eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
8.4هزار ویدیو
992 فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ مثال عجیب نماینده کویت درباره رهبر ایران 😇 چیزی که ژاپن حسرت داشتنش را می‌کشد... 🔹برشی از سخنرانی در هئیت و حسینیه روح الله(ره) رفسنجان _ دهه اول ماه صفر ۱۴۴۵ ه.ق __________________ 🌱 با ما همراه باشید 🙏 https://eitaa.com/samen_pirbakran
. سبک : نمردم آخر سر تو رو رو نیزه دیدم سلام الله علیها چه با صفا بود سلام به حیدر گفتن تو بوی خوش نان پختن تو جارو زدن ، راه رفتن تو حالا بمیرم نمیاد از دست تو کاری توان وایسادن نداری شکسته‌ایّ و سوگواری خدانگهدار ای مادر ای مظلومه مادر یادم نمیره سرم رو رو زانوت میذاشتی قصّه می‌گفتی، غصّه داشتی عروس شدی مادر نداشتی حالا ببین که سر بر روی دیوار میذارم مثل تو میشه روزگارم عروس میشم مادر ندارم خدانگهدار ای مادر ای مظلومه مادر وصیتت بود گفتی علی یاری نداره دشمن اگه آتیش بیاره من پشت در برم دوباره مادر دعا کن یا درد ما پایان پذیرد یا زخم تو شفا بگیرد یا دخترت زینب بمیرد خدا نگهدار ای مادر ای مظلومه مادر وصیتت بود گفتی که قلبت بی قراره گفتی حسین کفن نداره شبها براش کی آب بیاره؟ گفتی می‌بینم یه روزی با حال پریشون عریان روی خاک بیابون بی سر حسینم غرق در خون حسین حسین جان مظلوم حسین حسین حسین جان مادر ندیدی غروب عاشورا چه دیدم از خیمه تا مقتل دویدم "او می‌برید و من بریدم" حسین حسین جان مظلوم حسین حسین حسین جان
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نمردم آخر؛ سر تو رو رو نیزه دیدم پی تو روی خار دویدم چیا ز حرمله شنیدم رگاتو دیدم؛ یه عده نابلد بریدن چرا سرت رو بد بریدن سنان که نیزه زد بریدن زیر مرکب افتادی پیش زینب افتادی بی عبا و عمامه نامرتب افتادی (ای حسینم واویلا) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یکی تنت رو؛ با نیزه از زمین بلند کرد جلو چشام بگو بخند کرد به حلقومت یه نیزه بند کرد تو اون شلوغی؛ چطور لباس تو در اومد؟ دیدم که شمر کافر اومد با چکمه روی منبر اومد با خدا توی مقتل سوز و سازت رو دیدم وقتی سر جدا میشد چشم بازتو میدیدم (ای حسینم واویلا) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مگه نگفتم؛ به دست نکن انگشترت رو محکم بپوشون پیکرت رو ببین تو حال خواهرت رو تا ابن اشعث؛ رسید تو اون برو بیا زد به پیکر تو با عصا زد برا رضایت خدا زد هرکی هرچی دستش بود بر جنازه ای میزد بر چهل تا پای اسب نعل تازه ای میزد (ای حسینم واویلا) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. ▪️ سلام الله علیها 🖋 شعر:حسین بیدگلی 🎼 سبک:مجتبی عبداللهی 🎤 قلبم با نگاه تو آرومه عشقم از سینه زنیم معلومه این جای کبودیا چیزی نیست بین ما یه عادت ِ مرسومه یادم افتاده، اومدی پشت ِ در روز و شب میگم، فقط با چشم تر انتقامت رو به نوکرت بسپار خوش دارم روو من، حساب کنی مادر توی این خونه هرچی خوبیه دیدم معنی عشق و زندگی رو فهمیدم عُمریه مادر حق به گردنم داری پای کار تو حتی جونمو میدم یا زهرا ۲ مادر تو برای من کاری کن ناچیزم تو آبروداری کن حالا که با روضه هات مانوسم عشقت رو توو زندگیم جاری کن عمریه از این، زمونه دلگیرم پای این روضه، آبرو می گیرم نوکرت روی ِ ، نام ِ تو حساسه به خدا من بی، فاطمه می میرم احسن الحالم، یا فاطمه الزهرا بانوی ِ عالم، یا فاطمه الزهرا یه نگاه تو، آبرو به من داده به تو می بالم، یا فاطمه الزهرا یا زهرا     
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر عالم🌹  نماهنگ فاطمیه شاعر: با نوای: ابوالفضل میرزایی                  دارم حس می کنم بوی غماتو مادر فاطمیه میگیرم روضه برا تو مادر می پیچه بازم صدای روضه ها تو گوشم برای ماتم تو پیرن سیاه می پوشم من امام حسینی ام مثل محرم دارم می گیرم پرچم یا فاطمه روی دوشم دورت بگردم، دوای دردای منی دورت بگردم، تموم دنیای منی ۲ ================== خدا رو شاکرم به پای تو افتادم این همه لطف شما کجا میره از یادم این شبایی که چشام بارون نم نم داره فاطمیه شور شبهای محرم داره دعا می‌کنیم برا ظهور مهدی اما استجابتش فقط آمینتو کم داره مادر دعا کن، که فصل هم عهدی بیاد مادر دعا کن، که آقامون مهدی بیاد .
178.4K
. بعد از تو می‌مانم تنهای تنها زهرا خبر داری افتادم از پا یا زهرا یازهرا مظلومه زهرا زخم دل حیدر دارو ندارد این بیت الاحزان که جارو ندارد یا زهرا یا زهرا مظلومه زهرا رفتار تو گوید از رفتن تو ای من به قربان نان پختن تو یا زهرا یا زهرا مظلومه زهرا از غسل و تعویض پیراهن تو فهمیده ام کاری است زخم تن تو
بسوزیم و بسوزانیم با گریه دو عالم را که سوزاندند ناموس رسول الله اعظم را لگد بر شاخه خورد و بار افتاد از درختی که به زیر سایه اش گیرد از آدم تا به خاتم را شب تشییع زهرا در سکوت کوچه های شهر علی میبُرد روی شانه اش عرش معظم را علی زهرای خود را خاک کرد و زیر لب میگفت از امشب میکِشم من انتظار ابن ملجم را به قدری گریه کرد آن شب به بالای سر قبرش ز قلبش شُست با اشکش خوشی های مجسم را شتاب دست سنگین را فقط مقداد می فهمد چِشیده صبح دفن فاطمه سیلیِ محکم را تمام نخل ها هستند هر شب شاهد اینکه علی در چاه میریزد تمام درد عالم را زنش را عده ای نامرد کوبیدند بر دیوار به که باید بگوید مرد عالم اینچنین غم را همانکه همسرش را زد به طعنه سر سلامت و با تسلیت خود زنده کرد آنروزِ ماتم را شعر از گروه" "
بخش_دوم_زمینه_محاله_که_نشنوم_صداتو_پسرعمو.mp3
24.37M
. سلام الله علیها محاله که نشنوم صداتو پسر عمو نمیشه یادم بره غماتو پسر عمو محاله خودم نشم فدا تو پسر عمو نمیشه که جون ندم برا تو پسر عمو وللّهِ لا أُکلّمُ با / اونکه دست تو رو بست و جفا کرد وللّهِ لا أُکلّمُ با / اونکه پاشو توی این خونه وا کرد وللّهِ لا أُکلّمُ با / اونکه توی دلت آتیش به پا کرد مونده م به پای غمِت مونده م برای غمِت تنها نموندی علی زهرا فدای غمِت ### دلیل قیام من تو هستی پسر عمو شکوه پیام من تو هستی پسر عمو خروش کلام من تو هستی پسر عمو همیشه امام من تو هستی پسر عمو من راضی نمیشم از اون که /با غم تو رو توی خونه نشونده من راضی نمیشم از اون که /امروز منو پای این در  کشونده من راضی نمیشم از اون که /هر روز دل تو رو خیلی سوزونده من رو توو خونه زدن با هر بهونه زدن دیدی چطوری منو با تازیونه زدن #### محاله که توو خطر نباشم پسر عمو ز حال تو با خبر نباشم پسرعمو نمیشه که پشت در نباشم پسر عمو محاله برات سپر نباشم پسر عمو از یادم نمیره این خونه / جای همه فقرا بوده هر روز از یادم نمیره این در که / سوخته روی همه وا بوده هر روز از یادم نمیره جبرائیل / اینجا منتظر ما بوده هر روز اومد سپاه خزون شد باغمون پر خون من تا همیشه علی بیزارم از همه شون
. سبک(حسین جان به یاد لبت یک شبم خواب راحت ندارم) یا زهرا خداحافظ ای یار پهلو شکسته یا زهرا تا حالا کسی اینچنین حال و روز علی رو ندیده تو کوچه دوید و عبا دور پاهاش پیچیده _ واویلا تا حالا ندیده کسی هق هق و اشک خیبر گشا رو کسی فکر نمیکرد زمین خوردن مرتضی رو _  واویلا اگه مرد بمیره از افسوس   حق داره بمیره برا داغ ناموس     حق داره نکرده غلاف و فراموش    حق داره اگه لرزه افتاد به زانوش   حق داره یا زهرا خدا حافظ ای یار پلو شکسته یا زهرا (2) یا زهرا هنوزم میبینم که یک گوشه چشمت کبوده هنوزم میپرسم عزیزم گناهت چی بوده  _ واویلا یا زهرا "اگر میتوانی بمانی" بمان ای جوانم ببین از تماشای جان دادنت نیمه جانم _ واویلا تو کوچه پناهم تو بودی     مظلومه تمام سپاهم  تو بودی         مظلومه گل من زساقه شکستی    واویلا بمیرم که چشماتو بستی    واویلا یا زهرا خداحافظ ای یار پهلو شکسته یا زهرا
‍ . فاطمیه ، اومده و ، خون جگرم ، برات مادر میسوزی و ، بارونیه ، چشم ترم ، برات مادر پُر از دردی ، نفسات روو لب اومده این دو سه ماهه پر از دردی ، کار روز و شبای تو گریه و آهه پر از دردی ،ای وای مادر نرو مادر ، مادر مادر پاشو ز جات ، موی منو ، شونه بزن ، برا یکبار هرچی که هست ، بوده همش ، زیر سَر ، همون مسمار بمیرم من ، پشت در چه بلایی سرت اومد ای داد بمیرم من ، در سوخته توو شعله به روی تو افتاد بمیرم من ، ای وای مادر نرو مادر ، مادر مادر یادمه اون ، لحظه ایکه ، پهلوی تو ، شکست مادر بد زدنت ، اون دو نفر ، بازوی تو ، شکست مادر زمین خوردی ، توی شعله تموم تن و بدنت سوخت زمین خوردی ، دله مضطر و خونجگر حسنت سوخت زمین خوردی ، ای وای مادر نرو مادر ، مادر مادر پس نزنی ، خواهشمو ، قدری بمون ، توو این دنیا زیر لبت ، آیه ی مرگ ، دیگه نخون ، توو این شبها بدونه تو ، خونه زندگی مون میشه مثل یه زندون بدونه تو ، دخترت می مونه با دو چشمای گریون بدونه تو ، ای وای مادر نرو مادر ، مادر مادر رفتن تو ، خونه خراب ، می کنه ما ،رو ای مادر رحمی بکن ، خیلی آخه ، میشه غریب ، بابام حیدر خداحافظ ، الهی بمیرم که غریبونه میری خداحافظ ، آخه سنی نداری که داری میمیری خداحافظ ، ای وای مادر نرو مادر ، مادر مادر
