eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.6هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام‌الله‌علیها کلام الله هستی که خدا کرده است منقوشت پدر! از غصه جبرائیل گردیده سیه‌پوشت تو آن شمع فروزانی که تا صبح قیامت هم هجوم هیچ‌طوفانی نخواهدکرد خاموشت هنوز ای بی‌کفن یک‌جان‌به‌کف در لشکرت داری خودم با این لباس‌پاره خواهم‌شد کفن‌پوشت به من گفتند دیگر رفته‌ای و بر نمی‌گردی یقین دارم قرار ما نخواهد شد فراموشت تصور هم نمی‌کردم تو را اینگونه می‌بینم گمان کردم می‌آیی و می‌آیم بین آغوشت کف‌پایم چه می‌سوزد کجایی ای عمو جانم؟ کجایی تا مرا قدری بگیری باز بر دوشت؟ .
. سلام‌الله‌علیها صدجا ز صد خطر تن خردش رهانده‌ام تا طفل نیمه جان به خرابه رسانده‌ام صد بار بهر ماندن او کرده‌ام تلاش امشب ولی به ماندن این طفل مانده‌ام هرشب گرسنه خفت ولی سیر گریه کرد تا خواب گیردش ز تو بس قصه خوانده‌ام گر او به‌پا نخاست دویده‌ست خسته است اینجا اگر رسیده من او را کشانده‌ام نگذاشتم به خاک نشیند چو اشک خود همواره روی دامنم او را نشانده‌ام .
. علیه‌السلام چون همه صحراییان مجنون شدند پیش لیلا جملگی در خون شدند شه روان شد بر منای عاشقی تا کند بر پا بنای عاشقی باقی دلداگان پشت سرش همنوا با ناله‌های خواهرش کای عزیز فاطمه! تنها مرو جانب گرگان در این صحرا مرو گر چه اینان جمله مدیون تو اند تیغ‌هاشان تشنهٔ خون تو اند رفت تا هنگامه‌ای بر پا کند عهد خود با خون خود امضا کند تیغ بر کف یوسف‌بن فاطمه زد میان گرگ‌ها بی واهمه روز کوفی را شبی خونبار کرد عده‌ای را زیر تیغش زار کرد ناگهان شد رزمگاه کربلا شاهد امواج طوفان بلا روی خاک افتاد از روی فرس نیزه‌ای بگرفت از او راه نفس تا که قاتل از کمر خنجر کشید کودکی از دست زینب پر کشید کرد فریاد ای عمو جانم حسین! ای همه عالم تو را در زیر دِین دیده واکن آمده ابن الحسن تا فدا سازد به راهت جان و تن شرم دارم زنده باشم بی گلم ریزم از سر تا به پایت کاکلم آمدم تا دست در راهت دهم آمدم تا سر به دامانت نهم این عجب نبود اگر احساسی ام شیر نسل حیدرم عباسی ام کار سقای جوانت می‌کنم دست را حائل به جانت می‌کنم مقتل من سینهٔ سوزان تو جان من جانا بلاگردان تو آخرین سربازت ای مولا منم آخرین حاجی در این صحرا منم من شهید سینهٔ ثاراللهم دیده وا کن ای عمو عبداللم .
. حضرت علی اکبر علیه السلام الهی من فرستادم علی اکبر خود را به میدان شهادت نو نهال باور خود را علی آرام جان زینب است وکودکان من مددکن ای خدا شبه نبی پیغمبر خود را نظر کردم به قد و قامت سرو بلند او سرشگ ازدیده جاری شدچودیدم نوبرخودرا دلم خون شد برای تشنگی وجان شیرنش نبودم آب تا لب تر کنم من اختر خود را چودیدم فرق اوبشکسته وافتاده در میدان بدیدم در نظر محراب وفرق حیدر خود را نشستم در کنار اکبرم با دیده ی حسرت به گوش دل شنیدم من صدای مادرخود را بودکرب وبلا باغ وحسین چون باغبان باشد درین صحرا ببیند لاله های پرپر خود را بیا در کربلا از شهر یثرب فاطمه مادر ببین درخاک وخون غلطان علی اکبرخود را به حلوایی عنایت کن ای نور دل لیلا حمایت میکند مولا همیشه چاکر خود را ✍ 👇👇
. (س) دید زینب چون حسین بن علی تنها شده شد بلا گردان ، دوباره یاور مولا شده گفت آقا من نباشم همدم غمها شوی خواهرت زینب نمرده تا که تو تنها شوی ای برادر بهر مظلومیِ تو حیران شدم با غم تنهایی تو دم به دم گریان شدم دسته گلهایم همه قربانیِ یک موی تو دلبر من ، هَستیَم بادا فدای روی تو این دو گل را یا حسین از عشق تو پرورده ام هستی خود را همه نذر نگاهت کرده ام گرد شمعت این دو را پروانه کردم یا حسین جان نثار و خادم این خانه کردم یا حسین هر دو گل را ای حسین آورده ام در محضرت هدیه های من فدای روی ماه اکبرت دل پریشانم نکن آقا به جان مادرت می نمایم هر دو را نذر علیِ اصغرت تا پرستوهای زینب پر زدند در خاک و خون گفته زیر لب حسین اِنّا اِلیهِ راجعون خواهرش زینب نمی آید بُرون از خیمه ها تا نگردد شرمسار مولا از او در کربلا .
