مادَرانه سَبزِوار
#پویشبازباران🌧
رفته بودیم پمپ بنزین
داخل ماشین جلوتر از ما
دوتا بچه بود
دوتا بادکنک باد کردم
و رویش تبریک عید فطر را نوشتم
و دادم به دخترم که برود و بدهد به آن بچهها
بادکنکها را که داد
و عید را که تبریک گفت
گل از گلشان شکفت
صورت پدرشان هم پر از لبخند شد.
#روایت_مادران
#مهربانمثلباران
#تومهربانیکنیکشهرمهربانمیشود
#امتدادمهربانیخدا
#پایانیکماهآغازیکراه
#عیدیبرایبازگشتبهخود
#فصلیکیشدن
#فصلِوصل
♡|@madaraneh_sbz|♡
مادَرانه سَبزِوار
#پویشبازباران🌧
دختر بانمک وتو دلبرویی بود
پنج شش سال بیشتر نداشت
کلی سلام صلوات برایش فرستادم که چشم نخورد
بعد هم به همسرم گفتم
من باید به این دختر خانم
عیدی بدهم
با لبخند صدایش زدم
عید را تبریک گفتم
و هدیه را به دستش دادم
تشکر کرد و با خوشحالی هدیه را گرفت.
#روایت_مادران
#مهربانمثلباران
#تومهربانیکنیکشهرمهربانمیشود
#امتدادمهربانیخدا
#پایانیکماهآغازیکراه
#عیدیبرایبازگشتبهخود
#فصلیکیشدن
#فصلِوصل
مادَرانه سَبزِوار
#پویشبازباران🌧
صبح از خواب بیدار میشوم تلویزیون روشن میکنم مراسم عید فطر مصلی تهران رو نشون میده بعداز سه سال دلتنگی بلاخره آقا قراره نماز عید فطر رو اقامه کنه
و صدای بلندگوهای امامزاده به گوش میرسد دلم بدجوری هوای نماز عید رو میکنه دلو میزنم به دریا و با خودم میگویم اگه بچه نزاشت نماز رو بخونم حداقل از نماز بقیه لذت میبرم و سریع آماده میشوم و بع سمت امامزاده حرکت میکنم و خودم در گوشه و کنار فرش ها جا میدهم میشینیم و با پسری مشغول بازی میشویم و خوراکی هایش را میخورد و با دختری دوست میشود و لبخندی مهمانش میکند و سخنران حرف هایش های تمام میشود آماده میشویم برای نماز همینکه بلند میشوم که اقتدا کنم گریه جایش را به لبخند میدهد و شروع میکند به گریه کردن من اورا بغل میکنم و مشغول شیردادن وهمینطور نشسته نیت میکنم و در حال شیر دادن، اللهم اهل الکبریا ....میگویم و در این بین پسری دستم را میگیرد و دلم تکانی میخورد و میگویم دست بی گناه و پاک این فرشته ی معصوم در دستان من گناهکار 😢😢😢
خدایا من با پسری اومدم در خونت خودت قدم ها رو برا این مسیر محکم کن 💪💪
رکعت دوم هم به همین منوال میگذرد و نماز به پایان میرسد و من در ذهنم خطور میکند الان خانم کناریم شاید ابراز ناراحتی کند از اینکه من نتوانستم نماز بخوانم اما من بهترین نماز عیدم رو با پسری خوندم
مردم سلام نماز را میهند که پسری چشمهایش را روی هم میگذارد و در آغوش مادرش و در فضای امامزاده به خواب فرو میرود
این بود نماز عید فطر من با طعم بچه
#روایت_مادران
#مهربانمثلباران
#تومهربانیکنیکشهرمهربانمیشود
#امتدادمهربانیخدا
#پایانیکماهآغازیکراه
#عیدیبرایبازگشتبهخود
#فصلیکیشدن
#فصلِوصل
#مادرانه_سبزوار
#سبزوار
#عید_فطر
♡|@madaraneh_sbz|♡