنبه ماه ذی القعده
براى نماز در روز یکشنبه این ماه روایتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است. در فضیلت این نماز، آمده است:
که هر کس آن را بجا آورد:
♦️ توبه اش پذیرفته مى شود
♦️و گناهانش آمرزیده مى گردد
♦️و سبب برکت براى نمازگزار و خانواده اش خواهد بود،
♦️و در روز قیامت کسانى که از او طلبى و یا حقّى دارند، از وى راضى گردند
♦️و با ایمان از دنیا مى رود
♦️و قبرش براى او وسیع و نورانى گردد
♦️و پدر و مادرش از او راضى شوند
♦️و آنها نیز مورد مغفرت خداوند قرار گیرند،
♦️ذریّه او نیز بخشیده شوند
♦️و روزى او وسیع گردد
♦️فرشته مرگ به هنگام مردن، با او مدارا کند
♦️و به آسانى جانش را بگیرد.
کیفیت نماز :
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) کیفیّت نماز را این گونه بیان فرمود که:
🔴در روز یکشنبه غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز بخواند (دو رکعت دو رکعت) در هر رکعت، سوره «حمد» یک مرتبه، سوره «قل هو الله» سه مرتبه و سوره هاى «فلق» و «ناس» را یک مرتبه بخواند; و بعد از اتمام نماز هفتاد مرتبه استغفار کند، سپس بگوید:
لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ الْعَلىِّ الْعَظیمِ
آنگاه بگوید:
یا عَزیزُ یا غَفّارُ، اِغْفِرْ لى ذُنُوبى، وَ ذُنُوبَ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ، فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلاَّ اَنْتَ.
📚 مفاتیح الجنان/اعمال ماه ذیقعده
🌺ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌺
یکی از ویژگی های منحصر به فرد نمازهای
یکشنبه ذی القعده همانطور که در روایت
عنوان شده این است که:
دشمنان انسان در روز قیامت
از او راضی می شوند.
(به نوعی جبران حق الناس در روز قیامت)
کسی که این نماز رو بخونه، اگر بدهکار دیگران باشه، خداوند متعال در قیامت بدهکاران شخص رو آنقدر راضی میکنه که از او بگذرند.
البته باید توجه داشت درصورتی این اتفاق میوفته که شخص از خطاهای خودش توبه کنه و تمام توانش رو برای جبران حقوق دیگران به کار بگیره؛ اما اگر با این حال موفق نشد، در قیامت خدا براش جبران میکنه. این یکی از آثار کم نظیر نمازهای یکشنبه ماه ذیالقعده هست.
❌سلام
به نیت موفقیت همه فرزندان در آزمون ها
۱۴ صلوات محمدی هدیه به ۱۴ معصوم عنایت بفرمایید🌺
✍آیتاللهسیداحمدنجفی(ره):
اگر حدیث کساء بین مردم رایج شود، هیچ غم و اندوهی نمیماند. اگر این دعا در خانه و مغازه خوانده شود، واسطه مُسلم رزق است و بی برکتی و نکبت را دور میکند. دعوا و جدل در خانه دور میشود و مهربانی حکم فرما میشود با خواندن این دعا. دستور این است که شما به هرگرفتاری و مصیبتی رسیدید به این دعا پناه ببرید.
🌹@madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ هشدار معاون رئیسی:
بهتر است روحانی و وزرایش سکوت کنند
🔸روایت جدید میرکاظمی از فاجعهای که روحانی تحویل رئیسی داد ببینید
تا مردم نجیب ما بدانند مسبب این همه گرانی و تورم کیست ، و این گرانی سرچشمه اش کجاست و چرا باید مسببینش رد صلاحیت و دادگاهی شوند .
@madadazshohada
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
یکشنبه هفته پیش همین لحظات بود که خبر سانحه برای بالگرد رئیس جمهور منتشر شد 😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️سخنرانی عجیب آیت الله رئیسی
درخصوص رسیدن به جایگاه شهادت💔
( به تاریخهادقت کنید)
#سید_شهیدان_خدمت
#شهید_جمهور
#رئیسی
#رئیسی_عزیز
#شهدا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@madadazshohada
🔹نماز شب
♨️نمازشب در سیره شهدا
💠شهید غلامرضا ابراهیمی؛
🔸نيمههاي شب از سردي هوا، از خواب بيدار شدم هنوز تكان نخورده بودم كه متوجه شدم «شهيد غلامرضا ابراهيمي» نيز بيدار است.
