eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
9هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. بسم الله الرحمن الرحیم اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ... و یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ... 🔸تسلیت یابن الحسن خاتون محشر کُشته شد 🔸میوه قلب رسول از ضربت در کُشته شد آجرک الله یا صاحب الزمان... 🔸آه ای سادات عالم بر سر و سینه زنید 🔸عصمت حق از نفس افتاد، مادر کشته شد سادات منو ببخشید... بچه های فاطمه منو ببخشید... چطوری مادرتون رو کشتند... 🔸صورت زهرا کجا و دست نامحرم کجا 🔸صَدمه دید آن نوگل باغ پیمبر کشته شد واويلا.. 🔸من ندانم پشت در مسمار یا شمشیر بود 🔸فاطمه با تازیانه یا که خنجر کشته شد 🔸نور چشم مصطفی شد پیش مرگ مرتضی 🔸بشکند دست عدو زهرای اطهر کشته شد (شاعر: ولی الله کلامی زنجانی) حالا میخوای منتقمش رو صدا بزنی بسم الله... از سوز دل صداش بزن... یا صاحب الزمان... 👇
. پیغمبر اکرم فرمودند: أَلَا إِنَّ فَاطِمَهَ بَابُهَا بَابِی وَ بَیْتُهَا بَیْتِی خانه ی فاطمه... خانه منِ... یعنی مردم بدونید... خانه ی دخترم فاطمه احترام داره... مبادا به این خانه و اهلش بی حرمتی کنید... عرضه بداریم یا رسول الله... نبودید ببینید با این خانه و اهلش چه کردند... 🔸شعله می ریخت ز دیوار و در بیت الله یا رسول الله 🔸شعله می ریخت ز دیوار و در بیت الله 🔸پشت در پیرهن شعله وری گفت علـی خونه ی زهرای مرضیه رو آتیش زدند... اما به همین اکتفا نکردند... دومی نامرد خودش میگه... وقتی دیدم زهرای مرضیه... پشت در ایستاده... آنچنان به در کوبیدم... صدای ناله دختر پیغمبر... بین در و دیوار... 🔸لَگدی خورد به دَر، در که نه، دیوار شِکَست 🔸خانه لَرزید و تَمامِ تَنِ تَب دار شِکَست یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا... 🔸کاش درهای مَدینه وَسَطش میخ نَداشت 🔸پهلوی زخمی او با نوک مسمار شِکَست نانجیب میگه... دیدم فاطمه با همون حال... اجازه نمیده کسی وارد بشه... میگه دستم بردم بالا... فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّیْهَا از روی مقنعه... آنچنان سیلی زدم... گوشواره شکست و به زمین افتاد... ناله بزن یا زهرا... 🔸بابا ببین که مادر،خورده زمین پشت در 🔸پاشیده روی دیوار ،خون پهلوی مادر 🔸وقتی مادر راه میره بابا نیگاه کن ببین 🔸کنار پای مادر خون می چکه رو زمین اگر اینجا مادر رو زدن... کربلا هم دخترش زینب رو زدند... کنارِ بدنِ بی سر برادر... نانجیبها با تازیانه... با غلاف شمشیر... ناله بزن یا حسین... 🔸چون چاره نیست میرومُ میگذارمت 🔸ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت 👇
. 🔸دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد 🔸سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد 🔸چه حکمت است چون نام فاطمه آید 🔸بـرای گــریه دل من بـــهانه میگـیرد انقدر مادرمون زهرا مظلومه... تا نامش برده میشه... ناخودآگاه آدم اشکش جاری میشه... یا فاطمه... یا زهرا.... (زمزمه) ابن عباس میگه لحظات آخر عمر پیغمبر دیدند... حضرت داره گریه میکنه... عرضه داشتند... چی شده یا رسول الله... چرا دارید گریه میکنید... فرمودند... أَبْكِي لِذُرِّيَّتِي وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي برا غربت بچه هام گریه میکنم... برا میوه دلم فاطمه گریه میکنم... كَأَنِّي بِفَاطِمَةَ بِنْتِي وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِي میبینم بعد از خودم... امتم به فاطمه ام ظلم میکنند... صداش به ناله بلنده... وَ هِيَ تُنَادِي يَا أَبَتَاهْ هی صدا میزنه...