بسم الله الرحمن الرحیم
درک و همراهی با کودک یکدفعه حاصل نمیشه یک قدم قبلی داره!
اینکه معتقد باشیم به اینکه:
✅ اون از بدو تولد شخصیت مستقل داره، با نیازاش بطور مستقیم در ارتباطه، می فهمه کی گشنشه، کی خوابش میاد، کی بازی می خواد..
✅ در نتیجه انتخاب داره.
✅و طبق ساختار فطری و مغزیش تمایل داره به سمت یادگیری و رشد قدم برداره.
💫اونوقت رابطه ی ما مشارکتی و تعاملی میشه.
و نتیجه اش توی کلاممون میشه این جملات:
🦋تو چی میخوای؟
🦋نظر تو چیه؟
🦋تو چی فکر می کنی؟
🦋آهان میخوای این کار بکنی که اینطور بشه؟
و اگه معتقد باشیم به اینکه:
📍ما مالکش هستیم
📍ما صلاحشو میدونیم
📍اون عقل ندارد
بیشتر کاراشو لجبازی می بینیم
اذیت می بینیم
و این یک رابطه ی از بالا به پایینه!
و ادبیاتمون این میشه احتمالا:
ببین قانون اینه
لازمه حرف گوش بدی
بس کن دیگه
نکن، بکن....
🪴حالا بیا ما انتخاب کنیم کدوم رابطه رو با فرزندمون میخوایم؟!
#تربیت_کودک
#پرند
#مادران_همدل
https://eitaa.com/joinchat/3591111202C614c3a2ec7
📚الان همه جا پر از محتوا و دوره و متون علمیه!
📍با یک جستجوی ساده کلی مطلب برای فرزند پروری بالا میاد
❌چیزی که جاش خالیه اینه که ما به عنوان مادر شنیده بشیم، از تجربه هامون بگیم، از مانع هامون برای اونجوری که دوست داریم باشیم
🕊دوره ی پرند🕊
اونجاییه که قدرت میگیری به اطلاعات خاک خورده ات که مدت هاست منتظرن بهشون عمل کنی دسترسی پیدا کنی
و در کنار یک تسهیلگر و کوچ خودتو و اهدافتو تو دریای مواج فرزند پروری پیدا کنی...
#مادران_همدل
#پرند
#کودک_زیر_هفت_سال
https://eitaa.com/joinchat/3591111202C614c3a2ec7
❌اگر حس می کنید همه ی وقتتان با فرزندانتان می گذرد و تمایل دارید همه ی لحظه ها را از سر بگذرانید
🔰لحظه ای تأمل کنید و از خودتان بپرسید:
❓برای فرزندانتان چه می خواهید؟؟
آرزومندید که فرزندانتان در زندگی بزرگسالیشان چه ویژگی هایی داشته باشند؟ و چه کیفیت هایی را در ورژن رشد یافته شان مشاهده کنید؟؟
🔆حالا سوال دوم🔆
❓چند درصد از وقتتان را آگاهانه صرف رشد و تکامل این کیفیت ها، در فرزندانتان می کنید؟
#مادران_همدل
#پرند
https://eitaa.com/joinchat/3591111202C614c3a2ec7
بسم الله الرحمن الرحیم
دوستانی که منتظر بودین
🔰ثبت نام اولین دوره ی بهار شروع شد!
✅۶جلسه، شروع از ۴ اردیبهشت ماه
✅بصورت آنلاین و تصویری
✅با پشتیبانی در حین دوره
✅مهلت ثبت نام تا ۳۱ فروردین
✅برای ثبت نام با شماره
۰۹۰۲۲۹۵۱۹۲۰
در اپلیکیشن بله یا پیامک مرتبط شوید
✅تخفیف ویژه برای ده نفر اول💐
💌بفرست برا مامانی که فکر می کنی نیاز داره!
#مادران_همدل
#پرند
https://eitaa.com/joinchat/3591111202C614c3a2ec7
تربیت کردن جدا از زندگی کردن نیست!
اگه دوست داری وسط همون دعواها و جنجال های بچه ها
وسط کلافه شدن های خودت
وسط اتفاق های واقعی زندگی ابزارهایی برای درست رفتار کردن پیدا کنی
و به جای از سر گذراندن اون موقعیت، فرصتی برای شکوفا شدن و اثر ماندگار گذاشتن رو کودکت ایجاد کنی
🕊میتونی روی دوره ی پرند حساب کنی!
#پرند
#مادران_همدل
https://eitaa.com/joinchat/3591111202C614c3a2ec7
#پیام_شما
امروز رفتیم بیرون و کمی طول کشید
پسر گیر داده بود که بستنی می خواد
از لحن آروم شروع شد و تا من خریدمو کردم تبدیل به گریه شدید
.
اون می گفت من بستنی می خوام
اما من می شنیدم که مامان گرممه تشنمه
.
دعوای ذهنم
مردم چی میگن، یه بستنی برای پسرش نمی خره
زشته داره گریه می کنه
از اینکه نمی تونم آرومش کنم حس ناتوانی بهم دست میده و نمی تونم درست فکر کنم
.
اما من میدونم زیاد خوردن بستنی براش مضره و در دو روز گذشته بستنی خورده
علاوه بر اون اگه الان بستنی بخوره دیگه ناهار هم تعطیله
بقیه که اینو نمی دونن پس بزار هرچی دوست دارند فکر کنند😅
.
اومدیم خونه و با بیشتر از کمی صبر و حوصله و همدلی با خوردن شربت مورد علاقه (اب+یخ+تخم شربتی+چند تا دونه شکر و کمی آبلیمو) ماجرا تموم شد
.
وسط همه این ماجراها مدام حرفهای دوره پرند تو ذهنم بود، اگه خودت گشنه باشی و از جلو چلوکبابی رد بشی....
خلاصه خواهرجان ممنون از دوره ی پرند
#مادران_همدل
#پرند
@madaranehamdel
وقتی از اثرات #پرند توی زندگیتون میگید سراسر شکر و عشق میشم❤️
ممنونم که دریغ نمی کنید و اجازه میدید که لمس کنم داره نیت هام برای تحقق زندگی شیرین تر و آگاهانه تر شما و فرزندتون محقق میشه🙏
#مادران_همدل
#نسترن_بروجردی
🔰یک سورپرایز ویژه هم برای شرکت کنندگان دوره های قبلی #پرند دارم
منتظر باشید...
30.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ارسالی_شما
#بازخورد_دوره_والدگری
#پرند
❤️تمام نیت من حال خوب مادران و فرزندان سرزمینم است.
❌ممکنه کلی اطلاعات داشته باشید تو حوزه والدگری ولی موقع عمل کردن که میشه نمیتونید از آگاهیتون استفاده کنید.
💪 بدونید که #پرند به شما قدرت عمل کردن میده.
چون تمرین محوره✌️
#مادران_همدل
https://eitaa.com/joinchat/3591111202C614c3a2ec7
مادران همدل/نسترن بروجردی
سلام سلام رفقا❤️
🌱دوستانی که در مورد دوره پرند سوال دارن لطفا این پیام های ویدیویی را ببینند.
#باز_نشر
ضمن اینکه با #پرند میتونید به بازخوردهای مخاطبین،محتواهای تکمیلی،آموزش ها و متن های مرتبط دسترسی پیدا کنید.
#مادران_همدل
#پرند
به نام خدای مهربون.
داشتیم کتاب کار انجام می دادیم، اولین بار بود که کتاب کار انگلیسی گرفته بودیم،
گفت مامان من میخوام زودتر اینو تموم کنم بعد برم سراغ اون فارسیه زیاد اینو دوست ندارم.
رفتم رو منبر پسرم لازم نیست حتما اینو تموم کنی، میتونی چند صفحه از این کار کنی چند صفحه از اون.
به هم ریخت؛ نه نمیخوام مامان! مگه من برا شما تصمیم میگیرم کدوم کتابتون بخونید!
حالا من در حال توضیح دادن که خیلی هم بهتره که چندتا کتاب با هم انجام بدی اونم از زبان بدنش و حالت صورتش ناراحتی و غر نمایان بود!
آخرش قبول نکرد و همون کتاب انگلیسی رو ادامه دادیم.
همزمان داشتم فکر می کردم چرا انقدر اصرار دارم حرف من درسته؟
دیدم انگار از اذیت شدنش ناراحتم، فکر می کنم داره به خودش سخت می گیره!
خب اونجوری راحت تره که! بعد دیدم من که بیشتر دارم اذیتش می کنم
واز خودم پرسیدم:
کجاها برای اینکه بچه ات به سختی نیفته یه سختی مضاعف براش ایجاد می کنی؟!
دیدم خیلی اشتباه کردم
ترمیم رو شروع کردم
همینطور که داشت رنگ می کرد گفتم ولی این کارت یه خوبی خیلی بزرگ داره!
سرش اورد بالا ، چشماش خوشحال شد گفت چی؟
گفتم اینکه دوست داری یک کاری تموم کنی حتی اگه زیاد دوستش نداشته باشی، از کار نصفه خوشت نمیاد.
گفت مامان تازه فهمیدی من چی میگم، دقیقا همینه!
#تجربه_والدگری
#پرند
#ترمیم
#رابطه
#سلف_کوچینگ
@madaranehamdel
بسم الله الرحمن الرحیم
از صبح چندتا جلسه کاری داشتم، پسر پیش دبستانی بود و برای دختر حمایت داشتم، تا جلساتم تموم شد، نقش مادری رو تحویل گرفتم و دوتایی ناهار خوردیم با تلاش برای اینکه یکم گوشت هم بخوره اما نشد!
و بعد با دختری که این روزا سخت آماده میشه برای بیرون رفتن انواع راه ها رو امتحان کردم که زودتر حاضر بشه بریم دنبال داداش!
وقتی برگشتیم، پسر خیلی گشنش بود و دختر شاد و سرحال دوستش را در محوطه ی بازی ساختمون دید،
محمدحسین غررررر میزد که گشنمه بریم بالا و تسنیم میخندید و فرار می کرد، دیدم پسرم بیشتر از این نمیتونه تحمل کنه!
تسنیم سپردم به مامان دوستش تا برم به محمدحسین غذا بدم!رفتم به اون غذا دادم و برگشتم پیش تسنیم، چند دقیقه بعد محمدحسین هم اومد پایین، یک ساعتی پایین ایستادیم دیگه خیلی سردم شده بود، دوباره عصر یک ساعت جلسه داشتم و با کلی مذاکره راضیشون کردم بریم بالا.
حساب کرده بودم ۱ساعت انیمیشن ببینن و من بتونم برم جلسه دقیقا ده دقیقه قبل از شروع جلسه، تسنیم با بهونه گیری گفت انار میخوام اومدم انارها رو دون کنم که یکدفعه قشقرقی به راه انداخت عجیب خودشو زد زمین
نهههههه نمیخوام!
به پهنای صورت اشک می ریخت در عرض چندثانیه از صفر رسید به صد!
دغدغه جلسه رو داشتم، نمیتونستم آرومش کنم، بگو چی شد؟فقط جواب جیغ بود و زدن خودش به زمین!
آمپرم داشت می رفت بالا احساس کردم گوشام داره داغ میشه دوست داشتم داد بزنم بگم بسه الکی گریه نکن! تا این علائم دیدم رفتم یه دوری تو اتاق زدم برگشتم، سعی کردم بهش متصل بشم گفتم خیلی ناراحتی بغلش کردم وسط جیغاش گفت انارامو بچسبون سرجاش! من میخوام از تو دستت بخورم! دونه شده نمیخوام!
باشه مامان فهمیدم الان یک انار جدید برات میارم، گریه هاش اروم شد در یک لحظه و هی لبخند می زد و خودشو میچسبوند به من می فهمید اذیتم کرده و میخواست اینکه رابطمون سرجاشه رو چک کنه.
نمیگم تو کل فرایند اروم بودم در بعضی صحنه ها سفت بغلش کردم لحنم تغییر کرد ولی در کل تونستم از انفجار خودم جلوگیری کنم!
وقتی میخواستم برم تو جلسه انگار که یک تریلی از روم رد شده بود، ابرازش کردم اول جلسه و شروع کردم به ارائه
وقتی جلسه تموم شد، خیلی خسته بودم و گرسنه و احساس می کردم خونه خیلی گرمه.
خونه هم ترکیده بود!
و بچه هایی که از صبح ظرف ارتباطیشون با مامانشون پر نشده بود!
و من احساس غالبم کلافگی بود مخصوصا از وضعیت خونه و نا امید و ناتوان از اینکه امشب بتونم کارها رو بکنم.
دوست داشتم یه چوب جادو دستم بود خونه از این رو به اون رو می شد!
به خودم گفتم نسترن پاشو فقط پاشو
این فکرا فقط دارن ضعیف ترت می کنن
رفتم شوفاژ کم کردم و یک لیوان اب خنک برای خودم ریختم، چشمامو بستم و خنکای اب رو از دهانم تا رسیدن به معده ام دنبال کردم.
جرعه جرعه با آب ذهن آگاهی کردم.لحظاتی احساس کردم یک گیاهم که خاکش خشکیده و داره سیراب میشه و زیر لب این آیه را زمزمه می کردم 《و جعلنا من الماء کل شی حی》
آدم قبل از نوشیدن آب نبودم دمای بدنم کمتر شده بود از میزان کلافگیم کم شده بود!
به بچه ها گفتم خیلی گرسنمه اجازه بدن غذا بخورم و بعد باهاشون بازی کنم در حالی که نمیدونستم چطور دارم این قول میدم
اما بعد غذا باز آدم قبلی نبودم انگار بیست درصد دیگه شارژ شده بودم!
حالا قایم موشک شروع کردم در حد یک ربع خودم سپردم دست بچه ها و باز بیست درصد دیگر....
و بعد شعرهایی که دوست داشتن گذاشتم که با هم خونه رو تمیز کنیم اونا وسطش مشغول بازی خودشون شده بودن و منم تند تند کارها رو انجام می دادم
وقتی داشتم در مرحله اخر تمیز کردن، سرامیک ها رو طی می کشیدم اصلا باورم نمی شد با این مراقبت های کوچیک از خودم از پس این کارهایی که سر شب برام غول بود بربیام! با یک چای به نشستم به تماشای خونه ی تمیز و به همه لحظه هایی فکر کردم که میتونستم خودمو بدم دست شرایط و فکرام.
بچه ها قبل از ده خوابیدن و خونه ی تمیز انگار حکم پنجاه درصد شارژ داشت، دوساعتم نشستم پای مطالعه و کارهای شخصی....
#روایت_روز_معمولی_یک_والد
#ذهن_آگاهی
#کوه_یخ
#احساس_نیاز
#خود_مراقبتی
#پرند
@madaranehamdel