eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
8.8هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. ع متن روضه . بسم الله الرحمن الرحيم . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا الحَسَنِ یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الهادیِ النِّقِیُّ 🔸اشک را روز جزا با نور قیمت میکنند 🔸بر تو هر کس گریه کرده وقف جنت میکنند مولای من... یا امام هادی... 🔸ایها الهادی گدایان درِ تو تا ابد 🔸بر هزاران حاتم طائی کرامت میکنند 🔸سینه زن های تو با سینه زدن در روضه ات 🔸مثل موسی در میان طور عبادت میکنند ایام شهادت امام هادی... دلها رو روانه کنیم سامرا... چه کردند با امام هادی... 🔸نیمه ی شب ریختند آقا سر سجاده ات 🔸قدری انگاری در این روضه شبیه حیدری نیمه های شب... امام هادی... مشغول نماز شب و مناجات با خدا... فَهَجَمُوا دَارَهُ لَیْلًا یک عده نانجیب... بدون اجازه... وارد خانه امام هادی شدند... حضرت رو با سر برهنه و... با پای برهنه... کشان کشان بُردند... 🔸بُردنت از خانه ات اما دری دیگر نسوخت 🔸در میان شعله دست و پای یک مادر نسوخت یا امام هادی... خیلی به شما ظلم کردند... خیلی جسارت کردند... اما آقاجان هر کاری کردند... دیگه خونه شما رو آتیش نزدند... دیگه جلو چشمان شما به همسرتون تازیانه نزدند... دلها بسوزه برای امیرالمومنین... 🔸وای منو وای منو وای من 🔸میخ در و سینه ی زهرای من 🔸در وسط کوچه تو را میزدند 🔸کاش به جای تو مرا میزدند .
. علیهاالسلام 🔹آه آتشین🔹 به خون دیده، تر کن آستین را به یاد آور حدیث راستین را ببار از آسمانِ دیده باران اگر گل‌پوش می‌خواهی زمین را بیا بر صخرۀ اندوه چون موج بگیریم از سر ماتم جبین را به دشت سینه چون تن‌پوش خورشید بپوشیم اشک و آه آتشین را بیا روشن کنیم ای دیده با اشک چراغ خاطر امّ‌البنین را همان بانو که حُسنش آفریده‌ست به ذهن آفرینش آفرین را بگیر ای عشق پرواز کلامی که گویم آستانش را سلامی چو شمعی در حریم خانه می‌سوخت که از هُرمش پر پروانه می‌سوخت چه داغی داشت در جان کز شرارش دل هر عاقل و دیوانه می‌سوخت ز حسرت از تنور سرخ آهش در و دیوار هر کاشانه می‌سوخت دل و جانش چو بغض سرخ خورشید ز داغ ماتم جانانه می‌سوخت... به یاد آن کبوترها که رفتند دل او در قفس تنها نمی‌سوخت تمام هیئت افلاک از این درد نگاه ابر بود و گریه می‌کرد! مگر خورشید، آتش در جگر داشت؟ که در دل، زخم‌هایی شعله‌ور داشت دل سنگ از شرار سینه‌اش سوخت به قلب صخره هم آهش اثر داشت پس از کوچ شهیدان از دل دشت چو دریا دامنی از گریه تر داشت به یاد دست‌های ساقی عشق ز غم دستی به دل، دستی به سر داشت نه تنها روز، چون مرغ شباهنگ سر فریاد هر شب تا سحر داشت چو رنگ کاروان کوچ، صد داغ به دل آن مادر از هجر پسر داشت دلی بود و در آن آلالۀ‌ درد چه می‌رُست از نگاهش؟ نالۀ درد... 📝 .
. علیهاالسلام 🔹اُم الادب🔹 ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی، که همراه امیری، چون امیرالمؤمنین باشی ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت، که در بین زنان، تنها تو عباس‌آفرین باشی شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را خدا، یک‌جا به تو بخشید، تا اُمّ البنین باشی همه عالم، پسر دارند، تو قرص قمر داری مگر بی‌نور می‌شد، مادر زیباترین باشی؟ مگر بی‌نور می‌شد، در دل خورشید بنشینی؟ تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی گرفتی دستِ ماهی را که از ما دست می‌گیرد رسیدی، باغبانِ غیرةٌ للعالمین باشی رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: حسینم کو؟ تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِرباً، نه! نبودی شاهد تکرار اکبر، بر زمین باشی هوای پر کشیدن سوی حق داری و حق داری پس از کرببلا سخت است که اُمّ البنین باشی 📝 .
