eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. و و روضه شعر و سبک رضا نصابی✍ به نفس کربلایی مصطفی مروانی 🎤 نمیره یادم    صدا زدی به پشت در برس به دادم بچم و کشتن  فضه بیا فضه بیا تا جون ندادم            داشتم می دیدم   تو سینت فرو می رفت تیزیه مسمار دیدم که مونده    چند قطره ی خونه تو درگوشه ی دیوار    ‌ کنده شد از جا   درخونه به روی تنه تو افتاد تا دید که زهرا    پشت در خونه تویی از قصد فشار داد گرفته بودش    چشم زینب و حسین تا که نبینه تا که نبینه    مادرش و به پشت در نقشه زمینه دیدم مغیره   سمت تو با ناسزا از دور میومد دیدم که قنفذ   با غلاف به بازوی تو زهرا می زد .👇
. و و روضه شعر و سبک رضا نصابی✍ به نفس کربلایی مصطفی مروانی 🎤 نمیره یادم    صدا زدی به پشت در برس به دادم بچم و کشتن  فضه بیا فضه بیا تا جون ندادم            داشتم می دیدم   تو سینت فرو می رفت تیزیه مسمار دیدم که مونده    چند قطره ی خونه تو درگوشه ی دیوار    ‌ کنده شد از جا   درخونه به روی تنه تو افتاد تا دید که زهرا    پشت در خونه تویی از قصد فشار داد گرفته بودش    چشم زینب و حسین تا که نبینه تا که نبینه    مادرش و به پشت در نقشه زمینه دیدم مغیره   سمت تو با ناسزا از دور میومد دیدم که قنفذ   با غلاف به بازوی تو زهرا می زد .👇
. در بیت ولا شرر افتاده زیر دست و پا کوثر افتاده مسمارِ درِ خانه خونی شد زهرا پشت در با سر افتاده شد نقش زمین بضعه طاها ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا ) ....... زهرا پشت در ناله ها می زد بین شعله ها دست و پا می زد گاهی فضه اش را صدا می زد گاهی مصطفی را صدا می زد با لگد شدم بی پسر بابا ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا ) ........ بین کوچه ها آه و واویلا شد غوغا به پا آه و واویلا زهرا را زدند بی مروّت ها پیش مرتضی آه و واویلا یک لشکر کجا یک زن تنها ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا ) ...... در کوچه حسن زار و مضطر بود لرزه بر تنش دیده اش تر بود پیش مادرش فکر بابا و دنبال پدر فکر مادر بود بر روی لبش ذکر وا اُمّاه ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا ) ....... قنفذ خاک غم بر سرم کرده با مغیره بی مادرم کرده بسکه با غلاف زد به بازویش دست مادر ما ورم کرده افتاد از نفس مادرم آنجا ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا ) ....... بین قتلگاه عصر عاشورا باصورت فتاد یوسف زهرا زیر دست و پا دست و پا میزد میزد بر سرش زینب کبری میگفت زیر لب با شور و شین ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الحسین ) .👇
. چشمه ی کوثر جز فاطمه هیچ آینه گوهر شدنی نیست او نور بود نور ، مصور شدنی نیست یک قطره ز خورشید چکید ٱینه گردید هر قطره درین بحر که گوهر شدنی نیست تعبیر به کوثر شده زهرا و پس از آن هر چشمه که جاری شده کوثر شدنی نیست تکرار وجودش به جهان امر محال است این کوثر نور است و مکرر شدنی نیست تنها ز رخ اوست اگر عطر بر آید هر لاله درین باغ معطر شدنی نیست جبریل پیام آور وحی است برایش با آن که زنی نیز پیمبر شدنی نیست در نزد خداوند کریم - آسیه ، مریم همپایه ی صدیقه ی اطهر شدنی نیست هستند زنانی همه پاکیزه ولیکن چون فاطمه محبوبه ی داور شدنی نیست بیهوده کند غصب فدک خصم بد اندیش این مُلک خدا داده مسخر شدنی نیست تکثیر شده باغ ولایت ز وجودش این نخل تنومند که پرپر شدنی نیست آتش زده دشمن به دلش لیک ندانست این نور زلال است مکدر شدنی نیست «یاسر» قلمت نام ورا برده به دفتر این فیض عظیم است و میسر شدنی نیست ** محمود تاری «یاسر» .
