eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
9.1هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
33.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺با استقبال از کنگره ملی 24هزار شهید استان اصفهان 🌷 به گزارش خبرگزاری بسیج شهرستان فلاورجان 🌺با استقبال از کنگره ملی 24هزار شهید استان اصفهان 🌷 مراسم نکوداشت ابوالشهید مداح اهل بیت اهل بیت 🌺سردار حاج مرشد رحیم رهنما همراه با تجلیل جمعی از پیرغلامان پدرشهید و جانباز شهرستان فلاورجان سخنران: یکی از همرزمان حاج مرشد رحیم مداح: حاج رضا نبوی(از اهواز) با اجرای شاعر آئینی: محمد حسین ملکیان با اجرای: مجری توانمند صدا سیما حمید راستی 🗓زمان: چهارشنبه ۱۴٠۲/۵/۱۸همزمان با نماز جماعت مغرب و عشا 🕌مکان: مصلی نماز جمعه شهر فلاورجان حضور گرم خانواده های معظم شهدا، جانبازان، ایثارگران و عموم مردم شهید پرور شهرستان فلاورجان را گرامی میداریم اداره تبلیغات اسلامی و کانون مداحان و شاعران آئینی و بسیج مداحان شهرستان فلاورجان، هئیت های مذهبی شهرستان فلاورجان
. . ✍ هر روز پای هر محنت گریه می کنم بر هر هزار زخم تنت گریه می کنم با نوحه های هر شب تو گریه می کنم با روضه های دل شکنت گریه می کنم یعقوب های چشم من از دست رفته اند از بس برای پیرهنت گریه می کنم در بین قبر هم کفن کربلا به تن از داغ جسم بی کفنت گریه می کنم گاهی شبیه روز دهم سرخ می شوم بر لحظه ي به نی شدنت گریه می کنم ای سوخته ترین بدنِ زیر آفتاب بر زخم تاول بدنت گریه می کنم .
نوحه؛ سردار دست از تن جدا.mp3
2.27M
علیه‌السلام 🔹سردار دست از تن جدا🔹 زنجیرزن‌ها در کوچه بودند با نوحه‌خوان این نوحه‌ها را می‌سرودند: سقّای دشت کربلا، اباالفضل سردار دست از تن جدا، اباالفضل بابای جانبازم چون مادر من اشک می‌ریخت عباس ما، آهسته با زنجیر کوچک یک در میان –بر دوش خود- بر دوش بابای بدون دست می‌زد عباس و بابا –نوحه می‌خواندند با هم: سقّای دشت کربلا، اباالفضل سردار دست از تن جدا، اباالفضل 📝
به سن کمم نگاه نکن.mp3
3.89M
علیه‌السلام 🔹به سن کمم نگاه نکن🔹 گفتن هر کی تو رو دوس داره بیاد؛ منم اومدم گفتن اینجاست هر کس که تو رو می‌خواد؛ منم اومدم گفتی تنهایی و یاور می‌خوای؛ فدای غمت گفتن هیأته آغاز یک جهاد؛ منم اومدم کوچیک و بزرگ نمی‌شناسه‌، محبتت آقای من جونمو می‌دم فقط واسه، محبتت آقای من یه روزی به کار تو میام، به سن کمم نگاه نکن جونمو می‌دم واسه‌ت آقام، به سن کمم نگاه نکن از بچگی با تو آشنام، به سن کمم نگاه نکن «یا ثارالله، اباعبدالله» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فکر کردن به دنیای بی‌حسین؛ عذابه برام‌ هر حرفی که یاد می‌گیرم ازت؛ کتابه برام‌ تو خونه، تو هیأت، تو مدرسه؛ می‌خونم ازت‌ اربعین‌ زائر حرم شدن‌؛ یه خوابه برام‌ من حس می‌کنم بزرگ می‌شم‌، وقتی که یا حسین می‌گم انگاری خود تویی پیشم‌، وقتی که یا حسین می‌گم از بچگی راه من تویی، به سن کمم نگاه نکن همیشه پناه من تویی، به سن کمم نگاه نکن‌ امیر سپاه من تویی، به سن کمم نگاه نکن «یا ثارالله، اباعبدالله» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو درس و مشقم الگوی همه؛ می‌شم بعد از این رفیقِ تو هر جایی هست باید؛ باشه بهترین‌ پا به پای بزرگترها تو راه؛ قدم می‌زنم محاله تا هستم گوشۀ کار؛ بمونه زمین مهارت من زیاد می‌شه، تو هیأتت آقای من آماده برا جهاد می‌شه، سینه‌زنت مولای من من معنی عشقو می‌دونم، به سن کمم نگاه نکن همیشه تو راهت می‌مونم، به سن کمم نگاه نکن هرچی تو بخوای من همونم، به سن کمم نگاه نکن «یا ثارالله، اباعبدالله» 📝 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیر غلامای مولا توی این خیمه مثل حبیبن عمریه موسپیدِ روضه‌های امام غریبن 📹 نوحه‌خوانی علی شعبانی (۵ساله) در کنار ضریح حبیب بن مظاهر علیه‌السلام
. مقتلی یا صاحب المصیبه الراتبه برای قلب مومن داره غمت جاذبه تنها میگم ،حرفای قلبم روبه تویی که کشته ی اشکی ،غمت به دل غالبه ای به غم مبتلا ابی عبدالله صاحب هربلا ابی عبدالله ای تن زخمی بی کفن لبیک راس برنیزه ها ای عبدالله گرگای بیابونم برات گریه می کنن چرا من نه قطره های بارونم برات گریه می کنن چرا من نه کوه و دشت وهامونم برات گریه می کنن چرا من نه حسین وااای هرشب یادت می کشم از سینه آه پناه زینب حالا خودت شدی بی پناه تو که بودی به هردلی قبله گاه اف به زمونه که افتادی میون قتلگاه مادرت اومده گوشه ی گودال چی دیده که شده این همه بدحال اون کیه که نشسته روی سینت واسه چی می کنه این همه جنجال می گن که ندادن بهت آب الهی که دروغ باشه باتشنگی دادنت عذاب الهی که دروغ باشه کشتن تورو واسه ی ثواب الهی که دروغ باشه حسین وااای کی فکر می کرد حرمت توگم بشه بهای تواندازه ی چن شاخه گندم بشه کی فکر می کرد این همه بلوا بشه برای بردن سرت این همه دعوا بشه پاشو و ترک این مقتل خون کن از توی خیمه ها شمرو بیرون کن افتادی بی رمق میون گودال از توخیمه دارن می برن خلخال می گن که نداشتی پیروهن الهی که دروغ باشه حتی هم نداشتی یه کفن الهی که دروغ باشه خیمه هاتون‌ وآتیش زدن الهی که دروغ باشه ✍ .👇👇👇
. دلبر ، از همه عالم سر،برقلبمی رهبر یاقاسم وقتی ،می ندازی نقاب و برپامیشه محشر یاقاسم انگار ، مجتبی رسیده درقالب حیدر یاقاسم ‌ بی مثال وقرین، باوقار ومتین ،می بری چه دلی از زمان وزمین تاکه می ندازی چین، روی ماه جبین ، دشمنت می ره به اسفل السافلین تامی چرخونی تیغ می زنی چه دقیق به تومی گه حسین آفرین آفرین قاسم معدن نمک، داری می زنی محک ، ازرق رو بدون شک ،جانانه سیزده سالته ولی ،وقتی شمشیرمی زنی ،دشمن می خوره ازت مردانه یا قاسم ابن الحسن ______________ دلبرد، هرکس به تودلداد ،ای شاخه ی شمشاد یاقاسم درجنگ باگرگای کوفه ،بااین همه جلادیاقاسم هیچ کس ،فکرش رو نمی کرد، اینجور باشی استاد یاقاسم از توی خیمه سر، زدی قرص قمر ،ماهم از نور روی توداره اثر پیچیده میون ،لشکری این خبر، که شده مجتبی دوباره جلوه گر غضبت حسنی، نسبت حسنی ذکر روی لب همه این مفر قاسم نور لم یزل، نیس والله مثل تویل، ساختی از کشته کتل ،تومیدون گفتی احلی من عسل ،جنگیدی چه بی مثل ،جای فاتح جمل تومیدون یاقاسم ابن حسن .👇👇
لبم لبریز از جام حسین است عروج نام من بام حسین است اگر جراح قلبم را شکافد به روی لوح دل نام حسین است جمعه هاصبح شروع کلاسهای مداحی برگزاری کلاسهای آموزش مداحی روضه خوانی، دستگاههای آواز اصیل ایرانی، ادبیات شعر: زیر نظر مداح اهل بیت کربلایی مهدی عباسی مسئول مجمع ذاکرین بخش و شهر پیربکران ساعت 9صبح حوزه شهید بهشتی پیربکران ثبت نام برادران موسوی 09130857625 ثبت نام کلاس خواهران شروع شد مربی سرکار خانم عسکری از بسیج مداحان استان اصفهان تماس برای وثبت نام خانم وکیلی 09030253540 🟩کانون بسیج مداحان شهرستان فلاورجان 🟨مجمع ذاکرین بخش و شهر پیربکران 🟩روابط عمومی حوزه شهید بهشتی پیربکران
لبم لبریز از جام حسین است عروج نام من بام حسین است اگر جراح قلبم را شکافد به روی لوح دل نام حسین است جمعه هاصبح شروع کلاسهای مداحی برگزاری کلاسهای آموزش مداحی روضه خوانی، دستگاههای آواز اصیل ایرانی، ادبیات شعر: زیر نظر مداح اهل بیت کربلایی مهدی عباسی مسئول مجمع ذاکرین بخش و شهر پیربکران ساعت 9صبح حوزه شهید بهشتی پیربکران ثبت نام برادران موسوی 09130857625 ثبت نام کلاس خواهران شروع شد مربی سرکار خانم عسکری از بسیج مداحان استان اصفهان تماس برای وثبت نام خانم وکیلی 09030253540 🟩کانون بسیج مداحان شهرستان فلاورجان 🟨مجمع ذاکرین بخش و شهر پیربکران 🟩روابط عمومی حوزه شهید بهشتی پیربکران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهید سلیمانی: قدس آزاد نخواهد شد جز با پرچمداری شیعه/ به شیعه بودنتان افتخار کنید
حکایت عبدالله دیوونه 🌹اسمش عبدالله بود . . تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه همه میشناختنش! مشکل ذهنی داشت خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . . یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت نمیتونست درست صحبت کنه به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔 مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !' عبدالله دیوونه ناراحت شد به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. . خونه ما 💔💔 بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن حسین حسین خونه عبدالله باشه . . اومد خونه