. اگر زردم، اگر خشکم، درخت رو به پاییزم تمام برگهایم را به پاهای تو می ریزم چه جذاب است دریای پر امواج نگاه تو بیا بنشین کنار من که از شوق تو برخیزم تو آن تنهاترین هستی، تو آن خانه نشین هستی من آن تنها زنی هستم که از عشق تو لبریزم الا ای دست بسته، دستهایم را نمی گیری؟ که شاید این دم آخر به دامانت بیاویزم الهی بشکند دستی که باعث شد در این شبها از اینکه مقنعه از چهره بردارم، بپرهیزم غریبی، خوب می دانم ولی کمتر بیا خانه خجالت می کشم وقتی به پایت بر نمی خیزم
روضه، حالا اون که دست.mp3
11.34M
🎙کربلایی علی کرمی 📆 ایام شهادت سلام الله علیها ۱۴۰۲ حالا اونکه دست به دیواره منم اونکه درد داره و بیداره منم دستم از خجالتت بر نیومد این وسط اونکه بدهکاره منم هنو یادمه نفس نفس میزد همه رو از در خونه پس میزد یادمه شبا تا صب از زورِ درد بالشو به میله ی قفس می زد شاعر ؟ ........................ چنان زدند به هم روز و روزگار مرا گرفته دست خودش گریه اختیار مرا زن جوان که نباید عصا بدست شود گرفت جور فلک لذت بهار مرا شکسته است غرورم میان این خانه شکسته اند سر یار خانه دار مرا نفس نداشت ولیکن به من نفس میداد و باز کرد گره های سخت کار مرا لباسها به تنش زار میزند دیگر که آب کرده جراحت تن نگار مرا قرار بود که باهم‌ دوباره حج برویم به هم‌ زدند حسودان من قرار مرا عجیب نیست که شب دیر میروم خانه برای آنکه نبینند حال زار مرا بدون فاطمه بودن نمیخورد به علی خدا زیاد کند طول عمر یار مرا آهای اهل مدینه زن مرا کشتید شکسته اید دگر بغض ذوالفقار مرا ✍ ........ برا اینکه نمیرم در این دم آخر بخند راحت جانم بخند جانِ علی بخند راحت جانم که بعد خنده تو کسی بغیر مغیره بمن نخندیده غم همین بس که مغیره به علی میخندد آن غلافی که تورا زد به کمر میبندد سرِ آن ضربه زد بازوی تو درد گرفت چقدر جایزه این قنفذ نامرد گرفت
. کاشکی پشت در منو صدا میکرد در خونه رو نسوخته وا میکرد کاشکی قبل از اینکه قنفذ برسه دستشو از شال من جدا میکرد همه چی در نظرم آتیش گرفت بخدا چشم ترم آتیش گرفت در خونه رو یه بار آتش زدن ولی صدبار جیگرم آتیش گرفت یادمه داشتم می افتادم نذاشت تو دلم حتی یه ذره غم نذاشت رو به قبله شد که رو به راه بشم فاطمه هیچی برا من کم نذاشت یادمه که شالمو گرفته بود راه اشک و نالمو گرفته بود یادمه بال خودش شیکسته بود ولی زیر بالمو گرفته بود حالا اونکه دست به دیواره منم اونکه درد داره و بیداره منم دستم از خجالتت بر نیومد این وسط اونکه بدهکاره منم یادمه چطور به خونم سر زدن دستشون پر بود و با پا در زدن چهار نفر روی سرم ریخته بودن ولی زهرامو چهل نفر زدن
👆 . (س) سید مهدی 🎤 کاشکی پشت در منو صدا میکرد در خونه رو نسوخته وا میکرد کاشکی قبل از این که قنفذ برسه دستشو از شالِ من جدا میکرد یادمه داشتم می افتادم نزاشت تو دلم حتی یه ذره غم نزاشت رو به قبله شد که رو به راه بشم فاطمه هیچی برا من کم نزاشت همه چی در نظرم آتیش گرفت بخدا چشم ترم آتیش گرفت در خونه رو یه بار آتیش زدن ولی صدبار جیگرم آتیش گرفت *هی نگاه به در سوخته کردم .. بخدا این شبا دیگه گیرمون نمیاد .. حالا ناله زدی بشنو : یک بار من میخونم و رد شم، اهل روضه متوجه میشن .. بعضی حرفا تکرار شدنی نیست ..* یادمه چطور به خونم سَر زدن دستشون پُر بود و با پا در زدن *(دستشون پراز هیزم بود) چهار نفر رویِ سرم ریخته بودن ولی زهرامُ چهل نفر زدن .. زدن شام جمعه ست زود ببرمت کربلا .. اگه مدینه زهرا رو چهل نفر زدن .. کربلا هم حسینشُ همه دور گودال حلقه زدن .. یکی با نیزه میزد .. یکی با شمشیر میزد .. یکی با سنگ میزد .. آخ بمیرم برات .. اونایی که نیزه نداشتن، شمشیر نداشتن .. روایت میگه فِرقَهُ بِصُیوف، فِرقَهُ بِرِّماء .. (ببین زود بردمت کربلا حقشو ادا کن ..) فِرقَهُ بِحِجَارَه .. بعضیا نوشتن پیرمردایی که شمشیر نداشتن، نیزه نداشتن هرکدوم با عصا اومدن .. یه عده با عصا به بدن حسین زدن .. همه بگید حسین ... ‌‌
. در کوچه خواست تا که شود حامی علی دردا که تازیانه ی قنفذ امان نداد هر قهرمان کند به نشان خود افتخار زهرا مدال خود به علی هم نشان نداد رسد آهسته آوایت مرا بر گوش جان مهدی کنار در ، ستادی یا میان دوستان مهدی به قربان صدای دلربایت گردم ای مولا بیا بر مادر مظلومه ات قرآن بخوان مهدی باز این چه شورش است که در بیت حیدر است گویا زمان هجرت غمناک کوثر است با آه زینب و حسن و شاه کربلا گویا قیامتی شده و حشر دیگر است می رسد از خشت خشت خانه بوی فاطمه این دل حسرت کشم در آرزوی فاطمه گریه و آه یتیمانم که می دانم ز چیست زینبم در شانه پیدا کرده موی فاطمه بر سوخته باغ ما دگر سر نزنید این خانه ی آتشزده را در نزنید از ما که گذشت مادری را دیگر در خانه به پیش چشم دختر نزنید ای داغ تو مُهر سینه ام فاطمه جان موج تو برد سفینه ام فاطمه حان هر شمع برای محفلی می سوزد من سوخته ی مدینه ام فاطمه جان ای که می خواهی بدانی قبر زهرا در کجاست راز پیدا کردن آن خاک گرم کربلاست مشتی از آن خاک بردار و رها کن در بقیع هر کجا بنشست قبر همسر شیر خداست آتش زدن به خانه ی مولا بهانه بود مقصود خصم کشتن بانوی خانه بود آن شب قوی ترین سند غربت علی تشییع مخفیانه و دفن شبانه بود آهنگ جدایی ز جگر ساز نمائید با مادر خود درد دل ابراز نمائید تشییع شود تا دل شب پیکر پاکش آهسته درِ سوخته را باز نمائید ایکاش که قلب علی از کار افتد یا آنکه به دیده علی خار افتد داغ دل من تازه شود زهرا جان چونکه نظرم بر در و دیوار افتد بعد از تو مرا امید فردایی نیست امروز چو من غریب و تنهایی نیست این درد مرا می کشد آخر که دگر در خانه علی باشد و زهرایی نیست رفتی تو و زینبت ز غم می سوزد آتش ز نوایش به دلم افروزد این خانه عزاخانه شود بار دگر هر گاه نگاه خود به در می دوزد الا ای چاه یارم را گرفتند گلم عشقم بهارم را گرفتند میان کوچه ها با تازیانه ز من دار و ندارم را گرفتند مرا زار و غمین کردی و رفتی غمت مُهر جبین کردی و رفتی چراغ خانه ام گردیده خاموش مرا خانه نشین کردی و رفتی دلم تنگه برایت ای عزیزم سر خاکت سرشک غم بریزم دعایم هر شب اینه فاطمه جان که از پهلوی قبرت بر نخیزم عجب فرقی میان سوز و ساز ما بود زهرا تو شمع محفلم بودی و من شمع مزار تو تو در خوابی و زینب در میان خانه بیدار است هنوز آن کودک معصوم دارد انتظار تو هر خانه را جغد اجل بر سر نشیند گَرد غم اول بر رُخ دختر نشیند یارب تماشایی بود آندم که زینب گریان سر سجاده ی مادر نشیند گویند که مرگ ناگهانی سخت است پژمرده شدن به نوجوانی سخت است یا فاطمه این بجاست اما بی تو با اهل مدینه زندگانی سخت است با آنکه علی بوده و اعلی شده ام پیروز به هر جنگ بر اعدا شده ام تاریخ نویسان نویسید به اشک من خانه خراب غم زهرا شده ام رفتی تو و ماند یک چمن حاصل تو سوزد دل من به یاد سوز دل تو هر وقت که از خانه برون می آیم لبخند زند بر رخ من قاتل تو مادر ز غم تو از جهان سیر شدم چون شمع فسردم و زمینگیر شدم بر زینب تو غم چهل سال گذشت هر چند چهار ساله ام پیر شدم خسته از غم به خود از درد و محن می پیچم باورم نیست به جسم تو کفن می پیچم زخمهایت به زبان آمده از خون گفتند با من از پهلو و از سینه ی گلگون گفتند آه مجبورم شبانه زائر قبرت شوم قبر مخفی داشتن از بی مزاری بدتر است تا مرا می بیندم قنفذ سلامم می کند این سلامش از هزاران زخم کاری بدتر است اگر می پرسی از احوال مادر بگویم شمه ای از حال مادر فقط گویم که می گشتیم آنروز میان دست و پا دنبال مادر ای کاش مدینه در و دیوار نداشت ای کاش فدک این همه اسرار نداشت فریاد دل محسن زهرا این بود ای کاش که درب خانه مسمار نداشت کوچه با من همزبانی می کند درب خانه نوحه خوانی می کند گوید احساس عجیبی در دلم قنفذ امشب شادمانی می کند از بارگاه قدسی و افلاکی خدا آمد به گوش اهل سماوات این ندا فرمود کردگار که ای آسمانیان آمد عزای فاطمه حی علی العزا امشب دل تنگ کوچه ها می گرید یک کوه ، خموش و بی صدا می گرید تشییع تمام آرزوهای علی است تابوت به حال مرتضی می گرید نه داغ مرگ پیغمبر مرا کشت نه آن سیلی نه میخ در مرا کشت به خون محسن ششماهه سوگند غم مظلومی حیدر مرا کشت آن شب که ابوتراب با قلب حزین بسپرد تن ام ابیها به زمین دانی که چرا خاک ر دستش افشاند یعنی که تمام هستیم بود همین آن ارغوان که زخم زبان می چشید رفت و آن خسته جان که بار مرا می کشید رفت گفتند بی کسم همه با هیزم آمدند یاری که آمد آبرویم را خرید رفت ببین کابوس من تعبیر گشته دلم از زندگانی سیر گشته الا یار جوانمرگم نظر کن علی از بعد غسلت پیر گشته