eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
131 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿✨# مناجات امام علیه السلام خلیلی کاوه مادرم  نذر تو کرده است  مرا اربابم طفل بودم به بغل ذکر ترا  یادم  داد عسل عشق ترا ریخت به کامم با شیر لذت  بردن  نامت  به خدا  یادم  داد تربت  کرببلای  تو  زبانم  وا  کرد معنی عشق  نه  تنها , که دوا یادم داد با ارادت همه دم عکس حرم میبوسید قتلگاه و حرمت خون خدا  یادم  داد به تنم جامه نه از  بهر  تو سقا  میکرد روضه می خواند غم  کرببلا  یادم  داد رو به سمت حرمت صبح, زیارت میخواند با توسل به شما ذکر  و  دعا  یادم  داد یاد سقای حرم بود و آبی که نخورد از علمدار  تو  میگفت  وفا  یادم داد اشک میریخت لب خشک مرا میبوسید یاد ششماهه ی تو  وا عطشا  یادم  داد یاد میکرد از آن واقعه ی عاشورا واژه ی صبر به طوفان بلا  یادم  داد اشک میریخت و  میگفت غریب است حسین به لبم  بردن  این  ذکر  ترا  یادم  داد امام_حسین علیه السلام @rozevanoheayammoharramsoghandi
#حسین علیه السلام 🌿مناجات_محرمی گرچه غیر از مهر تو چیزی ندارم یا حسین دست خالی نیستم سرمایه دارم یا حسین من که یک عمر ست، دل مشغولی ام تنها تویی بگذرد با نوکریت روزگارم یا حسین چشم هایم عطر شورانگیز روضه می دهد بسکه هر روز از غمت بی اختیارم یا حسین کی طمع کار ثواب اشک هایم بوده ام من وظیفه داشتم بر تو ببارم یا حسین لطف زهرا از منِ دیوانه نوکر ساخته اینچنین بر خود هنوز امیدوارم یا حسین مادرم گهواره ام را یاد اصغر تاب داد گریه ها کرده برایت در کنارم یا حسین هر شبی از روضه ات یک تار مویم شد سپید در جوانی گیسوانی پیر دارم یا حسین مثل فرزندی که چندین سال دور از مادر است من برای کربلایت بی قرارم یا حسین عشق یعنی راهپیمایی، نجف تا کربلا اربعین ها در هوایت رهسپارم یا حسین نوکرت را می کشد یک روز حتمأ روضه ات در خیالم لحظه ها را می شمارم یا حسین شاعر: @rozevanoheayammoharramsoghandi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سنگ هم باشم نگاه تو مرا دُر می کند لطف تو هر طِیّبی را عاقبت حُر می کند
جانم حسین جانم باز هَــم روزِ مـن و عرضِ اَدب مَحضــرِ یـار با سَــــــــــلامی بَرکٺ یافته روز و شبم به رسم ادب روزمون رو با سلام بر سرور و سالار شهیدان آقا اباعبدالله شروع می کنیم اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَین ❄️ روزتون کربلایی ‎‌‌‌‌‌‌
AUD-20210710-WA0017.mp3
3.22M
دلداده حسین: ❣﷽❣ ▪️ ▪️ ▪️ شب جمعه دل من بی تابه چشام بی خوابه آخه زهرا حرم اربابه چشاش پر آبه روضه خون همه اصحابه ولی یجور دیگه روضه خون قحطیه آبه با لب تشنه کشتنت حسینم😭 غریب گیر آوردنت حسینم😭 اگر کشتند چرا آبت ندادند چرا زان در نایابت ندادند داره میرسه صدای ناله یکی بد حاله پرپره تنه یه ۱۸ ساله شبیه لاله نقش آبه همه ی آماله پدری که دو سه ساعته دیگه ته گوداله داره حسین یا ولدی میخونه واویلا علی اکبرش آخه جوونه😭 واویلا با اربا اربا تن نیمه جونه جوانان بنی هاشم بیایید😭 علی را بر در خیمه رسانید😭 😭😭😭😭 کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇ایتا 🌿🌺🌿 @rozevanoheayammoharramsoghandi
