.
|⇦•تو این شبا...
#مناجات وتوسل به #امام_زمان روحی له الفدا اجرا شده به نفسِ حاجمحمد رضا بذری
●━━━━━━───────
تو این شبا برای حال خستمون دعا کن
تو رو خدا برا دل شکستمون دعا کن
ببین گناه، بال و پر پروازمون رو بسته
آقا بیا، برای بال بستمون دعا کن
تو رو به اضطرار زینب، بیا آقا
به قلب بی قرار زینب، بیا آقا
به غربت مزار زینب، بیا آقا
تو رو به غربت رقیه، بیا آقا
به زخم صورت رقیه، بیا آقا
تو رو به لکنت رقیه، بیا آقا
دوباره باز، گدا در انتظار لطف شاهه
حاجت من، از تو فقط یه گوشه ی نگاهه
امشب فقط، امید من به دستای کریمت
دستی بگیر از منی که پرونده ام سیاهِ
به مشک پاره ی علمدار، بیا آقا
تو رو به اون دو چشم خون بار،بیا آقا
به طفل تشنهٔ بین گهوار،بیا آقا
تو رو به شاه بین گودال بیا آقا
تو رو به اون پیکر پامال بیا آقا
به مادری که رفته از حال،بیا آقا
من اومدم،صدات زدم تو هم منو صدام کن
یه کاری کن،بیا منو دوباره رو به رام کن
تو رو قسم به خجلت سکینه از اباالفضل
آقا منو، این اربعین زائر کربلام کن
تو رو به قلب زار حیدر،بیا آقا
به چهره ی کبود مادر،بیا آقا
تو رو به خون میخ رو در،بیا آقا
تو رو به پهلوی شکسته بیا آقا
به محسن به خون نشسته بیا آقا
به حرمت دو دست بسته، بیا آقا
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#مناجات_با_امام_زمان
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•بازمجبرییل خبر...
#سرود #شور ویژهٔ ولادت اباالمهدی امام حسن عسکری علیه السلام اجرا شده به نفس حاج محمد رضا بذری
●━━━━━━───────
بازم جبرییل خبر آورده
سائل ها رو پشت درآورده
مژده میده که عروسِ زهرا
واسه ی علی پسر آورده
جا نمونی..
آی کسی که هستی دنبال نشونی
دیگه باید خودتو زود برسونی
خونه ی امام هادی واسه مهمونی
اهلاً و سهلاً نور هل أتی اومد
اهلاً و سهلاً یار آشنا اومد
اهلا وسهلاً خوش بحال ما
اهلاً وسهلاً شاه سامرا اومد
«اهلاً وسهلاً یا امام عسکری»
آخر دشت زمین غزل خون میشه
آسمون ستاره بارون میشه
سِرّش رو فقط مسیح میدونه
راهب از دمش مسلمون میشه
چشم براهش ...
همه انبیا نشستن سر راهش
همگی مومن اعجاز نگاهش
کعبه امیدشونه صورت ماهش
اهلاً و سهلاً وقت کف زدن اومد
اهلاً و سهلاً ماه انجمن اومد
اهلاً و سهلاً دومین بهار
اهلاً و سهلاً دومین حسن اومد
«اهلاً و سهلاً یا امام عسکری»
از دنیا دلت گرفته وقتی
یادت باشه اینو توی هر سختی
فرزند همین اقا برمیگرده
دنیا میشه آخر خوشبختی
منتظرها ...
که پریشونید واسه یوسف زهرا
بگیرید عیدی رو از دست این آقا
که ظهور منتقم باشه همین فردا
اهلاً و سهلاً آیه های نور اومد
اهلاً و سهلاً طاهر و طهور اومد
اهلاً و سهلاً با رسیدنش
اهلاً و سهلاً وعده ی ظهور اومد
«اهلاً و سهلاً یا امام عسکری»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#میلاد_امام_عسکری
#میلاد_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#حاج_محمد_بذری
#سرود_امام_عسکری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.
|⇦•کوه بودم بلند و...
#قسمت_اول #روضه و توسل به #حضرت_زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج محمد رضا بذری
●━━━━━━───────
"السلام عليکم یا اهلَ بَیتِ النُّبُوَّة و مَوضِعِ الرِّسالَة و مُختَلَفَ المَلائِکَة، السلام علی المَهدی و علی آبائِه، السلام علی السَّیِّدَةِ الجَلیلَةِ الجَمیلَه، زاکِیَةِ الاحزانِ الطَّویلَه، فِی المُدَّةِ القَلیلَه، المَخفِیَّةِ قَبرُها، المَجهولَةِ قَدرُها، المظلومِ بَعلُها، المَقتولِ وَلَدُها، المَکسورَةِ ضِلعُها"
کوه بودم بلند و با عظمت
روی دامان دشت جایم بود
قد کشیدم ز خاک تا افلاک
ابرها فرش زیر پایم بود
*کوه داره توصیف میکنه..از زبان کوه*
شب که چشم ستاره روشن بود
نور مهتاب دل ز من میبرد
صبح چو آفتاب سر میزد
اولین پرتوَش به من میخورد
دفتر وحی حق که روز به روز
جلوه اش سبز و سبزتر بادا
در بیان شکوه من دارد
آیه ی والجِبالِ اوتادا
سینه ام را اگر که بشکافم
لعل و الماسِ دیدنی دارم
از گذشت زمان و دحوُ الارض
خاطرات شنیدنی دارم
صبح یک روز چشم وا کردم
ضربه ی تیشه بود گوش خراش
تخته سنگی شدم جدا از کوه
اوفتادم به دست سنگ تراش
پتک سنگین و تیشه ی فولاد
سهم من از تمام هستی شد
حکم تقدیر و سرنوشت این بود
نام من آسیابِ دستی شد
گرچه از بازگشت خویش به کوه
پس از آن روزگار نهی شدم
این سعادت ولی نصیبم شد
که جَهیز عروسِ وحی شدم
گوشه ی خانه ای مرا بردند
که حضور بهشت آنجا بود
برترین سرپناهِ روی زمین
بهترین سرنوشت آنجا بود
دستی از جنس یاس و نیلوفر
شد در آن خانه آسیاگَردان
گرچه سنگم ولی دلم میخواست
جان او را شَوَم بلاگردان
هر زمان گِرد خویش چرخیدم
میشنیدم تلاوت قرآن
روح سنگین و سخت من کم کم
تازه شد از طراوت قرآن
راز خوشبختیِ مرا چه کسی
جز خداوند دادگَر دانَد
کِی گمان داشتم مرا روزی
جبرئیل امین بگرداند
*سلمان میگه میرفتم سمت مسجد دیدم صدایی به گوشم میرسه، چه خبره؟ دیدم از خونه ی فاطمه ی زهرا صدا میاد. صدای محزون و جانسوزی، آرام در زدم، فضه درو باز کرد، سلمان صدا زد خانم صدای محزونی از خانه ی امیرالمؤمنین میومد نگران شدم، صدا زد نگران نباش، بی بی داره گندم آسیا میکنه، امروز خیلی خسته شده. گفت اجازه میدن بیام داخل؟ فضه رفت اجازه بگیره، بی بی گفت سلمان از ما اهل بیته، بگو بیاد، سلمان میگه وارد خونه ی بی بی شدم، دیدم ابی عبدالله بغل فاطمه ی زهراست، بی بی داره آرام آرام این آسیابو میگردونه، خوب دقت کردم دیدم دستاش زخم شده. گفتم بی بی جان فضه که هست، شما چرا کار انجام میدین؟ عظمت و تواضع رو ببین، فرمود سلمان پیغمبر بهم فرمود یه روز کار خونه رو تو انجام بده یه روز فضه انجام بده، امروز نوبت منه، من نمیخوام خادمه ی این خونه اذیت بشه، صدا زد بی بی پس تا اذان مونده، یه کارو بگو من انجام بدم، بی بی فرمود: سلمان من مادر حسینم، من بهتر میتونم حسین رو نگه دارم، آسیاب دستی رو تو بگردون، میگه همینجور میگردوندم، دیگه اذان شد، گفتم بی بی اجازه بدین برم مسجد نماز، نماز که تمام شد دیدم مولا کنار پیغمبر نشسته، اومدم سمت آقا، گفتم: یا علی! دست زهرا زخم شده، تا این جمله رو گفتم دیدم اشک سرازیر شد از چشمای مولا، گریان دوید رفت سمت خونه، اما میگه بعدِ لحظاتی دیدم مولا داره میاد اما خندان، پیغمبر فرمود: علی جان میرفتی گریان بودی اما حالا خندان اومدی، صدا زد یا رسول الله رفتم منزل دیدم فاطمه خوابیده، حسین بغلش، آسیاب دستی خودش داره میگرده، یه جمله داره کلی روضه از توش درمیاد، پیغمبر فرمود: خدای عالم ضعف تنِ فاطمه ی منو دید، خدای عالم فرشتگانی داره...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_محمد_بذری
#حاج_علی_اصغر_بذری
#کربلایی_جبار_بذری
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاجمحمد رضا بذری
●━━━━━━───────
بارها شد که با خودم گفتم
ای که داری به کار نان دستی
کاش هرگز ز خاطرت نرود
وامدار چه خانه ای هستی
خانه ی آسمانیِ خورشید
خانه ی روشن ستاره و ماه
خانه ی وحی، خانه ی قرآن
خانه ی اِنَّما یُریدُالله
از همین خانه تا ابد جاری ست
چشمه ی فیض چشمه ی احسان
سایِبان معطر اینجاست
سوره ی هل اَتی علیَ الانسان
آسیابم ولی یقین دارم
که پناهنده ام به سايه ی نور
سرنوشت مرا دگرگون کرد
اشک زهرا و ذکر آیه ی نور
یاسِ یاسین که با دعای پدر
آیه ی نور بود تن پوشَش
داشت دستی به دسته ی دَستاس
دست دیگر گُلی در آغوشش
در محیطی که هر وجب خاکش
فخر بر آفتاب و ماه کند
آرزو میکنم که گاه به من
دختر کوچکی نگاه کند
گرچه از بازتاب گردش من
نان این خانه برقرار شده ست
شرمسارم از اینکه میبینم
دست زهرا جریحه دار شده ست
رفت خورشید وحی و آمد شب
سر نزد از ستاره سوسویی
اما صبح از کوچه ی بنی هاشم
شد بلند آتش هیاهویی
تا بدانم چه اتفاق افتاد
تا ببینم هر آنچه بود درست
دل به دریا زدم به خود گفتم
چشم ها را دوباره باید شست
دیدم آن روز صبح منظره ای
که به خود مثل بید لرزیدم
آتشم زد شرار دل وقتی
شعله ها را به چَشم خود دیدم
از همان آستانه ای که عرش
قدسیان را به آن نظرها بود
اشک چشم ستارگان میریخت
بین دیوار و در خبرها بود
من به حسرت نگاه میکردم
باغ گل را میان آتش و دود
جز خدا هیچکس نمیداند
که چه آمد به روز یاسِ کبود
با همان دست عافیت پرور
که پرستاریِ پدر میکرد
از امام زمان خود یاری
در هیاهوی پشت در میکرد
هیزم آوردن آتش افروزی
سهم هر رهگذر نبود ای کاش
خبرِ ناشنیده بسیار است
اما خبر میخ در نبود ای کاش
دست خورشید را که میبستند
شرح این ماجرا کبابم کرد
آنچه پشت در اتفاق افتاد
سنگم، اما ز غصه آبم کرد
* شبای آخر مادر ساداته، اینکه فرمودن:" قَد ذابَ لَحمَها"، فرمودن: دیگه گوشتهای بدنش آب شد، یه وجهش همینه، عزادار دیگه نمیدونه غذا چیه آب چیه، از فرط گریه و عزاداری آدم لاغر میشه، اما یه علت اصلیش مال قصه ی بین در و دیواره، وقتی عرب یه دونه انگور رو بین دو تا انگشت میفِشُره، گوشت و آب از بین اين دانه ی انگور میزنه بیرون، پوست به پوست میچسبه میگن اَثَّرَه، اَثیر عِنَب یا همون آبِ انگور، عین عبارتو برات بگم، اِنَّ فُلان، اسمشو نمیبرم، اِنَّ فُلان اَثَّرَ فاطمَه بینَ حاطِبَ الباب، اَثرَةً شَدیدَه، بین در و دیوار چنان زهرا رو فشار داد..*
نمیخواهم برنجانم
دلت را بی سبب اما
چگونه مرگ یک مادر
چهل تن متهم دارد
*اعراب جمع شدن اومدن خدمت پیغمبر، هدایایی به رسول خدا بدن، مزد و اجر رسالت شماست. پیغمبر فرمود: "قُل لا اَسئَلُکُم علَیهِ اَجرا"، من اجر رسالتی نمیخوام "اِلّا المَوَدَةَ فِی القُربی"، فقط به فاطمه ام احترام کنید، معصوم میفرماید: اگر پیغمبر میفرمود دشمنی کنید از این جنایت بالاتر نمیکردن..*
فاطمه اصلا مال دنیا نبود
میون شعله جای دریا نبود
بذارید از زبون زینب بگم
کوچه که جای مادر ما نبود
دیدم وسط کوچه پرپر شدنت را
پامالِ لگدهای مکرّر شدنت را
بین در و دیوار گلاب از تو گرفتن
همه دیدند معطر شدنت را
با کشتن یک سوم سادات گرفتند
از چهره ی تو لذت مادر شدنت را
زهرای رشیده به چه تشبیه کنم من
با پیکر یک طفل برابر شدنت را
ممنونم اگر نروی
میمیرم اگر بروی
زهرا مرو مرو
ای نخل بریده ثمر
ای مادرِ کشته پسر
زهرا مرو مرو
«به نیت فرج ناله بزن یازهرا...»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_محمد_بذری
#حاج_علی_اصغر_بذری
#کربلایی_جبار_بذری
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•مثل قناری....
#سرود_امام_جواد علیه السلام و یادواره میلاد حضرت علی اصغر سلامالله علیها اجرا شده به نفس حاجمحمد رضا #بذری
●━━━━━━───────
مثل قناری غزل خونم امشب
غرق عطای فراوونم امشب
خونه ی آقای خراسان مهمونم امشب
خدا به آقام دلبری داده
رو لب سلطان و ان یکاده
دل تو دلم نیست دلم
توی امانت داری باب الجواده
به به به ببین چقدر فرشته تا حرم اومده
به به به جوادِ خونواده ی کرم اومده
«مولانا یا جواد ابن الرضا»
خدا میدونه رجب ماهه عشقه
راه ولایت همون راه عشقه
باب المراده کاظمینش درگاه عشقه
تو کاظمینش میشی هوایی
دو گنبد طلا عجب صفایی
میبینیم آخر یه روز توی
بقیع چهار تا گنبد طلایی
جان جان جان! چه آرزویی توی سرم اومده
جان جان جان! جواد خونواده ی کرم اومده
«مولانا یا جواد ابن الرضا»
شادِ دل من، به شادی ارباب
گرفته خورشید، به دست قرص مهتاب
بی بی رباب چشم تو روشن سائلو دریاب
رفته به زهرا نور نگاشو
رفته به مولا زنگ صداشو
غدیریه که حسین فقط
علی میذاره اسم بچه هاشو
لالایی میخونه و میخنده باز به روش اباالفضل
لالایی میخوابه روی دستای عموش اباالفضل
«مولانا علی اصغرِ حسین»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#میلاد_امام_جواد
#ولادت_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام
#میلاد_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■کانال ایتا
┏━━☘️🌺☘️━━┓
https://eitaa.com/madahanpirbakran
┗━━☘️🌺☘️━━┛
.
|⇦•خونه ی امامحسین....
#سرود_حضرت_علی_اصغر سلامالله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج محمد رضا بذری
●━━━━━━───────
خونه ی امام حسین دوباره غرق نوره
واسه ی ملائکه اساس شادی جوره
از تبار حیدری یه علیِ دیگه باز
در معرض ظهوره..
صدقه کنار میذاره براش خواهرش
داره میخونه براش ان یکاد مادرش
میخونه اذون تو گوشش دادش اکبرش
شیرخواره اما صدر مدارج
باب الحوائج علی اصغر
واسه گرفتار تسبیح رائج
باب الحوائج علی اصغر
«مولانا علی اصغر»
وا میشه دل عموش زمانی که میخنده
بسته میشه راه عشق چشاشو که میبنده
هرکی قسمتش شده خاک زیر مقدمش
بختش چقدر بلنده
وقتی میره توی آغوش ام البنین
دلی میبره ازش که بیا و ببین
فتبارک الله میخونه روحُ الامین
اومد به دنیا شیرین ترین یار
عشق علمدار علی اصغر
تکلیف عاشق روزی هزاربار
عشق علمدار علی اصغر
«مولانا علی اصغر»
خوش به حال زینبه عمه شده دوباره
واسه ی تولدش سنگ تموم میذاره
یه پلاک یا علی با یه حرز فاطمه
هدیه براش میاره
میگه به رباب شبیه حسینه نگاش
دل میبره مثل اکبر با لحن صداش
چه نمکی داره عمه بمیره براش
واسه ملائک ذکر مجرّب
ای جانِ زینب علی اصغر
سائل با هر دم میگه مرتّب
ای جان زینب علی اصغر
«مولانا علی اصغر»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#میلاد_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#حاج_محمد_بذری
#میلاد_امام_جواد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■کانال ایتا
┏━━☘️🌺☘️━━┓
https://eitaa.com/madahanpirbakran
┗━━☘️🌺☘️━━┛
.
|⇦•رسیده از راه....
#سرود_امام_جواد علیه السلام علیها اجرا شده به نفس حاجمحمد رضا بذری
●━━━━━━───────
رسیده از راه نهمین ستاره ی عرش خدا
از ته دل صدا بزن مبارکه امام رضا
روی دلها امشب در غمو می بنده
داره رو دستای امام رضا می خنده
توو گرفتاری بگو یاجوادَ الائمه
دیگه غم نمی مونه با جوادُ الائمه
«یا جواد الائمه..»
اگه گدایی بلدی
پس دیگه دست رو دست نذار
شب کرامته بیا کاسه ی خالیتو بیار
نه نمیشه پیدا کریمتر از این آقا
بی نظیره آره نداره مثلش دنیا
توو گرفتاری بگو یا جوادالائمه
دیگه غم نمی مونه با جوادالائمه
«یا جواد الائمه...»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#ولادت_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام
#میلاد_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#حاج_محمد_بذری
#میلاد_امام_جواد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■کانال ایتا
┏━━☘️🌺☘️━━┓
https://eitaa.com/madahanpirbakran
┗━━☘️🌺☘️━━┛
.
|⇦•ناجی یونس....
#سرود_امام_علی امیرالمومنین علیه السلام اجرا شده به نفس حاج محمد #بذری
●━━━━━━───────
ناجی یونس از دل ماهی
منجی یوسف از دل چاهی
گردونه دار گنبد دوّار
قبضه کرده عالم به نگاهی
مبنای خلقتی بنیاد عصمتی
فریاد غیرتی امامُ الحق
تندیس هیبتی توصیف شوکتی
بابای عترتی امامُ الحق
مولا مولا مولا هدفم حیدر
شرفم حیدر شرفم حیدر
مولا مولا مولا قمرم حیدر
گوهرم حیدر پدرم حیدر
«علی علی علی علی یا مولا»
قبل از آدم نور تو هویدا
با ذکرت موسی عازم دریا
بر غاصبین حقِّ تو لعنت
ای جانشین سیّد بَطحاء
با ایزد همنشین حق را تو جانشین
حبّ تو کلّ دین امامُ الحق
مهرت با دل عجین خلقت را تو نگین
مولای بی قرین امامُ الحق
مولا مولا مولا تب و تاب حیدر
دُر ناب حیدر بوتراب حیدر
مولا مولا مولا روح و جان حیدر
بی کران حیدر جاودان حیدر
«علی علی علی علی یا مولا»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#میلاد_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#عید_غدیر #غدیریه #امیرالمؤمنین
#حاج_محمد_بذری
#میلاد_امیرالمؤمنین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■کانال ایتا
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/madahanpirbakran
للهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج🌸
.
|⇦•خنده ی شادی....
#سرود_حضرت_علی_اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد بذری
●━━━━━━───────
خنده ی شادی رو لبه
بی بی ام لیلا اومد
رفیق و یار و همدم تنهاییه سقا اومد
کرامت داره به همه امامت داره
به به اصالت داره
خوش بحال ام لیلاچقدر سعادت داره
صلابت داره به نبی شباهت داره
چقدر نجابت داره
مگه مصطفاست گویاحکم رسالت داره
چه مه رویی داره
چه گیسویی داره مثه محراب ابروش
بنازم ام لیلا امشب حرز یاعلی
بسته روی بازوش
«یاعلی.. علی اکبر علی اکبر»
میشه تو چشمای تو دید
ردّی از آثار علی
از بس که جذابی، حسین
اسمت رو میذاره علی
دلاور هستی تو مگه پیمبر هستی
هم نبی هم حیدر هستی
ای بنازمت علی جان
یه تنه یه لشکر هستی
تو محشر هستی
لبریز کوثر هستی
هم علی هم اکبر هستی
با عمو جانت اباالفضل انگار برابر هستی
«یا علی علی اکبر علی اکبر »
#مهدی_نظری ✍
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#ميلاد_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حاج_محمد_بذری
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•خنده ی شادی....
#سرود_حضرت_علی_اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد بذری
●━━━━━━───────
خنده ی شادی رو لبه
بی بی ام لیلا اومد
رفیق و یار و همدم تنهاییه سقا اومد
کرامت داره به همه امامت داره
به به اصالت داره
خوش بحال ام لیلاچقدر سعادت داره
صلابت داره به نبی شباهت داره
چقدر نجابت داره
مگه مصطفاست گویاحکم رسالت داره
چه مه رویی داره
چه گیسویی داره مثه محراب ابروش
بنازم ام لیلا امشب حرز یاعلی
بسته روی بازوش
«یاعلی.. علی اکبر علی اکبر»
میشه تو چشمای تو دید
ردّی از آثار علی
از بس که جذابی، حسین
اسمت رو میذاره علی
دلاور هستی تو مگه پیمبر هستی
هم نبی هم حیدر هستی
ای بنازمت علی جان
یه تنه یه لشکر هستی
تو محشر هستی
لبریز کوثر هستی
هم علی هم اکبر هستی
با عمو جانت اباالفضل انگار برابر هستی
«یا علی علی اکبر علی اکبر »
#مهدی_نظری ✍
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#ميلاد_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حاج_محمد_بذری
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•در بقیع قبر حسن ..
#قسمت_اول / #روضه و توسل ویژۀ #هشتم_شوال سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع _حاج #محمدرضا_بذری
●━━━━━━───────
اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَميدَةَ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
گفتم: این رسم وفا با من مهجور نبود
گفت: این عشق تو با شکوه تو جور نبود
گفتمش: کورشد این چشم و جمال تو ندید
گفت: میدید اگر چشم دلت کور نبود
گفتم: افتادهام از خواب و خوراک از پی تو
گفت: کس در طی این مرحله مجبور نبود
گفتم: آوارۀ صحرا شدهام در طلبت
گفت: اینقدر ره منزل ما دور نبود
گفتم: ای یار مرنجان دل ما را ز فراق
گفت: قدر دل من، قلب تو رنجور نبود
*من اصلاً یادم رفته صاحبی هم دارم .. من اصلاً یادم رفته امام زمانی هم دارم ..*
گفتمش: خانۀ دل منتظر مقدم توست
گفت: هر بار که من آمده ام نور نبود
گفتم: ای شاه، شب و روز دعا گوی توأم
گفت: کی بنده دعا کرد که ماجور نبود
گفتم: ای خسرو شیرین دهنان تلخ مگوی
گفت: شعر تو بود، لحن من اینجور نبود
شاعر : #حسن_بیاتانی ✍
وقتی بلا نازل شد امام صادق فرمود قرار بود 400 سال بنی اسرائیل گرفتارِ عذاب باشه! مصیبت و بدبختی رو تحمل کنن .. «ضَجُّوا وَ بَکَوْا إِلَى اللَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً» چهل روز انقده ناله زدن انقده گریه کردن امام صادق فرمود خداوند 170سال تخفیف داد .. همون ناله ها گربه ها رو وا کرد .. بعد امام صادق فرمود «هَکَذَا أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ لَفَرَّجَ اللَّهُ عَنَّا» (1) اگه شما هم اینگونه باشید .. اگه شما هم بی قرار باشید برا امام زمانتون فرج میرسه ..
عرض روضه و از همه التماس دعا :
ــــــــــــــــــ
امامزادۀ آبادی هم حرم دارد
ولی برادرِ زینب هنوز بی حرم است ..
ــــــــــــــــــ
بردرد دل خلق طبیب است حسن
هر چند ز درد غم نصیب است حسن
مهدی به کنار قبر او می گِرید
تا خلق نگویند غریب است حسن
ــــــــــــــــــ
در بقیع قبر حسن آوار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
آسمان شهر یثرب تار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
صحن اینجا کمتر از جنت نبود
بشکند دستی که ویرانش نمود
چشم اهلالبیت گوهر بار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
قبر فرزندان زهرا شد خراب
روزها تابد بر آنها آفتاب
بیتالاحزان قصّه اش تکرار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
اشک خون میریزد از چشم ترم
مثل مادر شد حسن هم بی حرم
تربتش بی خادم و زوار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
آن بقیع با صفا یادش به خیر
آن ضریح دلربا یادش به خیر
از جفا پامال آن گلزار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
چار قبر نازنین یادش به خیر
تربت امالبنین یادش به خیر
حال با خاک زمین هموار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
چادر مادر اگر خاکی نبود
اینچنین قبر پسر خاکی نبود
هر چه بر آل نبی آزار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
دومی باب جسارت را گشود
قصد نبش قبر زهرا را نمود
خون به قلب حیدر کرار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
با همان دستی که زهرا را زدند
شعله بر کاشانۀ مولا زدند
قبر فرزندانشان آوار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
در همین جا نیمۀ شبها علی
ناله میزد از غم زهرا علی
بعد زهرا بی کس و بی یار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
در همین جا پیش چشم مرد و زن
تیر باران شد تنِ پاک حسن
مثل مادر پیکرش خونبار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
از همین جا دود و آتش پا گرفت
کربلا دامان دخترها گرفت
عمه سادات کارش زار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
گر نمیشد کشته محسن پشت در
اصغری در خون نمیزد بال و پر
تیر کین همدست با مسمار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
پای زهرا باز شد در کوچه ها
بسته شد دستان زینب از جفا
از همین جا راهیِ بازار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
شاعر: #عبدالحسین_میرزایی
منبغ:
1). السلمی السمرقندی، محمدبن مسعودبن عیاش، تفسیر العیاشی، ج 2، ص 154
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حاج_محمد_بذری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#تخریب_بقیع
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•در بقیع قبر حسن ..
#قسمت_پایانی / #روضه و توسل ویژۀ ۸ شوال سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع _حاج محمدرضا بذری
●━━━━━━───────
خادم حرم امام رضاست میگه دیدم تو حرم به عربی اومد شروع کرد زیرِ لب زمزمه کردن، چشما پرِ اشک به زبان عربی میگفت یا امام رضا این همه راه اومدم بهم میگفتن داری میری زیارتِ غریب الغربا !! اما آقا هرچی میبینم صحن و رواق های تو در تو .. گنبد و گلدسته و بارگاه و خادمای با ادبُ .. گفت آقا اگه میخوای غریب ببینی بیا بریم مدینه .. آیت الله العمری از بزرگانِ شعیان عربستان بود، ان شالله قسمت بشه بریم مدینه .. ایشون میفرمود من یادمه روزی که قبرستان رو تخریب کردن .. میگه این نامردا جسارت رو به جایی رسوندن گفتن شیعیان خودشون باید خراب کنند بارگاهِ بقیع رو .. گفتن ما اگه جان بدیم هم این کار رو نمی کنیم .. ما باشیم حرم خراب بشه ..!! آیت الله عمری میگه چند روزی گذشت، یکی از معتمدین مدینه شیعیان رو جمع کرد گفت خودتون تخریب کنید .. گفتن مگه میشه گفت من امام حسن رو به خواب دیدم .. حضرت فرمود خودتون خراب کنید نزارید دستِ این نامردا بیفته .. دستِ اینا بیفته جسارت میکنن، بی احترامی میکنن .. جانم .. (آماده ای گریزم بزنم؟!!)
نیمه شب وقتی دختر جامانده بود .. تا بی بی زینب فهمید زجر میخواد بره دنبالش اومد جلو فرمود بزارید خودمون این بچه رو پبدا کنیم .. اگه دستِ این نامرد بیفته این بچه رو زنده نمیزاره ..
یه بچه رو ببینی گم شده نوازشش میکنی .. غصه نخور بابات میاد ..
ناگهان وحشت سرا پایم گرفت
یک نفر از پشت موهایم گرفت ..
ــــــــــــــــ
دلم می خواست معراجت ببینم
چه معراجی عجب رنگین کمانی
نرو دیگر ! تو رفتی سنگ خوردم
بیا قولی بده دیگر بمانی
تو را با زخم صورت می شناسم
مرا بشناس با قد کمانی
نمی دانم چرا این زجر نامرد
بدش می آید از شیرین زبانی
عبایت روی دوش نیزه داری
عقیق تو به دست ساربانی
چه مویی داشتی بابا زمانی
چه مویی داشتم بابا زمانی
اگر مال منی پس پیش من باش
چرا دائم به دست این و آنی ؟!
نشد غارت پدر جان !چادرم را
خودم دادم به آن دختر امانی !
نفهمد هیچ کس بازار رفتم!
بماند بین ما راز نهان
رخت را سیر دیدم سیر گشتم
تو بودی آن غذای آسمانی
سرت خاکی شده در این خرابه
شدم شرمنده از این میزبانی
شاعر : #سید_پوریا_هاشمی ✍
ــــــــــــــــــ
آه دیگه از دست خودم کلافم
زحمتو باید کم کنم اضافم
دخترِ خوش قیافه بودم حالا
هیچکی خوشش نمیاد از قیافم
عمه ..
بِکشم سرمه چشام ناز میشه مگه نه!
بابایی بیاد دلم باز میشه مگه نه!
دوباره زندگیم آغاز میشه مگه نه!
نامرتب نیستم؛
من فقط النگوهام دستم نیست!
تو ندیدی بابا؛
زیر معجر گل سر بستم نیست!
بابا ..
دندونم که افتاده در میاد مگه نه!
تو عروسیم داداش اکبر میاد مگه نه!
روزای غصه و غم سر میاد مگه نه!
ــــــــــــــــــ
میکشم روی زمین پای پر از آبله را
تا میان من و تو کم کنم این فاصله را
سرِ نیزه ، وسط تشت طلا ، کنج تنور
فرصتی نیست بگیرم سر پر مشغله را
کاش دست تو کمی موی مرا شانه کند
بلکه آرام کنی دختر بی حوصله را
علت لکنت من را که خودت می بینی
ورم صورت و زخم لب و خون لثه را
جان من فکر نکن قافیه را باخته ام
خواستم پیش تو راحت بنویسم گله را
بین بازار به اشکم همه میخندیدند
دوست دارند چرا گریۀ در هلهله را
کاش بودی و مرا باز بغل می کردی
کاش بودی که بگیری یقۀ حرمله را
عمه در هلهله ها گفت کجایی عباس؟
غیرت الله بیا ختم کن این غائله را
عمه کوهیست که ما تکیه به او میکردیم
مادری کرد ، که آرام کند قافله را
خطبه ای خواند که بند دلشان را لرزاند
شام حس کرد دم صحبت او زلزله را
راستی واژۀ “یابن طلقا” یعنی چه؟
عمه آتش زده این سلسلۀ باطله را
او عقیله ست، صبور است، خدا حفظ کند
دختر فاطمۀ عالمۀ فاضله را
حسم این است که من دردسر قافله ام
کاش با خود ببری دردسر قافله را
می کشم منت اگر ناز مرا هم بکشی
می کشم روی زمین پای پر از آبله را
شاعر : #احمد_ایرانی_نسب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حاج_محمد_بذری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#تخریب_بقیع
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