eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
13.5هزار ویدیو
1.2هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. السلام علیک یا زوجة‌الحسیــن 💔 ۲۱ رجب، وفات حضرت سلام‌الله‌علیها .. السلام علیک یا اُمّ باب الحوائج یا رباب علیهاالسلام بانوی قد خمیده ز هجر پسر رباب از داغ روی داغ شکسته کمر رباب آخر میان روضه ی سردار بی کفن در زیر آفتاب شدی محتضر رباب از خاطرت نرفته برون یاس تشنه ات پرپر شده ز نیزه ی تیر سه پَر رباب تنها حسین بود و گلت در میان خار گویی گلوی اصغر تو شد سپر رباب زخم اُذُن اِلَی الْاُذُن ِ کام اصغرت بر ریشه ی درخت تو شد چون تبر رباب در راه شام، لحظه به لحظه دلت شکست با حرمله چگونه شدی هم سفر رباب بوده قرار دیده ی تو رأس اصغرت گرچه به هر نگاه شدی خون جگر رباب لب های زخم اصغر تو روی نیزه ها هر روز وشب به قلب تو می زد شرر رباب در روز ،سایه بان سرت بوده رأس او شب هم برای دیده ی تو چون قمر رباب از بس نگاه تو به سر ِ نیزه بوده است پایت شده ست زخمی ِسنگ گذر رباب پایین نمی رود ز گلوی تو آب خوش هستی تو از لبان علی تشنه تر رباب باید نوشت علت مرگ تو را به حق بزم شراب وچوب و جسارت به سر رباب یا که تورا شهیده ی عصر دهم نوشت گویا شدی شهیده ی داغ پسر رباب ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) . در کربلا هنوز زنی گریه میکند زینب کُش است ناله‌ی محزونِ این رباب🖤 .
😭 السلام علیک یا علیهاالسلام نیزه سوار کوچک این کاروان علی بنگر که پای نیزه منم نیمه جان علی بودی تو نور چشم تمام مخدرات حالا برای ما شده ای سایه بان علی تا که شبیه من نشوی زخمی از غلاف بالای نیزه های عدویت بمان علی تا که نیفتی از سر نی دیده ام به توست گرچه برای دیده نمانده توان علی آسوده روی نیزه بخواب و نبین شدم شب تا سحر برای تو مویه کنان علی تدفین شدی که حنجر پاره شود نهان حالا شده ست از چه به نیزه عیان علی در پای نیزه نوحه گرم جای تسلیت بنگر جوابشان شده زخم زبان علی می خواستم عصای دم پیری ام شوی رفتی و شد ز داغ تو قدّم کمان علی آغاز شد زمان زمین گیری رباب وقتی که رفت خون تو تا آسمان علی یک تن نگفت حرمله این طفل نیمه جان لازم نداشت زحمت تیر و کمان علی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
از زبان حضرت علیهاالسلام تو روی نیزه و سبب اشک قافله من پای نیزه و وسط ساز و هلهله تو روی نی اسیر هزاران تمسخر و من هم اسیر زخم زبان های حرمله نیزه سوار هستی و من هم سوار بر یک ناقه ی برهنه و سر رفته حوصله هستی همیشه رو به روی دیدگان من از نیزه دار ِ رأس تو دارم همین گله از بس نگاه من به تو و روی نیزه بود از خار و سنگ خورده کف پام آبله اصغر نیفتی از سر نیزه که دشمنت با نیزه ات مقابل من کرده هروله خواهم که لطمه ای بزنم پای داغ تو شد مانع از ادای عزای تو سلسله آن روز یک سه شعبه و امروز نیزه ای انداخت بین پیکر و رأس تو فاصله ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. . متن حضرت رباب سلام الله علیها بند🌹 حفظ حجاب؛ رباب بانوی آب؛ رباب عروس خونه ی ابوتراب؛ رباب عالیجناب؛ رباب همچو سحاب؛ رباب همسر با صلابت ارباب؛ رباب مه و مهتاب؛ رباب دُرّ نایاب؛ رباب سلام من رو بده تو جواب؛ رباب بی بی جانم... لوح مدح شما، روی طاق جنان، بی بی بغض دشمن تو، در دلم جاودان، بی بی پای تو میمونم، توی هر دو جهان، بی بی دل را بنام نامیه بانو رباب زدم از باده ی محبّت تو بی حساب زدم قلّاده ای بزن به روی گردنم که من کلب الربابو بر دل پُر التهاب زدم 📿 سیدتی یا رباب 📿 بند🌹🌹 دل و دلبر؛ رباب عشق نوکر؛ رباب به فدای تو جون و تن و سر؛ رباب نور بصر؛ رباب فوق بشر؛ رباب تو هوات میزنم عمریه پر؛ رباب ام الاصغر؛ رباب شیعه پرور؛ رباب ذکر لبامی تا روز محشر؛ رباب بی بی جانم... سایه ی چادرت، باشه روی سرم، بی بی فخر من اینه که، واسه تو نوکرم، بی بی دم به دم میخونم، که تویی مادرم، بی بی دل رو گره زدم به نخ معجره شما تو صاحب منی وَ منم عبد روسیا کوری چشم حرمله، بعد از حسین تو شهزاده اصغرت شده ارباب نوکرا 📿 سیدتی یا رباب 📿 «التماس دعای خیر» 🖋🎼شاعرین: .👇
. . متن حضرت رباب سلام الله علیها بند🌹 حفظ حجاب؛ رباب بانوی آب؛ رباب عروس خونه ی ابوتراب؛ رباب عالیجناب؛ رباب همچو سحاب؛ رباب همسر با صلابت ارباب؛ رباب مه و مهتاب؛ رباب دُرّ نایاب؛ رباب سلام من رو بده تو جواب؛ رباب بی بی جانم... لوح مدح شما، روی طاق جنان، بی بی بغض دشمن تو، در دلم جاودان، بی بی پای تو میمونم، توی هر دو جهان، بی بی دل را بنام نامیه بانو رباب زدم از باده ی محبّت تو بی حساب زدم قلّاده ای بزن به روی گردنم که من کلب الربابو بر دل پُر التهاب زدم 📿 سیدتی یا رباب 📿 بند🌹🌹 دل و دلبر؛ رباب عشق نوکر؛ رباب به فدای تو جون و تن و سر؛ رباب نور بصر؛ رباب فوق بشر؛ رباب تو هوات میزنم عمریه پر؛ رباب ام الاصغر؛ رباب شیعه پرور؛ رباب ذکر لبامی تا روز محشر؛ رباب بی بی جانم... سایه ی چادرت، باشه روی سرم، بی بی فخر من اینه که، واسه تو نوکرم، بی بی دم به دم میخونم، که تویی مادرم، بی بی دل رو گره زدم به نخ معجره شما تو صاحب منی وَ منم عبد روسیا کوری چشم حرمله، بعد از حسین تو شهزاده اصغرت شده ارباب نوکرا 📿 سیدتی یا رباب 📿 «التماس دعای خیر» 🖋🎼شاعرین: .👇
كم كم براي دلت روضه اي بخوان ... دارند براي گل پسرت نقشه ميكشند 🏴 🌱ʝøɪɴ ↯ @madahkhonah
. از زبان حضرت علیهاالسلام تو روی نیزه و سبب اشک قافله من پای نیزه و وسط ساز و هلهله تو روی نی اسیر هزاران تمسخر و من هم اسیر زخم زبان های حرمله نیزه سوار هستی و من هم سوار بر یک ناقه ی برهنه و سر رفته حوصله هستی همیشه رو به روی دیدگان من از نیزه دار ِ رأس تو دارم همین گله از بس نگاه من به تو و روی نیزه بود از خار و سنگ خورده کف پام آبله اصغر نیفتی از سر نیزه که دشمنت با نیزه ات مقابل من کرده هروله خواهم که لطمه ای بزنم پای داغ تو شد مانع ادای عزای تو سلسله آن روز یک سه شعبه و امروز نیزه ای انداخت بین پیکر و رأس تو فاصله ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) پ.ن: براساس روایتی ضعیف ، راس علی اصغر ع هم بر نیزه زده شد. .
. از زبان حضرت علیهاالسلام تو روی نیزه و سبب اشک قافله من پای نیزه و وسط ساز و هلهله تو روی نی اسیر هزاران تمسخر و من هم اسیر زخم زبان های حرمله نیزه سوار هستی و من هم سوار بر یک ناقه ی برهنه و سر رفته حوصله هستی همیشه رو به روی دیدگان من از نیزه دار ِ رأس تو دارم همین گله از بس نگاه من به تو و روی نیزه بود از خار و سنگ خورده کف پام آبله اصغر نیفتی از سر نیزه که دشمنت با نیزه ات مقابل من کرده هروله خواهم که لطمه ای بزنم پای داغ تو شد مانع ادای عزای تو سلسله آن روز یک سه شعبه و امروز نیزه ای انداخت بین پیکر و رأس تو فاصله ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) پ.ن: براساس روایتی ضعیف ، راس علی اصغر ع هم بر نیزه زده شد. .
. السلام علیک یا رباب علیهاالسلام یک یا علی ِ اصغر ِ او زیر آفتاب شد رحمت ِهمیشگی ِگریه ی سحاب پیش طبیب حاذق دنیا نمی روم بیمارم و شفای مرا می دهد رباب ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) . السلام علیک یا علیهاالسلام در شأن او این بس که بوده مادر اصغر شد از کمالاتش عروس حضرت کوثر با یک نخ قنداقه ی شش ماهه اش فردا بر پا کند در روز محشر،محشری دیگر هر کس که لعن حرمله دارد به لب گردد در جنت المأوي' قرین جدّ او حیدر ✍ علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. به نفس حاج حسین سازور ●•┄༻↷◈↶༺┄•● "السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ،  اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ" هر کس که خاکِ تو نشد عزت ندارد بی روضه دنیا ذره ای لذت ندارد بیچاره آنکه حسرتِ تربت ندارد عُمرِ بدونِ نوکری برکت ندارد *اي حسين! جامونده هاي اربعين رو يه نگاهي كن...* نوکر پُر از حرف است اشکِ روضه هایش شیعه به قنبرهاش هست و فضه هایش دینِ خدا، دین نیست وقتی حوزه هایش قاضی و شاه آبادی و بهجت ندارد اسلام ما مدیون اسلام حسین است مرغ دلم عُمری ست در دام حسین است ذکر شب قبرم فقط نام حسین است نوکر میان قبر خود وحشت ندارد جامانده های کاروانِ کربلاییم دلتنگِ شبهای قشنگ نینواییم ما روز و شب دربدرِ این روضه هاییم دیوانگی روز و شب و ساعت ندارد یادش بخیر این روزها مَشایه بودیم با دوستانِ تو رفیقِ پایه بودیم بالاتر از این، با خودت همسایه بودیم امسال انگار این گدا قیمت ندارد آموختیم از لشکرِ در قِلَّتِ تو باشیم با هیهات منا الذلت تو تو رهبر ما هستی و ما ملت تو مثل تو آقا کشوری ملت ندارد این درد جز با گریه راهِ حل ندارد غم مرهمی جز خواندن مقتل ندارد پایِ رقیه طاقت تاول ندارد اما به غیر از دیدنت حاجت ندارد یادم می آید سمت تو لشکر کشیدند کاری ندارم هر چه دیدند و شنیدند اما خودم دیدم سرت را می بریدند داغی شبیه داغ تو وسعت ندارد مظاهر کثیری نژاد *حالا گريه كن ها گريه كنن، از زبانِ زينب سلام الله عليها ميخونم...* یادت که نرفته پَرِ من سالم بود هنگام وداع سَرِ من سالم بود تا رفتن تو پیکر من سالم بود هم چادر و هم معجر من سالم بود گودال که رفتی جگرم ریخت به هم در آتش خیمه ها سرم ریخت به هم در کوفه عقیله ات چه ها دید حسین یک شهر، نگاه بی حیا دید حسین هر کوچه که رفت آشنا دید حسین همسایه ی سابقم مرا دید حسین با خونِ سرم وضو گرفتم فهمید از اُمِ حبیبه رو گرفتم فهمید هرچند به اقتدار،گریان رفتم هر سمت که شد بی سرو سامان رفتم در شهرِ علی به کنج زندان رفتم با چرخشِ شلاقِ نگهبان رفتم خم بود سرم ولی دلیری کردم با رخت اسیریم امیری کردم از درد شدید جان به سر بودم من معطل به میان هرگذر بودم من زخمی هجومِ صد نفر بودم من آزرده ی قوم بد نظر بودم من یک ظهر به سوی مقصدی رفت حرم با سیلی و فحش بی حدی رفت حرم قصری که خودت هم آمدی رفت حرم دیدی چقدر جای بدی رفت حرم شد در دلت آشوب بمیرد زینب دندان تو و چوب بمیرد زینب از شام نگو نپرس اوقاتش را بهتر که تو نشنوی حکایاتش را دلشوره دروازه ي ساعاتش را باید برسی حسابِ الواتش را در پیشِ نگاه اشکبارِ تو زدند هر طورکه شد مرا کنار تو زدند.. سید پوریا هاشمی *عمه ي سادات، افتاد رويِ قبرِ ابي عبدالله، ديدن هي خاك بر ميداره به سر ميريزه، از اين خيلِ زن و بچه، دو تا خانوم كنار كشيدن، اولين كسي كه كنار رفت بود، يه نگاه كرد گفت: رباب كجاست؟ من رباب رو نمي بينم، ديدن صدايِ گريه اش از دور مياد، اومد ديد صورت رويِ خاك گذاشته، هي ميگه: علي لاي لاي...خانوم! همين جا بود ديدم دفنش كردن...يه خانوم هم سكينه، ديدن يه ظرف آبي رو برداشته، داره ميره علقمه، كنارِ قبرِ عباس..عموجانم!...* حتماً خبر داري مرا بازار بردن ما را ميانِ مجلسِ اغيار بردن.... حسين.... ــــــــــــــــــ 👇
. انّا لله و انّا الیه راجعون محمّد مختاری شاعر و ذاکر امام زمانی پر کشید جوان خوب و بامعرفت که عصر چهارشنبه در غرفه‌ی در حالی که چند ساعتی بود از سفر عتبات برگشته بود، ظهر دیروز یعنی پنج‌شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲شمسی به دیدار سیّدالشّهدا علیه‌السّلام برگشت. دو جلد کتاب استاد را در از محمل خرید. وقتی متوجّه شد، ۲۰۰ تومن شده، گفت از کارت، ۲۰۵ بکش. گفت عدد ابجد حضرت است. این بیت از اوست: یکی یکی همه رفتند و کم شدند از من تو رفته رفته به جای همه زیاد شدی ✍ .