eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
9هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. با همین سن کم، پُر از دردم زخم‌های دلم نمک خورده غنچه‌ام؛ غنچه‌ای که بی‌رمق است حیف… گلدان من ترک خورده جنگ، همسایهٔ قدیمی ماست مرگ، هم‌بازی همیشگی‌ام بچه‌ها گرم درس، اما من غرق در امتحانِ زندگی‌ام عصر دیروز و بارش موشک موجشان بادبادکم را کُشت صبح امروز، باری از آوار کودکم را…، عروسکم را کشت خنده اصلاً به ما نمی‌آید بغض‌هایم چه گاه و بی‌گاه‌اند خودمانیم، دوربین‌ها هم از دو چشم من اشک می‌خواهند با همین سن کم، پُر از داغم این شبِ تیره سر نمی‌آید؟ بیشتر از پدربزرگان هم ختم و تشییع رفته‌ام شاید چشم‌بستن خودش مکافاتی‌ست مرگ پیچیده‌اند لای پتو! مادر اصرار می‌کند هر شب قبل خوابت شهادتین بگو! ذلتم را کسی نخواهد دید گیرم این جنگ بی‌پناهم کرد با هیولای بچه‌کش قهرم هیچ‌وقت آشتی نخواهم کرد مادر من همیشه می‌گوید کی جهانت پُر از خرابی بود؟ آبْ کی در دلت تکان می‌خورد؟ چشم‌هایت اگر که آبی بود... ✍ .
. دیگر این جبهه مثلِ سابق نیست با همه فرق می‌کُنَد جَنگَش رودِ خونی که بَر زمین جاری‌ست همه‌جا مُنعَکِس شده رنگَش این نِزاعی‌ست بین شیشه و سنگ تَنِشِ نا‌برابری که در آن با کمالِ جسارت و غیرت عاقبت خُرد می‌شود سنگَش گرچه در جبهه حاج قاسم نیست فتحِ این جبهه با مقاومت است چیره بر خاک می‌شود باران غنچه وا می‌شود دلِ تنگش و مِن المُجرِمینَ مُنتَقِمون انتقامی بزرگ در راه است پوزِ ابلیس می‌خورد بر خاک با تمامیِ مَکر و نیرنگَش شب، لگدمالِ صبح می‌گردد روی باطل سیاه خواهد شد قدس اگرچه به دست صهیون است در می‌آید به زودی از چَنگَش پرچمِ سبز، می‌رَوَد بالا وسطِ صحنِ مسجد الاَقصی و طنینِ علی ولی الله منتشر می‌شَوَد نماهَنگَش ✍ .
. زمین و آسمان‌های خدا لبریز تبریک است خبر پیچیده گویا مرگ اسرائیل نزدیک است هزاران موشک از نفرین مادرهای غمدیده به سمت آسمان اورشلیم در حال شلیک است گروهی با فلسطین و گروهی بر فلسطین‌اند به این صورت، جهانِ مرزها در حال تفکیک است گذشتن از میان شبهه عزمی سخت می‌خواهد مسیرش از میان دره‌های تنگ و باریک است قسم بر سوره‌ی «واللیل» و بر «والشمس» و بر «والنصر» ظهور روشنایی، از دل شب‌های تاریک است خدا با خون سرخ بی‌گناهان نقش زد بر خاک: قسم بر اسم پاکم، مرگ اسرائیل نزدیک است ✍ .
