eitaa logo
مادَرانه سَبزِوار
235 دنبال‌کننده
428 عکس
80 ویدیو
1 فایل
برای عضویت در گروه مادرانه مرکزی سبزوار به آیدی زیر پیام دهید: @Zeynab_7368 آدرس پیج و کانال روبیکای ما: @madaraneh_sbz99
مشاهده در ایتا
دانلود
مادَرانه سَبزِوار
پویش 🌧 حالا که بارون رحمت الهی توی عید فطر، باریدن میگیره، چرا بارونِ مهر و محبتِ ما، نباره؟!🤔 🥰 عید فطره و بهانه برای احوالپرسی جوره... 🎁 عید فطر خدا به همه عیدی می‌ده. ما هم به همین بهانه، درِ خونه‌ی دوست و همسایه و فامیل رو بزنیم و با یه شیرینی🥮، شکلات🍬، کیک🍰، کتاب، غذای نذری یا هدیه کوچیک🎀، جویای احوالشون بشیم. ❤️ از عصر جمعه تا عصر یکشنبه، فرصت داریم که برای خودمون و بقیه بسازیم. 🧒👦هدیه ویژه بچه‌ها یادمون نره. یه یادداشت زیبا هم بزاریم کنار عیدی‌هامون تا بیشتر توی دلها جا باز کنه.😊 🍁منتظر عکس‌ها و روایت‌های شما هستیم. @Khakriz1357 ⚜مادرانه سبزوار ♡|@madaraneh_sbz|♡
مادَرانه سَبزِوار
اینم هم زدن دیگ حلیم تو یه محفل بی آلایش روستایی...پیرزن روستایی اینقدر ذوق کرد ازش عکس گرفتم. بچه ها داشتن فوتبال بازی می کردن، بهشون تک تک شکلات دادیم و عید رو تبریک گفتیم در حین هم زدن برای همتون دعا کردم . ♡|@madaraneh_sbz|♡
مادَرانه سَبزِوار
امسال عید فطر مهمانیم و از خانه دور. جایی که هستیم مغازه های پر زرق و برق هم ندارد.. عصر که در کوچه های پر از عطر بهارِروستا قدم میزدیم در خرازی کوچکی از این آب‌نبات های چوبی دیدیم. چند تایی خریدیم تا عید برای بچه هابا طعم ترش و شیرین آب‌نبات ها شیرین تر شود تا بهانه ای باشد که به خدا بگوییم هر چند کوچیک هر چند کم شیرینی عيدت را دادیم نمی‌خواهی دل هایمان رابا طعم آغوشت شیرین کنی؟... ♡|@madaraneh_sbz|♡
مادَرانه سَبزِوار
راستش وروجک های مین اصلا بهم اجازه نمیدم که کاری رو برنامه ریزی کنم واصلا نمیتونستم پیشبینی کنم توفیق نمازه عید نسیبم میشه یانه برای همین دیگه هموینو داخل خونه داشتم الان برداشتم امدم امام زاده حسن تا کام نماز گزاران شیرین بشه انشاالله انشاالله که امام زمان ازمون راضی باشه 🤲 انشاالله شیرینی ظهور آقامون وپخش کنیم وکاممون شیرین بشه 🤲🤲🤩 . ♡|@madaraneh_sbz|♡
از میان همه ی آن هایی که با محبت چشم میدوختند به من و با نگاه پر مهرشان به خاطر همان یک دانه شیرینی یزدی،کلی تشکر نثارم میکردند و از میان همه ی بچه هایی که با آن یک دانه بادکنک ناقابل،ذوقشان میگرفت و عید فطرشان مبارک میشد، یکی بود که یک دنیا عشق تحویلم داد❤️😭 لحظه ی آخری که نذری هایم تمام شد و دستهایم از شیرینی و بادکنک خالی شد،آمد کنارم و آهسته گفت:خاله یدونه بادکنک دیگه هم میدی بهم برا دختر خاله ی کوچیکم میخوام🎈🎈 دلم نیامد بگویم تمام شده،گفتم :یه دقیقه وایستا خاله از تو ماشین برات بیارم به زحمت ماشین های دور میدان را رد کردم و به ماشین خودمان رسیدم، به سرعت یکی از آن بادکنک های باد نشده را برداشتم و دویدم سمتش،همین که پایم به پارک رسید،او هم شروع کرد به دویدن😍😍 وقتی به هم رسیدیم،محکم بغلم کرد و چادرم را بوسید اصلا باورم نمیشد به خاطر یک دانه بادکنک این همه عشق نثارم کند❤️ سرش را بوسیدم و محکم بغلش کردم با خودم گفتم:شاید او هم خواسته ،شب عیدی،اینطوری باران محبتش را نثارم کند چقدربه این باران محبت نیاز داشتم😭😭 دلم لک زده بود برای این محبت های صاف و ساده..‌ ♡|@madaraneh_sbz|♡
مادَرانه سَبزِوار
🌧 رفته بودیم پمپ بنزین داخل ماشین جلوتر از ما دوتا بچه بود دوتا بادکنک باد کردم و رویش تبریک عید فطر را نوشتم و دادم به دخترم که برود و بدهد به آن بچه‌ها بادکنکها را که داد و عید را که تبریک گفت گل از گلشان شکفت صورت پدرشان هم پر از لبخند شد. ♡|@madaraneh_sbz|♡
مادَرانه سَبزِوار
🌧 دختر بانمک و‌تو دل‌برویی بود پنج شش سال بیشتر نداشت کلی سلام صلوات برایش فرستادم که چشم ‌نخورد بعد هم به همسرم گفتم من باید به این دختر خانم عیدی بدهم با لبخند صدایش زدم عید را تبریک گفتم و هدیه را به دستش دادم تشکر کرد و با خوشحالی هدیه را گرفت.
مادَرانه سَبزِوار
🌧 صبح از خواب بیدار میشوم تلویزیون روشن میکنم مراسم عید فطر مصلی تهران رو نشون میده بعداز سه سال دلتنگی بلاخره آقا قراره نماز عید فطر رو اقامه کنه و صدای بلندگوهای امامزاده به گوش می‌رسد دلم بدجوری هوای نماز عید رو میکنه دلو میزنم به دریا و با خودم می‌گویم اگه بچه نزاشت نماز رو بخونم حداقل از نماز بقیه لذت میبرم و سریع آماده میشوم و بع سمت امامزاده حرکت میکنم و خودم در گوشه و کنار فرش ها جا میدهم میشینیم و با پسری مشغول بازی می‌شویم و خوراکی هایش را می‌خورد و با دختری دوست می‌شود و لبخندی مهمانش می‌کند و سخنران حرف هایش های تمام می‌شود آماده می‌شویم برای نماز همینکه بلند میشوم که اقتدا کنم گریه جایش را به لبخند می‌دهد و شروع میکند به گریه کردن من اورا بغل میکنم و مشغول شیردادن وهمینطور نشسته نیت میکنم و در حال شیر دادن، اللهم اهل الکبریا ....می‌گویم و در این بین پسری دستم را می‌گیرد و دلم تکانی می‌خورد و می‌گویم دست بی گناه و پاک این فرشته ی معصوم در دستان من گناهکار 😢😢😢 خدایا من با پسری اومدم در خونت خودت قدم ها رو برا این مسیر محکم کن 💪💪 رکعت دوم هم به همین منوال می‌گذرد و نماز به پایان می‌رسد و من در ذهنم خطور می‌کند الان خانم کناریم شاید ابراز ناراحتی کند از اینکه من نتوانستم نماز بخوانم اما من بهترین نماز عیدم رو با پسری خوندم مردم سلام نماز را می‌هند که پسری چشمهایش را روی هم می‌گذارد و در آغوش مادرش و در فضای امامزاده به خواب فرو می‌رود این بود نماز عید فطر من با طعم بچه ♡|@madaraneh_sbz|♡