eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
حکایت عبدالله دیوونه 🌹اسمش عبدالله بود . . تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه همه میشناختنش! مشکل ذهنی داشت خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . . یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت نمیتونست درست صحبت کنه به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔 مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !' عبدالله دیوونه ناراحت شد به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. . خونه ما 💔💔 بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن حسین حسین خونه عبدالله باشه . . اومد خونه به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری خونه هم که اجاره ست ... !! چجوری حسین حسین خونه ما باشه کتکش زد . . گفت عبدالله من نمیدونم تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . . واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه عبدالله قبول کرد معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . . روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . . عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔 رفت ؛ از شهر خارج شد بیرون از شهر یه آقایی رو دید آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟! عبدالله دیوونه گریش گرفت تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . . آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔 عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔 رسید به مغازه حاج اکبر گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده ! حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!! امانتی یابن الحسن رو داد بهش رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . . با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔 رسید به خونه شب شده بود . . دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت چه هیئتی شد اون شب 💔 آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻‍♂ عبدالله خودش که متوجه نشد ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍 میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود حواست بود خرج هیئتت رو نداره اینجوری هواشو داشتی آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ... *میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!*🚶🏿‍♂ میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔 یا امام حسین خیلی ها دلشون میخواد بیان کربلا اما......ندارند خودت مثل عبدالله دیوونه براشون درست کن...بحق مادرت . 💔😭😭 هر کس خوند ودلش شکست برا فرج امام زمان عج دعا کنه وثوابش رو هدیه کنه نثار اموات همه مومنین *کپی با ذکر صلوات* ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
فتنه کشف حجاب از برانداز تا تحصن ناکام mp3.mp3
18.09M
❌❌❌ بسیارررر مهممم: چرا علما با این تحصن همراه نشدند ، جدیدترین تله دشمن برای قشر مذهبی چیست ، وظیفه انقلابی ها الان چیست؟ صوت بسیار مهم حجه الاسلام مجتهد قمی
. 🏴سبک یا شهادت امام زین العابدین علیه السلام و روضه ی شام 🏴بند اول یادم نمیره،مصیبتای کربلا یادم نمیره،اسارت تا شام بلا یادم نمیره،سر بابام رو نیزه ها یادم نمیره،به ما زدن سنگ جفا برای من سخت تر از کربلا،شام بود مصیبتش بیشتر از کربلا،شام بود اونجا مَردُم به دور ما حلقه زدن شادی میکردن و همه میرقصیدن مارو به همدیگه نشون میدادن و مسخرمون میکردن و میخندیدن امون از دیده ی عوام امون از مجلس حرام امون از شام ای امون از شام۲ 🏴بند دوم یادم نمیره،زخم زبون،کنایه ها یادم نمیره،سیلی زدن به دخترا یادم نمیره،سر بابام رو زیر پا یادم نمیره،نگاهشون به معجرا یادمه که بستن به دست و پام زنجیر با طعنه میکردن ماهارو هی تحقیر مونده هنوز روی تنم کبودیا که یادگاری از غم اسارته زدن با تازیونه من رو بین راه مثه بابام تنم پر از جراحته امون از سنگ روی بام زخمام نداره التیام امون از شام ای امون از شام۲ 🏴بند سوم یادم نمیره،بزم یزید بی حیا یادم نمیره،جام می و طشت طلا یادم نمیره،چشمای هیز شامیا یادم نمیره،محله ی یهودیا بردن مارو اونجا از وسط بازار خواستن که بفروشن ماهارو به اغیار اونجا شنیدم از زبون عده ای حرف کنیز و قلبمو همین شکست از اون طرف دیدم عمو رو نیزه ها با دیدنِ این صحنه ها چشاشو بست امون از دیده ی عوام امون از مجلس حرام امون از شام ای امون از شام۲ ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی .👇👇👇
1. حفظ سنت ها.mp3
2.74M
در بحث نغمات مداحی ، متاسفانه ما با یک « تهران زدگی » و با یک « مرکزگرایی » مواجهه شدیم که نامطلوب است ... اون و تکثر فرهنگی و بومیِ شهرستان ها باید حفظ شود ، سنت های خوب ، حفظ شوند ، در هر منطقه ای با سبک و روش خودشان شادی و عزاداری کنند ... تیرماه 140
. در وصل، هجر دیدم و در هجر، وصل یار یک شب جواب من بده، یک شب جواب کن فرقی نمی کند بزنی یا بغل کنی تو صاحب اختیار منی ... انتخاب کن! شال سیاه روضه مرا روسفید کرد من را غبار سایه ی این آفتاب کن با آبروتر از تو ندارم، مرا بخر اینبار هم ترا به رقیه ثواب کن .
