#دعای_ندبه
#آذر_۱۴۰۲
باز هم جمعه و دلتنگی و یک بغض عجیب از
غم فراق یوسف زهرا سلام الله علیها
و باز هم ندبه ای عاشقانه و همنوایی مادرانه همدل.
من معنای برکت را در ندبه های مادرانه پیدا کردم.
برکتی که هر کس سر و دست می شکند که به نحوی از آن بهره ببرد.
از مادرانی که دلدادگان را با ماشین تا مقصد می رسانند و مسافرانی که با روانه دعای خیر رحمت و نیکی را منتشر میکنند.
از میزبانی که با جان و دل مهمانان را می پذیرد و مهمان هایی که با زمزمه ی دعا خانه را منور میکنند
حتی به ظاهر جاماندگان هم از این خوان پر برکت بی نصیب نیستند.که گرچه با پای جان حاضر نشدند ولی دلشان دوان دوان خود رابه محفل ندبه کنندگان رساند و تو مپندار که این چرخه ی برکت می ایستد ان شاءالله که این چشمه های برکت به دریای بیکران برکت صاحب الزمان صلوات الله علیه متصل شود
به رسم همیشگی دعای عهد و دعا برای رزمندگان پخش شد.همزمان چای گرم صبحگاهی هم گلویمان را تروتازه کرد
بعد از آن مداح خوش صدا شروع به خواندن دعا کرد.
صبح جمعه باشد و منز ل شهید باشد و دعا دعای ندبه باشد و ندبه خوانان مادر باشند و روضه روضه ی مادر میشود پسر فاطمه علیهاالسلام عنایت نکند حاشا و کلا
مداح خوش سلیقه هم فرازهای زیبای دعا رابا سوز وگداز تمام میخواند و با گریزهای به موقعش دلها را در غم فراق مهدی فاطمه شعله ورتر می کرد.
بعد از دعای ندبه دعای فرج هم بانوان گرم مداح و مادران منتظر خوانده شد.
دو دمه هاز با شکوه هم پای ثابت دعاهای ندبه شده است.
بعدنوبت سخنرانی بود.صحبت ها با قرائت آیاتی از سوره ی آل عمران آغاز شد.آیاتی که از کفایت تام خداوند برای مؤمنان حکایت می کرد.آیاتی که ورد زبان کوچک و بزرگ مردم فلسطین در سخت ترین لحظات است حسبنا الله و نعم الوکیل.
و همین عجین بودن فلسطینی ها با قرآن و بروز ایمان بر خواسته از آن در لحظه ی شهادت عزیزانشان،تولد کودکان،عروسی ،جنگ، مبارزه و تک تک لحظات زندگی تمام چشم ها را از سرتا سر جهان به خود جلب کرده و باعث گرایش هر چه بیشتر به اسلام و قرآن شده است
تذکر این نکته که قرآن زیباترین و بهترین قطعه ی پازل زندگی مومنانه است و من مادر با قرائت و تدبر آن باید جان و دل و گوشت و پوست و خون خودم و خانواده و نسل و ذریه ام را پرورش بدهم.
مهمترین نکته ی صحبتها روایتی از امام صادق علیه السلام بود که می فرمایند:
هر کس قرآن را بدون تدبر بخواند قسی القلب می شود.
و اشاره به این روایت که حضرت زهرا سلام الله علیها می فرمایند: محبوبترین کارها نزد من خواندن قرآن ،نگاه به چهره رسول الله صلی الله علیه و انفاق در راه خداست.
اینکه راهی جز قرآن خواندن و تدبر در آن و عمل به آن مارا به مادرمان فاطمه زهرا سلام الله علیها نزدیک نمی کند.
بعد از صحبتهای بصیرت افزای خانم میان آبادی وقت صبحانه شد.حلیم خوشمزه چشمک زنان همه را دور سفره جمع کرد وبا خواندن دعای سفره صبحانه نو ش جان شد و با دعای بعد از سفره هم بساط صبحانه جمع شد و جمع مادران ندبه خوان پراکنده شد.
