#طهورا
(مامان سه دختر ۶ساله، ۴ساله و ۵ماهه)
#قسمت_هفتم
تا ماه پنجم بارداری، همچنان در دانشگاه درس میدادم و شکر خدا بارداریم خوب بود.
پروژهای که با اون شرکت فنی_مهندسی داشتم هم تموم شد و پروژه مربوط برای من نداشتند.
کلاس #حفظ_قرآن هم به دلایلی ادامه پیدا نکرد
و من یهویی خونهنشین شدم😯
البته مشغول مطالعه و شرکت در دورههای تربیت فرزند بودم.
اردیبهشت ۹۳ دخترم به دنیا اومد😍
مدتها بچه کوچیک در اقوام نداشتیم و از نزدیک مشکلات رو لمس نکرده بودم و خیلی اذیت شدم.
اولین روزی که تو خونه با دخترم تنها شدم خیلی گریه کردم😥
فکر نمیکردم از پس گریهها و نیازهای دخترم بربیام❗️
خلاصه تا دو ماه اوضاع بر این منوال بود تا اینکه
کمکم قلق دستم اومد و با دخترم مسجد و جلسه قرآن رفتم.
چهار ماهه بود که از همون شرکت فنی_مهندسی بهم پروژه دادند.
از ساعت۲۲ تا نیمه شب و بعدازظهرها در ساعت خواب دخترم کار میکردم و خیلی راضی بودم.
برای جلسهها هم، که خیلی کم بود، گاهی با خودم میبردمش و بزرگتر که شد پیش مادرم میذاشتمش.
البته چون با شیر خودم میخوابید باید سر وقت خوابش خودمو میرسوندم🤪
از اول زندگی، ماشین نداشتیم و با موتور اینور و اونور میرفتیم.
برای سر زدن به خانواده همسرم، با اتوبوس میرفتیم قم و این رو بذارید در کنار اینکه دخترم همیشه بیقرار بود❗️
انواع خوراکی، اسباببازی و کتاب میبردم ولی باز هم اعتراض...
مثلا پشت چراغ قرمز: پس چرا راه نمیریم؟! چرا نرسیدیم ؟!😤
بسیار بدخواب، وابسته به مادر، هراسان از مردها و غریبهها❗️
برای من کنار اومدن با این شرایط خیلی سخت بود.
مجبور بودم وقت زیادی براش بذارم.
اون همه کتاب و کلاس تربیت فرزند کارگشا نبود❗️
خونهمون کوچیک بود اما حیاط خلوت داشت😃
کل دیوارهاش رو در اختیار دخترم گذاشتم جهت هنرنمایی👌🏻(بعد هم در اختیار هر سهشون!)
با گواش، آبرنگ و... روی دیوارها یادگاری گذاشته😍
آردبازی، آببازی، شنبازی و...
کاغذ باطلهها رو دور نمیانداختم و میدادم به دخترم نقاشی بکشه یا بازی کنه.
با تمام سختیهای بچهداری، ترم بهمن ۹۴ دخترم ۱/۵ساله بود که یه موقعیت تدریس در دانشگاه برام پیش اومد و پذیرفتم. ۷ تا ۱۰ صبح😍
تو اون اوضاع، چندساعتی فراغت از بچهداری لازم داشتم❗️
چه فراغتی بهتر از تدریس😁
فقط ۱۰جلسه بود و همسرم همراهی کردن و پیش بچه میموندن👌🏻
یکی دو بار هم مجبور شدم با دخترم سرکلاس حاضر بشم😃
#قسمت_هفتم
#تجربیات_تخصصی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#طهورا
(مامان سه دختر ۶ساله، ۴ساله و ۵ماهه)
#قسمت_هشتم
بعد از #ارشد، هیچوقت به ادامهی تحصیل تو رشتهی خودم فکر نکردم!
انگیزهی ارزشمندی براش نداشتم.
از طرفی استرسی بودم و درس خوندن به خودم و زندگیم لطمه میزد.
تنها همبازی دخترم، من بودم. با دوستان و اقوام ارتباط نمیگرفت.
پدرش دیر میاومد و گاهی جمعهها هم مشغول کار بود.
بهترین گزینه براش، داشتن خواهر برادر بود.
از طرفی نمیخواستم بیش از این فاصلهی سنی داشته باشم با بچههام😚
دو ساله بود که خدا توفیق داشتن یه فرشتهی دیگه بهمون داد😍
خبر خوب #بارداری دومم همزمان شد با خبر بد و ناگهانی فوت مادربزرگ نازنینم.
اون روزا همسرم هم مأموریت بودند و بهشون خبر ندادم.
من و دخترم و توراهیمون تنها با این غم روزها رو پشت سر گذاشتیم.
یک روز در هفته تماموقت، سرکار میرفتم و دخترکم پیش مادرم میموند.
بقیه روزها، #دورکاری میکردم.😊
هرچه ساعت خواب دخترم کمتر میشد، ساعات کاری منم کمتر میشد.
براش انواع بازیها رو امتحان کرده بودم و همیشه شرایط بازی فراهم بود ولی به سختی توی خونه سرگرم میشد😞
از اعتراضاتش کلافه بودم😤
تا اینکه با #کلاس_مادر_کودک آشنا شدم.
با انواع بازی! من که خیلی هیجان داشتم😃
اما دخترم فقط نیم ساعت کلاس رو استفاده میکرد.
بقیهش رو غر میزد. گاهی هم با جیغ و گریه کلاس رو بهم میریخت❗️
تا جایی که مربی، خیلی محترمانه ما رو از کلاس بیرون میکرد🙃
اون روزا خیلی گریه میکردم که چرا بچهی من مثل بقیه سرگرم نمیشه.
سعی کرده بودم مطالب کتابها خصوصا #من_دیگر_ما و کلاسهای #کودک_پروری رو به کار بگیرم اما...😭
با این حال خوشحال بودم که دخترم خیلی زود حرف زدن رو شروع کرد.
در دو سالگی شعر حفظ میکرد!
حداقل، نتیجهی کتاب خوندن از شش ماهگیش رو گرفتم😂
یه سری کلاس تربیت فرزند هم برای بچه دومم رفتم، اما چون با دخترم شرکت میکردم، خیلی نتونستم استفاده کنم🤪
سعی کردم تو بارداری دخترم رو از پوشک بگیرم اما همکاری نکرد!
تا آخرای بارداری هم سرکار رفتم😊
و بالأخره دختر دومم به دنیا اومد😍
#قسمت_هشتم
#تجربیات_تخصصی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
*کانال مادران شریف ایران زمین*
@madaran_sharif
#طهورا
(مامان سه دختر ۶ساله، ۴ساله و ۵ماهه)
#قسمت_نهم
روزای اولی که دختر دومم دنیا اومده بود، خیلی سخت گذشت.
هر دو بچه پوشکی😫
حسادت اولی به دومی.
بازگشت دختر اولم به عادات نوزادی😯 (مثلا دیگه خودم باید بهش غذا میدادم!)
نینی کولیکی بود و تا صبح نمیخوابید.
حساسیت غذایی و پوستی داشت.
فشار خیلی زیادی اون چند ماه تحمل کردم.
سرکار هم نمیرفتم.
دچار #افسردگی شدم.
بزرگترین نعمتی که همیشه داشتم و این موقعیتها کمکحالم بود، همسر خوشاخلاق و پذیرای درددل بود.👌🏻
دختر دومم ۹ ماهه بود که حساسیتهای غذاییش برطرف شد.
اولی هم در سه سال و سه ماهگی با موفقیت از پوشک گرفتم.😃
و من دوباره سرپا شدم!
بردمش کلاس.(نقاشی و قرآن)
اوایل براش جذابیت نداشت و تمام مدت کلاس پیش من و خواهرش مینشست و در کلاس مشارکت نمیکرد. ولی من باحوصله اون کلاس رو ادامه دادم!
چون میدیدم دخترم روحیهی اجتماعی نداره و به این مشارکتها نیاز داره.
۳ ترم طول کشید تا از من جدا بشه و بره سر کلاس❗️
زمان کلاس، بعدازظهرها بود و نوزادم میخوابید و من در همون ۴۵ دقیقه کلی کار میکردم👌🏻
گاهی سبزی پاک میکردم،
گاهی با کالسکه میرفتم خرید،
گاهی کتاب میخوندم،
شال و کلاه میبافتم.
به کمک فیلمهای آموزشی گلدوزی میکردم.
روی لباسهامون، روسری و... طرحهای کوچکی میزدم.
خیلی برای روحیهم خوب بود.☺️
خلاصه سعی میکردم از اون زمان نهایت استفاده را بکنم.
دخترم رو کلاس #ورزش هم بردم اما متاسفانه خودم نمیتونستم ورزش کنم. چون در مجموعه محل مناسبی برای کودکان در نظر نمیگیرن.
#مسجد رفتنم زیاد شد و بچههام دوستای مسجدی داشتن.
باهاشون رفت و آمد داشتیم.
پارک و هیئت و مراسم مذهبی میرفتیم.
به این روش سعی کردم روحیهی گوشهگیری دخترم رو اصلاح کنم.
وقتی دختر دومم رو از شیر گرفتم، حس فراغت خوبی اومد سراغم😊
دخترهام با هم سرگرم میشدند. زمانهایی بود که توی خونه #استراحت میکردم، کتاب زیاد میخوندم، #گلدوزی میکردم.
تا اینکه به واسطهی رویدادی که شرکت کردم، با یک #مرکز_نوآوری_بانوان آشنا شدم❗️
#قسمت_نهم
#تجربیات_تخصصی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
*کانال مادران شریف ایران زمین*
@madaran_sharif
#طهورا
(مامان سه دختر ۶ساله، ۴ساله و ۵ماهه)
#قسمت_دهم
وقتی از طرف #مرکز_نوآوری_بانوان بهم پیشنهاد همکاری دادند، دختر دومم ۱/۵ ساله و شیرخوار بود.
اونها هم مکان ثابتی نداشتند.
بنابراین رد کردم.☺️
از اول تابستون ۹۸، حفظ قرآنم رو از سر گرفتم.😊
دارالقرآنی نزدیک خونهمون بود که دخترم رو میبردم، برای مادرها هم کلاس داشت. با بچهها میرفتم و اونا با هم بازی میکردند و مادرها حفظ می کردند.😍
پاییز هم با دختر دومم میرفتم.
دوباره به حفظ قرآن برگشتم و از لحظات خیلی خوب زندگیم بود.
چون علاوه براینکه بچههام در کنارم شاد بودن،😍 حفظ، تفسیر و عربی که خیلی بهشون علاقه داشتم رو کار میکردم.
اواسط تابستون، دیگه مرکز نوآوری خودش مهدکودک داشت!
و به خانمهای کارآفرین خدمات میداد و من بچهها رو با خودم میبردم.😍
اون زمان برای من موقعیت طلایی بود.
دو تا بچه داشتم که حالا با هم همبازی بودند.👌🏻
از مهر ۹۸ هم دختر اولم رفت پیشدبستانی.😚
۲ ماه اول سختش بود، اما بعد از ۲ ماه راه افتاد و طوری شد که از بچههای باهوش کلاس شد و معلم خیلی ازش تعریف میکرد.
دختری که با غریبهها کلمهای حرف نمیزد، حالا دوست پیدا میکرد و من خیییلی خوشحال بودم.🤩
لبخند زندگی رو بیشتر حس میکردم.
همون روزا، تصمیم بزرگ دیگری گرفتم.
داشتن یه فرشته کوچولوی دیگه😌
میدونستم که اگر اولی وارد مدرسه بشه و من سرکار برم، تا چندین سال به بچهی بعدی فکر نمیکنم.
اینو از خودم مطمئن بودم. چون اول زندگیم تجربه کرده بودم❗️
شروع کارم در مرکز، همزمان شد با بارداریم.
۳ روز در هفته سرکار میرفتم. ۱ روز کامل میرفتم، ۲ روز هم ظهرها دخترم رو از پیشدبستانی برمیداشتم میرفتم تا حدودای ۸ شب.
دختر اولم خیلی راضی بود و مهد رو به پیشدبستانی ترجیح میداد.
اما دختر دومم مهد نمیموند! با اینکه مهد در محل کارم بود و یک اتاق با هم فاصله داشتیم.
(البته کمی با خواهرش میموند.)
با این که شرایط ایدهآل بود، اما این اذیت رو در بچهی خودم میدیدم.
بچهای که تا قبل از اون خیلی شاد بود، ناخن میجوید😔 و نمیتونستم از پوشک بگیرمش...
#قسمت_دهم
#تجربیات_تخصصی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
.
#طهورا
(مامان سه دختر ۶ساله، ۴ساله و ۵ماهه)
#قسمت_یازدهم
خلاصه!
دختر دومی، ناراضی و ناراحت بود.😢
بنابراین تصمیم گرفتم حضورم رو در محل کار کم کنم به ۱ روز در هفته.👌🏻
این تصمیم هم سخت بود، چون کار توی خونه با بچهها سختتره!
بلافاصله، در ۱ هفته تونستم دخترم رو از پوشک بگیرم.💪🏻
ناخن جویدنش خوب شد.🤩
اخلاقش خیلی بهتر شد و خدا رو شکر ثمرهی این تصمیم رو در کودکم دیدم.
به همین منوال ادامه دادم تا اسفند ۹۸ که #ویروس_منحوس_کرونا وارد کشور شد😯
دیگه خودم سعی کردم #استرس و نگرانی به خونه راه ندم😁
#دورکاریام شروع شد.
تو خونه باید آموزش #پیش_دبستانی دخترم رو هم میدادم.
از خونه بیرون نمیرفتیم، خصوصا چون #باردار هم بودم.
بچهها هم خیلی حوصلهشون سر میرفت.
اما تسلیم نشدیم!
حسابی با هم بازی کردیم و کارهای مختلف رو تجربه کردیم.😍
تو حیاط خلوت انواع بازی و بریز بپاش رو داشتیم!
به گلخونه میرسیدم.
آشپزی، ورزش، کاردستی، نمد و...
خدا رو شکر خوش گذشت تا اردیبهشت ۹۹ که دختر سومم به دنیا اومد.👼🏻
همچنان کارم رو به شکل دورکاری ادامه میدادم. طوری که یک هفته قبل و یک هفته بعد از تولد نوزاد داشتم کار میکردم و تقریبا توقفی نداشتم.
گاهی اطرافیان میگفتن مسائل و سختیها با تولد بعدی، با همون نسبت بیشتر میشه!
منم میترسیدم تو این شرایط، درمونده بشم!
ولی با تولد سومی دل همهمون باز شد!
خدا رو شکر الآن اصلا باهاشون موافق نیستم😁
دخترام خیلی شاد و سرگرم شدند.
گاهی نینی رو سرگرم میکردند به کارا برسم و کمکحالم شدن.
(با اینکه زیر ۷ سال و یه جورایی تنبل در نظم هستن!)
زندگی شیرینتر و لذتبخشتر شد.😊
۱ ماهگی نوزادم، با بچهها به محل کارم برگشتم که
با رعایت پروتکلها باز شده بود.
دختر دومم دیگه مهد رو دوست داشت😊
دو تا رو میذاشتم مهد و با نوزادم تو اتاق کنارش کار میکردم.
همین روال ادامه داشت و من نگران بودم که اگر #کرونا موندنی باشه و مدارس باز نشه چه کنم؟!🤔
#قسمت_یازدهم
#تجربیات_تخصصی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#طهورا
(مامان سه دختر ۶ساله، ۴ساله و ۵ ماهه)
#قسمت_دوازدهم
مهر ۹۹ اومد!
با توجه به غیرحضوری بودن مدارس، دخترم به کمک من نیاز داشت. از طرفی یه نوزاد و یه دختر کوچولوی دیگه هم داشتم، برای همین تصمیم گرفتم کارم رو فعلا کنار بذارم و شدم معلم دخترم.🤗
الان هر روز از ۸ صبح تا ۱۲ در حالت آمادهباشم.
مراسم بیدار کنون و صبحانه خورون😅
و بعد نشستن پای سیستم.
هر چند دقیقه یک بار شرایط رو چک میکنم. اگه معلم صدا کنه و کاری داشته باشه باید انجام بدم.
این وسطا به کارای خودم و دو تا دختر دیگهام میرسم و سرگرمشون میکنم تا کمتر مزاحم بچه مدرسهای بشن.😉
کلاس که تموم میشه، تکالیف شروع میشه❗️
مشق نوشتن کلاس اولی هم که معلومه😄 گاهی تا ۷-۸ شب طول میکشه.
بعدشم شام حاضر میکنم تا همسرم بیان.
سعی میکنم پنجشنبهها و جمعهها کاملا به خودم استراحت بدم که برای بقیه هفته شارژ باشم و بتونم سه تا بچه رو مدیریت بکنم.
البته اگه میخواستم برم سر کار شاید میشد. ولی میدونستم که اونقدر بهم فشار میاد که یا بعد یه مدت خودم داغون میشم یا بچهها آسیب میبینن. (تو شرایط کرونا نمیشه بچه رو به مهد محلکار سپرد و مجبورن طعم تلخ دوری از مادر رو بچشن)
اشتغال رو هیچوقت برای درآمد و موقعیت اجتماعیش نمیخواستم، بلکه همیشه دوست داشتم با چیزی که یاد گرفتم به جامعه خدمت کنم یا اونو به دیگران یاد بدم.
سعیم این بوده اندک وقت آزادم تلف نشه.
بنابراین الآن اصلا ناراحت نیستم.☺️
از فراغتهای کوچیک تو خونه یا ماشین استفاده میکنم کتاب میخونم.
دو سالی هست با همسرم یک سایت آموزش مباحث کارآفرینی راه انداختیم، ولی به خاطر مشغله زیادم نتونستم بهش برسم.
حالا میخوام بشینم براش تولید محتوا کنم و راهش بندازم.👌🏻
گهگاهی اگر پروژهایی به پستم بخوره انجام میدم.
موقع ظرف شستن یا اتو کشیدن و... فیلمهای مورد علاقهم رو میبینم. (مثلا ممکنه دیدن یه فیلم یه هفته طول بکشه😝)
در کنار مادری برای این فرشتهها،😍 کارای دیگهای هم هست که بهشون علاقه دارم و حس میکنم باید انجام بدم و نیاز به فراغت بیشتری هست.
پس کمی صبر میکنم یه مقدار نینی از آب و گل دربیاد.😚
اونموقع قصد دارم کارم رو بصورت فریلنسری (آزادکاری) پیش ببرم.
به شدت دوست دارم که حفظ قرآنمو دوباره ادامه بدم.
برکت ویژه چند تا بچهای همینه که با هم سرگرمن و خوشحالی از اینکه بچههات با هم خوشحالن حتی تو شرایط کرونایی!
برای بچه اول وقت گذاشتی و حالا داری نتیجهشو تو بچههای بعدی میبینی.
#قسمت_دوازدهم
#تجربیات_تخصصی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#طهورا
(مامان سه دختر ۶ساله، ۴ساله و ۵ ماهه)
#قسمت_آخر
از زمان خواب بچهها خیلی استفاده میکنم.
خودمم سعی میکنم بیشتر از ۷ ساعت در روز نخوابم.
برای کار خونه کارگر نمیگیرم مگر در مواقع خیلی ضروری. البته به نظم و تمیزی خونه حساس نیستم که بخوام خودم و بچهها رو اذیت کنم.😄
همیشه کارها رو به قسمتهای کوچیک تقسیم میکنم و تکهتکه انجام میدم تا روی هم تلانبار نشه.
سعی میکنم زرنگ باشم😉 و از زمانهایی که اضافه میارم استفاده کنم برای کارای دیگه.
کارهای بیرون از خونه رو طوری تنظیم میکنم که بچهها رو بتونم با خودم ببرم.
مثلا دندانپزشکی جایی میرفتم که بخش اطفال داشت و میتونستم بچهها رو اونجا بذارم با اسباببازی و خوراکی مشغول بشن تا کار دندونم انجام بشه.👌🏻
حتما برنامهریزی میکنم و لیست کارهامو مینویسم.
از وقت تلف کردن بیزارم... خصوصا در فضای مجازی!
دوست دارم رفتارم طوری باشه که بچههام هم یاد بگیرن از وقت و استعدادشون، خوب و بهینه استفاده کنن.
یکی دیگه از دغدغههام که براش تلاش میکنم، ترویج تفکر کارآفرینیه برای همه بچهها، که وقتی بزرگ شدن همهش منتظر آگهی استخدام و دعوت به همکاری نباشن.😉
توی حیاط خلوتمون گل و گیاه پرورش میدم. وقتی مهمونی میریم هم از گلهای پرورشی خودم هدیه میبرم.🌹
قبل از کرونا بچهها رو مسجد، هیئت، روضه، جشن و... میبردم. دلم میخواست بچهها تو این فضا رشد کنن و باهاش مانوس بشن.🧡
با وجود همهی مشغلههای همسرم، سعی میکردیم حتما در طول سال مسافرت بریم.
از وقتی بچهها هم اومدن تعدادش رو کم نکردیم تا اونا هم از گشت و گذار لذت ببرن.
ماهی یکبار میرفتیم قم خونهی مادرشوهرم و علاوه بر اون مسافرتای دیگه.
گاهی حتی وقتی که همسرم ماموریت داشتن، ما هم میرفتیم باهاشون.
توی راه هم فرصت خوبی برای صحبت با همسرم داشتم!😅
برای بچهها هم یک ساک اسباببازی میبردیم که هم بهشون حسابی خوش بگذره هم نیازی به بازی با گوشی پیدا نکنن.
الانم با توجه به شرایط کرونا، توی خونه ورزش میکنم و میخوام به امید خدا یه مدت از نظر جسمی به خودم برسم و انشاءالله منتظر فرشته کوچولوی بعدی باشیم😍
#قسمت_آخر
#تجربیات_تخصصی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#ف_جباری
(مامان زهرا ۲ سال و ۲ ماهه)
مثل همیشه توی مهمونی کاری با غذا نخوردن زهرا نداشتم.
- باید غذای بچه رو با ترفند و بازی بدی. خودش که نمیشینه بخوره!😏
- اووه من اصن حوصله این همه تلاشو ندارم.😀
- انقدر سرتو شلوغ کردی که وقت و #حوصله برای بچهت نداری!!😒
اون شب باز تو چند صحنه دیگه همهی اعضای خانواده سعی کردن بهم بفهمونن که به نظرشون من به خاطر فعالیتهای فراتر از مادریم، تبدیل به یک مادر بیکفایت شدم و متاسفانه این ماجرا ادامه پیدا کرد.😑
همین شد سرآغاز چند ساعت گریه و چند روز بیحوصلگی و #مشورت و گفتوگو با همسر و چندین هفته تفکر.🥺😞
حسم این بود که باید قید #خانواده و #حمایتهاشونو بزنم و زندگیم رو #تنهایی به دوش بکشم و به انزوای عمیق و طولانی فرو برم...😪
که خداروشکر همسرم نذاشتن این ماجرا کش پیدا کنه و تنهایی رفتن برای خانواده در باب "برداشتهای ناصوابشون از زندگی ما" منبری اجرا کردن!😅
سعی کردیم نگرانیهاشون در مورد خودمون رو درک کنیم و تصمیممون این شد که طوری پیششون رفتار کنیم که تا جای ممکن هیچ فکر منفیای به ذهنشون خطور نکنه!
مثلا وقتی پیششونیم گوشی دستم نگیرم!
زهرا رو تنها نذارم برم تو اتاق!
هیچ گونه خستگیای توی چهرهم نباشه!
و هیچ شکلی از ناملایمت یا بیتوجهی به زهرا رو جلوشون نداشته باشم و در بشاشترین حالتهام باشم!
حالا که از #قضاوتها در امان نیستیم،
باید جوری زندگی کنیم که خودمون رو از مورد قضاوت غیرمنصفانه قرار گرفتن در امان نگه داریم.😊
#اتقوا_من_مواضع_التهم (رسول الله صلی الله علیه)
پ.ن: حالا بیاین یه کم در مورد این مشکل مامانا صحبت کنیم... ما انگار محکوم به جنگیم 🤺
بعضیامون بجنگیم تا بگیم مادری و خانهداری حقیر نیست، بعضیامون هم بجنگیم که نشون بدیم مادری که فعالیتهای غیر از مادری داره بیکفایت نیست...🙄
با دوتا سوال شروع کنیم:
❓اگه زن فعالیتهای غیر از مادری رو کنار بذاره، پرانرژیتر و صبورتر میشه؟
❓میشه تاثیر وضعیت جسمی و کمتر خوابیدن رو بر میزان صبر و حوصلهی مادر انکار کرد؟
#رونوشت_های_مادری
#اشتغال_بانوان
#مادر_شاغل
#خانه_داری
#کنشگری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
سلام سلام بر مامانای جمع😃
شب پاییزی تون بخیر🍁
خوبید؟😀
کوچولوهاتون خوبن؟😍
امروز میخوایم در مورد یه دغدغه مهم مامانا، صحبت کنیم🗣
⁉️ کدوماتون تجربه از پوشک گرفتن کوچولوهاتونو داشتید؟👶🏻
چه فرایندی رو طی کردید و چی کارا کردید؟
و علل موفقیت و شکست خودتون رو چیا میدونید؟
❇️ امروز با این سوال، پای صحبتای شما هستیم😃
تجربیاتتون رو تا ساعت ۱۸ فردا، برامون بفرستید😊😊
به شناسه:
@moh255
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
سلام😊
صبحتون بخیر
امروز توی صفحه اینستاگراممون گفتگوی زنده داریم.
با خانم مریم زارع
مامان سه تا آقا پسر گل
و مدرس دانشگاه در رشته عمران
زمان شروع گفتگو ساعت 19 و آدرسش اینجاست:
https://instagram.com/madaran_sharif?igshid=y5se4rmow8pv
بعد از اتمام گفتگو فیلمش رو توی کانال بارگذاری می کنیم به امید خدا😊
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
گفتگو_خانم_دکتر_زارع.mp3
10.56M
▶▶⏬
🔹 صوت کامل گفتگوی مادران شریف با خانم دکتر مریم زارع 🔹
مامان سه تا آقا پسر
و مدرس دانشگاه شریف و الزهرا (س) در رشته مهندسی عمران
توی این گفتگو از تجربیاتشون برامون گفتن.
از اینکه چطور در کنار بچه ها شون تونستن دوره دکتری رو بخونن و مدرس دانشگاه بشن.👌
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
44.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 فیلم قسمت #اول گفتگوی زنده با خانم دکتر مریم زارع 🔷
نکات جالبی از تجربیات و خاطراتشون برامون تعریف کردن.👌
درباره درس خوندن و درس دادن در مقطع دکتری عمران دانشگاه شریف همراه با سه تا آقا پسرشون برامون گفتن.
این گفتگو به نظرتون چطور بود؟
چقدر برای شما مفید بود؟
نظرات، انتقادات و پیشنهاداتتون رو برامون بنویسید.
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
33.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 فیلم قسمت #دوم گفتگوی زنده با خانم دکتر مریم زارع 🔷
در ادامه گفتگو با خانوم مریم زارع توی این قسمت سوالهای شما رو از ایشون پرسیدیم.
بچه ها رو به کی می سپردید وقتی کار یا درس داشتید؟
شرایط اقتصادی تون چطور بود؟ چطور خواسته های سه تا بچه رو مدیریت می کردید؟
یه روز عادی تون از صبح تا شب چه شکلیه؟
و تعدادی سوال خوب و کاربردی که شما از مهمون برنامه مون پرسیدید.
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
یکی از دوستام همون وقتی که ازدواج کرد، گفت: من میخوام بچه اولم رو ۱۴۰۰ بیارم و دومی رو ۱۴۰۴!
منم گفتم فک کردی بچه گلابیه🍐 ؟! که هر وقت هوس کردی بری تجریش بخری؟😅
اون موقع موانع مختلفی برای بچهدار شدن توی ذهنم بود، ولی خدایی فکر نمیکردم یه ویروس فسقلی بیاد و اینطور همه چی تحت تاثیر اون قرار بگیره!😕
چند وقت پیش که از اون دوستم پرسیدم "از قرار ۱۴۰۰ چه خبر؟"، گفت: فعلا به خاطر شرایط منصرف شدیم!
حالا ما با #کرو_نی_نی رفتیم سراغ دوستانی که باردار بودن و یهو کرونا اومد و حالا مدتی هست که فارغ شدن.
ببینید این دوستانمون چجوری این ایام رو گذروندن؟
برای چکاپ ماهانه چیکار میکردن؟
شرایط بیمارستان برای زایمان چطور بوده؟
درگیر کرونا شدن یا نه؟
و ...
نظراتتون رو در این زمینه برامون ارسال کنید.
اگه در این مورد، سوال داشتید میتونید با دوستان ما که تجربهشون رو منتشر کردیم مشورت کنید.
#مادران_شریف_ایران_زمین
#کرو_نی_نی
#بارداری_در_کرونا
#باردار
#کرونا
#بیمارستان
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
خانم باغانی( مامان علی و رضا):
اواخر آبان پارسال متوجه شدیم که علی آقامون داره از تنهایی درمیاد و قراره به زودی ۴ نفره بشیم.
سه ماهه بودم که خبر اومد کرونا مهمون ناخونده ایران شده! اولاش خیلی نگران شدم! ولی با رعایت نکاتی که میگفتن، سپردم به خدا.❤️
مراقبتهای بارداری میرفتم مطب.
همون اوایل بارداریم، دکترم رفتن مسافرت و به خاطر کرونا دیگه برنگشتن!
خیریت این اتفاق برام این بود که با یک مامای خوب آشنا شدم و دیگه تا آخر پیش ایشون رفتم.
تو مطبشون هم مسائل بهداشتی رو کاملا رعایت میکردن.👌🏻
برای زایمان و بیمارستان رفتن یه کم نگران بودم، چون مادر یکی از دوستانم بعد از زایمان دخترش و حضور تو بیمارستان درگیر کرونا شد. ولی زایمانم اوایل تابستون بود که برای مدتی شرایط بهتر بود و البته وقتی رفتم و دیدم بیمارستان خلوته و همه کادر هم پروتکلها رو رعایت میکنن خیالم راحت شد.😊
تو بیمارستان یک نفر همراه میتونست بیاد داخل، و البته نوبتی جابهجا میشدن. برای ملاقات هم تکتک راه میدادن که شلوغ نشه بخش.👌🏻
بعد از زایمان چند بار رضا رو بردیم درمانگاه برای تست زردی. درمانگاه خلوت بود و مشکلی پیش نیومد خدا رو شکر.😊
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
خانم توانا( مامان علی اکبر):
۴ ماه تا تولد پسرم مونده بود که یهو گفتن کرونا اومده!
اوایل خیلی عادی با مسئله برخورد کردم و نگرانی به خودم راه ندادم.😕
اما خبر فوت یه خانم باردار رو که شنیدم و از طرفی چون همسرم یه ماموریت کاری ۴۵ روزه رفته بودن و تنها بودم، خیلی فکرم درگیر شد! یک ماهی خیلی سخت گذشت بهم، در نبود همسر و بودن کرونا!😓
بارداری اولم بود. دلم نمیخواست اولین خاطره شیرین رو به خاطر کرونا به خودم تلخ کنم. سعی کردم بهم خوش بگذره و از لحظههای حضور پسر کوچولو تو وجود خودم لذت ببرم.😇
نمیذاشتم ابراز نگرانیهای اطرافیان حال روحیمو خراب کنه!
برای مراقبتهای بارداری مطب دکترم میرفتم! پروتکلها کاملا رعایت میشد. ولی ماسک زدن برای من سخت بود و نفس کم میاوردم! به همین خاطر کمتر بیرون میرفتیم.
به تشخیص پزشک ، احتمال داشت زایمانم پرخطر باشه .از بابت کرونا هیچ نگران نبودم! در واقع استرس زایمان اول اونم پرخطر، انقدر زیاد بود که اصلا فرصت فکر کردن به کرونا نموند برام!😅
موقع عمل هم ماسک رو صورتم بود حتی! سخت گذشت واقعا! ولی به سلامتی طی شد شکر خدا و خانوادهمون سه نفره شد.😍
گل پسرمون دو هفتهاش بود که همسرم تو یه سفر کاری کرونا گرفتند! دو هفته خونه مادرشون قرنطینه شدند. من و نینی خونه مادرم بودیم که مبتلا نشیم. بعدش هم دوباره ماموریت کاری! این دوره فراق طولانی اونم روزهای اول تولد گل پسر، خاطره ناخوشایند روزهای کرونایی ما شد!☹️
.
بارداری و زایمان تو شرایط کرونا با حالت عادی کاملا متفاوته. البته من تجربه غیر کرونایی ندارم ولی طبیعتا یه سری مراقبتها به خاطر کرونا بیشتره. معلوم نیست کی این ویروس نابود میشه! اصلا میشه یا کلا هست باهامون؟! پس من ترجیح میدم برنامه خانوادگیمون رو معطل کرونا نکنم.😊👌🏻
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif