eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
13.5هزار ویدیو
1.2هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. مناسب جنازه و تدفین همسفرم نرو، تاج سرم نرو شکسته بی تو باز، بال و پرم نرو ای هم زبون نرو، هم آشیون نرو خمیده از غمت ، شد کمرم نرو، همسفرم نرو..... مگه بنا نبود، باشی کنار من رفتی به زیر خاک ، دارو ندار من مگه بنا نبود، نشی ازم جدا ببین چی اومده، به روزگار من خدا حافظ خداحافظ خداحافظ عزیزم غم بی کسی رو ،از تو چشام بخون رحمی بکن به این ، غریب نیمه جون حالا که پیکرت ،رو شونه ی منه، با التماس میگم، کنار من بمون همسفرم نرو.... دنیا ازم گرفت ،دارو ندارمو رو خاک قبر تو، سر میگذارمو، دنیای بی وفا، دنیای درد وغم تو بردی از کفم، صبر و قرارمو خدا حافظ خداحافظ خداحافظ خداحافظ حسین کریمی نیا نیم از عالم خاک .
. ‌❁﷽❁ ‌ 💞 علیه السلام: ‌ 🌸🍃صَلاةُ مُتَطَيِّبٍ، اَفْضَلُ مِنْ سَبعينَ صَلاةً بِغَيْرِ طِيبٍ🍃🌸 ‌ یک با بوی خوش (عطر) بهتر از هفتاد نماز بدون بوی خوش است.🌺 ‌ 📚کافی، ج۶، ص۵۱۱🌿 ‌ 🔻‌عطر زدن در اسلام برای هیچ گروه و جنسیتی از جمله برای زنان و دختران جوان نیست. ‌ 🔸اما چیزی که از آن نهی کرده است استعمال عطرهای خوش بو کننده مقابل نامحرم است. ‌ ⭕طبق نظر همه مراجع استعمال این گونه عطرها در مجامع عمومی که نامحرم نیز وجود دارد جایز نیست.⭕ ‌ 📚توضیح مسائل ۱۳ مرجع🌱 ‌ 💠ولی قطعاً استفاده از آن برای و یا در مقابل محارم دیگر و یا در جمع بانوان جایز است، علت این امر هم واضح است چرا که اسلام حفظ و حیاء برای زنان و نگهداشتن حریم با مردان نامحرم را برای صیانت خانواده و اجتماع از مفسده های فراوانی که به همراه دارد واجب شمرده است. .
بعد از شهادت تا مدتها توی دست داعشی ها بود. تا اینکه قرار شد لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند. بنا شد حزب‌الله تعدادی از اسرای را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند. به من گفتند: "می‌توانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را کنی?" می دانستم می‌روم در دل خطر و امکان دارد داعشی‌ها کنند و بلایی سرم بیاورند. اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم. خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف . ※※※※ توی دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید. پیکری شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!" میخکوب شدم از درون گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم?! این بدن شده. این بدن قطعه قطعه شده!" بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را کرد و کشید طرفم. داد زدم: "پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید?! مگه دین ندارید?! پس کو سر این جنازه?! کو دست هاش?!" حاج سعید حرف‌هایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه می‌کرد. داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده.کار داعش عراق بوده." دوباره فریاد زدم: "کجای آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید!?" داعشی به زبان آمد. گفت: "تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کرده‌ام،و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!" هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود.به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را با خودمون ببریم برای شناسایی دقیق تر." اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا." نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست مان بدهد. توی دلم شدن به علیها السلام. گفتم: "بی بی جان. خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید.خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید."😭 یکهو چشمم افتاد به تکه کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد. خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن،استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم!😔 بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر . از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم. وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم بهشان که از آن آزمایش DNA بگیرند. دیگر خیلی خسته بودم. هم خسته ی و هم . واقعا به استراحت نیاز داشتم فرداش حرکت کردم سمت دمشق.همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله، پیکر محسن را تحویل گرفته اند.💝 به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بی بی علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچه‌ها آمد پیشم و گفت: " و شهید حججی اومده‌ان سوریه. الان هم همین جا هستن. توی حرم." من را برد پیش پدر محسن که کنار ایستاده بود. پدر محسن می دانست که من برای پسرش رفته بودم. تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن آوردی?" نمی‌دانستم جوابش را چه بدهم. نمی‌دانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر را تحویل داده‌اند? بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل داده‌اند? بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل داده‌اند?😭 گفتم: "حاج‌آقا، مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش." گفت: "قسمت میدم به بی‌بی که بگو." التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.😭 دستش رو انداخت میان شبکه‌های ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارموش رو برآوردی، راضی ام." وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: "حاج‌آقا، سر که نداره!بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام و اربا اربا کرده ان."😭 هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن!"💔 🌷🌷🌷🌷🌷
🔴 💯نحوه سیراب‌کردن از محبت 💠 فرمول اصلی در محبت کردن و بجا این است که بدانیم همسرمان از چه اموری بیشتر، می‌برد. 💠 لازمه این آگاهی، اطلاع از زن و مرد در این قضیه است. 💠 مثلا باید بدانیم که زن از به او در همه حالات، ابراز محبتِ ، نوازش و گوش دادن به سخنانش لذت زیادی می‌برد. 💠 و یا مرد از شدن، مهربانی زن و تمکین و جنسی بالایی می‌برد. 💠 گاه زن و مرد باید با اعلامِ خود و یا از طرف مقابل از بردن یکدیگر حتی در امور آگاه شوند. @valyamr_pirbakran
‍ پانزدهم شوال شهادت حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) پانزدهم شوال سال ۲۵۲ هجری قمری (علیه‌السلام) در ری به رسیدند، (علیه‌السلام) از عالمان و از راویان حدیث هستند، او با چهار واسطه به (علیه‌السلام) میرسد، شیخ صدوق مجموعه روایات وی را با عنوان (علیه‌السلام) گردآوری کرده است، (علیه‌السلام) امام کاظم (علیه‌السلام) و امام رضا (علیه‌السلام) و امام جواد (علیه‌السلام) و امام هادی (علیه‌السلام) و امام عسکری (علیه‌السلام) را کرده‌اند، (علیه‌السلام) در چهارم ربیع الثانی سال ۱۷۳ هجری قمری در مدینه در جدش امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) شدند، بزرگوارشان حضرت عبدالله (علیه‌السلام) و بزرگوارشان حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) دختر عقبة بن قیس بوده است، حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام)، عمویشان حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) قاسم بن حسن امیر، مکنی به ابومحمد بودند، و بنام‌های محمد (علیه‌السلام) و ام سلمه (سلام‌الله‌علیها) داشتند، (علیه‌السلام) خویش را بر امام هادی (علیه‌السلام) داشت، حضرت او را کردند و فرمودند: یا اباالقاسم؛ تو بحق هستی، تو همان دینی را که پسندیده خداست، انتخاب کرده‌ای، خداوند تو را با گفتار ثابت در دنیا و آخرت تثبیت کند، (علیه‌السلام) در زمان معتز عباسی ملعون، به جهت اذیت و آزار و ترس از قتل، به امر امام هادی (علیه‌السلام) از سامرا به قصد زیارت امام رضا (علیه‌السلام) بطرف خراسان کرده و در برای زیارت حمزة بن موسی بن جعفر (علیه‌السلام) توقف کردند و در آنجا مخفی شدند، (علیه‌السلام) به ابوحماد رازی فرمودند: چنانچه در امور دینی در حلال و حرام، مسئله‌ای برتو دشوار شد، از (علیه‌السلام) سوال کن و سلام مرا به او برسان، شیخ صدوق در باب ایشان، روایتی نقل می‌کند که فردی از اهالی به (علیه‌السلام) عرض کرد: به امام حسین (علیه‌السلام) مشرف شدم، امام هادی (علیه‌السلام) فرمودند: "أما إنکَ لو زُرتَ قبرَ عبدِالعظيمِ عندكمْ لكنتَ كمنْ زارَ الحسينَ بن عليٍ" قبر حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) که نزد شماست مانند کسی است که حسین بن علی (علیه‌السلام) را کرده است، بنی العباس ملعون بعد از این بزرگوار در به ایشان کرده و او را و زنده کردند به طوری که در تاریخ نقل گشته یکی از کسانی که از طالبیین زنده دفن شده (علیه‌السلام) در است. منابع: عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) حیاته ص ۳۷ ، عمدةالطالب ص ۹۴ ، الذریعة ج ۷ ص ۱۶۹ ، توحید صدوق ص ۸۱ ، روضة الواعظین ص ۳۱ ، مستدرک الوسائل ج ۱۷ ص ۳۲۱ ، ثواب الاعمال ص ۹۹ ، منتخب طریحی ص ۸ ، منتخب التواریخ ص ۲۲۱ جهت تسلیت به حضرت ولی امر حضرت صاحب الزمان صلوات این کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/madahanpirbakran ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج🌸