.
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
چه خوب آموختی تحت لوای مادرت باشی
تمام عمر زیر سایهی تاج سرت باشی
صدف باشی و بی اندازه فکر گوهرت باشی
خودت میخواستی تحتالشعاع خواهرت باشی
نوشتی در کتاب فاطمیون خط به خط زینب
قدم برداشتی گفتی فقط زینب، فقط زینب
مدینه ازحسن هم یک نفر مظلومتر دارد
همان خواهر که از حال دل خواهر خبر دارد
فدای امکلثومی که فرمان از پدر دارد
که جای خویش زینب را همیشه در نظر دارد
برای یاری زهرا، دو دم را مرتضی آورد
علی میخواست تا زینب دوتا باشد، تو را آورد
قسم بر غربت تاریخ؛ این ترفند ممکن نیست
دروغ محضشان کافیست؛ این پیوند ممکن نیست
علی باشد به این وصلت رضایتمند؟ ممکن نیست
به تیغ خشمگین مرتضی سوگند؛ ممکن نیست
فلانی را بگو شهر نبی دروازهای دارد
نمیداند مگر که هرکسی اندازهای دارد
دراین مکتب که حفظ شأن کعبه میشود لازم
تویی کعبه، که گرد تو جوانان بنیهاشم
برادرزادههایت از ادب پیش تو چون خادم
حجابت قامت اکبر، رکابت زانوی قاسم
چنان عباس، جانت از وفاداری لبالب بود
که بعد از کربلا کارت علمداری زینب بود
شنیدم ساربان نامهربانی کرده با سرها
سوار ناقه خواهرها، سوار نی برادرها
چهل منزل شدی سنگ صبور داغ مادرها
چهل منزل کشیدی خار از پای کبوترها
گَمانم خوب فهمیدی پریشانی زینب را
که بستی باسکینه زخم پیشانی زینب را
بمیرم، در شلوغیهای شام آنچه نباید، شد
خودت دیدی که راه کاروان یک مرتبه سد شد
همینجا بود که حال عروس مادرت بد شد
نه....از دروازهی ساعات باید زودتر رد شد
رباب آنجا که دائم آه حسرت میکشد اینجاست
و جایی که ابوفاضل خجالت میکشد اینجاست
شاعر: #مجید_تال✍
#حضرت_ام_کلثوم
#وفات_حضرت_ام_کلثوم
.
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
در علم و فضيلت و ادب دريايي
در عصمت و صبر و علم بیهمتايی
سجادهی تو شميم کوثر دارد
تو آينهی حقيقی زهرايی
اي روح زلال! نور کوثر داری
تو عطر گل ياس پيمبر داری
در حجب و حيا آينهی فاطمهای
در وقت خطابه شور حيدر داری
ای پشت و پناه قافله، چون زينب
همراز نماز نافله، چون زينب
در شام نيفتادهای از پا، بانو
يکلحظه در اين مقابله چون زينب
هر چند که بي صبر و قراری بانو
هر چند غريب و داغداری بانو
در کوفهی بی کسی و شام غربت
چون کوه وقار استواری بانو
در روز دهم چو شمع افروختهای
در آتش بیکسی و غم سوختهای
تا سرحد جان حمايت از مولا را
از مادر خود فاطمه آموختهای
از ديده اگرچه خونِ دل افشاندی
آن روز تمام کوفه را لرزاندی
ای دخت علي، هيمنهی کوفیها
میريخت به هر خطابه که میخواندی
آن روز رسيده بود جانت بر لب
میسوخت تمام پيکر تو در تب
پروانه صفت گرم طواف عشقی
ذکر لب خستهی تو: زينب زينب
✍️ #یوسف_رحیمی
مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■کانال ایتا
┏━━☘️🌺☘️━━┓
https://eitaa.com/madahanpirbakran
┗━━☘️🌺☘️━━┛
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
چه خوب آموختی تحت لوای مادرت باشی
تمام عمر زیر سایۀ تاج سرت باشی
صدف باشی و بیاندازه فکر گوهرت باشی
خودت میخواستی تحتالشعاع خواهرت باشی
نوشتی در کتاب فاطمیون خط به خط زینب
قدم برداشتی گفتی فقط زینب فقط زینب
مدینه از حسن هم یک نفر مظلومتر دارد
همان خواهر که از حال دل خواهر خبر دارد
فدای ام کلثومی که فرمان از پدر دارد
که جای خویش زینب را همیشه در نظر دارد
برای یاری زهرا، دو دم را مرتضی آورد
علی میخواست تا زینب دوتا باشد، تو را آورد
قسم بر غربت تاریخ؛ این ترفند ممکن نیست
دروغ محضشان کافیست؛ این پیوند ممکن نیست
علی باشد به این وصلت رضایتمند؟ ممکن نیست
به تیغ خشمگین مرتضی سوگند؛ ممکن نیست
فلانی را بگو شهر نبی دروازهای دارد
نمیداند مگر که هر کسی اندازهای دارد
در این مکتب که حفظ شأن کعبه میشود لازم
تویی کعبه، که گرد تو جوانان بنیهاشم
برادرزادههایت از ادب پیش تو چون خادم
حجابت قامت اکبر، رکابت زانوی قاسم
چنان عباس، جانت از وفاداری لبالب بود
که بعد از کربلا کارت علمداری زینب بود
شنیدم ساربان نامهربانی کرده با سرها
سوار ناقه خواهرها، به روی نی برادرها
چهل منزل شدی سنگ صبور داغ مادرها
چهل منزل کشیدی خار از پای کبوترها
گمانم خوب فهمیدی پریشانی زینب را
که بستی با سکینه زخم پیشانی زینب را
✍️ #مجید_تال
مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■کانال ایتا
┏━━☘️🌺☘️━━┓
https://eitaa.com/madahanpirbakran
┗━━☘️🌺☘️━━┛
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
منم تشنه، تویی باران، منم قطره، تویی دریا
منم پایینتر از پایین، تویی بالاتر از بالا
تویی فرزند ختم الأنبیا، فرزند خیر الناس
تویی فرزند خیر الأوصیا، فرزند اعطینا
ببخش از این که عمری چشمهای بی فروغ من
نمیدیدند نورت را کنار زینب کبری
دم از تو میزند "وَالْفَجْر" هر صبحی که میآید
قسم به چادرت، به لیلة القدرت، إِذَا يَغْشى
تو با تیغ کلامت کفر دشمن را در آوردی
شبیه خواهرت زینب، شبیه مادرت زهرا
مقامت مثل قبر مادرت پنهانتر از پنهان
ولی نور تو پشت ابر هم پیداتر از پیدا
بلاغت، میچکد از خطبههایت واژه در واژه
فصاحت، ذوالفقاری در بیانت محکم و شیوا
چه میبیند؟ همان "حیدر"، به وقت خشم تو، طوفان
چه میبیند؟ همان "زهرا"، به وقت خطبهات، دریا
بخوان بین رجزهایت "علیٌ حُبُّه جُنَّه
قَسیمٌ النّارِ وَ الجَنّه وَصیُّ المُصطفی حَقّا"
"امامُ الاِنسِ و الجِنَّه" که تا دشمن بفهمد تو
علی هستی؛ علی هستی؛ علیِ عالی اعلا
نرنج از تهمت اغیار، عروس جعفر طیّار
که بی رحم است این تاریخِ پُر تحریف و بی مبنا
چنان از اشک تو بارانی است این جاده میترسم
که بعد از رفتنت دیگر بماند ناقه در گِلها
من از اندوه میگویم، من از اندوه میخوانم
و میدانم نمیدانم از اندوهت کمی حتی
اگر چه بغض داری، اشک داری، غصهها داری
ولی در چشم تو زیباست تقدیر خدا، زیبا
به کوه طور برگشتی، عصای صبر در دستت
چهل مغرب گذشت از روز عاشورا، "وَ وٰاعَدْنٰا"
تو بعد از کربلا سمت مدینه آمدی یک شب
چه باید گفت آن شب را، به غیر از لیلة الأسراء؟
سرودی و همه با گریه و ناله به همراهت
چنین گفتی (وَ اَخبِر جَدَّنا اَنّا اُسِرنا) را*
اگر شعر آن چه تو فرمودهای باشد، نمیدانم
چه میگوییم پس ما شاعران از روز عاشورا
✍️ #رضا_خورشیدی_فرد
*نقل شده که حضرت ام کلثوم (س) پس از بازگشت از سفر شام و در بدو ورود به مدینه، زمانی که شهر پیامبر (ص) از دور پدیدار شد، با حزن و اندوه بسیار، شهر مدینة النبی را با شعری خطاب قرار دادند و در یکی از ابیات، چنین فرمودند:
وَ اَخبِر جَدَّنا اَنّا اُسِرنا
وَبَعدَ الأسر _يا جَدّا_ سبينا
به جدمان خبر بده که ما اسیر شدیم و پس از اسارت، _ای جد بزرگوار ما_ به انواع مصائب اسارت مبتلا شدیم.
📚بحارالأنوار، ج ۴۵، ص ١٩٧
مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■کانال ایتا
┏━━☘️🌺☘️━━┓
https://eitaa.com/madahanpirbakran
┗━━☘️🌺☘️━━┛