بٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ يَخَافُ اللَّهَ فِينَا هَلْ مِنْ مُغِيثٍ يَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا هَلْ مِنْ مُعِينٍ يَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِي إِعَانَتِنَا فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِيلِ ...
--------------------------------------------------
📘#لهوف، سيد بن طاووس، صفحه 115
#حضرت_قاسم_بن_حسن علیه السلام
✅ #قاسم_بن_الحسن_در_زیارت_ناحیه_مقدسه
🔹در زیارت ناحیه مقدسه درباره قاسم بن الحسن علیهما السلام چنین آمده است:
🔸سلام بر قاسم، فرزند حسن بن علی؛ ضربت خورده بر سرش؛ و زرهش کنده شده؛ هنگامی که عمویش حسین را صدا زد! پس عمویش خود را مانند بازی شکاری بر بالای سرش رساند و او پاهایش را به خاک می سایید؛ و حسین علیه السلام می فرمود: [از رحمت خدا دور باشند] قاتلان تو؛ کسانی که روز قیامت، دشمنشان جدّ تو و پدر تو هستند!
🔹سپس فرمود: به خدا سوگند بر عمویت گران است که او را بخوانی و پاسخت را ندهد یا پاسخت را بدهد ولی تو کشته شده بر خاک افتاده باشی و سودی برایت نداشته باشد.
🔸 به خدا سوگند امروز روزی است که کشندگان او (عمویت) فراوان و یاورانش اندک اند!
🔸خداوند مرا در روز قیامت با شما دو نفر (قاسم و امام حسین علیه السلام) قرار دهد و در جایگاه شما جای دهد. خداوند قاتلت عمر بن سعد بن عروة بن نفیل ازدی را لعنت کند و او را به دوزخ برساند و عذابی دردناک برایش آماده سازد!
--------------------------------------------------
✅متن عربی:
🔸السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْمَضْرُوبِ عَلَى هَامَتِهِ الْمَسْلُوبِ لَامَتُهُ حِينَ نَادَى الْحُسَيْنَ عَمَّهُ فَجَلَا عَلَيْهِ عَمُّهُ كَالصَّقْرِ وَ هُوَ يَفْحَصُ بِرِجْلَيْهِ التُّرَابَ وَ الْحُسَيْنُ يَقُولُ بُعْداً لِقَوْمٍ قَتَلُوكَ وَ مَنْ خَصْمُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ جَدُّكَ وَ أَبُوكَ ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ اللَّهِ عَلَى عَمِّكَ أَنْ تَدْعُوَهُ فَلَا يُجِيبَكَ أَوْ أَنْ يُجِيبَكَ وَ أَنْتَ قَتِيلٌ جَدِيلٌ فَلَا يَنْفَعَكَ هَذَا وَ اللَّهِ يَوْمٌ كَثُرَ وَاتِرُهُ وَ قَلَّ نَاصِرُهُ جَعَلَنِيَ اللَّهُ مَعَكُمَا يَوْمَ جَمَعَكُمَا وَ بَوَّأَنِي مُبَوَّأَكُمَا وَ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَكَ عُمَرَ بْنَ سَعْدِ بْنِ عُرْوَةَ بْنِ نُفَيْلٍ الْأَزْدِيَّ وَ أَصْلَاهُ جَحِيماً وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَاباً أَلِيماً.
--------------------------------------------------
📘#إقبال الأعمال، سید بن طاووس، ج2، ص 574-575
#حضرت_قاسم_بن_حسن علیه السلام
َهلِ الکوفَةِ لِیَستَنقِذوا عَمراً مِن حُسَینٍ علیه السلام، فَاستَقبَلَت عَمراً بِصُدورِها، فَحَرَّکَت حَوافِرَها وجالَتِ الخَیلُ بِفُرسانِها عَلَیهِ فَوَطِئَتهُ حَتّى ماتَ. وَانجَلَتِ الغَبرَةُ،
✳️فَإِذا أنَا بِالحُسَینِ علیه السلام قائِمٌ عَلى رَأسِ الغُلامِ،
😭وَالغُلامُ یَفحَصُ بِرِجلَیهِ؛
وحُسَینٌ علیه السلام یَقولُ: بُعداً لِقَومٍ قَتَلوکَ، ومَن خَصمُهُم یَومَ القِیامَةِ فیکَ جَدُّکَ! ثُمَّ قالَ: عَزَّ وَاللّه عَلى عَمِّکَ أن تَدعُوَهُ فَلا یُجیبَکَ ، أو یُجیبَکَ ثُمَّ لا یَنفَعَکَ! صَوتٌ وَاللّه کَثُرَ واتِرُهُ وقَلَّ ناصِرُهُ. ثُمَّ احتَمَلَهُ، فَکَأَنّی أنظُرُ إلى رِجلَیِ الغُلامِ یَخُطّانِ فِی الأَرضِ، وقَد وَضَعَ حُسَینٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ، قالَ: فَقُلتُ فی نَفسی: ما یَصنَعُ بِهِ؟ فَجاءَ بِهِ حَتّى ألقاهُ مَعَ ابنِهِ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ وقَتلى قَد قُتِلَت حَولَهُ مِن أهلِ بَیتِهِ، فَسَأَلتُ عَنِ الغُلامِ، فَقیلَ: هُوَ القاسِمُ بنُ الحَسَنِ بنِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ.
--------------------------------------------------
📘#تاریخ طبری: ج ۵ ص ۴۴٧
#حضرت_قاسم_بن_حسن علیه السلام
✅ #بمیدان_رفتن_قاسم_بن_حسن علیه السلام
🔹راوى گفت: جوانى به سوی میدان نبرد بيرون آمد كه صورتش گوئى پاره ماه بود و مشغول جنگ شد.
🔸ابن فضيل ازدى با شمشير چنان بر فرقش زد كه سرش را شكافت.
🔹جوان به صورت به زمین افتاد و فرياد زد:
▪️عمو جان به دادم برس!
🔸امام حسين عليه السّلام مانند باز شكارى خود را به ميدان رساند و همچون شير خشمگين حمله ور شد و شمشيرى بر ابن فضيل زد كه او دست خود را سپر نمود و از مرفق جدا شد. ابن فضیل چنان فرياد زد كه همه لشكر شنيدند.
🔻مردم كوفه براى نجاتش حرکت کردند و در نتيجه بدنش زير سم اسبها ماند و به هلاكت رسید. راوى گفت: گرد و غبار كارزار فرو نشست. ديدم امام حسين عليه السّلام بر بالين آن جوان ايستاده و
🔻جوان از شدّت درد پاى بر زمين ميسايد و امام حسين عليه السّلام ميگويد:
🔻از رحمت خدا دور باد گروهى كه تو را كشتند. جدّ و پدرت در روز قيامت از آنان كيفر خواست خواهند نمود.
🔻پس فرمود: به خدا قسم بر عمويت دشوار است كه تو او را به يارى خود بخوانى و او دعوت تو را اجابت نكند يا اجابت كند ولى به حال تو سودى نبخشد. به خدا قسم امروز روزى است كه براى عمويت كينه جو فراوان است و ياور اندك.
😭سپس نعش جوان را به سينه چسبانید و با خود آورد و در ميان كشتگان خانوادهاش گذاشت.
✳️راوى گفت: حسين عليه السّلام كه ديد جوانان و دوستانش همه كشته شده و روى زمين افتاده اند تصميم گرفت كه خود به جنگ دشمن برود و خون دلش را نثار دوست كند.
📣صدا زد:
◼️آيا كسى هست كه از حرم رسول خدا دفاع كند؟
◼️آيا خداپرستى هست كه در باره ما از خداوند بترسد؟
◼️آيا فریادرسى هست كه به اميد پاداش خداوندى به داد ما برسد؟
◼️آيا ياورى هست كه به اميد آنچه نزد خداست ما را يارى كند؟
✳️زنان حرم وقتی صداى آن حضرت را شنيدند صدای خود به گريه و شیون بلند كردند.
