eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
9هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. خورشید مدینه بود او، سایه نبود قرآن دل رسول، بی آیه نبود می سوخت برای رفتن و حرف دلش در سینه بجز دعا به همسایه نبود مجیدطاهری .
. یا چهار ضرب شهادت خانم سلام الله علیها غریبی مثه بابات علی حتی توی این زمونه کمتر کسی رو دیدم بی بی بگیره ازت نشونه غریبی حتی تو دل شیعه ها غریبی غریب تر از اون روزا غریبی خاک عالم به سرم غریبی فدات پدر مادرم بنت الحیدر جان مادر بر حسین و حسن تویی خواهر بنت الحیدر بنت الحیدر بنت الحیدر بی بی بنت الحیدر 🥀🥀🥀🥀🥀 عمه صاحب الزمان هستی مثه بی بی زینب تا نفس آخرم دارم کُلّنا فداکِ بر لب کلنا فداکِ اُختُل حسین کلنا فداکِ نور دو عین کلنا فداکِ ام کلثوم کلنا فداکِ حک رو بازوم مثه صحنینه کربلا میسازیم ما برات صحن و سرا بنت الحیدر بنت الحیدر بنت الحیدر بی بی بنت الحیدر 🥀🥀🥀🥀🥀 چی کشیدی تو کربلا عزیز جان زهرا چی کشیدی وقتی دیدی داداشو تک و تنها چی دیدی دم غروب تو گودی چی دیدی توی دستای خولی چی دیدی زیر نعلای تازه چی دیدی دم غروب رو نیزه چی دیدی تو کوفه و شام چی کشیدی بی بی تو ازدحام بنت الحیدر بنت الحیدر بنت الحیدر بی بی بنت الحیدر 🥀🥀🥀🥀🥀 سبک و شعر از سائل حضرت زینب سلام الله علیها هدیه به خانم حضرت ام کلثوم سلام الله علیها تعجیل در امر ظهور حضرت حجت(عج)صلوات
‍ . عج و (س) ▪︎غزل امام زمان(عج) خواستم نزدیک‌تر باشم به آقایم، نشد تا بگیرم دامن لطف تو مولایم نشد خواستم از معصیت دوری کنم، آدم شوم بند‌ها را وا کنم از دست و پاهایم نشد ندبه‌های جمعه را هی خواب می‌مانم ببخش سر به زیرم که میان روضه پیدایم نشد ظاهراً ذکر تو را می‌گویم، اما باطناً در میان عاشقانت باز هم جایم نشد گفتمت یک بار در خوابم بیا، جانِ حسین سر به خاک مقدمت‌ای یار می‌سایم، نشد دائماً می‌چرخم آقا جان به دور معصیت از دو چشم خیس تو هربار، پَروایم نشد کربلایم دیر شد، دارم خجالت می‌کشم آه آقا جان بگو که وقت امضایم نشد ▪︎روضه کلامی اجازه بدین از همینجا دلارو ببرم کربلا... یابن‌الشبیب عمه‌ی ما راه دور رفت می‌خواست قتلگاه بماند به زور رفت آتش گرفت چادرش اما کسی ندید پنجاه و پنج سال قدش را کسی ندید پنجاه و پنج سال  بدون غمی نبود تا آن زمان مقابل نامحرمی نبود پنجاه و پنج سال پرش را گرفته‌اند مردانِ خانه دور و برش را گرفته‌اند ▪︎روضه کلامی: (هر وقت می خواست بره زیارت قبر مادر... یا زیارت جدش رسول الله... همه ی مَحرما دورشو می گرفتن...حتی سایه ی زینبو کسی ندید... یابن‌الشبیب عمه‌ی ما احترام داشت چندین امام زاده و چندین امام داشت ▪︎روضه کلامی: (حالا که آماده ای بگم چه کردن با عمه ی سادات...) ▪︎مرثیه حضرت زینب س: پیش بزرگ قافله فریاد می‌زدند یابن‌الشبیب بر سرِ او داد می‌زدند داغی کمر شکن کمرش را شکسته بود یک نیزه‌ی بلند سرش را شکسته بود یابن‌الشبیب بسکه زمین خورد جان نداشت می‌خواست راه علقمه گیرد توان نداشت یابن‌الشبیب دختر دلگیر را زدند پنجاه و پنج ساله زنی پیر را … اما رُباب زخم پَرَش را گرفته بود از بسکه درد داشت سرش را گرفته بود یابن‌الشبیب آتش خیمه امان  نداد فرصت به روی زخمی دختران نداد او را به ریگ‌های پریشان سپرد و رفت او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت او را به مردمان دهاتی سپرد و رفت..‌‌.. ▪︎روضه کلامی (صدا زد حسین جان...) ▪︎مرثیه زبانحال س: سِپُردَمت به خدا و به ریگهای بیابان سپردمت به غبار به خارهای مغیلان سپردمت به وحوش،به شیرهای درنده به مردمان دهات و به آهوان پریشان به باد گفتم اگر شد مَرتبت بکند که تا خمیده نگردد دوباره مادر جان به گوش خاک سپردم تنت بپوشاند مباد اینکه ببیند کسی تو را عریان سپردمت به هر آنکس که بود ، اما تو سپردیم به که رفتی به دلقکان به کنیزان سپردیم به دو صد چشم پست نامحرم به شمر و خولی و اَخنس به حرمله به سنان ▪︎ کلامی : (یه نگاه به علقمه کرد... صدا زد عباس جان یادته زینبو میاوردی کربلا...گفتی جوونای بنی هاشم...پرده ی مَحمل هارو نگه دارید... نکنه باد بیاد این پرده ها کنار بره... چشم نامحرم به محارم آل الله بیفته...بلند شو نگاه کن ببین دور خواهرتو نامحرما گرفتن پاشو ببین یه مُشت بی حیا دارن خواهرتو سوار بر ناقه می کنن...همه صدا بزنیم یاحسین ▪︎ بعد روضه: خداحافظ ای برادر زینب به سبک حسین جان ای آبروی دو عالم🎼 ز زخم تنت روی ریگ بیابان به اشگ دل و سوز و آه یتیمان خدایا از این غم چه چاره کنم... تنت بی سر مانده در دل صحرا سرت هر دم روی نیزه ی اَعدا خدایا از این غم چه چاره کنم... (خداحافظ ای برادر زینب)۳ ▪︎ های به سبک دشتی بسوی شام و کوفه ام چه ظالمانه می برند نمی روم ولی مرا به تازیانه می برند سر تو را به روی نِی،نشانده دشمن علی نمی روم ولی مرا به این بهانه می برند مرا نه سر نه سامان آفریدند پریشان پریشان آفریدند پریشان خاطران رفتند در خاک مرا از خاک ایشان آفریدند اگر دردم یکی بودی چه بودی اگر غم اندکی بودی چه بودی به بالینم حبیبی یا طبیبی از این هر دو یکی بودی چه بودی مو که افسرده حالُم چون ننالُم شکسته پَرُّ بالُم چون ننالُم همه گویند زینب ناله کم کن۲ تو آیی در خیالُم چون ننالُم۲ ▪︎ های : من که ز آغاز عمر،بی تو نکردم سفر خیز و ببین خواهرت با که سفر می کند لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین "صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله" ▪︎دعای آخر مجلس: *فرج امام زمان عج برسان. *رهبر عزیزمون حفظ بفرما. *مریض های اسلام شفا بده. *زیارت کربلا نصیب ما بگردان. *حاجات این جمع برآورده به خیر بفرما* ذکر ما هست دائم الاوقات بر محمد و آل او صلوات... . .
. صابخونه صابخونه خسته نباشی 👏 ایشالله بزودی حاجت رواشی👏 ایشالله بزودی کربلا باشی 👏 غمو غربال کن کف بزن و حال کن بگو یا رضاو زهرا رو خوشحال کن یارضاجان یارضاجان مهمونامهموناخسته نباشید 👏 ایشالله بزودی حاجت رواشید 👏 ایشالله سال بعد کربلاباشید 👏 مداحا مداحا خسته نباشیم 👏 ایشالله بزودی حاجت رواشیم 👏 ایشالله بزودی کربلاباشیم 👏 غمو غربال کن کف بزن و حال کن بگو یا رضاو زهرا رو خوشحال کن یارضاجان یارضاجان چراغونی کنید خیابونا رو آب و جارو کنید صحن دلا رو بهترین شب عشاق الجواده ببوسید دست پیر غلام ها رو (غم و غربال کن دست بزن و حال کن)۲ (بگو یا رضاوُ فاطمه رو خوشحال کن )۲ .
. دیده ام جلوه ای از روشنی محشر را سحری نور دل فاطمه و حیدر را ببرید آینه و جام و می و ساغر را ریخت ساقی به کفم جرعه ای از کوثر را آب پاشی شده از اشک ملائک در عرش چه قیامت شده دور و بر زهرا در فرش جبرئیل آمده تا باز کند پر اینجا موقع خندهء داماد پیمبر اینجا لوح از عالم بالاست و جوهر اینجا خطبه خوان گشته خود خالق و محضر اینجا نُقل لبهای محمد، مَرَج البحرین است آیهء لوء لوء و مرجان، دم حور العین است متن وحی است علی و دو جهان حاشیه اش چه عروسی است که گفتند همه حوریه اش ماسوی الله بود از صدقه جاریه اش از گل یاس بهشت است گل پوشیه اش مرتضی عاشق اشک سحر فاطمه است همهء روزی خلق از نظر فاطمه است جلوهء ذکر علی در خلوات زهراست جذبه و هیبت مولا جلوات زهراست ماه رویش شب غم در فلوات زهراست صبح تا شب پی حیدر صلوات زهراست گفته حیدر پی زهرا در عوض تا ته راه ذکر لا حول و لا قوه الا بالله دل مجنون گذری از دل لیلا دارد پس اگر ناز کند باز تماشا دارد سجدهء شکر علی اینهمه معنا دارد چونکه با فاطمه اش خیر دو دنیا دارد مثل دو زائر هم که ز حرم می آیند دوش بر دوش همند و چه بهم می آیند کاش در شهر نپیچد خبر خانهء شان با لگد وا نشود پا به در خانهء شان کاش دعوا نشود دور و بر خانهء شان چوب و هیزم نشود رهگذر خانهء شان کاش وضع علی و فاطمه اش بد نشود غیر سائل ز در خانهء شان رد نشود # .
. 📋سائل ِ خانه يِ تو گر چه زياد است زياد ..................................................... سائل ِ خانه يِ تو گر چه زياد است زياد كرَمَت چند برابر چه زياد است زياد اينطرف ها گذري كن كه ببيني اينجا در مسير ِ قدمت سر چه زياد است زياد خاكِ پايِ تو شدن آرزويِ خوبان است ارزش ِ خاكِ تو از زر چه زياد است زياد بالِ جبريل شده فرش ِ حسينيه ي تو در عزاخانه ي تو پر چه زياد است زياد من شدم عاشق تو يا تو شدي عاشق من؟! لطفِ ارباب به نوكر چه زياد است زياد! سه علي داري و پشتت به پسرها گرم است دور تا دور ِ تو حيدر چه زياد است زياد روضه خوان گفت حسين... اشكِ همه درآمد نمكِ نام ِ تو دلبر چه زياد است زياد حجم ِ تير ِ سه پر ِ حرمله يِ خانه خراب از گلويِ علي اصغر چه زياد است زياد حمل ِ پيغمبر ِ تو چند عبا ميخواهد قطعه هاي تن ِ اكبر چه زياد است زياد اي امان از دلِ زهرا و علي و زينب در تنت نيزه و خنجر چه زياد است زياد هر كجا رفت سرت پشت سرت خواهر رفت عشق ِ خواهر به برادر چه زياد است زياد رويِ نيزه سر ِ تو سايه به زينب انداخت سايه ات بر سر ِخواهر چه زياد است زياد... شاعر : ✍ ............................................... حاج مسعود پیرایش ✍ 👇
. عج و (س) ▪︎غزل امام زمان(عج) خواستم نزدیک‌تر باشم به آقایم، نشد تا بگیرم دامن لطف تو مولایم نشد خواستم از معصیت دوری کنم، آدم شوم بند‌ها را وا کنم از دست و پاهایم نشد ندبه‌های جمعه را هی خواب می‌مانم ببخش سر به زیرم که میان روضه پیدایم نشد ظاهراً ذکر تو را می‌گویم، اما باطناً در میان عاشقانت باز هم جایم نشد گفتمت یک بار در خوابم بیا، جانِ حسین سر به خاک مقدمت‌ای یار می‌سایم، نشد دائماً می‌چرخم آقا جان به دور معصیت از دو چشم خیس تو هربار، پَروایم نشد کربلایم دیر شد، دارم خجالت می‌کشم آه آقا جان بگو که وقت امضایم نشد ▪︎روضه کلامی اجازه بدین از همینجا دلارو ببرم کربلا... یابن‌الشبیب عمه‌ی ما راه دور رفت می‌خواست قتلگاه بماند به زور رفت آتش گرفت چادرش اما کسی ندید پنجاه و پنج سال قدش را کسی ندید پنجاه و پنج سال  بدون غمی نبود تا آن زمان مقابل نامحرمی نبود پنجاه و پنج سال پرش را گرفته‌اند مردانِ خانه دور و برش را گرفته‌اند ▪︎روضه کلامی: (هر وقت می خواست بره زیارت قبر مادر... یا زیارت جدش رسول الله... همه ی مَحرما دورشو می گرفتن...حتی سایه ی زینبو کسی ندید... یابن‌الشبیب عمه‌ی ما احترام داشت چندین امام زاده و چندین امام داشت ▪︎روضه کلامی: (حالا که آماده ای بگم چه کردن با عمه ی سادات...) ▪︎مرثیه حضرت زینب س: پیش بزرگ قافله فریاد می‌زدند یابن‌الشبیب بر سرِ او داد می‌زدند داغی کمر شکن کمرش را شکسته بود یک نیزه‌ی بلند سرش را شکسته بود یابن‌الشبیب بسکه زمین خورد جان نداشت می‌خواست راه علقمه گیرد توان نداشت یابن‌الشبیب دختر دلگیر را زدند پنجاه و پنج ساله زنی پیر را … اما رُباب زخم پَرَش را گرفته بود از بسکه درد داشت سرش را گرفته بود یابن‌الشبیب آتش خیمه امان  نداد فرصت به روی زخمی دختران نداد او را به ریگ‌های پریشان سپرد و رفت او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت او را به مردمان دهاتی سپرد و رفت..‌‌.. ▪︎روضه کلامی (صدا زد حسین جان...) ▪︎مرثیه زبانحال س: سِپُردَمت به خدا و به ریگهای بیابان سپردمت به غبار به خارهای مغیلان سپردمت به وحوش،به شیرهای درنده به مردمان دهات و به آهوان پریشان به باد گفتم اگر شد مَرتبت بکند که تا خمیده نگردد دوباره مادر جان به گوش خاک سپردم تنت بپوشاند مباد اینکه ببیند کسی تو را عریان سپردمت به هر آنکس که بود ، اما تو سپردیم به که رفتی به دلقکان به کنیزان سپردیم به دو صد چشم پست نامحرم به شمر و خولی و اَخنس به حرمله به سنان ▪︎ کلامی : (یه نگاه به علقمه کرد... صدا زد عباس جان یادته زینبو میاوردی کربلا...گفتی جوونای بنی هاشم...پرده ی مَحمل هارو نگه دارید... نکنه باد بیاد این پرده ها کنار بره... چشم نامحرم به محارم آل الله بیفته...بلند شو نگاه کن ببین دور خواهرتو نامحرما گرفتن پاشو ببین یه مُشت بی حیا دارن خواهرتو سوار بر ناقه می کنن...همه صدا بزنیم یاحسین ▪︎ بعد روضه: خداحافظ ای برادر زینب به سبک حسین جان ای آبروی دو عالم🎼 ز زخم تنت روی ریگ بیابان به اشگ دل و سوز و آه یتیمان خدایا از این غم چه چاره کنم... تنت بی سر مانده در دل صحرا سرت هر دم روی نیزه ی اَعدا خدایا از این غم چه چاره کنم... (خداحافظ ای برادر زینب)۳ ▪︎ های به سبک دشتی بسوی شام و کوفه ام چه ظالمانه می برند نمی روم ولی مرا به تازیانه می برند سر تو را به روی نِی،نشانده دشمن علی نمی روم ولی مرا به این بهانه می برند مرا نه سر نه سامان آفریدند پریشان پریشان آفریدند پریشان خاطران رفتند در خاک مرا از خاک ایشان آفریدند اگر دردم یکی بودی چه بودی اگر غم اندکی بودی چه بودی به بالینم حبیبی یا طبیبی از این هر دو یکی بودی چه بودی مو که افسرده حالُم چون ننالُم شکسته پَرُّ بالُم چون ننالُم همه گویند زینب ناله کم کن۲ تو آیی در خیالُم چون ننالُم۲ ▪︎ های : من که ز آغاز عمر،بی تو نکردم سفر خیز و ببین خواهرت با که سفر می کند لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین "صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله" ▪︎دعای آخر مجلس: *فرج امام زمان عج برسان. *رهبر عزیزمون حفظ بفرما. *مریض های اسلام شفا بده. *زیارت کربلا نصیب ما بگردان. *حاجات این جمع برآورده به خیر بفرما* ذکر ما هست دائم الاوقات بر محمد و آل او صلوات... .
. هر کس به کسی داده دل و ما به رقیه لا حول و لا قوة الّا به رقیه هرجا گره افتاد به کارم پدرم گفت یا رو به ابالفضل بزن یا به رقیه شد آینه‌ی حضرت زهرا و رسیده‌ست ارثیه از او أم أبیها به رقیه از بس که گرفتند شفا از حرم او باید که بگویند مسیحا به رقیه تا اینکه گره واشود از کار خلایق باید که قسم داد خدا را به رقیه مانند رکابی که دلش بند نگین است دلبسته شده شانه‌ی سقا به رقیه او جان خودش را سر عشقش به پدر داد دلدادگی اصلا شده معنا به رقیه با دلهره شد صبح، شبش بین خرابه آشفته شده بعد عمو خواب رقیه یک شهر تماشاگر اشکش شده بودند حاشا که کسی داد تسلا به رقیه .
. توسل آخر مجالس شادی رسیدیم تو محفلا میون هلهله ها             بازم بین شادیمون                           تو رو گم کردیم کنارت بودیم ببخش تورو نشناختیم ببخش             تبسّم کردی به ما                              تبسّم کردیم ببین که ما شادیم واسه دل تو با اذنت اومدیم تو محفل تو با شادی تو شادیم، خوب میدونی شدیم خلق از زیادی گِل تو بخند ندارم طاقت ببینم غمتو توی صحرا چهره ی درهمتو بخند تا کی باید باشی تو غرق عزا تا کی از خونه خود باشی جدا اللهم عجل لولیک الفرج 🌸 میگم بعداز هر سلام ظهور تو رو میخوام           دیگه میخوام ای پدر                                  کنارم باشی دیگه مهجوری بسه ببین شیعه بی کسه      میخوام که از این به بعد                                    قرارم باشی الهی غم باشه از قلب تو دور الهی نزدیک باشه روز ظهور عذاب اون سه نفر رو ببینیم بساط خوشحالی تو بشه جور یه روز می بینی خنده های مادرتو عذاب دشمنای کافرتو یه روز تو حقت رو از هر ناکس میگیری خلافت رو از دشمن پس میگیری اللهم عجل لولیک الفرج ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
. توسل آخر مجالس شادی رسیدیم تو محفلا میون هلهله ها             بازم بین شادیمون                           تو رو گم کردیم کنارت بودیم ببخش تورو نشناختیم ببخش             تبسّم کردی به ما                              تبسّم کردیم ببین که ما شادیم واسه دل تو با اذنت اومدیم تو محفل تو با شادی تو شادیم، خوب میدونی شدیم خلق از زیادی گِل تو بخند ندارم طاقت ببینم غمتو توی صحرا چهره ی درهمتو بخند تا کی باید باشی تو غرق عزا تا کی از خونه خود باشی جدا اللهم عجل لولیک الفرج 🌸 میگم بعداز هر سلام ظهور تو رو میخوام           دیگه میخوام ای پدر                                  کنارم باشی دیگه مهجوری بسه ببین شیعه بی کسه      میخوام که از این به بعد                                    قرارم باشی الهی غم باشه از قلب تو دور الهی نزدیک باشه روز ظهور عذاب اون سه نفر رو ببینیم بساط خوشحالی تو بشه جور یه روز می بینی خنده های مادرتو عذاب دشمنای کافرتو یه روز تو حقت رو از هر ناکس میگیری خلافت رو از دشمن پس میگیری اللهم عجل لولیک الفرج ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ﷽ " کلیپ صوتی " با دعای مادرم پر میگیرم تا حرم 🎥 هیئت رزمندگان اسلام مشهد کربلایی‌ 🎤 با دعای مادرم پر میگیرم تا حرم میخونم با افتخار من غلام حیدرم عشقِ حیدر جونمه دینمه ایمونمه نذر ایوونِ طلاش قطره های خونمه هر زمان خوردم زمین بادلی شور آفرین زیرِ لب گفتم چنین یا امیرالمؤمنین