eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
8.8هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
Mirzamohamadi_Roze_Hazrat-Roghaye.mp3
6.89M
🔊آخ بابا سلام برگشتی سفرت خوش گذشت باباجان؟ ◼ توسل به - شب سوم ماه مبارک رمضان 🎤حجت الاسلام 🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 نکات کلیدی جزء سوم قرآن 🔹به بدهکار مهلت دهید و به کسانی که صدقه می‌دهید با لحن خوب سخن بگویید.
. 🎼به اذنِ عالیِ اعلی... |⇦• ذکر توسل به امیر المومنین علی علیه السلام و حضرت علی اکبر سلام الله علیها ویژۀ ماهِ مبارکِ رمضان به نفس استاد حاج منصور ارضی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ به اذنِ عالیِ اعلی به احترام علی شروع کرده ام این ماه را به نام علی ببخش با عجله دستِ خالی آمده‎ام شنیده‎ام که مهیاست بار عام علی چقدر نانِ شبش را به سائلان بخشید دلم خوش است به لطفِ علی الدوام علی سلاح ماست ابوحمزه ، افتتاح و مجیر دعایِ مسجد کوفه شرابِ جام علی *امشب دلم هوایِ ، میخانه کردی ساقی بویِ شرابِ نابت ، دیوانه کرده ساقی .. علی .. علی ..* دعایِ ما که دعا نیست باز مقبول است به احترام دعا کردن و صیام علی دلم هوایِ نجف کرده اول ماهی هوایِ بادۀ‎ انگورِ بادوام علی ز حنجرش نفسِ گرم وحی می‎جوشد نبی شده است به معراج هم‎کلام علی یهود و آلِ سعود از هراس می‎میرند اگر طلوع کند تیغ از نیام علی خوشا به روزیِ زوّارِ سیدالشهدا به زائرانِ حسین است چون سلام علی چنان علی شده مَمسوسِ حق علی اکبر همان علی که شده وارث مقام علی چقدر تشنۀ بوسیدنِ پدر شده بود فدایِ خشکیِ وقتِ وداع کام علی زدند از سر کین علی اکبر را زدند یاسِ حرم را به انتقام علی چقدر بین عبا چیدنش نفس گیر است چگونه جمع شود در عبا تمام علی *به حق علی اکبر الهی العفو ..* ___ .
. سینه زنی زمینه زیبا شهادت امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام به نفسِ آقا سید مهدی حسینی •┄┅═══••↭••═══┅┄• محبت ابوتراب را که جار می کشم قلوبِ بی قرار را سر قرار می کشم هر آنچه بویِ مرتضی دهد به چشم می نهم هر آنچه بویِ او نداد را به دار می کشم من از دقایق نخست بازگشت از نجف برایِ دیدن دوباره انتظار می کشم ز خاندان او کریم تر کسی ندیده است اگر که منتی کشم از این تبار می کشم به شاعران او خدا مقام ویژه داده است به حشر چشم خود به پای شهریار می کشم اگر مرا نخواست زحمتی نمی دهم به او خودم گلویِ خویش را به ذوالفقار می کشم به عشق دیدنِ علی بهشت را نظر کنم بدونِ او من از بهشت هم کنار می کشم گناه من اگر دلیلِ خجلت علی شود به روز حشر خویش را به سویِ نار می کشم غریبِ دهر هم شوم به سوی هر که می روم غریبیِ ابوتراب را هوار میکشم نوشته اند وقتِ مرگ وقت دیدن علی ست برایِ مرگ انتظار بی شمار می کشم ... ____
|⇦• سینه زنی زیباتقدیم به ساحتِ مقدس امیرالمومنین صاحب ذوالفقار حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام با نوای آقا سید مهدی حسینی ┅═•┄◉⊰↭⊱◉•┄═┅ یا ضیغم المُهَمهَم یا ناصِرَ النّبی یا کاتِبَ الکتائب یا قاتِلَ القَوی یا قاهِر العَدوّ یا والیَ الوَلی یا مظهر العجائب یا مرتضی علی خُمارِ بادۀ عشقم ، خمارِ جامِ علی علی امام من است و منم غلامِ علی جنازمُ میبرن وادی السلام علی من ایستاده بمیرم به احترام علی .
. روضه و مقتل جانسوز ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج میثم مطیعی اجرا شده شب21 رمضان •┈┈••✾••✾••┈┈• امشب بریم دَرِ خونه ی امیرالمؤمنین،ببینیم چه خبره؟بریم حالِ امیرالمؤمنین رو بپرسیم،خیلی ها امشب اومدن دَرِ خونه اش،اَصبَغ بن نُباته،از اصحاب امیرالمؤمنینِ،میگه: من دم خونه ی مولا بودم،مردم همه جمع شده بودن،وِل وله ای بود، صدای گریه و شیون بلند بود،"فخرج الحسن علیه السلام و قد ملأت المکان بالصمت" حسن در رو باز کرد،سکوت همه جا رو فرا گرفت،یه نگاهی به جمعیت کرد،فرمود:مردم! حال بابام اصلاً خوب نیست،نمیتونه کسی رو ببینه....{امشب ما هم اومدیم دَرِ خونه ات،دَرِ خونه ات رو باز کن،مارو از دَرِ خونه ات رد نکن}.... امام حسن فرمود:مردم! "یقول لکم أمیر المؤمنین انصرفوا إلى منازلکم فانصرفوا رحمکم الله"امیرالمؤمنین فرمودند:بروید خونه هاتون،خدا بهتون خیر بده... اَصبَغ بن نُباته میگه: "فانصرف القوم" مردم پراکنده شدند،رفتند خونه هاشون،ولی من جایی نرفتم" و لکن بقى أصبغ بن نباتة أحد أصحاب أمیر المؤمنین علیه السلام" میگه: من دَرِ خونه ی امیرالمؤمنین موندم،با خودم گفتم:یه عُمری زیر سایه ی علی بودم، حالا کجا برم؟ اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم اوست گرفته شهر دل، من به کجا سفر کنم "و لَم یستطع الإنصراف" نرفت،نتونست بِره،آقام داره با سر و دل شکسته جون میده من کجا برم؟ "و اشتد البکاء من منزله فبکی" میگه:از داخل خونه ی مولا صدا گریه بلند می شد،همچین که صدا بلند میشد منم گریه می کردم،داد می زدم "و خرج الإمام المجتبى علیه السلام ثانیةً"دوباره امام حسن اومد بیرون،فرمود: "یا أصبغ أ ما سمعت قولي عن قول أمیر المؤمنین" مگه نشنیدی حرف امیرالمؤمنین رو؟مگه نگفت: همه بروید؟... {یه حرف بزنم:این خانواده عادتشونِ ،میگن: بروید...نمونید،حسینش هم همه روز عاشورا گفت بروید،اینها فقط منو میخوان...} "قال أصبغ: بلى و لکني رأیت حاله"....اصبغ میگه: می دونم ولی حال و روز مولام رو که می بینم نمیتونم بروم... "فأحببت أن أراه مرة أخرى" دلم میخواد یه بار دیگه ببینمش...اصبغ میگه من التماس کردم،امام حسن برگشت داخل،چیزی نگذشت دوبارهآمد بیرون،فرمود: داخل شو...میگه داخل منزل شدم، "فدخلت فإذا أنا بأمیر المؤمنینعلیه السلاممعصب بعصابة صفراء" دیدم آقام بستر نشین شده، دیدم یه دستمال زردی به سرش بسته، "و قد علا صفرة وجهه على تلک العصابة" میگه: نفهمیدم صورتش زردتر شده یا اون دستمال زردترِ" فإذا هو یقلع فخذا و یضع أخرى من شدة الضربة و کثرة السَم" میگه از شدت درد، از شدت زیادیِ سَم،دیدم امیرالمؤمنین هی پاهاشو رو زمین میکشه... میخوام روضه امیرالمؤمنین بخونم،ولی برا امام حسین در روایت داره" وَالحسین یَجُودُ بِنَفْسِهِ" یعنی:از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین..او صدا می زد:حسین! دست و پا می زد حسین... میگه دیدم آقام هی پاهاش رو روی زمین میکشه" فأکببت علیه"خودم رو روی مولام انداختم،" فقبلته و بکیت" صورت مولا رو بوسیدم و های های گریه کردم...مولا فرمود:اصبغ! گریه نکن من دارم به بهش میرسم...گفتم آقا جان!من میدونم شما دارید می روید بهشت،ولی من برای درد از دست دادن شما و دوری شما گریه میکنم،چه جوری دوریِ شمارو تحمل کنم؟... آره... دوری از علی خیلی سخته،این تازه حال اصبغ بود...زینب باید چیکار بکنه،اُم الکلثوم،حال حسن و حال حسین و عباسش رو... .
. روضه و مقتل جانسوز ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج میثم مطیعی اجرا شده شب21 رمضان •┈┈••✾••✾••┈┈• " لَمّا كانَت لَيلَةُ إحدى وعِشرينَ و أظلَمَ اللَّيلُ وهِيَ اللَّيلَةُ الثّانِيَةُ مِنَ الكائِنَةِ جَمَعَ أبي أولادَهُ و أهلَ بَيتِهِ ووَدَّعَهُم "مثل امشب،شب بیست و یکم،وقتی هوا تاریک شد،امام حسن میگه:بابام همه بچه هاشو جمع کرد،دونه دونه صداشون کرد،باهاشون خداحافظی کرد،براش طعام آوردیم،ولی چیزی نخورد،به دو لب امیرالمؤمنین خیره شدیم،یه وقت این پیشانیِ نورانی شروع کرد به عرق کردن،آقا با دست خودش عرق هارو پاک کرد..گفتم:باباجونم! چرا پریشونی؟فرمود:از رسول اکرم شنیدم،یکی از نشونه های مرگ،عرق کردنِ پیشانیِ...امام حسن عرضه داشت،بابا! این چه حرفیِ؟چرا حرف رفتن میزنید؟ مولا فرمود: "يا بُنَيَّ إنّي رَأَيتُ جَدَّكَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله في مَنامي قَبلَ هذِهِ الكائِنَةِ بِلَيلَةٍ" پسرم! یک شب قبل از این اتفاق پیغمبر رو در خواب دیدم" فَشَكَوتُ إلَيهِ ما أنَا فيهِ مِنَ التَّذَلُّلِ وَالأَذى مِن هذِهِ الامَّةِ "از اینکه این جماعت که خون به جگرم کردند شکایت کردم.پسرم! پیغمبر فرمود:اینهارو نفرین کن" فَقالَ لي: ادعُ عَلَيهِم، فَقُلتُ: اللّهُمَّ أبدِلهُم بي شَرّاً مِنّي و أبدِلني بِهِم خَيراً مِنهُم" گفتم:خدایا! بدتر از من رو بر اینها مسلط کن،من رو به بهتر از اینها برسان...بعد اینجا پیغمبر فرمود: "قَدِ استَجابَ اللّهُ دُعاكَ" علی دعات مستجاب شد... "سَيَنقُلُكَ إلَينا بَعدَ ثَلاثٍ" پیغمبر فرمود: سه روز دیگه به ما ملحق میشی..." وقَد مَضَتِ الثَّلاثُ" حسنم! سه روز گذشته،دیگه چیزی نمونده،دیگه دارم میرم کنار پیغمبر،کنار فاطمه،راحت میشم از این مردم...محمد حنفیه میگه: مولا اینجا یه نگاهی کرد به حسن و حسین فرود:" يا أبا مُحَمَّدٍ ويا أبا عَبدِ اللّهِ كَأَنّي بِكُما وقَد خَرَجَت عَلَيكُما مِن بَعدي الفِتَنُ مِن ههُنا، فَاصبِرا حَتّى يَحكُمَ اللّهُ وهُوَ خَيرُ الحاكِمينَ" حسنم!حسینم! انگار شمارو می بینم؛بعد از من بلاها بر سر شما میاد،ولی صبر کنید،خدا احکم الحاکمینِ...اینجا به امام حسن و حسین نگاه کرد...اما یه وقت روش رو کرد سمت یک نفر...روش رو کرد سمت امام حسین،فرمود:" يا أبا عَبدِ اللّهِ أنتَ شَهيدُ هذِهِ الامَّةِ" حسین تو شهید این امت هستی...{زبان حالِ: حسینم این مردمی که بیرون دارن برا من گریه می کنند،تو رو میکشن،همین بچه هایی که هر شب براشون نون و خرما بردم،همین هایی که با ظرف شیر اومدم پشت در خونه،بزرگ میشن..میان کربلا... خوبی هام رو جبران میکنن...} " فَعَلَيكَ بِتَقوَى اللّهِ وَالصَّبرِ عَلى بَلائِهِ" حسینم! بر بلا و مصیبت صبر کن،خیلی سختِ ولی صبر کن،خیلی داغ می بینی ولی صبر کن...زینب تا این حرف هارو شنید دلش لرزید...* .
Arzi-Shab 02 Ramzan1398-001.mp3
8.74M
🎼به اذنِ عالیِ اعلی... |⇦• ذکر توسل به امیر المومنین علی علیه السلام و حضرت علی اکبر سلام الله علیها ویژۀ ماهِ مبارکِ رمضان به نفس استاد حاج منصور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
B A B O L H A R A M- Shab21Ramazan1397[06].mp3
6.93M
و مقتل جانسوز ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج میثم مطیعی اجرا شده شب21 رمضان
. روضه و مقتل جانسوز ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج میثم مطیعی اجرا شده شب21 رمضان •┈┈••✾••✾••┈┈• قلب مرا دوباره به آتش مزن پدر باچشم بسته لب مگشا بر سخن پدر آهسته حرف‌های خصوصی خویش را پنهان ز اهل خانه مگو با حسن، پدر از کربلا و هجمۀ غم‌ها و تیغ و تیر... گفتی حکایت تَنِ بی پیرهن، پدر خیره شدی به معجر روی سرم چرا؟ خون می‌چکد ز چشم تو در پیش من پدر رنگت پریده است پدرجان، سکوت کن دیگر بس است روضه! به قرآن سکوت کن گاهی نظر به کام حسن می‌کنی و گاه... باچشم خیس می‌کشی از عمق سینه آه گاهی زهوش می‌روی و بعد... بی رمق می‌افکنی به حلق حسینم فقط نگاه جانم به لب رسیده پدر بسکه بهر من گاهی ز کوفه حرف زدی، گاه قتلگاه گفتی که اهل کوفه مرا سنگ می‌زنند پیش سربریده و اطفالِ بی پناه آن روز پس دلاور رعنای من کجاست؟ عباس، تکیه گاه حسین و حسن کجاست؟ مجتبی روشن روان *شاید امیرالمؤمنین میگه:زینبم! یه روز مادرت به تو سفارشِ حسین رو کرد،حالا من به برادرت عباس سفارشِ حسین رو میکنم،که تنهاش نذاره... اما بالاخره یه زمانی میرسه ازعلقمه صدا بلند میشه::"یا اَخا! اَدرک اَخاک" همون لحظه ای که، مشک رو پر از آب کرد،به دوشش انداخت،به طرف خیمه هاحرکت کرد،چه اتفاقی افتاد؟یه وقت دیدن مشک رو به دندان گرفته،دست راست و چپش رو بریدند،خون از دستاش روان شده،ولی حواسش به چیزی به غیر از رسوندن مشک به خیمه ها نبود،داشت بتاخت میاومد که فهمیدن چه جوری اباالفضل رو متوقف کنن،تیراومد به مشک اصابت کرد "فَجاءَهُ سَهْمٌ فَاَصابَ الْقِرْبَهَ وَ اُریقَ ماؤُها" آب ریخت،آبرو ریخت...صحنه ی العطش بچه های حسین،لب های خشک حسین،بدن بی جون اصغر،نگاه پر از التماس رباب اومد جلو چشاش،یاد باباش افتاد که حسین رو بهش سپرده بودن،شاید هم عباس این زمزمه رو می شنید اون لحظه ی آخر:* می آید صدایِ العطش دوباره رفته عمو که آب بیاره... وای،بارونِ سنگ اگه بباره اگه که مشکش بشه پاره... وای تموم بچه ها می دونن قول عمو نشد نداره حیدرِ کربلا اباالفضل... ساقیِ کربلا اباالفضل... بحق اون آقایی که روایی میگه:وقتی آب از مشکش ریخت، "وَ وَقَفَ الْعَباس مُتِحَیِّرا" هیچ حرکتی نکرد،اسب ایستاد،خودش متحیر موند،اشک می ریخت زمزمه می کرد... آب آب تشنگان زد آتشم خجلت از سقایی خود می کشم کاش از اول نام من سقا نبود یا در این دشت بلا دریا نبود داشت به آبرویِ ریخته اش فکر می کرد" ثُمَّ جاءَهُ سَهْمٌ آخَرُ، فَاَصابَ صَدْرَهُ فَانْقَلَبَ عَنْ فَرَسِهِ" یه تیر دیگه ای اومد به سینه اش اصابت کرد،ازروی اسب به زمین افتاد... بدونِ دست، کسی که تنش پُر از تیر است خدا کند ز بلندی، فقط زمین نخورد *وقتی از روی اسب رو زمین افتاد" فَصاحَ اِلی اَخیهِ الْحُسَیْنُ اَدْرِکْنی یا اَخاهُ" صدا زد:برادر بیا به فریادم برس، اینجا امام حسین به داد عباس رسید،اما ساعتی نگذشت دوباره همین صحنه تکرار شد...سیدبن طاووس میگه:امام حسین از جنگ خسته شد..* نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه شاه تشنه لبان بر جدال طاقت داشت بیرق عشقت بالا،اباعبدالله... کُلُّ یومٍ عاشورا،اباعبدالله حسین! سلامِ ای بالا نشین سلام این خونین جبین بخر مارا اربعین من الغریب تو اوجِ تمام روضه‌های تو خدا چه روضه‌ای خوانده، برای تو حسین ذبیح العطشان حسین قتیل العریان .
Babolharam _ Hoseyni.mp3
4.64M
|⇦• سینه زنی زیباتقدیم به ساحتِ مقدس امیرالمومنین صاحب ذوالفقار حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام ؛ با نوای آقا سید مهدی حسینی
36.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. | ۱۳۹۹ (علیه‌السلام) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بهشت آرزو کردن اینجا حرومه غبارِ پایِ زائرات آبرومه یه چند وقتیه خلوته کفشداری یه چند وقتیه بغض توی گلومه اگر چه مریضی نفس ها رو بسته غم دوری از تو به دلها نشسته ولی ناامید گناه، یه روزی میبینم که زائر میاد دسته دسته دارم قدر اون روز هارو می‌دونم که کفشا رو از زائرات می‌گرفتم حواسم نبود کی میومد، کی میرفت منم شکر اون روزها رو نگفتم شاید بارها بین اون خیل مهمون یکی بوده که اومدی پیشوازش یکی که برات نور چشمه، عزیزه میشینی پا راز و نیازش، نمازش... یکی که لباساش پر از خاک بوده یکی که دمپایی هاش پاره بوده یکی که پول سالش و جمع کرده به عشق تو بیچاره، آواره بوده یکی که برا دیدنت قرض کرده یکی که هزارتا دل آورده همراش یکی که به راه تو بچش رو داده یکی که با تو رفته از یاد درداش یکی که سلام کرده، کفشش رو داده منم خسته بودم، جوابی ندادم! گمون کرده من بی ادب بودم آقا منم توبه کردم با اون قلب سادم رواقا و صحنا رو هر روز گشتم ولی بین زوار، پیداش نکردم شاید یک شبه اومده، رفته شهرش دیگه بعد اون واقعه عهد کردم: که زائر برام عین صاب‌خونه باشه دلش عین قلب امامم زلاله غم دنیاهم رو دلم مونده باشه منو کم محلی به زائر، محاله @emame3vom ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ایام ماه مبارک رمضان، ماه ضیافت و میهمانی الهی است خدای متعال در این ماه با عظمت توفیق اطاعت، و بندگی خالصانه رزق و روزی همه ما بگرداند به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد. . 🔸بسم الله الرحمن الرحيم یا رحمن و یا رحیم... 🔸اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن... 🔸(یا صاحب الزمان)... 🔸کاش در این رمضان لایق دیدار شوم در این ماه ضیافت الهی... ماه مهمانی خدا... ببین حرف دلت هست یا نه... 🔸کاش در این رمضان لایق دیدار شوم 🔸سحری با نظر لطف تو بیدار شوم یعنی میشه... مثل یه همچین شبها و روزهایی... وعده خدا محقق بشه و... نزدیکای اذان صبح... صدای زیبات رو بشنوم... آقای خوبم... یا بن الحسن... 🔸کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان امشب اومدم اینو بگم آقا... 🔸کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان 🔸تا که همسفره ی تو لحظه افطار شوم یا بن الحسن... ایام شهادت آقامون امیرالمومنین... از همینجا دلها رو روانه کنیم کنار حرم با صفاش... (شعر متن) 🔸پیشانى عدل و عدالت را شکستند 🔸آن دسته اى که با على پیمان ببستند 🔸یا رب چه صبحى در پى شب هاى او بود 🔸«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» بر لب هاى او بود تا صدای ناله امیرالمومنین بلند شد... حسنین دوان دوان اومدند... دیدند ای وای... فرق امیرالمومنین شکافته شده... محراب مسجد غرق خون... صدای منادی بلنده «تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى» ▪️حسن از یک طرف میکرد زاری ▪️حسین از سوی دیگر بی قراری الا لعنه الله علی القوم الظالمین ۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. . | ۱۳۹۹ (علیه‌السلام) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای دل بشارت می دهم، خوش روزگاری میرسد هم درد و غم طی می شود، هم شهریاری می رسد گر کارگردان جهان، باشد خدای مهربان این کشتی طوفان زده هم بر کناری می رسد ای منتظر! غمگین مشو قدری تحمل بیشتر گردی بپا شد در افق، گوئی سواری می رسد! سایل منال از یار خود گر با تو گاهی تلخ شد کز گل بدان لطف و صفا گه نیش خاری می رسد شاعر: مفتون امینی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