یا ام البنین شاعر:آشوب(لقب شاعر) شاعر شده ام که غرق احساس شوم سرمست شمیم شاخه ی یاس شوم یا ام بنین به حال من رحمی کن چون آمده ام غلام عباس شوم ای ام ادب ام شرف دستم گیر ای همسر سلطان نجف دستم گیر دیوانه ی یک نگاه عباس توام در راه رسیدن به هدف دستم گیر در سینه همین لطف و صفا ما را بس عشق قمر کرببلا ما را بس یک بار زیارت اباالفضل شهید با قصد نیابت از شما ما را بس در وصف تو عقل بی سر و سامان شد در درک عروج روح تو لنگان شد با یاد عظمت تو ای همسر عشق سرگشته شدم سینه ی من حیران شد از ام قمر،شمس زمین باید باید گفت از روی بصیرت و یقین باید گفت بر آنکه ابالفضل بود فرزندش از عمق وجود آفرین باید گفت ای سینه ی با وفا مرا یاری کن این دیده ی خشک را تو گل کاری کن امروز که صاحب عزا عباس است چون شعله بسوز و آبروداری کن
. علیهاالسلام 🔹عشق ما عباس توست🔹 باز کن چشمان از اندوه مالامال را چار داغ تازه داری، چارفصل سال را پا به پای چار فصل داغ‌هایت مثل ابر بارها خون گریه کردم، منتهی الآمال را... داغ پشت داغ، پشت داغ، پشت داغ... آه داغداران خوب می‌فهمند این احوال را... چار داغت را نیاوردی به رو، گفتی حسین کرد بارانی سؤالت، روز استقبال را عشق تو خون خدا و عشق ما عباس توست او که از حق، جای دستانش گرفته بال را... 📝 .
. علیهاالسلام 🔹روضه‌خوان حسین🔹 فدای حُسن دل‌انگیز باغبان شده بود بهار، با همه سرسبزی‌اش خزان شده بود چهار دسته گُلش را به پنج تن بخشید مقیمِ خاکِ درش، هفت آسمان شده بود چه سربلند و سرافراز امتحان پس داد برای عرض ادب، سخت امتحان شده بود به عشق «شیر خدا» از یل دلاور خود گذشت اگر چه در این راه نیمه‌جان شده بود چه امتحان بزرگی! که در رثای حسین -و نه به خاطر فرزند- روضه‌خوان شده بود اگر چه پیر شد از داغِ بی‌امان، اما به پشتوانهٔ زینب دلش جوان شده بود فدای «اُمّ اَبیها» شدن علامت داشت به این سبب قد «اُمّ البنین» کمان شده بود 📝 .
. ♻️♻️♻️♻️ ✅بنداول امام جواد(ع) مدینه پراز نور پر از شادمونی که از عرش رسیده گل اسمونی بهاری شده بازهوای دو دنیا شکوفه زده غنچه ی مهربونی ......... تو دل ها همه/شکوفه زده به دنیا اومد نو گل فاطمه(س) گلا واشده/چه زیبا شده زمین با سماوات هم اوا شد مدد یا جوادالائمه (ع) ♻️➖➖➖➖➖♻️ ✅بنددوم امام جواد(ع) تویی اصل جود و تو اصل سخایی تو نجل بتول و تو ابن الرضایی دوعالم درخونه ی تو بااخلاص می شینن همگی برای گدایی .......... تویی ذوالمنن/تویی عشق من رقم کربلا رو برا من بزن بده ای اقا توی این شبا بیام کاظمین تو تا کربلا ....... مدد یا جواد الائمه(ع) ♻️➖➖➖➖➖♻️ ✅بندسوم حضرت علی اصغر (ع) اومد محرم راز ارباب به دنیا اومد عشق طناز ارباب به دنیا اومد از تو آغوش بی بی ربابه همون طفل سر باز ارباب به دنیا ....... اومد دلبرم تاج رو سرم اومد دلبر وساقی و ساغرم اومد راه من گل ماه من اومدعشقم و یار و دلخواه من مدد یا علی اصغر(ع) 💠💠6⃣1⃣0⃣💠💠 ♻️➖➖➖➖➖♻️ .
