.
#نوحه_مهدوی
#نزله_سنتی #واحد #زنجیرزنی_سه_ضرب
#شب_تاسوعا
#حضرت_عباس
ای که درد و غم شیعه را میدانی
خسته ایم ما از این بی سر و سامانی
از چه شد اینقدر غیبتت طولانی
چشم ما بر راه است
عمر ما کوتاه است
العجل یا مهدی یا أبانا مهدی
🌸🌸🌸🌸🌸
روز و شب از غم کربلا گریانی
روضه خوان جد بی کس و عطشانی
یاد آن پیکر بی سر و عریانی
قلب تو محزون است
چشم تو پر خون است
العجل یا مهدی یا أبانا مهدی
🌸🌸🌸🌸🌸
حضرت عباس علیه السلام
ای پناه حرم ساقی عطشانم
قامتم خم شده از غمت بی جانم
بین این هلهله ها ببین گریانم
بی تو ای سالارم
بی کس و بی یارم
الوداع ای هَستم ساقی بی دستم
🌸🌸🌸🌸🌸
از چه فرق سرت شد جدا عباسم
موی تو گشته با خون حنا عباسم
شد دو دستت جدا بی هوا عباسم
در کنار دریا
تشنه ای ای سقّا
الوداع ای هَستم ساقی بی دستم
🌸🌸🌸🌸🌸
در حرم قحط آب است ومشکت پاره
می شود بعد تو قافله بی چاره
خواهرت بین صحرا شود آواره
شد زمان غارت
زینب و اسارت
الوداع ای هستم ساقی بی دستم
✍ علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
محمد خرمفر
#شب_نهم_محرم
.👇
.
#شب_جمعه
#نوحه_مهدوی
ای شاه غریب
تویی که برای ما مولا هستی
چرا بی هم نفس و تنها هستی
بمیرم که ساکن صحرا هستی
آقاجون ببخش
عمریه که روبه روت گناه کردم
سینتو همیشه غرق آه کردم
عمرمو بدون تو تباه کردم
بیا که دلا پر از غمه
دنیامون بی تو جهنّمه
تو رو خونده عمه زینبت
بیا ای امید فاطمه
العجل یا صاحب الزمان.....
🌸🌸🌸🌸🌸
ای شاه غریب
شب جمعه باز نگاهت شد دریا
راهی کربوبلا هستی آقا
دل تو خونه با اشکای زهرا
روضه میخونه
روضه ی سه شعبه و کام اصغر
پاره پاره شد تن پاک اکبر
روبه روی من حسینم شد پرپر
روبه روی چشم خواهرش
شد جدا تو قتلگاه سرش
شد جدا به زیر دست و پا
همه ی اعضای پیکرش
العجل یا صاحب الزمان....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
.
#تابوت_منو
برای شب اول قبرم😭
تابوت منو
بگیرید با ناله ها
به سمت کربوبلا
که بعد از مرگم بگم
سلام ای خون خدا
#کشتی_نجات
منو یه قلب سیاه
یه کوله بار گناه
توی قبر و وحشتش
نزار من رو چشم به راه
توی ظلمت قبرم
اگه سرتاپا دردم
به دنبالت می گردم حسین
امیدم تنها اینه
که تو اوج بی کسی
به داد من می رسی حسین
حسین یااباعبدالله ......
🌸🌸🌸🌸🌸
بین قبر من
بزارید با روضه ها
رو دوشم شال عزا
کنار دستمال اشک
یه کم خاک کربلا
خاک کربلا
میشه اسباب نجات
به جسمم میده حیات
با بوی آقام حسین
میشم پاک از سیّئات
توی وحشت قبرم
میگم ای نعم الامیر
بیا دستم رو بگیرحسین
نکیر و منکر میان
میگیرم ذکری مدام
میدم من بر تو سلام حسین
حسین یااباعبدالله ......
🌸🌸🌸🌸🌸
شرمندم آقا
که شد پیکرم کفن
شده تشییع جسم من
ولی بین قتلگاه
نداشتی یک پیروهن
بین قتلگاه
یکی میزد با عصا
یکی با سنگ جفا
چقد نیزه میزدند
روی زخم نیزه ها
جلو چشم خواهرت
بریده شد حنجرت
روی نیزه رفت سرت حسین
جلو چشم خواهرت
توی اون گودال تنگ
شدی مدفون زیر سنگ حسین
حسین یااباعبدالله ......
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.👇
.
#نوحه_مهدوی
#زمزمه #واحد #زمینه #سه_ضرب
#شب_تاسوعا
#حضرت_عباس علیه_السلام
بازم بین روضه ی عباس
سراغت رو دارم میگیرم
کجا توی مجلس نشستی
که من واسه اشکات بمیرم
کجای عزا از دو چشمت
توی روضه ها خون چکیده
دوباره قسم میدم آقا
بیا به دو دست بریده
بیا و علم رو
روی شونه بگذار
بیا که تو هستی
امید علمدار
بیا یابن زهرا.......
🌸🌸🌸🌸🌸
زبان حال حضرت عباس علیه السلام با مشک پاره:
یادت باشه ای مشک پاره
نبودی وفادار به عباس
نبودی تو به کام ِاصغر
که لب تشنه بین دو دریاس
به دندون گرفتم تو رو چون
دو دست من از تن جدا شد
به سمت حرم رفتم اما
چقد تیر به سمتم رها شد
تو بی آب شدی که
چشام خون می باره
یکی گفت با طعنه
حرم آب نداره
بیا یابن زهرا.....
🌸🌸🌸🌸🌸
خطاب به عمود آهنین:
بزن ای عمود اما بدجور
تو از فرق به ابرو رسیدی
از اون وقت که شد پاره مشکم
نمونده تو قلبم امیدی
با صورت زمین خوردم اما
دلم خونه واسه حسینم
چطور اون رو قامت خمیده
توی هلهله ها ببینم
میگه پاشو عباس
چرا غرق تیری
پاشو خواهر ما
نره به اسیری
بیا یابن زهرا....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#شب_نهم_محرم
.👇
.
#زمینه
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️
داری میری از خیمه ها ، خداحافظت
من و گریه ی بی صدا ، خداحافظت
چه بغضی دارن بچه ها ، خداحافظت
تو رفتی رو سوی لشکر ، میره جون از تنِ ما
بیا چند تا قدم بردار جلو چشمای بابا
نگاهت میکنم اینجا برایِ بار آخر
برو آهسته آهسته برو شبهِ پیمبر
خدایا خوب نگا کن ، خودت این بی کسیمو
به مقتل میفرستم ، تموم زندگیمو
"علی اکبر ۲ علیِ اکبر من"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اذان گوی اهل حرم ، علی اکبرم
تو رفتی شکسته پرم ، علی اکبرم
خداحافظ ای دلبرم ، علی اکبرم
یه رحمی کن به حالِ این دلِ محزونِ بابا
یه بار دیگه تو آغوشت بگیرم جونِ بابا
میترسم داغِ تو روی دلِ زارم بمونه
کنار پیکرت بابا بیاد روضه بخونه
بدونِ تو علی جون ، صفایی نیست تو دنیا
بزار تا خوب ببینم ، قد و بالاتو بابا
"علی اکبر ۲ علی اکبر من"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
نشستی رو دوش عقاب ، علی اکبرم
لبات تشنه ی جرعه آب ، علی اکبرم
به میدون زدی با شتاب ، علی اکبرم
الهی واسه ی بابا نیاد وقتِ خزونش
الهی قسمت هیچکس نشه داغ جوونش
غمِ داغِ جوون دیدن آدم رو میکنه پیر
کنار جسم فرزندش بابا میشه زمینگیر
خدایا یوسفم رفت ، خدایا دلبرم رفت
دیدی از پیش چشمام ، علیِ اکبرم رفت
علی اکبر ۲ علی اکبر من
👇
.
#زمینه
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
زمین خوردی بابا ، زمینگیرم کردی
خودت نگاهم کن ، چقد پیرم کردی
سخته برام ، با زانو اومدم کنار بدنت
سخته برام ، لخته ی خون نشسته دور دهنت
سخته برام ، که ببینم ریخته به هم کل تنت
بی هوا زدن ، همه ی کوفیا زدن
شبهِ پیمبر منو ، لشکر بی حیا زدن
به دل خسته ی حسین ، همگی پشتِ پا زدن
دور تو کوچه باز شد و ، وسط کوچه ها زدن
"وای علی علی"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
پاشو علی جونم ، برس به فریادم
نمیتونم پاشم ، رو خاکا افتادم
سخته برام ، ببینمت رو خاک صحرا پسرم
سخته برام ، که شدی اینجور اربا اربا پسرم
سخته برام ، پاشو داره میمیره بابا پسرم
خنده می کنن ، همه به گریه های من
هلهله میکنن علی ، تو رو دارن نشون میدن
ضجه زدم کنار تو ، لشکر کوفه کف زدن
جوونای حرم تو رو ، طرف خیمه می برن
"وای علی علی"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
دور و برم ریختی ، حال دلم زاره
تو اربا اربایی؟ ، یا چشم من تاره
هر طرفم ، چشامو وا کردم دیدم پیکرتو
وای پسرم ، چه جوری من خبر کنم مادرتو
دق میکنه ، اگه ببینه بدنِ پر پر تو
مه لقا علی ، کشته ی کینه ها علی
با چه دلی بیارمت ، طرف خیمه ها علی
آروم آروم می چینمت ، حالا روی عبا علی
تا نمونه تنت گلم ، بزیر دست و پا علی
"وای علی علی"
👇
.
