.
#زمینه
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
#سربند_مهدوی
نوشته روی پرچمِ ابی عبدالله
(عجّل علی ظهورک یا فرجَ الله)
چشم انتظار توست ؛ مظلوم عاشورا
مولایَ یا مولا ؛ آقا بیا آقا
مولایَ یا مولا ؛ آقا بیا آقا
#حضرت_رقیه_زمینه
سرزده اومدی چرا دورت بگردم
بابا بخش که موهامو شونه نکردم
باور نمی کردم - باسر بیای بابا
بین طبق پیش - دختر بیای بابا
بابا حسین جانم
......
معلومه از حنجر تو ماه منیرم
که بد بریدن سرتو برات بمیرم
چشمات پر از خونه - رگهات پر از خونه
بابا کجا بودی - لبهات پراز خونه
بابا حسین جانم
......
موهای عمه شد سفید یادم نمیره
خیلی سرم بلا کشید یادم نمیره
روزی هزار دفعه - زخمش نمک می خورد
رقیه گم می شد - عمه کتک می خورد
بابا حسین جانم
......
یه حرفی مونده تودلم برام سواله
کی میزنه لگد به دختر سه ساله
دستم به دیواره - چشمام نمی بینه
کی میدونه این زجر - دستش چه سنگینه
بابا حسین جانم
#عبدالحسین ✍
.👇
.
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه_زمینه
بعد چهل منزل جدایی امشب
جان رقیه از سفر میاید
امشب شب آخر عمر منه
امشب یقین دارم پدر میاید
بهش نگین رنج سفربُردم دلش میسوزه بابام
بهش نگین چقدکتک خوردم دلش میسوزه بابام
وقتی رسید بابای محبوبِ رقیه
هرچی که گفت فقط بگین خوبه رقیه
بابا....حسین جان ، بابا....حسین جان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امشب سر بریده سر می زند
به دختران خسته و حزینه
معجرم و یه جور برام ببندین
بابام سر و صورتم و نبینه
بهش نگین چادر من پاره س دلش میسوزه بابام
بهش نگین گوشام بی گوشواره س دلش ....
پوشیه میزنم روی زرد و نبینه
که جای دست زجر نامرد و نبینه
بابا....حسین جان ، بابا....حسین جان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه جور باهاش صحبت کنید که بابا
حس نکنه خسته ز رنج و دردیم
اشکاتون و پاک کنید بچه ها
دوست ندارم بفهمه گریه کردیم
بهش نگین از ناقه افتادم دلش میسوزه بابام
نگین که گفتن خارجی زادهم دلش میسوزه بابام
دل نگرانیّ رقیه فقط اینه
چه کار کنم قدّ خمیده رو نبینه
بابا....حسین جان ، بابا....حسین جان
#محمدعلی_قاسمی_خادم
#حضرت_رقیه #زمینه
👇
.
#زمینه
#حضرت_رقیه_زمینه
چقدر بدون تو ترسیدم بابا
خرابه سرده و لرزیدم بابا
هر چی چشامو می بستم توو خواب
حرمله رو باز می دیدم بابا
رو نیزه بودی
منم کتک میخوردم
رو نیزه بودی
اسمتو که می بردم
رو نیزه بودی
سنان که می آزردم
حالا با سر پیش منی بابا
من الذی أیتمنی بابا
بند دوم:
رمق نداره دیگه زانوم بابا
کبوده صورتم و پهلوم بابا
شبیه مادرته می بینی که
شکستگیِ رویِ ابروم بابا
عمو نبود که
ببینه دنیام سوخته
عمو نبود که
معجر زیبام سوخته
عمو نبود که
ببینه موهام سوخته
حالا با سر پیش منی بابا
من الذی أیتمنی بابا
بند سوم:
سپر برام می شد هربار عمه
چه طعنه ها شنید از اغیار عمه
خدا میدونه چقدر فکر ما بود
میون ولوله ی بازار عمه
بزم حرام و
کعب نی و دندانت
بزم حرام و
درد و غم طفلانت
بزم حرام و
غصه ی توو چشمانت
حالا با سر پیش منی بابا
من الذی أیتمنی بابا
#علی_علی_بیگی✍
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
👇
.
#زمینه
#حضرت_رقیه_زمینه
شنیدم از توو تشت صداتو
آتیش زدی دل باباتو
دیگه غصه نخور عزیزم
میرم امشب از اینجا با تو
خرابه که جای تو نیست ، بریم از اینجا دخترم
توی بهشت منتظرت ، نشسته زهرا مادرم
رقیه جان رقیه جان.....
شنیدم توی دشت صداتو
آتیش زدی دل باباتو
سرت درد میکنه مثه من
کی از پشت کشیده موهاتو
از روی نی دیدم تو رو ، زجر حرومی بد می زد
مادرم و صدا زدی ، وقتی تو رو لگد می زد
رقیه جان رقیه جان.....
شنیدم توو کوفه صداتو
آتیش زدی دل باباتو
میسوختم روی نیزه وقتی
با سنگ میزدن عمه هاتو
از بغض توو نگاه تو ، هنوز دارم آه میکشم
سنگا اجازه نمیداد ، که با تو همکلام بشم
رقیه جان رقیه جان.....
شنیدم توی شام صداتو
آتیش زدی دل باباتو
تا چوب خیزران بالا رفت
گرفت زینب جلو چشاتو
قد میکشیدی ببینی ، چوبشو کجا میزنه
به عمه میگفتی داره ، رو لب بابا میزنه
رقیه جان رقیه جان.....
شنیدم همه جا صداتو
آتیش زدی دل باباتو
حلال کن منو دست ندارم
درآرم خارای توو پاتو
شونه های عمو میشه ، دیگه از امشب جای تو
بریم از اینجا میزارم ، مرهم رو زخم پای تو
رقیه جان رقیه جان.....
#علی_سلطانی ✍
#پنجم_صفر
#شب_سوم_محرم
👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زمینه_حضرت_رقیه (س)
محرم ۱۴٠۳
حرمله می زد
دستمو می کشید و توو قافله می زد
خسته نمی شد و سر حوصله می زد
منو با پاهای پر از آبله می زد
از بس که زده لبی نمونده
دندونی برام نمونده بابا
حالا اومدی که تار می بینم
سویی به چشام نمونده بابا
نمی دونی چقد از این حرمله، من دلم پره
حرفامو به عمو ابالفضل نگو، غصه می خوره
یا ابتا، من الذی، ایتمنی
قدم خمیده
سه ساله ای شبیه من کسی ندیده
بس که گرسنمه بابا رنگم پریده
ببین که دونه دونه ی موهام سفیده
از بس که برا تو گریه گردم
چشمام دیگه وا نمیشه بابا
این زخما امونمو بریده
این پا دیگه پا نمیشه بابا
دختر اگه بمیره هم از باباش، دل نمی بره
حرفامو به عمو ابالفضل نگو، غصه می خوره
یا ابتا، من الذی، ایتمنی
سرم شکسته
عمو که رفته حرمت حرم شکسته
افتادم از روو ناقه و پرم شکسته
پهلووی من شبیه مادرم شکسته
روو دستای من جای طنابه
چند روز ما رو بردن تووی زندون
این لکنت ازون شبی شروع شد
که گم شده بودم توو بیابون
تاریکی شب و منِ خسته و، ترس و دلهره
حرفامو به عمو ابالفضل نگو، غصه می خوره
یا ابتا، من الذی، ایتمنی
#وحید_محمدی ✍
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه_زمینه
#حضرت_رقیه
#زمینه
.
#زمزمه
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه_زمینه
#حضرت_رقیه_زمزمه
منو از تو جدا کرده
ای خدا مرگش بده خولی عجب شری به پا کرده
تا خودش خسته شده واسه کتک شمر رو صدا کرده
بابا جونم
منو راحت نمیذاره / همش میگه با فریاد / چرا پیشت نمیاد/ اگه بابات دوست داره
منو راحت نمیذاره/ امون از تازیونهاش/ اینم بابا نشونش/ ببین بازوم ورم داره
بابا جونم
____
یه شب راحت نخوابیدم
این شبا تا صبح از درد لگدهاشون مینالیدم
لحظهای بابا اگه خوابم میبرد خوابت رو میدیدم
تو خوابم داداش اکبر بود / تو بودی و رباب انگار/ تو چشماش اشک شوق بود و/ رو دستاش علی اصغر بود
تو خوابم داداش اکبر بود /ولی با ضربههای شمر / پریدم از خواب و گفتم / اگه میمردی بهتر بود
باباجونم
#رضا_شریفی ✍
#شب_سوم_محرم
.👇
.
#زمینه
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه_زمینه
سرت رو بالش خاک خرابه
حقیقت داره بابا یاسرابه؟
حالا که اومدی بخون لالایی
که شایددخترت یه کم بخوابه
نمی دونی چقدرخستم
می دونم باورش سخته برات
من دخترت هستم
نمی دونی چقدرخستم
ازاون شب که زمین خوردم چقدر
درد میکنه دستم
خرابمو،روشن کردی بابا
می دونستم،برمیگردی بابا
یه دنیاحرفای نگفته دارم
ولی تمومشوکنارمیزارم
نمی دونی چقدردلم میخوادکه
دوباره سرمو روپات بزارم
نمی دونی کجارفتم
خبر داری میون مجلس
نامحرما رفتم
نمی دونی کجا رفتم
توی بازار شام و کوفه از
کرببلا رفتم
خبرداری،تا اسمتو میبردم
فقط بابا،سیلی محکم خوردم
#مهدی_کامیاب ✍
#شب_سوم_محرم
.👇
.
#شور
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه_شور
#حضرت_رقیه_زمینه
اومدی روشنی شبهای رقیه بابای رقیه
سر بریدته رو دستای رقیه بابای رقیه
تو کوچه ها دیدم تو سنگ کین خوردی
از صورتت پیداس خیلی زمین خوردی
بابا حسین جانم
بابا میدونی که کبوده بدن من مجروح تنِ من
تفریحشون شده شب و روز زدن من مجروح تنِ من
دردایی که دارم عمرم رو کم کرده
من هم مثه زهرا بازوم ورم کرده
بابا حسین جانم
قاتل تو خیلی تو صحرا کتکم زد بابا ، کتکم زد
تو بغل رباب حتی کتکم زد بابا، کتکم زد
بابا نمیدونم چی بوده تقصیرم
بسکه لگد خوردم از زندگی سیرم
بابا حسین جانم
با "کعبِ نی" زدن به بازوی رقیه پهلوی رقیه۲
ببین آتیش چه کرده با موی رقیه با موی رقیه۲
پاره شده گوشم چشمام نمیبینه
ضجرو نمیبخشم دستاش چه سنگینه
بابا حسین جانم
#عبدالزهرا ✍
#شب_سوم_محرم
.👇
1723123838719_-2147483648_-212515.ogg
1.97M
#زمینه
#پنجم_صفر
شهادت حضرت رقیه(س)
خوش اومدی بابا
صفا آوردی به خرابه
یتیم نوازی کن
می دونی که چقدر ثوابه
یه نذری کردم که
نبینی دستام توو طنابه
قدم گذاشتی رو چشای تارم
چی جوری اومدی که پا نداری!
عمه که گفت میای، همه ش می گفتم
شاید داداش علی رو هم بیاری
بابا بابا بابا
پرت کو، سرت کو
بگو ببینم علی اکبرت کو
رباب چش به راهه اصغرت کو
سرت کو، پرت کو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شونه ندارم حیف
موهات پریشونه عزیزم
خسته شدم دیگه
منو ببر خونه عزیزم
حال دل ما رو
کسی نمی دونه عزیزم
خبر که داری دخترای شامی
بابا حسابی خندیدن به دردم
حیف که دیگه مو ندارم و الا
موهامو فرش راه تو می کردم
بابا بابا بابا
حرم سوخت، پرم سوخت
شبیه مادرت، موی سرم سوخت
توو آتیش خیمه ها معجرم سوخت
پرم سوخت، حرم سوخت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ببر منو بابا
یه جا که حرمله نباشه
یه جا که حرفی از
پای پر آبله نباشه
الهی که دیگه
بین ما فاصله نباشه
من که توو این عمر سه ساله هرگز
جایی بدون تو پدر نرفتم
یه عمری من توو بغل تو بودم
حالا سرت رو توو بغل گرفتم
بابا بابا بابا
بریدم، خمیدم
تو شام و کوفه بسکه غصه دیدم
نمی دونی چه حرفایی شنیدم
خمیدم، بریدم
#وحید_محمدی ✍
۱۸ مرداد ۱۴٠۳
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه_زمینه