. اُمِ وَهَبْ ها دایماً در دل جگر دارند در پشت این لبخندهاشان چشم تر دارند وقت جهاد حق، به زینب اقتدا کردند آنان که در دامان خود چندین پسر دارند هل من معین در مکتب آنها اجابت شد زیرا فقط حرف ولی را در نظر دارند دل را به دست حضرت ام البنین دادند زیرا از این اُمِ شهید آنها خبر دارند خون شهیدان نخل دین را بارور کرده این مادران با اشکشان بر آن اثر دارند صبر و شجاعت باعث مردانگیشان شد اینها خلیلند و به کف حتی تبر دارند هر جا ندایی از ولی آمد، همه دیدند اینها جلوتر از همه چادر به سر دارند راه شهادت تا ابد بر عاشقان باز است اما فقط بر مادران که شیر نر دارند هر مادری در سینه اش مهر پسر دارد مهر پسر در سینه، اینها بیشتر دارند بعضاً تمام دسته گلها را فدا کردند بعضاً از این غم، دستها را بر کمر دارند آنگونه پای مکتب زهرا خطر کردند تا بشنود دنیا که اُمیّد ظفر دارند اشک همین ها از حرم ها پاسداری کرد اشک همین هایی که از زینب ثمر دارند سلمان تبارند و نه تنها مردها، بلکه در این قبیله دختران میل خطر دارند یک روز در پشت سر شیران دعا، حالا پشت سر تابوتشان شوق سفر دارند جنت به زیر پایشان بود است و میماند زیرا فقط حرف ولی را در نظر دارند .
شهدای غواص.mp3
5.26M
گریز به 🔷ترنمی به یاد شهدای غواص 🔹با نوای: حاج مهدی مختاری🎤 نِنه‌ش می‌گفت بُواش قنداقه‌شو دید رو بازوش دس کشید مثل همیشه می‌گفت دِستاش مثه بال نِهنگه گِمونم ای پسر غِواص می‌شه نِنه‌ش می‌گفت: همه‌ش نزدیک شط بود می‌ترسیدُم که دور شه از کنارُم به مو‌ می‌گف: نِنِه می‌خام بزرگ شُم بِرُم سی لیلا مرواری بیارُم نِنه‌ش می‌گفت نمی‌خاستُم بره شط می‌دیدُم هی تو قلبُم التهابه یه روز اومد به مو گفت: بل بِرُم شط نفس مو بیشتِر از جاسم تو آبه زِد و نامردای بعثی رسیدن مثه خرچنگ افتادن تو کارون کِهورا سوختن، نخلا شکستن تموم شهر شد غرقابه‌ی خون نِنه‌ش می‌گفت روزی که داشت می‌رفت پسین بود؟ صبح بود؟ یادُم نمیاد مو‌ گفتم :بِچِه‌ای...لبخند زد گفت: دفاع از شط شناسنامه نمی‌خواد رفیقاش می‌گن: از وقتی که اومد تو چشماش یه غرور خاص بوده به فرمانده‌ش می‌گفته بِل بِرُم شط ماها هف پشتمون غِواص بوده نِنه‌ش می‌گف جِوونِ برگِ سِدرُم مثه مرغابیای خسته برگشت شبی که کربلای چاار لو رفت یه گردان زد به خط یه دسته برگشت نِنه‌ش می‌گفت‌: چشام به در سیا شد دوای زخم نمک‌سودُم نِیومد مسلمونا دلُم می‌سوزه از داغ جِوونُم دلبَرُم رودُم نِیومد عشیره می‌گن از وقتی که گم شد یه خنده رو لب باباش نیومد تا از موجا جنازه پس بگیره شبای ساحلو دمّام می‌زد یه گردان اومده با دست بسته دوباره شهر غرق یاس می‌شه ننه‌ش بندا رو ‌وا می‌کرد باباش گفت: مو‌ گفتم ای پسر غِواص می‌شه
سینه زنی.mp3
8.48M
🔷دیشب... سینه زنی به یاد حاج قاسم و شهدای غواص 🔹مداح:حاج مهدی مختاری
. تو اینستاگرام و توئیتر پرشده که آرمیتا گراوند بخاطر حجاب اجباری جانش رو از دست داد فقط یکبار از دوستانی که اعتقاد دارن که به حجاب آرمیتا تو مترو گیر دادن، چندبار بیان از مترو تهران استفاده کنن، و به حجاب افراد توجه کنن، خودبخود جوابشون رو میگیرن. آرمیتا که یه مقنعه‌ای روی سرش بود، خیلی از خانوما تو مترو هیچ پوششی روی سرشون یا حداقل روی دوششون نیست، کسی هم کاری باهاشون نداره. آرمیتا با لباس فرم مدرسه بود، خیلی از خانوما تو مترو با تیشرت و شلوار و دامن میگردن و هیچکس باهاشون کاری نداره. کم چرت و پرت بگید خدایی حجاب آرمیتا از حجاب خیلیا تو مترو بهتر بوده، چرا فکر میکنید بهش گیردادن برای حجاب؟ چرا انقدر باید احمق باشید که هرچی رسانه‌ها میگن رو باور میکنید؟ بعد جالبه مقایسه میکنن بامهسا امینی سر قضیه مهسا هم خیلیا دروغ گفتن، از پدرش تا رسانه‌ها. الانم یه دروغو به یه دروغ دیگه نسبت میدن تاجوسازی کنن افسار عقلتون رو دست دروغگوها ندید ✍ .
VafatHazratMasoumeh1402[05].mp3
10.83M
🎙طوفانِ الاقصی پایان نمی‌گیرد این غیرت دریاست () 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی هرگز بدون ابر، باران نمی‌گیرد بی غرش امواج، طوفان نمی‌گیرد این غیرت دریاست این رعد و برق ماست طوفان الاقصی، پایان نمی‌گیرد زنده بادا فلسطین، زنده باد استقامت زنده بادا جهاد و زنده بادا شهادت دنیا بدان این داغ، یک داغ کوچک نیست خوابند وجدان‌ها، در این سخن شک نیست می سوزم از این غم از این همه ماتم لالایی کودک، آواز موشک نیست در تب و تاب آتش، در شب ظلم و وحشت زنده بادا فلسطین، زنده باد استقامت زنده بادا فلسطین، زنده باد استقامت زنده بادا جهاد و زنده بادا شهادت ای دولت جعلی، نابود خواهی شد در آتش این قهر، چون دود خواهی شد ای قوم وامانده از هر طرف رانده در قبر خود آخر، مفقود خواهی شد خاک پاک فلسطین، بعد از این مقتل توست آنچه قطعی و حتمی است، مرگ مستعجل توست زنده بادا فلسطین، زنده باد استقامت زنده بادا جهاد و زنده بادا شهادت شاعران: جمعی از مرثیه سرایان اهل بیت (ع) نغمه پرداز: مهدی زنگنه 🎼
VafatHazratMasoumeh1402[04].mp3
8.61M
🎙معرکه آخرالزمان 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی منتظران برخیزید، خون‌جگران برخیزید معرکه ی آخرالزمان برپاست هم‌قسمان بسم‌الله، هم‌قدمان بسم‌الله وعده ی ما صحن مسجدالاقصاست الله الله ، شعله ی آهِ مظلومان برمی‌خیزد الله الله ، خشمِ ما آتش بر جانِ ظالم ریزد الله الله ، تیغ عریانیم و او باید بگریزد آه، مستجاب است ، این «امن یجیبب» نصر من الله و فتح قریب غیرت ما طوفان است، صاعقه‌ی سوزان است شعله زند بر کاخِ سیاهِ ستم غیرت ما شمشیر است، جرأت عالمگیر است لرزه فکن بر جانِ سپاهِ ستم خیبر خیبر، ویران خواهی شد اینک با دستان ما ما در راهیم، با « بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا » قرآن فرمود: «وَ لِيُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِيراً» با «یا محمد» این لشکر آید تا راه فتح، خیبر بگشاید شاعر: دکتر محمدمهدی سیار✍ نغمه پرداز: مصطفی منتظری🎼
VafatHazratMasoumeh1402[06].mp3
8.97M
🎙لن نَبیعَ فلسطین ( ) 🔺بانوای: حاج دمُّ فلسطينٍ/ يجري مع الآهِ   والعالم اليَومَ/ عن حقّها ساهي يا غاصبَ الأرضِ يبقى لكَ رفضي   طوفان الأقصى / يُمحيكَ واللهِ   لن نبيعَ فلسطين / فهي أمُّ السيادة   نفتديها حُماةً / حتّى نلقى الشهادة     يا صاحبَ الأمرِ/ يا صاحب العزّة   هل قلبُكم يبكي/ للطفلِ في غزّة   عجّل فدتكَ الروح إسلامُنا مذبوح   والقدسُ ويلاه/ كم خنجرٍ حزَّه   لن نبيعَ فلسطين / فهي أمُّ السيادة   نفتديها حُماةً / حتّى نلقى الشهادة شاعر عربی: بنت الهدی الصغری✍ نغمه پرداز: مهدی زنگنه🎼 .
02050903.mp3
12.94M
سلام الله علیها 🎙کربلایی علی کرمی 📆 سال۱۴۰۲ ▪️هیئت سائلین العباس علیه السلام 🎤
4_5931314879037181795.mp3
11.88M
(س) و (ع) 🎙کربلایی علی کرمی 🎤 📆شب چهارم دهه دوم محرم _سال۱۴۰۲ ▪️هیئت سائلین العباس علیه السلام
. دلم به یاد تو ای دوست خلوتی دارد دراین سکوت غم بی نهایتی دارد نسیم یاد تو بر باغ جان صفا بخشد حسین نام تو بُردن چه لذتی دارد اگرکه بغض گلویم امان دهد ،دل من به قدر فرصت گل با تو صحبتی دارد به خار راه خود ای گل اگر نگاه کنی دگر زعالم و آدم چه حاجتی دارد کجا به پرتو خورشید التفات کند هرآن دلی که به مهر تو الفتی دارد هرآن کسی که ندارد ولای تو، درحشر اسیر غم شود وآه حسرتی دارد بهشت با همه سرسبزی و طراوت وحُسن به پیش کرب وبلایت چه قیمتی دارد حریم تربت تو سجده گاه اهل ولاست زمین کرب وبلا از تو حُرمتی دارد به یاد داغ تو هر لاله ای که می روید به وسعت دل صحرا مصیبتی دارد شفق زسرخی خونت به خون نشسته هنوز غروب رنگ غم وبوی محنتی دارد کسی که پیرو مشی ومرام تو گردید دراین طریق خدایی رسالتی دارد هر آن که همچو من آلوده وگنه کار است زآستان تو چشم شفاعتی دارد «وفاییم» که به دل نعمت ولا دارم خدا نگیرد ازاو هرکه نعمتی دارد ✍ ........... اگر دلواپسِ من بوده ای من بیشتر بودم میان بستگان خود به تو وابسته تر بودم رسیده لحظه ی مرگم سراغم را نمیگیری؟! به شوق دیدنت از صبح هی خیره به در بودم میان بسترم جان میدهم حالا تک و تنها منی که لحظه ی جان دادن چندین نفر بودم نگاه اولم را بین آغوش تو خندیدم از آن بدو تولد با تو یک جور دگر بودم نگاه آخرم گودال بودی گریه میکردم وَ از موی سرِ آشفته ات آشفته تر بودم هنوزم با مرور خاطراتت جان به لب هستم سه ساعت زخم خوردی و سه ساعت محتضر بودم میان التماس من تو را هر کس که آمد زد چه بر می آمد از این دستِ تنها؟! یک نفر بودم به ابن سعد رو انداختم آخرسر از غربت منی که از سخن با یک غریبه بر حذر بودم به پیش چشم من ده اسب از روی تنت رد شد تو خونین پیکر و من بیشتر خونین جگر بودم تو شأنت دامن زهراست نه مخروبه ی خولی سرت را از تنورش در میاوردم اگر بودم بهانه تا نگیرند از نبود تو یتیمانت برای بچه ها هم عمه بودم هم پدر بودم سوار ناقه ها کردم همینکه دخترانت را برای محملم دنبال مَحرَم در به در بودم تویی که شرط ضمن عقد من بودی، خبر داری؟! که من از کربلا تا شام با که همسفر بودم مرا بازار بردند و مرا آزار میدادند منی را که به عصمت در دو عالم مفتخر بودم تورا با خیزران میزد مرا ساکت کند دشمن حلالم کن برادر جان برایت دردسر بودم گروه شعر یا مظلوم✍ .👇
4_5933764663958311937.mp3
6.79M
🎙کربلایی علی کرمی 📆شب پنجم دهه دوم محرم _سال۱۴۰۲ ▪️هیئت سائلین العباس علیه السلام نام تو بردن چه لذتی دارد ..... دیدم به طواف مرقد دوست آلوده تری ز من نباشد بالای سرش نماز خواندم آنجا که سری به تن نباشد ............ جوان بودم که میرفتم ولی من پیر برگشتم نمیدانی کجا رفتم چها دیدم کجا بودم تصدق دادن زنهای کوفه کشت زینب را خدا داند که مرگ خود تقاضا از خدا کردم هنوزم با مرور خاطراتت جان به لب هستم سه ساعت زخم خوردی و سه ساعت محتضر بودم به ابن سعد رو انداختم آخرسر از غربت منی که از سخن با یک غریبه بر حذر بودم میان التماس من تو را هر کس که آمد زد چه بر می آمد از این دستِ تنها؟! یک نفر بودم به پیش چشم من ده اسب از روی تنت رد شد تو خونین پیکر و من بیشتر خونین جگر بودم
. ﷽ من ازبس غصه دارم که،میشه صدتا کتابش کرد کدومش رو بگم آخه نمیشه انتخابش کرد دیدی تنهامو شبهای خرابه سردوتاریکه سر تو سرزده اومد مثه خورشید تابش کرد تموم آرزوهامو گذاشتن پیش روم امشب دعاکردم بیای پیشم خداهم مستجابش کرد بهم ریخته سر و وضعت رو آوردن برای من نمیشه که یه دختر رو ازاین بدتر عذابش کرد میگیرم دستمو بابا،به دور صورت زخمیت هنوزم میشه روی ماهتو اینجوری قابش کرد اگه چشمام نمیبینه دلیلش دستای زجرِ یه دونه سیلی زد اما باید صدتا حسابش کرد رو خاک داغ صحرا با،سرانگشتِ پر از زخمم نوشتم اسمتو اما سنان با پا خرابش کرد گذشت ازمن ولی کاشکی یکی بود یادشون میداد نباید دختر شاهو بجز خانم خطابش کرد نمونده معجری اما بجاش که آستینم هست اگر دستم بیاد بالا میشه اونو حجابش کرد همه سوختن به پای من،منم واسه تن‌ِ سوخته‌ت تن‌افتاده رو خاکت دل من رو کبابش کرد دیگه از هرچی اسبه من بدم میاد آخه اون روز دیدم‌ که ده تا اسب اومد گل من رو گلابش گرد میسوزونه منو داغ تنور خونه خولی کجا رفت اون محاسن که علی اصغر خضابش کرد؟! رباب امروز طفلش رو توی رویا بغل کردو خیالی شیرشو دادو لالایی خوندو خوابش کرد ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. غزل مصیبت تقدیم به شهید امنیت آرمان علی‌وردی و شهدای وطن اراذل دوره‌اش کردند مثلِ روضه‌یِ گودال وقیح و ناجوانمردند مثلِ روضه‌یِ گودال لگد خورده به پهلویش مثلِ روضه‌یِ کوچه لباسش را در آوردند مثلِ روضه‌یِ گودال بد و بیراه می‌گفتند مثلِ روضه‌یِ کوچه چه با انگشترش کردند مثلِ روضه‌یِ گودال چه شد با سینه و پهلو مثلِ روضه‌یِ کوچه به دنبال چه می‌گردند مثلِ روضه‌یِ گودال به یادِ مادرش افتاد مثلِ روضه‌یِ کوچه تن او را رها کردند مثلِ روضه‌یِ گودال لگدها یک جوان را کشت مثلِ روضه‌یِ کوچه غریبی گیر آوردند مثلِ روضه‌یِ گودال جوانی از نفس افتاد مثلِ روضه‌یِ کوچه حرم را ندبه‌خوان کردند مثلِ روضه‌یِ گودال .
. سلام ميدهم از راه دور در شب جمعه سلام بر حرم تو ؛ سلام بر شب جمعه به سمت صحن و سراي تو ايستاده ام آقا سلام مي دهمت با دو چشم تر؛ شب جمعه فقط نيامده بانوي بي نشان به زيارت رسيده است پدر در بر پسر ؛ شب جمعه نشسته زينب كبري كنار حضرت زهرا حسن نشسته كنار پيامبر ؛ شب جمعه چه قدر فطرس پر سوخته ست گرد ضريحت كنار اين همه مرغ شكسته پر ؛ شب جمعه هنوز خاطره ي اوّلين زيارت خود را مُرور ميكنم اي مهربان به هر شب جمعه فقط دعاي فرج ؛ تحت قُبّه ي تو بخوانم دوباره زائر قبرت شوم اگر شب جمعه چه عطر سيب لطيفي گرفته است فضا را پُراز شميم تو گشته ست هر سحر؛ شب جمعه به حق لحظه ي بر نيزه رفتن سر طفلت مرا به كرببلا باز هم ببَر ؛ شب جمعه چه صحنه هاي عجيبي عبور كرد ز چشمم پدر؛خرابه؛سه ساله؛كنار سر ؛ شب جمعه ✅محمد قاسمي✍ .
. احساس میکنم که شبیه کبوترم هرگز به غیر بام‌تو جایی نمی‌پرم از لحظه‌ای که پای بساط تو آمدم مشمول لطف دائم زهرای اطهرم حتی حبیب هم به دلم غبطه می‌خورَد هرجا میان روضه‌ی تو فیض می‌برم بالای عرش می‌رسم از بین روضه‌ها آن‌دم که در عزای تو پایین منبرم هرگز ملائکه به مقامم نمی‌رسند وقتی که در حسینیه‌ پای سماورم هیات، محل تربیت خانواده‌هاست سینه‌زدم کنار پدر، با برادرم گریه‌کن مجالس روضه‌ست مادرت جاروکش مجالس روضه‌ست مادرم جاماندم از زیارت شش‌گوشه یاحسین این غصه را کجا ببرم؟ خاک بر سرم شبهای جمعه فاطمه مهمان کربلاست آید صدای ناله‌ی بی‌بی‌ بی‌حرم: از فرط غصه موی سر من سفید شد لب‌تشنه و گرسنه حسینم شهید شد ✅محمد زوار✍
. گدای نیمه شب آمد گدا پذیر کجاست کسی که رحم کند بر منِ حقیر کجاست دگر به هیچ کجا بند نیست دستانم.. نشسته ام دم این خانه،دستگیر کجاست دوباره ریزه خور سفره ی کمیلم من نگاه مرحمت حضرت امیر کجاست فدای دست کریمی که هرشب جمعه.. میان عرش صدا میزند فقیر کجاست؟! شبیه طفل که گم میشود هراسانم فرار میکنم از آن و این، مجیر کجاست؟! جوانیم به بطالت گذشت شرمندم پناه گریه ی این شرمسار پیر کجاست * فدای نام شهیدی که حضرت سجاد.. زمان دفن تنش گفت که حصیر کجاست ✅ آبان ماه۱۴۰۲ .