#واحد
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
برمیدارم پیکرتو ، با یه دلِ خون پسرم
بین عبا میچینمت ، با چشم گریون پسرم
این همون سرویِ که ، خوش قد و بالای حرم بود
این همون بازوییِ ، که تکیه گاه پشت سرم بود
این همون موییِ که ، رو شونه های پسرم بود
من خیلی از تو ، خاطره دارم
از رو زمین خاطره هامو برمیدارم
برای اینکه ، به هم نریزه
هر گوشه رو یه گوشه ی عبا میزارم
"وای علی اکبر"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
خدا میدونه آخرش ، غصه ی تو می کُشَدم
این صورت قشنگیه ، که عمری بوسه میزدم
این همون دو دستِ که ، گهواره ی برادرش بود
شونه های پسرم ، جای رقیه خواهرش بود
زانوهای کشیده ش ، رکاب پایِ مادرش بود
بعد تو بابا ، از دنیا سیره
نمیتونه یکجا تو رو بغل بگیره
انگشت نمای ، لشکر کوفه م
میگن حسین پیش علی اکبر میمیره
"وای علی اکبر"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اینه همون جوونی که ، عشقِ یه دنیا شده بود
اینه همون دو چشمی که ، دنیای بابا شده بود
این همون انگشتِ که ، انگشتری براش خریدم
حظ میکردم هر دفعه ، که قد و بالاشو می دیدم
دل بابا رو می برد ، وقتی صداشو می شنیدم
چکار کنم با ، این دل خونم
فقط میتونم بشینم روضه بخونم
آه ای جوونا ، رهام بزارید
میخام تا آخرین نفس پیشش بمونم
"وای علی اکبر"
👇
.
#شور
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
وقتی که فارس لشکر باشی
میتونی فاتح خیبر باشی
تو با این قامت زیبا اکبر
بایدم شبهِ پیمبر باشی
علی اکبر ، دل از همه دنیا میبری
علی اکبر ، موذن آل حیدری
علی اکبر ، خداوکیلی تو محشری
نَفَسِ پدری ، پهلوونی و قَدَری ، دلبرِ بنی بَشَری ، آقا علی اکبر
مردِ بت شکنی ، ثانیِ اباالحسنی ، به قلب عدو میزنی ، آقا علی اکبر
"یا علی اکبر"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فقط عباسِ توی این دنیا
مثل تو قامت رعنا داره
شونه به شونه ی سقا میری
این مبارزه تماشا داره
علی اکبر ، جهان بزیر پاهای تو
همه دنیا ، محو دو چشم زیبای تو
دستامونو ، فقط میگیره دستای تو
صاحب کرمی ، پهلوون با جنمی ، با شما نمونده غمی ، آقا علی اکبر
تکسواری علی ، تو شیر شکاری علی ، مثل ذوالفقاری علی ، آقا علی اکبر
"یا علی اکبر"
.👇
.
💠 بیان تعریضی در شعر آیینی
تیر كمتر بزنید از پی صیدِ بالش
چشمِ مرغانِ حرم میدود از دنبالش
كرم حاكمِ كوفهست كه فرزندِ علی
تیر باید ببرد سهم، ز بیتالمالش!
عطش و آتش از این لب به هم آمیخته است؟!
یا كه خورشید دمیدهست روی تبخالش؟!
کیست این شوکت پُر شور که در دشت حضور
یک چمن یاس شکفتهست به استقبالش؟
گوش وا کرده زمین تا شنود تکبیرش
چشم وا کرده سماوات به استهلالش
و شنیدیم به تفصیل ز مردان خدا
ماجرایی که چنین است چنین اجمالش:
هرگز از آب ننوشید علمدار حسین
یاد کرد از لب او، از جگر اطفالش
گفت: والله اُحامی اَبداً عن دینی
با لبِ از عطش و عاطفه مالامالش...