. شبهای جُمعه انبیا همراه جَمع اولیا پا در رکاب فاطمه،دُردانهء بَدرُ الدُّجی با کهکشانی از شهیدان،مؤمنین،اَهلِ وِلا مهمان ارباب دو عالَم می شوند در کربلا .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴گریه دختر آمریکایی از نبود امنیت روحی و روانی در این کشور و بی‌تفاوتی مردم در برابر آزارگران من در سانفرانسیسکو زندگی می‌کنم و اینجا هیچ‌وقت احساس امنیت نمی‌کنم! یک مرد به صورتم آب دهان انداخت و گفت یا برو یا به تو تجاوز می کنم و بقیه فقط این صحنه را تماشا می کردند و هیچ واکنشی نشان نمی دادند. ✍ این، ایستگاه نهایی زن ، زندگی ، آزادی ست خانم هایی که به دنبال بی حجابی و ولنگاری هستید! بدانید تا زمانی که حرمت زن نزد مردان باقیست، در جامعه آرامش خواهید داشت. اما وقتی به تدریج حرمتتان به دست خودتان از بین برود: ⬅️به شما بی احترامی و فحاشی خواهد شد ، ⬅️ آب دهان به صورتتان پرتاب خواهد شد ، ⬅️تهدید به تجاوز خواهید شد ، ⬅️ دیگران بدون هیچ واکنشی نظاره گر تمام این فجایع خواهند بود. https://eitaa.com/samen_pirbakran
1_6147512328.mp3
5.18M
🥀🕊🥀🕊🥀 ای ذکر رایج    والا مدارج هرکی مریض داره بگه باب الحوائج یا باب الحوائج رو قله ی دل علمت  ابوالفضل منو ببر به حرمت ابوالفضل کلید حل مشکلات ابوالفضل همون دو دست قلمت ابوالفضل (ای شه مشکل گشا یا ابوالفضل بی دست کربلا یا ابوالفضل)2 ای سفره ی بزم   پر برکت و فضل ای ساقی لب تشنگان جانم ابوالفضل ای جانم ابوالفضل صاحب روز تاسوعا ابوالفضل ذکر لب علم کشا ابوالفضل آب میاره ساقی برات ابوالفضل اگه بگی واعطشا ابوالفضل (ای شه مشکل گشا یا ابوالفضل بی دست کربلا یا ابوالفضل)2 مولانا عباس  کارم با عباس ناله ی اهل حرم جیب الماء عباس لسکینه یا عباس میگم عموم پهلوونه ابوالفضل به خیمه آب می رسونه ابوالفضل مشک و بگیر و زود بیا ابوالفضل رباب دیگه نمی تونه ابوالفضل (ای شه مشکل گشا یا ابوالفضل بی دست کربلا یا ابوالفضل)2 🌴🌲🌴🌴🌲🌴 هرکی مریض داره بگه یا باب الحوائج😭😭😭
. 💢 قسم به اشک، به بارانِ سیدالشهدا (ع) که می رویم به قربانِ سیدالشهدا به یا حسین ، جهان را حسینیه سازیم قسم به ذکرِ حسن جان سیدالشهدا به گریه ، خنده کنند عده ای و در محشر به خنده آید ، گریان سیدالشهدا شبیهِ کوه بمانیم ، پای این پرچم به دست ماست چو دامان سیدالشهدا چو بود ، پرده نگه دار غارتش کردند گواه ما ، تن عریان سید الشهدا تنور رفت که نانش به اربعین برسد شدیم سیر به احسان سیدالشهدا حرم نرفتن و شک را ، محل نده اصلا که می رویم به فرمان سید الشهدا بگو به شادیِ ارواحِ کربلائی ها سلام بر لبِ عطشان سیدالشهدا - محرم۱۴۰۲ .