میگه یا ابتاه...یارسول الله... فَلَا يُعِينُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِي اما کسی به داد زهرام نمیرسه... (منبع: الامالی للطوسی ص: 188) ((درصورتیکه خواندن متن عربی برایتان دشوار بود به متن فارسی اکتفا کنید)) عرضه بداریم یا رسول الله... خیلی سفارش زهرای مرضیه رو کردید... اما نبودید ببینید با یادگارتون چه کردند... 🔸در گلشن رسالت، آتش زبانه ميزد 🔸گل گشته بود خاموش، بلبل ترانه ميزد یا رسول الله در خونه اش رو آتیش زدند... 🔸وقتی که باغ می سوخت، صیّاد بی مروّت 🔸مرغ شکسته پر را، در آشیانه می زد تا اون نانجیب با لگد به در زد... زهرای مرضیه بین در و دیوار... دو تا ناله زد... ناله اول صدا زد... یا ابتاه... یا رسول الله... بابا ببین با حبیبه ات چه کردند... هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ ناله دوم صدا زد... یا فِضَّةُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللَّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل فضه بیا بدادم برس... بخدا محسنم رو کشتند... 🔸از فضّه، غم مادر و فرزند بپرسيد 🔸کو شاهد حال من و قتل پسرم بود نانجیب ها وارد خونه شدند... دستهای امیرالمومنین رو بستند... تا این صحنه رو زهرای مرضیه دید... طاقت نیاورد... هر طوری بود از جاش بلند شد... حالا میخوام تصور کنید... مادرمون زهرا... یه دست به پهلو گرفته... یه دست به دیوار گرفته... 🔸دنبال حیدر میدوید 🔸از پهلویش خون میچکید اومد کنار امیرالمومنین... دید ریسمان گردن آقاش انداختند... دست هاش رو بستند... دارن کشون کشون به سمت مسجد میبرند... صدا زد نمیزارم آقام رو ببرید... یا صاحب الزمان... همینجا بود دومی نامرد اشاره کرد... قنفذ... چرا آروم نشستی... بزنید زهرا رو...😭 زبانم لال بشه... دختر پیغمبر کجا... تازیانه اون نامرد کجا... دور مادر رو گرفتند... یه نفر با تازیانه میزد... یه نفر با غلاف شمشیر... یه نفر با لگد میزد... انقدر مادر رو زدند... دستهاش رها شد... روی زمین افتاد... 🔸قنفذ و ثانی مغیره هر سه زهرا را زدند 🔸بارها آن عصمت باریتعالی کشته شد یا صاحب الزمان... اگه تو مدینه مادرتون زهرا رو نمیزدند... کربلا کسی جرات نمیکرد... عمه جانتون زینب کبری رو بزنه... دیدند دختر ابی عبدالله کنار بدن بی سر بابا... بی تاب شده... هی صدا میزنه بابا... أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة بابا بلند شو ببین... دارن عمه جانم زینب رو میزنند... 🔸با همان دستی كه زهرا را زدند 🔸در كنار ِ پیكرت ما را زدند ناله بزن یا حسین... (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ) شعراء 227 👇
4_5997031001107204736.mp3
1.97M
📻 : اجتمع الناس به تو از یک قدمی تیر زدن 🎤 حاج محمد فراهانی 📆 یکشنبه ۱۴۰۱/٢/۴ پشت در مادر افتاده روی تل خواهر افتاده خیلی از بالای نیزه سر افتاده سر افتاده اِجتَمَعَ الناس سر بغض علی اصلا زدن اِجتَمَعَ الناس مثل مادر روز روشن زدن اِجتَمَعَ الناس دیدی از پشت سر آخر زدن اِجتَمَعَ الناس تا دیدن غریبی بیشتر زدن ای که توی کوچه ها مادرت رو میزدن بچه هاشونم با سنگ خواهرت رو میزدن .
. کمی از غسل زیر پیرهن ماند کمی از خون خشک بر بدن ماند کفن را در بغل بگرفت و بو کرد همان طفلی که آخر بی کفن ماند ✅ حاج حیدر توکلی .
[WWW.FOTROS.IR]ma1401090806.mp3
8.27M
(زهرا کوثر آورده) 🎥 (سلام‌الله‌علیها) 🗓 سه‌شنبه ۸ آذر ۱۴۰۱ 🎙 🏷 زهرا کوثر آورده  برا علی دختر آورده برا حسن خواهر آورده برا حسین لشگر آورده برو بیایی شده تو آسمون و زمین دل علی پر کشیده سر و صدایی شده تو عرش خدا  برای قدم نو رسیده نور محشره زینب  حبیبه ی داوره زینب آیینه ی مادره زینب خوده خوده حیدره  زینب رسیده اون ماه آسمون که غم همه دلا رو خودش می دونه تمومه عشق ، خوده خوده عشق خوده خوده نور، خوده خوده آسمونه اومده امید دله همه  اومده آیینه ی فاطمه قربونی اگه بکنن به پاش همه ی عالم و بازم کمه امشب شبه بارونه غصه توی زندونه دل آیینه بندونه  اربابم خندونه سایه رو سرم داری همیشه از بس کرم داری تو عاشقی تو علمداری توی دله من حرم داری یه روز میاد که دوباره باز همگی بیایم به حرم تو زیارت خوشا به حال اونایی که کنار حرم بشه روزیشون شهادت از حرم تو دلا عازمه  به حرم علی و فاطمه نشون حرم تو پرچمه آقا قمر بنی هاشمه نفسی لک یا زینب روحی لک یا زینب یا سیده عالم لبیک یا زینب حرومه عاشقی به جز برا حسین پیچیده تو بهشت  صدای یا حسین ای شور آل الله ای نور ثارالله تو عشق ساداتی  زهرا را مرآتی چون حیدر کراری  یا زینب مولاتی مستم منه دیوونه  مستم مثه پیمونه هستم در میخونه  اربابم خندونه دراومده گلای رازقی  همه با دلای شقایقی خونه ی علی شده نور نور  اومده ملکه ی عاشقی
. با پدر فراق پیغمبر گل چه کند شب به شب سحر که نباشد درد به دختر رسد پدر که نباشد ای پدر آن روزهای خوب چرا رفت؟! حرمت ما پنج تن بگو که کجا رفت؟! با تو درِ خانه ام ضریح جهان بود با تو چه امنیتی به خانه مان بود با تو  خطر داشت کوچه رفتن من؟نه! با تو کبودی نشست بر تن من؟نه! خیز نبی خدا زمانه عوض شد بعد تو رنگ تمام خانه عوض شد شاخه ی یاسی که کاشتیم لگد شد قالی کهنه که داشتیم‌ لگد شد حمله به ما میکنند گرگ منش ها دوروبرم ریختند عربده کش ها پای غریبه به در نشست، نبودی پهلویم از چندجا شکست، نبودی میخ همان موقعی که بر کمرم خورد خیره شدم‌ بر علی و در به سرم خورد فضه به دادم رسید خیر ببیند زود به سویم دوید خیر ببیند اینهمه زخم‌ و هزار درد و ملامت... میخرم آن‌ را به جان!علی به سلامت! 🎤 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ✅بند اول ای جانم مدد یازینب(س) سامانم مدد یا زینب(س) درمانم مدد یا زینب(س) یا زینب مددیازینب (س) ای دختر شهِ مَظهر العجایب عالم به فدات شن یا ام المصائب سلام یا زینب (س) منم یه سرباز غیور ایرانی مدافعت میشم من از دیار سلطان خراسانی جونم و میذارم به پات مثه حاج قاسم سلیمانی تویی اسطوره بانوی حجب و حجاب خطبه خوندی و بی بی کردی انقلاب زنی و اما ای بانوی مرد آفرین کردی شام و رو سر شامیا خراب بی بی جان مدد یا زینب (س) ✅بند دوم یا زینب ملیکه ی دنیا یازینب عقیله ی طاها(ص) یا زینب عزیزه ی زهرا(س) دنیای حسن و نور عالمینی یا ام المصایب تو جان حسینی سلام یا زینب (س) ای دُر نایاب و خواهر اربابم سلام یا زینب (س) نام قشنگ تو ذکر رگ خوابم سلام یا زینب(س) گداتم و بی بی بیا و دریابم دختر حیدر بانوی محترم دخترحیدر سایه ت روی سرم دختر حیدر کربلا میخوام ازت بگو کی بی بی من و میبری حرم بی بی جان مدد یا زینب (س) ✍ 👇
4_5821360503624041223.m4a
4.06M
در مقام ای نام قشنگت سبب عزّ و وقارم ای کوکب رخشان به میان شب تارم ای تاج درخشندهٔ بر فرق سر من یکتا گوهر عالم هستی مادر من ای آنکه ندارد به جهان مهر تو همتا غیر از احد و قادر سبحان ،حی یکتا ای آنکه وجود تو بُوَد دار و ندارم غم نیست به دل وقتی تو باشی به کنارم ای خاک کف پای تو شد بوسه گه من مهتاب تو هستی ، به شام سیه من برعرش اگر جای تو باشد که عجب نیست رضوان چو مأوای تو باشد بی سبب نیست فرموده نبی تحت قدوم تو بهشت است اینگونه بزرگی خدا بر تو نوشت است من کمتر از آنم مدح تو شعر سُرایم ترسم که از این امر خطیر بر نیایم ای مادر نیکوی من ای نور امیدم پرورده زدامان تو هستم که شهیدم هر خصلت نیکو که بگویی ز تو دارم آزادگی و درس شهامت شده کارم نام تو بلند است که مادر به شهیدی با هدیه فرزند به مقامت تو رسیدی از دامن تو دسته گلی رفته به معراج تا حشر به فرق تو کند جلوه چنان تاج دانم که صفا مدح شهید از تو نیاید الا که خدا قفل لبانت بگشاید قاسم جناتیان قادیکلایی✍
نماهنگ _ کلمینی.mp3
3.64M
یه کمی حرف بزن حرف رفتن نزن حرف رفتن نزن پاشو اینجوری منو نده عذاب کلمینی بری از پیشم میشم خونه خراب کلمینی بین این همه سلام بی جواب کلمینی یه کمی حرف بزن علی نمیره حرف رفتن نزن علی میمیره حرف رفتن نزن یه کمی حرف بزن علی نمیره حرف رفتن نزن علی میمیره حرف رفتن نزن علی میمیره میبارم مثل آسمون برات میکشی منو با اشک بی صدات سرتو بگیر بالا جون علی بمیرم برات پاشو اینجوری منو نده عذاب کلمینی بری از پیشم میشم خونه خراب کلمینی فاطمه جان بین این همه سلام بی جواب کلمینی پاشو اینجوری منو نده عذاب کلمینی یه کمی حرف بزن علی نمیره حرف رفتن نزن علی میمیره حرف رفتن نزن علی میمیره رنگ صورتت شده سرخ و کبود از علی دل بریدی اما زود خانوم رفیق نیمه راه شدی قرار این نبود یه کمی حرف بزن علی نمیره حرف رفتن نزن علی میمیره حرف رفتن نزن علی میمیره پاشو اینجوری منو نده عذاب کلمینی بری از پیشم میشم خونه خراب کلمینی
. ‍ مادر دگر بهانه بدستت نمی دهم یک لحظه کارِ خانه بدستت نمی دهم دستت شکسته وُ به سرم شانه میزنی از این به بعد شانه بدستت نمی دهم. چیزی سخت تر از این نیست که کسی مریض داشته باشه وُ بعضی ها منتظرِ مردنش باشن. ان شاءالله مادرتون توی بستر نیوفته.خدا نکنه یه مادر دیگه نتونه راه بره..انقدِ بچه ها غصه میخورن... دیگه روزهای آخر،فاطمه نَفَساش صدا دار شده بود.زنای مدینه اومدن ملاقات فاطمه.. زینب مظهرِ ادبه، تا جلوی در زَنا رو بدرقه کرد،اما همونجا نشست و شروع کرد گریه کردن،امیرالمؤمنین اومد پرسید :دخترم چرا گریه میکنی؟ نتونست جواب بده! حسن پرسید،نتونست جواب بده، اما تا حسین اومد و پرسید،گفت حسین بتو میگم،گفت داداش ز نای مدینه اومدن ملاقات مادر ،اما جیگرِ منو سوزوندن،چرا...آخه وقتی داشتن میرفتن، زیر لب بهَم میگفتن:دیگه فاطمه رفتنیه، بلند بگو یا زهرا... .👇
4_5791788773322788137.mp3
2.07M
و و نمیره یادم صدا زدی به پشت در برس به دادم بچم و کشتن فضه بیا فضه بیا تا جون ندادم داشتم می دیدم وقتی که با شتاب اومد تیزیه مسمار دیدم که مونده چند قطره ی خونه تو درگوشه ی دیوار ‌ کنده شد از جا دره خونه به روی تنه تو افتاد تا دید که زهرا پشت در خونه تویی از قصد فشار داد گرفته بودش چشم زینب و حسین تا که نبینه تا که نبینه مادرش و به پشت در نقشه زمینه دیدم مغیره به سمت تو با ناسزا از دور میومد دیدم که قنفذ با غلاف به بازوی تو زهرا می زد .
2. زهرا که بود 1395.mp3
3.74M
( سلام الله علیها ) 🎤 زهرا که بود بار امانت به شانه‏اش مهمان قلب ماست غم جاودانه‏اش زهرا ، محیط عصمت و زهد است وبا غرور فُلکِ نجات تکیه زده بر کرانه‏اش باشد دعاش در حقِ همسایه ، مستجاب ای من فدای ِ راز و نیاز شبانه‏اش میخواست عقده یِ دلِ غمدیده وا شود دلگیر بود و کلبه ی احزان ، بهانه‏اش آتش گرفت مَحبطِ وحی از شراره ای کآمد برون ز سینه ی زهرا زبانه‏اش این در که بسته بوده و آتش گرفته است یادآورِ هزار غم است آستانه‏اش با آنکه سروِ قامتش از غم خمدیده بود دیدند باز ، جانب مسجد روانه‏اش بگذر ز شرحِ حادثه ای کاش بشکند دستی که ماند بر رخ زهرا نشانه اش گلچین روزگار بر این گُلبُنِ عفاف آنقدر ضربه زد که نروید جوانه اش گرید علی که بر بدنِ ناتوان او دشمن اثر گذاشته با تازیانه‏اش ! اول بنا نبود که سوزند عاشقان آتش به جان شمع فتد کاین بنا نهاد بله اون روز مادر رو زدند ، تا کربلا بتونند دخترش زینب رو تازیانه بزنند ، صدای ناله ی اون نازدانه بلند : بابا برخیز و ببین عمه ام زینب رو تازیانه میزنند ... همه بگید یا حسین ... .
1. ای گوهر.mp3
1.74M
( سلام الله علیها ) 🎤 ای گُهر بحرحیا ، فاطمه (2) فاطمه یا فاطمه یا فاطمه تا که پریشان نشود فکر من رفتی و تسبیح تو شد ذکر من در نفسم هست بسی سوزها ذکر من اینست در این روزها گلشن جان بی بَر و بی برگ شد فاطمه ام زود جوان مرگ شد ! مایه ی حیرت ، به خدا صبر توست شیعه نداند به کجا قبر توست یه نیگاه به قبر عزیزش ! من میروم ، زهرای عزیزمو به تو می سپارم ، آقایان ، تاریخ ورق خورد ، روزگار سپری شد ، عین همین جملات را دختر علی (ع) کربلا تکرار کرد ، او هم یه نگاه به بدن پاره پاره کرد ، زمین کربلا ما میرویم اما ، حسینِ عزیزمون را به تو می سپاریم چون چاره نیست ، میروم و میگذارمت ای پاره پاره تن ، بخدا می سپارمت همه بگید یا حسین ...
4_5920372844260231973.mp3
3.05M
و به نفس کربلایی محسن صائمی🎤 جوونه من کجا داری میری یاره قد کمونه من ببین التماس و از دو چشمه خونه من جوونه من بمون زهرا بری میشه ویرونه این اشیون زهرا بی تو من ندارم دیگه هم زبون زهرا بمون زهرا بمون زهرا نزار فاصله بیا فته بینمون زهرا تو جوونی تو شدی چه قد کمون زهرا بمون زهرا نداری نا کاره خونه می کنی به زحمت ای زهرا معلومه همین روزا می افتی تو از پا ببین بانو نمونده برای پهلوونه تو نیرو نمونده دیگه توونی توی این زانو ببین بانو. کبوده روت ورم کرده بد جوری عزیزه من بازوت نداری تو خواب دیگه از درده این پهلووت کبوده روت شکسته پر دوباره بگو بخند تو زهرا با حیدر نپوشون کبودیه چشاتو با معجر چه بد می زد تورو وحشیونه پشت در نامرد می زد تو افتادی رو زمین و داشت لگد می زد چه بد می زد نزن نامرد نزن اخه داره می بینه حسن نامرد دستت و بلند نکن به روی زن نامرد .
38.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 برای شاهچراغ و شهیدانش ✍️ شاعر: سیده اعظم حسیینی 🎬 نماهنگ "قول مادرانه" کودک کنار دستفروشی درنگ کرد با دست اشاره‌ای به حبابی قشنگ کرد اصرار، کودکانه شد و چشمْ تنگ کرد مادر! حباب‌ساز برایم نمی‌خری؟ ذکر اذان به أشهدُ أنّ عَلی رسید کودک شتاب مادر خود را چنین شنید اوّل نماز، بعد زیارت، سپس خرید یک قول مادرانه، نه یک حرف سرسری همبازی شلوغ تمام فصول بود پاکی کودکانه‌اش اذن دخول بود در پیش هر فرشته جوازش قبول بود رد می‌شد از شلوغی آغاز هر دری به‌به! خوش آمدی!... کلمات همیشگی لبخند خادم و شکلات همیشگی پیچیده در حرم صلوات همیشگی دیوارها نشسته به آیینه‌پروری بازی، حریم امن حرم، شوق کودکی قایم شدن کنار ستون‌ها، یکی‌یکی بر سنگفرش، سرسره‌های یواشکی حالا رسیده نوبت بازی آخری تیر آمد و شکافت صف ازدحام را مادر؟ ستون؟... پناه بگیرد کدام را جا می‌گذاشت کودکی ناتمام را در ردّ خون ریخته بر سنگ مرمری در فصل سرخ حرمله، بازی خراب شد کودکْ تمام دلهره شد، اضطراب شد در بهت کودکانه‌اش این صحنه قاب شد خون می‌چکید گل به گل از زیر روسری یکدفعه دید صحن حرم جور دیگری است انگار نور هست ولی نور دیگری است در اشتیاق آینه‌ها شور دیگری است آقا رسیده بود ولی جور دیگری شالش ز هرچه باغ بهاری است باغ‌تر با زائران ساده‌ی کوچک، ایاق‌تر از آنچه می‌شناخته شاهِ‌چراغ‌تر چشمش امام‌زاده، نگاهش پیمبری کودک تمام گریه و بغض و بهانه بود آقا نگاه مادر و گرمای خانه بود آغوش گرم او حرم کودکانه بود او را گرفت در بغل و گفت: بهتری؟ آماده بود مادر و بوی بهار داشت... ‌