به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری خونه هم که اجاره ست ... !! چجوری حسین حسین خونه ما باشه کتکش زد . . گفت عبدالله من نمیدونم تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . . واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه عبدالله قبول کرد معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . . روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . . عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔 رفت ؛ از شهر خارج شد بیرون از شهر یه آقایی رو دید آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟! عبدالله دیوونه گریش گرفت تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . . آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔 عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔 رسید به مغازه حاج اکبر گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده ! حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!! امانتی یابن الحسن رو داد بهش رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . . با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔 رسید به خونه شب شده بود . . دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت چه هیئتی شد اون شب 💔 آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻‍♂ عبدالله خودش که متوجه نشد ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍 میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود حواست بود خرج هیئتت رو نداره اینجوری هواشو داشتی آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ... *میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!*🚶🏿‍♂ میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔 یا امام حسین خیلی ها دلشون میخواد بیان کربلا اما......ندارند خودت مثل عبدالله دیوونه براشون درست کن...بحق مادرت . 💔😭😭 هر کس خوند ودلش شکست برا فرج امام زمان عج دعا کنه وثوابش رو هدیه کنه نثار اموات همه مومنین *کپی با ذکر صلوات* ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
فتنه کشف حجاب از برانداز تا تحصن ناکام mp3.mp3
18.09M
❌❌❌ بسیارررر مهممم: چرا علما با این تحصن همراه نشدند ، جدیدترین تله دشمن برای قشر مذهبی چیست ، وظیفه انقلابی ها الان چیست؟ صوت بسیار مهم حجه الاسلام مجتهد قمی
. 🏴سبک یا شهادت امام زین العابدین علیه السلام و روضه ی شام 🏴بند اول یادم نمیره،مصیبتای کربلا یادم نمیره،اسارت تا شام بلا یادم نمیره،سر بابام رو نیزه ها یادم نمیره،به ما زدن سنگ جفا برای من سخت تر از کربلا،شام بود مصیبتش بیشتر از کربلا،شام بود اونجا مَردُم به دور ما حلقه زدن شادی میکردن و همه میرقصیدن مارو به همدیگه نشون میدادن و مسخرمون میکردن و میخندیدن امون از دیده ی عوام امون از مجلس حرام امون از شام ای امون از شام۲ 🏴بند دوم یادم نمیره،زخم زبون،کنایه ها یادم نمیره،سیلی زدن به دخترا یادم نمیره،سر بابام رو زیر پا یادم نمیره،نگاهشون به معجرا یادمه که بستن به دست و پام زنجیر با طعنه میکردن ماهارو هی تحقیر مونده هنوز روی تنم کبودیا که یادگاری از غم اسارته زدن با تازیونه من رو بین راه مثه بابام تنم پر از جراحته امون از سنگ روی بام زخمام نداره التیام امون از شام ای امون از شام۲ 🏴بند سوم یادم نمیره،بزم یزید بی حیا یادم نمیره،جام می و طشت طلا یادم نمیره،چشمای هیز شامیا یادم نمیره،محله ی یهودیا بردن مارو اونجا از وسط بازار خواستن که بفروشن ماهارو به اغیار اونجا شنیدم از زبون عده ای حرف کنیز و قلبمو همین شکست از اون طرف دیدم عمو رو نیزه ها با دیدنِ این صحنه ها چشاشو بست امون از دیده ی عوام امون از مجلس حرام امون از شام ای امون از شام۲ ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی .👇👇👇
1. حفظ سنت ها.mp3
2.74M
در بحث نغمات مداحی ، متاسفانه ما با یک « تهران زدگی » و با یک « مرکزگرایی » مواجهه شدیم که نامطلوب است ... اون و تکثر فرهنگی و بومیِ شهرستان ها باید حفظ شود ، سنت های خوب ، حفظ شوند ، در هر منطقه ای با سبک و روش خودشان شادی و عزاداری کنند ... تیرماه 140