.
#مدح
#امام_علی سلاماللهعلیه
#امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه
نه مراست قدرت آنکه دم زنم از جلال تو یا علی
نه مرا زبان که بیان کنم، صفتِ کمال تو یا علی
شده مات عقل موحدین، همه در جمالِ تو یا علی
چو نیافت غیر تو آگهی، ز بیانِ حالِ تو یا علی
نبرد به وصف تو ره کسی، مگر از مقال تو یا علی
هله ای مُجلّیِ عارفان، تو چه مطلعی تو چه منظری
هله ای مولّه عاشقان، تو چه شاهدی تو چه دلبَری
که ندیده ام به دو دیده ام چو تو گوهری چو تو جوهری
چه در انبیا چه در اولیا، نه تو راست عدلی و هم سری
به کدام کس مَثلت زنم که بُوَد مثالِ تو یا علی
توئی آنکه غیر وجود خود، به شهود و غیب ندیدهای
همه دیدهای نه چنین بود شه من تو دیدهی دیدهای
فقرات نفس شکسته ای، سبحات وهم دریده ای
ز حدود فصل گذشته ای به صعود وصل رسیده ای
ز فنای ذات به ذاتِ حق بُوَد اتّصال تو یا علی
چو عقول و افئده را نشد، ملکوتِ سرّ تو مُنکشف
ز بیانِ وصف تو هر کسی، رقم گمان زده مختلف
همه گفتهاند و نگفته شد، ز کتابِ فضل تو یک الف
فصحای دهر به عجز خود، ز ادایِ وصف تو معترف
بُلغای عصر به نطقِ خود شدهاند لالِ تو یا علی
تو که خلق هیئت متصل کنی از عناصر منفصل
تو که از طبیعت آب و گل بدر آوری صنم چگل
تو که می نهی دل معتدل به میان تودهء آب و گل
زنم اعتدال ترا مثل به کدام خلقت معتدل
که بر اعتدال تو مستدل بود اعتدال تو یاعلی
تو ز وصف خلق منزّهی که رسیده ای به کمال رب
ملکوتیان جبروتیان همه از کمال تو در عجب
که کند چو عقل تو نفس را به سیاط علم و عمل ادب
احدی ز خلق ندیده ام که بجای خصم کُشد غضب
متحیرم متفکرم همه در خصال تو یا علی
تویی آن که در همه آیتی، نگری به چشم خدای بین
تویی آن که از کُشِفَ الغطا، نشود زیاده ترا یقین
شده از وجودِ مقدّست، همه سرّ کَنزِ خفا مبین
ز چه رو دَم از أنا ربکّم نزنی، بزن بدلیل این
که به نورِ حق شده منتهی، شرف ِ کمال تو یا علی
تو همان درخت حقیقتی، که در این حدیقهی دنیوی
ز بروق نورِ تو مُشتعل شده نارِ نخلهی موسوی
أنا ربّکم تو زنی و بس، به لسان تازی و پهلوی
ز تو در لسانِ موحّدین، بُوَد این ترانهء معنوی
که اناالحق است به حقِّ حق، ثمرِ نهالِ تو یا علی
تویی آن تجلّیّ ذوالمنن، که فروغ عالم و آدمی
ز بروز جلوه ماخلق، به مقام و رتبه مقدّمی
هله ای مشیّتِ ذاتِ حق، که به ذات خویش مُسلّمی
به جلالِ خویش مُجلّلی، ز نوالِ خویش مُنعَمی
همه گنج ذاتِ مقدّست، شده مُلک و مالِ تو یا علی
چو به آب زندگی از قدم گل ممکنات سرشته شد
همه را ز کلک منیع حق رقم ممات نوشته شد
احدی ز موت نشد رها به حیات اگرچه فرشته شد
ز اجل مقام تو شد اجل که اجل به تیغ تو کشته شد
تویی آنکه مرگ نبرده جان ز صف قتال تو یا علی
تو چه بندهای که خدائیت، ز خداست منصب و مرتبت
رسدت ز مایهء بندگی، که رسی به پایهء سلطنت
احدی نیافت ز اولیا، چو تو این شرافت و منزلت
همه خاندانِ تو در صفت، چو توأند مشرقِ معرفت
شده ختم دورهی عِلم و دین، به کمالِ آل تو یا علی
تو همان مَلیکِ مُهیمنی، که بهشت جنّت و نه فلک
شده ذکرِ نام مقدّست، همه وِردِ اَلسنهء مَلَک
پیِ جستجوی تو سالکان، به طریقت آمد یک به یک
به خدا که احمدِ مصطفی، به فلک قدم نزد از سَمَک
مگر آنکه داشت در این سفر طلبِ وصالِ تو یا علی
تویی آن که تکیهء سلطنت، زدهای به تخت مؤبّدی
به فرازِ فرقِ مبارکت، شده نصب تاج مُخلّدی
ز شکوه شأن تو بر مَلا، جَلَواتِ عِزِّ و ممجّدی
متصرّف آمده در یَدَت ملکوتِ دولتِ سرمدی
تو نه آن شهی که ز سلطنت، بود اعتزالِ تو یا علی
تویی آنکه هستی ما خلق شده بر عطای تو مستدل
ز محیط جود تو منتشر قطرات جان رشحات دل
به دل تو چون دل عالمی دل عالمی شده متصل
نه همین منم ز تو مشتعل نه همین منم به تو مشتغل
دل هر که می نگرم در او بود اشتغال تو یاعلی
به می خُمِ تو سِرشته شد ، گِل کاس جانِ سبوکشان
ز رَحیقِ جام تو سرگران، سِر سرخوشان،دل بیهُشان
به پیالهء دلِ عارفان ، شده ترکِ چشمِ تو میفشان
نه منم ز بادهی عشق تو ، هله مست و بیدل و بینشان
همه کس چشیده به قدرِ خود، ز میِ زُلالِ تو یا علی
#فؤاد_کرمانی ✍
.
نماهنگ علی یا علی.mp3
1.44M
نه مراست قدرت آنکه دم زنم از جلال تو یا علی
نه مرا زبان که بیان کنم صفت کمال تو یا علی
🎙 #حاج_محمود_کریمی
#️⃣ #مدح_امیرالمؤمنین
#️⃣ #استودیویی
.
#شب_آخر_فاطمیه
رسیده رزق عالم از سر خوان ابوفاضل
تبرک میکند هر سفره را نان ابوفاضل
کسی که اربعین تا کربلا رفته است میداند
تمام زائران هستند مهمان ابوفاضل
چه جای غصه خوردن هست تا وقتی که در عالم
گره ها باز خواهد شد به دستان ابوفاضل
کمیت زندگیش لنگ میماند هر آن کس که
نمیبندد دخیلش را به دامان ابوفاضل
پس از حیدر نوشتم لا فتی الا اباالفضل و
سپس لا سیف الا تیغ بران ابوفاضل
گدا از صحن او مانند سلطان میزند بیرون
که میبارد کرم از طاق ایوان ابوفاضل
امام ارمنی ها روز تاسوعا اباالفضل است
که باید گفت آن ها را مسلمان ابوفاضل
برای وصف ایثار و وفای او همین بس که
شکست ابرو ولی نشکست پیمان ابوفاضل
گره در کار مشک افتاد تا بر خاک دست افتاد
گره وا میشود تنها به دندان ابوفاضل
فقط داغ برادر را برادر مرده میداند
که زینب را در آخر کشت فقدان ابوفاضل
#سجاد_روانمرد ✍
#غزل
#حضرت_اباالفضل_علیهالسلام
.👇
رسیده رزق عالم.mp3
9.07M
◾️ دهه #فاطمیه اول ۱۴۰۳
[ رسیده رزق عالم از سر خوان ابوفاضل - شعرخوانی ]
🎤 بانوای:کــربــلایی #جواد_مقدم
📝 شاعر: #سجاد_روانمرد ✍
#شب_آخر_دهه_فاطمیه
﷽
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
#واحد
#چادر
« واحد حضرت زهرا(س) »
بند1️⃣
نمیشه گذشت ، نباید گذشت
از ارثیه ی مادر
یه چادر سیاه، که میگیره نور
از صدیقه اطهر
چادر فاطمه، نوریه که تا ابد در جریانه
چادر فاطمه، قصه ی قداستش فوق بیانه
چادر فاطمه ، پرچم خیمه ی صاحب الزمانه
به ما رسیده پرچم ، بی منت
سجده ی واجب داره ، این نعمت
(فاطمه یا فاطمه ، یا زهرا)
بند2️⃣
به عشق علی ، به میدون زد و
سرباز امامش شد
توی کوچه ها ، زمین خورد ولی
این اوج قیامش شد
چادر فاطمه، تار و پودش ریشه ی غیرتمونه
چادر فاطمه، سنگر شیعه ی آخر الزمونه
چادر فاطمه، خاکی شد تا علَم علی بمونه
بار امانت داره ، رو دوشش
میایسته محکم پای ، این پوشش
(فاطمه یا فاطمه ، یا زهرا)
بند3️⃣
پر از معجزه است ، پر از رحمته
پر برکتِ این چادر
قیامت چقدر ، شفاعت میشن
با نور همین چادر
چادر فاطمه ، رو سر خواهرا تاج افتخاره
چادر فاطمه ، معنیِ عزته و اوج وقاره
چادر فاطمه ، سرپناه توی تمام روزگاره
مظهر عفت یعنی ، این مادر
به چادرش زد بوسه ، پیغمبر
(فاطمه یا فاطمه ، یا زهرا)
🖍️#صادق_نجم
🖍️#امیرطاهری
.👇
دارایی ما ، مادر این خانواده است
ما را فقط با نام زهرا می شناسند
#حضرت_زهرا
فردی چند گردو به بهلول داد و گفت :
بشکن وبخور وبرای من دعا کن
بهلول گردوها را شکست و خورد اما دعا نکرد
آن مرد گفت :
گردوها را می خوری نوش جان
ولی من صدای دعای تو را نشنیدم...
بهلول گفت :
مطمئن باش اگر در راه خـدا داده ای
خـدا خـودش صدای
شکستن گردوها را شنیده است
اگه به کسی خوبی میکنید
سعی کنید بدون منت باشه
و بـه خاطر خـدا باشه
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود روش بنده پـروری داند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ صادق زیباکلام: حتی اگر مسیح هم به خواب ترامپ بیاید و دستور حمله به ایران را به وی بدهد، باز هم آمریکا نمیتواند به ایران حمله نظامی کند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤖گذر عمر به روایت
#هوش_مصنوعی
عمر و زمانی که در اختیار داریم، شبیه حبابی ست که از وجود تا عدم وجودش لحظهای بیش نیست؛ و ما تنها شاهدان خاموش عبور آن هستیم!
انگار که چشم ببندی و باز کنی
خود را سپید موی و ناتوان ببینی
و کارهایی که همه نیمه تمام مانده اند…
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قابل توجه خانمهایی که به بهانه هایی چادرنمی پوشند ...😭😭😭😭حتما گوش کنید منقلب میشید.
#حضرت_زهرا_س_شهادت
سند محکم مظلومیت حیدر بود
چادر سوختۀ فاطمه، روشنگر بود
کاش اسلام نمیدید چنین روزی را
آنکه میسوخت، جگرگوشۀ پیغمبر بود
یاس یاسین پسری داشت خدایا پسری
عمر آن غنچۀ نشکفته ز گل کمتر بود
گاه ای علّت ایجاد! به خود میگویم
من و ما کاش نبودیم ولی مادر بود
پیر شد بعد تو آقای جوانان بهشت
دیدن قاتلت از بسکه عذاب آور بود
آه مادر! چه از آن کشتۀ عطشان گفتی
زینبت گفت که این توصیۀ آخر بود
آنچه با دیدن آن پشت حسین تو شکست
بعدِ پهلوی تو، پهلوی علی اکبر بود
✍️ #مسعود_یوسف_پور
#شعر_آئینی
#مثنوی_محاوره
#حضرت_زهرا_س_
کوچه های مدینه پر از غمه
همه جا سیاهپوش ماتمه
با شمام خسته دلای فاطمه
اومده وقت عزای فاطمه
کاش می شد تا مدینه پر بزنیم
یه سری خونه حیدر بزنیم
کنار بستر زهرا بیشینیم
حال زهرا و علی رو ببینیم
ببینیم حال علی غم انگیزه
کاسه صبر خدایی لبریزه
عقده ی دل علی باز شده
سفر فاطمه آغاز شده
مرتضی نشسته پیش فاطمه
خسته دلشکسته غرق زمزمه
رفته از کَفِش دیگه چاره علی
حرفای نگفتنی داره علی
فاطمه حیدرُ تنها نذاری
منو بین دشمنا جا نذاری
تو که غم رو توی چشمام می خونی
چی میشه فاطمه پیشم بمونی
اشک چشم من دوای درد تو
معنی غربتم آه سرد تو
بخدا می کشیم آه مکش
پیش من ناله جانکاه مکش
باغ آتیش زده رو صفا تویی
مایه ی امید بچه ها تویی
آسمون زندگیم تیره شده
چشم بچه ها به تو خیره شده
پاشو و جارو به این خونه بزن
گیسوی زینبمُ شونه بزن
سفره ی عمر تو برچیده شده
شاخه یاس علی چیده شده
كاشكي من بجای تو مرده بودم
تُو کوچه تازیونه خورده بودم
#کمیل_کاشانی۱۳۸۵
#شعر_آئینی
#مثنوی_محاوره
#حضرت_زهرا_س_
ابری شده آسمون چشم من
اشک غمه میهمون چشم من
مدینه امشب همه غرق خوابن
فقط یه خونه بیدار و بیتابن
دور یه تابوت همه زار می زنن
آروم آروم سر به دیوار می زنن
غم دل اونا رو نشون گرفته
هر کسی یه جوری زبون گرفته
یکی میگه : مادر ما جوون بود
پس چرا قامتش مث کمون بود ؟
یکی میگه : صورت او نیلیه
یکی میگه : ببین جای سیلیه
یکی میگه : که پهلوش شکستن
یکی میگه : دست بابا رو بستن
حرف دل علی یه چیز دیگه ست
دستشو هی میزنه بر روی دست
پیشونیشو روی تابوت گذاشته
ساعتیه سرش رو بر نداشته
حرفای او دلُ کباب میکنه
حتى دل سنگُ هم آب میکنه
فاطمه جان رفتی و تنها شدم
تُو مدینه اسیر غم ها شدم
جون على توی سینه اش اسیره
كاشكي می شد به جات على بميره
بمیره و داغ تو رو نبینه
صفا نداره بعد تو مدینه
صفای خونه ام ز خونه رفتی
باشه ، ولی چرا شبونه رفتی
از حال زینبت خبر نداری
دختر تو کجا و خونه داری
کاشکی شب علی سحر نمی شد
فاطمه راهی سفر نمی شد
هفت نفر غریبونه بی صدا
آروم آرم می رفتن از کوچه ها
تابوتیُ روی شونه می بردن
جایی که هیچکی ندونه می بردن
فاطمه نه ، جون علی رو بردن
نیمه ی شب اونو به خاک سپردن
#کمیل_کاشانی۱۳۸۴
|⇦•شکوه داغ تو...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
شکوه داغ تو از یادمان نخواهد رفت
غمت ز خاطر هفت آسمان نخواهد رفت
تو مادر ملکوتی دعای هیچ کسی
بدون اذن تو تا آسمان نخواهد رفت
رسوم شهر مدینه همیشه بر عکس است
کسی به مجلس ختم جوان نخواهد رفت
*روضه رو از زبون علی بخونم..فاطمه جان!*
اگر چه شمع وجود تو گرم سوختن است
بخند خنده ی تو التیام درد من است
منم عمیق ترین زخم پایدار، علی
منم غریب ترین مرد روزگار، علی
پر است غربت من از همین تجلّی ها
چقدر بی محلی دیدم از این محلّی ها
به رغم بی رمقی عزم همکلامی کن
تو لااقل به من مرتضی سلامی کن
دلیل شادی من همنشین غم شده ای
شبیه پیرزن سالخورده خم شده ای
مرا به ماتم دستاسها دچار مکن
خودم برای تو نان می پزم تو کار مکن
تنور گرم برای پرت خطر دارد
برای سوخته هر شعله ای ضرر دارد
شکوه کاخ امیدش خراب شد حیدر
تو آب رفته ای از شرم آب شد حیدر
بیا به خواهش من گوش کن بلند مشو
به التماس حسن گوش کن بلند مشو
هنوز چشم حسن مثل ابر میبارد
هنوز تکّه ی آن گوشواره را دارد
سه ماه می شود این صحن بی رواق شده
سه ماه می شود این خانه بی چـراغ شده
ببخش فاطمه جان پشت در تک افتادی
تمام هستی خود را برای من دادی
یکی نگفت به دیوار..،بی پناهی تو
یکی نگفت به مسمار..،پا به ماهی تو
قسم به خشکی هر لحظه ی زبان حسین
نمی شود که بمانی، تو را به جان حسین
تو را به جان حسینی که بعد چندین سال
کشان کشان بدنش می رسد ته گودال
زمان غارت او احترام می میرد
یکی لباس تنش را به زور میگیرد
خدا کند که نبینی سنان چه خواهد کرد
غروب روز دهم ساربان چه خواهد کرد
*سلمان میگه مشغول نماز شب بودم
دیدم نیمه های شب یکی داره آروم آروم در میزنه. نگو در میزنه داره دل منو از جا میکنه. نماز رو با عجله تمام کردم دویدم سمت در، دیدم امام حسن شال عزا به گردن انداخته، سر به دیوار گذاشته هی میگه "وا اماه، وا أماه"سلمان بدو بابام تنهاست، میگه با عجله آمدم سمت خانه ، توقعم این بود وقتی می رسم تو خونه، ببینم این بچه های قد و نیم قد مادر از دست داده بلند بلند دارن گریه میکنن، اما وقتی وارد شدم (تعبیر از منه) دیدم این آستین هاشون رو تو دهان گذاشتن آهسته آهسته دارن گریه می کنن، مثل ابر بهار دارن اشک میریزن، سؤال کردم چرا این طور دارید گریه می کنید؟ گفتن بابامون علی گفته نکنه صدای نالتون بلند بشه. این طرف پرده سلمان و چند نفر دیگه، با بچه های فاطمه، پرده ای تو اتاق حائل شده، اون طرف پرده امیرالمومنینه، اسمائه، بدن فاطمه رو دارن غسل میدن
شهدامون اینجای روضه می رسیدن این شعر رو میخوندن...*
بریز آب روان اسما به جسم اطهر زهرا
بشویم این گل رعنا ولی آهسته آهسته
بریز آب روان رویش که شویم
دست و بازویش ولی آهسته آهسته
*اسما یه وقت دید علی ، آروم آروم داره صدا گریه ش بلند میشه ، سر به دیوار میزنه بلند بلند گریه می کنه، آقاجان خودت به بچه ها میگی آهسته گریه کنند داری بلند داد میزنی گفت اسماء دست به دلم نذار ، فاطمه درداشو به من نگفت. الان دستم رسید به بازوی ورم کرده ی خانومم، یه طوری زده بعد این همه مدت مثل یه بازوبندی اثرش رو بازوی خانومم مونده، فاطمه اش رو غسل داد، کفن کرد تا اومد بندهای کفنو ببنده دید بچه ها دارن جون میدن، یه طوری به مادر نگاه میکنن، گفت: عزیزان دلم! بیاید از مادر توشه بگیرید وداع کنید. بچه ها اومدن خودشونو انداختن رو بدن مادر، امیرالمومنین قسم یاد میکنه میگه یوقت دیدم بندهای کفن باز شد دستهای نحیف فاطمه از داخل کفن بیرون آمد بچه ها رو رو سینه چسباند حالا تصور کن مادر داره گریه میکنه بچه ها دارن گریه میکنن، علی داره گریه می کنه.*
#قسمت_پایانی روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
یه ندایی بلند شد علی جان بچه ها رو از رو سینه جدا کن. ملائکه منتظر فاطمه اند یه وجه دیگه اش اینه، این سینه آسیب دیده ، موقع جان دادن و احتضار نباید فشار رو این سینه بیاد بچه ها رو بلند کن بذار فاطمه راحت جان بده.
اما زینب آمد بالا تل زینبیه دید "و الشمر جالس علی صدره" یکی رو سینه ی حسین
هی فریاد میزد حسین....اما زینب آمد بالا تل زینبیه دید "و الشمر جالس علی صدره" یکی رو سینه ی حسینه..هی فریاد میزد حسین....*
(به والله، دیر یا زود انقده حسرت می خوریم میگیم یعنی دیگه نمیتونم برا فاطمه گریه کنم؟! انقده شبای شهادت خانم بیاد ما زیر خاک باشیم نتونیم گریه کنیم) فرمود: محبت مادر ما فاطمه، صد جا به کارتون میاد. راحت ترینش موقع جون دادنه..خانم خودت کمکمون کن، خودت دستمونو بگیر، ما به محبت مادرانت نیاز داریم خانم... بریم کربلا ..
آه الشّام!
تو همین جمله خلاصه شد دردام
روضه ی بازه منِ نگاه از بام
دم دروازه رسیدیم حسین
جرعه جرعه غم چشیدیم حسین
ما که خانواده ی عصمتیم
حرفای بدی شنیدیم حسین
ورودی شهر شامات، حسین
افتادیم توی مکافات، حسین
دورمون غلام و رقاصه بود
دم دروازه ی ساعات، حسین
ای کشته ی گندم ری
من کجا و مجلس می
قلبم داره کنده میشه
آرومم کن از روی نی....
آه الشّام!
غیرتُ الله نبند چشماتو تنهام
نگران سر تو از این سنگام
چی بگم من از محله ی یهود
جای دخترات که اینجا نبود
سیلی کاری کرده با صورتا
که همه یا سرخن یا کبود
بی تو من راهی بازار شدم
بین نامردا گرفتار شدم
وسط شلوغی و ازدحام
خیلی دلتنگ علمدار شدم
از زندگی سیرم کردن
پای نیزه پیرم کردن
حرف از کنیزی که اومد
از غصه دلگیرم کردن
«ای قاری قرآن من..»
روضه - شکوه داغ تو از یادمان نخواهد رفت .mp3
25.59M
|⇦شکوه داغ تو......
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاجمهدی سلحشور ✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
﷽
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
#واحد
#چادر
« واحد حضرت زهرا(س) »
بند1️⃣
نمیشه گذشت ، نباید گذشت
از ارثیه ی مادر
یه چادر سیاه، که میگیره نور
از صدیقه اطهر
چادر فاطمه، نوریه که تا ابد در جریانه
چادر فاطمه، قصه ی قداستش فوق بیانه
چادر فاطمه ، پرچم خیمه ی صاحب الزمانه
به ما رسیده پرچم ، بی منت
سجده ی واجب داره ، این نعمت
(فاطمه یا فاطمه ، یا زهرا)
بند2️⃣
به عشق علی ، به میدون زد و
سرباز امامش شد
توی کوچه ها ، زمین خورد ولی
این اوج قیامش شد
چادر فاطمه، تار و پودش ریشه ی غیرتمونه
چادر فاطمه، سنگر شیعه ی آخر الزمونه
چادر فاطمه، خاکی شد تا علَم علی بمونه
بار امانت داره ، رو دوشش
میایسته محکم پای ، این پوشش
(فاطمه یا فاطمه ، یا زهرا)
بند3️⃣
پر از معجزه است ، پر از رحمته
پر برکتِ این چادر
قیامت چقدر ، شفاعت میشن
با نور همین چادر
چادر فاطمه ، رو سر خواهرا تاج افتخاره
چادر فاطمه ، معنیِ عزته و اوج وقاره
چادر فاطمه ، سرپناه توی تمام روزگاره
مظهر عفت یعنی ، این مادر
به چادرش زد بوسه ، پیغمبر
(فاطمه یا فاطمه ، یا زهرا)
🖍#صادق_نجم
🖍#امیرطاهری
.👇
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹دیر آمدم...🔹
دیر آمدم... دیر آمدم... در داشت میسوخت
هیأت، میان «وای مادر» داشت میسوخت
دیوار دم میداد؛ در بر سینه میزد
محراب مینالید؛ منبر داشت میسوخت
جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود
جانکاهتر: آیات کوثر داشت میسوخت
آتش قیامت کرد؛ هیأت کربلا شد
باغ خدا یک بار دیگر داشت میسوخت
یاد حسین افتادم آن شب آب میخواست
ناصر که آب آورد سنگر داشت میسوخت
آمد صدای سوت؛ آب از دستش افتاد
عباس زخمی بود اصغر داشت میسوخت
سربند یا زهرای محسن غرق خون بود
سجاد از سجده که سر برداشت، میسوخت
باید به یاران شهیدم میرسیدم
خط زیر آتش بود؛ معبر داشت میسوخت
برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست
در عشق، سر تا پای اکبر داشت میسوخت
دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند
گودال، گل میداد و خنجر داشت میسوخت
شب بود و بعد از شام برگشتم به خانه
دیدم که بعد از قرنها در داشت میسوخت
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت میسوخت
📝 #حسن_بیاتانی
وای مادرم.mp3
1.41M
🎵 نغمه پیشنهادی در قالب #زمینه
🏷 وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع
.
#پیش_زمینه
#فاطمیه
ای صاحب عزا/ ذکرت عبادتم
من فاطمیه ها / بیشتر به یادتم
بازم می باری با قلب بی تاب
بازم می خونم با چشمای خیس
تو اون یتیمی: که مادرش رفت
من اون یتیمم: که صاحبش نیس…
أین صاحبنا، که بیاره ذوالفقار حیدر و
أین صاحبنا، که بگیره انتقام مادر و
إنتقم منتقم الزهرا س
#محمدحسین_مهدی_پناه✍️
👇