. گل در آتش خانه شد ویرانه و گلخانه ام آتش گرفت شمع چشمم سوخت و پروانه ام آتش گرفت بوی عطر سیب آمد از میان شعله ها بر زمین افتاد گل ، ریحانه ام آتش گرفت تا به روی شانه ام زینب سر خود را گذاشت ناگهان احساس کردم شانه ام آتش گرفت در عزای فاطمه ویرانه شد کاشانه ام قبل ویران گشتنش کاشانه ام آتش گرفت از لسان فاطمه بنویس روی برگ گل شاخ و برگم سوخت و دُردانه ام آتش گرفت خانه ی بی فاطمه ویرانسرایی بیش نیست در فراق روی او ویرانه ام آتش گرفت از دل آئينه ام خون می چکد «یاسر» ببین جام دل بشکسته و پیمانه ام آتش گرفت ** محمود تاری «یاسر»✍ .
. پیغمبر اکرم فرمودند: أَلَا إِنَّ فَاطِمَهَ بَابُهَا بَابِی وَ بَیْتُهَا بَیْتِی خانه ی فاطمه... خانه منِ... یعنی مردم بدونید... خانه ی دخترم فاطمه احترام داره... مبادا به این خانه و اهلش بی حرمتی کنید... عرضه بداریم یا رسول الله... نبودید ببینید با این خانه و اهلش چه کردند... 🔸شعله می ریخت ز دیوار و در بیت الله یا رسول الله 🔸شعله می ریخت ز دیوار و در بیت الله 🔸پشت در پیرهن شعله وری گفت علـی خونه ی زهرای مرضیه رو آتیش زدند... اما به همین اکتفا نکردند... دومی نامرد خودش میگه... وقتی دیدم زهرای مرضیه... پشت در ایستاده... آنچنان به در کوبیدم... صدای ناله دختر پیغمبر... بین در و دیوار... 🔸لَگدی خورد به دَر، در که نه، دیوار شِکَست 🔸خانه لَرزید و تَمامِ تَنِ تَب دار شِکَست یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا... 🔸کاش درهای مَدینه وَسَطش میخ نَداشت 🔸پهلوی زخمی او با نوک مسمار شِکَست نانجیب میگه... دیدم فاطمه با همون حال... اجازه نمیده کسی وارد بشه... میگه دستم بردم بالا... فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّیْهَا از روی مقنعه... آنچنان سیلی زدم... گوشواره شکست و به زمین افتاد... ناله بزن یا زهرا... 🔸بابا ببین که مادر،خورده زمین پشت در 🔸پاشیده روی دیوار ،خون پهلوی مادر 🔸وقتی مادر راه میره بابا نیگاه کن ببین 🔸کنار پای مادر خون می چکه رو زمین اگر اینجا مادر رو زدن... کربلا هم دخترش زینب رو زدند... کنارِ بدنِ بی سر برادر... نانجیبها با تازیانه... با غلاف شمشیر... ناله بزن یا حسین... 🔸چون چاره نیست میرومُ میگذارمت 🔸ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت 👇
‍ . دوباره دلم غرق ماتم شده به یاد مدینه پر از غم شده بسوزد دل من همه حاصل من گل مصطفی۲ تو نور دل و جان پیغمبری تو همسنگر و یاور حیدری تویی هست حیدر شفیعه به محشر گل مصطفی۲ پس از مصطفی خون شد از کین دلت شرر زد عدو بر همه حاصلت عدو ظالمانه زد آتش به خانه گل مصطفی۲ دلت را پس از احمد آزرده اند در خانه ات هیزم آورده اند عدو در مدینه شرر زد به سینه گل مصطفی۲ در خانه ات وا شده با لگد تو را پیش چشمان حیدر بزد الا هست مولی فتادی تو از پا گل مصطفی۲ رسیده به گوش همه این خبر فتاده گل مصطفی پشت در شده غنچه