مهر علی امشب به دل فاطمه افتاد
پیغمبر اسلام شده صاحب داماد
در عرش خداوند عجب ولوله ای شد
دست علی و فاطمه را تا که به هم داد
#مهدی_مقیمی
#ولادت_امام_حسن_عسکری
ای که رخت از خدا کرده حکایت گری
هست برازنده ات رهبری و سروری
چهرهء ماهِ تو را ماه بُود مشتری
من نزدم هیچ وقت غیر درِ تو دری
جلوه گهِ ساحتِ حضرت پیغمبری
سیدنا الدخیل، یا حسن العسکری
نور دل فاطمه آینه ی بوتراب
پیش تو زانو زند صبح و غروب آفتاب
بر دل بی تاب ما بیشتر از این بتاب
هر چه که دادم سلام از تو گرفتم جواب
بر همه دلها مقیم از همه عالم سری
سیدنا الدخیل، یا حسن العسکری
وسعتِ بی انتها رحمت جاری شدی
بر دلِ پائیزیان پیک بهاری شدی
سوژهء نابِ لبِ ذاکر و قاری شدی
مثل عمویت حسن نامگذاری شدی
تو حسنِ دومِ فاطمه ی اطهری
سیدنا الدخیل، یا حسن العسکری
زنده و جاوید شد تا ابد آثار تو
کرده به دلها اثر نرمیِ گفتار تو
مهدیِ صاحب زمان دلبر و دلدار تو
تا به ابد کعبه سوخت در تبِ دیدار تو
سعی و صفا مروه ای کعبه منا مشعری
سیدنا الدخیل، یا حسن العسکری
هم حرمت دلرباست هم حرمت با صفاست
یک حرمِ ساده نیست جلوه گر کبریاست
معتقدم تا ابد قبله ی دل سامراست
زائر تو در حرم زائر عرش خداست
تو پسر فاطمه تو پسر حیدری
سیدنا الدخیل، یا حسن العسکری
هم دل هفت آسمان هست زمین گیرِ تو
هم همه ی کائنات در یَدِ تسخیر تو
قلب تمام وجود بسته به زنجیر تو
گردشِ چرخ و فلک هست به تأثیر تو
فاطمه کوثر، شما آیه ای از کوثری
سیدنا الدخیل، یا حسن العسکری
در همه ی آسمان تو قمرت مهدی است
تاج سرِ عالمی تاج سرت مهدی است
باعث فخرت شده که ثمرت مهدی است
تو پدرت " هادی " و تو پسرت " مهدی" است
پس تویی با این حساب قطب هدایتگری
سیدنا الدخیل، یا حسن العسکری
آل علی بوده اید بانیِ شور و شعور
از برکات شما نور کند کسب نور
نذر شما " وأن یکاد " چشم بدان از تو دور
نوکریِ درگهت باعثِ حسِّ غرور
ماهِ نکو منظری مثل علی محشری
سیدنا الدخیل، یا حسن العسکری
🔸شاعر:
#مهدى_مقيمى
#امام_هادی_ع
#شهادت
#چارپاره
نیمۀ شب امام رابردند
خانه و خانواده مضطرب است
نگرانِ امامِ هادی شد
سامرا بی قرار و ملتهب است
من بمیرم که پیش چشمانش
سَبِّ جدِّ گرامی اش کردند
دل هفت آسمان به درد آمد
بس که بی احترامی اش کردند
می بَرَندش بدونِ عمامه
غربت از چشمهاش معلوم است
خوب که ، در رُخش نگاه کنی
مثل جدّش علیست مظلوم است
جان به قربان آن امامی که
دستهایش به غصه زنجیر است
علتِ بردنش به بزم شراب
به گمانم به قصد تحقیر است
متوکل مقابل حضار
اندکی آمد و توقف کرد
بی حیا از شرابِ در دستش
به امام دهم تعارف کرد
خواست تا که امام هادی را
نحوهء دیگری عذاب دهد
گفت با او که شعر میخوانی
منتظر ماند تا جواب دهد
حضرتش قصد شعر خواندن کرد
کرد آغاز معجزاتِ کلام
سخنش مثل تیغ حیدر بود
محشری شد به پا زِ شعر امام
بر سرِ دشمنش خراب ، آقا
گویی آن خانۀ مجلل کرد
شعرها در مَذَمّتِ دنیا
عیش او را به غم مبدل کرد
متوکل که منقلب گردید
در خود احساس روسیاهی کرد
لااقل در میان آن مجلس
از امام آمد عذرخواهی کرد
دشمنی هم سراغ دارم که
پرچم ظلمِ بی امان برداشت
در قبال سری که قرآن خواند
بی حیا چوب خیزران برداشت
پیش زنها و بچه ها ، ملعون
پستی اش را به خلق ثابت کرد
ضربه را بر لب و دهانش زد
صوت قرآن به چوب ساکت کرد
گریه کردیم بر حسین ، ولی
حال زینب کجا و ما ؟ هیهات
ما شنیدیم و خواهرش دیده
وای بر حال عمۀ سادات
#مهدی_مقیمی
#دوبیتی_و_رباعی #مبعث #رسول_اکرم
چه کاری با حرا کردی محمد
حرا را کبریا کردی محمد
فدای تو که با اسلام نابت
جهان را با صفا کردی محمد
کتاب عشق را شیرازه کردیم
که اسلامِ تو ، پُر آوازه کردیم
لباسِ فاخرِ پیغمبری را
به قدّ و قامتت اندازه کردیم
به کوه نور تابیدی چنان ماه
مخور غصه که پیروزی در این راه
رسول ما خیالت جمع باشد
که همراه تو می گردد یدالله
اساس شرک از بنیان شکستند
سران فتنه و طغیان شکستند
زمانی پرچمت افراشتی تو
ابوجهل و ابوسفیان شکستند
به حق ، چشم ترت هم یاعلی گفت
خدیجه همسرت هم یا علی گفت
زمانی دین خود ابلاغ کردی
قویّاً حیدرت هم یا علی گفت
تو را مُهر نبوت بر جبین خورد
به دردِ تو امیرالمومنین خورد
علی وقتی که با تو کرد بیعت
نظام کفر یکجا بر زمین خورد
درِ فیضت همیشه بازِ باز است
همیشه پیرو تو سرفراز است
خدا میخواهد این را تا قیامت
همیشه پرچمت در احتزاز است
🔸شاعر:
#مهدی_مقیمی
___________________________
#امام_حسین_علیه_السلام
#حرکت_کاروان_سیدالشهدا_علیه_السلام
#غزل
پنهان ز خواهر می کنی چشم ترت را
شاید ندیدی اشک های خواهرت را
بار سفر بستی مدینه شعله ور شد
در یاد دارم آن نگاه آخرت را
ام البنین روی سرت قرآن گرفته
تا پر کند یکبار جای مادرت را
گریه طبیعی بود هنگامی که بردی
نوزاد چندین روزه ات را همسرت را
اما نفهمیدم چرا آهی کشیدی
وقتی نظر کردی قد آب آورت را
فقدان پیغمبر دوباره می شد احساس
وقتی که می بردی علی اکبرت را
یا که بگو آوردن خلخال ممنوع
یا که درآور گوشوار دخترت را
از چشم های عمهء سادات پیداست
آماده کرده بوسه های حنجرت را
من آرزو دارم فقط زینب نبیند
روزی سر و موی پر از خاکسترت را
#مهدی_مقیمی
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
مسکینم و با ربِّ جلی می گویم
شرمنده ام از گنه ولی می گویم
تا آنکه ببخشی تو گناهانم را
ده بار الهی بِعلی می گویم
#مهدی_مقیمی
#امام_علی_علیه_السلام
#شب_نوزدهم
عجیب خسته ز غمهای بی شمار شدم
عجیب ، سیر از این خاک و این دیار شدم
همیشه منتظر این دقیقه ها بودم
که تیغ ، بر سر من خورد و رستگار شدم
ز خونِ سر که به نعلین می چکد پیداست
که من مسافرِ سمتِ دیارِ یار شدم
عجیب منتظرم میل فاطمه دارم
عجیب دل زده از دست روزگار شدم
سرم به حال دلم خون ز دیده می بارد
برای فاطمه ام سخت بی قرار شدم
امیدِ دیدن زهرا جوانه زد در من
اگر چه رنگ خزانم پُر از بهار شدم
تمام غصۀ من زینب است و قصۀ او
به یاد معجر زینب به غم دچار شدم
امان ز مردم کوفه من از همین حالا
برای کوفۀ زینب جریحه دار شدم
سرِ شکافته ام را زِ یاد برده ام و
به یاد کوچه و بازار سوگوار شدم
#مهدی_مقیمی
مهر علی امشب به دل فاطمه افتاد
پیغمبر اسلام شده صاحب داماد
در عرش خداوند عجب ولوله ای شد
دست علی و فاطمه را تا که به هم داد
#مهدی_مقیمی
#امام_حسن_مجتبی_ع
#ولادت
بر نامِ کریمِ آلِ طاها #صلوات
یکبار نه ده بار نه ، صدها صلوات
غم رفت و فراق رفت و بی تابی رفت
آمد پسر ارشد زهرا ، صلوات
بر نامِ کریمِ آلِ طاها #صلوات
یکبار نه ده بار نه ، صدها صلوات
غم رفت و فراق رفت و بی تابی رفت
آمد پسر ارشد زهرا ، صلوات
#مهدی_مقیمی
✅ شد تداعی ولادت زینب
🔺 ترکیببند ولادت حضرت معصومه (س)
🔻 شاعر: مهدی مقیمی
ای جمالت بهار، معصومه
کرمت ماندگار، معصومه
یادگار امام هفتم ما
ای رضا را قرار، معصومه
صلوات خدا به روح شما
بیحد و بیشمار، معصومه
نذر ایل و تبار تو جانِ
هرچه ایل و تبار، معصومه
ابر رحمت همان دودست شماست
من کویرم ببار، معصومه
خواهری مثل زینب و تو ندید
دیدهء روزگار، معصومه
تا گدای کریمه هستم من
همهء عمر بیمه هستم من
قلب عالم پر از تلاطم شد
لب دنیا پر از تبسم شد
عشق موسیبنجعفر است اینکه
نور چشم امام هشتم شد
قلب ما رفت تا درون حرم
بین امواج جمعیت گم شد
بابهای حریم او یکیک
باب حاجات کل مردم شد
قبلهء دل همیشه مشهد بود
قبله چرخید و قبلهها قم شد
در جوارش کسی نشد آقا
غیر از آنکه گدای خانم شد
حق او کن ادا تو با صلوات
یک نه صد نه هزار تا صلوات
ماه زیبا و انورش دادند
هرچه از خوب، بهترش دادند
پسری خوب داشت مثل رضا
مثل معصومه دخترش دادند
یاد زهرا دوباره غوغا کرد
تا به موسیبنجعفرش دادند
شد تداعی ولادت زینب
تا به دست برادرش دادند
هرکه آمد ولادتش به حرم
از حرم تا حرم پرش دادند
یِکُم ماه تا به یازدهم
یک دهه می زکوثرش دادند
هرکه در بند بانوی دوسراست
دوستدارش خود امام رضاست
نور عشق است نور ایمان است
قدر و شأنش هنوز پنهان است
از حرم تا حرم در این ایام
غرق نور است ریسهبندان است
مشهد و قم دو بال کشور ماست
عالم از این دو بال حیران است
چشم سلطان همیشه سمت قم و
چشم بیبی سوی خراسان است
تا قیامت به عصمتش سوگند
بانوی یکهتاز ایران است
این هم از دولت کریمهء اوست
قندِ چایِ بهشت سوهان است
پیش خالق چه حرمتی دارد
به کرامت چه شهرتی دارد
ساقی امشب چه ناب پرکرده
کاسه را بیحساب پر کرده
به شراب طهور مهمانیم
جانمان را شراب پر کرده
حرمش را زنورِ مِهرِ رُخش
روز و شب آفتاب پر کرده
چه همه باصفاست، خادم او
حوضها را ز آب پر کرده
حرمش را به یمن میلادش
بوی عطر و گلاب پر کرده
خوش بحال کسی که جمع کند
حرمش را ثواب پر کرده
اهل بیتند همچو منظومه
ماهِ منظومه است معصومه
مرتضی رنگ و فاطمه سیماست
قطرهای از کرامتش دریاست
شهر قم، حوزههای علمیه
با تمسک به نام او برپاست
هر رواقش بهشت موعود است
این حرم نیست جنتالاعلاست
این حرم تا خدا خدا باشد
در زمین پایگاه عرش خداست
زائر قبر او به شهر قم
زائر قبر حضرت زهراست
عمه معصومهء امام زمان
عمهء هرچه شیعه در دنیاست
میرسد این پیام از هر سو
السلام علیکِ یا بانو
#مهدی_مقیمی
#مدح_امام_جواد_ع
ز فهمم فراتر جوادالائمه
هزاران برابر جوادالائمه
ز هر خوب ، بهتر جوادالائمه
ز هر بهترى ، سر جوادالائمه
شَهِ ذره پرور جوادالائمه
همه دُرّ و گوهر جوادالائمه
هم اول هم آخر جوادالائمه
سلام خدا بر جوادالائمه
خبر دار سازید هر چه گدا را
که باید ببینند آقای ما را
ببینند در چهره اش مصطفی را
جمالِ علی ابن موسی الرضا را
ببینند اعجاز دست خدا را
ببینند سیمای مشکل گشا را
به دامانِ مادر ، جوادالائمه
سلام خدا بر جوادالائمه
ارادت چه خوب است ابراز گردد
ببر نام او تا که اعجاز گردد
خوشا نوکری هایمان ساز گردد
هُویّت به این شکل احراز گردد
به نامش اگر صبح آغاز گردد
زِ کارم هزاران گره باز گردد
دعایی کند گر جوادالائمه
سلام خدا بر جوادالائمه
تو آن رنگ و بوی بهاری که مانده
زِ شمس الشموس آن نگاری که مانده
من و سینۀ بی قراری که مانده
تو و بخششِ بی شماری که مانده
به جز نوکری چیست کاری که مانده؟
به قربان این یادگاری که مانده
ز زهرا و حیدر ، جوادالائمه
سلام خدا بر جوادالائمه
جز این خانواده به کس دل ندادم
که این خانه بوده است باب المرادم
مرا مادرم نوکری داد یادم
برای غلامیِّ این خانه زادم
به فکر زیارت اگر اوفتادم
مقیّد به رفتن زِ باب الجوادم
شفیع است محشر جوادالائمه
سلام خدا بر جوادالائمه
ز ماهِ رخش نور تابیده می شد
طراوت به آفاق پاشیده می شد
اگر شاخصِ جود سنجیده می شد
شه کشور جود نامیده می شد
گر از بخشش و جود پرسیده می شد
همه در امامانِ ما دیده می شد
ولی بیشتر در جوادالائمه
سلام خدا بر جوادالائمه
ازل تا ابد از خدایش سلامش
یَمِ علم ، می بارد از هر کلامش
ز دست رضا ریخته مِی به جامش
صفاتش هویداست از رویِ نامش
کند ماه سجده به هر صبح و شامش
نگنجد فقط ذره ای از مقامش
به هفتاد منبر جوادالائمه
سلام خدا بر جوادالائمه
دگر روز آمد شبِ تار رفته
دگر خواب از چشم بیدار رفته
دلم هر کجا در پیِ یار رفته
نه یک بار و ده بار ، صد بار رفته
جمالش گمانم به کرار رفته
و در زهد و تقواش انگار رفته
به موسی ابن جعفر جوادالائمه
سلام خدا بر جوادالائمه
🔸شاعر:
#مهدی_مقیمی
#مدح_امام_زمان_عج
#نیمه_شعبان
در حوالیِّ نیمه شعبان بود
عطرِ یاسی عجیب میآمد
سامرا بود و خانۀ پدری
باز طفلی نجیب می آمد
باید اسپند، دود میکردند
نوهء ماه، میرسید از راه
حاملِ پرچم ابالفضل و
ذوالفقارِ علی ولی الله
گل نرگس که زیرِ پاهایش
باغِ گل فرش شد همان اول
مثلِ جدَّش حسین، قنداقش
شرفِ عرش شد همان اول
بر غمِ اهل بیت در حُکمِ
جرعهای آب بود بر آتش
از همان کودکی به دوشش بود
پرچمِ سرخِ یالثاراتش
وَ ورق خورد صفحۀ تقویم
تا که هنگامِ غیبتش آمد
آسمانِ وجود، ابری شد
دوری از ماه، نوبتش آمد
بیشتر از هزار و صد سال است
جمعهها را شمردهایم آقا
دردش اینجاست بعدِ این مدت
از فراقت نمردهایم آقا
ظاهراً زخمیِ فراقیم و
منتظرهای یازده صدهایم
شَرم داریم این همه جمعه
ندبهات را فقط ورق زدهایم
در سخن، عهد خواندهایم و فرج
در عمل، کم صداقتیم آقا
مثلِ بحرالعلومها کم بود
غالباً بی لیاقتیم آقا
از تو غافل شدیم از بس که
ماتِ غربیم و خیرهی شرقیم
یادمان میرود که تو هستی
بس که در روزمَرِّگی غرقیم
مثل حیدر برای پیغمبر
مردِ بدر و اُحُد نداری تو
سیصد و سیزده نفر، حتی
دور و اطرافِ خود نداری تو
من بمیرم، غریب یعنی تو ...
تو که تنها شدیّ و بی لشگر
نه کنارِ تو زینبی هست و
نه ابالفضل و نه علی اکبر
نکند پایِ سفرههای ظهور
میهمانِ اضافیات باشیم
پسر فاطمه دعایی کن
مثلِ مرحوم کافیات باشیم
باز هم غیرتِ قدیمیها...
اندکی از گناه، پرهیزی
عصرِ جمعه، و یا سهشنبه غروب
یک سَماتی، توسلی، چیزی
الغرض، سهله، کوفه یا عرفات
یا که خلوت نشینِ سردابی
هر کجایی خدا نگهدارت
غایبِ قصههای بی تابی
دلِ ما تنگِ این دو تا رنگ است
دلِ ما را تو کهکشانی کن
گنبد زرد، گنبد آبی
کربلاییّ و جمکرانی کن
شاه بیتِ همه غزلهایم
همه کار و کسم بیا برگرد
به بدیِّ دلم نگاه نکن
جان زهرا قسم بیا برگرد
#مهدی_مقیمی
#حضرت_معصومه_س
#مدح_و_ولادت
ای جمالت بهار، معصومه
کرمت ماندگار ، معصومه
یادگار امام هفتـــــــــــم ما
ای رضا را قرار، معصومه
صلوات خدا به روح شما
بی حد و بی شمار، معصومه
نذر ایل و تبار تو جانِ
هر چه ایل و تبار، معصومه
ابر رحمت همان دو دست شماست
من کویرم ببار ، معصومه
خواهری مثل زینب و تو ندید
دیدۀ روزگار، معصومه
تا گدای کریمه هستم من
همۀ عمر بیمه هستم من
قلب عالم پر از تلاطم شد
لب دنیا پر از تبسم شد
عشق موسی بن جعفر است اینکه
نور چشم امام هشتم شد
قلب ما رفت تا درون حرم
بین امواج جمعیت گم شد
بابهای حریم او یک یک
باب حاجات کل مردم شد
قبلۀ دل همیشه مشهد بود
قبله چرخید وقبله ها قم شد
در جوارش کسی نشد آقا
غیر از آنکه گدای خانم شد
حق او کن ادا تو با صلوات
یک نه صد نه هزار تا صلوات
ماه زیبا و انورش دادند
هر چه از خوب، بهترش دادند
پسری خوب داشت مثل رضا
مثل معصومه دخترش دادند
یاد زهرا دوباره غوغا کرد
تا به موسی بن جعفرش دادند
شد تداعی ولادت زینب
تا به دست برادرش دادند
هر که آمد ولادتش به حرم
از حرم تا حرم پرش دادند
یِکُم ماه تا به یازدهم
یک دهه مِی ز کوثرش دادند
هر که در بند بانوی دو سراست
دوستدارش خود امام رضاست
نور عشق است نور ایمان است
قدر و شأنش هنوز پنهان است
از حرم تا حرم در این ایام
غرق نور است ریسه بندان است
مشهد و قم دو بال کشور ماست
عالم از این دو بال حیران است
چشم سلطان همیشه سمت قم و
چشم بی بی سوی خراسان است
تا قیامت به عصمتش سوگند
بانوی یکه تاز ایران است
این هم از دولت کریمۀ اوست
قندِ چایِ بهشت سوهان است
پیش خالق چه حرمتی دارد
به کرامت چه شهرتی دارد
ساقی امشب چه ناب پرکرده
کاسه را بی حساب پر کرده
به شراب طهور مهمانیم
جانمان را شراب پر کرده
حرمش را زنورِ مِهرِ رخش
روز و شب آفتاب پر کرده
چه همه با صفاست ، خادم او
حوضها را ز آب پر کرده
حرمش را به یمن میلادش
بوی عطر و گلاب پر کرده
خوش به حال کسی که جمع کند
حرمش را ثواب پر کرده
اهل بیتند همچو منظومه
ماهِ منظومه است معصومه
مرتضی رنگ و فاطمه سیماست
قطره ای از کرامتش دریاست
شهر قم ، حوزه های علمیه
با تمسک به نام او برپاست
هر رواقش بهشت موعود است
این حرم نیست جنت الاعلاست
این حرم تا خدا خدا باشد
در زمین پایگاه عرش خداست
زائر قبر او به شهر قم
زائر قبر حضرت زهراست
عمه معصومـۀ امام زمان
عمۀ هر چه شیعه در دنیاست
می رسد این پیام از هر سو
السلام علیکِ یا بانو
#مهدی_مقیمی
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
#ترکیب_بند
شهدِ عشقت از ازل در کام دلها ریخته
این محبت را به دلها حق تعالی ریخته
آتشِ آتشکده خاموش گشت و در عوض
آتشِ عشق تو در دلها سراپا ریخته
بر ندارم سر اگر از سجدهء شکرش رواست
کاین محبت را خدا در سینۀ ما ریخته
زیرِ گامت وقتِ میلادت زمین لرزید سخت
پس نبوده بی سبب گر طاقِ کسری ریخته
نیست بی علت که ما اینگونه از خود بیخودیم
دستِ حق در جامِ ما شُربِ طهورا ریخته
اول خلقت خدا هنگام خلقِ روی تو
نقش رویت را به عشق روی زهرا ریخته
دورهء ظلمت سر آمد شد جمالت جلوه گر
مکه از فیض وجودِ پاکِ تو شد مفتخر
وعدهء ادیان تحقق یافت و موعود شد
سرزمین مکه هم بی تابِ این مولود شد
انتظار حق تعالی هم به پایانش رسید
بین مخلوق خدا تقدیر ، آنچه بود شد
مثل خورشیدی دلِ ارض و سما را گرم کرد
دلبری آمد که محبوب دلِ معبود شد
نور رویش خانه های ظلم را تاریک کرد
خانۀ سفیانیان یوم الابد نابود شد
دورهء ظلمت سر آمد تیرگی از یاد رفت
حرکت دنیا به سمتِ روشنی مشهود شد
دامن بنت وهب شد چشمۀ فیض خدا
دشمن فرزند او مغضوب شد مطرود شد
آمده تا که شود انگار ختم المرسلین
جان دو عالم فدای رحمت للعالمین
مکه از روز ازل در بیعت پیغمبر است
فاطمه میراث دارِ این زمین تا آخر است
مکه هم مثل مدینه خانۀ زهرای ماست
کعبه خود مشغول گردیدن به دور مادر است
می زند عالم همه فریاد که حق با علیست
هر که این فریاد را نشنیده تا حالا کر است
شک نکن این آرزو آخر محقق می شود
حقِّ کعبه یک اذانِ کامل و روشنگر است
می رسد روزی که آوایِ موءذن زاده ها
می رسد آنجا به گوش از روز هم روشن تر است
بعد از آن بر منبرِ کعبه اذان شیعیان
اولش الله اکبر آخرش یا حیدر است
ملک پیغمبر به دست شیعه افتد زودِ زود
یک نفس باقیست تا نابودیِ آل سعود
#مهدی_مقیمی
دوبیتی
وقتی که قدم رنجه به ایران کردی
ما را سرِ خوانِ خویش مهمان کردی
ما را همه عمر ، ساکنِ دائمیِ
بین الحرمینِ قم خراسان کردی
#مهدی_مقیمی
#ورود_حضرت_معصومه_س_به_قم
#وفات_حضرت_زینب_س
هست ساحل زینب و تفسیر دریا زینب است
غم ز طوفان نیست در دل های ما تا زینب است
اولین ام ابیها حضرت صدیقه بود
شک ندارم دومین ام ابیها زینب است
هست ناموس علی بی شبهه ناموس خدا
کیست ناموس علی و حق تعالی، زینب است
هر قدم لحظه به لحظه در تمام زندگی
ذکر زینب یا علی ذکر علی یا زینب است
منعکس گردیده مادر در وجود دخترش
حق و الانصاف باید گفت زهرا زینب است
اوست جان حیدر و زهرا و پیغمبر لذا
مؤمنون و کوثر و اخلاص و طاها زینب است
نَقل یک روح و دو پیکر هست زینب با حسین
او سراپایش حسین و این سراپا زینب است
جان عالم از حسین و جان او خواهر بُود
پس تو دنبال چه می گردی مسیحا زینب است
کوفه را لرزاند با صوت رسای حیدری
شیر زن تر از تمام شیرزن ها زینب است
ارث حیدر را به میدان برده در میدان شام
لا فتی الّا علی مُنجر به الّا زینب است
مرقدش هیهات آسیبی ببیند در دمشق
چون که خط قرمزِ طوفان سقا زینب است
" لیس للانسان الّا ما سعی " پس سعی کن
دامن او را بگیری حشرِ ما با زینب است
#مهدی_مقیمی
دوبیتی
چه کاری با حرا کردی محمد
حرا را کبریا کردی محمد
فدای تو که با اسلام نابت
جهان را با صفا کردی محمد
▪️
کتاب عشق را شیرازه کردیم
که اسلامِ تو ، پُر آوازه کردیم
لباسِ فاخرِ پیغمبری را
به قدّ و قامتت اندازه کردیم
▪️
به کوه نور تابیدی چنان ماه
مخور غصه که پیروزی در این راه
رسول ما خیالت جمع باشد
که همراه تو می گردد یدالله
▪️
اساس شرک از بنیان شکستند
سران فتنه و طغیان شکستند
زمانی پرچمت افراشتی تو
ابوجهل و ابوسفیان شکستند
▪️
به حق ، چشم ترت هم یا علی گفت
خدیجه همسرت هم یا علی گفت
زمانی دین خود ابلاغ کردی
قویّاً حیدرت هم یا علی گفت
▪️
تو را مُهر نبوت بر جبین خورد
به دردِ تو امیرالمؤمنین خورد
علی وقتی که با تو کرد بیعت
نظام کفر یکجا بر زمین خورد
▪️
درِ فیضت همیشه بازِ باز است
همیشه پیرو تو سرفراز است
خدا می خواهد این را تا قیامت
همیشه پرچمت در احتزاز است
#مهدی_مقیمی
#مبعث
پنهان ز خواهر می کنی چشم ترت را
شاید ندیدی اشک های خواهرت را
بار سفر بستی مدینه شعله ور شد
در یاد دارم آن نگاه آخرت را
ام البنین روی سرت قرآن گرفته
تا پر کند یکبار جای مادرت را
گریه طبیعی بود هنگامی که بردی
نوزاد چندین روزه ات را همسرت را
اما نفهمیدم چرا آهی کشیدی
وقتی نظر کردی قد آب آورت را
فقدان پیغمبر دوباره می شد احساس
وقتی که می بردی علی اکبرت را
یا که بگو آوردن خلخال ممنوع
یا که درآور گوشوار دخترت را
از چشم های عمه ی سادات پیداست
آماده کرده بوسه های حنجرت را
من آرزو دارم فقط زینب نبیند
روزی سر و موی پر از خاکسترت را
#مهدی_مقیمی
#حرکت_امام_حسین_ع_از_مدینه_به_سمت_کربلا
#ولادت_حضرت_عباس_ع
درون سینه دارد جا اباالفضل
حضور عشق در دل ها اباالفضل
عجب گفتند " یکفی بالاشاره "
در این دنیا و آن دنیا اباالفضل
اباالفضل است پا تا سر حسین و
حسین اوست سر تا پا اباالفضل
سلام ای وسعتت ، دریا اباالفضل
سلام الله علیکَ یا اباالفضل
زمانی که تو را دارم کمم چیست
کنار سفره ات اصلاً غمم چیست
تو و بابای تو ساقی که باشید
فرات و دجله ، نیل و زمزمم چیست
تو هستی التیام درد عالم
به غیر از ذکر نامت مرهمم چیست
همیشه بیمه هستم با اباالفضل
سلام الله علیک یا اباالفضل
همیشه فاتح پیکارها تو
توئی آسانیِ دشوارها تو
خدا داند که هستی رمز و رازِ
گشایش در تمام کارها تو
مسیحا درس ، پس داده به پیشت
که مُرده زنده کردی بارها تو
مسیحِ حضرت عیسی اباالفضل
سلام الله علیک یا اباالفضل
مرا کردند حیرانت از اول
نوشتند از غلامانت از اول
چه دستان عجیبی داشتی تو
علی بوسید دستانت از اول
به دنیا آمدم با دست مادر
شدم من نذر چشمانت از اول
کنار سفره ی آقا اباالفضل
سلام الله علیک یا اباالفضل
تمام انبیا چلّه نشینت
امامان، عاشقِ ماه جبینت
خودِ ارباب لذت بُرد هر بار
صدا می زد یل ام البنینت
تمام کائنات و ممکناتند
گرفتار جمال نازنینت
همه دیروز تا فردا اباالفضل
سلام الله علیک یا اباالفضل
خدا وقتی که او را بر جهان داد
به زیبائیش ، دنیا را تکان داد
فقط یک درصد از زیبائی اش را
به شکل یوسف کنعان نشان داد
عجب سر مشق شیرینی نوشتیم
همان اول معلم یادمان داد
به جای آب ، نان ، بابا ، اباالفضل
سلام الله علیک یا اباالفضل
شما را یک تنه لشکر نوشتند
کُپی از فاتح خیبر نوشتند
تو را از اول ای باب الحوائج
نمک ، در روضه و منبر نوشتند
نوشت الله ، حیدر را یدالله
تو را اما یدالحیدر نوشتند
پس از او لا فتی الّا اباالفضل
سلام الله علیک یا اباالفضل
تو را مافوق دنیا می پسندم
تو را فرزند زهرا می پسندم
ببینم راستی آقا نگفتم ... !
ضریح تازه ات را می پسندم
لقب های تو بسیارند اما
تو را با این لقب ها می پسندم
علمدار و یل و سقا اباالفضل
سلام الله علیک یا اباالفضل
کشیدی عشق را یک عمر در بند
به لبخند تو زینب داشت لبخند
سخاوت را تو اصلاً بخش کردی
نداری در سخاوت مثل و مانند
تمام آرزویت شد اجابت
که زهرا هم خطابت کرد فرزند
صدا زد حضرت زهرا اباالفضل
سلام الله علیک یا اباالفضل
شبیه حیدری ، شیری علمدار
خودت بُرّنده شمشیری علمدار
به قصد تربت زینب بگو کِی ؟
علم در دست می گیری علمدار
که گیری انتقام خواهرت را
ز نامردان تکفیری علمدار
پناه زینب کبری اباالفضل
سلام الله علیک یا اباالفضل
#مهدی_مقیمی
#ولادت_حضرت_عباس_ع
قبل از آن که مدح و وصف ساقیِ لشگر کنم
باز باید مدحِ روی ساقیِ کوثر کنم
آینه در آینه شمس جمالش حیدریست
پس چه فرقی می کند گر صحبت از حیدر کنم
شد علی دست خدا عباس شد دست علی
أشجع النّاسند باید یادی از خیبر کنم
نام حیدر آمد و نام اباالفضل علی
شعر را تا می شود باید حماسی تر کنم
تا که حرف از حضرت عباس می آید وسط
جای دارد یادِ حرفِ مالک اشتر کنم
مالک اشتر کجا ، صفّین ، سردار حسین
بر خودم لرزیدم از اخم علمدار حسین
گفتی ای شاعر چنین است و چنان است این پسر
بیخودی زحمت نکش فوق بیان است این پسر
بحر را در کوزه جا دادن کجا ممکن شود
وسعتش بالاتر از هفت آسمان است این پسر
مو به مو در ذاتِ او حیدر تداعی می شود
بس که مصداق امیر مؤمنان است این پسر
هست یک دارالشفا مانند ایوان نجف
بارگاهش ملجأِ ما شیعیان است این پسر
وجهه ای ممتاز دارد مثل بابایش علی
تا ابد الگوی هرچه پهلوان است این پسر
قامت دنیا جلویش خود به خود خم می شود
در قبالِ هیبتش کوه اُحُد خم می شود
سر برون آورد روی شانه ی مادر ، قمر
بعد ، بر دوش برادر آمد و زد سر ، قمر
در میان خانه ی حیدر پر از خورشید بود
وقت آن شد تا بیاید بینشان دیگر قمر
هست در مخلوق و در بین تمام کائنات
سر قمر ، افسر قمر ، گوهر قمر ، محشر قمر
فاطمه مانند حیدر بر قمر لبخند زد
چه مراعات نظیری ، فاطمه ، حیدر ، قمر
مادر گیتی نیاورده دگر مانند او
فاطمه شد مادرش ، عباس شد فرزند او
متن آیات رُخش تفسیر قرآن می کند
طاق ابرویش جهانی را مسلمان می کند
این اباالفضل علی با یک نگاه نافذش
کار صدها میثم و مقداد و سلمان می کند
نعره اش وقت رجزهای أنا بن الحیدرش
زهره می ریزد ز دشمن کار طوفان می کند
این چه شأنی بود در او که امیرالمومنین
دست او را با تواضع بوسه باران می کند
در برِ ارباب خود صدها برابر بیشتر
کارِ هارون در برِ موسی بن عمران می کند
یک کسی که این چنین صاحب مدارج می شود
نیست بی علت اگر باب الحوائج می شود
ای طبیب مرکز دارالشفای کربلا
ای مسیحای حرم ، مشکل گشای کربلا
نایب حیدر ، علمدار حسین بن علی
حضرتِ فرمانده ی کُلِّ قوای کربلا
ای که تأثیرت بُود پر رنگ تا یوم الأبد
ردِّ پایت مانده باقی جای جای کربلا
گفت امیرالمؤمنین که ، أِنَّهُ ذُخر الحسین
نوجوان من ذخیره شد برای کربلا
تا تو سردار و سپهدار و علمداری ، نکرد
کس نگاه چپ به سمت خیمه های کربلا
ای علی را تا قیامت دست حق در آستین
هم سلام ما به تو هم مادرت ام البنین
#مهدی_مقیمی
به محبان عنایتی داری
به کرامت چه عادتی داری
به گمانم که ارث مادری اَست
برگ یاسی لطافتی داری
علی اکبر، شبیهِ پیغمبر
تو به زهرا شباهتی داری
دل به یاد نجف می اندازی
مرقد با صلابتی داری
روی دوش عموئی یا در عرش
عموی سرو قامتی داری
قدسیان ماتِ رویِ قدسیِ تو
مثل بابا قداستی داری
نورِ راه سفینه های نجات
بر رخ فاطمی تو صلوات
از بهشت خدا سروش رسید
ساقیا وقت عیش و نوش رسید
بیتِ ارباب ما معطر شد
تا که آن یاس سبزپوش رسید
بوی ریحانت النبی آمد
تا که در خانه عطر و بوش رسید
خنده ی این چنین کجا و حسین؟
آمد و خنده اش به گوش رسید
خانواده همه بغل کردند
نوبت شانه ی عموش رسید
میل دیدار فاطمه می کرد
عموی او به آرزوش رسید
هدیه اش کن ز من چو می پرسی
چار قُل بعدِ آیت الکرسی
پُر کن از عطر عشق او ریه را
متبرک ردیف و قافیه را
در بهشت حسین وارد شو
کن رها این جهان عاریه را
در و دیوار ریسه بندان کن
پر کن از شرشره حسینیه را
مرتضی هیبت است و زهرا رو
عشق کن، خاندان و ذریّه را
بر محب علی درود فرست
لعن کن پیرو معاویه را
تشنگان زیارتیم، خدا
باز کن باز، راه سوریه را
لب شیعه پر از تبسم شد
آسمان پشت گنبدش گم شد
باعثِ فیض مستمر شده ای
بس که دُردانه ی پدر شده ای
شمسِ پر نورِ خانه ی ارباب
قمرِ شانه ی قمر شده ای
صیدِ عمه شدی همان اول
در یمِ عمه غوطه ور شده ای
از تو حاجت گرفته ایم، آری
باب حاجاتمان اگر شده ای
فتبارک، حسین می خوانَد
شاهکار خدا مگر شده ای؟
سخت، محبوبِ هیأتی هایی
عشقِ عشاق در به در شده ای
ما که زندانیان بندِ توایم
یا رقیه علاقه مندِ توایم
آمدی تا شوی شکیب حسین
دختر کوچک و نجیب حسین
عطر تو خانه را به وجد آورد
ای گل یاسِ دلفریب حسین
علتش نفحه ی بهشتی توست
که شده شهره بوی سیب حسین
پدرت گرچه خود طبیب همه است
هست چشمان تو طبیب حسین
حمد مخصوصِ خالقیست که کرد
دختری مثل تو نصیب حسین
دل نبسته در این جهان دیگر
بعدِ زینب چو تو کسی به حسین
ای الفبای عشق، دختر عشق
بارگاه تو شد نگین دمشق
نا تمامیّ و بی کرانی تو
کهکشانی تو آسمانی تو
دوستدارِ تو حضرت مهدیست
عمه ی صاحب الزمانی تو
دختری، نقش ویژه ای داری
در وجود حسین جانی تو
تو سه سال از حسین، دل بردی
فوق هر گفته و بیانی تو
تو شبیه عمو اباالفضلی
باب حاجات شیعیانی تو
تو سریع الاجابه ای بی بی
می دهی حاجتم به آنی تو
به تو سوگند با تمام خلوص
به تو دارم ارادتی مخصوص
جلوه ات را جمالِ ماه نداشت
پیش تو در بساط ، آه نداشت
روز، مثل رُخت سپید نبود
شب چو زلفت موی، سیاه نداشت
هیچ طفلی میان چشم حسین
مثل تو شأن و جایگاه نداشت
تو چه کردی که بین آغوشش
کَس به اندازه ی تو راه نداشت؟
نیمه شب داخل خرابه ی شام
عمه مانند تو سپاه نداشت
یک چنین دختری به ویرانه
غیر دیوار تکیه گاه نداشت
تو حرم نه ، ... تو کهکشان داری
وسعتی قدِّ آسمان داری
#مهدی_مقیمی
#یادبود_ولادت_حضرت_رقیه_س
خورده گره به مویش دل های خانواده
تعبیر شد به خوبی رویای خانواده
در این سه سال آخر باور کنید عوض شد
با بودنِ رقیه دنیای خانواده
یکباره زیر و رو شد دنیای آل هاشم
وقتی که شد رقیه زهرای خانواده
زینب حسین عباس، اکبر رباب قاسم
مجنون زیاد دارد لیلای خانواده
می شد رقیه هر روز شیرین تر از گذشته
پر شور تر از امروز، فردای خانواده
دستش ز دست بابا هرگز جدا نمی شد
دختر دلش بُود با، بابای خانواده
یک آسمان دو تا ماه، این که عجب ندارد
او را بغل گرفته سقای خانواده
بس که شبیهِ زهراست حق داشت باشد این طفل
دُردانه ی حسین و یکتای خانواده
هر جای بارگاهش یک قطعه از بهشت است
طفلی که بود روزی گرمای خانواده
#مهدی_مقیمی
#یادبود_ولادت_حضرت_رقیه_س