یا ام البنین شاعر جناب سازگار اللهم عجل لولیک اافرج ... اي به قدر و رتبه برتر از همه اي به حيدر جانشين فاطمه اي بهار دامن زهراييت لاله‌هاي سرخ عاشوراييت اي سلام ما به خير النّاس تو باب حاجات همه عبّاس تو در عزاي تو مدينه گريه كرد امّ كلثوم و سكينه گريه كرد بر تو اي بانوي خلق عالمين ريخت اشك فاطمه بنت الحسين غم فزون در سينه از اندازه شد داغ عبّاس دوباره تازه شد روز تشيع تو اي بانوي دين ريخت اشك چشم زين العابدين صبر تو سرچشمه اي از صبر اوست قبر پاكت هم كنار قبر اوست شب به ياد غربتت دلها كباب روزها زوّار قبرت آفتاب سينه ياد تربتت افروخته دل شده مانند شمع سوخته روز مرگ مادر اي نيكو سير مي برد تابوت مادر را پسر حيف آنجا لالۀ ياست نبود روز تشييع تو عبّاست نبود در عزاي چار فرزند شهيد عاقبت چون فاطمه قدّت خميد دادي از كف طاقت و آرام و صبر مي كشيدي چار صورت مثل قبر مي نشستي در كنار قبرها گريه مي‌كردي بسان ابرها داشتي در خلوت و در انجمن ناله ي عبّاس من عبّاس من كي چراغ روشن و چشم ترم نازنين فرزند بي دست و سرم اين شنيدم از كمينگه تاختند دست عبّاس مرا انداختند خصم چون ديد از تنت افتاد دست با عمود آهنين فرقت شكست بود امّيدت همه بر مشك آب مشك شد بي آب شد بي آب و تو رفتي ز تاب چشم گريان تو همچون چشم مشك ريخت اشك و ريخت اشك و ريخت اشك فاطمه يا فاطمه يا فاطمه كاش بودي در كنار علقمه مي زدي گلبوسه باغ ياس را روي خون آلوده ي عبّاس را تو نبودي در كنار علقمه جاي تو صاحب عزا شد فاطمه لاله ي خونين نثار ياس كرد گريه بر بيدستي عبّاس كرد اشگ «ميثم» وقف باغ ياس تو لاله اي بر تربت عبّاس تو
. 🔘🔘954🔘🔘 چهل روزه که دارم چشم بارانی میسوزم بر غم سردار سلیمانی چهل روزه که تو رفتی سوی جنت میسوزه از غم داغت همه امت چهل روزه دوچشمام شده دریایی یقین دارم که تو مهمان زهرایی چهل روزه که تو عزم سفر کردی چهل روز با غمت چشمام و تر کردی تو رفتی و نشست بر قلبم آهی سرد علمدار رشید رهبرم برگرد تو رفتی و شروع شد تازه راه تو همه هستیم تو گردان سپاه تو تو رفتی موند همیشه پرچمت بالا ببین نامت قیامت کرده تو دنیا تورفتی و چقد خالیه جای تو میگیره باز دل زارم برای تو بدون سردار تو رگها خون سلمانی ست تو رفتی و وطن پر از سلیمانی ست تو رفتی دلامون غرق ماتم شد دلا خون شد بازم انگار محرم شد برای ما چه زحمتها کشیدی تو دم آخر به حاجاتت رسیدی تو دم رفتن چقد شکر خدا کردی ولی کشتن تو رو با ناجوون مردی پراز درده میون سینه مالامال بدون سردار نمیشه خون تو پامال سلیمانی چه زیبا امتحان دادی به راه حق چه زیبا ساده جان دادی سلیمانی تو بودی سر تا بپا همت گرفت ایران و ایرانی زتو عزت سلیمانی مدافع بر حرم بودی سلیمانی امید رهبرم بودی سلیمانی تو بودی یاور رهبر شهید عشق تو بودی عزت کشور سلیمانی به یاد تو همه غمگین به دل داریم به یاد تو غمی سنگین تو رفتی و شده دلها پریشانت شدند ملت همگی دیده گریانت خدا داند که با مولا تو محشوری کنار سفره ی مولا تو مسروری فدایی شد به راه دین همه هستت همه دیدند بجا مانده فقط دستت سلیمانی تو بودی اسوه ی احساس غیور بودی شبیه حضرت عباس مثل عباس علمداری بودی ای سردار مثل عباس شدی بر رهبر خود یار دو دستان ابوالفضل را جدا کردند بپا در علقمه بزم عزا کردند کنار پیکر پاکش حسین آمد کنار او حسین با شور و شین آمد کنار پیکر عباس قدش خم شد حریم کربلایی ها پر از غم شد 💠💠💠9⃣5⃣4⃣💠💠💠 .