پرپر زدی ناله مادر گل مصطفی۲ علی پشت در ناله ات را شنید ز روی تو زهرا خجالت کشید الا یاس پرپر ببین اشک حیدر گل مصطفی۲ عدو از ره کین به جای کمک تو را پیش چشم علی زد کتک بزد تازیانه تو را بی بهانه گل مصطفی۲ علی در کنار تو جان بر لب است به فکر تو و ناله ی زینب است بود دیده گریان کنار تو نالان گل مصطفی۲ ...................................... . تو رفتی و خون شد دل همسرت عزیز تو زینب نشسته برت الا ای گل من شکسته دل من مرو فاطمه۲ گلم فاطمه غم نصیبم شده از این غصه ها کم شکیبم شده گل پرپر من مرو از بر من مرو فاطمه۲ ز داغ تو زهرا قدم خم شده نصیبم پس از تو فقط غم شده مه قد کمانم شده کم توانم مرو فاطمه۲ شرر زد غم داغ تو بر دلم بسوزانده سوز غمت حاصلم گل کوکب من نگر زینب من مرو فاطمه۲ تو شمعی و من همچو پروانه ام ببین خانه ام گشته غمخانه ام الا بود و هستم تو رفتی ز دستم مرو فاطمه۲ کنار تو گرید حسین و حسن شده زینب تو اسیر محن دلم پر شرر شد علی خونجگر شد مرو فاطمه۲ چه سازم بدون تو یا فاطمه به لب باشدم بعد تو زمزمه گل یاس چیده شدی تو شهیده مرو فاطمه۲ (سبک: خدا مادرم را کجا میبرند ) اجرا به سبکی دیگر 👇 ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
‍ . دوباره دلم غرق ماتم شده به یاد مدینه پر از غم شده بسوزد دل من همه حاصل من گل مصطفی۲ تو نور دل و جان پیغمبری تو همسنگر و یاور حیدری تویی هست حیدر شفیعه به محشر گل مصطفی۲ پس از مصطفی خون شد از کین دلت شرر زد عدو بر همه حاصلت عدو ظالمانه زد آتش به خانه گل مصطفی۲ دلت را پس از احمد آزرده اند در خانه ات هیزم آورده اند عدو در مدینه شرر زد به سینه گل مصطفی۲ در خانه ات وا شده با لگد تو را پیش چشمان حیدر بزد الا هست مولی فتادی تو از پا گل مصطفی۲ رسیده به گوش همه این خبر فتاده گل مصطفی پشت در شده غنچه پرپر زدی ناله مادر گل مصطفی۲ علی پشت در ناله ات را شنید ز روی تو زهرا خجالت کشید الا یاس پرپر ببین اشک حیدر گل مصطفی۲ عدو از ره کین به جای کمک تو را پیش چشم علی زد کتک بزد تازیانه تو را بی بهانه گل مصطفی۲ علی در کنار تو جان بر لب است به فکر تو و ناله ی زینب است بود دیده گریان کنار تو نالان گل مصطفی۲ ...................................... . تو رفتی و خون شد دل همسرت عزیز تو زینب نشسته برت الا ای گل من شکسته دل من مرو فاطمه۲ گلم فاطمه غم نصیبم شده از این غصه ها کم شکیبم شده گل پرپر من مرو از بر من مرو فاطمه۲ ز داغ تو زهرا قدم خم شده نصیبم پس از تو فقط غم شده مه قد کمانم شده کم توانم مرو فاطمه۲ شرر زد غم داغ تو بر دلم بسوزانده سوز غمت حاصلم گل کوکب من نگر زینب من مرو فاطمه۲ تو شمعی و من همچو پروانه ام ببین خانه ام گشته غمخانه ام الا بود و هستم تو رفتی ز دستم مرو فاطمه۲ کنار تو گرید حسین و حسن شده زینب تو اسیر محن دلم پر شرر شد علی خونجگر شد مرو فاطمه۲ چه سازم بدون تو یا فاطمه به لب باشدم بعد تو زمزمه گل یاس چیده شدی تو شهیده مرو فاطمه۲ (سبک: خدا مادرم را کجا میبرند ) اجرا به سبکی دیگر 👇 ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
Shab4Fatemieh1-1401[02].mp3
7.77M
🎙گفتن علی رو می‌برن، دیدم و حاشا کردم 🔺بانوای: حاج خونه ت رو آتیش میزدن، فقط تماشا کردم گفتن علی رو می‌برن، دیدم و حاشا کردم چقدر در خونه ما رو می زدی منِ نمک نشناس، نیومدم یاری‌ت با پهلوی شکسته حتی اومدی گفتی علی تنهاس، نیومدم یاری‌ت ببخش مادر، منو ببخش مادر من سینه زنو ببخش مادر ببخش مادر ببخش مادر ببخش مادر منو ببخش مادر اینکه تو افتادی رو خاک، چقدر دلم رو سوزوند گریه می‌کردم واسه تو، چشمام به اون در می‌موند چقدر می‌گفتی که کجاس غیرتتون بهت زدن سیلی، جلو چشِ حیدر ببخش اگه نشد بهت کمک کنم هی زیر لب گفتم، چی می‌کشه حیدر ببخش مادر، منو ببخش مادر من سینه زنو ببخش مادر ببخش مادر، ببخش مادر، ببخش مادر منو ببخش مادر تاگریه کردی مرد و زن، همه بهت خندیدن شرمنده ام أمّ الحسن، همه بهت خندیدن خودم دیدم تموم همسایه‌‌هاتون آوردن از خونه، چه هیزمی اون شب خودم دیدم حسین چقدر ترسیده بود دستاشو محکم بست، توو دستای زینب ببخش مادر، منو ببخش مادر من سینه زنو ببخش مادر ببخش مادر ببخش مادر ببخش مادر منو ببخش مادر شاعر: رضا یزدانی✍ 🏴 شب‌چهارم اول۱۴۰۱
Shab4Fatemieh1-1401[02].mp3
7.77M
🎙گفتن علی رو می‌برن، دیدم و حاشا کردم 🔺بانوای: حاج خونه ت رو آتیش میزدن، فقط تماشا کردم گفتن علی رو می‌برن، دیدم و حاشا کردم چقدر در خونه ما رو می زدی منِ نمک نشناس، نیومدم یاری‌ت با پهلوی شکسته حتی اومدی گفتی علی تنهاس، نیومدم یاری‌ت ببخش مادر، منو ببخش مادر من سینه زنو ببخش مادر ببخش مادر ببخش مادر ببخش مادر منو ببخش مادر اینکه تو افتادی رو خاک، چقدر دلم رو سوزوند گریه می‌کردم واسه تو، چشمام به اون در می‌موند چقدر می‌گفتی که کجاس غیرتتون بهت زدن سیلی، جلو چشِ حیدر ببخش اگه نشد بهت کمک کنم هی زیر لب گفتم، چی می‌کشه حیدر ببخش مادر، منو ببخش مادر من سینه زنو ببخش مادر ببخش مادر، ببخش مادر، ببخش مادر منو ببخش مادر تاگریه کردی مرد و زن، همه بهت خندیدن شرمنده ام أمّ الحسن، همه بهت خندیدن خودم دیدم تموم همسایه‌‌هاتون آوردن از خونه، چه هیزمی اون شب خودم دیدم حسین چقدر ترسیده بود دستاشو محکم بست، توو دستای زینب ببخش مادر، منو ببخش مادر من سینه زنو ببخش مادر ببخش مادر ببخش مادر ببخش مادر منو ببخش مادر شاعر: رضا یزدانی✍ 🏴 شب‌چهارم اول۱۴۰۱
. خودش نوشت - خودِ قاتلش نوشت از آتیش و هیزم و درِ بهشت خودش نوشت - به نوشت از میخ و پهلوی مادرِ بهشت (خودش نوشت - خود قاتلش نوشت) کاری کردم با تازیونه / دستش بیفته / در کمی واشه کاری کردم پشت در اُفتاد / یه جوری زدم / نتونه پاشه کاری کردم تا آخر عمر / این صحنه یاد / مرتضی باشه بند دوم: خودش زده - خود قاتلش زده رفته و حالا توو کوچه اومده حسن نگفت - کی میدونه چی شده؟ روی چادر چرا جای لگده؟ (خودش زده - خود قاتلش زده) کاری کرده هم چش زهرا / هم چش حسن / سیاهی میره کاری کرده برا پا شدن / بی بی از حسن / کمک میگیره کاری کرده کریم عالم / توو بچگی از / زندگی سیره . .👇
1_2300476669.mp3
1.08M
خدا برا کسی نیاره تو شعله مادرش بسوزه جلو چش یه عده نامرد چادر و معجرش بسوزه خدا برا کسی نیاره دستای باباشو ببندن غریبه ها بیان با طعنه به اشک مادرش بخندن یه عده لا اُبالی:مارو به غم نشوندن الهی خیر نبینن:خونمونو سوزوندن مادر با بارِ شیشه: موند بین دود و آوار خونابه های پهلوش:نشست به روی دیوار کابوس تلخ کوچه رو یادم نمیره ای خدا هنوز صداش توو گوشمه فضه رو میزدِش صدا واویلتا واویلتا دلم پُره از این مدینه به حق مادرم جفاشد از زندگی خیری ندیدو نیومده گلش فداشد دلم پُره از این مدینه نصیبمون غصه و غم شد مادر هیجده ساله ی ما قدش شکسته شدو خم شد رمق نداره دیگه: حتی بلندشه از جا چندروزیه میگیره: تو خونه روشو ازما صورت زخم مادر: شده کبودونیلی به روی هر دو گونش:نشسته جای سیلی میدونم اینو که دیگه فصل غمش شده خزون بین نماز میگه خدا مرگ منو زود برسون واویلتا واویلتا .
‍ . ـــــــــــــــــــــــــــــــــ کاشکی توایــن دوره زمونه خـونه ای بی مادر نَـمونه کاشکی به چشم حتی نبینی که مادری قدش کَمـــــونه آخه هــنوز یادم نــرفته خاطــــرهٔ تلـــخ مـدیـنـه لحظه ای که مادرُ دیدم به پشت در بازخم سـینه آه ـ حیا نکردن به بودنِ مادرم اعتنا نکردن آه ـ به هربهونه چهل نفر لگد زدن به درب خونه آه ـ هیزم آوردن خونمونو آتیش زدن باباموبردن آه ـ دستشُ بستن پهلوی مادرم روتو کوچه شکستن آه ـ ای وای مادرم ای وای ای وای ای وای ای وای مادرم ــــــــــــــــــــــــــــ ضرب غلافی که عدو زد مادرم از پا دیگه افتاد شما بگید این ماجرارو کی میتونه ببره از یاد خودم دیدم باچشمای تر مادرمو میون بستر زخمِ روی سینشو دیدم آه کشیدم باحال مضطر آه ـ زخمیِ بازوش به کی بگم که مادرم هی میره از هوش آه ـ به هربهونه مادرمو هِی میزدن با تازیونه آه ـ همه میدیدن که مادرم رو روی خاکا میکشیدن آه ـ میون این شهر همسایه ای کمک نکرد حتی به مادر آه ـ ای وای مادرم ای وای ای وای ای وای ای وای مادرم ــــــــــــــــــــــــــــــ پیشنهاد سبک از مصطفی مروانی🎼 شعر ـ حسین جبرئیل نژاد ـ دلجو✍🎤 👇
. زندان گرفته حتی صدای مرد زندان‌بان گرفته حتی زنی بد از ساحتش بوی خوش ایمان گرفته زنجیر و پابند از استخوان‌هایش توان و جان گرفته مثل مدینه مولای ما انگشت بر دندان گرفته هر تازیانه با کینه از پهلوی او تاوان گرفته از سفره‌ی او دشمن سه روزی هست آب و نان گرفته اما به‌جایش هر نیمه‌شب روی سرش قرآن گرفته ذهنم دوباره حال و هوای روضه‌ای عطشان گرفته آتش کشیدند آتش بمیرم معجر و دامان گرفته شام غریبان گوشه به گوشه بارش باران گرفته رقّاص شامی آسایش از یک کاروان مهمان گرفته عمامه‌ای را خاکستری پر شعله و‌ سوزان گرفته نی غرق نور است انگار خولی نیزه‌ای تابان گرفته بابا کجایی با نام بابا یک سه ساله جان گرفته 🔸شاعر: _________ ‍ . سلام‌الله‌علیها .✍ گفتن ندارد؛ کوچه شلوغ و جای یک سوزن ندارد نامرد مردم؛ حق علی و فاطمه خوردن ندارد مادر به خود گفت؛ شاید کسی کاری به کار زن ندارد من از نبی‌ام؛ حتما کسی کاری به کار من ندارد افتادن زن؛ در پیش چشم دیگران دیدن ندارد برخیز مادر؛ زینب پناهی غیر این دامن ندارد وقتی حسینت؛ آن لحظه در گودال پیراهن ندارد «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» 👇
. علیه السلام واویلا آتیش کجا و خانه ی آل الله.. واویلا زهرا به پشتِ این دره یالله.. واویلا دشمن نِموده حمله بر بیت الله واویلا واویلا... زهرا پُشتِ این دره لگد نزن ای ملعون زهرا پُشتِ این دره سینَش شده پُراز خون زهرا پُشتِ این دره شد رنگِ محسن گلگون یا فاطمه یا فاطمه... واویلا صبر علی خورده محک در کوچه واویلا زهرای او خورده کتک در کوچه واویلا آیینه اَش خورده ترک در کوچه واویلا واویلا.. چهل نفر به یک نفر یکی با شلاق می زَد چهل نفر به یک نفر مغیره می‌زَده بی‌حَد.. چهل نفر به یک نفر چی سرِ زهراش اومد؟! وای مادرم وای مادرم... واویلا این حاصلِ حمایت از آئينه.. واویلا مسمار در رفته فرو در سینه واویلا حسین داره این صحنه رو می‌بینه واویلا واویلا... تو کربلا به سینه ی.. حسین سه‌شعبه خُورده تو کربلا سه شعبه تیر، سینه شو بَد آزُرده جوری که خَم شده تیر و.. از پُشت، دَر آوُرده وای حسین وای حسین... 👇
. سلام_الله_علیها ۸۷۲ آتش کین شد از خانه ام شعله ور من به اشک بصر ناله کردم پدر آه و واویلتا آه و واویلتا بین دیوار و در استخوانم شکست زیر پا محسن و حیدر از پا نشست آه و واویلتا آه و واویلتا از فشار در و ضربه ی آن لعین در میان گذر خورده ام بر زمین آه و واویلتا آه و واویلتا کس نگفت ضربه بر زن تنها مزن بدتر از آن زنِ حامله را مزن آه و واویلتا آه و واویلتا .👇👇
. ۸۷۳ پشت در انبار هیزم گشتـه ناله ات در خنده ها گم گشتـه آه و واویلا از کینه دشمن آتش بر افروخت صورت زهرا پشت در می سوخت آه و واویلا از خمیدنت مادر خمیدم میخ در را از سینه کشیدم آه و واویلا فته از کف طاقت و توانم تو کتک خوردی پیش چشمانم آه و واویلا کس نمی داند که چها دیدم محسن را زیر دست و پا دیدم آه و واویلا .👇
. خستند پرت را و شکستند سرت را ای وای که کشتند حسودان پسرت را پشت در آن خانه چه گویم که چه ها شد با ضرب لگد چید حرامی ثمرت را فریاد زدی فضه بیا بال و پرم سوخت جز اشک چه سازد شرر بال و پرت را باید که به گوش همه عالم برسانم غمنامه ی پهلوی به خون غوطه ورت را ای مادر غم دیده که در اوج شقاوت بردند به یغما همه ارث پدرت را پنهان شدی از ظلمت این عالم خاکی حاشا که بیابند خلایق اثرت را مردانه چو زنها به غمت اشک بریزم ای وای که کشتند حسودان پسرت را مرحوم ✍ .
۳۲ ای نور چشم پیمبر تو گل باغ ولا هستی بضعه ی ختم رسل جان علی مرتضی هستی در دریای رحمتی،چون علی کوه غیرتی محبوبه ی سرمد،ممدوحه ی احمد زهرا گل حیدر۲ دختر ختم نبیینی و جان مرتضایی تو مادر زینب و کلثوم و حسین و مجتبایی تو تو همه هست حیدری،در سخاوت تو محشری محور ایثاری،تو بر علی یاری زهرا گل حیدر۲ یا زهرا بعد نبی همچو علی خون به دلت کردند جای گل بر در بیت تو و حیدر هیزم آوردند مزد تو تازیانه شد،اشک زینب روانه شد بانوی رزمنده،دین با تو شد زنده زهرا گل حیدر۲ بی حیا دشمن تو آتش کین زده به کاشانه از ظلم دشمن بی دین علی آتش گرفت خانه خون دلت فاطمه شده،بر لبت زمزمه شده ستم شده افزون،زهرا شده دلخون زهرا گل حیدر۲ دشمن دین خدا فاطمه را چه بی بهانه زد در پیش چشم علی فاطمه را با تازیانه زد مزد بابایت این نبود،صورت تو شده کبود رخت شده نیلی،ز ضربت سیلی زهرا گل حیدر۲ ........... یا ابتا دل من خون شده از مردم بی غیرت در پیش چشم من از حیدر تو شکسته اند حرمت دخترت گشته دلغمین،مرتضی شد خانه نشین خون شد دلم بابا،زین غصه و غم ها بابا مدد بابا۲ بعد از تو مزد رسالت به علی و فاطمه دادند بر در خانه ی من جای گل آن ها هیزم آوردند من غریب مدینه ام،زخمی ظلم و کینه ام از نفس افتادم،برس به فریادم بابا مدد بابا۲ بعد از تو ای پدرم خونجگرم در خانه شد غوغا دیدم از دشمن تو ظلم و ستم خون شد دل زهرا بر رخ من نشانه زد،او مرا تازیانه زد شدم به پشت در،فدایی حیدر بابا مدد بابا۲ پیش چشمان علی غنچه ام از شاخه جدا گردید در راه دین خدا محسن من جانش فدا گردید کن نظر دل شکسته ام،خونجگر گشته خسته ام علی شده تنها،گرید بر او زهرا بابا مدد بابا۲ 👇
. حرف دل اقا امیرالمومنین یه خونه میسازم ، دوباره برا تو که شاید ببینم ، بازم خنده هاتو یه خونه میسازم ، که توش غم نباشه یه خونه که قدت، دیگه خم نباشه یه خونه که تو اون، برا غصه جا نیست یه خونه که روی، درش جای پا نیست یه خونه میسازم،درش گُر نگیره که آتیش هیزم، به چادر نگیره . .
. علیه‌السلام ✍ آیا "در" و "دیوار"… حقیقت دارد؟ برخورد "گل" و "خار"… حقیقت دارد؟ ای صاحب عزای فاطمیه! آیا… این روضهٔ "مسمار" حقیقت دارد؟ «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .................. . سلام‌الله‌علیها ✍ کوهم ولی از فراق تو لرزیدم آمد به سرم از آنچه می‌ترسیدم می‌سوزم از این داغ که وقت غسلت رویی که به من نشان ندادی دیدم .
. سلام‌الله‌علیها چشمِ در راه مانده‌ام مادر! اشک را بی اراده می‌داند غُصهٔ ما ز داغِ مرگت را مادر از دست‌داده می‌داند مادر از دست داده یعنی ما -ما که قربان نام یار رَویم- مثل هر داغدیده‌ای، یارب! "کاش" می‌شد سرِ مزار رویم...! کاش می‌شد سر مزارِ بتول با هیاهو می‌آمدیم، خدا...! کاش چون کودکانِ بی‌مادر به سر و سینه می‌زدیم، خدا...! اینَک اما تفاوتی نکند! بسته‌ایم عهد عشق با زهرا از همین راه دور، می‌خوانیم: «السلام علیکِ یا زهرا» السلامُ علیکِ یا اُمّاه ازچه پاسخ نمی‌دهی؟ مادر! گله دارم -به اذن تو- با «میخ» شِکوِه دارم -به اذن تو- با «در» آه... ای میخِ در! بتول است این...! از چه این قدر شعله‌ور شده‌ای!؟ آه... ای در! به این فشارِ عجیب، قاتل مادر و پسر شده‌ای !! آه... ای در! چگونه رویت شد!؟ چه کسی گفته خون به پای تو نیست!؟ میخِ در! شرم کن ز اطفالش... "سینهٔ حوریه" که جای تو نیست! سینهٔ حوریه‌ست جای حسن سینهٔ حوریه‌ست جای «حسین» ... نامِ «ارباب» آمده! برویم، از همین جا به «کربلای حسین» دست نامرد پای مرکب‌ها نعل نو تا که بست، یازهرا زیرِ پایِ ستور... در گودال... استخوان‌ها...شکست... یازهرا... «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
. خون بر دلِ جوجه گان زهرا نکنید هر در که بسوخت با لگد وا نکنید از ما که گذشت پیش چشم طفلی .. ..... #پ.ن: هرچی آدم در جوانی حفظ کنه میمونه ، بعدش دیگه سخته که چیزی رو بیاد بیاری. مصرع آخر رو یادم نمیاد. حاج علی انسانی سالهای دور خونده بود. . کسی تونست کمک کنه کامل کنیم مثلا: از ما که گذشت پیش چشم طفلی .. اینگونه جسارت به کبوتر نکنید
. در بیت ولا شرر افتاده زیر دست و پا کوثر افتاده مسمارِ درِ خانه خونی شد زهرا پشت در با سر افتاده شد نقش زمین بضعه طاها ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا ) ....... زهرا پشت در ناله ها می زد بین شعله ها دست و پا می زد گاهی فضه اش را صدا می زد گاهی مصطفی را صدا می زد با لگد شدم بی پسر بابا ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا ) ........ بین کوچه ها آه و واویلا شد غوغا به پا آه و واویلا زهرا را زدند بی مروّت ها پیش مرتضی آه و واویلا یک لشکر کجا یک زن تنها ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا ) ...... در کوچه حسن زار و مضطر بود لرزه بر تنش دیده اش تر بود پیش مادرش فکر بابا و دنبال پدر فکر مادر بود بر روی لبش ذکر وا اُمّاه ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا ) ....... قنفذ خاک غم بر سرم کرده با مغیره بی مادرم کرده بسکه با غلاف زد به بازویش دست مادر ما ورم کرده افتاد از نفس مادرم آنجا ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الزَّهرا ) ....... بین قتلگاه عصر عاشورا باصورت فتاد یوسف زهرا زیر دست و پا دست و پا میزد میزد بر سرش زینب کبری میگفت زیر لب با شور و شین ( اینَ الطّالِبُ بِدَمِ الحسین ) .👇