eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
9.1هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... 🔸بخوان دعای فرج را که یار می آید 🔸به روی دست ملائک بهار می آید 🔸بخوان دعای فرج را که یادگار علی 🔸دوباره با علم و ذوالفقار می آید هرکجا نشستی... اول مجلس... همه با هم... اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. فایل صوتی👇
. مناجات 1 🔸دلتنگی غروب همه جمعه های من یابن الحسن... آقای من... 🔸دلتنگی غروب همه جمعه های من 🔸کی میرسد به صحن حضورت صدای من آقااااا.... یعنی ميشه یک روزی هم من در مقابل شما بایستم... دست به سینه بگذارم... بگم... السلام علیک یا صاحب الزمان... 🔸کی میرسد به صحن حضورت صدای من 🔸با تو هوای ماه عزا چیز دیگریست آقا ببین یک محرم ديگه رسیده... کجایی ای پسر فاطمه... 🔸با تو هوای ماه عزا چیز دیگریست 🔸ای بانی مُحرم و صاحب عزای من صاحب عزا کجایی... ببین امسالم خیمه های عزای جد غریبت رو برپا کردیم... اما بازم شما نیومدید 🔸ای بانی مُحرم و صاحب عزای من 🔸امشب میان سینه زدن ها و اشک ها ببین آقا امشب برا چی اومدم... حرف دلم چیه.... 🔸امشب میان سینه زدن ها و اشک ها 🔸مُهری بزن به نامه ی کرب و بلای من (شاعر: محمد بیابانی) آقا... اومدم کربلام رو امضا کنی (یا صاحب الزمان...) فایل صوتی👇
. مناجات 2 🔸آقا سلام ماه محرم شروع شد 🔸بازاین چه شورش است و چه ماتم شروع شد یابن الحسن... ممنونتم آقا... محرم امسال... بازم منو دعوتم کردید... بازم بهم آبرو دادید... الحمدلله بعد یک سال... بازم عزا خانه اربابم حسین ... منو راه دادید... الحمدلله ... نمردم و دوباره لباس سیاه هیئت رو به تن کردم... 🔸آقا سلام تحفه اشکی به من دهید امام زمان... آقا... 🔸آقا سلام تحفه اشکی به من دهید 🔸ماه گدایی من و چشمم شروع شد آقا... شما این روزها... برا جد غریبتون خون گریه میکنید... میشه یک عنایتی هم به چشم من کنید... 🔸ماه گدایی من و چشمم شروع شد پیغمبر فرمودند: كُلُّ عَيْن باكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيامَة فاطمه جان... دخترم... قیامت، همه ی چشم ها گریونند... إلاّ عَينٌ بَكَت عَلى مُصابِ الحُسَين... (بحار الانوار، ج 44، ص .293) غیر از اون چشمی که ... در عزای حسین تو گریه کنه امشب منو اومدم پیش مادرم زهرا آبرو پیدا کنم... 🔸آقا سلام نیت گریه نموده ام 🔸شیرین ترین عبادت ما هم شروع شد (شاعر: رحمان نوازنی) دلت آماده شد حالا از همین شب اول... امام زمانت رو دعوت کن... با امام زمان هم ناله بشیم... 🔸یا بن الحسن کجایی ... 🔸ای وای از این جدایی... فایل صوتی👇
. مناجات 3 🔸جانم فدای تو یا صاحب الزمان یابن الحسن... 🔸قربان آن مقام تو یا صاحب الزمان امام زمان... آقای خوبم... 🔸جان می دهم به خاطر یک لحظه دیدنت ببین حرف دلت هست یانه... 🔸دل عاشق سلام تو یا صاحب الزمان کجایی آقا جانم... امام زمان... یعنی میشه وقتی شما بیایید... من زنده باشم... درمقابل شما بایستم... دست ادب روی سینه بگذارم ... بگم السلام علیک یا بقیه الله... 🔸دل عاشق سلام تو یا صاحب الزمان 🔸ما منتظر به راه قدوم تو مانده ایم یواش یواش دلتونو آماده کنید... 🔸ما منتظر به راه قدوم تو مانده ایم 🔸کی می رسد قیام تو یا صاحب الزمان آقا... کی میشه شما بیایید... انتقام جد غریبت حسین رو بگیریید.. شب اول محرم دلت رو کجا ببرم... بذار اینطوری بگم... آقا... کی میشه بیای... انتقام غریب کوفه (مسلم بن عقیل) رو بگیری... بمیرم چه کردند با آقامون مسلم بن عقیل... فایل صوتی👇 .
. متن روضه 1 🔸کوفه لبریز بلا گشته میا کوفه حسین 🔸قسمتم سنگ جفا گشته میا کوفه حسین شب اول محرم... بریم... در خانه ی غریب کوفه... آقامون مسلم بن عقیل... ببین چطوری با اربابش حسین داره درد دل میکنه... 🔸کوفه ای که پدرت حاکم آن بود قدیم 🔸عاری از شرم و حیا گشته میا کوفه حسین غریب و تنها توی کوچه های شهر کوفه... داره با اربابش ابی عبدالله درد دل میکنه حسین جان ...آقا 🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا آقای من.. 🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا 🔸مملواز حرمله ها گشته میاکوفه حسین تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه... اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی... یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟ مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره... اول آقا مسلم بن عقیل صدازد... خانوم... میشه برام آبی بیاری.. (قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم) این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد... وقتی حضرت آب رو نوشیدند... دوباره این پیره زن صدا زد آقا مگه نمیگم... این روزها شهر کوفه امنیت نداره ... برای چی هنوز ایستادید... یه دفعه مسلم صدازد... کجا برم... من تو این شهر خونه ای ندارم من توی این شهر... غریبم... این پیره زن... به سیمای نورانی مسلم نگاهی کرد... عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید فرمود... من مسلم بن عقیلم... سفیر ابی عبد الله ام... تا پیره زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه.. صدا زد... آقا... جانم به فدای شما... این خانه...، خانه ی شماست... منم کنیز شمام... ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیره زن معرفت می داشتند... هر طوری بود... نانجیبها خبر دار شدند... نزدیکی های صبح... خونه ی پیرزن رو محاصره کردند... مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد، خیلی ازاین نانجیبها رو به درک واصل کرد... ، اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند... آقا رو بردن بالای دارالإماره... حالا میخواهی گریه کنی بسم الله... مردم کوفه... دارند نگاه می کنند هر کسی یه حرفی میزنه. .. یکی میگه حتما آقا رو آزاد می کنند... یکی میگه نه... دیگه آقا رو به شهادت می رسونند... همه دارن نگاه میکنند... یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند ای وای... ای وای... غریبانه .. بدن بی جان مسلم را از بالای دارالإماره به زمین انداختند...  یاصاحب الزمان... می خوام ... بگم اینجا سر از تن مسلم بن عقیل جدا کردن... بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند... اما دیگه زن و بچه مسلم نبودن ببینن... دیگه دختر بچه اش نبود ببینه... بمیرم... برات حسین.... جلو چشمان زینب... جلو چشمان بچه های حسین.. صدا زدند... اسبهاتونو نعل تازه بزنید... 😭 آنقدر بر روی بدن عزیز زهرا اسب دواندند تمام استخوان ها شکست .. 🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد 🔸آره آن جلوه که فانی نشود نور خداست الا لعنت الله علی القوم الظالمین. فایل صوتی👇 .
. خدای متعال انشاءالله این قلیل توسلات، عرض ادب، عزاداریها و اشک ریختن ها رو از همه ما به کرمش قبول بفرماید ثواب و بهره ای از این مجلس و محفل به روح همه گذشتگان پدران، مادران، حقداران، مخصوصا عزیزانی که سالهای قبل در بین ما بودند و در این مجالس زحمت کشیدند ولی الان دستشون از این دنیا خالیست عائد و واصل بگرداند... به برکت صلوات بر محمد و آل محمد. فایل صوتی👇 .
. متن روضه 2 🔸ای خدا شب شده و من چه کنم شب اول محرم... بریم در خانه نائب الحسين... آقا و مولامون مسلم بن عقیل... 🔸ای خدا شب شده و من چه کنم 🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه... تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری... بی کس و تنها باشید... احساس غربت کنید... خیلی سخته... اما... میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید... قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل... غریب و تنها توی شهر کوفه... هی صدا میزد... 🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم 🔸اهل کوفه همه پیمان شکنند 🔸خود نمک خوار و نمکدان شکنند 18 هزار نفر با مسلم... بیعت کردند خوشحال شد نامه نوشت گفت حسین جان مردم کوفه منتظر تو هستند... آقا زودتر بیا... اما یک لحظه ای هم رسید بالای دارالاماره... دید تنهای تنها مانده... از همون بالای بام صدا زد... السلام علیک یا ابا عبدالله... آقای من...مولا... کوفه نیا... (شب اول محرم دیگه کسی آروم نباشه...) 🔸حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد 🔸کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد هی میگفت یه نفر نامه بنویسه... بگه آقا کوفه نیا... 🔸میون شهر کینه غصه زده شکوفه 🔸خیری تو این سفر نیست حسین میا به کوفه ای وای... ای وای 🔸ز اوج بی وفایی دلم گرفته امشب 🔸شور میزنه دل من برای قلب زینب آقا ... اگه میخواهی بیای بیا، اما دیگه زینب رو با خودت نیار... 🔸دارم نصیحتی من برات با قلب محزون 🔸سپیدی گلوی اصغرت رو بپوشون آقا اینجا حرمله ها منتظر علی اصغرت نشستند...آقا بیت آخرم باشه... منو ببخشید یاصاحب الزمان... 🔸قول داده مرد کوفی به دخترش بیاره 🔸زکربلا به سوقات براش یه گوشواره حسین جان... اینها تازیانه هاشون رو آماده کردند جان زهرا مادرت... اگه میای... رقیه رو با خودت نیار... الا لعنت الله علی القوم الظالمین صل الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله فایل صوتی👇 .
‍ ☘🍃متن روضه و توسل جانسوز _شهادت امام علیه السلام_ حاج محمد رضا طاهری ⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖ قسم به غربت خاکی که فوق تفسیر است فضای روضه برای بقیع دلگیر است *امشب اومدی غریب نوازی كنی،آفرین،خوش به سعادتت،اومدی برا رئیس مذهبت عزاداری كنی،شكرانه به جا بیار....*   نفس كشیدنِ بین غبارها سخت است سرودن از حرمِ بی مزارها سخت است *یه سَفرِ دل كن،با هم بریم پشت بقیع،پشت پنجره های های بقیع،چرا كه الان دَرِ بقیع به روی همه بسته است،یه موقعی چند ساعتی باز می كردن،میون هم زائرها یه عده شیعه بودن كه میومدن،همچین كه وارد میشدن كفشارو در می آوردن،فرقی نداره،حرمِ،حالا اینا بی ادبن با چكمه می ایستن تو حرم امام،ولی كسی نمیتونه بلند گریه كنه،اینجا باید تلافی كنی،ای خدا كی میشه ما تو حرم امام صادق بایستیم...* چگونه شعر بگوید دلی که میگیرد اَلا بقیع چرا شاعرت نمیمیرد قرار نیست تو  را بی سبب بهانه كنم ولی بگو دلم را كجا روانه كنم كبوتری كه در این خانه لانه داشته است در آستانِ رضا آشیانه داشته است چگونه با خبر از آن سرای درد و غم است دلش خوش است كه نامش كبوتر است بقیع سامره و کربلا و مشهد نیست در این سرا خبری از رواق و گنبد نیست بقیع مثل نجف نیست تا که مهمانش به راحتی بنشیند میان ایوانش ولی بقیع بهشتیست با چهار مزار بقیع مژده سالیست با چهار بهار چهار مظهر غربت چهار تن مظلوم چهار قبر غریب از چهارده معصوم فقط میان بقیع است این قرارُ تمام به یک سلام شوی زائر چهار امام   *دست روی سینه ات میذاری میگی: "السلام علیكَ یا اهل بیت النبوه"هم امام حسن رو زیارت میكنی،هم زین العابدین،هم امام باقر،هم امام صادق...*  ولی نه آه دلم نا تمام مانده هنوز به سینه حسرت ارض سلام مانده هنوز سلام از عمق دل دیده ای که پر ابر است به مادری که بدون حرم، نه! بی قبر است اگر سلام تو  آتش به سینه ات افروخت از آن دریست که روزی میان آتش سوخت مرا ببخش نمی خواهم آتشت بزنم چگونه گویم از آن روز خاك بر دهنم ز هُرم شعله ی دَر یاس را که پژمردند در آن هجوم علی را به ریسمان بردند میان تلخیِ آن صحنه غبار آلود شکست قامت آن مرد و مدینه شاهد بود از آن غروب غم انگیز چند سال گذشت که باز خاطره ی کوچه از خیال گذشت مدینه همدم اندوه دودمان علیست و باز شاهد مردی ز خاندان علیست که باز آمده آتش در آستانه ی او هزار شکر که محسن نداشت خانه ی او   *یعنی خدا رو شكر زن بارداری بین این در قرار نگرفت،نانجیب نوشت:معاویه! وقتی اومدم پشت در ایستادم،صدای نفس كشیدن های فاطمه رو میشنیدم... برای كسی داری روضه میخونی كه حضرت فرمود:گویا می بینم تو كوچه نا نجیب چنان سیلی زد،هر دو گوشواره رو زمین افتاد... معاویه! وقتی صدای نفس كشیدنا رو شنیدم،چنان با لگد به در زدم،صدای شكستن استخونارو شنیدم...*   بر جبینش خصم بار ننگ زد دید بار شیشه دارد سنگ زد .👇
بگو برای من ای شعر از زمانهٔ او کدام بیت مرا می‌برد به خانهٔ او شبی دلم به هوای زیارت آمده است مگر قرار بگیرد در آستانهٔ او ... از او بپرس به عقلم نمی‌رسد اصلاً که چیست فلسفهٔ عشق بی‌کرانهٔ او خوشا به حال عبایی که در کشاکش باد گذاشته‌ست سرش را فقط به شانهٔ او گذشته‌ها نگذشته‌ست باقی است هنوز زبانه می‌کشد آتش از آشیانهٔ او بگو چگونه از این شهر صبح صادق رفت بگو برای من از رفتن شبانهٔ او نه از غم است که من گریه می‌کنم امشب فقط به خاطر لبخند صادقانهٔ او... . در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را لطف تو گرفت از من بیچاره امان را شد دشمن تو معترف، انگار خداوند، در گوش تو گفته همه اسرار جهان را با رایحهٔ خِطّهٔ سرسبز عبایت کوتاه کن از باغ دلم دست خزان را با امر تو هر چند در آتش ندویدم هر چند فدای تو نکردم سر و جان را هر چند مرید تو شدن شأن زراره‌ست ای کاش که این عاشق بی‌نام و نشان را... بگذار که تا ظل بنی‌ساعده یکبار من جای تو بر دوش کشم کیسهٔ نان را ماندم که در خانه‌ات آن روز چرا سوخت آتش که نسوزاند تن خادمتان را با لحن حجازی شبی از حضرت موعود خواهیم شنید از حرمت صوت اذان را . به منبر می‌رود دریا، به سویش گام بردارید هلا! اسلام را از چشمهٔ اسلام بردارید مبادا از قلم‌ها جابیفتد واژه‌ای اینک که بر منبر قدح کج کرده ساقی، جام بردارید «سَلونی» را هدر کردند روزی مردمان، امروز بپرسیدش! از اسرار جهان ابهام بردارید الا ای شاعران! چشمان او آرایهٔ وحی است برای ما از آن باران کمی الهام بردارید نسیم صبح صادق می‌وزد از گیسوی صادق از آن مضمون پیچیده جناس تام بردارید به فرزندان، به اهل خانه جز ایشان که می‌گوید غلام خسته‌ام خفته، قدم آرام بردارید اگر فرمان او باشد، نباید پلک برهم زد به سوی شعله چون هارون مکّی گام بردارید «رُویَّ عَن امامِ جعفر الصّادق لَه الرّحمَه...» به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید به جای حج به سوی کربلا رفتن خداجویی‌ست کفن باید به جای جامهٔ احرام بردارید اگر در گوش نوزادی اذان می‌خواند، می‌فرمود که با آب فرات و تربت از او کام بردارید میان شعله‌ها آیات ابراهیم می‌سوزد میان گریه ختم سورهٔ انعام بردارید . . پایان ندارد بی قـراری هایِ زهـرا تکرار خواهد شد غریبی های مولا کوچه... مدینه... تازیانه... بندِ کینه پایِ برهـنه... طعـنه و زخم زبانها هر قدر می خواهی بزن اما نَکن باز در محـضرم دیگـر زبان ناسزا را ای بی حیا من مادرم را دوست دارم حُرمت نگهدار و نکن توهین به طاها هر چنـد بالای سرم شمشیر دیدم هر چند افتاد از سرم عمّامه ... امّا... پیش دو چشم خواهران و دخترانم غارت نشد پیراهـن و انگـشترم یا... خنجـر نبرّیده سـرم را تا ببیند بر روی نیزه دخـترِ من رأس بابا پای برهنه پشت مَرکب می دویدم مثـل رقـیّه گـفته ام برگـرد آقا . .............. هوای بال و پرم میل کربلا دارد دویدنم عقب ناقه ماجرا دارد دلیل اشک مرا اهل اشک می‌فهمد نمی‌شود بنویسم قلم حیا دارد حکایتی جگرم را به درد آورده حکایتی که اشاره به روضه‌ها دارد میان سجده لگد خورد غیرت سحرم کسی‌که می‌زندم بغض مرتضی دارد بریده شد نفسم بارها پیِ ناقه کجا سه ساله چنین طاقت مرا دارد دلم شکست و روی خاک با سر افتادم که پای خسته‌ی من آبله کجا دارد رضا_ .
. مطالب مرتبط با شهادت رئیس مذهب شیخ الائمه امام صادق علیه السلام با هشتک👈 در دسترس می باشد. . هشتگ یا کلمه آبی رنگ فوق را لمس و در پایینِ صفحه ،سمت چپ، علامت ۸ بالا را بزنین و از روضه و نوحه بهرمند شوید.
. ❖﷽❖ 🔆جلسه دوازدهم وعَناصِرَ الْاَبْرارِ وَدَعائِمَ الْاَخْیارِ،وَساسَةَ الْعِبادِ وَاَرْکانَ الْبِلاد ِ 💠"سلام برشما...که اصول نیکان و استوانه های خوبان و زمامداران بندگان و پایه و ارکان شهرها هستید." ✅معنوی لغوی وَساسَةَ الْعِبادِ ساسة جمع سائس است و سائس یعنی مدیر و عهده دارِ سرپرستی امّت.«ساسة العبادِ»یعنی مدیران و سرپرستگان خدا در تمام شؤون زندگی،به طوری که حقوق همه ی طبقات و اصناف جامعه تعدیل شود و حقّ احدی ضایع نشود و سعادت دنیوی و اخروی آدمیان تأمین گردد و این جز امام معصوم(ع)از عهده ی کسی برنمی آید. ✴️نقش ائمه ی هدی(ع)در تأمین سعادت بشر درضمن حدیث الاربعماة،از امیرالمؤمنین امام علی(ع) نقل شده است که فرموده اند: "خداوند به وسیله ی ما(زندگی سعادتمندانه را)افتتاح کرده و هم به وسیله ی ما ختم می کند و به وسیله ی ما دشوار ی های زمانه را برطرف می سازد.آنگاه که قائم ما قیام کند،آسمان باران خود را فرو می ریزد و زمین نباتات خود را بیرون می دهد،کینه ها از دل بندگان خدا زایل می شود و درّندگان و حیوانات(اهلی)باهم سازش می کنند(حیوانات اهلی از درّندگان نمی گریزند)تاجایی که زنی می خواهد راه بین عراق و شام بپیماید،همه جا قدم روی سبزه و گیاه می گذارد درحالی که زیورآلات خود را برسر دارد(و کسی طمع به آن نمی کند)نه درّنده ای به او حمله می کند نه او از درّندگان ترسی به خود راه می دهد.(1) ✅امن و امان مطلق و عدالت همه جانبه،حاکم برزندگی می شود تاآنجا که: "شاهراه بزرگ را توسعه می دهد و هرگوشه ای را که مانع راه های عمومی شود(و در مسیر های عمومی باشد)خراب می کند.ایوان ها و ناودان هایی را که درگذرگاه های عمومی ساخته شده اند ویران می کند و از بین می برد.(2) ✅عمران و آبادانی در زمان حکومت صاحب الزّمان درآن دوران پربرکت،آن چنان عمران و آبادانی به وجود می آیدکه بانیاز های واقعی بشر مطابقت می کند و حقوق واقعی احدی نادیده نمی ماند.از حضرت امام باقرالعلوم(ع) منقول است:"دولت ما آخرین دولت هاست؛هیچ خاندانی باقی نمی ماند که برای آنان دولت و سلطنتی باشد،مگر این که پیش از ما به سلطنت می رسند،تا هنگامی که ما به سرکار آمدیم و آن ها روش دولت ما را دیدند،نگوینداگر ما به سلطنت می رسیدیم،مانند همینان عمل می کردیم و این است معنای گفتار خدا که فرمود: فرجام کار ازآن تقوا پیشگان است(3) 📚منابع 1-بحارالانوار جلد 52 صفحه 316 2- بحارالانوار جلد 52 صفحه 339 3-همان صفحه ی 332 .
مداحی آنلاین - برای غربتش بخون ای روضه خون - بنی فاطمه.mp3
9.57M
💥سبک: 🎤مداح: 🏴 (ع) 🏴 (ع) برای غربتش بخون ای روضه خون بگو فصل بهار شده حالا خزون بمیرم من برات شیخ الائمه بگو از بقیع که یه سنگ مزارم نداره بگو آسمون باید اینجا براش خون بباره دنیا تقاصش و پس میدی دنیا تو بی وفایی کردی ای کاش من یار آقا بودم دنیا کاش به عقب برگردی نوحه ی رو لب های این دل های عاشق الهی بمیرم برات امام صادق امون از بی کسی امون از روزگار سپیده دم شده سیاه و شام تار الهی من فدات شیخ الائمه بمیرم براش که رو خاکه دمای آخرش داره زیر لب روضه میخونه برا مادرش مادر گناه تو چی بوده، مادر تو کوچه ها افتادی مادر چهل تا نامرد بودن، مادر تو پشت در جون دادی نفس تو بند اومد و محسن فدا شد مدینه شب رفتن کرب و بلا شد نوحه ی رو لب های این دل های عاشق الهی بمیرم برات امام صادق تویی تو روضه خون برا جدت آقا یه عمری گفتی از غمهای کربلا بازم روضه بخون شیخ الائمه بخون از عطش بخون از تب و تاب خیمه ها بخون از حسین که میزد جلو خواهر دست و پا ارباب محرمت نزدیکه ای کاش زنده بمونم آقا ارباب یه کاری کن تا امسال ارباب فدات بشم عاشورا منی که یه عمری برات نوکری کردم بزار که بیام اربعین دورت بگردم نوحه ی رو لب های این دل های عاشق الهی بمیرم برات امام صادق
سلام‌ممکن جای فایهای صوتی با متن‌جابجا باشد دقت کنید
مهدی: سوره حجرات (آیه ۱۳) يَآ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَآئِلَ لِتَعَارَفُوٓا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ (١٣) ترجمه آیت الله مکارم شیرازی ای مردم! ما شما را از یك مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یكدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاك امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!(۱۳) تفسیر نور - حجت الاسلام قرائتی نكته‌ها: بعضی مفسّران این آیه را مرتبط با آیات قبل دانسته و گفته‌اند: چون مسخره و غیبت كردن، برخاسته از روحیّه‌ی خودبرتربینی و تحقیر دیگران است، این آیه می‌فرماید: ملاك برتری و كرامت، تقواست، نه جنس و نژاد. دراین آیه به سه اصل مهم اشاره شده است: اصل مساوات در آفرینش زن و مرد، اصل تفاوت در ویژگی‌های بشری و اصل این‌كه تقوا ملاك برتری است. البتّه در آیات دیگر قرآن، ملاك‌هایی از قبیل علم، سابقه، امانت، توانایی و هجرت نیز به چشم می‌خورد. پیام‌ها: 1- مرد یا زن بودن، یا از فلان قبیله وقوم بودن، ملاك افتخار نیست كه اینها كار خداوند است. «خلقنا، جعلنا» 2- تفاوت‌هایی كه در شكل و قیافه و نژاد انسان‌ها دیده می‌شود، حكیمانه و برای شناسائی یكدیگر است، نه برای تفاخر. «لِتَعارَفُوا» 3- كرامت در نزد مردم زودگذر است، كسب كرامت در نزد خداوند مهم است. «أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ» 4- قرآن، تمام تبعیض‌های نژادی، حزبی، قومی، قبیله‌ای، اقلیمی، اقتصادی، فكری، فرهنگی، اجتماعی و نظامی را مردود می‌شمارد و ملاك فضیلت را تقوا می‌داند. «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» 5- برتری‌جویی، در فطرت انسان است و اسلام مسیر این خواسته‌ی فطری را تقوا قرار داده است. «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» 6- ادّعای تقوا و تظاهر به آن نكنیم كه خدا همه را خوب می‌شناسد. «عَلِیمٌ خَبِیرٌ» @valyamr_pirbakran
‍ ☘🍃متن روضه و توسل جانسوز _شهادت امام علیه السلام_ حاج محمد رضا طاهری ⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖ قسم به غربت خاکی که فوق تفسیر است فضای روضه برای بقیع دلگیر است *امشب اومدی غریب نوازی كنی،آفرین،خوش به سعادتت،اومدی برا رئیس مذهبت عزاداری كنی،شكرانه به جا بیار....*   نفس كشیدنِ بین غبارها سخت است سرودن از حرمِ بی مزارها سخت است *یه سَفرِ دل كن،با هم بریم پشت بقیع،پشت پنجره های های بقیع،چرا كه الان دَرِ بقیع به روی همه بسته است،یه موقعی چند ساعتی باز می كردن،میون هم زائرها یه عده شیعه بودن كه میومدن،همچین كه وارد میشدن كفشارو در می آوردن،فرقی نداره،حرمِ،حالا اینا بی ادبن با چكمه می ایستن تو حرم امام،ولی كسی نمیتونه بلند گریه كنه،اینجا باید تلافی كنی،ای خدا كی میشه ما تو حرم امام صادق بایستیم...* چگونه شعر بگوید دلی که میگیرد اَلا بقیع چرا شاعرت نمیمیرد قرار نیست تو  را بی سبب بهانه كنم ولی بگو دلم را كجا روانه كنم كبوتری كه در این خانه لانه داشته است در آستانِ رضا آشیانه داشته است چگونه با خبر از آن سرای درد و غم است دلش خوش است كه نامش كبوتر است بقیع سامره و کربلا و مشهد نیست در این سرا خبری از رواق و گنبد نیست بقیع مثل نجف نیست تا که مهمانش به راحتی بنشیند میان ایوانش ولی بقیع بهشتیست با چهار مزار بقیع مژده سالیست با چهار بهار چهار مظهر غربت چهار تن مظلوم چهار قبر غریب از چهارده معصوم فقط میان بقیع است این قرارُ تمام به یک سلام شوی زائر چهار امام   *دست روی سینه ات میذاری میگی: "السلام علیكَ یا اهل بیت النبوه"هم امام حسن رو زیارت میكنی،هم زین العابدین،هم امام باقر،هم امام صادق...*  ولی نه آه دلم نا تمام مانده هنوز به سینه حسرت ارض سلام مانده هنوز سلام از عمق دل دیده ای که پر ابر است به مادری که بدون حرم، نه! بی قبر است اگر سلام تو  آتش به سینه ات افروخت از آن دریست که روزی میان آتش سوخت مرا ببخش نمی خواهم آتشت بزنم چگونه گویم از آن روز خاك بر دهنم ز هُرم شعله ی دَر یاس را که پژمردند در آن هجوم علی را به ریسمان بردند میان تلخیِ آن صحنه غبار آلود شکست قامت آن مرد و مدینه شاهد بود از آن غروب غم انگیز چند سال گذشت که باز خاطره ی کوچه از خیال گذشت مدینه همدم اندوه دودمان علیست و باز شاهد مردی ز خاندان علیست که باز آمده آتش در آستانه ی او هزار شکر که محسن نداشت خانه ی او   *یعنی خدا رو شكر زن بارداری بین این در قرار نگرفت،نانجیب نوشت:معاویه! وقتی اومدم پشت در ایستادم،صدای نفس كشیدن های فاطمه رو میشنیدم... برای كسی داری روضه میخونی كه حضرت فرمود:گویا می بینم تو كوچه نا نجیب چنان سیلی زد،هر دو گوشواره رو زمین افتاد... معاویه! وقتی صدای نفس كشیدنا رو شنیدم،چنان با لگد به در زدم،صدای شكستن استخونارو شنیدم...*   بر جبینش خصم بار ننگ زد دید بار شیشه دارد سنگ زد .👇
بگو برای من ای شعر از زمانهٔ او کدام بیت مرا می‌برد به خانهٔ او شبی دلم به هوای زیارت آمده است مگر قرار بگیرد در آستانهٔ او ... از او بپرس به عقلم نمی‌رسد اصلاً که چیست فلسفهٔ عشق بی‌کرانهٔ او خوشا به حال عبایی که در کشاکش باد گذاشته‌ست سرش را فقط به شانهٔ او گذشته‌ها نگذشته‌ست باقی است هنوز زبانه می‌کشد آتش از آشیانهٔ او بگو چگونه از این شهر صبح صادق رفت بگو برای من از رفتن شبانهٔ او نه از غم است که من گریه می‌کنم امشب فقط به خاطر لبخند صادقانهٔ او... . در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را لطف تو گرفت از من بیچاره امان را شد دشمن تو معترف، انگار خداوند، در گوش تو گفته همه اسرار جهان را با رایحهٔ خِطّهٔ سرسبز عبایت کوتاه کن از باغ دلم دست خزان را با امر تو هر چند در آتش ندویدم هر چند فدای تو نکردم سر و جان را هر چند مرید تو شدن شأن زراره‌ست ای کاش که این عاشق بی‌نام و نشان را... بگذار که تا ظل بنی‌ساعده یکبار من جای تو بر دوش کشم کیسهٔ نان را ماندم که در خانه‌ات آن روز چرا سوخت آتش که نسوزاند تن خادمتان را با لحن حجازی شبی از حضرت موعود خواهیم شنید از حرمت صوت اذان را . به منبر می‌رود دریا، به سویش گام بردارید هلا! اسلام را از چشمهٔ اسلام بردارید مبادا از قلم‌ها جابیفتد واژه‌ای اینک که بر منبر قدح کج کرده ساقی، جام بردارید «سَلونی» را هدر کردند روزی مردمان، امروز بپرسیدش! از اسرار جهان ابهام بردارید الا ای شاعران! چشمان او آرایهٔ وحی است برای ما از آن باران کمی الهام بردارید نسیم صبح صادق می‌وزد از گیسوی صادق از آن مضمون پیچیده جناس تام بردارید به فرزندان، به اهل خانه جز ایشان که می‌گوید غلام خسته‌ام خفته، قدم آرام بردارید اگر فرمان او باشد، نباید پلک برهم زد به سوی شعله چون هارون مکّی گام بردارید «رُویَّ عَن امامِ جعفر الصّادق لَه الرّحمَه...» به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید به جای حج به سوی کربلا رفتن خداجویی‌ست کفن باید به جای جامهٔ احرام بردارید اگر در گوش نوزادی اذان می‌خواند، می‌فرمود که با آب فرات و تربت از او کام بردارید میان شعله‌ها آیات ابراهیم می‌سوزد میان گریه ختم سورهٔ انعام بردارید . . پایان ندارد بی قـراری هایِ زهـرا تکرار خواهد شد غریبی های مولا کوچه... مدینه... تازیانه... بندِ کینه پایِ برهـنه... طعـنه و زخم زبانها هر قدر می خواهی بزن اما نَکن باز در محـضرم دیگـر زبان ناسزا را ای بی حیا من مادرم را دوست دارم حُرمت نگهدار و نکن توهین به طاها هر چنـد بالای سرم شمشیر دیدم هر چند افتاد از سرم عمّامه ... امّا... پیش دو چشم خواهران و دخترانم غارت نشد پیراهـن و انگـشترم یا... خنجـر نبرّیده سـرم را تا ببیند بر روی نیزه دخـترِ من رأس بابا پای برهنه پشت مَرکب می دویدم مثـل رقـیّه گـفته ام برگـرد آقا . .............. هوای بال و پرم میل کربلا دارد دویدنم عقب ناقه ماجرا دارد دلیل اشک مرا اهل اشک می‌فهمد نمی‌شود بنویسم قلم حیا دارد حکایتی جگرم را به درد آورده حکایتی که اشاره به روضه‌ها دارد میان سجده لگد خورد غیرت سحرم کسی‌که می‌زندم بغض مرتضی دارد بریده شد نفسم بارها پیِ ناقه کجا سه ساله چنین طاقت مرا دارد دلم شکست و روی خاک با سر افتادم که پای خسته‌ی من آبله کجا دارد رضا_ .
. ❖﷽❖ 🔆جلسه دوازدهم وعَناصِرَ الْاَبْرارِ وَدَعائِمَ الْاَخْیارِ،وَساسَةَ الْعِبادِ وَاَرْکانَ الْبِلاد ِ 💠"سلام برشما...که اصول نیکان و استوانه های خوبان و زمامداران بندگان و پایه و ارکان شهرها هستید." ✅معنوی لغوی وَساسَةَ الْعِبادِ ساسة جمع سائس است و سائس یعنی مدیر و عهده دارِ سرپرستی امّت.«ساسة العبادِ»یعنی مدیران و سرپرستگان خدا در تمام شؤون زندگی،به طوری که حقوق همه ی طبقات و اصناف جامعه تعدیل شود و حقّ احدی ضایع نشود و سعادت دنیوی و اخروی آدمیان تأمین گردد و این جز امام معصوم(ع)از عهده ی کسی برنمی آید. ✴️نقش ائمه ی هدی(ع)در تأمین سعادت بشر درضمن حدیث الاربعماة،از امیرالمؤمنین امام علی(ع) نقل شده است که فرموده اند: "خداوند به وسیله ی ما(زندگی سعادتمندانه را)افتتاح کرده و هم به وسیله ی ما ختم می کند و به وسیله ی ما دشوار ی های زمانه را برطرف می سازد.آنگاه که قائم ما قیام کند،آسمان باران خود را فرو می ریزد و زمین نباتات خود را بیرون می دهد،کینه ها از دل بندگان خدا زایل می شود و درّندگان و حیوانات(اهلی)باهم سازش می کنند(حیوانات اهلی از درّندگان نمی گریزند)تاجایی که زنی می خواهد راه بین عراق و شام بپیماید،همه جا قدم روی سبزه و گیاه می گذارد درحالی که زیورآلات خود را برسر دارد(و کسی طمع به آن نمی کند)نه درّنده ای به او حمله می کند نه او از درّندگان ترسی به خود راه می دهد.(1) ✅امن و امان مطلق و عدالت همه جانبه،حاکم برزندگی می شود تاآنجا که: "شاهراه بزرگ را توسعه می دهد و هرگوشه ای را که مانع راه های عمومی شود(و در مسیر های عمومی باشد)خراب می کند.ایوان ها و ناودان هایی را که درگذرگاه های عمومی ساخته شده اند ویران می کند و از بین می برد.(2) ✅عمران و آبادانی در زمان حکومت صاحب الزّمان درآن دوران پربرکت،آن چنان عمران و آبادانی به وجود می آیدکه بانیاز های واقعی بشر مطابقت می کند و حقوق واقعی احدی نادیده نمی ماند.از حضرت امام باقرالعلوم(ع) منقول است:"دولت ما آخرین دولت هاست؛هیچ خاندانی باقی نمی ماند که برای آنان دولت و سلطنتی باشد،مگر این که پیش از ما به سلطنت می رسند،تا هنگامی که ما به سرکار آمدیم و آن ها روش دولت ما را دیدند،نگوینداگر ما به سلطنت می رسیدیم،مانند همینان عمل می کردیم و این است معنای گفتار خدا که فرمود: فرجام کار ازآن تقوا پیشگان است(3) 📚منابع 1-بحارالانوار جلد 52 صفحه 316 2- بحارالانوار جلد 52 صفحه 339 3-همان صفحه ی 332 .