🔸او آرام از جا برخاست و هر سه پتوي خود را، روي بچهها كه از شدت سرما مچاله شده و به خواب رفته بودند، انداخت. من نيز بينصيب نماندم. يك پتو هم روي من انداخت. فكر كردم صبح شده كه حاجي از خواب برخاسته و ديگر قصد خواب ندارد ولي او وضو ساخت و به نماز ايستاد.
🔸او آن شب مثل همه شبها تا اذان صبح به تهجد و راز و نياز مشغول بود.
👤راوی؛دوست شهید
❇️به کانال نماز شب بپیوندید👇
@nooranamazashab
🕊🌷 شهید والامقام مدافع حرم مرتضی بصیری پور
@madadazshohada
✨تاریخ تولد: 1365/2/1 شمسی
🌹محل تولد: نهبندان- خراسان جنوبی
✨تاریخ شهادت : ۲۰-۱-۱۳۹۷ شمسی
🌹محل شهادت : سوریه
✨گلزار شهدا: بیرجند ،خراسان جنوبی
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💫 او نخستین شهید مدافع حرم استان خراسان جنوبی است که سال۱۳۶۵ در بیرجند متولد شد.
پدرش از کارمندان ناجا و خودش نیز از نیروهای سپاه انصارالرضای استان خراسان رضوی بود. شهید بصیریپور ۲۰فروردین۱۳۹۷ در درگیری با تروریستهای تکفیری برای دفاع از حرم اهلبیت(علیهمالسلام) در سوریه به درجهی رفیع شهادت نائل آمد.
: 🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂
نحوه شهادت :
💥مصادف با نهم آوریل چندین موشک توسط جنگنده های رژیم صهیونیستی به فرودگاه نظامی تیفور در استان حمص سوریه شلیک شد که سامانه پدافند هوایی سوریه آنها را منهدم کردند. در مجموع 8 موشک به پایگاه هوایی تیفور شلیک شد که در پی آن شماری کشته و زخمی شدهاند. در این حمله هوایی چند تن از مستشاران ایرانی نیز بهشهادت رسیدند.
💥یکی از این شهدا, شهید مرتضی بصیری پور بود.
شهید بصیری پور پس از بارها تلاش برای اعزام به سوریه برای دفاع از حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) در اسفند ماه سال 1396 عازم سوریه شد و سرانجام در 20 فروردین 1397 در پایگاه T4 سوریه به دست رژیم صهیونیستی به درجه رفیع شهادت نائل شد.
روحشان شاد ✨
💖 کانال مدداز شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج »
🌴🍀🌴🍀🌴🍀🌴
*خب دوستان*
*امشب*
*مهمان 💕شهید بصیری پور💕بودیم
*هرکس دوست داره این شهدا دعاشون کنه _یک سوره حمد و سه توحید هدیه کند به این شهدای والا مقام*
*در هیاهوی محشر*
*فراموشمون نکنید*
* برادر شهید*
🌺 مدد از شهدا 🌺
#مدافع_عشـــــق #قسمت_هفتاد_و_هفتم @madadazshohada ❤️ #هوالعشــــــق یک نان تست برمیدارم، تندتند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 مدد از شهدا 🌺
#مدافع_عشـــــق #قسمت_هفتاد_و_هفتم @madadazshohada ❤️ #هوالعشــــــق یک نان تست برمیدارم، تندتند
#مدافع_عشـــــق
#قسمت_هفتاد_و_هشتم
❤️ #هوالعشــــــق
شانه هایش میلرزد!میفهمم که دارد میخندد.همانطور که عبایس را روی شانه اش میندازم میپرسم
_چرا میخندی؟؟
_چون تو این تنگی وقت که دیرم شده،شما از پشت میچسبی!بچتم از جلو با اخم بغل میخواد
روی پیشانی میزنم
#آخ_وقت!
سریع عبارا مرتب میکنم.عمامه ی مشکی رنگش را بر میدارم و مقابلش می آیم.لب به دندان میگیرم و زیر چشمی نگاهش میکنم
_خب اینقد #سیدما خوبه...
ذوق میکنم و دورش میچرخم...سر تا پاییش را برانداز میکنم...او هم عصا بدست سعی میکنی بچرخد!
دستهایم را بهم میزنم!
_وای سیدجان عالی شدی!!!
لبخند دلنشینی میزند و رو به محمدرضا میپرسد
_توچی میگی بابا؟؟بم میاد یا نه؟
خوشگله؟...
او هم با چشمهای گردو مژه های بلندش خیره خیره نگاهش میکند
طفلی فسقلی مان اصلن متوجه سوال پدرش نیست!
کیفش را دستش میدهم و محمد رضا را در آغوش میگیرم.همانطور که ازاتاق بیرون میرود نگاهش به کمد لباسمان می افتد...غم به نگاهش میدود!
دیگر چرا؟...
چیزی نمیپرسم و پشت سرش خیره به پای چپش که نمیتواند کامل روی زمین بگذارد حرکت میکنم
سه سال پیش پای آسیب دیده اش را شکافتند و آتل بستند!میله ی آهنی بزرگی که به برکت وجودش نمیتواند درست راه برود!سه سال عصای بلندی رفیق شبانه روزی اش شده!
دیگر نتوانستی برود#دفاع_از حرم...
زیاد نذر کرد...نذر کرده بود که بتواند مدافع بشود!...امام رئوف هم طور دیگر جواب نذرس را داد!مشغول حوزه شد و بالاخره لباس استادی تنش کردند!سرنوشتش را خدا از اول جور دیگر نوشته بود.جلوی در ورودی که میرسد...
#لاحول_ولاقوة_الاباالله میخوانم و آرام سمتش فوت میکنم.
_میترسم چشم بخورد بخدا!چقدر استادی بهت میاد!
_آره!استاد با عصاش!!
میخندم
_عصاشم میترسم چشم بزنن...
لبخندش محو میشود
_چشم خوردم ریحانه..
چشم خوردم که برای همیشه جا موندم...
نتونستم برم!خداقشنگ گفت جات اونجا نیست...کمد لباسو دیدم...لباس نظامیم هنوز توشه...
نمیخواهم غصه خوردنش را ببینم. بس بودیک سال نمازهای شب پشت میز با پای بسته اش...
بس بود گریه های دردناکش...
سرش را پایین میندازد.محمدرضا سمتش خم میشودو سعی میکند دستش را یه صورت علی برساند...
همیشه ناراحتی علی را با وجودش لمس میکرد!آب دهانم را قورت میدهم و نزدیک تر می آیم...
_علی!...
تو از اولش قرار نبوده مدافع حرم باشی...
خدا برات خواسته..
برات خواسته که جور دیگه خدمت کنی!...
حتما صلاح بوده!
اصلا...اصلا...
به چشمانش خیره میشوم.در عمق تاریکی و محبتش...
_اصلا...تو قرار بوده از اول مدافع #عشــقمون باشی...
مدافع زندگیمون...
مدافع...
آهسته میگویم:
#مــن!
@madadazshohada
✍ ادامه دارد ...
💖 کانال مدداز شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج »
#مدافع_عشـــــق
#قسمت_آخر
❤️ #هوالعشــــــق
@madadazshohada
خم میشود تا پیشانیم را ببوسد که محمدرضا خودش را ولو میکند در آغوشش!!
میخندد
_ای حسود!...
معنادار نگاه ش میکنم
_مثل باباشه!!!
_که دیوونه ی مامانشه؟
خجالت میکشم و سرم را پایین میندازم...
یکدفعه بلند میگویم
_وااای علی کلاست!!
میخندد...
میخنددو قلبم را میدزدد...
مثل همیشه!!!
_عجب استادیم من!خدا حفظم کنه...
خداحافظی که میکند به حیاط میرود و نگاهم پشتش میماند...
چقدر در لباس جدید بی نظیر شده است...
#سیدخواستنی_من!
سوار ماشین که میشود سرس را از پنجره بیرون می آورد و با لبخندش دوباره خداحافظی میکندـ
برو عزیز دل!
یاد یک چیز می افتم...
بلند میگویم
_ناهار چی درست کنم؟؟؟..
از داخل ماشین صدایش بم بگوش میرسد
_#عشق!!!!..
بوق میزند و میرود...
به خانه برمیگردم ودر راپشت سرم میبندم.
همانطور که محمدرضا رادر آغوشم فشارمیدهم
سمت آشپز خانه میروم
دردلم میگذرد...
حتمن دفاع از#زندگی...
و بیشتر خودم را تحویل میگیرم
نه نه!
دفاع از#من...
سخته دیگه!...محمدرضا را روی صندلی مخصوص پشت میزش میشونم.
بینی کوچیکش را بین دو انگشتم آرام فشار میدهم
_مگه نه جوجه؟...
آستین هایم رابالا میدهم...
بسم الله میگویم
خیلی زود ظهر میشود
میخواهم برای ناهار #عشـــــق بزارم...
#پــایــان
💖 کانال مدداز شهدا
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج »