eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه؛ مدیون لطف تو ایران ما.mp3
3.93M
علیه‌السلام 🔹مدیون لطف تو ایران ما🔹 آسمان تشنۀ نجوایت کنج زندان شده دنیایت اشک چشمت شده تسکینت گشته سجاده‌ات مأوایت چشمت روشنی بر عالم بخشید فِی قَعر سُجون، نورت می‌تابید از محنت سوخت، جسم و جانت افطار تو شد اشک چشمانت ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ توبه بر لب نگهبان برگشت کافر آمد مسلمان برگشت از شکوهت زن رقاصه از حضور تو گریان برگشت عطر تو نماند در زندان محصور کی گم می‌شود در تاریکی نور زنجیر غم، دستت را بست بال پرواز تو اما باز است ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ بر سرم سایۀ دستانت در دلم چشمۀ احسانت باب حاجات عالم! باشد، جان من نذر فرزندانت شد میعاد این دل‌های مشتاق مشهد، کاظمین، قم، شاهِچراغ بر دست تو، چشمان ما مدیون لطف تو ایران ما شاعر: نغمه‌پرداز:
واحد؛ ودیعۀ خدا.mp3
1.44M
علیه‌السلام 🔹ودیعۀ خدا🔹 نام تو آرامش پیغمبرها مرتبه‌ات دورتر از باورها دشمن تو گفته تویی در اُمّت مثل طلا در دل خاکسترها راز و نیاز تو چه عاشقانه بود دریای رحمت تو بی‌کرانه بود روی لبان تو گلِ تبسم و بر شانه‌های تو غم زمانه بود از غم دل تنها، با علی گفتم هرچه زمین خوردم، یاعلی گفتم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مأمن هر طفل یتیم آغوشت رزق حلال فقرا بر دوشت می‌کِشَدَم سوی حریمت مولا در دل من زمزمۀ خاموشت لب‌تشنه مانده‌ام به شوق باده‌ات مهمان سفرۀ همیشه ساده‌ات آورده‌ای مرا خودت به خانه‌ات دل داده‌ام اگر به خانواده‌ات اسم تو تسکینِ دل مسکین است شور تو و عشقت وه چه شیرین است ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عشق تو را از تو تمنا دارم قطره‌ام و خواهش دریا دارم ذره‌ای از مهرت اگر در دل هست از کرم حضرت زهرا دارم مولا ولای تو ودیعۀ خداست با دل‌شکسته‌ها دل تو آشناست دل‌تنگ دیدن ضریح پاک تو دل بین جادۀ نجف تا کربلاست بی سر و سامانم، دل پریشانم چشم که می‌بندم، کنج ایوانم «لبیکَ یا علی، علی علی علی» شاعر: نغمه‌پرداز: .
بگو برای من ای شعر از زمانهٔ او کدام بیت مرا می‌برد به خانهٔ او شبی دلم به هوای زیارت آمده است مگر قرار بگیرد در آستانهٔ او ... از او بپرس به عقلم نمی‌رسد اصلاً که چیست فلسفهٔ عشق بی‌کرانهٔ او خوشا به حال عبایی که در کشاکش باد گذاشته‌ست سرش را فقط به شانهٔ او گذشته‌ها نگذشته‌ست باقی است هنوز زبانه می‌کشد آتش از آشیانهٔ او بگو چگونه از این شهر صبح صادق رفت بگو برای من از رفتن شبانهٔ او نه از غم است که من گریه می‌کنم امشب فقط به خاطر لبخند صادقانهٔ او... . در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را لطف تو گرفت از من بیچاره امان را شد دشمن تو معترف، انگار خداوند، در گوش تو گفته همه اسرار جهان را با رایحهٔ خِطّهٔ سرسبز عبایت کوتاه کن از باغ دلم دست خزان را با امر تو هر چند در آتش ندویدم هر چند فدای تو نکردم سر و جان را هر چند مرید تو شدن شأن زراره‌ست ای کاش که این عاشق بی‌نام و نشان را... بگذار که تا ظل بنی‌ساعده یکبار من جای تو بر دوش کشم کیسهٔ نان را ماندم که در خانه‌ات آن روز چرا سوخت آتش که نسوزاند تن خادمتان را با لحن حجازی شبی از حضرت موعود خواهیم شنید از حرمت صوت اذان را . به منبر می‌رود دریا، به سویش گام بردارید هلا! اسلام را از چشمهٔ اسلام بردارید مبادا از قلم‌ها جابیفتد واژه‌ای اینک که بر منبر قدح کج کرده ساقی، جام بردارید «سَلونی» را هدر کردند روزی مردمان، امروز بپرسیدش! از اسرار جهان ابهام بردارید الا ای شاعران! چشمان او آرایهٔ وحی است برای ما از آن باران کمی الهام بردارید نسیم صبح صادق می‌وزد از گیسوی صادق از آن مضمون پیچیده جناس تام بردارید به فرزندان، به اهل خانه جز ایشان که می‌گوید غلام خسته‌ام خفته، قدم آرام بردارید اگر فرمان او باشد، نباید پلک برهم زد به سوی شعله چون هارون مکّی گام بردارید «رُویَّ عَن امامِ جعفر الصّادق لَه الرّحمَه...» به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید به جای حج به سوی کربلا رفتن خداجویی‌ست کفن باید به جای جامهٔ احرام بردارید اگر در گوش نوزادی اذان می‌خواند، می‌فرمود که با آب فرات و تربت از او کام بردارید میان شعله‌ها آیات ابراهیم می‌سوزد میان گریه ختم سورهٔ انعام بردارید . . پایان ندارد بی قـراری هایِ زهـرا تکرار خواهد شد غریبی های مولا کوچه... مدینه... تازیانه... بندِ کینه پایِ برهـنه... طعـنه و زخم زبانها هر قدر می خواهی بزن اما نَکن باز در محـضرم دیگـر زبان ناسزا را ای بی حیا من مادرم را دوست دارم حُرمت نگهدار و نکن توهین به طاها هر چنـد بالای سرم شمشیر دیدم هر چند افتاد از سرم عمّامه ... امّا... پیش دو چشم خواهران و دخترانم غارت نشد پیراهـن و انگـشترم یا... خنجـر نبرّیده سـرم را تا ببیند بر روی نیزه دخـترِ من رأس بابا پای برهنه پشت مَرکب می دویدم مثـل رقـیّه گـفته ام برگـرد آقا . .............. هوای بال و پرم میل کربلا دارد دویدنم عقب ناقه ماجرا دارد دلیل اشک مرا اهل اشک می‌فهمد نمی‌شود بنویسم قلم حیا دارد حکایتی جگرم را به درد آورده حکایتی که اشاره به روضه‌ها دارد میان سجده لگد خورد غیرت سحرم کسی‌که می‌زندم بغض مرتضی دارد بریده شد نفسم بارها پیِ ناقه کجا سه ساله چنین طاقت مرا دارد دلم شکست و روی خاک با سر افتادم که پای خسته‌ی من آبله کجا دارد رضا_ .
بگو برای من ای شعر از زمانهٔ او کدام بیت مرا می‌برد به خانهٔ او شبی دلم به هوای زیارت آمده است مگر قرار بگیرد در آستانهٔ او ... از او بپرس به عقلم نمی‌رسد اصلاً که چیست فلسفهٔ عشق بی‌کرانهٔ او خوشا به حال عبایی که در کشاکش باد گذاشته‌ست سرش را فقط به شانهٔ او گذشته‌ها نگذشته‌ست باقی است هنوز زبانه می‌کشد آتش از آشیانهٔ او بگو چگونه از این شهر صبح صادق رفت بگو برای من از رفتن شبانهٔ او نه از غم است که من گریه می‌کنم امشب فقط به خاطر لبخند صادقانهٔ او... . در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را لطف تو گرفت از من بیچاره امان را شد دشمن تو معترف، انگار خداوند، در گوش تو گفته همه اسرار جهان را با رایحهٔ خِطّهٔ سرسبز عبایت کوتاه کن از باغ دلم دست خزان را با امر تو هر چند در آتش ندویدم هر چند فدای تو نکردم سر و جان را هر چند مرید تو شدن شأن زراره‌ست ای کاش که این عاشق بی‌نام و نشان را... بگذار که تا ظل بنی‌ساعده یکبار من جای تو بر دوش کشم کیسهٔ نان را ماندم که در خانه‌ات آن روز چرا سوخت آتش که نسوزاند تن خادمتان را با لحن حجازی شبی از حضرت موعود خواهیم شنید از حرمت صوت اذان را . به منبر می‌رود دریا، به سویش گام بردارید هلا! اسلام را از چشمهٔ اسلام بردارید مبادا از قلم‌ها جابیفتد واژه‌ای اینک که بر منبر قدح کج کرده ساقی، جام بردارید «سَلونی» را هدر کردند روزی مردمان، امروز بپرسیدش! از اسرار جهان ابهام بردارید الا ای شاعران! چشمان او آرایهٔ وحی است برای ما از آن باران کمی الهام بردارید نسیم صبح صادق می‌وزد از گیسوی صادق از آن مضمون پیچیده جناس تام بردارید به فرزندان، به اهل خانه جز ایشان که می‌گوید غلام خسته‌ام خفته، قدم آرام بردارید اگر فرمان او باشد، نباید پلک برهم زد به سوی شعله چون هارون مکّی گام بردارید «رُویَّ عَن امامِ جعفر الصّادق لَه الرّحمَه...» به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید به جای حج به سوی کربلا رفتن خداجویی‌ست کفن باید به جای جامهٔ احرام بردارید اگر در گوش نوزادی اذان می‌خواند، می‌فرمود که با آب فرات و تربت از او کام بردارید میان شعله‌ها آیات ابراهیم می‌سوزد میان گریه ختم سورهٔ انعام بردارید . . پایان ندارد بی قـراری هایِ زهـرا تکرار خواهد شد غریبی های مولا کوچه... مدینه... تازیانه... بندِ کینه پایِ برهـنه... طعـنه و زخم زبانها هر قدر می خواهی بزن اما نَکن باز در محـضرم دیگـر زبان ناسزا را ای بی حیا من مادرم را دوست دارم حُرمت نگهدار و نکن توهین به طاها هر چنـد بالای سرم شمشیر دیدم هر چند افتاد از سرم عمّامه ... امّا... پیش دو چشم خواهران و دخترانم غارت نشد پیراهـن و انگـشترم یا... خنجـر نبرّیده سـرم را تا ببیند بر روی نیزه دخـترِ من رأس بابا پای برهنه پشت مَرکب می دویدم مثـل رقـیّه گـفته ام برگـرد آقا . .............. هوای بال و پرم میل کربلا دارد دویدنم عقب ناقه ماجرا دارد دلیل اشک مرا اهل اشک می‌فهمد نمی‌شود بنویسم قلم حیا دارد حکایتی جگرم را به درد آورده حکایتی که اشاره به روضه‌ها دارد میان سجده لگد خورد غیرت سحرم کسی‌که می‌زندم بغض مرتضی دارد بریده شد نفسم بارها پیِ ناقه کجا سه ساله چنین طاقت مرا دارد دلم شکست و روی خاک با سر افتادم که پای خسته‌ی من آبله کجا دارد رضا_ .
سرود؛ اشفعی لنا.mp3
1.39M
علیهاالسلام 🔹اشفعی لنا🔹 عطر بهاری شده تو سینه جاری از قدمت شد دلم آیینه‌کاری مست نسیمت مجاور حریمت روزی ما رو داده دست کریمت همه نفسام نثار تو دل منه هم‌جوار تو حرم توئه بهشت من آرومه دلم کنار تو صبح صحنت معطره لبریز از بوی مادره ضریحت التیام زخم شیعه‌هاست دل بی تو روشنی نداشت قم بی تو مأمنی نداشت پناه زائرت خود امام رضاست «یا معصومه یا فاطمه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شد دلم آباد تا به پای تو افتاد صحن و سراته پر از عطر گوهرشاد حال دعامو برات کربلامو از تو می‌گیرم همه نداشته‌هامو شادی دل امام رضا اسم تو رو می‌زنم صدا با دل شکسته اومدم یا فاطمه اِشفعی لنا قم از تو آبرو گرفت دل با تو رنگ و بو گرفت به هیچ‌کی رو نمی‌زنم به غیر تو هم دریای کرامتی هم معنای محبتی همیشه با منه دعای خیر تو «یا معصومه یا فاطمه» شاعر: نغمه‌پرداز:
نوحه؛ چگونه گویم از مقامت.mp3
1.02M
صلوات‌الله‌علیه‌وآله 🔹چگونه گویم از مقامت🔹 چگونه گویم از مقامت، که می‌دهد خدا سلامت دلم اگر چه سخت و سنگی، جوانه زد به احترامت خوش آن سری که، دمی به شانۀ تو باشد خداشناس است، دلی که خانۀ تو باشد شکسته سنگ جهل من اگر چه پیشانی‌ات همیشه می‌نوازدم سیرۀ قرآنی‌ات «یا رحمة للعالمین، یا سیدالانبیاء» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فدای نام جاودانت، فدای مهر بی‌کرانت به شوق امتت تپیده، همیشه قلب مهربانت پس از تو بدعت، به دین جاهلانه جان داد تو رفتی و غم، به جان اهل‌بیتت افتاد به زور و زر همین که امت تو وابسته شد چه عقده‌ها گشوده شد، چه دست‌ها بسته شد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پس از تو روزمان سیاه است، جهان بی‌تو بی‌پناه است زمان زمانۀ دروغ و، زمین لبالب از گناه است جهان بسوزد، که شد شکسته حرمت تو از این مصیبت، چرا نمیرد امت تو گرچه مکدر نشود آینۀ پاک تو قسم که جان در نبرَد دشمن هتاک تو شاعر:
نوحه؛ شهر غربت.mp3
1.74M
علیه‌السلام 🔹روحی لک الفداء🔹 مقدمت تا دو چشم ترم شد با نگاهت دلم محترم شد سینه‌ام با حضورت حرم شد نامۀ عشق تو خط خون دارد نام شیرینت شور جنون دارد داغت از غم‌ها آزادم کرد سیل اشک تو آبادم کرد «یا حسین روحی لک الفداء» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تا عطش همنشین گلو شد با ضریحت دلم روبه‌رو شد کاسۀ خشک چشمم سبو شد با خیال تو روز و شبم سر شد دل سنگ من با تو کبوتر شد نامت آغاز و پایان من درد عشقت شد درمان من «یا حسین روحی لک الفداء» شاعر: .
نوحه؛ شهر غربت.mp3
1.74M
علیه‌السلام 🔹شهر غربت🔹 غم شده تکیه‌گاهم در این شهر بی‌کسی شد سپاهم در این شهر سایه‌ام شد پناهم در این شهر شده خالی از غیرت و دین کوفه خون دل‌ها خورد علی از این کوفه در شهر غربت سرگردانم تا آخر با مولا می‌مانم «یا حسین روحی لک الفداء» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ماه من کوفه عاشق ندارد رنگی از عهد سابق ندارد جز فریبِ منافق ندارد سر من باشد نذر سرت مولا دلم آشوب است از سفرت مولا می‌بارم با اشک چشمانت یا حسین جانم به قربانت «یا حسین روحی لک الفداء» شاعر: .
نوحه؛ شهر غربت.mp3
1.74M
علیه‌السلام 🔹مرد شهادت🔹 آمد از خیمه گویا حسن بود این دلاور سراپا حسن بود بر لب تشنه‌اش یا حسن بود چه شتابان است او چه سبک‌بار است بی‌زره بودن شیوۀ کرار است در چشمانش شوق پرواز است بند نعلینش حتی باز است «مجتبای کربلا، قاسم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آمده مثل بابا ببخشد عمر خود را به مولا ببخشد خون خود را به صحرا ببخشد کشتۀ سنگ آن آینه‌قامت شد نوجوان بود و مرد شهادت شد از خون رنگین شد گیسوی او کربلا پر شد از بوی او «مجتبای کربلا، قاسم» شاعر: مشابه سبک فوق خوانده میشود
نوحه؛ مدیون لطف تو ایران ما.mp3
3.93M
علیه‌السلام 🔹مدیون لطف تو ایران ما🔹 آسمان تشنۀ نجوایت کنج زندان شده دنیایت اشک چشمت شده تسکینت گشته سجاده‌ات مأوایت چشمت روشنی بر عالم بخشید فِی قَعر سُجون، نورت می‌تابید از محنت سوخت، جسم و جانت افطار تو شد اشک چشمانت ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ توبه بر لب نگهبان برگشت کافر آمد مسلمان برگشت از شکوهت زن رقاصه از حضور تو گریان برگشت عطر تو نماند در زندان محصور کی گم می‌شود در تاریکی نور زنجیر غم، دستت را بست بال پرواز تو اما باز است ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ بر سرم سایۀ دستانت در دلم چشمۀ احسانت باب حاجات عالم! باشد، جان من نذر فرزندانت شد میعاد این دل‌های مشتاق مشهد، کاظمین، قم، شاهِچراغ بر دست تو، چشمان ما مدیون لطف تو ایران ما شاعر: ✍ نغمه‌پرداز: 🎼 .
نوحه؛ چشمۀ نور.mp3
1.11M
🔹چشمۀ نور🔹 چشمۀ خیر و برکتی، بر همه عالم حجتی با یتیمان هم‌سفره‌ای، با ملائک هم‌صحبتی دو چشمم به شوق تو کوثر شد لبم با ثنایت معطر شد دلم تا حریمت کبوتر شد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بر پیمبر هم مادری، قوّتِ قلب حیدری علت خلقِ عالمی، چشمۀ نوری، کوثری ندارم غمی در دلم دیگر که حس می‌شود سایه‌ات بر سر تو را تا صدا می‌زنم مادر ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سوزد از آهت سینه‌ها، جان‌نثارت آیینه‌ها چادرت دارد وصله‌ها، دست تو دارد پینه‌ها مشامم پر از عطر نانِ توست تمام دو عالم از آنِ توست خدا حافظ شیعیانِ توست «یا زهرا، یا زهرا» شاعر: نغمه‌پرداز: 🌐
نوحه؛ مادر خوبی‌ها.mp3
1.03M
🔹کوثرِ طاها🔹 بی‌کرانه‌ترین دریایی، چشمۀ کوثری، طوبایی بضعةالمصطفی یا زهرا، تو همه هستی مولایی با لبخند تو خندیده بابا رنجیدی اگر رنجیده بابا در آسمان مأوا داری روی چشمان مولا جا داری ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ روح و ریحان طاها زهرا،‌ ذکر اعجاز او یا زهرا قوّت قلب زهرا حیدر، همدم جان مولا زهرا قُوت غالبت شد نان و نمک گشته نام تو تسبیح فلک دارد پینه دستان تو جان عالم شود قربان تو ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با علی هم‌زبانی کردی، پای او جان‌فشانی کردی از همه بی‌وفایی دیدی، با همه مهربانی کردی از داغ غمت آتش می‌گیرم از عمر کمت آتش می‌گیرم ای گل چه زود پرپر گشتی تنها دور سر حیدر گشتی «یا فاطمه، یا فاطمه» شاعر: نغمه‌پرداز: 🌐
زمینه؛ هادی النقی.mp3
2.6M
علیه‌السلام 🔹هادی النقی🔹 هادی النقی اسمت ذکر روی لب ما بزم روضه‌ت سُرَّ مَن رَأی فدای غمت هادی النقی مثل دریاست جود و کرمت غربت پیداست توی حرمت فدای غمت تو نوری و من در بند شبم عادتُکُم الاحسان به لبم شفا رو از تو می‌خوام دلمو تا صحنت می‌رسونم اونجا زیارت‌نامه می‌خونم خدا رو از تو می‌خوام «یا هادی النقی مدد» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هادی النقی تیر غم به دل تو نشست سنگ غربت پرتو شکست فدای غمت هادی النقی بی‌تاب از این غصه و غمی دل‌خون از این همه ماتمی فدای غمت سامرا برات زندون عذاب دوباره امام و بزم شراب دوباره زخم زبون دوباره عطش از آتش زهر دوباره سکوت مردم شهر دوباره فصل خزون «یا هادی النقی مدد» شاعر: نغمه‌پرداز:
سرود؛ اشفعی لنا.mp3
1.39M
علیهاالسلام 🔹اشفعی لنا🔹 عطر بهاری شده تو سینه جاری از قدمت شد دلم آیینه‌کاری مست نسیمت مجاور حریمت روزی ما رو داده دست کریمت همه نفسام نثار تو دل منه هم‌جوار تو حرم توئه بهشت من آرومه دلم کنار تو صبح صحنت معطره لبریز از بوی مادره ضریحت التیام زخم شیعه‌هاست دل بی تو روشنی نداشت قم بی تو مأمنی نداشت پناه زائرت خود امام رضاست «یا معصومه یا فاطمه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شد دلم آباد تا به پای تو افتاد صحن و سراته پر از عطر گوهرشاد حال دعامو برات کربلامو از تو می‌گیرم همه نداشته‌هامو شادی دل امام رضا اسم تو رو می‌زنم صدا با دل شکسته اومدم یا فاطمه اِشفعی لنا قم از تو آبرو گرفت دل با تو رنگ و بو گرفت به هیچ‌کی رو نمی‌زنم به غیر تو هم دریای کرامتی هم معنای محبتی همیشه با منه دعای خیر تو «یا معصومه یا فاطمه» شاعر: نغمه‌پرداز: 🌐