eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
8.4هزار ویدیو
992 فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی جمعه ها ساعت 8/30صبح مداح اهل بیت کربلایی مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
خواستم از عشق گویم نام مادر شد پدید. عالم از این نام زیباتر به خود هرگز ندید. گفت مادر باشد آنکس کز ره تهذیب طفل. عیش دنیا داد و سختی های دوران را خرید. بین گلهای بهشتی هیچ می دانی چرا. حضرت حق تک گلی چون مادر اینجا آفرید؟ تا که از عطر وجودش خلق در جوش و خروش. پرورد یا در ره حق نو گلانی چون شهید. ای جوان رو خدمت مادر بکن زیرا که او. از جهان چیزی به جز غمهای دوران را نچید. مست بازی بودی و افتاده ناگه،مادرت. بهر امدادت به پا نه بلکه با سر میدوید. آنزمان چون دستگیرت بوده تا رعنا شوی. حال چون پیر است و نالان بهر او مرهم شوید. ما چو فرهاد و رخ مادر چو شیرین،بی مثال. نقشها خلّاق عالم از رخ مادر کشید. خدمت مادر نما خواهی تو فردوس برین. چونکه در مصحف بداده حق تعالی این نوید, .
هستم تورا غلام    هستی مرا امیر  بیدست کربلا   دست مرا بگیر امشب جهان شده     خرم زبوی تو   بیت الولا بود     گلشن زروی تو بردست وبازویت    گلبوسه علی     عالم همه شده   بر عشق تو اسیر بیدست کربلا       دست مرا بگیر شادان زمقدمت  گردیده خواهرت   دور سر حسین  گردانده مادرت بوسدتورا حسین  گوید به صد شعف  عباس من توئی  برلشکرم امیر بیدست کربلا    دست مرا بگیر خورشید من توئی  مهتاب من توئی  من نوکر توام   ارباب من توئی ساقی کربلا      دستم بدامنت      در ورطه بلا      دست مرا بگیر بیدست کربلا     دست مرا بگیر روح وفا توئی   کنز سخا توئی   باب الحوائج و    مشکل گشا توئی من سائل توام   ای معدن کرم   از لطف و مرحمت  دست مرا بگیر بیدست کربلا    دست مرا بگیر
نوحه مادر ‍ این هم نوحه جدید که همه دنبالش میگردن🔽 خدا مادرم را کجا می برن3 مادرم فرشته ای بود که نموند و پر کشید زود اونی که یه روز سوزوندن، پراشو تو آتیش و دود شبی که مادرمونو، داشتیم از خونه می بردیم شبی که با دستِ بابا مادرو بخاک سپردیم گریه می کردیم و گفتیم، کاش بجات سیلی می خوردیم کاشکی تنها نمی رفتی، کاش همه با هم می مُردیم خدا مادرم را کجا میبرن 3 غم از این بدتر نداریم غمشو باور نداریم آره اون هنوز همینجاست ، کی میگه مادر نداریم هنوزم می بینم اونو ، گوشهء حیاط خونه دمِ باغچمون نشسته، داره لالائی می خونه چشمامو رو هم می زارم، اون میادُ مادرونه انگاری این بار میتونه ، بزنه موهامو شونه خدا مادرم را کجا می برن 3 منو سوز و آه و زاری، با یه دنیا بیقراری برا دلتنگیِ زینب، چادرت موند یادگاری حالا چند روزه که نیستی،چادرت رو سر میگیرم میاد روضه ای بخونه،دستو به کمر میگیره ر.ضهء محسنمونو، می ره پشتِ در میخونه بادلِ آتیش گرفته، ذکرِ وای مادر میخونه خدا مادرم را کجا می برن 3 میرداماد .
وقتی جنازه ی منو تو خاک غربت میذارن تو دهن بسته ی من یه ذرّه تربت میذارن وقتی همه جنازمو جا میذارن تنها میشم میون تاریکی قبر منتظر مولا میشم وقتی فرشته ها میان من مضطرب روی زمین صدایی از دور می رسه این میّت و رها کنید چرا عذابش میکنید ؛ چیکار دارید با بدنش... گر چه گنهکاره ولی... بوی حسین میده تنش ، بوی حسین میده تنش... با این همه بار گناه شعر حسین و سروده اینو جهنم نبرید آخه ابالفضلی بوده.. این که به همراه خودش... باره گناه توشه داره توی دلش آرزوی ضریح شش گوشه داره... یک شب جمعه تا سحر میون بین الحرمین با بچه های هیئتی سینه زدیم برات حسین امشب دوباره این دلم رفته به کربلا حسین یاد توو کرببلا به شورم و نوا حسین عزیز مصطفی حسین غریب کربلا حسین صحن تووسرای تو بهشت من بود حسین مهر و ولایت تو در سرشت من بود حسین عزیز مصطفی حسین غریب کربلا حسین تمام آرزوم اینه بیام تو بین الحرمین یاد تو و سوز غمت گریه کنم برات حسین عزیز مصطفی حسین غریب کربلا حسین تا که میام تو حرمت دردام همه دوا میشه با یک دعای تو حسین حاجت من روا میشه عزیز مصطفی حسین غریب کربلا حسین با این دل خون شده ام رو تل زینبیه ام یاد غم زینب تو گریان از این بلیه ام عزیز مصطفی حسین غریب کربلا حسین دوباره یاد اکبرم به یاد پاره پیکرم بهر فرج دعا کنم با اشک دیده ترم عزیز مصطفی حسین غریب کربلا حسین یاد گلان پرپرم یاد علی اصغرم به یاد گریه رباب یاد گلو و حنجرم عزیز مصطفی حسین غریب کربلا حسین افتاده ام به یاد تو آن لحظه حساس تو که دیدی از ستم شده نقش زمین عباس تو عزیز مصطفی حسین غریب کربلا حسین بیاد لحظه ای که گفت ادرک اخا برادرت دیدی فتاده بر زمین دو دست اوبرابرت عزیز مصطفی حسین غریب کربلا حسین بیادلحظه ای که شمر به روی سینه ات نشست این صحنه هایی روکه دید زینب تو دلش شکست عزیز مصطفی حسین غریب کربلا حسین به یاد لحظه ای که شمر بی حیا خنجر کشید تو گودی قتلگهت سرتو از قفا برید عزیز مصطفی حسین غریب کربلا حسین به یاد لحظه هایی که آتش زدندبه خیمه ها پیکر تو به موج خون سرت زدند به نیزه ها عزیز مصطفی حسین غریب کربلا حسین به آن دمی فاطمه دید چشم تر خواهر تو غرق به خون پیکر تو به روی نیزه سر تو عزیز مصطفی حسین غریب کربلا حسین به اون دمی امام رضا گفته سخن به شور و شین در هر مصیبتی کنید گریه به جد من حسین امام رضا امام رضا نگر به اشک چشم من ای همه هست من رضا آقا تمام عمر من گرفتی دست من رضا امام رضا امام رضا گرچه بد هستم روسیاه آمده ام بر تو پناه به حق مولانا جواد به سائلت نما نگاه امام رضا امام رضا ای که تو هستی یا رضا چوفاطمه خیر کثیر امشب به حق مادرت از کرمت دستم بگیر امام رضا امام رضا امام مهربان تویی رحمت بیکران تویی تا صف محشر و جزا هدیه وارمغان تویی امام رضا امام رضا درد مرا دوا نما حاجت من روانما امشب ز لطف و مرحمت آقا مرا دعا نما امام رضا امام رضا سرخی .
دوست دارم نگات کنم یه بار تو دنیا آقا جون چی می شه جمالتُ کنم تماشا آقا جون مگه چیزی کم می شه یه رو سیات نگات کنه با یه جرعه کم نمی شه آب دریا آقا جون به جون حسینی که، هر دوتامون دوسش داریم واسه دیدنت نمی شناسم سر از پا آقا جون دلمو گره بزن به تار زلف خشگلت تا بشه از کار قلبم گره ها، وا آقا جون غرق منّتم کنُ یه دستی رو سرم بکش تا منم در بیارم سری تو سرها آقا جون به رقیبا گفته ام، هوا منُِ خیلی داری آبروم دست توه، خودت می دونی آقا جون  به خوبا سر میزنی مگه بدا دل ندارن  یه سرم به ما بزن ای خوب خوبا، آقا جون .
. 📝# شور وفات حضرت ام البنین ✔️ 1398 🎤 # کربلایی حسین طاهری 📍 فدائیان حضرت زهرا تهران ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ قلبم را غمت رها نمیکند دل بی تو دمی صفا نمیکند حتی مرگ مرا جدا نمیکند آقا از تو ای جانم تویی نوای آشنا میخوانم به هر بهانه ای تو را اشک از من برکت اشک روضه ها آقا از تو ای ذکرت تلاوت قرآن در چشمم ترانه باران ای بر تو سلام شهیدان میمیرم از عشقت حسین جان دردم را همیشه تو درمان کشتی نجات محبان مدیونم به حضرت منان عبدش را سپرده به سلطان اربابم امیری حسین جان ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ این دل را چرا صدا نمیزنی لبخندی به این گدا نمیزنی حرفی از برو بیا نمیزنی بی تابم من میمیرم در آرزوی کربلا خاکم کن مرا به سوی کربلا پر کرده هوا و بوی کربلا بی تابم من تو نوری چراغ مسیری خوش عطری تو مشک و عبیری کم گفتم تو خیر کثیری دستامو همیشه میگیری دریایی به فکر کویری از فکرم یه لحظه نمیری شد فکرم امیری حسینو شد ذکرم و نعم الامیری اربابم امیری حسین جان ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ جز این در نمیزنم به هر دری مینازم به لحضه های نوکری این عشقی که بوده ارث مادری آقا جانم ای نان حلال سفره پدر ای در دل همیشه گرم و شعله ور ای بر لب سلام اول سحر آقا جانم ای جانم فدای تو سرها مادر ها تمام پسر ها نوکر ها تمام پدر ها ای غرق رخ تو قمر ها ای ذکر تو در ضربانم در موج تو در جریانم حالا با تمام وجودم سرباز امام زمانم اربابم امیری حسین جان @emame3vom 〰〰〰〰〰〰〰〰 http://kheyme.net/%D9%82%D9%84%D8%A8%D9%85-%D8%B1%D8%A7-%D8%BA%D9%85%D8%AA-%D8%B1%D9%87%D8%A7-%D9%86%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D8%AF/
. از بعد ماجرای زمین خوردنت مرا دست قضا غریب دوعالم نوشته است زهرای من , تو رفتی و از بعد رفتنت تنها خدا برای دلم غم نوشته است سی سال می شود که بدون تو مانده ام رفتی مرا برای دلم, تا گذاشتی شهر مدینه شیره ی جان مرا کشید من را میان این همه غم جا گذاشتی وقتی میان کوچه بن بست میرسم انگار میرسم به دو دست کبود تو امشب بیا به خانه قلبم سری بزن خسته شدم عزیز دلم در نبود تو درد بدی است درد فراق تو و علی من پیر بودم و ز غمت پیرتر شدم کردم وصیت, اینکه من از پا فتاده ام سی سال پیش, کشته ی دیوار و در شدم عمری است لب گزیدم و کابوس کوچه ها لحظه به لحظه بال و پرم را شکسته است تیغی که در سجود, شکسته سر مرا قبلا غلاف او کمرم را شکسته است یا که بیا و پر زدنم را نگاه کن یا که سر مرا به روی زانویت بگیر طوری بیا که باز نیفتی به روی خاک دست مرا رها کن و از پهلویت بگیر از بعد ماجرای زمین خوردنت حسن هرشب ز درد پهلوی من گریه می کند امشب که درد پهلوی من خوب تر شده بر این شکاف ابروی من گریه می کند پنهان نمانده پیش تو, عمری است فاطمه مانند تو سرم, بدنم درد می کند آتش گرفته ام جگرم تیر می کشد بس گفته ام بیا دهنم درد می کند زهرا بیا که روضه بخوانم برای تو زینب نشسته تا کفنم را سوا کند از آن همه کفن پسرم بی کفن شده باید حسین را سپرش بوریا کند دایم برای آن بدن بوریا شده دردی که مانده بر بدنم گریه می کند دیدم به یاد آن تن بی غسل و بی کفن در دست زینبم کفنم گریه می کند یادش بخیر شهر مدینه, خودت به من… گفتی قرارِ بعدیِمان پای نیزه ها  یادش بخیر, پیروهنی را که بافتی… جای کفن برای حسینم به کربلا حالا بیا که خسته ام از گریه های خویش چشمی برای گریه نمانده برای من با چاه کوفه بسکه نشستم گریستم نایی نمانده فاطمه بین صدای من رضاباقریان .
@madaahi_99_۲۰۲۲_۰۱_۰۸_۱۶_۰۴_۲۱_۰۶۴.mp3
4.29M
رفیق زیاد دارم دورم تهش هیچکی مثل مادر نمیشه...😭 کربلایی حمید علیمی  تو رو حس می کنم نزدیک قلبم  واسم حسی از این بهتر نمیشه  رفیق دورم زیاده خودمونیم  تهش هیشکی مثل مادر نمیشه  ازت چیزی ندیدم جز محبت  واسه ات چیزی نداشتم چیزی جز مصیب  بازم بغضم گرفته گریه دارم  دیگه حرفی ندارم جز خجالت  ازت دورم و دلتنگم بی خبرم از احوالت  قبریم نداری مادر کجا بگردم دنبالت  میخوام بیام دیدنت الهی بشم  گل گرفتم بگو کجا بیارم برات https://eitaa.com/emame3vom/55448
. چنان که مرغ دل من شود کبوتر دوست تمام عمر نشیند کنار معبر دوست بخواند از غم هجران روی انور دوست: "صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست بیار نفحه‌ای از گیسوی معنبر دوست" بدون یار، سراپا زیان و خسرانم نشسته ام سر سجاده ندبه می خوانم فراق، حق من بی وفاست می دانم "به جان او که به شکرانه جان برافشانم اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست" بگو برای نگار از ارادت بسیار سلام ما برسان سوی خیمه ی دلدار بگیر پیرهنی بهر دیده ی خون بار "و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار* برای دیده بیاور غباری از در دوست" من و صدا زدنِ یار، بی وضو هیهات رسیده باده بر این خشکی گلو هیهات از اضطرار زنم بر غریبه رو هیهات "من گدا و تمنای وصل او هیهات مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست" سرای سینه ام از غصه بیت الاحزان است همیشه دوری یوسف نصیب کنعان است که گفته است فراق نگار آسان است؟! "دل صنوبری ام همچو بید لرزان است ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست" نمی دهند به مجنون وصال لیلا را نمی دهند به او رخصت تماشا را به سرورش نرسانند عبد رسوا را "اگر چه دوست به چیزی نمی‌خرد ما را به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست" *بار: اذن، اجازه، رخصت محمد جواد شیرازی✍ .
. کسی به باغچه بعد از تو آب خواهد داد؟ به روزهای جهان، آفتاب خواهد داد؟ کدام دامن پُر مهر می‌شود بالِش؟ به گریه‌های یتیمانه خواب خواهد داد؟ کدام عشق به این سفره‌های نان و نمک پس از عبور تو رنگ و لعاب خواهد داد؟ مرا هر آینه او از سکوت پر کرده‌ست هم او که آه مرا بازتاب خواهد داد برای آنکه بگیریم انتقامت را خدا به گردش دنیا شتاب خواهد داد زمانه‌ای که به زهرا چنین جفا کرده‌ست مگر سلام علی را جواب خواهد داد؟! ✍ 🔹
1. دشتی 1387.mp3
3.55M
با دشتی شروع میکنند اما در ادامه وارد دستگاه شور میشوند ، خصوصا اون شعر : بعد از تو ای ماه مدینه ... که سبک گل پونه هاست ... جانسوز_حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و سلام الله علیها _ ویژه شب جمعه _سید مهدی میرداماد 🍂 اخی .... الا مادر به قربون جمالت اخ رخ چون بدر و ابروی هلالت آخ ... آخ ... شنیدم کام عطشان جان سپردی گل ام البنین شیرم حلالت .... ای حسین ..... گل ام البنین شیرم حلالت .... 2 🍂 شد آسمانم بی ستاره سوغاتی زینب شده یک مشک پاره .... *زینب برا ام البنین سوغاتی آورده ... سوغاتی زینب شده یک مشک پاره .... آمد شب دلگیری من ... ( ای دریغا )2 رفته عصای پیری من ... ( ای دریغا ) 2 بعد از تو ای ماه مدینه من ماندم و شرم از سکینه ..... 2 در خواب دیدم (عباسم خواب دیدم،ان شاالله درست نباشه) در خواب دیدم در منایی ...(پیش زهرا)2 دیدم سوار نیزه هایی ... ( پیش زهرا ) 2 حسین ..... 🍂 کربلا بگو حسین ..... مدینه بگو حسین ..... شفای مریض ها بگو حسین ..... فرج امام زمان(عج) بگو حسین ..... به ابوالفضل (ع) یا الله .... .
. زیارت (علیه‌السلام) جان بر کف و اشاره جانانم آرزوست جانان هر آنچه می طلبد، آنم آرزوست درمان درد من نبود غیر درد دوست دردم دوا کنید که درمانم آرزوست با سیل اشک تا که به دریای خون روم شب تا به صبح، دیده گریانم آرزوست از چار گوشة دو جهان دست شسته ام شش گوشة امام شهیدانم آرزوست با یاد کام خشک علمدار کربلا در موج بحر، سینه سوزانم آرزوست پاداش گریه های همه عمر بر حسین یک نوشخند از آن لب عطشانم آرزوست صدبار اگر نثار رهش جان و سر کنم تا باز جان دهم به رهش جانم آرزوست از دامنی که سوخت به صحرای کربلا یک شعله وقف آتش دامانم آرزوست تا دم به دم نثار لب تشنه اش کنم از آب دیده لؤلؤ و مرجانم آرزوست در انتظار منتقم خون پاک او دیدار روی مهدی قرآنم آرزوست ✍️ 🎤 👇
3. روضه ام البنین س.mp3
4.79M
( سلام الله علیها ) الا مادر به قربون جمالت رخ چون بدر و ابروی هلالت شنیدم کام عطشان جان سپردی گل ام البنین شیرم حلالت شنیدم دستهایت را بریدند شنیدم چشم نازت را دریدند چو طفلان این سخنها را شنیدند همه از هم خجالت می کشیدند عالم فدای اون مادری که به یاد چهار پسر شهیدش ، چهار صورت قبر درست کرده بود ، دور این قبرها میگردید و گریه میکرد ، اما وسط گریه هاش فقط میگفت : ... وقتی می پرسیدند : ام البنین این چهارصورت قبر دیگه چیه ؟ می فرمود مگه خبر ندارید ، پسرام همه فدایی حسین شدند ، اینارو به یاد پسرام درست کردم ، اما وقتی می پرسیدند ام البنین ، اگه این قبرا رو به یاد پسرات درست کردی ، پس چرا یک کلمه نمیگی عباسم ؟ نمیگی عبدالله ؟ عثمانم ؟ جعفرم ؟ هی دوره این قبرا میگردی ، فقط میگی وای حسینم ... یا الله ، جوابی که این مادر داده ، نقلِ ، میگن اینگونه جواب داد : فرمود آخه بچه های من مادر دارند تا براشون اقامه ی عزا کنه ، اما بمیرم حسین فاطمه مظلومه ، آقام غریبه ... حسیییین .... .
Mahmood Karimi _ Delkhontar Az Abro (320).mp3
1.7M
دل خون تر از ابر و طوفان؛ غمگین تر از باد و باران مانده به راه برادر؛ تنهاترین چشم گریان آهش که بر سینه مانده؛ جانش که بر لب رسیده نقش دلش شد عزای؛ یک بانوی قد خمیده رفتی ندیدی که زینب؛ در کوچه ها در به در شد در موج نامحرمان بود؛ با قاتلت همسفر شد من زینبم زینبم من؛ از غصه جان بر لبم من .
@southosein.mp3_۲۰۲۲_۰۱_۰۸_۱۹_۱۰_۲۶_۹۴۵.mp3
10.38M
به در خیره میشم میلرزه وجودم مثل محسن ای کاش منم سوخته بودم کربلایی سوزناک و دلی (به در خیره میشم میلرزه وجودم مثل محسن ای کاش منم سوخته بودم 2) 2 منم مثل محسن برا مادر ای کاش توی کوچه سینه سپر کرده بودم میسوزم از این غم توی کوچه ای کاش علی غریب خبر کرده بودم 2 (منی که برادر شهیدم تو هفت سالگی مو سپیدم همه روضه‌ی مادر و تو کوچه دیدم) 2 نمیگم چطور زد چطور مادر افتاد همینو میگم که ز پشت سر افتاد یه ضربه به من زد یه ضربه به مادر غرورم ترک خورد که کاری نکردم میگفتم به مادر پاشو عشق حیدر میگفت دنبال گوشواره‌هام میگردم میدونست عزادر مادر میدونست که چه حالی داره میدونست کجا داره نامرد پا میزاره میگفتم عقب وایسا نامرد مگه که تو ناموس نداری چرا اینقدر از مادر ما کینه داری .
. آهسته اسباب سفر را جمع کردی آثار آن بی بال و پر را جمع کردی آن دستمالی که به سر می بست بی بی تصویرِ زردِ دردِ سر را جمع کردی تا که یتیمان یاد مادر کم بیفتند جز چادرِ او، بیشتر را جمع کردی بردی به ایوان و تکاندی چادرش را جا پایِ آن چندین نفر را جمع کردی دیوار را شستی به تنهایی علی جان خاکستر مانده زِ در را جمع کردی با تکه های چوبِ مانده از همان در نان پختی و اسبابِ شر را جمع کردی کج کرده ای یک یک سرِ مسمارها را از خانه اسباب خطر را جمع کردی .
بسبک : یاحسین غریب مادر(مرحوم ذاکر) و بسبک : هنوزازخاطره های(خلج) دل من کرده هوای مدینه دوباره امشب برافاطمیه این دل دیگه بیقراره امشب یاد فاطمیه هر دم می زنه آتیش به سینه تو دلم مونده یه آهی کِی میشه برم مدینه بی بی جون بگو چه هاشدتوی کوچه مدینه بشکنه دست عدو که سیلی زد ز روی کینه برا بانوی مدینه ای خدا کاشکی بمیرم برا رزق فاطمیه از علی مدد بگیرم ای خدا کاشکی همیشه نوکر زهرا بمونم تانفس دارم به سینه روضه ی زهرا بخونم روضه ٔغربت زهراکه زغم موهاش سفیدشد واسهٔ عشق ولایت پشت در زهرا شهیدشد فاطمه اُمِ اَبیها مددی تو از کرم کن دل غمدیده ی ما رو ساکن کوی حرم کن .
روضه هایی عجیب می خواند از شب و روز کربلای حسین با خجالت به زینبش می گفت: پسرانم همه فدای حسین * از خدا خواست که قد من را ای خدا بیشتر هلالش کن دست بر دامن سکینه گرفت پسرم را بیا حلالش کن * زیر این آفتاب چون آتش بدنش ذره ذره آب شده تشنه لب مانده آن قدر این جا صورتش سوخته، کباب شده * بعد آن مشک پاره? پسرش شرم دارد از این چرا زنده است هر کجا شیر خواره می بیند از نگاه رباب شرمنده است * در کنار چهار صورت قبر آن قدر گریه کرده بی حال است ظهر امروز باز غش کرده روضه خوان شهید گودال است: * گفت زینب میان مردم شام فکر رأس برادرت بودی؟ راستی این دفعه جواب بده راضی از دست نوکرت بودی؟ * گفته بودم که روز عاشورا همه دم پیش خواهرش باشد قبل از آن که کسی شهید شود پیش مرگ برادرش باشد * سر عباس را به نی دیدی لب او خشک بود یا تر بود؟ خواب دیدم که آب ها را ریخت نگران لب برادر بود * دست او جای دست مادر تو من شنیدم که زود پرپر شد سر عباس را به نی بستند بس که افتاد مثل اصغر شد
. 🏴 سوگواری (س) برای فرزندان پس از واقعه کربلا بشیر به فرمان امام سجاد(علیه السلام) وارد مدینه شد تا خبر بازگشت اسرای آل الله(ع) را بدهد، در راه ام البنین(س) به بشیر برخورد فرمود: ای بشیر از امام حسین(ع) چه خبر داری؟ بشیر گفت: ای ام البنین خدا تو را صبر دهد که عباست کشته شد. ام البنین(س) فرمود: از حسین مرا خبر ده. بدین گونه بشیر خبر شهادت یک یک فرزندانش را به او داد اما ام البنین(س) پیاپی از امام حسین(ع) خبر می گرفت و می گفت فرزندان من و آن چه در زیر آسمان است فدای حسینم باد و چون بشیر خبر قتل آن حضرت را به او داد صیحه ای کشید و گفت: ای بشیر رگ قلبم را پاره کردی! و صدا به ناله و شیون بلند کرد... معاویه بن عمار از امام صادق (ع) روایت کرده که ام البنین به بقیع می رفت و بر پسران خویش شیون می کرد، ناله ای غم انگیز و جانگداز که مردم بر گرد او جمع می شدند و گوش می دادند و گریه می کردند. حتی مروان هم که از بزرگ ترین دشمنان خاندان رسالت بود می آمد و زاری او را می شنید با آن سنگدلی گریه می کرد. 📚منبع: اصفهانی؛ مقاتل الطالبیین؛ ص ۸۵ .
. مادرِ عباسم و عشقم حسینِ فاطمه است خوش به حالم نامِ من امّ البنینِ خادمه است قطره ای بودم ولیکن وصلِ دریا گشته ام زوجه ی شاه و کنیزِ بیتِ زهرا (ع) گشته ام هرگز از دامانِ او دستم نمی گردد رها ذرّه ای از خاک باشم در حریمِ این سرا آنکه از باغش شود هفتاد و دو گل بهترین کربلایش محشری بر پا نماید در زمین سر نَهم بر آستانش با کمالِ افتخار کز حسن دارم صفا و از حسینش اعتبار نور می بینم در این دو از چراغِ کیستند باورم جز آفتابِ یاس و حیدر نیستند هر دو سعدِ اکبرند و بر خلایق برترند سیّدِ عالی مقام و هر دو عالم سرورند شکرِ حق گویم که هستم از محبّانِ بتول تا طوافِ جان کنم بر گردِ طفلانِ بتول! ✍ .
. من کنیز زینبینم مادر یار حسینم بعد زهرا شدم یار حیدر باغبانی به گلزار حیدر جواب: جان فدای تو یا امّ العباس 🌸🌸🌸🌸🌸 کشته شد سه اختر من لاله های اطهر من بر علی گرچه ام البنینم بعد کرب وبلا بی بنینم 🌸🌸🌸🌸🌸 شد جفا بر ماه حیدر شد گلم از کینه پرپر راه او از سر کینه بستند بازوی یاس من را شکستند 🌸🌸🌸🌸🌸 مشک آبش گشته پاره از دل او رفته چاره با عمودی شکستند سرش را کرده اند غرق خون پیکرش را ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) 👇