--------------------------------------------------
✅متن عربی:
🔸قَالَ الرَّاوِي:
✳️وَ خَرَجَ غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ شِقَّةُ قَمَرٍ
🔹فَجَعَلَ يُقَاتِلُ فَضَرَبَهُ ابْنُ فُضَيْلٍ الْأَزْدِيُّ عَلَى رَأْسِهِ فَفَلَقَهُ فَوَقَعَ الْغُلَامُ لِوَجْهِهِ وَ صَاحَ يَا عَمَّاهْ فَجَلَّى الْحُسَيْنُ كَمَا يُجَلِّي الصَّقْرُ ثُمَّ شَدَّ شَدَّةَ لَيْثٍ أَغْضَبَ فَضَرَبَ ابْنَ فُضَيْلٍ بِالسَّيْفِ فَاتَّقَاهَا بِالسَّاعِدِ فَأَطَنَّهُ مِنْ لَدُنِ الْمِرْفَقِ فَصَاحَ صَيْحَةً سَمِعَهُ أَهْلُ الْعَسْكَرِ وَ حَمَلَ أَهْلُ الْكُوفَةِ لِيَسْتَنْقِذُوهُ فَوَطِئَتْهُ الْخَيْلُ حَتَّى هَلَكَ. قَالَ وَ انْجَلَتِ الْغُبْرَةُ فَرَأَيْتُ الْحُسَيْنَ قَائِماً عَلَى رَأْسِ الْغُلَامِ
✳️وَهُوَ يَفْحَصُ بِرِجْلَيْهِ
🔸وَ الْحُسَيْنُ يَقُولُ بُعْداً لِقَوْمٍ قَتَلُوكَ وَ مَنْ خَصْمُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيكَ جَدُّكَ وَ أَبُوكَ ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ اللَّهِ عَلَى عَمِّكَ أَنْ تَدْعُوَهُ فَلَا يُجِيبُكَ أَوْ يُجِيبُكَ فَلَا يَنْفَعُكَ صَوْتُهُ هَذَا يَوْمٌ وَ اللَّهِ كَثُرَ وَاتِرُهُ وَ قَلَّ نَاصِرُهُ
✳️ثُمَّ حَمَلَ الْغُلَامَ عَلَى صَدْرِهِ حَتَّى أَلْقَاهُ بَيْنَ الْقَتْلَى مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ.
🔹 قَالَ وَ لَمَّا رَأَى الْحُسَيْنُ مَصَارِعَ فِتْيَانِهِ وَ أَحِبَّتِهِ عَزَمَ عَلَى لِقَاءِ الْقَوْمِ بِمُهْجَتِهِ وَ نَادَى
▪️هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ
▪️هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ يَخَافُ اللَّهَ فِينَا
▪️هَلْ مِنْ مُغِيثٍ يَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا
▪️هَلْ مِنْ مُعِينٍ يَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِي إِعَانَتِنَا
✳️فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِيلِ ...
------------------------
✅ #قاسم_بن_الحسن_در_زیارت_ناحیه_مقدسه
🔹در زیارت ناحیه مقدسه درباره قاسم بن الحسن علیهما السلام چنین آمده است:
🔸سلام بر قاسم، فرزند حسن بن علی؛ ضربت خورده بر سرش؛ و زرهش کنده شده؛ هنگامی که عمویش حسین را صدا زد! پس عمویش خود را مانند بازی شکاری بر بالای سرش رساند و او پاهایش را به خاک می سایید؛ و حسین علیه السلام می فرمود: [از رحمت خدا دور باشند] قاتلان تو؛ کسانی که روز قیامت، دشمنشان جدّ تو و پدر تو هستند!
🔹سپس فرمود: به خدا سوگند بر عمویت گران است که او را بخوانی و پاسخت را ندهد یا پاسخت را بدهد ولی تو کشته شده بر خاک افتاده باشی و سودی برایت نداشته باشد.
🔸 به خدا سوگند امروز روزی است که کشندگان او (عمویت) فراوان و یاورانش اندک اند!
🔸خداوند مرا در روز قیامت با شما دو نفر (قاسم و امام حسین علیه السلام) قرار دهد و در جایگاه شما جای دهد. خداوند قاتلت عمر بن سعد بن عروة بن نفیل ازدی را لعنت کند و او را به دوزخ برساند و عذابی دردناک برایش آماده سازد!
--------------------------------------------------
✅متن عربی:
🔸السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْمَضْرُوبِ عَلَى هَامَتِهِ الْمَسْلُوبِ لَامَتُهُ حِينَ نَادَى الْحُسَيْنَ عَمَّهُ فَجَلَا عَلَيْهِ عَمُّهُ كَالصَّقْرِ وَ هُوَ يَفْحَصُ بِرِجْلَيْهِ التُّرَابَ وَ الْحُسَيْنُ يَقُولُ بُعْداً لِقَوْمٍ قَتَلُوكَ وَ مَنْ خَصْمُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ جَدُّكَ وَ أَبُوكَ ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ اللَّهِ عَلَى عَمِّكَ أَنْ تَدْعُوَهُ فَلَا يُجِيبَكَ أَوْ أَنْ يُجِيبَكَ وَ أَنْتَ قَتِيلٌ جَدِيلٌ فَلَا يَنْفَعَكَ هَذَا وَ اللَّهِ يَوْمٌ كَثُرَ وَاتِرُهُ وَ قَلَّ نَاصِرُهُ جَعَلَنِيَ اللَّهُ مَعَكُمَا يَوْمَ جَمَعَكُمَا وَ بَوَّأَنِي مُبَوَّأَكُمَا وَ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَكَ عُمَرَ بْنَ سَعْدِ بْنِ عُرْوَةَ بْنِ نُفَيْلٍ الْأَزْدِيَّ وَ أَصْلَاهُ جَحِيماً وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَاباً أَلِيماً.
--------------------------------------------------
📘#إقبال الأعمال، سید بن طاووس، ج2، ص 574-575
#حضرت_قاسم_بن_حسن علیه السلام
✅ #اگر_به_من_رحم_نمی کنید به این #طفل رحم کنید
🔹وقتى امام حسين عليه السلام ديد كه آنها بر كُشتن او پافشارى مى كنند،
✳️قرآنى را گرفت و آن را باز كرد و بر سرش نهاد و ندا داد:
🔸«كتاب خدا و نيز جدّم محمّد ، فرستاده خدا، ميان من و شما [ داورى كند] . اى مردم !
✳️براى چه خونم را حلال مى شمريد؟!...»
🔹سپس امام حسين عليه السلام، به سوى يكى از كودكانش كه از تشنگى مى گريست رفت . او را بر سرِ دست گرفت و گفت:
✳️«اى قوم ! اگر بر من رحم نمى كنيد، بر اين كودك رحم كنيد».
😭در اين حال مردى از آنان تيرى به سوى او انداخت و #ذبحش كرد.
😭حسين عليه السلام مى گريست و مى گفت:
▪️«خدايا ! ميان ما و گروهى كه ما را دعوت كردند تا ما را يارى دهند، امّا ما را كُشتند داورى كن»
✳️در اين هنگام از آسمان ندايى رسيد:
▪️« ای حسین، او را وا گذار كه در بهشت او را شير مى دهند»
✅ #پ_ن:
1⃣امام علیه السلام قران بر سرش گرفته تا شاید این قوم جاهل بخاطر قرآن ظاهری حرمتش را نگه دارند، این درحالی است امام خودش حقیقت قرآن و قرآن ناطق است.(کاری که ما در شبهای قدر انجام میدهیم ، این اقدام یعنی که ما دیگر آخرین راهمان پناه به قرآن است)
2⃣حضرت میفرماید : چرا خون مرا حلال میدانید؟ وقتی خونی حلال شمرده شود دیگر کسی برای ریختن آن خون از کسی دلیل نمیخواهد ، ریختن آن خون عادی میشود و....
3⃣امام فرموده اگر به من رحم نمیکنید به این کودک رحم کنید ، این اوج مظلومیت سیدالشهدا را نشان میدهد ، وقتی با هر زبانی هدایتشان کرد و فقط دشنام شنید لشکر دشمن را به سوی فطرتشان هدایت کرد ؛ که هر انسانی ، در دلش نسبت به طفل شیر خوار مهربانی می یابد اما این قوم فرزندان هند جگرخوار هستند...
4⃣راوی میگوید تیری آمد و کودکش را ذبح نمود ، در فقه به بریده شدن چهار رگ اصلی گلو ذبح میگویند. چرا میگوید کودکش را ذبح کرد؟
5⃣تنها جایی که نقل شده از آسمان برای سیدالشهدا پیام تسلیت آمده همین جا بوده ، ظاهرا مصیبت به اوج خود رسیده و در جایی نقل است که امام بعد از این مصیبت ۲ رکعت نماز خوانده است چون قرآن میفرماید از صبر و نماز کمک بگیرید و ظاهرا سیدالشهدا به کمک احتیاج داشته است😭
--------------------------------------------------
✅متن عربی:
🔸لَمّا رَآهُمُ الحُسَينُ عليه السلام مُصِرّينَ عَلى قَتلِهِ، أخَذَ المُصحَفَ ونَشَرَهُ، وجَعَلَهُ عَلى رَأسِهِ، ونادى: بَيني وبَينَكُم كِتابُ اللّه، وجَدّي مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله،
✳️يا قَومِ! بِمَ تَستَحِلّونَ دَمي؟!...
فَالتَفَتَ الحُسَينُ عليه السلام فَإِذا بِطِفلٍ لَهُ يَبكي عَطَشاً، فَأَخَذَهُ عَلى يَدِهِ، وقالَ:
✳️يا قَومِ ، إن لَم تَرحَموني فَارحَموا هذَا الطِّفلَ،
فَرَماهُ رَجُلٌ مِنهُم بِسَهمٍ
✳️فَذَبَحَهُ،
فَجَعَلَ الحُسَينُ عليه السلام يَبكي ويَقولُ: اللّهُمَّ احكُم بَينَنا وبَينَ قَومٍ دَعَونا لِيَنصُرونا فَقَتَلونا.
✳️فَنودِيَ مِنَ الهَوا: دَعهُ يا حُسَينُ؛ فَإِنَّ لَهُ مُرضِعاً فِي الجَنَّةِ.
--------------------------------------------------
📘#تذكرة الخواص، سبط این جوزی، ص ٢٥٢
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
✅ #نحوه_شهادت_طفل شیر خوار امام حسین و دفن آن #باب_الحوائج
🔹هنگامى كه ياران و نزديكان امام حسين عليه السلام كشته شدند، او يكّه و تنها مانْد و كسى جز پسرش على زين العابدين و پسرى ديگر به نام عبد اللّه ـ كه شيرخوار بود ـ با او نبود.
🔸حسين عليه السلام به جلوى درِ خيمه آمد و گفت:
▪️«آن كودك را به من بدهيد تا با او خداحافظى كنم».
آن كودك را به او دادند. كودك را مى بوسيد و مى گفت: «پسركم ! واى بر اين مردم كه طرف دعوايشان محمّد صلى الله عليه و آله است !»
🔹گفته شده: در همين حال تيرى آمد و بر گودىِ گلوى كودك نشست و او را كُشت.
🔸امام حسين عليه السلام از اسبش فرود آمد و با قبضه شمشيرش گودالى كَند و كودك را با خون آغشته اش در آن دفن كرد.
--------------------------------------------------
✅متن عربی:
🔸لَمّا قُتِلَ أصحابُ الحُسَينِ عليه السلام وأقارِبُهُ، وبَقِىَ وَحيداً فَريداً لَيسَ مَعَهُ إلَا ابنُهُ عَلِىٌّ زَينُ العابِدينَ عليه السلام، وَابنٌ آخَرُ فِى الرِّضاعِ اسمُهُ عَبدُ اللّه، فَتَقَدَّمَ الحُسَينُ عليه السلام إلي بابِ الخَيمَةِ فَقالَ: ناوِلونى ذلِكَ الطِّفلَ حَتّي اُوَدِّعَهُ! فَناوَلوهُ الصَّبِىَّ، فَجَعَلَ يُقَبِّلُهُ وهُوَ يَقولُ: يا بُنَيَّ، وَيلٌ لِهؤُلاءِ القَومِ إذا كانَ خَصمَهُم مُحَمَّدٌ صلي الله عليه وآله . قيلَ: فَإِذا بِسَهمٍ قَد أقبَلَ حَتّي وَقَعَ فى لَبَّةِ الصَّبِىِّ فَقَتَلَهُ، فَنَزَلَ الحُسَينُ عليه السلام عَن فَرسِهِ، وحَفَرَ لِلصَّبِىِّ بِجَفنِ سَيفِهِ، ورَمَّلَهُ بِدَمِهِ ودَفَنَهُ
--------------------------------------------------
📘#الاحتجاج، احمد بن علی طبرسی، ج 2 ص 101
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
✅ #نحوه_شهادت_طفل شیرخوار امام حسین (علیه السلام) براساس نقل تاریخ یعقوبی
🔹ياران امام حسين عليه السلام يك به يك گام پيش نهادند [و جنگیدند و شهيد شدند]
🔸تا اين كه امام عليه السلام تنها ماند و هيچ يك از [ مردان ]خانواده و فرزندان و نزديكانش با او نماند.
🔹او بر بالاى اسبش بود. كودكى را كه همان ساعت متولّد شده بود، برايش آوردند. امام حسين عليه السلام در گوشش اذان گفت و كامِ او را بر مى داشت كه تيرى آمد و در گلوى كودك نشست و ذبحش كرد.
🔹امام حسين عليه السلام تير را از گلوى او بيرون كشيد و خونش را به بدن او ماليد و گفت:
▪️«به خدا سوگند تو نزد خدا از شتر صالح گرامى ترى و محمّد صلى الله عليه و آله نيز نزد خدا از صالح، گرامى تر است». سپس آمد و او را كنار فرزندان و برادرزادگانش نهاد.
--------------------------------------------------
✅متن عربی:
🔸تَقَدَّموا رَجُلاً رَجُلاً، حَتّى بَقِيَ وَحدَهُ ما مَعَهُ أحَدٌ مِن أهلِهِ، ولا وُلدِهِ ولا أقارِبِهِ، فَإِنَّهُ لَواقِفٌ عَلى فَرَسِهِ، إذ اُتِيَ بِمَولودٍ قَد وُلِدَ لَهُ في تِلكَ السّاعَةِ، فَأَذَّنَ في اُذُنِهِ، وجَعَلَ يُحَنِّكُهُ إذ أتاهُ سَهمٌ فَوَقَعَ في حَلقِ الصَّبِيِّ فَذَبَحَهُ، فَنَزَعَ الحُسَينُ عليه السلام السَّهمَ مِن حَلقِهِ، وجَعَلَ يُلَطِّخُهُ بِدَمِهِ ويَقولُ: وَاللّه ِ لَأَنتَ أكرَمُ عَلَى اللّه مِنَ النّاقَةِ، ولَمُحَمَّدٌ أكرَمُ عَلَى اللّه ِ مِن صالِحٍ! ثُمَّ أتى فَوَضَعَهُ مَعَ وُلدِهِ وبَني أخيهِ.
--------------------------------------------------
📘#تاريخ يعقوبي: ج ٢ ص ٢٤٥.
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
✅ #نحوه_شهادت_طفل شیرخوار امام حسین (علیه السلام) براساس نقل تاریخ یعقوبی
🔹ياران امام حسين عليه السلام يك به يك گام پيش نهادند [و جنگیدند و شهيد شدند]
🔸تا اين كه امام عليه السلام تنها ماند و هيچ يك از [ مردان ]خانواده و فرزندان و نزديكانش با او نماند.
🔹او بر بالاى اسبش بود. كودكى را كه همان ساعت متولّد شده بود، برايش آوردند. امام حسين عليه السلام در گوشش اذان گفت و كامِ او را بر مى داشت كه تيرى آمد و در گلوى كودك نشست و ذبحش كرد.
🔹امام حسين عليه السلام تير را از گلوى او بيرون كشيد و خونش را به بدن او ماليد و گفت:
▪️«به خدا سوگند تو نزد خدا از شتر صالح گرامى ترى و محمّد صلى الله عليه و آله نيز نزد خدا از صالح، گرامى تر است». سپس آمد و او را كنار فرزندان و برادرزادگانش نهاد.
--------------------------------------------------
✅متن عربی:
🔸تَقَدَّموا رَجُلاً رَجُلاً، حَتّى بَقِيَ وَحدَهُ ما مَعَهُ أحَدٌ مِن أهلِهِ، ولا وُلدِهِ ولا أقارِبِهِ، فَإِنَّهُ لَواقِفٌ عَلى فَرَسِهِ، إذ اُتِيَ بِمَولودٍ قَد وُلِدَ لَهُ في تِلكَ السّاعَةِ، فَأَذَّنَ في اُذُنِهِ، وجَعَلَ يُحَنِّكُهُ إذ أتاهُ سَهمٌ فَوَقَعَ في حَلقِ الصَّبِيِّ فَذَبَحَهُ، فَنَزَعَ الحُسَينُ عليه السلام السَّهمَ مِن حَلقِهِ، وجَعَلَ يُلَطِّخُهُ بِدَمِهِ ويَقولُ: وَاللّه ِ لَأَنتَ أكرَمُ عَلَى اللّه مِنَ النّاقَةِ، ولَمُحَمَّدٌ أكرَمُ عَلَى اللّه ِ مِن صالِحٍ! ثُمَّ أتى فَوَضَعَهُ مَعَ وُلدِهِ وبَني أخيهِ.
--------------------------------------------------
📘#تاريخ يعقوبي: ج ٢ ص ٢٤٥.
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
✅ #شهادت ششماهه به #روایت_اول
🔹هنگامى که امام حسین علیهالسلام شهادت خاندان و فرزندانش را دید و از آنان کسى جز امام و زنان و کودکان و فرزند بیمارش- امام سجّاد علیهالسلام- نماند، ندا داد:
◾️«هَلْ مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ؟
◾️هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخافُ اللَّهَ فینا؟
◾️هَلْ مِنْ مُغیثٍ یَرْجُوا اللَّهَ فِی إِغاثَتِنا؟
◾️هَلْ مِنْ مُعینٍ یَرْجُوا ما عِنْدَاللَّهِ فِی إِعانَتِنا؟»
🔻 آیا کسى هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟
🔻 آیا خداپرستى در میان شما پیدا مىشود که از خدا بترسد و ستم بر ما روا ندارد؟
🔻آیا فریادرسى هست که براى خدا به فریاد ما برسد؟
🔻 آیا یارى کنندهاى هست که با امید به عنایت خداوند به یارى ما برخیزد؟».
🔶با طنینافکن شدن نداى استغاثه امام علیهالسلام، صداى گریه و ناله از بانوان حرم برخاست.
🔷امام علیهالسلام به خیمهها نزدیک شد و فرمود:
◾️«ناوِلُونی عَلِیّاً ابْنی الطِّفْلَ حَتّى اوَدِّعَهُ»
🔻فرزند خردسالم «على» را به من بدهید تا با او وداع کنم.
🔶 فرزندش را نزد امام آوردند. امام علیهالسلام در حالى که طفلش را مىبوسید، خطاب به او فرمود:
◾️«وَیْلٌ لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ إِذا کانَ خَصْمُهُمْ جَدَّکَ»
🔻وای به حال این گروه ستمگر آنگاه که جدّت رسول خدا صلى الله علیه و آله با آنان به مخاصمه برخیزد.
🔷 هنوز طفل در آغوش امام آرام نگرفته بود که حرملة بن کاهل اسدى، او را هدف قرار داد و تیرى به سوى وى پرتاب کرد و گلوى او را درید، خون سرازیر شد.
🔶امام علیهالسلام دستها را زیر گلوى آن طفل گرفت تا از خون پر شد؛ آنگاه خونها را به سوى آسمان پاشید و به خدا عرض کرد:
🔻«اللَّهُمَّ إِنْ حَبَسْتَ عَنَّا النَّصْرَ فَاجْعَلْ ذلِکَ لِما هُوَ خَیْرٌ لَنا»
🔷بار الها! اگر در این دنیا ما (در ظاهر) بر این قوم پیروز نشدیم، بهتر از آن را روزى ما فرما».
🔶 بعد از شهادت آن طفل، امام علیهالسلام از اسب پیاده شد و با غلاف شمشیر، قبر کوچکى کند و کودکش را به خونش آغشته ساخت و بر وى نماز گذارد (و دفن نمود).
📚(مقتل خوارزمی، ج 2 ص 32 ؛ بحارالانوار علامه مجلسی، ج 45 ص 46 ؛ عاشورا ریشهها، انگیزهها، رویدادها، پیامدها، ص 497)
✳️ علّامه مجلسى میافزاید: امام فرمود:
◾️«هَوَّنَ عَلَىَّ ما نَزَلَ بی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ»
🔻این مصیبت بر من آسان است، چرا که در محضر خداست.
🔶امام باقر علیهالسلام فرمود:
◾️«فَلَمْ یَسْقُطْ مِنْ ذلِکَ الدَّمِ قَطْرَةٌ إِلَى الْأَرْضِ»
🔻از خون گلوى على اصغر که امام آنها را به آسمان پاشید، قطرهاى به زمین برنگشت.
🔷در روایت دیگرى آمده است که امام حسین علیهالسلام فرمود:
◾️«لا یَکُونُ أَهْوَنَ عَلَیْکَ مِنْ فَصیلٍ، اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتَ حَبَسْتَ عَنَّا النَّصْرَ، فَاجْعَلْ ذلِکَ لِما هُوَ خَیْرٌ لَنا»
🔻 خدایا! فرزندم نزد تو کمتر از بچّه ناقه صالح پیامبر نیست. خدایا! اگر پیروزى (ظاهرى) را از ما دریغ داشتهاى بهتر از آن را روزى ما فرما.
📚(بحارالانوار علامه مجلسی، ج 45
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
✅ #شهادت ششماهه به #روایت_دوم
📚معالى السبطین از قول ابومخنف شهادت طفل شیرخوار را به گونه دیگرى آورده است،
🔷میگوید: امام علیهالسلام پس از شهادت على اکبر به خواهرش فرمود:
◾️«یا اخْتاهُ اوُصیکِ بِوَلَدی الصَّغیرَ خَیْراً، فَانَّهُ طِفْلٌ صَغیرٌ وَ لَهُ مِنَ الْعُمْرِ سِتَّةُ أَشْهُرٍ»
🔻خواهرم! به فرزند خردسالم نیکى کن، او خردسال است و تنها شش ماه دارد».
🔶خواهر عرض کرد:
✳️«برادرجان! این طفل به مدّت سه روز است که جرعه آبى ننوشیده است، از این گروه کمى آب بطلب!».
🔶امام علیهالسلام با شنیدن این سخن، طفلش را گرفت و به سوى دشمن روانه شد و فرمود:
◾️«یا قَوْمِ قَدْ قَتَلْتُمْ أَخی وَ أَوْلادی وَ أَنْصارِی وَ ما بَقِی غَیْرُ هذَا الطِّفْلِ، وَ هُوَ یَتَلَظّى عَطَشَاً مِنْ غَیْرِ ذَنْبٍ اتاهُ إِلَیْکُمْ، فَاسْقُوهُ شَرْبَةً مِنَ الْماءِ»
🔻اى مردم! شما برادر و فرزندان و یارانم را کشتید و کسى جز این طفل که بى هیچ گناهى از تشنگى مىسوزد، نمانده است، او را با جرعه آبى سیراب کنید.
📚(معالی السبطین، ج 1 ص 418)
🔷و به تعبیر «نفس المهموم» امام علیهالسلام فرمود:
◾️«یا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْلَ»
🔻اى مردم اگر به من رحم نمىکنید به این طفل خردسال رحم کنید.
🔶امام علیهالسلام در حال گفتن این سخنان بود که بناگاه تیرى از سوى ستمگرى سیاه دل- حرملة بن کامل اسدى- حلقوم طفل را پاره کرد و از گوش تا گوش را درید.
🔷امام علیهالسلام کف دستش را زیر گلوى بریده طفل گرفت و چون از خون پر شد، آن را به آسمان پاشید
🔶و در روایت دیگر آمده است، امام دستانش را زیر گلوى طفل گرفت و گفت:
◾️«یا نَفْسُ اصْبِری فیما أَصابَکِ، الهی تَرى ما حَلَّ بِنا فی الْعاجِلِ فَاجْعَلْ ذلِکَ ذَخیرَةً لَنا فی الْاجِلِ»
🔻اى نفس! در برابر این همه مصیبت شکیبا باش! خدایا! تو مىبینى که در این دنیاى فانى چه مصائبى براى ما رخ داده، پس آن را براى روز رستاخیزمان ذخیره ساز.
📚(نفس المهموم، ص 349)
🔷در روایت دیگرى آمده است که امام علیهالسلام به خدا عرض کرد:
◾️«اللَّهُمَّ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ دَعَوُنَا لِیَنْصُرُونا فَخَذَلُونا وَ أَعانُوا عَلَیْنا، اللَّهُمَّ احْبِسْ عَنْهُمْ قِطَرَ السَّماءِ، وَ احْرِمْهُمْ بَرَکاتِکَ، اللَّهُمَّ لا تُرْضِ عَنْهُمْ أَبَداً، اللَّهُمَّ إِنَّکَ إِنْ کُنْتَ حَبَسْتَ عَنَّا النَّصْرَ فی الدُّنْیا، فَاجْعَلْهُ لَنا ذُخْراً فِی الْآخِرَةِ وَ انْتَقِمْ لَنا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ»
🔻خدایا! تو مىدانى که اینان ما را دعوت کردند تا به یارىمان بشتابند ولى ما را رها کردند و در برابر ما بپاخاستند، خدایا! باران آسمان را از آنان دریغدار و آنان را از برکاتت محروم کن. خدایا هرگز از آنان خشنود مشو.
🔻 خدایا اگر در دنیا، پیروزى را از ما دریغ داشتهاى، آن را ذخیره آخرت ما قرار ده و از گروه ستمکاران انتقام ما را بستان».
📚(عاشورا ریشهها، انگیزهها، رویدادها، پیامدها، ص 497)
--------------------------------------------------
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
✅ #آیا_ما_برحق_نیستیم؟
🔹کاروان امام هنگام ظهر به منزل ثعلبیه رسید ، در اینجا بود که آن امام مظلوم را اندکی خواب فرا گرفت، هنگامی که برخاست فرمود:
🔸درخواب دیدم هاتفی ندا داد که شما به سرعت در حال حرکتید ، در حالی که مرگ شما را سریع تر به سوی بهشت می برد.
✳️حضرت علی اکبر فرمودند : پدر جان! آیا ما برحق نیستیم!؟
🔹امام فرمود : اری پسرم! سوگند به آن خدایی که بازگشت همه به سوی اوست.
🔸علی اکبر فرمود : پدرجان! پس اگر ما برحق می باشیم ، پس هیچ ترسی از مرگ وجود ندارد.
✳️امام فرمود : پسرم خداوند به تو ، بهترین پاداشی که از ناحیه پدر به پسرش میرسد را عطا فرماید.
--------------------------------------------------
📘 #لهوف #سید_ابن_طاووس
#حضرت_حسین علیه السلام
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
✅ #تشنگی_علی_اکبر (ع) پس از نبرد و بازگشت به سوی ابی عبدالله (ع)
📚مقتل الحسين عليه السلام، خوارزمي: ج ٢ ص ٣٠
🔷فَتَقَدَّمَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ ـ واُمُّهُ لَيلى بِنتُ أبي مُرَّةَ بنِ عُروَةَ بنِ مَسعودٍ الثَّقَفِيِّ ـ وهُوَ يَومَئِذٍ ابنُ ثمانَ عَشرَةَ سَنَةً،
✳️فَلَمّا رَآهُ الحُسَينُ عليه السلام رَفَعَ شَيبَتَهُ نَحوَ السَّماءِ
◾️وقالَ: اللّهُمَّ اشهَد عَلى هؤُلاءِ القَومِ، فَقَد بَرَزَ إلَيهِم غُلامٌ
✳️أشبَهُ النّاسِ خَلقاً وخُلُقاً ومَنطِقاً بِرَسولِكَ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله، كُنّا إذَا اشتَقنا إلى وَجهِ رَسولِكَ نَظَرنا إلى وَجهِهِ....
فَلَم يَزَل يُقاتِلُ حَتّى ضَجَّ أهلُ الكوفَةِ لِكَثرَةِ مَن قَتَلَ مِنهُم، حَتّى أنَّهُ رُوِيَ أنَّهُ عَلى عَطَشِهِ قَتَلَ مِئَةً وعِشرينَ رَجُلاً، ثُمَّ رَجَعَ إلى أبيهِ وقَد أصابَتهُ جِراحاتٌ كَثيرَةٌ،
✳️فَقالَ: ي
ا أبَه! العَطَشُ قَد قَتَلَني، وثِقلُ الحَديدِ قَد أجهَدَني، فَهَل إلى شَربَةٍ مِن ماءٍ سَبيلٌ، أتَقَوّى بِها عَلَى الأَعداءِ.
🔷على اكبر عليه السلام ـ كه مادرش ليلا، دختر ابى مُرّة بن عُروة بن مسعود ثقفى و آن هنگام هجده ساله بود ـ گام پيش نهاد.
✳️هنگامى كه امام حسين عليه السلام او را ديد محاسن سپيدش را رو به آسمان كرد و گفت: «خدايا ! تو بر اين قوم، گواه باش كه جوانى به سوى آنان رفت كه از نظر صورت، سيرت و سخن گفتن شبيه ترين مردم به پيامبرت محمّد صلى الله عليه و آله بود و ما هر گاه مشتاق روى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى شديم، به روى او مى نگريستيم ...
🔶علی اکبر علیه السلام پيوسته مى جنگيد تا ضجّه كوفيان از فراوانىِ كُشتگانشان بلند شد. حتّى روايت شده كه او با وجود تشنگى، صد و بيست مرد از آنان را كُشت.
🔷سپس به سوى پدرش بازگشت و در حالى كه زخم هاى فراوانى به او زده بودند،
🔶گفت: اى پدر! تشنگى مرا كُشت و سنگينىِ آهن، تاب مرا بُرد. آيا آبى براى نوشيدن هست تا با آن در برابر دشمن، نيرو بيابم؟
✅ #پ_ن:
1⃣علی اکبر علیه السلام آینه تمام نمای پیامبر اکرم بودند (از لحاظ خَلق و خُلق و منطق)
2⃣وقتی علی اکبر علیه السلام اذن میدان گرفت امام بلافاصله اذن داد و ظاهرا وداع خاصی(مثل قاسم علیه السلام) نداشتند (اما ظاهرا امام هنوز از فرزند عزیزش دل نکنده است) ، مقاتل مینویسند که امام معصوم محاسنش را در دست رو به آسمان گرفت(حالت التجا) و مدام برای فرزندش دعا میکرد ، علی اکبر علیه السلام پس از جنگی طولانی و سخت به نزد پدر برگشت و فرمود : ای پدر تشنگی مرا کشت و آهن های سنگین تاب مرا برید ، آیا آبی برای نوشیدن هست؟
✳️این سوال از جوان امام ، در حالی که میداند در خیام حتی برای نوزادان آب پیدا نمیشود کمی قابل تامل هست؟چرا؟
✳️اهل ذوق میفرمایند دعای امام و التجا حضرت باعث شده بود که شمشیر و نیزه دشمن برای کشتن علی اکبر علیه السلام کارگر نباشند ، لذا وقتی علی اکبر(ع) متوجه دعای خاص امام زمانش شد ، آمد و مودبانه خواست امام با او وداع کند و اذن شهادت بدهد.
😭بوسه آخر امام هم وداع بود هم اذن شهادت...
--------------------------------------------------
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
✅ #برخاستن_صدای_شیون_اهل_حرم
🔹 حضرت سیدالشهدا علیه السلام این سخنان را میفرمودند که...
🔸صدای #شیون و #ناله دختران و خواهرش زینب سلام الله علیها برخاست.
😭💠(۱) آنها به صورت های خود #سیلی میزدند و با #صدای_بلند_میگریستند...
✳️امام برادر خود عباس علیه السلام را به همراه علی اکبر علیه السلام فرزندش ، به سوی زنان روانه کرد و فرمود:
😭زنان را ساکت نمایید ، زیرا به جان خودم سوگند آنها مصایب و گریه های فراوانی در پیش روی خواهند داشت.
✅پ_ن:
1⃣عزاداری زنان کاروان بر خود و سیدالشهدا علیه السلام درحالی که هنوز امام زنده است و این موضوع بر داغ امام میافزاید
2⃣به صورت های خود سیلی میزدند هرچند میدانستند بعد از امام سیلی های فروانی خواهند خورد
3⃣با صدای بلند میگریستند و تمام اینها در برابر دشمن غم هایی بود بر قلب امام
4⃣مشکل گشای زنان و فرزندان حرم ۲نفر بودند عباس و علی اکبر علیهم السلام پس قطعا شهادت این دوتن به گونه ای خاص جگر بانوان و کودکان کاروان را آتش زده است
--------------------------------------------------
💠قسمت های #برجسته #عربی_مقتل:
▪️(١) وَ لَطَمنَ وَ ارتَفَعَت اَصواتُهُنَّ...
--------------------------------------------------
📘 #لهوف #سید_ابن_طاووس
#حضرت_حسین علیه السلام
#حضرت_زینب علیه السلام
#حضرت_عباس علیه السلام
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
✅ #مقتل_حضرت_علی_اکبر (علیه السلام) بر اساس نقل #شیخ_مفید
📚الإرشاد شيخ مفيد، ج ٢ ص ١٠٦، مثير الأحزان ابن نما حلي: ص ٦٨، إعلام الورى طبرسي: ج ١ ص ٤٦٤
🔷ولَم يَزَل يَتَقَدَّمُ رَجُلٌ رَجُلٌ مِن أصحابِهِ فَيُقتَلُ، حَتّى لَم يَبقَ مَعَ الحُسَينِ عليه السلام إلّا أهلُ بَيتِهِ خاصَّةً.
▪️فَتَقَدَّمَ ابنُهُ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام ـ واُمُّهُ لَيلى بِنتُ أبي مُرَّةَ بنِ عُروَةَ بنِ مَسعودٍ الثَّقَفِيِّ ـ وكانَ مِن أصبَحِ النّاسِ وَجهاً، ولَهُ يَومَئِذٍ بِضعَ عَشرَةَ سَنَةً، فَشَدَّ عَلَى النّاسِ، وهُوَ يَقولُ:
أنَا عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيّ نَحنُ وبَيتِ اللّه ِ أولى بِالنَّبِيّ
تَاللّه ِ لا يَحكُمُ فينَا ابنُ الدَّعِيّ أضرِبُ بِالسَّيفِ اُحامي عَن أبي
ضَربَ غُلامٍ هاشِمِيٍّ قُرَشِيّ
فَفَعَلَ ذلِكَ مِراراً وأهلُ الكوفَةِ يَتَّقونَ قَتلَهُ، فَبَصُرَ بِهِ مُرَّةُ بنُ مُنقِذٍ العَبدِيُّ، فَقالَ: عَلَيَّ آثامُ العَرَبِ ، إن مَرَّ بي يَفعَلُ مِثلَ ذلِكَ إن لَم اُثكِلهُ أباهُ، فَمَرَّ يَشتَدُّ عَلَى النّاسِ كَما مَرَّ فِي الأَوَّلِ، فَاعتَرَضَهُ مُرَّةُ بنُ مُنقِذٍ، فَطَعَنَهُ فَصُرِعَ، وَاحتَواهُ القَومُ فَ
قَطَّعوهُ بِأَسيافِهِم.
✳️فَجاءَ الحُسَينُ عليه السلام حَتّى وَقَفَ عَلَيهِ، فَقالَ:
😭قَتَلَ اللّه ُ قَوماً قَتَلوكَ يا بُنَيَّ ، ما أجرَأَهُم عَلَى الرَّحمنِ وعَلَى انتِهاكِ حُرمَةِ الرَّسولِ! وَانهَمَلَت عَيناهُ بِالدُّموعِ،
🔹ثُمَّ قالَ:
✳️عَلَى الدُّنيا بَعدَكَ العَفاءُ.
🔸وخَرَجَت زَينَبُ اُختُ الحُسَينِ مُسرِعَةً تُنادي:
✳️يا اُخَيّاه وَابنَ اُخَيّاه، وجاءَت حَتّى أكَبَّت عَلَيهِ، فَأَخَذَ الحُسَينُ عليه السلام بِرَأسِها فَرَدَّها إلَى الفُسطاطِ، وأمَرَ فِتيانَهُ
✳️فَقالَ:
😭اِحمِلوا أخاكُم، فَحَمَلوهُ حَتّى وَضَعوهُ بَينَ يَدَيِ الفُسطاطِ الَّذي كانوا يُقاتِلونَ أمامَهُ.
🔷ياران امام حسين عليه السلام يكى يكى پيش مىآمدند و مى جنگيدند و كُشته مىشدند تا آن كه جز خانواده اش كسى با حسين عليه السلام نماند.
🔻آن گاه پسرش على اكبر عليه السلام ـ كه مادرش ليلا، دختر ابى مُرّة بن عُروة بن مسعود ثقفى بود ـ قدم به ميدان نهاد.
🔻او از زيباروى ترينِ مردمان و آن هنگام هجده ـ نوزده ساله بود. او به دشمن حمله بُرد و چنين خواند:
🔘من على پسر حسين بن على ام
🔘به خانه خدا سوگند كه ما به پيامبر صلى الله عليه و آله نزديك تريم.
🔘و به خدا سوگند كه پسر بى نَسَب (ابن زياد) نمىتواند بر ما حكم براند.
🔘با شمشير مىزنم و از پدرم حمايت مى كنم؛
🔘شمشير زدنِ جوان هاشمىِ قُرَشى.
🔻او اين كار را بارها به انجام رساند و كوفيان از كُشتن او پروا مىكردند كه مُرّة بن مُنقِذ عبدى او را ديد و گفت:
🔻گناهان عرب بر دوش من باشد اگر بر من بگذرد و چنين كند
✳️و من پدرش را به عزايش ننشانم!
🔹على اكبر عليه السلام مانند بار اوّل، بر دشمن حمله بُرد
😭كه مُرّة بن مُنقِذ راه را بر او گرفت و نيزه اى به او زد و بر زمينش انداخت. 😭سپاهيان، گِردش را گرفتند و او را با شمشيرهايشان تكّه تكّه كردند.
🔸امام حسين عليه السلام به بالاى سر او آمد و ايستاد و فرمود:
🔻«خداوند بكُشد كسانى را كه تو را كُشتند اى پسر عزيزم !
🔻چه گستاخ بودند در برابر [ خداى ] رحمان و بر هتك حرمت پيامبر!» .
😭سپس اشك از چشمانش روان شد و فرمود : «دنياى پس از تو ويران باد !».
🔶زينب عليهاالسلام خواهر امام حسين عليه السلام به شتاب بيرون دويد و ندا داد:
◾️اى برادرم و فرزند برادرم!
🔻آن گاه آمد تا خود را بر روى [پيكر] على اكبر عليه السلام انداخت.
🔻امام حسين عليه السلام سر او را گرفت و [ او را بلند كرد و ] به خيمه اش باز گرداند و به جوانان [ خاندان ]خود فرمان داد و فرمود:
✳️«برادرتان را ببريد!» .
آنان او را بُردند و در خيمه اى گذاشتند كه جلوى آن مى جنگيدند.
✅ #پ_ن:
1⃣علی اکبر علیه السلام تنها فردی است که در مقتلش از کلمه اربا اربا استفاده شده است ، چطور این بدن مطهر تکه تکه شده الله اعلم...
2⃣باتوجه به اینکه علی اکبر علیه السلام در قلب سپاه دشمن به زمین افتاد ، امام با اسب ، خودش را بالای سر جوانش رساند ، اما زینب سلام الله علیها امام را در چه وضعی مشاهده کرد که دوان دوان خود را به بدن پاره پاره علی اکبر علیه السلام در میدان جنگ رساند. بعضی از مقاتل مینویسند که امام وقتی به بدن مطهر نزدیک شد از اسب پیاده شد اما توان از زانوان امام رفته بود ، خودش را کشان کشان تا بدن فرزندش رساند و زینب کبری هم که جان امام را در خطر میدید ، سراسیمه خود را رساند تا امام را تسلی بدهد.
--------------------------------------------------
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
✅ #مقتل_حضرت_علی_اکبر (علیه السلام) بر اساس نقل #سید_بن_طاوس
📚لهوف، سید بن طاوس، ص113
🔷فَلَمَّا لَمْ يَبْقَ مَعَهُ سِوَى أَهْلِ بَيْتِهِ خَرَجَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیه السلام وَ كَانَ مِنْ أَصْبَحِ النَّاسِ وَجْهاً وَ أَحْسَنِهِمْ خُلُقاً فَاسْتَأْذَنَ أَبَاهُ فِي الْقِتَالِ فَأَذِنَ لَهُ
✳️ثُمَ نَظَرَ إِلَيْهِ نَظَرَ آيِسٍ مِنْهُ وَ أَرْخَى عَيْنَهُ وَ بَكَى
ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَيْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ وَ كُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِيِّكَ نَظَرْنَا إِلَيْهِ فَصَاحَ وَ
✳️قَالَ يَا ابْنَ سَعْدٍ قَطَعَ اللَّهُ رَحِمَكَ كَمَا قَطَعْتَ رَحِمِي
فَتَقَدَّمَ نَحْوَ الْقَوْمِ فَقَاتَلَ قِتَالًا شَدِيداً وَ قَتَلَ جَمْعاً كَثِيراً ثُمَّ رَجَعَ إِلَى أَبِيهِ وَ
✳️قَالَ يَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي وَ ثِقْلُ الْحَدِيدِ قَدْ أَجْهَدَنِي فَهَلْ إِلَى شَرْبَةٍ مِنَ الْمَاءِ سَبِيلٌ
✳️فَبَكَى الْحُسَيْنُ علیه السلام وَ قَالَ وَا غَوْثَاهْ يَا بُنَيَّ قَاتِلْ قَلِيلًا فَمَا أَسْرَعَ مَا تَلْقَى جَدَّكَ مُحَمَّداً ص فَيَسْقِيَكَ بِكَأْسِهِ الْأَوْفَى شَرْبَةً لَا تَظْمَأُ بَعْدَهَا أَبَداً فَرَجَعَ إِلَى مَوْقِفِ النُّزَّالِ وَ قَاتَلَ أَع
ْظَمَ الْقِتَالِ فَرَمَاهُ مُنْقِذُ بْنُ مُرَّةَ الْعَبْدِيُّ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِسَهْمٍ فَصَرَعَهُ
✳️فَنَادَى يَا أَبَتَاهْ عَلَيْكَ السَّلَامُ هَذَا جَدِّي يُقْرِؤُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ عَجِّلِ الْقَدُومَ عَلَيْنَا ثُمَّ شَهَقَ شَهْقَةً فَمَاتَ
✳️فَجَاءَ الْحُسَيْنُ حَتَّى وَقَفَ عَلَيْهِ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ وَ قَالَ قَتَلَ اللَّهُ قَوْماً قَتَلُوكَ مَا أَجْرَأَهُمْ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى انْتِهَاكِ حُرْمَةِ الرَّسُولِ عَلَى الدُّنْيَا بَعْدَكَ الْعَفَاءُ. قَالَ الرَّاوِي:
✳️وَ خَرَجَتْ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ تُنَادِي يَا حَبِيبَاهْ يَا ابْنَ أَخَاهْ وَ جَاءَتْ فَأَكَبَّتْ عَلَيْهِ فَجَاءَ الْحُسَيْنُ فَأَخَذَهَا وَ رَدَّهَا إِلَى النِّسَاءِ.
🔷و چون با آن حضرت به جز خاندانش كسى نماند، علىّ بن الحسين عليه السّلام كه از زيبا صورتان و نيكو سيرتان روزگار بود برای جنگ بيرون آمد و از پدرش اجازه جنگ خواست.
✳️حضرت بلافاصله به او اجازه داد.
✳️سپس نگاهى مأيوسانه به او كرد و چشمان خودرا به زير افكند و اشک ريخت،
🔸سپس فرمود: بارالها! شاهد باش جوانى كه در صورت و سيرت و گفتار شبيهترين مردم به پيغمبرت بود به جنگ اين مردم رفت. ما هر گاه به ديدن پيغمبرت مشتاق مي شديم به اين جوان نگاه میكرديم.
📣سپس به فرياد بلند صدا زد: اى پسر سعد! خدا رَحِم تو را قطع كند همچنان كه رَحِم مرا قطع كردى.
🔹علی اکبر عليه السّلام به سمت لشكر دشمن رفت و جنگ سختى نمود و عدّهاى را كشت و به نزد پدرش بازگشت و عرض كرد:
🔸 پدر جان تشنگى جانم را به لب رساند و از سنگينى اسلحه آهنين سخت ناراحتم آيا جرعه آبى هست؟
🔹امام حسين عليه السّلام گريه کرد و فرمود: پسر جانم كمى دیگر به جنگ ادامه بده ساعتى بيشتر نمانده است كه جدّت محمّد (ص) را ملاقات كنى و او با كاسه اى لبريز از آب تو را سيراب خواهد كرد؛ آبى كه پس از آشاميدن آن هرگز تشنه نخواهى شد.
🔸آن بزرگوار به ميدان بازگشت و كارزار عظيمى نمود تا آنكه منقذ بن مرّة عبدى لعين تيرى به سوى او پرتاب نمود و از او را از پاى در آورد.
🔹علی اکبر صدا زد: پدرم خداحافظ. اين جدّم است كه بر تو سلام مي رساند و مي فرمايد: هر چه زودتر نزد ما بيا. پس ناله ای زد و مرغ روحش از قفس تن پرواز نمود.
😭امام حسين عليه السّلام آمد تا بر بالينش نشست و صورت خود را بر صورت على اکبر گذاشت و
🔸فرمود: خدا بكشد گروهى را كه تو را كشتند. چه جرأتى نسبت به خدا و هتك احترام پيغمبر داشتند،
🔹 بعد از تو خاك بر سر دنيا باد.
📝راوى گفت: زينب دختر على عليه السّلام از خيمه ها بيرون آمد و فرياد مي زد: اى دلبندم! اى فرزند برادرم! آمد تا آنكه خود را به روى كشته آن جوان انداخت. امام حسين علیه السلام آمد و بازوى خواهر را گرفت و به سوى زنان حرم برگردانيد.
--------------------------------------------------
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
✅ #شهادت_حضرت_علی_اکبر (ع)-#تفصیلی
🔹به گفته ابو الفرج «1» و دیگران: على اكبر علیه السّلام نخستین فرد از بنى هاشم بود كه پس از شهادت یاران حسین علیه السّلام به شهادت رسید. او زمانى كه به تنهایى پدر نگریست،
🔸در حالى كه سوار بر ذو الجناح بود، نزد پدر شرفیاب شد و از او اجازه میدان خواست- على اكبر از همه مردم زیباتر و از اخلاقى برجسته برخوردار بود- اشك از چشمان پدر جارى شد و سكوت كرد و سپس فرمود:
▪️«اللهم اشهد أنّه قد برز الیهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولك و كنّا اذا اشتقنا إلى نبیّك نظرنا إلیه».
🔹«خدایا! گواه باش! جوانى به نبرد با آنان میرود كه از حیث اخلاق و شمایل و گفتار، شبیهترین فرد به پیامبر تو است. ما هرگاه تشنه دیدار پیامبرت مىشدیم، به چهره على اكبر مینگریستیم».
🔹سپس امام علیه السّلام با صداى بلند فرمود: «یا بن سعد! قطع اللّه رحمك كما قطعت رحمی و لم تحفظنى فى رسول اللّه».
🔸«اى ابن سعد! خدا پیوند خویشاوندى ات را قطع كند كه پیوند خویشاوندى مرا بریدى و حرمت خویشاوندى ام با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را زیر پا نهادى».
🔸به مجرّد این كه على اكبر علیه السّلام از پدر اجازه میدان گرفت با خواندن این رجز بر سپاه دشمن تاخت:
▪️أنا علىّ بن الحسین بن علىّ
▪️نحن و بیت اللّه أولى بالنبى
▪️و اللّه لا یحكم فینا ابن الدعیّ
🔹یعنى: من على بن حسین بن علىام. ما و خانه كعبه به پیامبر خدا سزاوارتریم. به خدا سوگند! فرزند فرومایگان نباید بر ما حاكمیّت یابد.
🔸على اكبر علیه السّلام نبرد سختى انجام داد و سپس نزد پدر بازگشت و عرضه داشت:
▪️«یا أبت! العطش قد قتلنى و ثقل الحدید قد أجهدنى».
🔸«پدر! تشنگى، جانم را به لب رسانده و سنگینى اسلحه مرا به زحمت انداخته است».
🔸حسین علیه السّلام در این لحظه میگرید و میفرماید:
▪️«وا غوثاه! أنّى لى الماء
، قاتل یا بنیّ قلیلا و اصبر، فما أسرع الملتقى بجدّك محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فیسقیك بكأسه الأوفى شربة لا تظمأ بعدها أبدا».
🔹«از كدامین سو برایت آب آورم، پسرم! اندكى نبرد كن و صبر و شكیبایى نما، لحظاتى دیگر به دیدار جدّت محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نایل خواهى شد و كام تو را آن گونه سیراب خواهد ساخت كه پس از آن هرگز تشنه نگردى».
🔸على اكبر علیه السّلام مانند پدر و جدّ خویش، بر سپاه دشمن یورش برد و مرّة بن منقذ عبدى، با پرتاب تیرى گلوى مبارك وى را هدف قرار داد «2».
🔸ابو الفرج میگوید: حمید بن مسلم ازدى گفت: من ایستاده بودم و مرّة بن منقذ كنارم قرار داشت و على بن حسین از چپ و راست بر سپاه حمله میكرد و آنها را پراكنده میساخت، مرّة گفت: گناه عرب به گردنم، اگر این جوان گذارش به من بیفتد، پدرش را به عزایش مینشانم!
🔹بدو گفتم: این كار را انجام نده، همان كسانى كه وى را در محاصره دارند براى این كار كافى است.
🔸وى گفت: قطعا این كار را خواهم كرد. على اكبر علیه السّلام در حالى كه گروهى از سپاه را عقب میراند، به سمت ما آمد، این فرد با نیزه ضربتى بر قامت استوار اكبر زد و على روى زین اسب خم شد و گردن اسب را بغل گرفت و اسب به اشتباه او را به سمت دشمن برد. آنان وى را به محاصره در آورده و بدن مباركش را با شمشیر قطعه قطعه كردند «3».
🔹قبل از جان دادن صدا زد: سلام بر تو پدر! اكنون جدّم رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم مرا سیراب ساخت و امشب در انتظار تو است، حسین علیه السّلام به سمت میدان شتافت و كارزار سختى آغاز كرد تا به بالین جوانش با پیكر پاره پاره رسید و فرمود:
▪️«قتل اللّه قوما قتلوك یا بنیّ! فما أجرأهم على اللّه و على انتهاك حرمة الرسول».
🔸«فرزندم! خدا بكشد مردم ستمگرى كه تو را كشتند، اینان چقدر بر خدا و هتك حرمت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم جرى شده اند؟».
🔸سپس اشك از چشمان مباركش جارى گشت و فرمود:
▪️«على الدّنیا بعدك العفا؛ پس از تو اف بر این دنیا!» «4».
🔸ابو مخنف و ابو الفرج از حمید بن مسلم ازدى روایت كرده اند كه گفت: گویى زنى را میبینم با فریاد یا حبیباه! یا بن اخیّاه! اى عزیزم! اى پسر برادرم! از خیمه بیرون آمده است.
✳️پرسیدم: آن زن كیست؟
🔹گفتند: زینب دختر على بن أبی طالب علیه السّلام است. این زن از راه رسید و خود را بر پیكر على اكبر افكند. حسین نزد خواهر آمد و دست او را گرفت و به خیمه برد و خود بازگشت و به جوانان بنى هاشم فرمود:
▪️«احملوا أخاكم؛ برادرتان را به خیمه ببرید».
🔸آنان بدن نازنین على اكبر را حمل كرده و مقابل خیمهاش قرار دادند «5».
🔸على اكبر در زمان شهادت، داراى فرزند نبود.
▪️بأبى أشبه الورى برسول
▪️اللّه نطقا و خلقة و خلیقة
▪️قطعته اعداؤه بسیوف
▪️هى أولى بهم و فیهم خلیقة
▪️لیت شعرى ما یحمل الرهط منه
▪️جسدا أم عظام خیر الخلیقة
🔹یعنى: پدرم به فدایش، در گفتار و اخ
لاق و شمایل، شبیه ترین مردم به رسول خدا بود.
🔸دشمنانش او را با شمشیر پاره پاره كردند، در صورتى كه خودشان به این كار سزاوارتر بودند. اى كاش! میدانستم جمعى كه جنازه على را حمل میكنند، پیكر پاكش را میبرند یا استخوانهاى بهترین آفریده خدا را حمل میكنند.
------------------------------------------------
📚پی نوشت ها:
1. مقاتل الطالبین: 115.
2.لهوف: 166.
3.مقاتل الطالبین: 115.
4.همان: 115؛ لهوف 167.
5. طبرى، تاریخ: 3/ 331 (با اندكى تفاوت در برخى كلمات).
--------------------------------------------------
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام