eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
3.9هزار دنبال‌کننده
403 عکس
82 ویدیو
715 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم اگر دارید، باران دعا را بشنوید می‌چکد نور از در و دیوار در ماه رجب
دوباره سایه ی ماه کریمی از سرم کم شد به تعقیب رجب بودم که شعبان المعظم شد سلام ای ماه شعبان، ماه منجی، ماه پشت ابر که از مهرت ظهور حضرت قائم مسلّم شد
بهار، سفرۀ سبزی‌ست از سیادت تو شب تولّد هستی‌ست یا ولادت تو؟ تو سرّ مخفی لولاکی و جهان گم بود اگر نبود گل‌افشانی ولادت تو شهود، شمّه‌ای از ربّنای شعله‌ورت حضور، گوشه‌ای از خلوت عبادت تو تو نورِ نورٌ علی نوری، ای تمامت نور! کدام ذرّه ندارد سرِ ارادت تو؟... پُر از جمال و جلالِ جمادی و رجبم شب ولادت مولاست یا ولادت تو؟!
مناجات با خدا تشنه‌ام این رمضان تشنه‌تر از هر رمضانی شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی لیلةالقدر عزیزی‌ست بیا دل بتکانیم راستی روزه مگر چیست؟ همین خانه‌تکانی ماه کنعان! ندهد سلطنت مصر فریبت تو چرا مثل پدر نیستی ای یوسف ثانی؟ نیست تقصیر عصا، معجزۀ موسوی‌ات نیست کاش می‌شد که شعیبت بپذیرد به شبانی بی‌نشانان زمین، زنده‌به‌گوران زمانیم همه همسایۀ مرگیم، همین است نشانی
به بام بر شده ام از سپیده ی تو بگویم اذان به وقت گلوی بریده ی تو بگویم اذان به وقت گلویی که قطعه قطعه غزل شد غزل غزل شده ام تا قصیده ی تو بگویم غزل غزل شده ام ای شهید عشق که چون گل ز عاشقان گریبان دریده ی تو بگویم هزار مرتبه آتش شدم نشد که غروبی زخیمه های به آتش کشیده تو بگویم.... به بام برشده ام با عقیق، آینه، سبزه مگر ز دیدن ماه ندیده ی تو بگویم به بام بر شده ام تشنه ، با صدای بریده اذان به وقت گلوی بریده ی تو بگویم
﷽ آه می‌کشم تو را با تمام انتظار پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار در رهت به انتظار، صف به صف نشسته‌اند کاروانی از شهید، کاروانی از بهار... بر سرم نمی‌کشی دست مهر اگر، مَکش تشنۀ محبت‌اند لاله‌های داغدار دسته‌دسته گم شدند سهره‌های بی‌نشان تشنه‌تشنه سوختند، نخل‌های روزه‌دار می‌رسد بهار و من بی‌شکوفه‌ام هنوز آفتاب من بتاب، مهربان من ببار!
سی وپنجمین سالگردارتحال هنوز این کوچه‌ها این کوچه‌ها بوی پدر دارد نگاه روشن ما ریشه در باغ سحر دارد هنوز ای مهربان! در ماتمت هر تار جان من نیستان در نیستان، زخمه‌های شعله‌ور دارد نمی‌گویم تو پایان بهاری؛ بعد تو امّا بهار عیش ما لبخند از خون جگر دارد اگر خورشید رفت، این آسمان خورشید می‌زاید اگر خورشید رفت، این آسمان قرص قمر دارد در این بازار، عاشق‌تر کسی کز خود نمی‌گوید همیشه مرد کم‌گو دردهای بیشتر دارد مخواه از نابرادرها که یار و مونست باشند عزیز مصر بودن، یوسف من! دردسر دارد دو روزی مهربانا! غربت ما را تحمّل کن می‌آید آن که از درد تمام ما خبر دارد 📝
کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات دست ما را برساند به دعای عرفات... یا حسین بن علی عشق، دعای عرفه‌ست عشق آن عشق که بیرون بردم از ظلمات پشت بر کعبه نکردی که چنان ابراهیم به منا با سر رفتی پی رمی جمرات... تو همه اصل و اصولی، تو همه فرع و فروع تو همه حج و جهادی، تو همه صوم و صلات ظاهر و باطن تو نیست به جز جلوۀ حق که هم آیین صفاتی و هم آیینۀ ذات مرحبا آجرک الله بزرگا مردا نیست در دست تو جز نسخۀ حاجات و برات شعر ناقابل من چیست که نذر تو شود جان ناقابل من چیست که گویم به فدات تو کدامین غزلی عطر کدامین ازلی؟ از تو گفتن نتوانند چرا این کلمات؟ جبل الرحمه همین جاست همین جا که تویی پای این سفره که نور است و سلام و صلوات