هُ إِلَيْهِ وَ قَالَ يَا ابْنَ أَخِي اصْبِرْ عَلَى مَا نَزَلَ بِكَ وَ احْتَسِبْ فِي ذَلِكَ الْخَيْرَ فَإِنَّ اللَّهَ يُلْحِقُكَ بِآبَائِكَ الصَّالِحِينَ. فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ فَذَبَحَهُ. فَقَالَ الْحُسَيْنُ ع اللَّهُمَّ إِنْ مَتَّعْتَهُمْ إِلَى حِينٍ فَفَرِّقْهُمْ فِرَقاً وَ اجْعَلْهُمْ طَرائِقَ قِدَداً وَ لَا تَرْضَ عَنْهُمْ أَبَداً
--------------------------------------------------
📘#مثير الأحزان ابن نما حلي: ص ٧٣، روضة الواعظين ابن فتّال نيشابوري: ص ٢٠٨ .
#حضرت_عبدالله_بن_حسن علیه السلام
✅ #قاسم_ابن_الحسن علیه السلام
🔹قاسم ابن الحسن علیه السلام عرض کرد: آیا من هم در کشتگانم؟
🔸امام بر او رقّت کرد و فرمود: عزیزم! مرگ در نزد تو چگونه است؟
✳️گفت : از عسل شیرین تر.
🔹فرمود : آری والله #عمویت_قربانت
تو هم یکی از آن مردانی که با من کشته میشوی
✳️پس از آنکه #سخت_گرفتار_شوی
✳️پسر کوچکم عبدالله(علی اصغر) هم کشته میشود.
🔴گفت: عمو جان، به زنان هم میرسند تا آن کودک شیرخوار را بکشند؟😭
🔹فرمود : عبدالله وقتی در آغوش من است فاسقی تیری به گلوی او زند و او ناله کند و خونش در دست من بریزدو آن را به آسمان بلند کنم،
🔸گویم: خدایا شکیبایم و به حساب تو گذارم، آتش در خندقی پشت خیمه ها است شعله کشد و من در #تلخ_ترین ساعت عمرم بر آنها بتازم و آنچه خدا خواهد واقع شود.
✳️او گریست و ما گریستیم و در خیمه ها گریه و شیون از فرزندان رسول خدا بلند شد
1⃣وجود قاسم مثل اجدادش سرشار از غیرت است ، وقتی به او میگویند فرزند شیرخوار هم شهید میشود اولین سوالش از عمو این است؛ آیا به زنان هم میرسند؟
--------------------------------------------------
📘 #نفس_المهموم #شیخ_عباس_قمی
#حضرت_حسین علیه السلام
#حضرت_قاسم علیه السلام
#شب_عاشورا
✅ #شهادت_قاسم_بن_حسن علیه السلام
🔹تاریخ الطبرى ـ به نقل از حُمَید بن مسلم ـ :
🔸جوانى به سان پاره ماه شمشیر به دست، به سوى ما آمد. او پیراهن و بالاپوش و کفش هایى داشت که بند یک لِنگه اش پاره شده بود، و از یاد نبرده ام که لنگه چپ آن بود.
🔹عمرو بن سعد بن نُفَیل اَزْدى به من گفت: به خدا سوگند بر او حمله مى برم. به او گفتم : سبحان اللّه! از آن چه مى خواهى؟! کُشتن همین کسانى که گرداگردِ آنها را گرفته اند براى تو بس است.
🔸گفت: به خدا سوگند، به او حمله خواهم بُرد! آن گاه بر او حمله بُرد و باز نگشت تا با شمشیر بر سرش زد.
🔹آن جوان به صورت [بر زمین] افتاد و فریاد برآورد:
😭عموجان!
🔸حسین علیه السلام مانند باز شکارى نگاهى انداخت و مانند شیر به عمرو، یورش بُرد و او را با شمشیر زد.
🔹او ساعد دستش را جلوى آن گرفت امّا از آرنج ، قطع شد. فریادى کشید و از امام علیه السلام کناره گرفت. سواران کوفه یورش آوردند تا عمرو را از دست حسین علیه السلام بِرَهانند؛ امّا عمرو در جلوى سینه مَرکب ها قرار گرفت و سواران با اسب بر روى او رفتند و وى را لگدمال کردند تا مُرد.
🔹غبار [ نبرد ] که فرو نشست حسین علیه السلام بر بالاى سر جوان ایستاده بود
✳️و او پاهایش را از درد به زمین مى کشید.
🔸 حسین علیه السلام فرمود: «از رحمت خدا دور باد گروهى که تو را کُشتند و کسانى که طرفِ دعوایشان در روز قیامت جدّ توست!».
🔹 سپس فرمود: «به خدا سوگند ، بر عمویت گران مى آید که او را بخوانى و پاسخت را ندهد یا پاسخت را بدهد و سودى نداشته باشد؛ صدایى که ـ به خدا سوگند ـ جنایتکاران و تجاوزگران بر آن فراوان و یاورانش اندک اند».
🔸سپس او را بُرد و گویى مى بینم که پاهاى آن جوان بر زمین کشیده مى شود و حسین علیه السلام ، سینه اش را بر سینه خود ، نهاده است.
🔹 با خود گفتم : با او چه مى کند؟ او را آورد و کنار فرزند شهیدش على اکبر و کشتگان گِرد او ـ که از خاندانش بودند ـ گذاشت.
🔸نام آن جوان را پرسیدم. گفتند: قاسم بن حسن بن على بن ابى طالب است.
--------------------------------------------------
✅متن عربی:
🔸تاریخ الطبری عن حُمَید بن مسلم:
🔹خَرَجَ إلَینا غُلامٌ کَأَنَّ وَجهَهُ شِقَّةُ قَمَرٍ، فی یَدِهِ السَّیفُ، عَلَیهِ قَمیصٌ وإزارٌ ونَعلانِ قَدِ انقَطَعَ شِسعُ أحَدِهِما ـ ما أنسى أنَّهَا الیُسرى ـ فَقالَ لی عَمرُو بنُ سَعدِ بنِ نُفَیلٍ الأَزدِیُّ: وَاللّه ِ لَأَشُدَّنَّ عَلَیهِ! فَقُلتُ لَهُ: سُبحانَ اللّهِ! وما تُریدُ إلى ذلِکَ؟! یَکفیکَ قَتلُ هؤُلاءِ الَّذینَ تَراهُم قَدِ احتَوَلوهُم. قالَ: فَقالَ: وَاللّه لَأَشُدَّنَّ عَلَیهِ؛ فَشَدَّ عَلَیهِ.فَما وَلّى حَتّى ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّیفِ، فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ، فَقالَ: یا عَمّاه! قالَ: فَجَلَّى الحُسَینُ علیه السلام کَما یُجَلِّی الصَّقرُ، ثُمَّ شَدَّ شِدَّةَ لَیثٍ غُضُبٍّ، فَضَرَبَ عَمراً بِالسَّیفِ، فَاتَّقاهُ بِالسّاعِدِ، فَأَطَنَّها مِن لَدُنِ المِرفَقِ، فَصاحَ، ثُمَّ تَنَحّى عَنهُ وحَمَلَت خَیلٌ لِأ
َهُ عَلى يَمينِهِ، فَأَخَذَ السَّيفَ بِشِمالِهِ، وحَمَلَ عَلَيهِم وهُوَ يَرتَجِزُ
▪️وَاللّه ِ إن قَطَعتُمُ يَميني
▪️إنّي اُحامي أبَداً عَن ديني
▪️وعَن إمامٍ صادِقِ اليَقينِ
▪️نَجلِ النَّبِيِّ الطّاهِرِ الأَمينِ
فَقاتَلَ حَتّى ضَعُفَ، فَكَمَنَ لَهُ الحَكيمُ بنُ الطُّفَيلِ الطّائِيُّ مِن وَراءِ نَخلَةٍ، فَضَرَبَهُ عَلى شِمالِهِ، فَقالَ
▪️يا نَفسُ لا تَخشَي مِنَ الكُفّارِ
▪️وأبشِري بِرَحمَةِ الجَبّارِ
▪️مَعَ النَّبِيِّ السَّيِّدِ المُختارِ
▪️قَد قَطَعوا بِبَغيِهِم يَساري
▪️فَأَصلِهِم يا رَبِّ حَرَّ النّارِ
✳️فَقَتَلَهُ المَلعونُ بِعَمودٍ مِن حَديدٍ. فَلَمّا رَآهُ الحُسَينُ عليه السلام مَصروعاً عَلى شَطِّ الفُراتِ، بَكى...
🔷عبّاس، سقا ، ماه بنى هاشم و پرچمدار حسين عليه السلام بود .
✳️او از ديگر برادرانش بزرگ تر بود و در طلب آب مى رفت كه بر او حمله بُردند . او هم به آنها حمله بُرد و چنين مى خواند
▪️از مرگْ نمى هراسم ؛ زيرا مرگ ، ترقّى و صعودى است
▪️كه مرا در پشت شمشيرها ، پنهان مى كند
▪️جانم ، سپر جان پاكيزه مصطفى باد
من ، عبّاسم كه سقّا گشته ام
▪️و به روز برخورد ، هراسى از شرّ ندارم
🔶پس آنان را متفرّق كرد . زيد بن وَرقاى جُهَنى ،
✳️در پشت درخت خرمايى به كمين او نشست و حَكيم بن طُفَيل سِنبِسى نيز او را يارى داد و بر دست راست عبّاس عليه السلام ضربه اى زد [ و آن را قطع كرد ] . ✳️عبّاس عليه السلام ، شمشير را به دست چپ گرفت و به آنها حمله بُرد و چنين رَجَز مى خواند
▪️به خدا سوگند ، اگر دست راستم را قطع كنيد
▪️من ، هميشه از دينم حمايت مى كنم
▪️و نيز از امام راستگو و استوارباورى
▪️كه نواده پيامبرِ پاك و امين است
✳️آن گاه ، جنگيد تا ناتوان شد .
حَكيم بن طُفَيل طايى ، از پشت درخت خرما به او كمين زد و بر دست چپش ضربه اى زد
[ و آن را قطع كرد ] . عبّاس عليه السلام نيز خواند
▪️اى جان ! از كافران مترس
▪️و به رحمت خداى جبران كننده ، بشارتت باد
▪️همراه با پيامبر صلى الله عليه و آله ، سَرور برگزيده
▪️با سركشى شان ، دست چپم را قطع كردند
▪️پروردگارا ! آنان را به داغىِ آتش برسان
✳️پس آن ملعون ، با عمود آهنين [ به او زد و ] عبّاس عليه السلام را به شهادت رساند . هنگامى كه حسين عليه السلام ، او را بر [ كناره ] رود فرات ، افتاده ديد ، گريست
--------------------------------------------------
#حضرت_عباس علیه السلام
✅ #شب_عاشورا
🔹حسین علیه السلام شب هنگام یاران خود را جمع کرد ، علی ابن حسین(امام سجاد) علیه السلام گوید :
🔸با آن که بیمار بودم ، نزدیک رفتم تا آنچه گوید بشنوم ، شنیدم پدرم به اصحابش گفت:
🔴...اما بعد ، من در میان اصحاب جهان باوفاتر و بهتر از اصحاب خود نمیدانم و در میان خانواده ها مهربان تر و گرمتر و بهتر از خانواده خود نمیشناسم ، خدا شما همه را از طرف من جزای خیر دهد.
🔻به همه شما اجازه دادم آزادانه بروید و من شما را حلال کردم😭
🔻پیمان و تعهدی ندارید
🔻این شب تار شما را فراگرفته در اواج ظلمت آن خود را از گرداب بیرون کشید
🔻هر کدام شما دست یکی از افراد خاندان مرا بگیرد و در روستاها و شهرها پراکنده شوید تا خدا گشایش دهد ، زیرا این مردم مرا میخواهند و اگر مرا گرفتار کنند ، به جستجوی دیگران نخواهد آمد.
--------------------------------------------------
📘 #نفس_المهموم #شیخ_عباس_قمی
#حضرت_حسین علیه السلام
#حضرت_سجاد علیه السلام
#عاشورا
✅ #قاسم_ابن_الحسن علیه السلام
🔹قاسم ابن الحسن علیه السلام عرض کرد: آیا من هم در کشتگانم؟
🔸امام بر او رقّت کرد و فرمود: عزیزم! مرگ در نزد تو چگونه است؟
✳️گفت : از عسل شیرین تر.
🔹فرمود : آری والله #عمویت_قربانت
تو هم یکی از آن مردانی که با من کشته میشوی
✳️پس از آنکه #سخت_گرفتار_شوی
✳️پسر کوچکم عبدالله(علی اصغر) هم کشته میشود.
🔴گفت: عمو جان، به زنان هم میرسند تا آن کودک شیرخوار را بکشند؟😭
🔹فرمود : عبدالله وقتی در آغوش من است فاسقی تیری به گلوی او زند و او ناله کند و خونش در دست من بریزدو آن را به آسمان بلند کنم،
🔸گویم: خدایا شکیبایم و به حساب تو گذارم، آتش در خندقی پشت خیمه ها است شعله کشد و من در #تلخ_ترین ساعت عمرم بر آنها بتازم و آنچه خدا خواهد واقع شود.
✳️او گریست و ما گریستیم و در خیمه ها گریه و شیون از فرزندان رسول خدا بلند شد
✅ #پ_ن:
1⃣وجود قاسم مثل اجدادش سرشار از غیرت است ، وقتی به او میگویند فرزند شیرخوار هم شهید میشود اولین سوالش از عمو این است؛ آیا به زنان هم میرسند؟
--------------------------------------------------
📘 #نفس_المهموم #شیخ_عباس_قمی
#حضرت_حسین علیه السلام
#حضرت_قاسم علیه السلام
#شب_عاشورا
✅ #شب_عاشورا
🔹بعد اعلام وفاداری اصحاب حضرت برای آنها دعا کرد و فرمود:
✳️اکنون سر بردارید و نگاه کنید ، آنها جایگاه خود را دربهشت دیدند و آن حضرت منزل یکایک آنها