تو پرانتز عرض کنم دعای ندبه این هفته دو تا مادر باصفا و دوست داشتنی مو سفید رو پذیرا بود که به همراهی یکی از مادران خوش قلب توفیق حضور پیدا کرده بودند و نور حضورشان شامل حال همه شد.
به امید ظهور صاحب ندبه های جمعه
با هدیه ی صلواتی بر محمد و آل محمد 🌷🌷🌷
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
♡| @madaraneh_sbz99 |♡
#جوانه_مهربانو
#آذر_۱۴۰۲
#جلسه_کتابخوانی
سلام وعرض ادب
خیلی با خودم کلنجار رفتم که بنویسم یا ننویسم ولی سعی بر نوشتن نمودم روز جلسه کتابخوانی بعداز ظهر دیگه مغازه نرفتم با کلی شوق وذوق کارای خونه رو انجام دادم وراهی خانه فاطمه خانم شدم نمی دونم چطوری مسیر طی شد پیاده آمده بودم اصلا متوجه مسیر دیگه نبودم خودم دم در منزل دیدم زنگ زدم خیلی به موقع رسیدم خاله محبوبه در حال نماز خوندن بود وفاطمه خانم هم گفت برن نماز بخونن .پنج وبیست ونه دقیقه اونجا بودم
خانم ها آمدن خانم صولتی زهرا خانم خانم شعبانی ونرگس جان
جلسه با یک صفحه از قرآن که سوره مبارکه نور بود شروع شد درضمن دعای سلامتی آقا امام زمان هم خوندیم خطبه فدکیه ر وشروع کردن به خوندن ولی چون از قبل آمادگی نبود ومعنی ترجمه های عربی
تکراری میشد ترجمه خطبه وبا گوشی خوندن بسیار عالی صحبتهای حضرت زهرا که دین ودستورات دین وبیان کرده واز پدرش رسول الله می گفت خلاصه خطبه رو خوندن تا جایی که ابوبکرپاسخ باید میداد .از فدک پرسیدیم فهیمه خانم کتابی همراهش بود که رازهای فدک وبیان میکرد چن صفحه ای از کتاب خوند
وقرار براین شد یه نفر مقداری از کتاب خطبه فدکیه وبخونه
وتکراریها حذف بشه وتو جلسه بعد زیاد وقت جلسه گرفته نشه زحمتش وزهرا خانم کشید که آماده کنه ونرگس خانم هم در مورد فدک مطلب بیاره
جلسه هم با دعای فرج امام زمان ختم شد
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
♡| @madaraneh_sbz99 |♡
🔰با نام و یاد خدا
#گزارش_دورهمی_جوانه_کوثر
#آذر_۱۴۰۲
سلام سلام☺️😘
📌با اجازتون میخوام گزارش جوانههای امشب رو خدمتتون ارائه بدم
لطفا گوش بدید👂👂
ببخشید منظورم نگاه کنید😁
👀👀اونم چهارچشمی😂
❤️ریا نشه😄 اقامه نماز اول وقت📿
💛 آشنایی اعضای گروه با هم دیگه🧐
💚 بعدش نشستیم کاردستیها درست کردیم 😵💫😵💫 البته با کمک بچه ها👏
💙پذیرایی میزبان جلسه سرکار خانم دلبری کدبانو زحمت کشیده بودوحلوای خوشمزه درست کرده بود😋😋😋
راستی بچه هاکلی باهم بازی کردند🤸♀️🏎🚜🚀🛸وحسابی خونه خانم دلبری وبهم ریختن باشدکه رستگارشوند🤪🤪
📢خلاصه جای خانومایی که حضورنداشتندجاخالی😂
مادَرانه سَبزِوار
#جوانه_مشکات
#آذر_۱۴۰۲
به نام حق
صلی الله علیک یا فاطمةالزهرا س
بچه های مشکات طبق روال هر ماه جلسه داشتند و جمع شدند تا برای روضه ایام فاطمیه تصمیم بگیرند.
مامانای مشکاتی یه جای خوب برای دیدن و صحبت کردن پیدا کردن میگید کجا؟
باشگاهی که بچه هامون ژیمناستیک دارند، مربی مهربونشون اجازه داده تا بریم کنار بچه ها که ورزش میکنند، ما چای بخوریم و صحبت کنیم.
از همون مکان برای جلسه مون استفاده کردیم.
تقسيم مسئولیت شد، واحد کودک رو زهرا جلمبادانی و زینب فخاری قبول کردند، کمک به پذیرایی رو زهرا بدری و خانم حسن زاده ومعرفی کتاب و بهاره خیرآبادی و خانم پاکدل قرار شد برای اجرای تواشیع تشریف بیارند وخانم کرابی و زهرا دلبری و خانم بازقندی....
خلاصه مسئولیت ها تمام شد.
گفتم مسئولیت ها با بچه ها باشه و خودم بانی روضه بودم فقط، همه زحمت ها با بچه ها بود.
زهرا عباسی قبول کرد برامون سخنرانی در مورد مداحی جدید آقای رسولی داشته باشه.
کارهای روضه با خود حضرت مادر جلو میره.
روز قبل فضا سازی و پخت حلوا و خرید با کمک همسر و بچه ها انجام شد.
صبح روز شهادت بود دخترم شده بود مسئول صوت و برامون مداحی میذاشت و به موقع حدیث کسا رو پخش کرد.
قرار بود بچه های مشکات توی آشپزخونه باشند ولی از اونجایی که چیزی قابل پیش بینی نیست، سه تا از همکارام اومده بودند و گفتند نیت کردند تو آشپزخونه باشند، یکی از همکارام جدیدا خواهرشو از دست داده، با یه بسته بیسکوییت اومد و گفت برای روضه پخش بشه.
خدا از همه قبول کنه.
بعد از حدیث کسا، بهاره جان کتاب به دست شروع کرد معرفی و قسمت هایی از کتاب رو خوند و همونجا اعلام کرد که کتاب رو امانت میده و اولین نفر کتاب رو گرفت و نفرات بعدی رفتند تو نوبت.
بعد زهرا جان شروع کردند به صحبت و با استفاده از گلدون و نور و مانع و آب و لیوان و... برامون جا انداخت که استفاده از نور ائمه برای زندگی مون چه کارهایی رو باید انجام داد و چه کارهایی رو نباید انجام داد و....
بعد از مداحی خانم محمدی استفاده کردیم.
خیلییی ممنون از بچه های جوانه مشکات که تونستند با نمایش عروسکی داستان حدیث کسا رو خیلی خوب به بچه ها منتقل کنن و بعد بچه ها با نی کاردستی تسبیح ساختن.
با صدای اذان تعدادی از مامانا مشغول نماز شدند و یکی یکی خداحافظی کردند و روضه شد تمام
ولی حال و هوای خونمون با روضه حضرت مادر حال و هوای خوبی شده.
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
♡| @madaraneh_sbz99 |♡
#جوانه_مشکات
#آذر_۱۴۰۳
بالاخره روز دورهمی فرا رسید؛ دورهمی اعضای فرهیخته ی جوانه ی مشکات😎😇
قرارمون شد؛ پنجشنبه ساعت ۳
هدف از دورهمی؛ گپ و گفت مامانها، بازی بچهها، و مهمتر از همه ساخت تسبیح و فروشش به نفع جبهه مقاومت
مامانها یکی یکی فلاسک به دست و بچه به بغل از راه رسیدن. بعد از سلام و احوالپرسی و جایابی و بالاخره مستقر شدن بر روی زمین نررررم باشگاه، دورهمیمون با کلام الهی متبرک و رسماً آغاز شد.
دانههای تسبیح در حین خوش و بش مادرانه یکی پس از دیگری داخل نخها میرفتن و تسبیحهای مقاومت یکی یکی ساخته میشدن؛ صورتی، بنفش، سبز، آبی، سفید و .....
بچهها بعد از شنیدن قصه ی خانم عبداللهی عزیز و خوردن عصرانه ی خوشمزه، انگار انرژی مضاعفی گرفتن و کم کم یخشون آب که چه عرض کنم، به دمای تبخیر رسید و با شور و هیجان شروع کردن به بازی کردن با هم.
مادرها هم که با تلاااااش و اراده و تمرکز وصف ناپذیری (که فقط در دانشمندان هسته ای موقع شکافت هسته ی اتم دیده شده😜)، درحالِ رد کردن دو نخ تسبیح از سوراخ بسیااااار ریز کاسبرگها بودن. و کسی که موفق به انجام این کار میشد حس و حالی شبیه برنده ی مدال طلای مسابقات المپیک جهانی رو داشت و همه بهش تبریک میگفتن💪😄
بالاخره، دورهمی گرم و صمیمی و پرشورمون با اذان و نماز و قرائت چند حدیث و ساخت ۴۰ تسبیح به پایان رسید، و بچهها با جملات: "مامان میشه نریم؟، مامان یه کم دیگه بمونیم، مامان تو رو خداا...." دست در دست مامانها باشگاه رو به سمت خونههاشون ترک کردن تا روزی دیگر و دورهمی دیگر ان شاءالله.....🌹
#جوانه_مشکات
#آذر_۱۴۰۳
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
♡| @madaraneh_sbz99 |♡
#روضه_مقاومت
#آذر_۱۴۰۳
فاطمیه در پیش بود و طبق قرار هر ساله مان،برای اینکه نشان دهیم مثل زهرا پای حق می ایستیم در تکاپوی برگزاری روضه مقاومت بمناسبت شهادت ایشان بودیم.
سه هفته قبل از مراسم جلسه ای برگزار شد و بین جوانه ها،تقسیم مسئولیت شد.
از هر جوانه ۲،۳ نفری حضور داشتند...
یکی یکی مسئولیت ها برداشته شد.
کم کم به روز روضه نزدیک میشدیم...اعضای جوانه ها در گروه روضه های مقاومت هماهنگی ها را انجام میدادند.
تیم پشتیبانی،تیم فضاسازی، تیم انتظامات، تیم پذیرایی، تیم نظافت، تیم واحد کودک و... تقسیم مسئولیت هارا انجام داده بودند.
حتی کسانیکه نمیتوانستند روز پنجشنبه برای روضه خود را برسانند، قبل روضه از برکات مهیا سازی آن بهره برده بودند.
شب قبل از مراسم، فضاسازی با دقت و حساسیت بسیار زیاد انجام شد و مکان آماده ی عزاداریِ زهرای مرضیه بود.
صبح روز پنجشنبه فرا رسید، مادران و کودکان خود را به مراسم عزاداری حضرت مادر میرساندند.
وارد پارکینگ که میشدی کفش ها جفت شده و مرتب چیده شده بود.
سمت راست پارکینگ، دو میز گذاشته شده بود، گویا روی آن محصولاتی چیده شده بود، که جوانه ها تمام سود حاصل از آن را به جبهه مقاومت هدیه میکردند.
بچه ها با راهنمایی انتظامات وارد اتاق واحد کودک میشدند و مادران راهی طبقه بالا برای بهره بردن از روضه.
هوا بشدت سرد بود و داغی چای روضه حضرت زهرا (س)، خون را توی بدن به جریان می انداخت!
برنامه رسما شروع شد...
مجری برنامه پس از خوشامدگویی از دخترخانمی بنام زینب دعوت کردند تا مجلس را مزین به قرائت قرآن کنند، سوره کوثر خوانده شد و پس از دعوت مجری، جناب آقای دکتر آریا نژاد سخنرانی خود را شروع کردند.
از مقاومت گفتن...
توصیه به خواندن تاریخ معاصر کردن...
ماجرای تحریم تنباکو در ۵۵روز را بازگو کردند.
توصیه به خواندن کتاب خاطرات آنتونی پارسونز آخرین سفیر انگلیس در ایران کردند؛
از مقاومت و تاثیرات مقاومت گفتند...
از مقاومت شهیدانی که جای هیچ گلوله و زخمی روی تنشان نبود و از تشنگی شهید شده بودند،
از مقاومت شهیدانی مثل شهید علی عرب،شهید خرازی،شهید آرمان علی وردی،
شهید سیدحسن نصرالله،شهید یحیی سنوار برایمان گفتند...
و کلی نکات ناب تربیتی برای تربیت نسل جدید برایمان توضیح دادند...
سخنرانی که به پایان رسید،
مجری شروع به خواندن شعری کرد که خودش یک روضه کامل بود... همه بغض کرده بودیم و اشکها روان شد...
مداح که چند دقیقه زودتر رسیده بودند برای بچه ها مداحی کردند و
حالا تشریف آوردند و مداحی رو با خواندن دعای سلامتی امام زمان عج برای خانومها شروع کردند...
مداح از مقاومت حضرت فاطمه سلام الله میگفتن...و در نهایت رسید به قصه ی خداحافظی حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله:
...اگر عجل وفاتی رو نمیخوندی...شاید چند روز دیگه میموندی...قرار بعدی ما کربلا...دم غروب...کنار راس بریده...اللهم إنا لا نعلم منه إلا خیراً😭💔
در پایان مداحی امن یجیب خواندیم و برای ظهور،برای جبهه مقاومت،برای نابودی اسرائیل دعا کردیم...
خدایا؟!
مگه میشه پسر به عزای مادر نیاد...کاش امام زمانمان قدم به مراسم ما بگذارند...
توی همون حال و هوای روضه وبا صورت خیس از اشک،پرچم حرم حضرت رقیه سلام الله دست به دست میچرخید و زیارت میشد.
با رفتن مداح مجری اعلام کردند که نوبت خواندن دودمه ها و دم پایانی رسیده...
تعدادی از بچه ها از واحد کودک آمدند و با مادرها شروع به خواندن دودمه ها کردند...
دم پایانی نیز خوانده شدو مادران با فشردن دستان یکدیگر، التماس دعا برای هم داشتند.
باشد که این روضه قبول شود ان شاالله.
#روضه_مقاومت
#آذر_۱۴۰۳
الّله ُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
♡| @madaraneh_sbz99 |♡
#واحد_کودک
#روضه_مقاومت
#آذر_۱۴۰۳
ایام فاطمیه بود و برگزاری مراسم عزای مادر
در قسمت واحد کودک
بچه ها یکی پس از دیگری می آمدند
اول کار تا زمانی که همه ی مهمانان کوچکمان از راه برسند، شروع کردیم به بازی های جذاب توپی😍
بعد از توپ بازی، نویت پذیرایی اول رسید
از بچه ها با شیرینی میکادو پذیرایی شد😋
بچه ها بعد از پذیرایی کنار هم تشستند و منتظر خاله قصه گو شدند، خاله قصه گویی که قرار بود قصه حضرت زهرا و خطبه ی فدکیه رو از زبان پروانه کوچولوی رنگارنگ و نخل بشنون
حین قصه بچه های کوچکتر به همراه یکی از مربی ها مشغول بازی بودند.
بچه ها با دقت تمام به قصه گوش دادند و سوالاتشون رو پرسیدن!
بعد از پایان قصه بچه ها یه عهد باهم بستند، عهد بستند مثل حضرت زهرا باشن،
مقابل ظلم و ظالم بایستن و سکوت نکنن!
خودشون رو قوی و قوی تر کنن و به بچه های مظلوم فلسطین و لبنان کمک کنن تا دشمن رو برای همیشه از کشورشون بیرون کنن.
بعد از بستن عهد،بچه ها با خرماهای خوشمزه پذیرایی شدند و قرار بود هسته خرماها رو نگه دارند و داخل یه گلدون که روش نوشته شده بود ما جوانه های باغ فدکیم بکارند!
بچه ها با بسم الله یکی یکی هسته ها رو کاشتن و لذت بردن.
بعد از کاشت هسته خرما، نوبت کاردستی رسید.
کاردستیه همون پروانه که قصه در موردش گفته شد😍😍
پروانه ی قصه های حضرت زهرا سلام الله😍
و رسیدیم به قسمت خوشمزه ماجرا و بچه ها مرتب نشسته بودن تا پفک های سالم و خوشمزه رو بگیرند و نوش جان کنند😋😋
و در آخر کار ،کاربرگ رنگ آمیزی فاطمیه و مداد رنگی در اختیار بچه ها قرار داده شد و بچه های کوچکتر با توپ بازی سرگرم شدند ...
پایان مراسم رسید و مادرها با آغوش باز رسیدن و دسته گل های نازشون 👦🧒رو از واحد کودک تحویل گرفتن...
#واحد_کودک
#روضه_مقاومت
#آذر_۱۴۰۳
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
♡| @madaraneh_sbz99 |♡
#دعای_ندبه
#آذر_۱۴۰۳
باز صبح جمعه شد و به شوق ندبه از اتاق گرم و نرم و خواب دلچسب آخرین روز پاییزی،دل کندم و بسرعت نور آماده شدم.
با چند نفر دیگه راهی دعای ندبه شدیم و به محل دعا رسیدیم.
در همون بدو ورود چایی تازه دم و داغ صاحبخونه عجیب چسبید😋
دعای عهد پخش شد و هممون باهم زمزمه کردیم...
مداح از راه رسیدن و دعای ندبه شروع شد...
از همون فراز اول دعا همه ی فکر و ذهن میره بسمت غزه و جنایات اسرائیل...از ته قلبمون و با تمام وجودمون از آقا مون میخوایم زودتر بیان و ظهور کنن 🥺
فراز به فراز اشک ریختیم و در دوری از صاحب الزمان ندبه کردیم.
دعای ندبه که تموم شد،دعای فرج و دم پایانی رو با هم زمزمه کردیم.
نوبت ویژه برنامه ی این هفته از دعای ندبه رسید.
این هفته که مصادف شده بود با شب یلدا،دعای ندبه مون هم یلدایی شده بود...یلدای مقاومت!
خانومها ژله و کیک و قلک به طرح هندونه نماد پرچم فلسطین درست کرده بودن و قرار شده بود ۱۰۰ در ۱۰۰ فروش به حساب سربداران همدل و به نفع جبهه مقاومت واریز بشه.
کنار بازارچه کوچیک یلدای مقاومت،از صحبتهای سخنران هم استفاده کردیم.ایشون چند تا ایده برای باز کردن سرصحبت راجع به جبهه مقاومت توی شب یلدا برامون مطرح کردن...
کم کم سفره پهن شد،
غذای خوشمزه رو نوش جان کردیم 🥰 و از صاحبخونه ی مهربان و خوشرو خداحافظی کردیم و به خونه هامون برگشتیم.
#دعای_ندبه
#آذر_۱۴۰۳
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
♡| @madaraneh_sbz99 |♡
#جوانه_حضرت_رقیهسلاماللهعلیها
#آذر_۱۴۰۳
جونم براتون بگه از قرارهای جوانه مون که یکی پس از دیگری به خاطر شرایط نداشتن اکثر عزیزانم کنسل میشد...😔
تا اینکه از دوری هم بی قرار شدیم و خودمون رو جمع وجور کردیم که هرطور هست این هفته همدیگه رو ببنیم😊 چون به شب یلدا نزدیک بودیم،تصمیمگرفتیم برای بچه ها یلدای مقاومتی برگزار کنیم و برای هدفمند بودن این دورهمی قرار شد برای بچه هایی که در طول این یکسال در فلسطین به دنیا اومدن تولد داشته باشیم و هزینه کادوی تولد رو جمع آوری کنیم،داخل قلکی که یکی از اعضا ساخته بود بندازیم و قلک رو راهی جبهه مقاومت کنیم.
برنامه بسته شد و طبق قرار در منزل یکی از اعضا جمع شدیم.
میزبان رو با خوشمزه هایی که صاحب خانه و دیگر عزیزان تهیه دیده بودن تزیین کردیم و با گذاشتن عکس شهدای مقاومت زیباییش چندبرابر شد👌
یکی از دوستان هم جوانه ای انار های کوچولو رو تزیین کرده بودن و به بچه ها هدیه های یلدایی دادن...روی برگه ای که از انارها آویزان بود نوشته شده بود:
یلدای یعنی یک دقیقه تنفر بیشتر اسرائیل...
دوستان یکی پس از دیگری عکس میگرفتن 📸و بچه ها بی قرار خوردن خوراکی ها 😩بالاخره مراسم عکاسی تمام شد و برای صمیمیت بیشتر یه سفره پهن کردیم و نشستیم دورش درهمین حین دوستان، مامانه حانیه جون،کوچکترین عضو جوانه مون👼 رو با هدیه ای که براش تهیه کرده بودن سوپرایز کردن🎁😍
حلما جون،قلک رو بین مامانها چرخوند و یکی از اعضای جوانه برای بچه ها توضیح دادن که این قلک ها چیه و برای کیه و چرا اصلا داریم براشون پول جمع میکنیم...
در نهایت رو به قبله نشستیم،حدیث کساء و دعای فرج خوندیم...
خلاصه جای همه دوستانی که شرایط حضور نداشتن به شدت حس میشد با یاد دوستان غایب خوشمزه ها خورده شد😇 خونه میزبان رو با کمک همدیگه مرتب کردیم🧹 تا موقعی که آقایون بیان دنبال همسراشون نشستیم و راجع به اینکه قرار بعدیمون رو کجا و به چه مضمون برگذار کنیم، صحبت کردیم مکان های بعدی با قرعه کشی معلوم شد و قرار براین شد که تفسیر قرآن رو هربار توسط یکی از عزیزان داشته باشیم.
در حالی که داشت دوباره صحبت خانما گرم میشد که آقایون سر رسیدن و به ناچار باید از هم دل میکندیم😢😊🚙🚗
#جوانه_حضرت_رقیهسلاماللهعلیها
#آذر_۱۴۰۳
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
♡| @madaraneh_sbz99 |♡
48.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
#روضه_مقاومت
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#آذر_۱۴۰۳
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
♡| @madaraneh_sbz99 |♡
#جوانه_مشکات
#آذر_۱۴۰۳
🌷یلدایی از جنس مقاومت 🌷
صدای پای بچه ها یکی یکی از روی پله ها شنیده میشد همه با شورو شوق فراوان به جشن زیبای یلدای مادرانه ای پا میگذاشتند ...لباسهایی به رنگ انار چقدر زیبا بود 🌺
دکور یلدایی ساده و زیبایی چیده شده بود که پوستری از هندوانه به عنوان نمادی از مقاومت مردم فلسطین آن را متفاوت تر کرده بود.🍉
یکی از مهربان دوستان شروع کرد به بازی دسته جمعی با بچه ها ....حالا نچرخ کی بچرخ
بعد از بازی و نفس گیر کردن بچه ها 😍
قصه زیبایی رو برای بچه ها تعریف کرد از پاییز🍁🍂 گفت از رفتنش ...از اومدن زمستون قشنگ ....❄️❄️🌧☔️
خوراکی ها داشت بین بچه ها پخش میشد چه شلغم های شیرینی ...تخمه وهندونه🍉🥣☕️.چای وپفک 🥮
بچه ها خیلی مرتب نشستن و آماده شنیدن یه قصه زیبا از ننه بزرگ شدن ....چه ننه بزرگی تر وتمیز مثل یه دسته گل ...صورت زیبا ودوست داشتنی 😘❤️
که اومد و نشست کنار بچه ها و قصه کودکی وخاطره های نوجوونی شهید احمد نظیف رو گفت ....مادر بزرگ مهربون در آخر قصه هم از دشمنا بی رحم گفت و از اینکه بچه های مظلوم غزه ولبنان الان دارن بدون سرپناه تو هوای سرد چیکار میکنن.
یه قلک قشنگ هم به بچه ها داد تا تو دورهمی یلدایی شون از یاد این بچه های بی گناه غافل نشن.🥺..چقد جالب بود
چه قلک های قشنگی .🙏🌷...
بچه ها خیلی بهشون خوش گذشته بود عکسهای قشنگ یلدایی شون رو کنار دکور گرفتن و کم کم آماده شدن برای رفتن به خونه مامان بزرگا وبابا بزرگا
با کمک همدیگه مکان مرتب شد و در حین جارو کشیدن چند چاووشی در مدح امام رضا خونده شد .
وبعد هم یه مولودی کوتاه در مدح مادر مون حضرت زهراس ❤️🌷🌷🌷🌷
وسایلا رو برداشتیم ودوباره صدای پاهاااا🦻🦻
خداحافظي کردیم و رفتیم تا برسیم به قصه بعد ✋✋
یاعلی
#جوانه_مشکات
#آذر_۱۴۰۳
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
♡| @madaraneh_sbz99 |♡۳
#گزارش_جوانه_کوثر
#آذر_۱۴۰۳
سر ساعت مقرر به خونه زهرا سادات رسیدم
وقتی دررو باز کرد وارد یه خونه ی باصفا و۰ نقلی شدیم و زهرا سادات بود که با اون آرامش و لبخند همیشگی به استقبال ما اومده بود😍
تا مادرهای دیگه برسن و به جمعمون ملحق بشن نشستیم و دو نفری گپ زدیم.
و زینب گلی دختر مهربان میزبان با سخاوت دو تا سبد پر از اسباب بازی⏰☎️🪛🔧🧰🔫🩺🛍🎀✏️🚘🥎🐥🥳...🙈 آورد و خالی کرد تو مکان خاصی که مامانش برای بازی بچه ها در نظر گرفته بود( البته که بچه ها بعد از دقایقی تمام اسباب بازیا رو پخش کردن تو خونه😧).
چن دقیقه ای که گذشت دوستان دیگه هم کم کم به جمعمون پیوستند.
بچه ها که وارد میشدن ذوق زده از اووون همه اسباب بازی 🤩بدون معطلی خودشونو میرسوندن به رفقاشون و فورا مشغول بازی میشدن،
دم نوش ترکیبی و خوش مزه میزبان🫖 ☕️در هوای سرد پاییزی حسابی میچسبید😋
در قرارهای مادرانه ما خوندن یه دعا و یا ذکر توسل به اهل بیت علیهم السلام همیشه موضوعیت داره تا نورش هم دل ما زمینیان رو روشن کنه و هم برسه به عزیزانمون که آسمونی شدن ☀️
بعد از تلاوت حدیث شریف کسا ، روضه ی مختصری هم گوش دادیم و بعد از صلواتی که عرضه کردیم محضر مادر پهلو شکسته🖤 🌹
و برای آمرزش مادر گرامی زهرا سادات که دیری نیست آسمانی شده فاتحه ای خواندیم و برای آمرزشش دعا کردیم.
بعد نشستیم به تبادل نظر در مورد فضاسازی روضه مقاومت و مسؤولیتی که جوانه ما داره،
وقتی که به نتایجی رسیدیم ،
یکی از مادرها دخترگلیای دوره دومی رو جمع کردن و در راستای بحث قهرمان شناسی که هفته قبل قرار بود در مورد شهید تهرانی مقدم تحقیق کن نتایج شناخت و تحقیقشون رو دریافت کردن.
یه تحقیق که کاملتر بود برنده جایزه شد البته محققش خودش غایب بود فقط بسیار تکلیف مدارانه اون رو برای مربی فرستاده بود.
و اون روز سالگشت شهادت شهید فخری زاده هم بود لذا دخترامون در قالب یک بازی به اسم رمز فخری زاده رسیدن و قرار شد که در این مورد هم تحقیق کنن.
دیگه کم کم ما مامانا سعی کردیم خونه سادات جان رو که غرق در اسباب بازی شده بود اندکی مرتب بنماییم و در همین حین از میوه های خوشمزه 🍊🍎صاحب خونه عزیز خوردیم و هر کدوممون با قوت تازه ای که از دیدار دوستان مون گرفته بودیم راهی شدیم به سمت خونه هامون.
#گزارش_جوانه_کوثر
#آذر_۱۴۰۳
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
♡| @madaraneh_sbz99 |♡