📝 #جواد_محمدزمانی
🔹از نکاتی که رعایت آن در مرثیه، به اثرگذاری بیشتر آن منجر خواهد شد، پردهبرداری از چهرهی دشمنان اهلبیت و ناجوانمردان جبههی باطل است. شاعر مرثیهپرداز باید دقت داشته باشد که این پردهبرداری، شعر را به ورطهی نظم نکشاند و در نهایت شاعرانگی اتفاق بیفتد تا اثرگذاری مرثیه، عمیقتر و ماندگارتر باشد.
🔸از شگردهای شاعرانهای که میتوان در مرثیه از آن بهره جست، بهکارگیری زبان گزنده و تلخ طنز، تعریض و کنایه است. منظور از زبان طنز معنای عرفی آن نیست، بلکه مراد بیان تعریضی و گزندهی آن است؛ بیتی از غزل بالا از نمونههای موفق و مثالزدنی در این حوزه است:
كرم حاكمِ كوفهست كه فرزندِ علي
تير بايد ببرد سهم، ز بيتالمالش!
🔹واژههای این بیت بسیار هنرمندانه در هم تنیده شدهاند. واژههای: کرم، حاکم کوفه، فرزند علی، تیر، سهم، بیتالمال، علاوه بر ایجاد بافت یکدست هنری، هرکدام بار تعریض و کنایی را در بیت به دوش میکشند و هیچ واژهای در بیت خنثی نیست. طنز تلخ این بیت را واژهی کرم به وجود آورده و واژههای دیگر ضربهی بیت را قویتر کرده است؛ چرا که همنشینی این واژهها ناخودآگاه مخاطب را به مقایسهی عملکرد حکومت علوی و اموی وا میدارد. همنشینی هنرمندانهی دو واژهی تیر و سهم، آتش مرثیه را در بیت روشن کرده است.
🔸این ابیات نیز، از نمونههای موفق بیان تعریضی در شعر عاشورایی به شمار میروند:
پیشانی تمامیشان داغ سجده داشت
آنان که خیمهگاه مرا تیر میزدند
علیرضا قزوه
راه گریز اغلب قاضی شریحها
آن روز در بد آمدن استخاره بود
محمدعلی مجاهدی
✍🏻 #حسن_بیاتانی✍
📗 #چهل_شعر_چهل_نکته
.
.
#نوحه
#سبک_مرحوم_حاج_حسین_محلوجی
#شب_تاسوعا
#حضرت_عباس علیه السلام
➖➖➖
دردی که دارد/ درمان ندارد
آبی برای/ طفلان ندارد
شد پاره پاره/ مشک ابالفضل
دریای خون شد / اشک ابالفضل
علمدار حسین دستش جدا شد
پناه خیمه ها فرقش دوتا شد2
ذکر اهل حرم /شد وا ابالفضل4
➖➖➖
در گوش عالم/آوای غم رفت
چشم حرامی /سمت حرم رفت
از دست ساقی/وقتی علم رفت-
چشم حرامی /سمت حرم رفت
به هفت آسمان رفته آه خیمه
غوطه ور شد به خون پناه خیمه2
ذکر اهل حرم /شد وا ابالفضل4
#نوحه_سنتی
#شب_نهم_محرم #تاسوعا
➖➖➖
#مهدی_ڪبیری
.
.
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس
#غزل_مرثیه
آسمان تیره شده دشت و بیابان هم تیر
بین طوفان بلا رفتی و باران هم تیر
تو امید همه بودی و در آن ظهر عطش
بود امید تو بر مشک ولی آن هم تیر...
تیر بر مشک یکی بود و جگر صد پاره
گوییا بر جگرت داشته دندان هم تیر
بس که حیرت زده بودی نگران جانب مشک
همه تن چشم شدی و صف مژگان هم تیر
مثل مرغی که به لانه ز قفس مینگرد
آه تو حبس شد و میله زندان هم تیر
شد عمودی زقفا سر زده مهمان سرت
شده به خان کرم چشم تو مهمان هم تیر
زخم چون تیر به ابروی کمان تو رسید
تا شکاف خم ابروت کشید آن هم تیر
سینه تنگ و گریبانی و دستی که نبود
داد بی تابی تو دست گریبان هم تیر
#موسی_علیمرادی
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞نماهنگ جدید ویژه محرم| همخوانی قرآن قاریان دهه نودی
🎙همخوانی تلاوت قرآن کریم
🌀کاری از:
گروه تواشیح تسنيم نوجوانان
📜آیات پایانی سوره مبارکه فجر
📌بر اساس تلاوت بسیار زیبا استاد عبدالباسط
⚜امام صادق (علیه السلام) فرمودند :
منظور از نفس مطمئنّه در آیات پایانی سوره فجر، امام حسین (علیه السلام) میباشد.
🌐مشاهده و دریافت نسخه باکیفیت:
📺 aparat.com/v/NGOYT
📲کانال ایتا:
@tasnim_esf
#محرم
#امام_حسین
بسم الله الرّحمن الرّحیم
#بیانیه_گام_دوم ۱۱۴
حکومت ها موظف به تأمین ایندو اند .
منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر می دانند که برای آن جنگیدهاند .
ملت ایران با جهاد ۴۰ ساله ی خود از جملهی آنها است .
Shab9_Moharam1401_MirzaMohamadi_b.mp3
4.65M
🏴السلام علیک یا اباعبدالله
السلام علیک یا قمر العشیره
ز گلزار صداقت لالهای خوش رنگ و بو میرفت
به میدان شجاعت تا ابد نامی نکو میرفت
بنیهاشم در آن ساعت خدایا بیقمر میشد
که سوی آسمانها ساقی مهتابرو میرفت
به چشمش بود تیریُّ و چو با صورت زمین افتاد
دوباره تیرباشدت به چشم او فرومی رفت
◾️#روضه #حضرت_ابوالفضل_العباس علیه السلام
#شب_تاسوعا
#روضه_حضرت_عباس
🎤حجت الاسلام #میرزامحمدی
.
#واحد
#شب_دهم_محرم
نوحه واحد عاشورایی
سبکِ قلبم به عشق.......
پایِ عَلم به عشقِ حرم سینه میزنم
میخوانم از خدایِ کرم سینه میزنم
یا اَیُّهاَالرَّفیق تَصَدَّقْ علیَ الفقیر
تو سایهای به رویِ سرم سینه میزنم
رفیقم حسین
با شما گذشته هر دقیقهَم حسین
از خوشیهایِ جهان سلیقهَم حسین
حک شده به قلبم و عقیقم حسین
حسین یاحسین اَنتَ فی قلبی/۴/
زیباترین نوایِ لبم تا اَبد حسین
مهمانِ خانهیِ تو شدم خوب و بد حسین
با من برادر است هر آنکس که در جهان
بر سینِه سنگِ عشقِ تو را میزند حسین
حبیبم حسین
ذکر یامُجیر یامُجیبم حسین
روضهها شِفا تویی طبیبم حسین
هر جا غیرِ کربلا غریبم حسین
حسین......
#محرم #نوحه_واحد #عاشورا
#امام_حسین علیه_السلام
#حسین_ایمانی
.👇
.
#واحد_سنگین #شب_عاشورا
#شب_نهم_محرم
سبکِ دلم با تو مهمونه......
میدونی برا من چقدر سخته
دیدن هیچ شنیدن چقدر سخته
بخون قرآن آروم بگیرم
بگو از کنارت نِمیرم
حسینم حسینم/۲/
اِی سرپناهِ حرم
اِی پارهیِ جگرم
اِی بال وُ پَرم حسین
اِی غریبِ مادرم
الهی بمونی بَرا من
نبینَم بدنِ بیکفن
پیرهنِ کهنهَتو نَدُزدن
حسینم حسینم حسین وای/۴/
یه امشب کنارم بشین امّا
میدونم که فردا میشه غوغا
چقدر روضهیِ تو کشندهَست
چقدر خنجرِ کُند یه دندهَست
حسینم حسینم /۲/
ماه معشوقِ بینظیر
شاه برادر و امیر
با روضهیِ قتلگاه
آه جونِ منو نگیر
نگو که میشینَن رو سینه
نگو سر به نیزه میشینه
نگو از معجرِ سکینه
حسینم......
#محرم #نوحه_سنگین #عاشورا
#امام_حسین علیه_السلام
#حسین_ایمانی
.👇
.
#حضرت_عباس علیه_السلام
#تاسوعا
#ترکیب_بند
گريه كردم مُطَهّرم كردند
پاكْ مانند ساغرم كردند
اسم تو آمد و دلم پَر زد
به گمانم كبوترم كردند
با نگاهي ز چشم شهلايت
خاكْ بودم ولي زرم كردند
پدر و مادرم همان اول
نذرِ اولاد حيدرم كردند
تا كه گفتم مُحبِّ عباسم
دلِ آلوده را حرم كردند
شخص بي آبرو چنان من را
پيشِ مردم چه محترم كردند
شك ندارم كه اين محبت را
به دعاهاي مادرم كردند
سالياني است آبرو دارم
ساليانيست نوكرم كردند
يَابْنَ امُّ البنين دعايم كن
باز در علقمه صدايم كن
دست بر سينه رو به كرب و بلا
السلام عليك يا سقا
قمر خانوادة خورشيد
صدقه دارد اين قد و بالا
پسر چهارمِ امير حُنين
دست بر سينة بني الزهرا
چشم و ابروي تو سپاه حسين
كاشف الكرب سيد الشهدا
سيزده ساله فاتح صفين
سومين بچهْ شيرِ ، شيرِ خدا
ارمني ها مُريد نام تواند
شاهدم سفره هاي تاسوعا
نامِ تو هم رديف يا فَتّاح
چشمهايت مُفَرِّجُ الغَمّاء
تو كه هستي ، حسين هم آخر
شد پناهنده بر تو عاشورا
سايبانِ مُخَدّراتِ حرم
پشتْ گرميِّ زينب كُبري
إعطِني يا كريم ، انا سائل
مستجيرٌ بِكَ ابوفاضل
دست گيرِ همه خدايِ ادب
دست پروردة امير عرب
نسلْ در نسلْ خاك پايِ توايم
به تو داديم دلْ نَسَبْ به نسبْ
سفره ات بهر سائلان پهن است
صورتت شير و خالِ تو ، چو رطب
مي كند زنده ياد حيدر را
چين پيشاني ات به وقت غضب
اسدالله كربلا ، عباس
بِنِشين با وقار بر مركب
قد كشيدي همينكه روي اسب
لشكر كوفيان كشيد عقب
مي شود روضه را تجسم كرد
با كمي فكر ، رويِ اين مطلب
تا تو بودي سفر به خير گذشت
اي نگهبان محمل زينب
تا تو بودي رباب اصغر داشت
غرق بوسه سپيدي غب غب
تا تو بودي نديد يك مادر
طفلش از تشنگي كند لب لب
تا تو بودي رقيه معجر داشت
روي دوش تو خواب بود هر شب
تا تو بودي كسي اجازه نداشت
بزند چوب خيزران بر لب
رفتي بر غرورها برخورد
دست نامحرمان به معجر خورد
واي از لحظه اي كه غوغا شد
رفتي و در خيام بلوا شد
دختري مشك آب دستت داد
بر دعا دست عمه بالا شد
سايه ات بين نخلها گم شد
پسر فاطمه چه تنها شد
تا رسيدي كنار نهر فرات
علقمه در مقابلت پا شد
تا قيامت خجل ز لبهايت
خنكي هاي آب دريا شد
جانب خيمه راه افتادي
فكر و ذكرت لبان آقا شد
در كمينت چهار هزار نفر
تيرها در كمان مهيّا شد
قدُّ و بالات كار دستت داد
چند صد تير در تنت جا شد
بي هوا دستِ راستت افتاد
دست چپ هم شكارِ اعدا شد
حرمله در شكارِ چشم آمد
هدفش چشم هاي شهلا شد
نوكِ تير از سرِ تو بيرون زد
تا پرش بين ديده ات جا شد
خواستي تير را برون بكِشي
گردنت خم به سوي پاها شد
از سرِ تو كلاه خود افتاد
يك نفر با عمود پيدا شد
آنچنان ضربه زد به فرقِ سرت
تا سر چينِ ابرويت وا شد
واي بي دست بر زمين خوردي
سجده گاه تو خاكِ صحرا شد
تيرهايِ كمي فرو رفته
خوب بر جسمِ اطهرت جا شد
بعدِ سي سال يا اخا گفتي
عاقبت مادر تو زهرا شد
دورتر از تنت حسين افتاد
همه ديدند قامتش تا شد
گفت عباس خيز و كاري كن
رويِ لشگر به خواهرم وا شد
دَمِ خيمه زمان غارت ها
سرِ يك گوشواره دعوا شد
سند ارث بُردن از زهرا
با كف پا به چادر امضا شد
پاسخ اَيْنَ عمّيَ العباس
سيلي چند بي سر و پا شد
#قاسم_نعمتی✍
#شب_نهم_محرم
.
.
#امام_زمان
#مناجات_محرمی
#شب_تاسوعا
#شب_نهم_محرم
آخر امام شیعیان می آیی از راه
ای ماهِ از دیده نهان می آیی از راه
از این سفر محض دعای بی قراران
ای مهدیِ صاحب زمان می آیی از راه
تا که بخوانی بر فرازِ بام کعبه
نام علی را در اذان می آیی از راه
در هیبتت از حیدر و در چهره ی خود
از مادرت داری نشان می آیی از راه
تا که بگیری انتقام عمه ات را
از کوفیان و شامیان می آیی از راه
با ذوالفقار از پای کعبه سمتِ شامات
پای ضریح عمه جان می آیی از راه
تو وعده دادی که بیایی حتم دارم
روزِ قرارِ عاشقان می آیی از راه
آقا کجایی تا کمی روضه بخوانی؟
یک صبح جمعه روضه خوان می آیی از راه
حس می کنم با نوحۀ معروفِ عباس : ...
" ای ساقیِ لب تشنگان " می آیی از راه
شاعر: #مهدی_مقیمی
.
.
#زمزمه
#شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
سبک رویِ نیزهها مهتابه....
هر شب شبِ عاشورامه
یاحسین دَمِ لبهامه
شکرِ خدا که حسین آقامه
آخر
یه روزی میمیرم میون این روضه
خواهر
حتی وقتی فقط میشنوه میلرزه
فردا
غروب سرِ تو سنگ میخوره رو نیزه
آخر
یه روزی نوکرت برا تو جون میده
خواهر
دیده خنجرِ کُند سرِتو بریده
فردا
پیشِ پاش از رویِ نِی خون میریزه
امشب میونِ خیمهها حسین
فردا سری به نیزهها حسین
اِی وای زینب و بچّهها حسین
امان از دل زینب وای /۴/
کاش منم بودم عاشورا
واسهَت میدادم جون آقا
قبل از حسین میزدم دست وُ پا
ارباب
یا لَیْتَناٰ کُنّا مَعَک حسین
ارباب
روحی جسمی قلبی لَدَیک حسین
ارباب
دَمِ جون دادنم صلّی اللّه علیک حسین
ارباب
نگو برا زینب فردا چیا میشه
ارباب
نگو رو معجرِ دخترت آتیشه
ارباب
نگو همسفرِ حرمله و زَجرن زینبین
امشب مناجات و دعا حسین
فردا میمونه تو صحرا حسین
بیسر پیکرِ شما حسین
امان......
#محرم #زمزمه #عاشورا
#امام_حسین_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
.👇
.
#شور
#زمینه
#شب_نهم_محرم
سبک دنیای بی حسین
#حضرت_ابالفضل ع
پاشو برادرم
زینب بی قراره
رحمی کن ابالفضل
داداش غریبت
هیچکی و نداره
ای تکیه گاه من
پاشو ای علمدار
قحطه آبه خیمه
اینجوری نخواب و
مشک آبو بردار
تو رفتی و ، قرارم رفت
برادر که نه دارو ندارم رفت
تو رفتی و ، سپاهم رفت
همه دیدن که پشت و پناهم رفت
ابالفضلم
با نیزه ها چجور
اعضاتو دریدن
ای بالا بلندم
من واست بمیرم
دستاتو بریدن
بعد تو کار من
میدونم تمومه
بُغضی توو گلومه
پیش دشمنامون
حرف از آبرومه
ندارم من ، دیگه طاقت
بلندشو تا خیمه ها نشه غارت
به زن های ، حرم اصلن
نمی ذارن کوفیا یکم حرمت
ابالفضلم
دارن یه لشکری
میخندن به حالم
اینایی که دیدم
هیچ رحمی ندارن
به اهل و عیالم
پاشو نشه شروع
غصه های زینب
چند ساعته دیگه
می بندن طناب روو
دست و پای زینب
چیا میشه ، توو این صحرا
می مونن آواره دخترام اینجا
با چه وضعی ، زن و بچم
اسارت میرن توی بیابونا
ابالفضلم
#عباس_قلعه✍
ترکیبی #سبک_سلام_فرمانده
#حضرت_عباس #تاسوعا #شب_تاسوعا
.👇
.
#امام_زمان
#مناجات_محرمی
#شب_نهم_محرم
آه دلم به آینه زنگار میزند
پیراهن وصال تنش زار میزند
عمرم، جوانیام، همه خرج گناه شد
این گریهها زیان مرا جار میزند
دیگر چرا اجل، به خدا که همین فراق
عکس مرا به سینهی دیوار میزند
حالم شبیه حالِ بد مجرمیست که
سیلی نخورده دست به اقرار میزند
چون ورشکستهای شدهام که به هستیاش
چوب حراج از سرِ اجبار میزند
بر روی من حساب نکن جمعهی ظهور
سنگت به سینه، نوکر غمخوار میزند
خون هزار عاشق این شهر پای توست
خال لب تو دست به کشتار میزند
با اینکه رو به قبله شدم، دلخوشم هنوز
گاهی سری طبیب به بیمار میزند
شرمندهام نمردهام از رنج روضهها
خیلی بد است کارگر از کار میزند
لعنت به نانجیب مدینه که بیهوا
سیلی به پابهماه عزادار میزند
چون روز روشن است از امروز کوچهاش
فردا سهساله را سر بازار میزند
پنجاه سال بعد به اسم سهشعبهای
مسمار را به چشم علمدار میزند
شاعر: #وحید_قاسمی
#امام_زمان
#مناجات
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
ای کاش یک ثانیه با ما همنشین باشی
سخت است عمری این چنین تنهاترین باشی
خاک "دلم" تسخیرِ بیگانه نخواهد شد
ای دوست!وقتی صاحب این سرزمین باشی
شب..،نور تو در کوچه های شهر جاری شد
تا مثل فانوسی برای اهل ِ دین باشی
دست خدا ترجیح داده دستِ کم اینبار
تا دست فتنه رو شود،در آستین باشی
خیلی به چشمان علیوار تو می آید
در مسجد سهله امیرالمومنین باشی
دنیا رکابش را هزاران سال صیقل داد
تا شاید این جمعه رکابش را نگین باشی
زهرا برای غربتت بارید از آن دم که
فهمید تو باید غریبِآخرین باشی
ای کاش ما هم مهزیارت می شدیم آقا
وقتی میان شیعه گرمِ دستچین باشی
با درد و با اندوه و با گریه عجین باشم
با درد و با اندوه و با گریه عجین باشی
تا کی قرار است از فراقت این چنین باشم!؟
تا کی قرار است از صبوری این چنین باشی!؟
خیلی دلم می خواهد آقا وقت جان دادن
آن لحظه ها،آن لحظه های واپسین..،باشی
اشکِ منِ بی معرفت خشکیده..،باید هم
تو همچنان دلواپس هَل مِن مُعین... باشی
بار گناهان منِ نامرد باعث شد
تا جای من پیش خدا تو شرمگین باشی
پای برهنه..،کربلا..،با تو..،چه می چسبد
خیلی دلم میخواست با من اربعین،باشی
برگرد..،روضه،روضه ی سقاست..،پس برگرد...
تا روضهگردانِ یلِ ام البنین باشی
▪️
▪️
با آن عمود سهمگینی که به فرقات خورد
باید علمدار! این چنین نقش زمین باشی
زینب صدا زد:پاشو خوشغیرت!..،سنان آمد...
تنها تو باید سدِّ راهِ این لعین باشی
شاعر: #بردیا_محمدی
.
.
#نوحه
#شب_نهم_محرم
#تاسوعا
#حضرت_عباس
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
پشت و پناه خیمه ها ، عباسم
علم به دوش کربلا ، عباسم
سالارِ ، لشکرم به خون نشستی
با داغت ، کمرِ مرا شکستی
"واویلا ، ای برادرم اباالفضل"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
کنار تو رسیدم و گریانم
در انتظار تو همه طفلانم
یاباالفضل خیمه ها در تب و تاب است
کاری کن ، پسرم تشنه ی آب است
"واویلا ، ای برادرم اباالفضل
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
کنار پیکرت ببین حیرانم
غمت زده چه آتشی بر جانم
بازوی غرقِ خونت ای برادر
شد مثلِ بازوی مجروح مادر
"واویلا ، ای برادرم ابالفضل
👇
.
#امام_زمان
#مناجات_محرمی
#شب_نهم_محرم
نوشته سردر کرسی و سردر لاهوت
دعا برای فرج کن سحرزمان قنوت
بدون لذت همسایگیِ حضرت دوست
چه فرق میکند اصلاً بهشت با برهوت
سپید گشت دو چشمش ز گریه چون یعقوب
جوان منتظری که ز هجر شد فرتوت
برای شستن روحت به دوست عرضه بدار
تبرکاً برسان قطره ای ز آب وضوت
**
میان روضه ی عباس، چشم مان به در است
که گفته است میآید بدون شرط و شروط
همیشه یاد ابالفضل کن در این دنیا
چه در زمان صعود و چه در زمان سقوط
چه قدر نیزه به تشییع پیکرش آمد
به عزت و شرفِ ؟ نه ! به خنده و کف و سوت
امان گریه برید از غم امان نامه
نداشت شمر حیا پیش صاحب جبروت
به ساحتی که ندارد در او تحیر راه
چه شد که شد ز تماشای جسم او مبهوت
برای خاطره اش، زنده کرد چوبه ی تیر
دوباره یاد تنی را که دوخت برتابوت
شعر از گروه #یا_مظلوم
.