eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.1هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
9.8هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا نانِ تو را هرگز نگیرد از گدا زهرا پناهِ بی پناهیِ منِ بی دست و پا زهرا چراغ عرش، فانوس حیاط خانه‌ات بوده تو آن نوری که جریان داشتی از ابتدا زهرا کمالِ ظرف تو، بیش از حدِ اُمِّ اَبیهایی‌ست به این ترتیب باید گفت: اُمُّ الاَنبیا؛ زهرا عبا را اعتباری نیست بی حظِّ حضور تو به زیر سایه‌ی تو جمع شد اهل کسا زهرا نخِ چادر نماز وصله‌دارت آبروی ماست گرفته بیرق ما رنگ از این تارها..، زهرا اگر درد است درد عشق تو..، دردت به جان من ز عُشاقت نمی‌آید به جز قالو بَلیٰ، زهرا جواز اتصال ما به تو دستِ حسن‌جان است همین فرزندِ ارشد شیعه را بُرده است تا زهرا علی نام تو را ورد لب فرزندهایت کرد صد و ده مرتبه با مرتضی گفتیم: یا زهرا خطای طفل سهل‌انگار را مادر نمی‌بیند همیشه چشم‌پوشی می‌کنی از خبط ما زهرا غلاف قنفذ نامرد هم، عهد تو را نشکست چه محکم دستِ بیعت داده‌ای با مرتضی، زهرا * * چنان مسمار با شدت به پهلویت اصابت کرد که چندین استخوان در سینه‌ات شد جابه‌جا زهرا چه دید آنجا زمان بردنش حیدر..، که زد فریاد: بیا فضه..، بیا فضه..، بیا فضه..، بیاااا..، زهرا... ✍️ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
فاطمه نور خدای داور است فاطمه سرتا به پا پیغمبر است فاطمه آیینه دار کبریاست گلبن بستان سرای مصطفاست فاطمه نوری ز انوار جلی است همدم و همسنگر و یارعلی است فاطمه منصوره و معصومه است در دو عالم فاطمه مظلومه است دخت ختم المرسلین است فاطمه حامی قرآن و دین است فاطمه مرتضی را او بود نور دوعین مادر مظلومه ی مولا حسین جمع آل الله را او مادر است ام پیغمبر که زینب پرور است زینت عرض و سماوات است او شیعیان را باب حاجات است او فاطمه محبوب حی لایزال چون نبی در عصمت و خوی و خصال عالم هستی بود در دست او عالم و آدم همه پا بست او فاطمه با اذن حق مشکل گشاست کوی او بهر همه دارالشفاست مادر سادات فخر ما همه است شافع امت به روز واهمه است بر همه عالم کرامت می‌کند در کرامت او قیامت می کند مهر و حبش رهگشای جنت است همسر حیدر شفیع امت است شیعه سوزد تا ابد بر غربتش بهر آن گم گشته قبرو تربتش فاطمه پشت و پناه حیدر است کشته ی ما بین دیوار و در است حق پیغمبر پس از او شد ادا از ستم خانه‌نشین شد مرتضی دشمنانی که دم از طاها زدند آتشی بر خانه ی مولا زدند آبروی خود زکینه ریختند نانجیبان آتشی افروختند فتنه ی نامردمان آغاز شد با لگد بیت ولایت باز شد پشت در غنچه ز شاخه شد جدا محسن ششماهه ی او شد فدا حرمت پیغمبر و حیدر شکست پهلوی زهرا به پشت در شکست همسرش را وحشیانه می‌زدند پیش چشمش تازیانه می زدند همسرش را پیش‌ او سیلی زدند بر رخ او جوهر نیلی زدند فاطمه در بستر بیماری است در کنارش اشک حیدر جاری است همچو شمعی ذره ذره آب شد همسر مظلوم او بی تاب شد فاطمه آماده ی پرواز شد روز آخر با علی دمساز شد فاطمه آن گلبن خوش رنگ و بو با علی گردید گرم گفتگو ای که گشته قامتت همچون هلال یا علی زهرای خود بنما حلال سوخت حیدر زین سخن سر تا به پا گفت ای مرات حی کبریا با علی تو هر چه میخواهی بگو سوخت قلب من حلالم کن مگو بار دیگر گفت زهرا یا علی ای که عالم از وجودت منجلی نیمه شب بنما مرا غسل و کفن غسل ده اما ز زیر پیرهن الغرض ماه علی خاموش شد مرتضی با غم ،هم آغوش شد نیمه ی شب دور از چشم همه ناله زد حیدر کفن شد فاطمه ام کلثوم و حسن در شور و شین زینبش هم ناله با اشک حسین سوی جنت فاطمه شد رهسپار پر کشید از لانه سوی کردگار همسر خونین دلش در تاب و تب پیکرش بردند مخفی نیمه شب در کنار قبر تا حیدر رسید قامتش از داغ زهرایش خمید مرتضی با گریه و با قلب چاک بر روی زهرای خود می ریخت خاک کم شده هم طاقت و هم صبر او ناله میزد در کنار قبر او اینچنین گفتا به خلاق مبین هستی زهرا امیرالمومنین هستی ام رفته ز دستم ای خدا از غمش از پا نشستم ای خدا یارب از روی نبی شرمنده‌ام فاطمه جان داده و من زنده ام ای امید اهل عالم ای خدا بگذر از جرم و خطای این (رضا) سوخت قلب شیعیانم زین رثا من شفیع او شوم روز جزا 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
دوبیتی رباعی یا فاطمه ای نور خدایی جلوات مهر تو بود مایه ی خیر و برکات هستی تو گل گلشن آل عصمت بر روح مقدست درود و صلوات ◾️ ای نور خدای حی داور زهرا دخت نبی و همسر حیدر زهرا بر من ز کرامتت نگاهی فرما ای شافعه ی صحنه ی محشر زهرا ◾️ تو دختر ختم الانبیایی زهرا هم کفو علی مرتضایی زهرا همچون پدر و همسر و فرزندانت از کار همه گره‌گشایی زهرا ◾️ تو دختر ختم مرسلینی زهرا تو جان امیرمومنینی زهرا ای کعبه ی دل های خلایق تا حشر تو معنی عصمت و یقینی زهرا ◾️ دلسوختگان غم زهرا هستیم از کودکی خویش به او دل بستیم از لطف و عنایت خداوند کریم در محفل انس فاطمه بنشستیم ◾️ ناموس خداوند تعالی زهراست همدوش علی دختر طاها زهراست در روز جزا شافعه محشر اوست دستگیر همه شیعه مولا زهراست ◾️ ای منشأ نور پاک سرمد زهرا همدوش علی دختر احمد زهرا لولاک به شان تو بود فاطمه جان ای باعث خلقت محمد زهرا ◾️ یا فاطمه این دل ز غمت می سوزد با یاد تو و عمر کمت می‌ سوزد تنهانه دل شیعه زداغت سوزد هستی زبرای ماتمت می سوزد 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
قیامت است تماشای صبح دولت او که محشری‌ست مقامات بی نهایت او فقط نه روز قیامت، یکایک ایام به یُمن لیله‌ی قدرند زیر منت او کسی که ماه و ستاره‌ست گردن‌آویزش شده‌ست نُقل دهانِ فَلَک، کرامت او شبیه زهره کنیزش درخششی دارد زُحل که بسته کمر گوئیا به خدمت او! غبار درگه او فضه می‌شود قطعاً عیار سنجش پیغمبران، محبت او قیام فاطمه گرچه خمیده بود ولی، قیامت است رکوع یکی دو رکعت او توسلات خلائق به ذیل چادر او امام، معتکف خیمه‌ی امامت او جنان ز غنچه‌ی لبخند او شده پیدا نهان رضای خداوند در رضایت او خیال خاک به درک ضریح او نرسید کشیده سرمه به چشمان عرش، تربت او دمی که بی کفن اهل قبور برخیزند حریر و سُندُس و اِستبرَق است خلعت او به روی ناقه‌ای از نور در مسیر صراط روانه سوی جنان، محمل جلالت او عنان ناقه‌ی او را گرفته جبرائیل حریر بال ملک پرده‌دار حرمت او چه آبشار رفیعی‌ست چادر زهرا که جاری است از آن، رشته‌ی شفاعت او پیمبران همگی سر به زیر اندازند که چشم را نزند آفتاب طلعت او در آن میانه فدک ایستاده با دلِ خون خزان زده‌ست هنوز از غم مصیبت او * * کسی که مادر آب است حرمتی دارد لهیب آتش دوزخ کجا و ساحت او ؟! من از حوادث روز جزا ندارم بیم قیامت است فقط لحظه‌ی شهادت او گمان کنم که اگر میخ هم شود محشور سرش بلند نمی‌گردد از خجالت او به جست و جوی حسین است در صف محشر که مرهمی بنهد بر روی جراحت او اگر چه محسن او هم شهید شد اما، گلوی زخمی طفلی شده شکایت او ✍️ حجت‌الاسلام 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
🔹آسیاب دستی🔹 کوه بودم، بلند و باعظمت روی دامان دشت جایم بود قد کشیدم ز خاک تا افلاک ابرها، فرش زیر پایم بود شب که چشم ستاره روشن بود نور مهتاب، دل ز من می‌برد صبح، چون آفتاب سر می‌زد اولین پرتوش به من می‌خورد دفتر وحی حق که روز به روز جلوه‌اش سبز و سبزتر بادا در بیان شکوه من، دارد آیۀ «والجبال اوتادا» سینه‌ام را اگر که بشکافند لعل و الماس دیدنی دارم از گذشت زمان و «دحو الارض» خاطراتی شنیدنی دارم... صبح یک روز چشم وا کردم ضربۀ تیشه بود گوش خراش تخته سنگی شدم جدا از کوه اوفتادم به دست سنگ تراش پتک سنگین و تیشۀ پولاد سهم من از تمام هستی شد حکم تقدیر و سرنوشت این بود نام من «آسیای دستی» شد گرچه از بازگشت خویش به کوه پس از آن روزگار نهی شدم این سعادت ولی نصیبم شد که جهیز عروس وحی شدم گوشۀ خانه‌ای مرا بردند که حضور بهشت آن‌جا بود برترین سرپناه روی زمین بهترین سرنوشت آن‌جا بود دستی از جنس یاس و نیلوفر شد در آن خانه آسیاگردان گرچه سنگم، ولی دلم می‌خواست جان او را شوم بلاگردان هر زمان گرد خویش چرخیدم می‌شنیدم تلاوت قرآن روح سنگین و سخت من کم‌کم تازه شد از طراوت قرآن راز خوش‌بختی مرا چه کسی جز خداوند دادگر داند کی گمان داشتم مرا روزی جبرئیل امین بگرداند به مقامی رسیده‌ام که چنین بوسه‌گاه فرشتگان شده‌ام مثل رکن و مقام کعبه عزیز در نگاه فرشتگان شده‌ام بارها شد که با خودم گفتم: ای که داری به کار نان دستی! کاش هرگز ز خاطرت نرود وام‌دار چه خانه‌ای هستی؟ خانۀ آسمانی خورشید خانۀ روشن ستاره و ماه خانۀ وحی، خانۀ قرآن خانۀ «انّما یُریدُ الله» از همین خانه تا ابد جاری‌ست چشمۀ فیض، چشمۀ احسان سایبانِ معطّرِ این جاست سورۀ «هل أتی علی الانسان» آسیابم ولی یقین دارم که پناهنده‌ام به سایۀ نور سرنوشت مرا دگرگون کرد اشک زهرا و ذکر آیۀ نور یاس یاسین که با دعای پدر آیۀ نور بود تن‌پوشش داشت دستی به دستۀ دستاس دست دیگر گلی در آغوشش در محیطی که هر وجب خاکش فخر بر آفتاب و ماه کند آرزو می‌کنم که گاه به من دختر کوچکی نگاه کند گرچه از بازتاب گردش من نان این خانه برقرار شده‌ست شرمسارم از این‌که می‌بینم دست زهرا جریحه‌دار شده‌ست رفت خورشید وحی و آمد شب سر نزد از ستاره سوسویی صبح از کوچۀ‌ بنی‌هاشم شد بلند آتش و هیاهویی تا بدانم چه اتّفاق افتاد تا ببینم هر آنچه بوده درست دل به دریا زدم به خود گفتم: «چشم‌ها را دوباره باید شست» دیدم آن روز صبح منظره‌ای که به خود مثل بید لرزیدم آتشم زد شرار دل وقتی شعله‌ها را به چشم خود دیدم در همان آستانه‌ای کز عرش قدسیان را به آن نظرها بود اشک چشم ستارگان می‌ریخت بین دیوار و در خبرها بود من به حسرت نگاه می‌کردم باغ گل را میان آتش و دود جز خدا هیچ‌کس نمی‌داند که چه آمد به روز یاس کبود با همان دست عافیت‌پرور که پرستاری پدر می‌کرد از امام زمان خود یاری در هیاهوی پشت در می‌کرد هیزم آوردن، آتش افروزی سهم هر رهگذر نبود ای کاش خبر ناشنیده بسیار است خبر میخ در نبود ای کاش دست خورشید را که می‌بستند شرح این ماجرا کبابم کرد آنچه پشت در اتّفاق افتاد سنگم امّا ز غصّه آبم کرد ✍️ استاد 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
(که بَرَد به نزدِ شاهان زِ منِ گدا پیامی) به علی رساند از من صلوات با سلامی شده ام اسیرِ دامش ، و به او امید دارم که عطا کند دوباره ، به اسیرِ خود طعامی (همه عمر بر ندارم سر از این خمارِ مستی) همه حاجتم همین است ، بخوانَدَم غلامی نبود قبولِ حق گر نبود ولاش بر دل نه رکوع و نه سجودی ، نه قعود و نه قیامی علی اول است و آخر ، بود او به مصطفی ، جان به جز از علی که دارد ، به جهان چنین مقامی ؟ به خلافِ آن فُلانی ، به خدا علی نکرده نه حرام را حلالی ، نه حلال را حرامی چه شود که شاه مردان دَهَد از سَرِ عنایت به دلِ شکسته ی من ، به دعاش اِلتیامی سروده : یونس وصالی 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
. |⇦•فاطمه تنها طرفدار.... حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱به نفس حاج ●━━━━━━─────── درپی حفظ حریم خویشتن مردباید پشت درآید نه زن هیچ دانی دختر خیر البشر ازچه جای حیدر آمد پشت در دیدمولایش علی تنها شده خانه اش محصور دشمن ها شده بر دفاعِ شوهرش فردی ندید بین آن نامردها مردی ندید گفت بایدپیش امواجِ خطر یار بهر یار خود گردد سپر من که تنها دختر پیغمبرم پشت این درپیش مرگ حیدرم فاطمه تنها طرفدار علیست در هجوم دشمنان یار علیست آن که باشد مردِ این سنگر منم اولینِ قربانی حیدر منم چشم پوشیدم زِ جان خویشتن ای مغیره هرچه میخواهی بزن این درِ کاشانه این پهلوی من این غلافِ تیغ این بازوی من کافران دست خدا را بسته اید بازوی مشکل گشا را بسته اید هرچه هتک حرمت از حیدر کنید هرچه بر او ظلمِ افزونتر کنید هرچه زان مظلوم گردانید رو هرچه مانَد استخوانش درگلو من امیرالمومنین میخوانمش پیشوای مسلمین میدانمش گر شود پرپر زِجور قاتلش غنچه ی نشکفته در باغِ دلم گر رود ازضرب سیلی هوش من گوشواره بشکند در گوش من گر شوم با دود و آتش روبرو یا رود مسمار درقلبم فرو گر شوم در لحظه ی سقط جنین از جفای دشمنان نقش زمین گر رسد در پشت دَر جان برلبم افتم از پا پیش چشمِ زینبم هرچه آید پیش زهرا باعلیست اول و آخر کلامش یا علیست فاطمه ما را هدایت میکند رهبری سوی ولایت میکند دید دشمن فاطمه جانِ علیست بلکه با جانش نگهبان علیست دید جانِ مرتضی پشت در است از امام خویش هم تنهاتر است پای تا سر بغض و خشم و کینه بود کینه هایش کینه ی دیرینه بود بغض حیدر شعله ور در سینه داشت سنگ بود و جنگ با آیینه داشت وای من شد در حریم کبریا آیه ای از سوره ی کوثر جدا ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
. سبکِ تلفیقی: دلبر حیدر و تو خیمه‌ها یکی بی‌تابه .... سوره‌یِ کوثر پر می‌کشد امشب دگر از خانه‌یِ حیدر پیکرِ مادر بیرون رَود از خانه رویِ شانه‌یِ حیدر وای وای از این غریبی /۲/ آهِ برادر آتش زده بر سینه‌یِ غمدیده‌یِ خواهر زینبِ مضطر جارو کند این خانه دگر به جایِ مادر به جایِ مادر غمایِ مادر پیوسته /۳/ دستایِ حیدر شد بسته /۳/ از ضربِ کینه بازویِ .... /۳/ یاسِ پیمبر بِشکسته /۳/ در راهِ خدا شد یاسِ حق نیلوفری /۲/ از ضربِ جفا رخِ مادر خاکستری /۲/ وای وای از این غریبی /۲/ سوره‌یِ کوثر پر می‌کشد امشب دگر از خانه‌یِ حیدر پیکرِ مادر بیرون رَود از خانه رویِ شانه‌یِ حیدر از درِ خانه آتشِ غم‌ و ستم کِشد خدا زبانه مانده نشانه بر سینه از آن ضربه‌یِ ظلمِ وحشیانه بر نوکِ مسمار مانده لخته‌خونِ سینه‌یِ مادرِ بیمار از در و دیوار هر لحظه شود غم به سرِ زینبت آوار زینبت آوار یادم نرفته پشتِ در /۳/ صدایِ آهت ای مادر /۳/ وقتی که میخی شد خونی /۳/ شد ذکرِ لبت یاحیدر /۳/ بی‌تو شد علی مونسِ داغ و اشک و آه /۲/ دردِ سینه را نجوا کند در گوشِ چاه /۲/ وای وای از این غریبی /۲/ سوره‌یِ کوثر پر می‌کشد امشب دگر از خانه‌یِ حیدر پیکرِ مادر بیرون رَود از خانه رویِ شانه‌یِ حیدر روضه‌‌یِ احساس معنی شده در مدینه و برگِ گلِ یاس بویِ گلِ یاس آید زِ سویِ علقمه و کفِّینِ عبّاس فاطمه یعنی ساقی و غمِ آب و دو دستانِ بریده فاطمه یعنی تیری که چو سیلی می‌کند تیره دو دیده تیره دو دیده علقمه یعنی بی‌تابی /۳/ ساقیِ آب و ُ .... بی آبی /۳/ علقمه یعنی گهواره /۳/ رباب و طفل وُ .... بی‌خوابی /۳/ از فاطمیه علقمه می‌خواهم خدا /۲/ حقِّ فاطمه بده براتِ کربلا /۲/ وای وای از این غریبی /۲/ سوره‌یِ کوثر پر می‌کشد امشب دگر از خانه‌یِ حیدر پیکرِ مادر بیرون رَود از خانه رویِ شانه‌یِ حیدر ✍️ .👇 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
. نوحه واحد فاطمیه سبک ای علمدار ...... جسمِ مادر مخفیانه یارِ حیدر رویِ شانه یاسِ حیدر خدایا شبانه می‌رود رویِ شانه زِ خانه فاطمه جان فاطمه جان /۲/ فاطمه فاطمه فاطمه جان /۲/ پر شکسته پر کشیدی چه مصیبت ها که دیدی وای از آن طعنه‌ها که شنیدی دردِ بابا به جانت خریدی فاطمه جان فاطمه جان /۲/ فاطمه فاطمه فاطمه جان /۲/ سینه‌ات شد پاره پاره روضه‌ات در ب وُ شراره کرده مهدیِ زهرا نظاره دیده افتادنِ گوش وُ واره فاطمه جان فاطمه جان /۲/ فاطمه فاطمه فاطمه جان /۲/ بی‌قرارم ای قرارم رویِ قبرت سر گُذارم بی تو سنگِ صبوری ندارم چاه وُ شد بعدِ تو غمگسارم فاطمه جان فاطمه جان /۲/ فاطمه فاطمه فاطمه جان /۲/ مجلسِ یاس عشق و احساس بیت‌العبّاس تا کفُّ‌العبّاس دستِ من خالی امّا علمگیر رشته‌یِ دل به‌ مویِ تو زنجیر ای علمدار ای علمدار /۲/ ای علمدار علمدار علمدار /۲/ سلام_الله_علیها ✍️ .👇 ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
هدایت شده از تورهای گردشگری زیارتی سیاحتی ثامن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرامش یعنی این که بتوانی درد دیگران را بفهمی
Moharram 1395.07.24 - Shab 14 - 07 - H.Sarollah.Rasht - Abozar Biukafi - Shor.mp3
4.01M
نذار آقا نصیب قلب خسته‌م؛ حسرت و غصه و بی‌تابی بشه یه نگاهی کن آقا تو به دلم؛ تا شب قلب من آفتابی بشه بی‌تو پوچِ عمرم | بی‌تو کارم تمومه اشکای توو روضه | تنها آبرومه من صحرای خشکم | ای بارون رحمت سیرابم کن آقا | از جام شفاعت نمیدونم چطور باید صدات کنم کاش بتونم که جونمو فدات کنم باید امشب من تو رو راضی کنم؛ تا منو به حَرم‌ت راهی کنی بگیری دستای خالیِ منو؛ که خلاص از شب گمراهی کنی پرونده‌م سیاه | چشمام غرق خونه دستام خالی اما | آقام مهربونه خورشید جهانی | تو «نعم الامیری» کاش توو روز محشر | دستامو بگیری ببین دامن من سیاه از گناه به داد من برس که عمر من شده تباه .
RabioSani 1398.09.15 - Shab 10 - H-Sarollah.Rasht - Rehlat H-Masoumeh S - 05 - Abozar Biukafi - Shor.mp3
4.34M
می‌خونم برات، بازم از عشق تو بی‌تابم حسین تو رو می‌بینم، توی بیداری و توو خوابم حسین سلام اربابم حسین وقتی از دست همه خسته میشم؛ تو پناه خستگی‌های منی همه می‌ذارن و میرن ولی تو؛ یار دلشکستگی‌های منی چه پناهی دارم؛ با تو حال و روزگارِ روبه‌راهی دارم چه پناهی دارم؛ تو که سایه‌ت رو سر منه چه شاهی دارم چه نگاهی داری؛ چه علمدار رشیدی، چه سپاهی داری چه نگاهی داری؛ توو دوازده ماه هر سال؛ تو چه ماهی داری یا اباعبدالله الحسین توی رگای ما، سینه‌زنها می‌جوشه خون حسین سرمو میدم، تا بشم بی‌سروسامون حسین انا مجنون الحسین وقتی اسم تو میاد روی لبم؛ خودمو توو کربلا حس می‌کنم تا که نزدیک‌تر از اینها به تو شم؛ خودمو هم‌‌رنگ عابس می‌کنم چه امیری دارم؛ چه امیر بی‌بدیل و بی‌نظیری دارم چه امیری دارم؛ در این خونه عجب خیر کثیری دارم چه صفایی داره؛ شب جمعه کربلات حال و هوایی داره چه صفایی داره؛ آقا بین الحرمین‌ت چه شبایی داره یا اباعبدالله الحسین شاعر: آقای .
‍ . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با تو زندگیم خوبه حسین از عشقت دل آشوبه حسین آشوبه دل ،  چقد‌ تو این روزا آشوبه دل   ،میون روضه ها دردم شده  ،دیدارِ حرم آشوبه دل  ،  برای کربلا علمت عشقه و حرمت مرهمه برا دل بی سر و سامون میمیریم واسه تو، بخدا ما همه شدیم یه عاشق مث مجنون (مددی یاحسین ۲|یا اباعبدالله) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عمریه برات سینه زنم وقف روضه هات جون و تنم نوکر شدم  ،آبرو دار شدم نوکر شدم ،مست دلدار شدم طعنه زدم  ،به شاهای جهان از وقتی که  ، سگ دربار شدم شده دنیای من ، یه زره تربتت تویی آقا نعم الامیرم بغلم کردی و ، اومدم محضرت نیام یه شب روضه میمیرم (مددی یاحسین ۲ یا اباعبدالله) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/emame3vom/86020 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏳️ | از غمت ذره ذره آبم کن 🎤 حاج مهدی سلحشور 📆 چهارشنبه ۱۷ آبان ماه ۱۴۰۲ 📍حسینیه فاطمیون قم غزل ابتدای جلسه از غمت ذرّه ذرّه آبم کن نیستم گل ولی گلابم کن جز نگاه تو را نمی خواهم گل زهرا تو انتخابم کن دست من را بگیر آقا جان کج اگر رفته ام عتابم کن من سیه پوش ماتمت هستم هست جز این اگر جوابم کن خواب دیدم که کربلا هستم اربعین زائرت حسابم کن دم مرگم بیا و خوبی کن خالی از هول و اضطرابم کن لطف کن، پیش روی آن دو ملک نوکر خویشتن خطابم کن حالم امشب ببین دگرگون است گوشه چشمی به اشک نابم کن به دلم امشبی قرار نده بی قرار غم ربابم کن
enc_16719953013090677648260.mp3
2.84M
🏴 شهیده بانو ... 🎤 |• شهیده بانو... جان علی فاضلة الرشیده بانو دنیا کسی مثل تو رو ندیده بانو دعا کنی بخت منم سفیده بانو یا زهرا می خوام واست نوکری کنم می خوام واسم مادری کنی نگاه می ندازی به مأذنه اذان ها رو حیدری کنی ای قدرت تکبیر علی همشیره شمشیر علی روزی دو عالم رو بده با دست علم گیر علی هانیه بانو... بی تو نفس حرومه یک نفس ثانیه بانو محبتت شرط مسلمانیه بانو گدایی تو اصل سلطانیه بانو یا زهرا سفارش کردی کنم شروع همیشه روزم رو با حسین می خونم صبح علی الطلوع سلام الله علیک یا حسین وقتی میشی مهمون حرم لذت داره بارون حرم پاکم بکنی خاکم بکنی هر طور شده بیرون حرم حسین مولا حسین مولا حسین مولا حسین مولا..... ▪️شهیده بانو... ▪️
. 🔘🔘🔘 بند1⃣ زده آتیش به درِ خونه یِ وحیِ مُنذَر آه و واویلا بین شعله ها میسوزه پیکرِ یک مادر آه و واویلا نه فقط فاطمه که میسوخت خودِ پیغمبر آه و واویلا خط به خط، واژه به واژه سوخت، سوره کوثر آه و واویلا ..... واویلتا؛ اون بی حیا؛ دست بر نداشت؛ از کارِ خود نگفت که این؛ دختِ نبی ست، نترسید از؛ رفتارِ خود اشاره کرد؛ به نوکرش؛ میگفت چرا؛ بیکاری تو؟ اون شلاقو؛ بردار برو؛ نمیبینی؛ اون بازو رو؟ 😔واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا😔 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند2⃣ دست بسته میبرن وصیِّ پیغمبر رو آه و واویلا میبرن غریب و تنها شافع محشر رو آه و واویلا چل نفر به یک نفر وَاللهِ نامردیّه آه و واویلا برا بیعت میبرن کشون کشون حیدر رو آه و واویلا ..... تا فاطمه؛ شمشیر کین؛ روی سرِ؛ علی رو دید از ته دل؛ آهی کشید؛ که ستونِ؛ مسجد لرزید کاش فاطمه؛ بود کربلا؛ روز دهم؛ تو قتلگاه شمر پلید؛ رو سینه یِ؛ حسین نشست؛ سر رو برید 😔واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا😔 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• به قلم : .👇
. (س) 🔘🔘🔘 بند1⃣ یا فاطمه یا فاطمه ،بنگر به حال زارم رحمی بکن به حال من ،جز تو کسی ندارم چشاتو واکن و ببین ،مثه ابر بهارم اینو بدون که بعد تو ،دیگه تمومه کارم ...... قوت قلب حیدری از حال من باخبری پاشو باهم حرف بزنیم ،این لحظه های آخری ای بانوی رشیده ام شرمنده ام شرمنده ام جلو چشام تو رو زدن ،کاری واسط نکرده ام ...... ای جون پناهم من غرق آهم تنهام نزاری ای تکیه گاهم یافاطمه یافاطمه •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند2⃣ یا فاطمه یافاطمه، شرمنده ام ز رویت خورده لگد بر پیکرت،آزرده اند پهلویت برا دفاعه از علی،شکسته شد بازویت از ضرب سیلی عدو، رفته ز دیده سویت بانوی هجده ساله ام ای روشنیه خانه ام نرو منو تنها نزار،ای گرمیه کاشانه ام نشسته می‌خوانی نماز بر مشکلاتم چاره ساز بخاطره علی بازم،با زخم سینه ات بساز آروم جونم ای قدکمونم بارفتنه تو تنها میمونم یافاطمه یافاطمه •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• به قلم (احسان) .👇
4_5929344206307857440.mp3
2.33M
| قشنگرین خاطره هام 🎤‌حاج‌حسین‌سیب‌سرخی ┄⁣┅─═◈═─┅┄⁣ مـــــورخه دوشنبه ۱۴۰۲/۷/۱۵ قشنگترین خاطره هام با تو رقم خورد از وقتی که دلم به شه پر علم خورد تنها کسی هستی که توی کل عالم حتی میشه رو بیرق روضت قسم خورد رنگ عاشقی گرفت لحظه لحظه زندگیم با دعای خیر تو حسین دستمو گرفتی و در عوض بریدم از هرکسی به غیر تو حسین ای همه ی دلواپسیم آرامش روزای بی کسیم کاشکی سلام منو بیاره سمت حرم تو این نسیم یا حسین مولا حسین جان من از همون بچگیام با تو رفیقم باید که احسنت گفت به این حُسن سلیقم من با حسین گفتن خدا را میپرستم هیئت شده نزدیک ترین طی و طریقم پای روضه های تو آبرومو گرفتمو با تو محترم شدم حسین خواب دیدم که اربعین پا به پای زائرات راهی حرم شدم حسین ذکر خوش حال نوکری ای عشق پدری و مادری کاش سرمو بزارم رو زانوت توی لحظه های آخریم یا حسین مولا حسین جان .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 استوری | شهادت تمامی بیماران بخش ICU بیمارستان شفا در غزه 🎨 طراح: سیدعلی رستگار ═══✼❉❉❉✼═══ 🖇کانال خبرگزاری بسیج شهرستان فلاورجان 🗨 @basijnews_falavarjan
هدایت شده از کانال عصر امید
سلام صبح بخیر✋ 💖دعای صبحگاهی💖 رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَةً طَيِّبَة اِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاء🤲 آل عمران/۳۸ 👇👇👇🌹🌱🌹 https://eitaa.com/asromid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁 یک نفس یاد خدا 🌼 یک سبد خاطر آسوده و شاد 🍁 یک بغل شبنم آرامش صبح 🌼 یک هزار آینه از جنس دعا 🍁 همه تقدیم شما 🔆 صبح تون بخیرعصرامیدی ها
. کشیدم از عذابِ دوریت چه دردسرهایی گلاویزم ز هجرانت همیشه با خطرهایی به دریای غرور و کبر افتادم، مرا دریاب عزیز فاطمه! تو منجی درمانده ترهایی به دور سفرهء مهمانی تو پادشاهانند ولی دنبال سائل ها و اینگونه نفرهایی گناه از غفلت ما بود، چوبش را شما خوردی ز دست نوکرانت میخوری خونِ جگرهایی خبر داری سراغم را کسی دیگر نمی گیرد! می آمد کاش روزی از وصال تو خبرهایی منم که بیشتر از بچه ها محتاج احسانم تویی که مهربان تر از تمامی پدرهایی بغل کردی مرا در خواب و بوسیدم عبایت را هنوز آن خواب خوش دارد، به جان من اثرهایی دو دستم بسته شد امّا، نخوردم بر درِ بسته صدایت کردم و دیدم، همینجا پشت درهایی بیاور نسخهء من را! علاجم جز زیارت نیست برایم دوری از کرببلا دارد ضررهایی سخن از هجر باشد...خواهری دور از برادر نه! چه سنگین است روی شانه ها بار سفرهایی از آن صبحی که معصومه نبوسیده رضایش را سراغش آمده هر نیمه شب درد کمرهایی سراغش آمده درد کمر، نامحرم اما نه! عقیله رفت بین جرّ و بحث رهگذرهایی... ایام ✍ .