. 💠💠💠💠💠💠💠💠 دوباره غروب غم انگیز جمعه من و حسرت و اشک سرریز جمعه دوباره من و حال خسته من و خلوتی پشت درهای بسته شکسته در انبوه آهم تویی تکیه گاهم،ببین بی پناهم گواهم همین بیقراری و چشم انتظاری نگاهم به در مانده آقا کجایی ? عزیز دل و جان زهرا کجایی ? گل باغ یاسین و طاها کجایی ? کجایی قرارم ، بهارم به غیر از تو کاری و یاری ندارم و از این شب تیره راه فراری ندارم بدون تو هیچ اعتباری ندارم که تا روز موعود تو روزگاری ندارم در این شام یلدا که گم کرده ام راه خود را و از دست دادم بسی فرصت خوب و دلخواه خود را به بال دعا بسته ام آه خود را مگر لطف امین شود شاملم تا تماشا کنم یک نفس ماه خود را که ماه امید است ، نور و نوید است صبح سپید است و دیدار او مژده ی روز عید است او هیچکس نیست غیر از تو مولا که قدری و نوری ، که شعر و شعوری تو ایات انجیل و تورات و قران ، زبوری که عین حضوری و من غایبم تو ظهوری چگونه تویی در کنار من و از تو دورم و از دیدن روی ماه تو کورم که مست غرورم حلالم کن آقا دلت را شکستم که راه دلم را به شیطان نبستم به هر جا - نباید - که رفتم و بر سفره های - نباید - نشستم به اندازه ای که تو خوبی خدایت گواه است پستم ولی دل به عشق تو بستم بگو کی میایی که اندوه پایان بگیرد دل خسته ام جان بگیرد کویر زمین رنگ و بوی بهاران بگیرد دوباره پس از قرنها خشکسالی و پاییز ، باران بگیرد و اسلام ما عطر ایمان بگیرد ، دعای شهیدان بگیرد بیا یابن یاسین ، بیا یابن طاها بیا یابن حیدر ، بیا یابن زهرا بیا مروه را با صفا کن و درد بشر را که جهل است و عصیان ، دوا کن نگاهی به ما کن ببین از دم سرد ما سوز تاتیر رفته خودت ای امید دل ما دعا کن دعا کن دعا کن دعا کن دعا کن..... ﮐﻤﯿﻞ کاشانی .
واحد؛ آه آتشین.mp3
1.29M
🎙 نغمه پیشنهادی در قالب وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن Join → @emame3vom |🏴
زمینه؛ آه آتشین.mp3
1.94M
🎙 نغمه پیشنهادی در قالب وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن Join → @emame3vom |🏴
واحد؛ ام الادب.mp3
2.82M
🎙 نغمه پیشنهادی در قالب وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
. عاصی هرتكيه اي كه باقَدَمَت پا گرفته است بي شك اجازه ازخودِ زهرا گرفته است ميسوزدازغمت همهٔ تاروپودِ من باهَرزبانه مِهرِ توبالا گرفته است عمريست مانده درعطشِ ديدنت دلم اما گناه، راهِ تماشا گرفته است دوراز مَسيرِعشقِ توميگرددعاقبت هركَس كه راهِ عشرت دنياگرفته است هستي كه هست تشنهٔ عدل وعدالتت ازظلمِ ظالمان دل دنيا گرفته است بَرانتقامِ محسنِ شش ماهه،دربهشت دستِ قنوت, اُم ابيها گرفته است "بايدخودت براي ظهورت دعاكني" عِصيانِ ماكه روحِ دعاراگرفته است خوشبخت آن كَسي ست كه هنگام امتحان ازصاحب الزّمانِ خودامضاگرفته است عاصي
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
➖➖➖➖➖➖➖➖➖ وقتی نَباشی تو، بهاری دَر زمین نیست تقویم های سال، غیر از نُقطه چین نیست شبهای جمعه تا سَحر، آشفته هستم تا عصر می گویم؛ قرارِ ما که این نیست! کِی می رسد صوتِ حِجازی ات به گوشَم؟ مانندِ لَحنِ تو، صدایی دلنشین نیست تو وارثِ آوازه های ذوالفقاری جُز تو کسی پورِ اَمیرَالمُؤمنین نیست ای همسُخن با پینه دوزِ گوشۀ شهر هرکَس گِدایت شُد، مَقامَش غیر از این نیست حالا که هستم بی تفاوت، به نبودَت... حالا که قلبم از فراقِ تو، حَزین نیست... بهتر که پشتِ پَرده ی غیبت بِمانی! اینجا عَقائِد اُستوار و آهنین نیست از من تَوقُّع داشتی دلداده باشم! افسوس... دل پیشِ تو یارِ نازنین نیست دُنبالِ راهِ خیمه ی سَبزت نبودم با عاشقانِ تو، مَسیرِ من قَرین نیست این نیمه شعبان ها مرا افسرده کرده هرسال گریه؟ گریه؟ عیدیِ من این نیست... حالا که دل تَنگ است از داغِ جُدایی یک "روضه ی عَبّاس" می خوانم بیایی 〰〰〰〰〰〰〰〰 .
⬆️⬆️⬆️ ✅✅🎵نوحه حزین و غمگین وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها 🎤بانوای مداح کربلایی مجتبی سعیدی شعر از استاد حاج رضا یعقوبیان
. تو گل گلزار ولا هستی همسر پاک مرتضی هستی بعدداغ حسین و عباست دیده گریان کربلا هستی آه و واویلا آه وواویلا(۳) تو سراپا شوری و احساسی بیت حیدر ،غرق گل یاسی مرهم درد زینب و کلثوم یار حیدر، مادر عباسی آه و واویلا آه وواویلا(۳) تو شنیدی گلها شده پرپر تو ندیدی بریده شد حنجر تو شنیدی شهادت اکبر تو ندیدی صد پاره شد پیکر آه و واویلا آه وواویلا(۳) تو شنیدی عباس تو جان داد تو شنیدی براو شده بیداد تو ندیدی ز صدر زین افتاد تو ندیدی که تشنه لب جان داد آه و واویلا آه وواویلا(۳) تو شنیدی زینب خمیده شده تو ندیدی گلو بریده شده تو شنیدی که غنچه چیده شده تو ندیدی به خون تپیده شده آه و واویلا آه وواویلا(۳) تو شنیدی آتش به خیمه زدند سرپاک حسین به نیزه زدند تو ندیدی به ضربه ی سیلی بر رخ کودکان چه لطمه زدند آه و واویلا آه وواویلا(۳) تو شنیدی که بی بهانه زدند تو شنیدی که ظالمانه زدند تو ندیدی که عصرعاشورا کودکان را به تازیانه زدند آه و واویلا آه وواویلا(۳) تو شنیدی خون شد دل زینب تو شنیدی ذکرش شده یا رب تو ندیدی بوده به تاب و تب تو ندیدی روزش شده چون شب آه و واویلا آه وواویلا(۳) گرچه کرب وبلا ندیدی تو ماجرا را فقط شنیدی تو بهر داغ حسین و عباست از غم و غصه ها خمیدی تو آه و واویلا آه وواویلا(۳) همه عالم بود پریشانت شد فدایی دین جوانانت جان فدای پیکر بی‌جانت دیده ی ما همیشه گریانت آه و واویلا آه وواویلا(۳) دشمن دین شکسته حرمت تو مانده خاکی هنوز تربت تو ای صفابخش قلب هر شیعه جان عالم فدای غربت تو آه و واویلا آه وواویلا(۳) 🎤کربلایی مجتبی صمدی .
✍ بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 با سلام و دعای خیر. 🌷 داستانی زیبا در مورد شخصی که یک روز زندگی کرد و قدر زندگی را دانست. 🌸 دو روز مانده به پايان جهان، تازه فهميد كه هيچ زندگی نكرده است، تقويمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود. 🌼 پريشان شد و آشفته و عصبانی، نزد خدا رفت تا روزهای بيشتری از خدا بگيرد، داد زد و بد و بيراه گفت، خدا سكوت كرد، جيغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سكوت كرد، آسمان و زمين را به هم ريخت، خدا سكوت كرد.   🍀 به پر و پای فرشته ‌و انسان پيچيد، خدا سكوت كرد، كفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سكوت كرد، دلش گرفت و گريست و به سجده افتاد، خدا سكوتش را شكست و گفت: "عزيزم، اما يك روز ديگر هم رفت، تمام روز را به بد و بيراه و جار و جنجال از دست دادی، تنها يك روز ديگر باقی است، بيا و لااقل اين يك روز را زندگی كن" 🌻 لا به لای هق هقش گفت: ' اما با يك روز... با يك روز چه كار می توان كرد؟ ...' 🌟 خدا گفت: 'آن كس كه لذت يك روز زيستن را تجربه كند، گويی هزار سال زيسته است و آنكه امروزش را در نمی‌يابد، هزار سال هم به كارش نمی‌آيد'، آنگاه سهم يك روز زندگی را در دستانش ريخت و گفت: 'حالا برو و يک روز زندگی كن' 🥀 او مات و مبهوت به زندگی نگاه كرد كه در گودی دستانش می‌درخشيد، اما می‌ترسيد حركت كند، می‌ترسيد راه برود، می‌ترسيد زندگی از لا‌به‌لای انگشتانش بريزد، قدری ايستاد، بعد با خودش گفت: 'وقتی فردايی ندارم، نگه داشتن اين زندگی چه فايده‌ای دارد؟ بگذارد اين مشت زندگی را مصرف كنم.' 🌺 آن وقت شروع به دويدن كرد، زندگی را به سر و رويش پاشيد، زندگی را نوشيد و زندگی را بوييد، چنان به وجد آمد كه ديد می‌تواند تا ته دنيا بدود، می تواند بال بزند، می‌تواند پا روی خورشيد بگذارد، می تواند.... 🌸 او در آن يك روز آسمانخراشی بنا نكرد، زمينی را مالك نشد، مقامی را به دست نياورد، اما... اما در همان يك روز دست بر پوست درختی كشيد، روی چمن خوابيد، كفش دوزدكی را تماشا كرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را ديد و به آنهايی كه او را نمی‌شناختند، سلام كرد و برای آنها كه دوستش نداشتند از ته دل دعا كرد، او در همان يك روز آشتی كرد و خنديد و سبك شد، لذت برد و سرشار شد و بخشيد، عاشق شد و عبور كرد و سجده ای کرد و شکری به‌جا آورد، دستی به آسمان بلند کرد و تمام شد. 🌼 او در همان يك روز زندگی كرد. فردای آن روز فرشته‌ها در تقويم خدا نوشتند: ' امروز او درگذشت، كسی كه هزار سال زيست! '   🍀 زندگی انسان دارای طول، عرض و ارتفاع است؛ اغلب ما تنها به طول آن می‌انديشيم، اما آنچه که بيشتر اهميت دارد، عرض يا چگونگی آن است. 💫 امروز را از دست ندهيد، آيا ضمانتی برای طلوع خورشيد فردا وجود دارد؟! 🌷 روزتان پر از موفقیت و خوشبختی. 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🌹 «الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج» ۹۸/۱۱/۱۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا