صفحه١٠٩😃👀
#لحن_اول
فاطمیه ماه اندوه و غم است
هر چه نالم در غم زهرا کم است
فاطمیه پیچش یاس است و بس مظهر پاکی و احساس است و بس
#لحن_دوم
فاطمیه سینه ها را چاک کن
آمدیم امشب تو ما را پاک کن
فاطمیه این سخن گویم و بس
افتاده مرغکی کنج قفس
#لحن_سوم
فاطمیه ظرف اشک حیدر است
قصه بی انتهای مادر است
فاطمیه بر دل ما چنگ زد
صورت بانوی دین را رنگ زد
#لحن_چهارم
کوچه های فاطمیه کوچک است
معبر گلهای اشک کودک است
بوی اشک و آه می آید ز آن
غربتی همراه می آید ز آن
#لحن_پنجم
می گذارد بر دل ما داغ یار
می نهد بر دوش ما صد انتظار
گرچه ما را فاطمیه پر دهد
بر دل ما داغ مادر می نهد
صفحه١١٠ 😃👀
#لحن_اول
هر گلی را فاطمه صاحب اعضایش میشود
لیک بانی عزای اوخدایش می شود
#لحن_دوم
فاطمه ظرف نزول وحی بر پیغمبر است
این مقام اوست پیغمبر فدایش می شود
فاطمیه آمد و بار دگر دلها شکست
جان فدای آن دلی که هم نوایش میشود
#لحن_سوم
هر دلی سوزد به راه او چو باب خانهاش
گرچه خاکستر شود دارالشفایش میشود
#لحن_چهارم
فاطمیه با عمل درس شهادت میدهد
پهلوی بشکسته حرف ابتدایش میشود
#لحن_پنجم
دیدن روی علی با چشم نیلی ممکن است
هر که سیلی خورد مشمول دعایش می شود
جلسه دهم🫀👀
#لحن_چهارم
به راهت منتظر باحال خسته
نشسته مادر پهلو شکسته
🔺 خدایا وقتی آقامون به یاد مادرش میافته، میدونیم اشک امونش نمیده.
قربون اون آقای غریبی که هیچگاه مصائب مادرش رو فراموش نمیکنه؛ ولی مدینه به ما بگو وقتی که با لگد به سینه مادرمون زدند، مادر پهلو شکسته زیر لب چه زمزمه ای داشت؟
ما که آبرو نداریم، ولی خدارو قسم میدیم به پهلوی شکسته زهرای مرضیه، که دیگه فرج آقا رو برسونه.
#لحن_پنجم
نشسته عقده غم در گلویش
از آن سیلی که دشمن زد به رویش
🔺 مدینه! تو دیده ای که چگونه سیلی به صورت مادر زدند. اگه صورت سیلی خورده اش را به کسی نشون نمی داد، ولی مدینه تو خوب جای سیلی رو دیده ای. تو فرود آمدن تازیانه ها رو به خاطر داری. از بازوی ورم کرده خبر داری.
🔺شاید زبان حال آقا امیرالمؤمنین این شبها این باشه :
#سبک :شبای جمعه که میشه
🔺با این نفس کشیدنت، داری کبابم می کنی
فاطمه جان کجا میری، خونه خرابم می کنی
🔺 چی شد که دیگه هیچ کسی، دیدن زهرا نمیاد
دست شکسته رو ببین، که دیگه بالا نمیاد
امان امان از درد غریبی
برات می خونم أمن یجیبی
زهرا یا زهرا (٢)
#گوشه_شور_محلی
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
##لحن_اول
تا این دل پاره پاره در بر دیدم
هر روز شهادت مکرر دیدم
#لحن_دوم
سوز جگرم به پشت در شد آغاز
روزی که کتک خوردن مادر دیدم
#لحن_اول
نقل شده پس از شهادت حضرت زهرا، امام حسن بیشتر از امام حسین و حضرت زینب، گریه و بی تابی میکرد.
#لحن_دوم
تا اینکه عده ای به حضور آن حضرت رسیدند و گفتند: شما پسر بزرگ این خونه هستی؛ این همه گریه و ناله شما باعث بیشتر شدن گریه برادر و خواهرانت میشه.
#لحن_سوم
امام حسن در جواب آنها جمله فرمود که دل شیعیان را آتیش میزنه؛ آه آماده برات بگم یا نه؟
#لحن_چهارم
امام حسن فرمود اگر آنچه را که من در میان کوچه دیدم برادر و خواهرانم دیده بودند بیشتر از من گریه می کردند.
#لحن_پنجم
من همراه مادرم بودم که دیدم اون ظالم چنان سیلی به روی مادرم زد که مادرم روی زمین افتاد.
#سبک
قربون کبوترهای حرمت امام رضا
🔹بعد از اون جسارتی که شد به ناموس خدا
من شدم عصای دست مادرم تو کوچه ها
🔹دیگه داریم میرسیم اینقده رو خاکا نشین
بزار تا گوشوار تو بردارم از روی زمین
🔹خونمون این طرفه کجا میری بیا بیا
چیزی تا خونه نمونده جون بابا راه بیا
جلسه دوازدهم ☺️🧠
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#کتاب_اصول_مداحی
#جلد_دوم
#صفحه
#لحن_اول
دخترم، تو نور چشم، همه ای
مهمان، مادرت، فاطمه ای
#لحن_دوم
سوی من، با دل محزونت، بیا
خود با آن، پاهای پرخونت، بیا
تا نمایم، برگ گل را، مرحمت
تا که غمخواری، کنم، بهر غمت
#لحن_سوم
تا که یار، محسن اطهر، شوی
یا که همراه، علی اصغر، شوی
#لحن_اول
هر موقع عزیزی از دنیا میره، شب اول از دنیا رفتنش، برای اهل خونه خیلی سخته.
#لحن_دوم
مخصوصا اگه این عزیز از دست رفته، شیرین زبون باشه، جای خالیش خیلی احساس میشه.
#لحن_اول
به همین جهت فامیلا و دوستان تا پاسی از شب میان، پیش صاحب عزا میشینن، و اونا رو دلداری میدن.
#لحن_دوم
اما بمیرم، برای خرابه نشینان شام، چگونه شام غریبان برای رقیه گرفته بودند.
چه کسی برای دلداریشون اومده بود، در این شهر غریب نه فامیلی داشتند و نه دوستی، هرچی اطرافشان را نگاه می کردند دشمن بود.
خدایا، امشب جای رقيه، خالیه.
اولین شبیه که، صدای رقیه، نمیاد.
#لحن_سوم
امشب دیگه، سراغ بابا رو، نمیگیره.
دیگه نمیگه دلم، برا عمو عباس و، داداشام تنگ شده.
#لحن_چهارم
دیگه نمیگه پهلوم درد میکنه، آخه هر وقت به من میگفت :پهلوم درد میکنه،
شاید عمه به یاد مادر، پهلو شکسته اش می افتاد.
#لحن_دوم
امشب، برای عمه زینبش، خیلی شب سختیه.
آخه عمه، بچه برادر و، خیلی دوست داره.
#لحن_سوم
حالا اگه این بچه یتیم باشه، بیشتر خودش رو، تو دل عمه جا میکنه
به همین جهت، عمه اش علاقه زیادی، به این دختر کوچولو نشون میداد.
#لحن_چهارم
حالا امشب که این بلبل شیرین زبون، خاموش شده.
عمه با زبان حالش، با این کوچولو حرف میزنه:
عزیز برادرم، رقیه جان! می خوام بگم وقتی بابات حسین. استقبالت اومد.
#لحن_پنجم
اول صورتت رو نشون دادی، که آفتاب سوزونده بود
یا کف پاهات رو، که خارها و ریگ ها، به اونها آسیب رسونده بودند؟
شاید زبانحال سه ساله ابی عبدالله این باشه:
#دشتی_چوپانی
ای اسیران عمه را، یاری کنید
جای او بر من عزا، داری کنید
گریه دوره پیکر، پاکم کنید
در همین ویران سرا، خاکم کنید
میروم تا دور اصغر پر زنم
بوسه بر پیشانی، اکبر زنم
بسته امشب میشود، پرونده ام
عمه جان عفوم نما، شرمنده ام