eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
3.9هزار دنبال‌کننده
403 عکس
82 ویدیو
715 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق تو با جانم گشته مأنوس ای ولی نعمت خفته در طوس ای رئوف آل حیدر بضعه ی جان پیمبر آهوی کوی تو هستم ضامنم شو روز محشر ای مرا جان ؛ یا رضا جان... یابن زهرا یابن زهرا...ای مرا جان یا رضا جان پر کشم تا صحنِ گوهر شادت قبله ی جان پنجره فولادت آن مکانی که جمیل است زائرش نوح و خلیل است ذکر زّوارت در آنجا یابن زهرا اَلدّخیل است ای مرا جان ؛ یا رضا جان... یابن زهرا یابن زهرا...ای مرا جان یا رضا جان ای یاور و معینَ الضُّعفا یا مولا یا غریبَ الغُربا از مِیِ عشق تو مستم بر سر راهت نشستم خادمِ تو نه ولیکن خادمِ خدّامت هستم ای مرا جان ؛ یا رضا جان... یابن زهرا یابن زهرا...ای مرا جان یا رضا جان ای پنجمین یادگار حسین دل گشته تنگ بین الحرمین بنگر این سوز و نوا را جانِ بر غم مبتلا را بر گدای خود عطا کن یک برات کربلا را ای مرا جان ؛ یا رضا جان... یابن زهرا یابن زهرا...ای مرا جان یا رضا جان می دانم اِی که نور داوری تو غصّه دارِ داغ مادری او که از جور و زِ کینه غصه اش آمد به سینه شاهد مظلومیِ او کوچه ی تنگ مدینه ای مرا جان ؛ یا رضا جان... یابن زهرا یابن زهرا...ای مرا جان یا رضا جان
من بی سر و سامانم دلداده و نالانم شد ذکر دلم امشب مولا یا رضا جانم ای کعبه ی کوی تو قبله گه مشتاقان ای جلوه ی روی تو مهر و مه مشتاقان جانم رضا... امید دل مایی خورشید دل آرایی هم بضعه ی پیغمبر هم یوسف زهرایی ای خفته به خاک طوس دست من و دامانت یک گوشه ی چشمی کن امشب به گدایانت جانم رضا... بهتر زجنان باشد آن صحن گوهرشادت بستم دل خود امشب بر پنجره فولادت من خارم و بی ارزش تو لاله ی خوش بویی جانم به فدایت که تو ضامن آهویی جانم رضا... چونکه به تو رو کردم در بزم ولا رفتم از صحن گوهرشادت تا کرب و بلا رفتم مولا نظری بنما تا با دل پر احساس که شوم شبی زائر در علقمه ی عباس جانم رضا...
❤️شمس الشّموس❤️ شمس الشّموسِ مُلکِ خُراسانم آرزوست یک لا قبا  گدایم  و  سلطانم  آرزوست با های وهو بکوی رضا  کس  نبرده ره بس ناله های بیغش و پنهانم آرزوست درمان دردها و چاره ی غمها بود رضا دست از طلب ندارم ودرمانم آرزوست دُردانه اش   جوادالائمّه  که  هر زمان یادش درون سینه و درجانم آرزوست چون ره بکوی صاحب  ایران  نمیبرم پا بوس  زائرانش و  دربانم  آرزوست هر گوشه ای زِروضه ی اوجنّت البرین کمتر ز مور و  ملک سلیمانم آرزوست در راه عشق حضرت  مولی ستاده ام جان میدهم هماره و جانانم آرزوست یادش گرامی سروروسلطان دین رضا باشوق او سرشک چو بارانم آرزوست در   بارگاه   شاه   خراسان   بشاعری مفلس  گدایی  چو (پیمانم) آرزوست            (پیمانِ سرآبادانی)
❃﷽ ❃ ─━⊰••❃❀❃••⊱━─ دو ماه خیــمه زدم در دلم برای حسین دو مــاه ناله زدم در غــم عزای حسین دو ماه اشک سرودم که اربعین برسم به شهر شاه شهیدان به کربلای حسین دو مـاه بزم عـــزای حسیــــن برپا بود زدیم دست تیــمم به خاک پای حسین اگر چه چیده شد امشب بساط روضهٔ او میان سینه مهیــاست روضه های حسین نشـــسته اند همــــیشه تمام مهمــــانان به دورِ ســــفرهٔ پر بار و بی ریای حسین دلم گرفتـــه از امشب که جمع شد سفــره شکسته قلبم و دارم به سر ، هوای حسین به خاک پاک حریمش می آورم ســجده که "کیمــیا" شوم آخر به زیر پای حسین ─━⊰••❃❀❃••⊱━─ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۳/۶/۱۵
✨✨✨✨✨ 🍂فضائل امیرالمؤمنین در قرآن :🍂 🔸وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَئُوفٌ بِالْعِباد. (بقره/۲۰٧) 🔸کسانی از مردم هستند که تنها با خدا معامله مى کنند و هر چه دارند حتى جان خود را به او مى فروشند و جز رضا و خشنودى او چیزى خریدار نیستند. ⚡️با فداکارى و ایثار آنهاست که امر دین و دنیا اصلاح شده، حق زنده و پایدار مى ماند، و زندگى انسان گوارا و درخت اسلام بارور مى گردد. ✅ این آیه در شأن حضرت علی علیه السلام نازل شده. در شبی که آنحضرت بجای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و در بستر ایشان خوابید و در راه خدا از جان خود گذشت.
جان دو عالم شود فدای پیمبر شیعه گی ماست به امضای پیمبر نور ولا داشتن ما به جز این نیست در دل ما هست تولای پیمبر آب و گل ما سرشته گشته به ایمان بوده دلیلش غبار پای پیمبر جان نبی جان علی بود که خوابید نفس پیمبر علی به جای پیمبر معجزه کرده ست نبی با دم یاهو ذکر علی زینت لبهای پیمبر عشق علی زینت اعمال بشر شد بوده چنین حرف به فتوای پیمبر عشق علی چیست شده زینت ابرار نفس نبی کیست به جز حیدر کرار
شب همان شب که سفر مبدأ دوران می‌شد خط به خط باور تقویم مسلمان می شد شب همان شب که جهانی نگران بود آن شب  صحبت از جان پیمبر به میان بود آن شب در شب فتنه شب فتنه شب خنجرها باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها مرد مردی که کمر بسته به پیکار دگر بی زره آمده در معرکه یک بار دگر تا خود صبح خطر دور و برش می‌رقصید تیغ عریان شده بالای سرش می‌رقصید مرد آن است که تا لحظه آخر مانده در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده گر چه باران به سبو بود و نفهمید کسی و محمد خود او بود و نفهمید کسی در شب فتنه شب فتنه شب خنجرها باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها دیگرانی که به هنگامه تمرّد کردند جان پیغمبر خود را سپر خود کردند بگذارید بگویم چه غمی حاصل شد آیه ترس برای چه کسی نازل شد بگذارید بگویم خطر عشق مکن جگر شیر نداری سفر عشق مکن عنکبوت آیه‌ای از معجزه بر سر در دوخت تاری از رشته ایمان تو محکم‌تر دوخت از شب ترس و تبانی چه بگویم دیگر؟! از فلانی و فلانی چه بگویم دیگر؟! یازده قرن به دل سوخته‌ام می‌دانی مُهر وحدت به لبم دوخته‌ام می‌دانی  باز هم یک نفر از درد به من می‌گوید من زبان بسته‌ام و خواجه سخن می‌گوید من که از آتش دل چون خُم مِی در جوشم مُهر بر لب‌زده خون می‌خورم و خاموشم طاقت‌آوردن این درد نهان آسان نیست شِقْشقیّه است و سخن گفتن از آن آسان نیست
به بستر رفت، بستر نه که اینجا سنگر است اصلا یکی از آنهمه سنگر که رفته، بستر است اصلا در این بستر که خوابیدن نه بیداری‌ست سرتاسر در آن موج خطر سرتابه پا، سرتاسر است اصلا در این بستر که زیر انداز آن شاید کمین باشد و شاید نه که از هر سو نشان خنجر است اصلا چه مشتاقانه با جان آمده در راه جان دادن که عشقش دادن جان در ره پیغمبر است اصلا نه حالا آمده با نیت تقدیم جان خود که او از اول این قصه بر این باور است اصلا نه اینکه با خیال سایبان و کرسی و مسند که حیدر بین یاران بر مرامی دیگر است اصلا چه می گویم خدایا بین یاران مثل او هرگز نه تنها او ز یاران از همه عالم سر است اصلا در این بستر، شهادت، مرگِ در بستر نخواهد بود در این بستر که حتی مرگ از آن مُضطر است اصلا از این مرد است قاسم‌ها یکایک یاد می گیرند شهادت اتفاقی از عسل شیرین تر است اصلا خدایی بوده هر کاری که حیدر پای آن بوده و هر کاری خدایی بوده، کار حیدر است اصلا اگر کفر خدای او نمی شد من یقین دارم از آنچه دیدم از او می شدم حیدرپرست اصلا
ما را ببر به چشمه‌ی شعر و شراب‌ها ما را ببر به  خاطره‌ای از کتاب‌ها هرشب هزار رکعتِ فیضِ تو شاهد است پهلو تُهی نموده‌ای  از رخت خواب‌ها هرگز ندید دیده‌ی لیل و نهار‌ها چون لیلت‌المبیتِ علی در حساب‌ها یک شب فقط نگاه تو مهمانِ خواب بود شامی که بود دور و برت التهاب‌ها در بستر برادر خود تا سحر بخواب ای خوابِ تو عبادتِ اُمُ‌الکتاب‌ها تو گرمِ خواب بودی و گردنکشانِ کفر نیزه به دست  گِردِ تو همچون سراب‌ها مکه شنید ناله‌ی واویلتایشان این حیدر است حضرت عالی جناب‌ها تنها امیر ، نقش تو را تیشه می‌زند وقتی که بُت تراش کند انتخاب‌ها ک ما را ببر نجف به دَمِ ما دوا بریز امشب بیا به کاسه‌ی ما کربلا بریز
عرض تسلیت به محضر حضرت صاحب الزمان سلام الله علیه به مناسبت ایام شهادت حضرت محسن ابن علی علیه السلام و ایام تاریک هجوم به بیت وحی خطبه ی فاطمه را گوش کسی نشنیده ست چند روزی ست که این شهر عوض گردیده ست به کجا می رود اسلام سقیفه که چنین از دل شهر نبی لات و هبل جوشیده است نور این خانه ی خورشید الا شب زدگان پشت هر پنجره ی شهر شما تابیده ست یادتان نیست نبی را که "فِداها" می گفت دست صدیقه ی خود را چقدر بوسیده است؟ پای محراب عبادت، پدرش فخر بشر از شب قدریِ زهرا به خودش بالیده ست روزی هر چه فقیر است و یتیم است و اسیر هر چه از باغ فدک سهم علی گردیده ست این صدای نفس فاطمه باشد مردم آنکه در عرش، خدا فاطمه اش نامیده است بال جبریل در این خانه به معراج رسید بال فطرس درِ این خانه ز نو روییده است بگذارید که سلمان بدهد شرحش را چرخ دستاس در این خانه چه سان چرخیده است از غدیر آمده گان دست علی می بندید؟ آنکه حق لفظ یدالله به او بخشیده ست جعفر و حمزه کجایید که حیدر تنهاست جنگ احزاب شده پای همه لغزیده ست چارچوب درِ این خانه ی هیزم باران لاجرم سوختن انسیه ای را دیده ست... که تمامی احادیث نوشتند به خون کشته ی جرم علی دوستی اش گردیده ست خبر این بود که ارباب مقاتل گفتند صورت حضرت انسیه به خون غلتیده ست
با سلام خدمت دوستان عزیز جوانی هست ۳۸ساله دچار مشکل مغز و استخوان و التهاب مغزی شده و ایشون رو بردند شیراز بیمارستان و هزینه درمان شون زیاد شده و برای رفع التهاب مغزی باید هر چه سریع تر طی این چند روز آینده داروشون تهیه بشه که شامل ۴عدد آمپول میشه که حدود ۲۵میلیون تومان میشه و اگر آمپولا زده نشه فشارمغزش زیاد میشه و به کما میره لذا از شما عزیزان درخواست داریم که برای رضای خدا کمک کنید. سهمیه بندی برای اینکه همه بتونن کمک کنند و هر سهم۲۵هزارتومان. مبلغ ناچیزیه و چیزی از ما کم نمیکنه اما همین کمک ها این جوان رو نجات میده و خیر دنیا و آخرت رو برای ما رقم میزنه. شمارت کارت برای واریز کمک ها 6037998264090654 زهرا اسربار
عزیزان شرایط بحرانی شده و خیلی سریع باید داروهاشون سفارش داده بشه. اجرتون با آقا سیدالشهداء علیه السلام هر چه زودتر جهت واریز اقدام بفرمایید تا این خانواده از این استرس و دلواپسی خارج بشند.
عجله کنید دوستان وقت تنگه نفری فقط ۲۵هزارتومان مبلغ ناچیزیه
بسم الله الرحمن الرحیم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ شبیه لاله ی زخمی شکسته بال و پرش تمام ارض و سما تار گشته در نظرش حسن شده که دوباره حسن غریب شود بیاد مادر سادات خم شود کمرش شبیه فاطمه عمرش چقدر کوتاهست بهار زندگیش هست موسم سفرش تمام پیکر آقا به لرزه افتاده کنار بستر او روضه خوان شده پسرش شبیه پیرهن کهنه ی حسین غریب به دست زهر جفا پاره پاره شد جگرش در احتضار فقط یا حسین می گوید سری به نیزه بلندست پیش چشم ترش شکسته تر شده از شیشه های خرد شده که نعل تازه چنان میکند شکسته ترش... ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ✍امیر قربانی فر
🏴سبک نوحه زمینه شهادت امام حسن عسکری علیه السلام و توسل به امام زمان (عج) 🏴بند اول قلبمو آتیش زده این زهر جفا شد سامرا برام حالا کرب و بلا ای پسرم مهدی به بالینم بیا رو خاکا افتادم به یاد مادرم میسوزه حالا دیگه از پا تا سرم میریزه رو زمینِ غربت جگرم میوه ی قلبم،بیا کنارم بیا که هستی نوره دو چشم تارم همه امیدم،تاب و قرارم بیا که هستی مَرهم به حال زارم ای پسرم مهدی جان تاج سرم مهدی جان 🏴بند دوم میره بهار عمر من رو به خزون شدم دم آخری من یه روضه خون تشنه لب افتادم به یاد جدمون رو خاک سامرام به یاد کربلا خون جگرم ولی نشد سرم جدا پیکر من نرفته زیر دست و پا میوه ی قلبم،بیا کنارم بیا که هستی نوره دو چشم تارم همه امیدم،تاب و قرارم بیا که هستی مَرهم به حال زارم ای پسرم مهدی جان تاج سرم مهدی جان 🏴بند سوم بی تو هوای دلمون سرده آقا چقدر بگیم دوری ازت درده آقا دوری ازت ماهارو پیر کرده آقا بیا تا قسمت ما دیدنت بشه داره فراقت آقا مارو میکُشه دل ما شیعه ها فقط به تو خوشه یا اباصالح،العجل آقا تا کی بخونیمت ما چشم انتظارا ای گل نرگس،ای ماه زهرا بیا تا از نوره تو روشن شه دنیا بیا بیا مهدی جان ۱۴۰۳/۰۶/۱۸ 🙏التماس دعای فرج ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
تقدیم به امام حسن عسکری علیه السلام ********** ای دومین حسن که دلت از جهان گرفت با پرکشیدنِ تو دلِ آسمان گرفت مانندِ مجتبی ، به کرم می شناسمت کم نیست سائلی که فقط از تو نان گرفت گرچه گرفته از تو امان دشمنت ولی هفت آسمان به لطف وجودت امان گرفت شد" سُرَّ مَن رَءا " حرمِ سامرای تو غم از دلم نگاه بر این آستان گرفت ای حج نرفته ای که زمین در طوافِ توست با هر نماز خواندنِ تو ، کعبه جان گرفت تو وارثِ مصائبِ موسی بن جعفری آن رهبری که گوشه ی زندان، مکان گرفت شد خانه ات اسیرِ نگاهِ غریبه ها ای عسکری لقب ، دلت از پادِگان گرفت چون مادرت به فصلِ جوانی خزان شدی گلچین روزگار ، تو را هم جوان گرفت زهرِ جفا به جان تو افتاد ای غریب از پیکر نحیفِ تو تاب و توان گرفت فرزندِ پنج ساله ی تو داغدارِ توست فصلِ بهارِ کودکی اش را خزان گرفت با رفتن تو بی کس و تنها شد این پسر کون و مکان از این غمِ صاحب زمان گرفت لب تشنه بودی و به تو دادند ظرف آب با یادِ کربلا لبِ خشکت زبان گرفت گریان شدی به یاد سری که به طشت زر گلبوسه از لبش ، لبه ی خیزران گرفت امشب به یادِ مهدیِ صاحب زمان ، دلم بزمِ عزا برای تو در جمکران گرفت ***********
گرچه پایین‌تر از ابراز وجود است حدم.. منِ ناچیز فقط از تو نوشتن بلدم چه بگویید بمانم! چه بگویید ردم! به خدا هیچ دری را به جز این در نزدم سالیانیست که جاروکش این درگاهم نمک آش خودم را ز شما می‌خواهم چون تویی معنی اسلام‌ِ من و توحیدم دوجهان را به سر موی شما بخشیدم خواستم حج بروم دور سرت گردیدم من خدارا به خدا در حرم تو دیدم بوی خاکِ کف پای تو گرفته دهنم سامرایی شده ی دست امام حسنم! مظهر صبر خدا چشم تو شد بارانی ما بمیریم و نبینیم که تو گریانی زخمیِ کینه ی هرروزه ی سربازانی احترام تو شکسته ست به هرعنوانی بارها در وسط نافله دیدند تورا.. نانجیبان طرف قصر کشیدند تورا اثر زهر چنان بر جگرت سنگین است بدنت آب شده باز سرت سنگین است بنشین راه مرو،بال و پرت سنگین است داغ این بارِ گران بر جگرت سنگین است.. کاسه روی لب و دندان تو میگفت حسین آن دقایق لب عطشان تو میگفت حسین زهر تلخ است ولی تلخ تر از خنجر نیست حجره تنگ است ولی گودیِ پر لشکر نیست پیکرت خاکی و سر نیزه بر این پیکر نیست قاتلت هست ولی زیر عبایش سر نیست بگذارید در این حال بگوییم حسین از غم تشنه ی گودال!بگوییم حسین ای به قربان همان سر که به خورجین رفته به روی سینه او چکمه سنگین رفته لب گودال لگد خورده و پایین رفته کس نپرسید که ذبحش به چه آیین رفته؟! اسب ها لقمه به لقمه بدنش را بردند جامه اش را جلوی حضرت زهرا بردند
🍃🏴 نذر شهادت غریبانهٔ پناهِ یازدهم 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- اگر چه با محبت بر فقیران آب و نان دادی حسن(ع) بودی و مثل مجتبی(ع) با زهر؛ جان دادی به زحمت میکشیدی یک نفس با چشم نیمه باز به زحمت دستهای ناتوانت را تکان دادی همان دستی که آب از جاریِ سرداب برمیداشت همان آبی که نوشاندی؛ به دل تاب و توان دادی گمانم جام زهر از غربتَت "یاعسکری(ع)" میگفت دلش میسوخت وقتی دل به دستِ آسمان دادی زمین بستر برای پیکرت بود و تمام عمر چه سجده ها که بر این خاکدان بیکران دادی تمام سینه ات را هُرم ِ زهرِ بی حیا سوزاند لبان تشنه ات را دستِ آهی بی امان دادی تپیدن ها به قلبِ مهربانت کاش برمیگشت که با جان دادنت غم بر دلِ صاحب-زمان(عج)دادی تمام سامرا یکپارچه رخت عزا پوشید همان ساعت که تن را در کفن جا و مکان دادی حسن(ع) بودی ولی تابوتِ تو تشییع شد آرام ببین با رفتنت ماتم به قلبِ شیعیان دادی!
┄┅✵﷽✵┅┄ :سلام آقا که الان روبروتونم... ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌─‌ ســــلام آقا ، فدای چشم گریونت بمیــــرم من برای بغــض پنهونت اباصالح اباصالح(۲) ســـــلام آقا ، عـــزیز ماه ســامرا ســـــلام آقا ، سیه پوشِ غـمِ بابا اباصالح اباصالح(۲) گرفتی بزم غم صاحب عزا هستی غــریبــانه به سر شــال عزا بستی اباصالح اباصالح(۲) ابا صالح ! به دل ، داغ پدر داری از این ماتم چه آه پر شــرر داری اباصالح اباصالح(۲) ببارم اشک خون ، جا داره از این غم که شـــاید بر دل مــولا بشــه مــرهم اباصالح اباصالح(۲) دلـــم تتـــگه هــــوای ســامرا دارم هـــوای دیدن صحــــن و سرا دارم اباصالح اباصالح(۲) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌─‌ ✍رقیه سعیدی(ڪیمیا)
به نام خدا ➖➖➖➖➖➖➖ ای  از  تبار  حُسن  خدا ، دومین حسن آیینه دارِ  نور   هُدا  ،   ماه  انجمن ای  منبع   زلال  حقیقت ،  برای  خلق ای تشنه ی کلامِ  شما خیلِ مرد  و  زن خوشبو ترین گلی تو ، به بستان سامرا داری  نشان ، زِ مادر  و از عطر  یاسمن درغربت و غریبی زندان چو جدّ خویش موسی بن جعفری که شدی، دور، از  وطن مسمومِ  زهر  کینه ی نامردمان  شدی جانت شد آشنا  به جوانی به هر مِحَن گاهی به یاد طشت و غریبیِ مجتبی  گفتی به زیر لب، جگرم سوخت یا حسن گاهی  به  یاد  تشنه  لبِ  دشت  کربلا با روضه های کرب و بلا ،سوخت جان وتن فرزندت  آب  را  به لب تشنه ات رساند کس چوب خیزران که نزد بر لب و دهن جان دادنت  اگر چه  غریبانه  شد ، ولی با احترام ، پیکر پاک تو شد کفن ➖➖➖➖➖➖➖ ✍رقیه سعیدی(کیمیا)
عمر خود را همه با ياد تو  سَر خواهم کرد شب غم  را به خيال  تو سحر خواهم کرد وصف  خال   لب  زيبای   تو  مجنونم  کرد از پی  ِ ليلی ِ حُسن   تو   سفر  خواهم کرد بر در  ميکده ی عشق  تو  آيم  شب  و  روز لب خود  را  ز  مِی ناب  تو   تَر  خواهم کرد دوری  وصل   و   فراق   تو   کُند   محزونم غم  هجران تو  را   اشک  بصر خواهم  کرد گر  چه  هر  دَم  بزند  دشمن  تو  طعنه  ولی دلخوشم  زانکه نگه بر  تو  قمر  خواهم کرد گردش  چشم   سياهت   دلم  از  کف  برده عاقبت  بر  رُخ   ماه   تو   نظر  خواهم کرد هر طرف  مينگرم  جلوه ی  روی  مَه توست چشم  کوته  نظر از  پرده  به درخواهم کرد گر    بيايی   و    قدم   بر  رخ  من   بگذاری ديده را  فرش رهت  وقت گذر خواهم کرد