نوحه؛ بمان با حسین.mp3
1.01M
🔹أنَا ابْنُ مِنَا🔹 به شام آمده، به شام بلا به جنگ نفاق، به جنگ ریا ببین که کاخ ستم را به اضطراب انداخت خطابه خواند و ز روی عدو نقاب انداخت می‌لرزد دشمن از بانگ تکبیر او وقتی شد خطبه‌اش، هم‌چون شمشیر او «یا زین العابدین» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شده خطبه‌خوان، چنان مصطفی: «أَنَا ابْنُ مِنَا، أَنَا ابْنُ الصَّفَا» «أَنَا ابْنُ مَنْ حَمَلَ الرُّكْنَ بِالرِّدَا...» یا قوم «أَنَا ابْنُ خَيْرِ مَنْ طَافَ وَ سَعَى...» یا قوم جدّ من مرتضاست، يَعسُوب المُسلِمِين أَصبَر الصَّابِرِين، أَفضَل القَائِمِينَ «یا زین العابدین»
. علیه السلام سبکِ دنیا بدونِ تو .... چِلْ سالِ آزِگار ناله پشتِ ناله گریه پشتِ گریه ضجّه پشتِ ضجّه آرامش مَحاله چِلْ سالِ آزِگار حالم شده حالِ.... روزی که سه‌ساله می‌گفت عمّه‌جون این... بابام نیست مَحاله بابا حسین اهلِ .... بگو بخند بود و..... گیسوش کمند بود و.... منو بغل می‌کرد این اَثرِ جَهلِه رو دندوناش خونه موهاش پریشونه لَبایِ زخمیش سرد یابن‌الحسن برگرد /۲/ چِلْ سالِ آزِگار چشمی که می‌باره روضه‌خونِ یاره از روزی که دیده سر نیزه‌سواره چِلْ سالِ آزِگار یادِ اون غروبِ ..... غارت و آشوبه مَرکب چرا پاشو رو خاکا می‌کوبه غریبِ مادر پیکرِ تو بی‌سر شد روضه‌یِ حنجر واویلتا معجر چه اِزدحامی ؟! این اوجِ روضه‌َت بود برو بیا کرده تو حرم حرامی‌ یابن‌الحسن برگرد /۲/ .👇
. روضه ای علیه السلام 🏴بند اول یعقوب کرب و بلا به دردشه اشک دوا روز و شبش میگذره با ضجه و ناله و دعا تو سجده گریه میکنه قیامشه قیام آه یادش میاد دم غروب غروب تلخ قتلگاه آه... دیده سر بابارو از بدن جدا آه... دیده که میبَرن سرو رو نیزه ها آه... دیده تن بابارو زیر دست و پا آه... دیده یه مُشت حرومی رو تو خیمه ها آه... آه و واویلتا واویلتا حسین 🏴بند دوم مصیبتا یادش میاد ازش با گریه رد میشه داغی که دیده توی شام زخمیه که خوب نمیشه شام و مصائبش همه آقارو کرد یه روزه پیر توی محله ی یهود آقا شد از زندگی سیر آه... دیده یه عده پستو که میرقصیدن آه... دیده یهودیارو که میخندیدن آه... دیده که دنیا شده رو سرش خراب آه... دیده چشای هرزه و بزم شراب آه... آه و واویلتا واویلتا حسین ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی 👇
. یا روضه ای به بهانه ایام شهادت مظلومانه امام زین العابدین علیه السلام 🏴بند اول قریب به چهل سال گریه شده کار من داره میسوزه دائم سینه ی تب دار من قریب به چهل سال که میکِشم از دل آه خودم دیدم بابامو تو گودیِ قتلگاه که شمر نانجیب رنگش پریده بود و خنجرش روی حنجر رسیده بود بابام،با تن مجروح رو خاک،دست و پا میزد نامرد،خنجرش کُند بود به سر،ضربه ها میزد آه،مظلوم مظلوم مظلوم 🏴بند دوم قریب به چهل سال نخوردم آب خنک من دیدم از تشنگی لبی که خورده ترک قریب به چهل سال هر روزو بی قرارم حال خوشی ندارم به یاد شیرخوارم تیر سه شعبه رفت تو چله ی کمون دیدم سر علی به پوسته آویزون دیدم،پسرو جون داد روی،دستای پدر دیدم،بابامو حیرون دیدم،اصغرو بی سر آه،مظلوم مظلوم مظلوم 🏴بند سوم قریب به چهل سال هر روزو آه کشیدم خودم تو کوفه بودم زخم زبون شنیدم با اینکه چهل سال گذشته از اون ایام هر کی به جای من بود اونم میگفت:《الشام》 ماهارو بُردن از بازار برده ها میخندیدن به ما پیشه یهودیا گفتن،خارجی هستیم خواستن،بفروشن مارو اونجا،زیر دست و پا دیدم،سر بابارو آه،الشام الشام الشام ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی 👇👇👇