. ‍ علیه‌السلام ✍ چقدر ریخته هر گوشه‌وکنار ، غم اینجا نشسته روی دو زانو امام هر قدم اینجا ندا رسید که‌باز این چه‌شورش‌است در عالم خبر رسید به آل‌علی شده ستم اینجا درست پای همین نخل راست قامت رعنا امام بر سر نعش‌کسی شده‌ست خم اینجا همان‌که برلب این‌رود،شسته از تن‌خود دست نخورده یک‌کف‌دست آب اگرچه دست‌کم اینجا سرش‌هنوزبه‌این‌سمت‌مانده‌این‌سوی‌میدان اگر غلط نکنم خورده بر زمین علم اینجا نمانده فاصله‌ای در میان این دو برادر اگرچه یک‌حرم آنجا، اگرچه یک‌حرم اینجا چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است دوباره که باز سینه زنان محتشم گرفته دم اینجا عزای اشرف اولاد آدم است دریغا همیشه قصهٔ ما ختم می‌شود به همین‌جا اگر که فرشچیان طرح خود کند تن او را هزار مرتبه بایست بشکند قلم این جا که بند آمده در وصف بند بند تن او زبان قاصر ترکیب بند محتشم این جا «اللّهُمَّ عَجِّل لوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. با (علیه السلام) آنقدر کردم به خولی التماس تا تو را بگرفتم از آن ناسپاس در عوض دینار و درهم داده ام هرچه بهرت داده ام کم داده ام قیمت یک موی تو یک عالم است جان اگر بخشم در این سودا کم است گل رخا ! آماج خارت کرده اند؟ وای برمن سنگسارت کرده اند؟ 👇
ظهر تاسوعا 06.mp3
3.06M
. ‍ علیه‌السلام ✍ هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت رزق و روزی تمام خاندانش را گرفت خوش به‌حال سائلی که سائل عباس شد خوش به‌حال آنکه ازعباس نانش را گرفت روز محشر دست‌هایش دستگیری می‌کند دست‌خود را داد دست‌دوستانش را گرفت هیچکس اندازهٔ عباس شرمنده نشد کربلا بدجور از او امتحانش را گرفت از خجالت آب شد، آب آور کرب و بلا عصر تاسوعا امان‌نامه امانش را گرفت چشم‌هایش پاسبان‌های بنات خیمه بود حرمله با تیر، چشم پاسبانش را گرفت تیرها در پیکرش وقتِ‌زمین‌خوردن شکست بس‌که‌خون رفت‌ازتنش آخرتوانش را گرفت صارَ کَالقُنفُذ... برای تیرها جایی نماند ناگهان سرنیزه‌ای حجم دهانش را گرفت قتل او کار عمود آهن و نیزه نبود تیرهایی که به‌مشکش‌خورد جانش را گرفت از بغل تا که سرش را بر سر نیزه زدند گریه‌های ناتمامی خواهرانش را گرفت .
علیه‌السلام یک طرف با ناسزا گفتن خطابم می‌کنند با ملامت یک طرف یاران عذابم می‌کنند یک طرف نادوستان زخم زبانم می‌زنند دشمنان با نیش خند خود کبابم می‌کنند یک طرف قوم خوارج با کلامی همچو شمع این چنین در کوچه و بازار آبم می‌کنند جای اینکه «یا مُعِزُّ المُومِنین» نامم دهند «یا مُذِلُّ المُومِنین» دائم خطابم می‌کنند صلح شد جرمم، ببین جایی رسیده کارشان مشرکی از مشرکان دین حسابم می‌کنند در مساجد سال‌ها این واعظان خودفروش هدیه می‌گیرند و بدگویی ز بابم می‌کنند صاحب بیت‌النبیَّم ای مسلمانان! چه سود می‌روم داخل شوم، اما جوابم می‌کنند «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 اگر کشتند چرا... .
. برای یادبود کودکان بی گناه غزه و پدرانی که، اگر مانده باشند، بقصد انتقام از رژیم کودک کش اسرائیل ، بسوی جهاد و شهادت خواهند شتافت علیه_السلام قرار شد برود کار بوتراب کند فرات را سر بدخواه خود خراب کند قرار شد برود با لب ترک خورده هزار حرمله را از خجالت آب کند امیدوار به این است مادر اصغر قرار نیست کسی طفل را جواب کند سه شعبه ای به دوراهی رسیده و باید میان کودک و باباش انتخاب کند چه انتخاب که با کشتن پسر ، بابا برای دادن جان خودش شتاب کند سه شعبه از گلوی او بزرگتر باشد کسی بیاید و این غصه را حساب کند نشسسته حرمله در صدر کاخ با لبخند بدا به حالش اگر شکوه ای رباب کند . ................... #پ.ن: نشانه‌ای دیگر از عشق و محبت مجاهدان فلسطینی نسبت به اهل بیت خط آخر دست‌نوشته‌ای که همراه رزمنده مقاومت غزه بوده: «به نام خدای خیبر آغاز می‌کنیم و با شمشیر ذوالفقار می‌زنیم.» .https://eitaa.com/madahanpirbakran
. (س) فکر کردن به غم و غصه مادر سخت است خواندن روضه در چند برابر سخت است از حسین این همه اصرار: حسن حرف بزن از حسن بغض پی بغض: برادر سخت است زیر بار غم تو می شکند پشت پدر زندگی بی سر و بی همسر و سرور سخت است دل حیدر دل کوه است، دل کوه آری ولی این داغ برای دل حیدر سخت است من همان اول بسم الله اشکم جاری است چقدر زمزمه سوره کوثر سخت است جواد شیخ الاسلامی