🏴 زبانحال حضرت سلام الله علیها🏴 عمه زینب خواب دیدم پدرم می آید بار دیگر به برم تاج سرم می آید😔 نور در چشم به خون منتظرم می آید آنکه از دوری او خون جگرم می آید در شب تار ، امید سحرم می آید پدرم نور دو چشمان ترم می آید آن که در ماتم او شعله ورم می آید خواب دیدم پدرم آمده عمه به کنارم ، گل زیبای بهارم ، پدرم فخر همه ایل و تبارم ، شده پایان شب تارم ، شده نو بار دگر صبر و قرارم ، شعف افتاده به اندام نزارم ، نه به دل واهمه دارم ، نه دگر غصه در این سینه گذارم ، که فقط دل به دلِ آن شهِ برگشته سپارم ..... نگهم بر نگهش بود و ، به رخسار مهش بود و ، به موهای سفید و سیهش بود و ، به دنبالِ رهش بود و ، که لبخند امیدی به لبش دیدم و ، اندوه ز رُخَم چیدم و ، خندیدم و ، از او چو شنیدم ، که مرا باز صدا زد گل بابا ، رقیه ، گل بابا ، تو رها کن دگر این ناله و گریه ، پدرت آمده پیشت ، که نوازش بکند موی پریشت ، بنهد مرهمکی بر دل ریشت ، نزند غصه دگرباره به نیشت ، ببر این لحظه فقط نام خدا را . عمه زینب خواب دیدم پدرم می آید پدرم گفت و منم درد درون گفتم و گفتم ز جدایی ، که پدر جان تو کجایی ، مگر از من نرسد بر تو صدایی ، که دگر سویِ منِ خسته نیایی ، که نمانده به تنم قوت و نایی ، شده کارم ز غمت نوحه سرایی ، شده این قصة هر شب ، که مرتب ، ببرم نام تو بر لب ، که بسوزم من از این غصة پُر تب ، که نتابد به شبم اختر و کوکب ، تو بپرس حال من از عمة دل شکسته زینب .... گفتمش عمه مرا گفته پدر ، رفته سفر ، این چه سفر بوده که دیگر ، نروَد سر ، نه تو هستی نه علی اکبر و اصغر ، نه علمدار دلاور ، نه برادر نه عمویم ، که کشد دست به مویم ، چه بگویم ، که شده اشک بصر زینت رویم ، که رُخَم با نمِ خونابه بشویم ، چه بگویم چه بجویم ، نه امیدی نه پناهی ، به خدا مُردَم از این دیده به راهی ، که بیایی و نگاهی ، به منِ خسته نمایی ، گره از این دلِ وامانده گشایی ، تو امید دل مایی ، تو بیا رفع نما از سرِ کودکان بلا را . عمه زینب خواب دیدم پدرم می آید با پدر درد دلی کردم و گفتم بنِگر صورت نیلی ، که مرا بی تو زدند ضربت سیلی ، به رهِ کوفه و در شام اسیری ، نه امیری ، نه وزیری ، نه ترحم به کبیر و نه صغیری ، تو مگر داد من از دست ستم پیشه بگیری ، دلِ من خون شده از فرقة کافر ، تو بیا یا که مرا بر ، برهانم پدر از دست ستمگر ، به دو دستت بنشان دست مرا جان پیمبر ، ببر همراه خودت نزد علی اکبر و اصغر ، که دلم تنگ برادر ، شده این لحظة آخر ..... خواب زیبای من عمه به سر آمد ، نه کنارم پدر آمد ، نه از او یک خبر آمد ، فقط این کلبة ویرانه به چشم و نظر آمد ، که مرا موسم گریه به دو چشمان تر آمد ، که اگر گریه کنم یا که بنالم ، بنماید پدرم پرسش حالم ، شود این گریه مگر راه وصالم ، شده جان دادن من پاسخ خونین به سئوالم ، بنما عمه حلالم ، که نبینم گل رخسار شما را . عمه زینب خواب دیدم پدرم می آید عاقبت تشت زر آمد ، به خرابه قمر آمد ، شب تاریک رقیه سحر آمد ، چو به مهمانی دختر ، پدر آمد ، نه بدن بود و نه دستی ، فقط این دفعه سر آمد ، که سرشکِ گُل معصومه در آمد ، آنچه را دیده به خواب درنظر آمد ، به خودش گفت که وقت سفر آمد ، گهِ پرواز به این بال و پر آمد ، گریه کرد گریه چنان کز بدنش جان به در آمد .... سروری شرح غمی کهنه سرودی ، به نواخوانی یک گفت و شنودی ، که عزا تازه نمودی ، دل حضار به غمنامه ربودی ، به غمِ محفل پٌر غصه فزودی ، که حسین در عوضش باب شفاعت بگشاید ، به تو و هر که در این غمکده آید ، به لبش کار رقیه را ستاید ، دو سه قطره به سرِ گونة خود روان نماید ، تو بخوان به لب دعا را ، همة اهل عزارا . عمه زینب خواب دیدم پدرم می آید
🏴#اربعین 🏴 2 🌟برنام حسین وکربلایش صلوات 🌟برنام ابوالفضل و وفایش صلوات 🌟براهل حرم به‌حقّ زهرا س صلوات 🌟برجمله ی یاوران مولا صلوات () 🏁... 🏁..3 🏁ب_الحسین یبار دیگه هم ندا‌ با کاروانی که اربعین رسید کربلا... ... 🔘اربعين آمد دلم را غم گرفت 🔘بهر زينب عالمي ماتم گرفت 🔘سوز اهل آسمان آيد به گوش 🔘ناله صاحب زمان آيد به گوش 🔘جان‌اهل‌بيت عصمت برلب است 🔘کاروان سالار آنها زينب است 🍂میگه از نجف پای پیاده حرکت کردم برم کربلا...، دیدم یه مرد عراقی سایه به سایه دنبال من میا... هر جا که روی زمین میشینم میاد جلوی من می ایسته.. تعجب کردم،، ولی چیزی نگفتم به مسیرم ادامه دادم،دوباره خسته شدم نشستم،اومد جلوی من ایستاد.. گفتم آقا چه میکنی.. هدفت چیه..(  چرا دنبال من راه افتادی؟) گفت:کاری ندارم،..مزاحمت نمیشم،..گفتم پس هدفت چیه؟ گفت:راستش رو بخوای من حرکت کردم گفتم حسین جان پول ندارم به زائرات خدمت کنم.. حتی نمی تونم چند بطری آب بخرم دستشون بدم... حسین جان من راه میفتم تو این گرما سایه بون زائرات بشم... حسین جان آفتاب به من بخوره به زائرات نخوره.. 🔳میگه بلند شدم سر و صورتش رو بوسیدم،یه جمله بهش گفتم دوتایی شروع کردیم گریه کردن... ⬆️گفتم کجا بودی عصر عاشورا؟سایه بون تن بی سر حسین فاطمه بشی... 🍂ای حسین... حسین حسین.. ⬅️روز اربعینه.. چقدر دلت میخواست الان کربلا باشی... دلت تنگه کربلاست؟؟ خوش بحال اونایی که الان خودشونو رسوندند کربلا ... آقا جان ..اربعینت رسید آقا... آقا امروز باید کربلا بودیم.. اما آقا دستمون از کربلا کوتاست.. ▪️چه‌کربلاست که آدم به‌هوش می‌آید ▪️هنوز ناله زینب به گوش می آید ▪️چه‌کربلاست کزآن بوی سیب می‌آید ▪️صدای ناله ی مردی غریب می آید ▪️چه‌کربلاست کزاوبوی مشک می‌آید ▪️هنوز ناله ز لب های خشک می آید ▪️چه کربلاست که بوی گلاب می آید ▪️صدای گریه طفل رباب می آید ⬅️یاابا عبدالله ...آقا جان...مارو هم جزو زائرات قبول کن آقا.. آقا....عنایتی...نظری ...لطفی مرحمتی آقا... ⚫️آقا جان ما جامونده های اربعینیم... آقا جان ما دلشکسته ایم... دستمون از کربلات کوتاست... آقا ..اونی که امروز به زائرت میدی ..به ما هم بده آقا... *⃣امان امان 2 کاروان رسید کربلا .. قافله دلشکسته رسید کربلا... رسمه روز چهلم که میشه حلوا میبرن...گلاب میبرن..دسته های گل میارن... عزت و احترام میکنند..اشک چشمارو پاک میکنند.. اما.. امان از دل یتیمان حسین... امان از دل زینب..2 این زن و بچه تا چشمشون به این قبرها افتاد مثل برگ خزان زده...خودشونو از ناقه ها می انداختن زمین.. هر کسی سراغ قبری می‌گرفت.. یکی می‌گفت قبر علی اکبرم کجاست... یکی می‌گفت بابام کجاست... یکی می‌گفت..عمو م موند تو علقمه.. آخ... (دوباره عاشورا تکرار شد...) 🔲امان از دل زینب... چه خون شد دل زینب... الهی خواهری داغ نبینه.. الهی خواهر داغ دیده تو مجلسمون نباشه... ⬇️یواش یواش اومد.. کنار قبر حسین.. یه دفعه بغضش ترکید..افتاد رو قبر حسین... آخ اشک چشم امان نمیده... شروع کرد به درد دل کردن .. آخ ..برادر حسینم... برادر حسینم... ⚫️(دشتی) 🔳خدایا زار و مظطر گشته زینب 🔳به سیر باغ پر پر گشته زینب 🔳پریشان خاطر و قامت خمیده 🔳پس از یک اربعین برگشته زینب 🔳ببین جانا دل پر درد زینب 🔳چگونه با غمت خو کرده زینب 🔳 ببین ای یوسف صد پاره پیکر 🔳برایت پیرُهن آورده زینب 🍁 حسین جانم حسین 🍁جانم حسین جانم2 🍁جانم حسین جان (هااا زمزمه کن..) 🔳دلم را چون تنت صد چاک کردند 🔳سرشکم را به سیلی پاک کردند 🔳الهی خواهرت زینب بمیرد 🔳تو را با بوریا در خاک کردند 🍁 حسین جانم حسین 🍁جانم حسین جانم2 🍁جانم حسین جان () ⚫️یه وقت سکینه خانم دوید سمت علقمه... امان امان ..3 (آخه بعضی حرفا رو به باباش نمی تونست بگه) صدا زد عموجون... عمو خیلی جات خالی بود تو مجلس یزید.. عمو اون یهودی نانجیب با انگشت منو نشون داد.. عمو پاشو ..عمو دیگه خجالت نکش.. عمو دیگه ما آب نمیخاییم 🍂ناله داری به سوز دل زینب کبری س...به ناله های دل زینب س صدای نالتو‌بلند کن .. ناله بزن بگو یا حسین...یا حسین.. یا حسین 🌾ز داغ لاله ها زینب غمین است 🌾پریشان موی زین العابدین است 🌾دوباره کربلا شد عرصه ی غم 🌾شهیدان خدا را اربعین است (محمود تاری) ⚫️بدم المظلوم بکربلا ...به رٱس بریده ابی عبدالله ...ده مرتبه ....... 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)
غریب تنها خانه زاد روضه های هر شب جمعه منم غرق ماتم های روز واقعه هر دم منم نوکری بر درگهت را فخر بر عالم کنم ای که بر عالم تویی آنکس که بر او نوکرم محیی الاموات هستی یابن الزهرا یا حسین معنی آیات هستی کاشف الکربی حسین ای که اندر کربلا کار مسیحا می کنی تو شفاعت از کرامت بهر ماها می کنی ای که تو ثارالهی ،شاه شهید کربلا خاک پایت مهر و تسبیح مناجات خدا خاک تربت آبرو داده مرا مولا حسین روضه هایت مجلس انس خدا آقا حسین السلام علیک یا اباعبدالله
فرش سیاه جاده نقش ردِّپا داشت آئینه ی روحی ترک خورده جلا داشت این خاک،خاک پاک،عطری آشنا داشت انگار بوی تربت مُهر مرا داشت راه نجف تا کربلا آغاز می شد بال کبوترها یکایک باز می شد چشمان دنیا محو این پرواز می شد این کوچ یک مقصد به نام:"کربلا" داشت حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن شب..،جاده..،خیلی عابر سر به هوا داشت این عشق،مجنون را به لیلا می رساند شاه و گدا را پای سفره می نشاند آهندلی را تا حریمش می کشاند انگار که شش گوشه اش آهنرُبا داشت موکب به موکب ناله ی جانکاه خوب است با سینه زن‌هایش شَوی همراه..،خوب است آن‌قَدر طعم روضه،بین راه،خوب است زائر همیشه قَدر آهی،اشتها داشت هر موکبی که پابرهنه می رسیدم بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم طعم خوش چای عراقی را چشیدم آن استکان هایی که طعم باده را داشت رقص شکر در چای ها بیداد می کرد شور حسینی در دلم ایجاد می کرد این شهدِ"شیرین" خلق را "فرهاد" می کرد هرجرعه طعم بوسه های ناشتا داشت ما آیه های روشن فتح المبینیم فرزند خاکی امیرالمومنینیم ما سینه زن های یل ام البنینیم آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت بی دغدغه..،بی دردسر..،ساده..،همیشه با گریه کارم راه افتاده همیشه زهرا هر آنچه خواستم داده همیشه مادر هوای کودکش را هر کجا داشت موکب به موکب با برادر های دینی با همسفرهای شریف اربعینی تا صبح گرم گفتگو و شب نشینی الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد نام و نشان ها نیز کارایی ندارد در عشقبازی مُدَّعی جایی ندارد در راه می مانَد..،کسی که ادعا داشت شب‌گریه ها بغض‌گلو را حفظ می کرد با یار حال گفتگو را حفظ می کرد این آبله ها آبرو را حفظ می کرد هرسربلندی در کف پا،زخم ها داشت یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم در نیمه‌شب..،با زخم پا..،دشوار رفتم با رخت پاره در دل انظار رفتم امّا مگر این راه چشمی بی حیا داشت!؟ این‌روزها از درد می بارم دوباره از هجر تو گریه شده کارم دوباره قصد گریز روضه را دارم دوباره می گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت با قامتی خم خانمی از حال می رفت تا سمت جسمی درهم و پامال می رفت آن روضه خوانی که تهِ گودال می رفت روی سر خود چادر خیرالنسا داشت اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند انگشت بی انگشترش را جمع کردند شکرخدا که روستاشان بوریا داشت شاعر:
هجران بهانه ايست براي وصال ها بهتر شده ست از بركات تو حال ها از ياد رفته است جراحات بال ها با عمه راحت است تمام خيال ها عمه نگو كه فاطمه ي كربلا بگو عمه نگو حسين بگو مرتضي بگو   بابا سلام عمه رسيده بلند شو باری پیمبرانه کشیده بلند شو از احترام قدِّ خميده بلند شو با گردن بريده بريده بلند شو   عمه اگر شكسته شده قد كمان شده چون ميهمان مجلس نامحرمان شده  دائم پيِ گذشتن ِ از جان خويش بود مأمور حفظ جان امامان خويش بود زينب وليك حيدر ميدان خويش بود گرم طواف قاري قرآن خويش بود  صد كربلا پس از تو بلا ديده ايم ما صد فاجعه به شام بلا ديده ايم ما  با آه خويش كرب و بلا را مهار كرد خيلي براي پرچم اسلام كار كرد ما را خودش به ناقه ي عريان سوار كرد بايد به عمه هر دو جهان افتخار كرد عمه چه عمه اي همه مديون عمه ايم ما زنده ايم اگر همه ممنون عمه ايم   سخت است فقط بال زدن پر نداشتن خواهر شدن به شرط برادر نداشتن حيدر شدن به قيمت لشگر نداشتن كوچه به كوچه رفتن و معجر نداشتن كوفه براي او تب و تابي درست كرد با آستين پاره حجابي درست كرد   يادم نميرود كه به هنگام رفتنت كردي نوازشم پدرانه به دامنت آتش گرفت صورتم از بوسه دادنت هِي بوسه ميزدم به لب و دور گردنت رفتي و بعد خسته و بي حال ديدمت رفتي و بعد از آن تهِ گودال ديدمت وقتي كه نيزه در گلويت كرد واي واي با پاي خويش پشت و رويت كرد واي واي با خاك گرم رو به رويت كرد واي واي از پشت پنجه بين مويت كرد واي واي آن لحظه اي كه دور و بر ِ تو سپاه بود چشمت درست رو به روي خيمه گاه بود خيلي دلت شكست علي اكبرت كه رفت خيلي دلم شكست علي اصغرت كه رفت نزديك بود عمه بميرد سرت كه رفت انگشت تو بريده شد انگشترت كه رفت با سنگ و نيزه بين تو و خيمه سد شدند ده اسبِ تازه نعل به نعل از تو رد شدند  اي واي از اسير شدن كو به كو شدن از خجلت و غريب شدن سرخ رو شدن با مردم محله چنين رو به رو شدن اين است آخر عاقبت بي عمو شدن دلواپسي ِ دختر زهرا ز حد گذشت خيلي به عمه ام سر بازار بد گذشت پس داده اند پيرهن پاره پاره را رخت مرا لباس تو را گاهواره را آورده است عمه سر شيرخواره را گوشش نكرده است كسي گوشواره را ما از غم فراق گرفتار تر شديم وقتي رقيه رفت عزادار تر شديم علي اكبر لطيفيان
ی آری ضرر نمودم و ارزان گریستم گاهی اگر برای غمِ نان گریستم هر لذّتی به غیر تو خسران محض بود در ابتداش خنده و پایان گریستم جز گریه چیست ، لشکر افتادگانِ عجز بنگر مرا که تا بُنِ دندان گریستم گریه اگر نوشته شود ، شعر میشود من با قلم برای تو دیوان گریستم آتش کجا به هیزم تَر میکند اثر؟! آری برای توبه ز عصیان ، گریستم کارم ز دوری ات به تحیّر کشیده است دیشب به یاد روی تو ، خندان گریستم دامان کشیدی از سر آشفته ام چرا؟! دیدی چگونه سر به گریبان گریستم هرچند کربلای تو روزیِ من نشد در پُشتِ مرزِ بسته ی مهران گریستم شاعر:
روضه ۲ 🔸آه از آن ساعت که با صد شور و شین 🔸زینب آمد بر سر قبر حسین امان از اون لحظه ای که بی بی زینب کبری وارد کربلا شد... 🔸بر سر قبر برادر چون رسید 🔸ناله و آه و فغان از دل کشید یا صاحب الزمان... تا اهلبیت به کربلا رسیدند... مثل برگهای خزان... خودشون رو از مرکب ها به زمین انداختند... هر کدوم قبر عزیزی رو در آغوش گرفت... یکی قبر علی اکبر رو بغل گرفته... یکی قبر قاسم رو گرفته... یکی کنار قبر عباس... یک مادری هم کنار قبر علی اصغر... اما بین جمعیت دیدند زینب هم داره دنبال قبر حسین میگرده... 🔸با زبانِ حال، آن دور از وطن 🔸گفت با قبر برادر این سخن 🔸السلام ای کشته راه خدا 🔸السلام ای نور چشم مصطفی داداش ببین خواهرت برگشته... 🔸بهر تو امروز مهمان آمده 🔸خواهرت از شام ویران آمده داداش نبودی ببینی.. بعد از تو با ما چه کردند... 🔸چون تو رفتی بی‌کس و یاور شدم 🔸دستگیر فرقه ی کافر شدم داداش طاقت داری بگم یا نه... 🔸بعد قتل و غارت اموال تو 🔸تاخت دشمن بر سر اطفال تو 🔸بس ‌که سیلی شمر زد بر رویشان 🔸گشت نیلی صورت نیکویشان جات خالی بود این نامردها که رحم نداشتند... چشم برادرم عباس رو دور دیده بودند... هر وقت بچه ها بهانه میگرفتند بهشون تازیانه میزدند... بهشون سیلی میزدند... بزار اینطوری بگم... 🔸 یاسها را جوهر نیلی زدند 🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند همه بچه ها رو زدند... 🔸کودکان را یک به یک سیلی زدند داداش همه این مصیبتها یک طرف مجلس یزید یه طرف... 🔸آه از آن ساعت که از روی غضب 🔸زاده ی سفیان یزید بی‌ادب 🔸در حضور خواهر گریان تو 🔸چوب می‌زد بر لب و دندان تو داداش حسین خیلی برام سخت گذشت... مجلس یزید ملعون... وقتی نانجیب با چوب خیزران به لب و دندانت میزد... شرمنده حسین جان... نتونستم کاری کنم... آخه دستهای خواهرت رو با غل و زنجیر بسته بودند آی غریب حسین... الا لعنه الله علی القوم الظالمین. -
روضه ۳ 🔸عشق است کربلای تو لبیک یا حسین 🔸جان و تنم فدای تو لبیک یا حسین اربعین سیدالشهداء و... بازم اسم کربلا شده ذکر هر مجلسی... بازم دلها به سمت حرم با صفاش پر میکشه... 🔸گفتی به خلق: کیست که یاری کند مرا 🔸قربان آن ندای تو لبیک یا حسین آقا... یه روزی صدای غربتت بلند شد... کسی جوابت رو نداد... اما الان میلیون ها زائر دارند می آیند به سمت حرمت... 🔸کی میشود که آیم و از جان صلا دهم 🔸در صحن با صفای تو لبیک یا حسین 🔸احرام بسته، تلبیه گویان، کفن به تن 🔸آیم سوی منای تو لبیک یا حسین : محمد مهدی سیار بازم جا موندم آقا... کی میشه منم دعوت کنی حسین... خوش به حال اونایی که الان کربلا رسیدند... خوش به حال اونایی که الان بین الحرمینن... اونایی که رفتند میدونند... بهترین لحظه زندگی... اون لحظه ای که وارد کربلا میشی... همش سراغ حرم رو میگیری... تا نگاهت به حرم با صفاش میفته... نا خودآگاه اشکت جاری میشه... دستهات روی سینه میزاری میگی... اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَئِکَ ____________ حالا هر کی دلش کربلائی‌ شده بسم الله ... کربلا کربلا 8 🔸این دل تنگم عقده ها دارد1 🔸 گوئیا میل کربلا دارد 1 (یا حسین مظلوم) 8 🔸من که از کودکی عاشقت بوده ام2 🔸تو قبولم نما گرچه آلوده ام1 🔸ای حسین ما را کربلایی کن2 🔸بعد از آن با ما هر چه خواهی کن‌1 یا حسین مظلوم 8 (در صورتی که تسلط روی سبک زمزمه نداشتید میتوانید زمزمه را حذف کنید). ____________ یکی از زایران ابی عبدالله... جابر بن عبدالله انصاریِ ... تا رسید کربلا... با آب فرات غسل کرد... با خضوع و خشوع... اومد کنار قبر ابی عبدلله نشست... دست گذاشت رویِ قبر مبارک... سه مرتبه از سوز دل صدا زد... یا حسین... اما جوابی نیومد... صداش به ناله بلند شد... حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ ... ؟ آیا دوست جواب دوستش رو نمیده؟ خودش جواب داد... گفت جابر... جواب سلام میخواهی... از آقایی که... بین سر و بدنش جدایی افتاده... ناله بزن یا حسین... 🔸گذرم تا به در خانه ات افتاد حسین 🔸خانه آباد شدم، خانه ات آباد حسین الا لعنه الله علی القوم الظالمین. -
احمد بهزادی: روضه ۳ 🔸عشق است کربلای تو لبیک یا حسین 🔸جان و تنم فدای تو لبیک یا حسین اربعین سیدالشهداء و... بازم اسم کربلا شده ذکر هر مجلسی... بازم دلها به سمت حرم با صفاش پر میکشه... 🔸گفتی به خلق: کیست که یاری کند مرا 🔸قربان آن ندای تو لبیک یا حسین آقا... یه روزی صدای غربتت بلند شد... کسی جوابت رو نداد... اما الان میلیون ها زائر دارند می آیند به سمت حرمت... 🔸کی میشود که آیم و از جان صلا دهم 🔸در صحن با صفای تو لبیک یا حسین 🔸احرام بسته، تلبیه گویان، کفن به تن 🔸آیم سوی منای تو لبیک یا حسین : محمد مهدی سیار بازم جا موندم آقا... کی میشه منم دعوت کنی حسین... خوش به حال اونایی که الان کربلا رسیدند... خوش به حال اونایی که الان بین الحرمینن... اونایی که رفتند میدونند... بهترین لحظه زندگی... اون لحظه ای که وارد کربلا میشی... همش سراغ حرم رو میگیری... تا نگاهت به حرم با صفاش میفته... نا خودآگاه اشکت جاری میشه... دستهات روی سینه میزاری میگی... اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَئِکَ ____ حالا هر کی دلش کربلائی‌ شده بسم الله ... کربلا کربلا 8 🔸این دل تنگم عقده ها دارد1 🔸 گوئیا میل کربلا دارد 1 (یا حسین مظلوم) 8 🔸من که از کودکی عاشقت بوده ام2 🔸تو قبولم نما گرچه آلوده ام1 🔸ای حسین ما را کربلایی کن2 🔸بعد از آن با ما هر چه خواهی کن‌1 یا حسین مظلوم 8 (در صورتی که تسلط روی سبک زمزمه نداشتید میتوانید زمزمه را حذف کنید). ____ یکی از زایران ابی عبدالله... جابر بن عبدالله انصاریِ ... تا رسید کربلا... با آب فرات غسل کرد... با خضوع و خشوع... اومد کنار قبر ابی عبدلله نشست... دست گذاشت رویِ قبر مبارک... سه مرتبه از سوز دل صدا زد... یا حسین... اما جوابی نیومد... صداش به ناله بلند شد... حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ ... ؟ آیا دوست جواب دوستش رو نمیده؟ خودش جواب داد... گفت جابر... جواب سلام میخواهی... از آقایی که... بین سر و بدنش جدایی افتاده... ناله بزن یا حسین... 🔸گذرم تا به در خانه ات افتاد حسین 🔸خانه آباد شدم، خانه ات آباد حسین الا لعنه الله علی القوم الظالمین.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن شعراربعين اربعين آمددلم راغم گرفت اي عزاداران دلم ماتم گرفت اربعين آمددله زينب شکست روي قبردلبرش آمدنشست بعدچهل روزدست بسته آمده بادلي غمگين وخسته.آمده بعدچهل روزازفراغ روي يار سرگذاردروي قبرش دل فکار ايخداکوآن علي اصغرم درکجاست.قبرعلي اکبرم اي برادرتونپرس.ازدخترت ليک نيست آن لاله ديگردربرم درخرابه دخترت پرپرشده همچواکبروعلي اصغرشده سروده هاي بي نشان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6035214853801511185.mp3
8.55M
🥀✨🥀 واسه چشم ترم میخوام ... کربلایی 🥀مخصوص جامانده‌های 🏴 ست ؛ هوایت نکنم می میرم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️▪️✨🍃▪️▪️✨🍃 مصیبت حسین علیه السلام با# موضوع# جابر و زیارت امام حسین علیه السلام جابر به همراه عطیه و برخی دیگر از همراهان برای زیارت امام حسین علیه السلام به کربلا آمدند. عطیه نقل می کند جابر در فرات غسل کرد و لباس هایش را عوض نمود و لباسی شبیه لباس احرام به تن کرد. آرام قدم بر می داشت، زبانش به ذکر خدا مشغول بود و دستش در دست من بود. به نزدیکی های حرم و قبر مطهر که رسیدیم روی زمین نشست و شروع به بوییدن خاک ها نمود. به نقطه ای رسید و خاک قبر را بویید. خودش را روی زمین انداخت و روی قبر سیدالشهدا صدا زد: «حبیبی یا حسین، حبیبی یا حسین» به صورتی صدا زد که توقع جواب داشت، اما خودش پاسخ خودش را داد که جابر! این چه توقع نا به جایی است ... حریم امام حسین خیلی رفیع تر از اینهاست. جابر، باید خودت می فهمیدی. وقتی حضرت زینب داخل گودی قتلگاه شد و دنبال برادرش می گشت طوری امام حسین را صدا زد که امام حسین خواهر را دعوت کرد. باید مانند زینب شد تا جواب امام حسین را بشنویم. لذا جابر خودش خودش را تسلی داد و گفت: جابر از کسی توقع جواب داری که بین بدن و سرش فرسنگ ها فاصله افتاده است؛ بدنش در کربلا و سرش بر روی نیزه ها شهر به شهر گشته است. جابر زیارت نامه خواند و با عطیه صحبت کرد. در همین حالت نقل شده صدای زنگ کاروانی به گوش رسید. طبق نقل مرحوم سید ابن طاووس و بعضی دیگر از محققین در اربعین اولین کاروان به کربلا آمدند. جابر فرمود: عطیه ببین چه کسی می آید. عطیه بازگشت و گفت: جابر کاروان امام حسین آمدند. به این کاروان خیلی سخت گذشته است. این نوامیس رسول خدا از مدینه بیرون آمدند و تا روز عاشورا و آن صحنه های سنگین و گودی قتلگاه و آتش سوزی در خیمه ها تا اسارت سنگین کوفه و شام روزهای سختی را پشت سر گذاشته اند. امام سجاد فرمود: اگر جدم دستور می داد ما را اذیت کنید بیش از این ممکن نبود ما را اذیت کنند. ولی امروز برای اهلبیت عاشورا از نو زنده شده؛ کسانی که خودشان با چشمشان صحنه های عاشورا را دیدند. این کاروان نتوانستند در طول سفر عزاداری کنند و هرکجا نام امام حسین را بردند تازیانه خوردند. هیچ صورتی نبود که سیلی نخورده باشد. این کاروان امروز به کربلا آمده و همه ی مصیبت ها برای آنان تجدید شده است. زنان بادیه نشین آمدند، دور زینب را گرفتند، ایشان برایشان روضه می خواند و آنها گریه می کردند. مسئولیت امام سجاد علیه السلام بسیار سنگین بود. امام متوجه شد اگر در کربلا بمانند کسی زنده نمی ماند. لذا بعد از سه روز دستور داد کاروان حرکت کنند. وقتی همه ی کاروان آماده ی حرکت شد سکینه خاتون به شدت گریه کرد و برای وداع آخر به طرف قتلگاه دوید و همه را دور خودش جمع نمود. فرمود: ای سرزمین کربلا ما می رویم ولی یک بدن قطعه قطعه و عریان را برای تو باقی گذاشته ایم. الاسلام والمسلمین میرباقری 🔰:پژوهه تبلیغ @rozevanoheayammoharramsoghandi
یتیشدی کاروان حسین گلوبدی خسته زینبون 🏴💫🍁🏴💫🍁🏴💫🍁 . رحیم شایان . یتیشدی کاروان حسین گلوبدی خسته زینبون دولاندی قرخ گونی یتوب مزارون اوسته زینبون . ششگوشه ن منه حسین عالمدی قانلی چول سنیله چوخ خرمدی دلده وار اگرچه بی حد غصه م وصلونله باجون اخا بی غمدی . . . طنابه باغلانان حرم دولاندی کو به کو حسین باشون بیزیله نیزه ده گئدردی روبرو حسین نه یوز ویریب بیزه دیوم بو یرده مو به مو حسین نه لر دیوبدی شامیده یزید پسته زینبون . چون ایتدی سنه جسارت قارداش غیظیله من ائتدیم همت قارداش پوشالی ابهتین پوزدوم من بیر لحظه قوپوپ قیامت قارداش . . . فدا اولا باجون حسین بوقانلی آرمانلارا پیام انقلاب خون گرک یته زمانلارا قیام سرخ کربلا یازیلسین آسمانلارا بنی امیه رشته سین ائدیب گسسته زینبون . شاماتی آلوب باجون قول باغلی هریرده دیوب سوزون دل داغلی افسرده گزوب بوتون یوللاری هریانه آپاردیلار شلاقلی . . . قیامتین گونونده من فلکدن ایلرم گله سفینه النجاتیمی سالوبلا ظلمولن گله سنی سالوبلا مقتله بیزه ووروبلا سلسله گیدوب او حالدا مجلس یزید مسته زینبون . ظلمیله ووروبدی دندانیندن قورخمادی عذاب نیرانیندن هی ووردی لب خدا خوانیندن یوخ شرمی سولان بو اطفالیندن . . . ووراردی خیزرانیله او قان دولان دوداقلارا قیامت اولدی قصریده حزین حزین اوشاقلارا اثر ائدوبدی حالتون او بزمیده قوناقلارا پوزولدی هیبت یزید ائدیب شکسته زینبون . ایتدی چون سنه جسارت قارداش غیظیله من ایتدیم همت قارداش پوشالی ابهتین پوزدوم من بیر آندا قوپوپ قیامت قارداش .