#وفات_حضرت_زینب_س
سینه های ما پریشان حسین و زینب است
درد ما دنبال درمان حسین و زینب است
زمزم و کوثر همیشه طالب چشمان ماست
دیده ی ما تا که جوشان حسین و زینب است
روح و جان مصطفی جان علی و فاطمه ست
جان زهرا و علی جان حسین و زینب است
در مسیر کربلا خوش آن که محرم می شود
خوش به حال آن که سلمان حسین و زینب است
چون زهیر و چون وهب باید که سوی یار رفت
ای خوش آن کس که مسلمان حسین و زینب است
دست هر کس سوی دامان کسی گر شد دراز
دست ما عمری به دامان حسین و زینب است
یا من ارجوه لکل خیر ، روزی کن حرم
خیر نوکرها به دستان حسین و زینب است
گفت مولای رئوف ما که فابک للحسین
ای خوش آن چشمی که گریان حسین و زینب است
روضه ی سربسته ای که بسته باشد بهتر است
روضه ی موی پریشان حسین و زینب است
#ناصر_شهریاری
#وفات_حضرت_زینب_س
گرچه از کودکیاش داغ مُکرّر دیده
قامتش خَم شده چون داغِبرادر دیده
همه در طایفهیمادریاشغَم دیدند
او ولی غُصّه و غم چند برابر دیده
نیمقرن است کههر روز عذابش داده
جایآن پنجه که بَر صورت مادر دیده
از دل معرکه او را به مدینه بُردهست
آن شکافیکه روی پهلویِ اَکبر دیده
خاطر آزُردهی آنزخم عمیقاستهنوز
که شبِ قدر به پیشانیِ حیدر دیده
آه از آنساعت ِجانسوز کهاو باخبر از
---تیرباران شدن نعشِحسن گردیده
چهقدر سختگذشتهستبهاو وقتیکه
تیر را دوخته بر حنجر اصغر دیده
مرگِخود را زِ خدا خواستهدر نافلهاش
بوسهی تیغ و سنان را کهبهحَنجر دیده
#محمد_قاسمی
#وفات_حضرت_زینب_س
هنوز رخت سیاه عزا به تن دارد
هنوز در دل خود غصه ی کفن دارد
هزار خاطره از کوچه ی بنی هاشم
هزار خاطره از مادر و حسن دارد
شکسته بال و پرش را فراق جانکاهی
دو چشم خیس و دو تا دست سینه زن دارد
هزار حرف نگفته است در دلش از شام
هزار غصه ز دوری اش از وطن دارد
هنوز هم که هنوز است پلک او زخمی است
هنوز در بر خود پاره پیرهن دارد
هنوز هم که هنوز است، چشم او تار است
و ردّ سلسله ها را به روی تن دارد
هنوز هم که هنوز است روضه می خواند
چه روضه های عجیبی از آن بدن دارد
همان بدن که میان حصیر پیچیدند
هزار بوسه از آن تیر و نیزه ها چیدند
#وحید_محمدی
#وفات_حضرت_زینب_س
صبر از زبان عجز ثناخوان زینب است
عقل بسیط واله و حیران زینب است
ایوب صابر است ولیکن درین مقام
انصاف ده که ریزه خور خوان زینب است
در قتلگاه، جسم برادر به روی دست
بگرفت کای خدای من این جان زینب است
قربانی تو است بکن از کرم قبول
کاری چنین به عهده ی ایمان زینب است
در خطبهاش که کوفه از آن شد سکوت محض
گفتی که ممکنات به فرمان زینب است
ابن زیاد شوم به دار الإماره اش
رسوا ز منطق شرر افشان زینب است
با این که با عیال برادر به شهر شام
در دست اهل ظلم، گریبان زینب است
برهم زن اساس جفاکاریِ یزید
لحن بلیغ و نطق درخشان زینب است
افزون بود ز حوصله خلق عالمی
درد و غمی که در دل سوزان زینب است
دارد «صغیر» امیدی و از روی اعتقاد
چشمش به لطف بی حد و پایان زینب است
#استاد_صغیر_اصفهانی
#وفات_حضرت_زینب_س
دوبیتی
ای در مقام نُطق و بیان حیدری کلام
دخت امام و اخت امام نائب الامام
بر ما نمای یک نظر لطف از کرم
ای زینب ای سلیل نبی فاطمی مرام
▪️
زینب که به دل داغ فراوان دارد
از شدّت غم سینه ی سوزان دارد
او هست پیام آور صحرای بلا
بیش از همه غم ها غم هجران دارد
▪️
تویی صبوره ی دوران پر بلا زینب
پیام آور صحرای نینوا زینب
فقط تویی که به ام المصائبی مشهور
اسیر و قافله سالار کربلا زینب
▪️
عزیز فاطمه و دخت مرتضی زینب
به قلب سوخته ی ما نظر نما زینب
نگر که بار گنه خم نموده قامت ما
برای عفو خطامان نما دعا زینب
▪️
اسوه ی تقوا و صبر و استقامت زینب است
پشتبان دین و قرآن و امامت زینب است
با بیان، بنیاد استبداد را در هم شکست
حافظ خون برادر با اسارت زینب است
▪️
ویرانگر بنیاد استبداد زینب
آن اسوه ی ایمان و استعداد زینب
لرزاند کاخ دشمنانش را چو حیدر
تا خطبه اندر کوفه کرد ایراد زینب
▪️
ای رهنمای راه عدل و داد زینب
وی یکّه تاز عرصه ی ارشاد زینب
دستم ز دامانت رها منمای بی بی
حق علی تا عرصه ی میعاد زینب
▪️
دخت حیدر زینب غم مبتلا
بعد عمری درد و رنج و ماجرا
با دلی پر خون از این دار جهان
گشت عازم جانب مُلک بقا
#حسین_مقدم
#وفات_حضرت_زینب_س
زینب از غم اگر خون جگر شد
نخل ایمان ازاو بارور شد
از گلاب دو چشم تر او
لاله و گل پر از برگ و بر شد
درد و رنج اسارت اگر دید
یا که یک باره بی بال و پر شد
از سخنرانی او دل سنگ
آب، در دیدهٔ خشک و تر شد
روشن از پرتو خطبه هایش
چشم آیین خیر البشر شد
بس که از دل برآورد فریاد
کوفه و شام زیر و زبر شد
هرکجا خطبه ای خواند زینب
نقش شب باوران بی اثر شد
بس که پیوسته داد سخن داد
کاخ بی داد را داد بر باد
#محمد_علی_صفری_زرافشان
#وفات_حضرت_زینب_س
رباعی
مارا به جهان بی کس و تنها مگذار!
جز داغ حسین بر دل ما مگذار!
در چشم جهانیان به جان زینب
مارا دمی ای خدا به خود وا مگذار!
◾️
تا مشکل ما شود به عالم آسان
باخاک شود کاخ ستمگر یکسان
سوگند به اشک بی گناه زینب
یارب فرجِ صاحب مارا برسان!
دوبیتی
مرا یارب به عشقت مبتلا کن!
دلم را غرق انوار ولا کن!
خداوندا به اشک چشم زینب
مرا آیینه دار کربلا کن!
◾️
برآور آرزوهای دلم را
به آسانی رسان هر مشکلم را
به جان زینب کبری خدایا
معطر کن همه آب و گلم را
#محمد_علی_صفری_زرافشان
#وفات_حضرت_زینب_س
کربلا بیت الحرام زینب است
رکن آن مات مقام زینب است
در کتاب عشقبازی با حسین
بعد بسم الله ، نام زینب است
زندگی یعنی حسینی زیستن
با حسین بودن پیام زینب است
آیه های صبر در قرآن تمام
شرح صبر ناتمام زینب است
حافظ دین است شمشیر علی
تیغ حیدر در کلام زینب است
پیش پایش سرور هفت آسمان
در قیام از احترام زینب است
آن هلال پشت ابر خون به نی
آفتاب روی بام زینب است
#میثم_مؤمنی_نژاد
#وفات_حضرت_زینب_س
ای زینب ای که بیتو حقیقت زبان نداشت
خون آبرو، محبّت و ایثار، جان نداشت
آگاه بود عشق که بیتو غریب بود
اقرار داشت صبر، که بیتو توان نداشت
در پهندشت حادثه با وسعت زمان
دنیا، سراغ چون تو زنی قهرمان نداشت
یک روز بود و این همه داغ، ای امام صبر
پیغمبری به سختی تو امتحان نداشت
گر پای صبر و همّت تو در میان نبود
اسلام جز به گوشه ی عزلت مکان نداشت...
روزی به زیر سایه ی پیغمبر خدای
روزی به جز سر شهدا سایهبان نداشت؟
محمل درست در وسط نیزهدارها
یک ذرّه رحم در دل خود ساربان نداشت
زینب اگر نبود، شجاعت یتیم بود
زینب اگر نبود، شهامت روان نداشت
زینب اگر نبود، وفا سرشکسته بود
زینب اگر نبود، تن عشق جان نداشت
زینب اگر کمر به اسارت نبسته بود
آزادی این چنین شرف جاودان نداشت
«میثم» هماره تا که به لب داشت صحبتی
حرفی بهجز مناقب این خاندان نداشت
#استاد_غلامرضا_سازگار
#وفات_حضرت_زینب_س
کوکب دردانه ی عصمت نگینش زینب است
آیه ی ایاک نعبد ، نستعینش زینب است
رتبه ی ممسوسة فی ذات در تسخیر اوست
جلوه ی مستغرق رب، دستچینش زینب است
کم ندارد چیزی از مادر بزرگش پس بگو
کربلا تا شام ، ام المومنينش زینب است
واقعا زن نیست این ، آموزگار مردهاست
انقلاب کربلا مرد آفرینش زینب است
خیمه های کربلا ام البناتش زینب است
کشته های نینوا ام البنینش زینب است
فاطمه زينب حسن زينب پیمبر زينب است
حيدر كرار لحن آتشينش زينب است
مستجير بيرق عباس گرچه شد حسين
پرچم صاحب لوا حبل المتينش زينب است
آن كه بين ازدحام چشم های خيره سر
رو گرفت از دشمنان با آستينش زينب است
گرچه در بزم عبيدالله او پايين نشست
صبح محشر بانوی بالانشينش زينب است
#محمد_جواد_پرچمی
#وفات_حضرت_زینب_س
آن که با عشق حسینی گشته همدم زینب است
آن که بر سِرِّ شهادت بوده مَحرَم زینب است
آن که شور افکنده با شور حسینی بر جهان
از ازل خو کرده با صد محنت و غم زینب است
آن که نامش زِینِ اَب خوانده رسول کردگار
چون نگویم من صفای اسم اعظم زینب است
آن که برخواند حدیث اُمِّ ایمن بر امام
من به جرأت گویم آن زن هم حسین هم زینب است
آن که کاخ ظلم و استبداد را با یک خطاب
کَند و افکند از پی و بُن ریخت بر هم زینب است
دامن شیر خدا بین شیرزن می پرورد
در شهامت برتر از سارا و مریم زینب است
آن که اندر مجلس گردنکشان قد کرد عَلَم
چون حسین بر دشمنان یک دم نشد خم زینب است
با برادر درد دل می کرد این سان تا سحر
آن که ریزد از فراقت اشک ماتم زینب است
وصف زینب را ز من مشنو بیا در کربلا
خود ببین چون حامی ناموس عالم زینب است
ملجأ اهل حرم تا ظهر اگر عباس بود
شب نگهبان در کنار نهر علقم زینب است
پرچمت گر سرنگون شد من نگه می دارمش
غم مخور بعد از تو پشتیبان پرچم زینب است
مُنزَوی هرگز مزن بیهوده لاف عاشقی
این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است
#منزوی_اردبیلی
#وفات_حضرت_زینب_س
دوبیتی
تو دیدی شاه را در زیر خنجر
تو دیدی روی نیزه هیجده سر
چه کردی با خودت بانو که حتّی
تو را نشناخت عبدالله جعفر
#عباس_شاه_زیدی
#وفات_حضرت_زینب_س
زلفِ عفاف، رشته ی دامان زینب است
آیات صبر، پایه ی ایمان زینب است
ایثار و پـاکدامنی و عزم و اقتدار
این چار، درسِ طفلِ دبستان زینب است
حبل المتینِ قافـله سالار عاشقان
تا روز حشر، موی پریشان زینب است
گل زخمهای پیکر صد پاره ی حسین
آیـات بیشماره ی قرآن زینب است
سرهای نوک نیزه همه دستههای گل
تنهای پاره پاره، گلستان زینب است
آن نیزهای که خصم به قلب حسین زد
زخمش هنوز بر دل سوزان زینب است
بـا یـاد صبح یازدهم، صبح بی حسین
هر روز صبح، شام غریبان زینب است
وقتی که گفت بـا سپه کوفـه "اُسکُتوا"
دیـدند کائنات بـه فرمان زینب است
وقتی رقیـه را بـه ره شام میزدنـد
دیدم حسین، دست به دامان زینب است
یاللعجب مگر که قیامت بـه پا شده
بر نیزه آفتاب درخشان زینب است
روز جزا بـهانـه ی شیعه بـرای عـفو
خون حسین و دیده ی گریان زینب است
هر کس که پا نهد به عزا خانه ی حسین
بر او کرم کنید که مهمان زینب است
تـا آفتاب بـذل کند نـور خویش را
"میثم" همیشه بنده ی احسان زینب است
#استاد_غلامرضا_سازگار
#وفات_حضرت_زینب_س
چشم هایم دوباره بارانیست
حال و روزم پر از پریشانیست
هر تپش آه می کشم با درد
نفسم بین سینه زندانیست
در دلم شوق پر زدن دارم
ولی امشب هوا چه طوفانیست
دلم از سنگ غم ترک خورده
لحظه لحظه به ویرانیست
بی قرار و خراب و دلتنگم
آنقدر که دلم به دنیا نیست
کوچه کوچه اسیر و شبگردم
کار و بارم همیشه حیرانیست
خسته و زار و پر تبم امشب
مرثیه خوان ِ زینبم امشب
بانوی عشق حضرت زینب
بی کرانست رحمت زینب
همه عالم به دست من باشد
می کشم باز منت زینب
دختر فاطمه و زین اَب است
به به از این هُویت زینب
تاقیامت شود که درس گرفت
لحظه لحظه ز نهضت زینب
باورش هم برای ما سخت است
روزگار ِ مصیبتِ زینب
السلام علیکِ یا زینب
با غم و درد آشنا زینب
با تو زنده است نام عاشورا
تویی رکن قیام عاشورا
ضامن ماندگاری عشقی
اعتبار و دوام عاشورا
در نماز شبت دعایم کن
به تو گفته امام عاشورا
خطبه خوانی تو در اوج وقار
مرتضای نیام عاشورا
استوار و همیشه پا برجاست
با کلامت تمام عاشورا
حضرت صبر ، قهرمان بلا
سر فرازی در امتحان بلا
آمدی تو اگر،خدای حسین
آفریده تو را برای حسین
همه ی عمر لحظه هایت را
سپری کرده ای به پای حسین
از جوانی خود گذشتی تو
همه چیزت شده فدای حسین
اولین زائر تن و زخم و
پیکر بر زمین رهای حسین
سپر در برابر دشمن
حامی و یار بچه های حسین
بانوی غرق نور یا زینب
در مصیبت صبور یا زینب
با دل درد پرورت چه شده؟
با نگاه ز خون ترت چه شده؟
نفست در شماره افتاده
بگو با قلب مضطرت چه شده؟
از چه دور و برت شده خلوت
قاسم و عون و اکبرت چه شده
راستی از رقیه ات چه خبر؟
یادگار برادرت چه شده
یاد عصر دهم مزن بر سر
مگر آنروز معجرت چه شده؟
ای عزادار روضه های حسین
چادر توست بوریای حسین
#محمد_حسن_بیاتلو
#وفات_حضرت_زینب_س
ای برادر، من جهانی را به خود دیوانه کردم
سوختن در عشق را تعلیم هر پروانه کردم
دید چون پروانه از من عاشقی، در حیرت آمد
زان فداکاری که در راه تو ای فرزانه کردم
آن زنم من کز اسارت با دلیری و شهامت
بهر تکمیل شهادت همّتی مردانه کردم
بهر اثبات حقیقت با بیان آتشینم
تا ابد رسوا به عالم زاده مرجانه کردم
تا که آثاری بود از نهضتت در شام ویران
گنج پر اجر تو پنهان گوشه ویرانه کردم
گر به خون اصغرت معلوم شد مظلومی تو
من هم اثبات صبوری را بدان دُردانه کردم
گر چه در ظاهر به زندان و خرابه جای گرفتم
لیک در معنی درون سینه ها کاشانه کردم
گوید «انسانی» که من خادم به دربار حسینم
فخر بر شاهان من از این منصب شاهانه کردم
#استاد_علی_انسانی
#وفات_حضرت_زینب_س
راحت شدی زمحنت دنیا سفربخیر
راهی شدی به عالم بالا سفربخیر
دیگر تمام شدغم هجران واشک وآه
حالا که میروی تو زدنیا سفربخیر
خلوت نشین حجلۀ غم، بعد کربلا
بانوی صبر ومظهر تقوا، سفربخیر
یکسال ونیم ماندی و این غربت وفراق
عمری گذشت برتو وحالا ، سفربخیر
یادت نمی رود که تو گفتی حسین من
آهسته تربرو سوی صحرا، سفربخیر
ای با خبر زلحظۀ سخت وداع گُل
گل می چکد زدیدۀ گل ها، سفربخیر
ای وارث مصیبت گودال قتلگاه
ای بوسه داده حنجرگل را ، سفربخیر
چشم انتظار توست حسین عزیز تو
ای نور چشم حیدرو زهرا ، سفربخیر
هرگز جدا نشد زتو پیراهن حسین
ای داغدار آن گل رعنا، سفربخیر
در زمزمی زاشک «وفایی» شب وداع
می گفت دل به زینب کبری سفر بخیر
#سید_هاشم_وفایی
#وفات_حضرت_زینب_س
شیعه دارد آبرو زیرا دلش با زینب است
آبرو دار حقیقی در دو دنیا زینب است
راه ما راه حسین و مقصد ما کربلاست
افتخار و اعتبار مکتب ما زینب است
با وقار و با صلابت کن صدایت را بلند
چون که رمز اقتدار ما دم "یا زینب"است
چشم او غیر حسین ابن علی چیزی ندید
روشنی ما "رأیت الا جمیلا" زینب است
هاله ای از نور دورش را همیشه می گرفت
آری آن مستوره ی دور از تماشا زینب است
آن که از حجب و حیا و پاکی و شرم و عفاف
چشم همسایه ندیده سایه اش را زینب است
خم به ابرویش نیاورده است در طوفان درد
آن که صبر از دست او افتاد از پا زینب است
آن که با آن خطبه ی غراّی خود یکباره کرد
مردمان کوفه را گریان و رسوا زینب است
حجت خلق خدا را با وجودش حفظ کرد
آن که با احیاگری اش کرده غوغا زینب است
آن که عصر واقعه با آن همه داغ عزیز
دشمنان را برد از رو ماند بر جا زینب است
#محمد_حسن_بیات_لو
#وفات_حضرت_زینب_س
#مربع_ترکیب
زینبم نائبة الزهرایم
مادرم گفته که بی همتایم
بشنوید ارض و سما! آوایم
این حسینی که بُوَد، آقایم ...
... تا که دیده به روی من وا کرد
مهر خود را به دل من جا کرد
کوثر حضرت کوثر هستم
زین اَب هستم و زیور هستم
زیور فاتح خیبر هستم
خطبه ام گفت: که حیدر هستم
همه دیدند هنر دارم من
مثل عباس، جگر دارم من
ذوالفقار سخنم برّان است
یکی از لشکر من طوفان است
دشمن از «مردی» من حیران است
بی سبب نیست که سرگردان است...
... دیده هر بار، حریف همه ام
پروش یافته ی فاطمه ام
ای برادر! به دلم غم دارم
دل سوزان و قدی خم دارم
دم آخر شده ماتم دارم
خاطراتی ز محرّم دارم
لرزش دستم اگر جلوه نماست
همه اش زیر سر عاشوراست
همه جا پای به پایت بودم
دائماً زیر لوایت بودم
مثل یک کوه برایت بودم
شاهد کرب و بلایت بودم
من که بازیچه ی تقدیر شدم
از غم تو به خدا پیر شدم
روضه ی باز شنیدن سخت است
بار بر دوش کشیدن سخت است
تلخی آه چشیدن سخت است
سوی گودال دویدن سخت است
دیدم آن جا که چه غوغا کرده
بی حیا، کار خودش را کرده
حنجری سوخته شد بعد از آن ...
جگری سوخته شد بعد از آن ...
مادری سوخته شد بعد از آن ...
معجری سوخته شد بعد از آن ...
زیر و رو شد بدنت با نیزه
تا که شد در تن تو تا نیزه
وای از آن سفر شام، حسین!
وای از آن ملأ عام، حسین !
وای از طعنه و دشنام، حسین !
وای از سنگ لب بام، حسین !
آن دیاری که پر از بیداد است
شام نه، کشور کُفر آباد است
ذرّه ای رحم در آن ناس نبود
بینشان عاطفه بشناس نبود
حرفی از غیرت و احساس نبود
کاش آن جا سر عبّاس نبود ...
... تا نبیند سر بی معجر را
پای پر آبله ی خواهر را
#محمد_فردوسی
#وفات_حضرت_زینب_س
داری دوباره در دل ما غم می آوری
ُبغضی پر از غریبی و ماتم می آوری
حالا که بزم روضه به نام تو زینب است
حال و هوای ماه محرم می آوری
دلداده ی حسینی و با عشق خود به او
اصلاً تویی که عشق مُجسم می آوری
تو دخت مرتضایی و با تیغ خطبه ات
پیوسته لرزه بر همه عالم می آوری
ارث از علی گرفته و طوفان غیرتی
در موج هر بلا تو مگر کم می آوری؟
اما هلال غرق به خون با دلت چه کرد
در پیش او دو دیده ی زمزم می آوری
بی خود نبود بعد غم دلبرت حسین
دستی به زانو و کمر خم می آوری
#مرتضی_شاهمندی
#وفات_حضرت_زینب_س
ای زینب ای که بیتو حقیقت زبان نداشت
خون آبرو، محبّت و ایثار، جان نداشت
آگاه بود عشق که بیتو غریب بود
اقرار داشت صبر، که بیتو توان نداشت
در پهندشت حادثه با وسعت زمان
دنیا، سراغ چون تو زنی قهرمان نداشت
یک روز بود و این همه داغ، ای امام صبر
پیغمبری به سختی تو امتحان نداشت
گر پای صبر و همّت تو در میان نبود
اسلام جز به گوشه ی عزلت مکان نداشت...
روزی به زیر سایه ی پیغمبر خدای
روزی به جز سر شهدا سایهبان نداشت؟
محمل درست در وسط نیزهدارها
یک ذرّه رحم در دل خود ساربان نداشت
زینب اگر نبود، شجاعت یتیم بود
زینب اگر نبود، شهامت روان نداشت
زینب اگر نبود، وفا سرشکسته بود
زینب اگر نبود، تن عشق جان نداشت
زینب اگر کمر به اسارت نبسته بود
آزادی این چنین شرف جاودان نداشت
«میثم» هماره تا که به لب داشت صحبتی
حرفی بهجز مناقب این خاندان نداشت
#استاد_غلامرضا_سازگار
#وفات_حضرت_زینب_س
دوبیتی
در برج ولایت است کوکب زینب
علّامه نارفته به مکتب زینب
گفتم به فلک دلت به احوال که سوخت
بیپرده دو بار گفت زینب زینب
#وفات_حضرت_زینب_س
دوبیتی
ای کاش که در خدمت زینب باشیم
گریان غم و محنت زینب باشیم
یک شب حرم رقیه جان باشیم و...
یک شب حرم حضرت زینب باشیم
#سید_مجتبی_شجاع
#وفات_حضرت_زینب_س
دوبیتی
از غربت زینب دل من بی تاب است
از غصه ی اوست دیده ام پر آب است
امشب شده ام اگر غمین زینب
از لطف دعای حضرت ارباب است
#مرتضی_شاهمندی
#وفات_حضرت_زینب_س
هست ساحل زینب و تفسیر دریا زینب است
غم ز طوفان نیست در دل های ما تا زینب است
اولین ام ابیها حضرت صدیقه بود
شک ندارم دومین ام ابیها زینب است
هست ناموس علی بی شبهه ناموس خدا
کیست ناموس علی و حق تعالی، زینب است
هر قدم لحظه به لحظه در تمام زندگی
ذکر زینب یا علی ذکر علی یا زینب است
منعکس گردیده مادر در وجود دخترش
حق و الانصاف باید گفت زهرا زینب است
اوست جان حیدر و زهرا و پیغمبر لذا
مؤمنون و کوثر و اخلاص و طاها زینب است
نَقل یک روح و دو پیکر هست زینب با حسین
او سراپایش حسین و این سراپا زینب است
جان عالم از حسین و جان او خواهر بُود
پس تو دنبال چه می گردی مسیحا زینب است
کوفه را لرزاند با صوت رسای حیدری
شیر زن تر از تمام شیرزن ها زینب است
ارث حیدر را به میدان برده در میدان شام
لا فتی الّا علی مُنجر به الّا زینب است
مرقدش هیهات آسیبی ببیند در دمشق
چون که خط قرمزِ طوفان سقا زینب است
" لیس للانسان الّا ما سعی " پس سعی کن
دامن او را بگیری حشرِ ما با زینب است
#مهدی_مقیمی
#وفات_حضرت_زینب_س
چشم امید حیدر و زهرا به زینب
خورده گره تفسیر عاشورا به زینب
مثل پیمبرها ملائک می فرستند
صدها سلام از جنت الاعلی به زینب
او زینت دوش امیرالمؤمنین است
زینب به بابا نازد و بابا به زینب
گر می رسد "صدیقه ی کبری" به زهرا
پس می رسد "صدیقه ی صغری" به زینب
ام النجابت آنقدر پاک و زلال است
عمری حسادت می کند دریا به زینب
" عالِمَةٌ غَیرُ مُعَلَّمَة " ست یعنی
داده خدا علم لَدُّنی را به زینب
عون و محمد آیه های سجده دار اند
در سوره ی زیبای " اعطینا به زینب..."
پیش از تولد نوکر این خانه بودیم
وابسته ایم از عالم زر ما به زینب
این خانواده به خدایم می رسانند
دل می دهم یا به رقیه یا به زینب
مثل همیشه حاجتش رد خور ندارد
شیعه توسل می کند هرجا به زینب
" اولسون مؤذن زاده لر قربان بو یولدا "
این است عشق اردبیلی ها به زینب
امر شفاعت را گمانم می سپارد
روز جزا انسیه الحورا به زینب
حرف از صبوری های امُّ الصّابرین است
در مصرعی که می رسد "حلما" به "زینب"
"امُّ المَصائب" را میان جمع القاب
باری تعالی می دهد تنها به زینب
در پاسخ غم ؛ ما رایت الّا جَمیلا
ما هکَذَا القَولِ السَّدید الّا بِزینب
در هر نماز شب برای من دعا کن
هی عرض حاجت می کند آقا به زینب
از خیمه تا گودال دست حق تعالی
گویا سپرد امر امامت را به زینب
در سایه ی لطف خداوندی عَلَم را
بعد از شهادت می دهد سقا به زینب
او به اسیری رفته ما آزاد باشیم
خیلی بدهکاریم در دنیا به زینب
اشکی نمانده تا شود جاری ز چشمش
خون گریه دارد می کند صحرا به زینب
پا جای پای مادر خود می گذارد
روی کبود ارثیه ی زهرا به زینب
نان شبش را بی گمان مدیون بی بی ست
پیرزنی که می دهد خرما به زینب
تنها رباب از حرمله دلخور نباشد
ملعون جسارت می کند حتی به زینب
سر های روی نیزه را رفته نشانه
سنگ ملامت می زند اما به زینب
منزل به منزل در بیابان ها رقیه
هرشب پناه آورده از سرما به زینب
شمری که خنجر از قفا زد عصر دیروز
با تازیانه می زند فردا به زینب
سرهای روی نیزه می بارند وقتی
خولی نظر اندازد از بالا به زینب
#علیرضا_خاکساری