خیلی هم ساکت و ساکن نبودم هر جایی میرفتم وبحث انتخابات میشد سعی میکردم حالا به هرنحوی شده یه هدایت کوچکی انجام بدم
تااینکه بادوستان مقر کتاب دراصفهان اشنا شدم و در جمع این عزیزان قرار گرفتم ودیدم وشنیدن که چطور خالصانه از هر چیزی که در توانشون هست کوتاهی نمیکنن این یک موتور محرکی شدواسه من
این دوستان هرروز عصر به اماکن شلوغ اصفهان سرکشی میکردن و به گروه های ۳ تا ۵ نفره تقسیم میشدن وبین مردم میرفتن
امروز من ودوستم برای اولین بار با این گروه همراه شدیم وبه میدان امام اصفهان رفتیم
وقتی وارد شدم محیط رو برانداز کردم😳
به دوستم گفتم من نمیتونم اغاز کننده کلام با این ادما باشم
اگر بخواهم جومیدان امام رو برای شما ترسیم کنم تعداد افراد دارای چادر وحجاب دراون شلوغی شاید به زحمت به صد نفر میرسید
وبقیه افراد بد حجاب یابی حجاب بودن😢
از پوششو وارایش و...
فوق الاده درد اور و باعث تاسف😔
یعنی جو جوری بود که ما حدودا با بچهای مقر کتاب حدودا ۲۰ نفری اونجا نشسته بودیم، هر کسی رد میشد بد جور نگاهمان میگردن وشاید پیش خودشون میگفتن امروز گشت ارشاد اومده😁
بسم الله رو گفتیم وتقسیم شدیم
کمی دلهره داشتم
ازاینکه برخورد این مردم با این تیپ وسرووضع دربرابر صحبتهای ما چیه و قراره که چی پیش بیاد
با دوستم به اولین جمع خانمها که حدودا ۶ خانم با تیپها ومدلهای متفاوی بودن رسیدیم
هم چادری مذهبی وهم بد حجاب با ارایش خاص بینشون بود
دوستم باهاشون سلام احول پرسی کرد وحدسم درست از اب در اومد اونها خیال کردن ما میخوایم در مورد حجاب وارایش دونفرشون تذکر بدیم اول خیلی سرد برخورد کردن ولی بعد که دوستم بهشون گفت نظرتون در رابطه با انتخابات چیه همون فردی که حجابو سرو وضعش ازبقیه بد تر بود بالبخند ومهربونی خاصی که تو چهرش بود گفت اینکه معلومه بایدشرکت کنیم تا الان شرکت کردیم از این به بعدش هم شرکت میکنیم اصلا وظیفه ماست✊
چون سرنوشت کشورمون باید واسمون مهم باشه
بد جور شوکه شدم😧 والبته خوشحال واین صحبتش کمی از اون نگرانی من، هم نسبت به این تیپ ادمها کم کرد هم نسبت به جوی که اطرافم بود
چون ذهنم در اون شرایط و جو نامناسب اینطوری شکل گرفته بود که،وای اینا مگه رای میدن واگه رای بدن میخوان دوباره کیو انتخاب کنن😯
بعد چیزی که منو بیشتر غافلگیرکرد این بود که خیلی رسا وبدون واهمه یه جور پر افتخار گفت:
من میخوام به ریسی رای بدم چون ایشون کارنامه خوبی دارن وبعد از گفتن این حرفش بقیه همراهاش به غیر از یه خانم که ایشون هم حجاب درست درمونی نداشت واز اول که ما وارد جمعشون شده بودیم همش سرش تو گوشیش بود ،انگار میخواست که نه مارو ببینه ونه صدامون رو بشنوه
بقیه حرفش رو تایید کردن
بعد با افتخار بیشتر گفت من دوره قبل هم به ایشون رای دادم ولی متاسفانه رای نیاورد
بعد گفت:
ولی مشکلات خیلی زیاده مردم تحت فشار هستن من میخوام جهیزیه بگیرم الان کم اوردم وتوان خرید ندارم
چراباید اینطوری باشه🤔
بقیه هم به تایید اون خانم دنبال حرفش رو گرفتن
نا امیدی رو تو صورت همشون دیدم
من هم باهاشون همراهی کردم وگفتم بله وضع موجود وضعیت قابل تاییدی نیست😕 واز ماست که بر ماست
نباید اروم بنشینیم باید هر کدام از ما مُبلغی باشیم بین بقیه
بین همسایه
اقوام
دوستانمون
هستن کسانی که امسال تصمیم گرفتن برای ابراز ناراحتی ونگرانی از وضع موجود یه جورایی قهر کنن ورای ندن
ولی به نظرتون این کار درسته؟
وچیزی عوض میشه🤔
ما خودمون باید تغییر رو ایجاد کنیم اول از خودمون وبعد در اطرافیانمون
شما هم مثل ما تغییرو در اطرافتون ایجاد کنید وبقیه رو تشویق به کار درست بکنید
اینجا دیگه کار ما تموم شده بود
جلو رفتیم تا به یه مادرو دختر رسیدیم که دوتاشون لباساشون زرد لیمویی بود ویه تیپ ست داشتن🧐
کمی پوشیده تر از خانم قبلی ولی کمی دررفتارشون بزرگ منشی وخود برتر بینی رو احساس کردم
وخیلی ازرفتارشون مشخص بود که از تیپ چادری خوششون نمیاد
چون تابه فاصله حدودا یکو نیم متریشون رسیدیم وسلام کردیم دستش رو جلو اورد وگفت اصلا جلو نیایید
وبه حرفمون گوش نمیداد و شدیدا بی میلو رغبت وهر جوری بود میخواست از دست ما راحت بشه
منم حس خوبی نسبت بهشون نداشتم
چون از اون دیدبالا به پایینش خیلی اذیت شدم 😣
دوستم که معمولا در امر به معروف ادم روراست وسمجی هست دست بردار نبود وهرجوری بود میخواست باهاش سر بحث رو باز کنه
حدسم درست بود اصلا ازحضور ما احساس خوشایندی نداشتن توهمین کَل کَل کردنادخترش پاشد رفت وچند لحظه بعدمادرش هم مارو ترک کرد
یاداون حرف گزارش گر کشتی افتادم که واسه تشریح وضعیت رقیب کشتی گیر این لفظ رو به کار میبرد کشتی گیر چقر وبد بَدَن😝
بعدسراغ گروه بعدی رفتیم دوتا خانم جوان که با هم دوست بودن
دلشون از اوضاع زمونه خیلی پر بود
واولین گلایشون هم به وضع موجود بی بندوباری جامعه وهمین دورو برشون که اوضاع به سامانی نبود
راست میگفت بنده خدا
من خودم ه
م از حضور در اون مکان که پر بود از بیبندو باری احساس ارامش ورضایت نداشتم😔
سعی کردم از نظر احساسی خودم رو بهشون نزدیک کنم و بهش گفتم ما هم ناراضی هستیم ونالان از وضعیت بی حجابی
اقتصاد
مسکن...
ولی چاره همه اینا انتخاب درسته
همون موقع یکیشون در اومد گفت اخه ما دفعه قبلی هم به رییسی رای دادیم ولی نشد
گفتم ما مامور به وظیفه هستیم نتیجش با خدا
فعلا اصلح رو پیدا کنید
وبه بقیه هم تو انتخاب اصلح کمک کنید
بعد گفتم همسر من هم کارگر هست وبنده اتش به اختیار امروز اینجام.
چرا؟
چون من هم دفعه قبلی به رییسی رای دادم ونشد چون مثل الان روشنگری نکردم
وچهار نفر دیگه رو تشویق به رای دادن اگاهانه نکردم
کمی که صحبت کردیم دست اخر گفتن رای میدیم ولی ناراصی هستیم😔
گفتم اگه میخوایم اوضاع رو به راه بشه باید ماهم یه مشوق بشیم واسه بقیه!
فاطمه گونه عمل کنید. واطرافیانمون رو اگاه کنیم که نتیجه رای دادن ما به خود ما بر میگرده.
واسه یه اتفاق خوب باید همه تلاش کنیم
کار ما واسه امروز دیگه تمام بود
احساس خوبی داشتم چون وقتی به این تیپ ادمها نگاه میکردم همیشه فکر میکردم که دیگه کار از دست رفته.
ولی امروز بین همین ادمها که احساس نا امیدی پیدا کرده بودم خودم با چشمم دیدم که هنوز خمیر ماییه دینی وانقلابی ودغدقه وجود داره واز خدا خواستم که اثر کلامم رو بر جان این پنج ادمها بنشاند.
ولی ناراضی بودم که جوانان ما راه رو گم کرده اند وکاش ما این توانایی را به لطف خدا پیدا کنیم که موثر در هدایت اونها باشیم
به امید پیروزی حق❤️
#تجربه
#تواصی
#روشنگری
#مادران_مقاومت
#مادران_میدان_انتخابات
@madaranemeidan
روایت اولین روشنگری من😇😇😇😇
بالاخره خدا توفیق داد و فرصت شد تا اولین جلسه روشنگری رو تجربه کنم
قبل از رفتن دو رکعت نماز استعانت خوندم و از خدا زبان لین خواستم
(رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهو قولی)
با دو تا از دوستانم وارد یکی از کوچه های محله شدیم
دو تا خانم نشسته بودن...احوالپرسی کردیم و اجازه صحبت گرفتیم
مونده بودم چه جوری و با چه مقدمه ای شروع کنم
گفتم خانمها شما تو کوچه تون جلسه قرآن دارید؟ گفتند نه! به خاطر کرونا دیگه جلسه برگزار نمیشه
گفتم آن شالله این مریضی بره و دوباره جلسات قرآن شروع بشه و برکات اون بیاد تو زندگی هامون
خلاصه ازشون پرسیدم نظرتان راجع به انتخابات چیه؟ شما قصد دارید شرکت کنید؟
با قاطعیت گفتند بله حتما
خیلی خوشحال شدم😊 انگار نیروی مضاعف گرفتم یکی شون گفت به نظر شما به کی رای بدیم؟ گفتم مناظره ها رو ببینید و خودتون اصلح رو انتخاب کنید
گفت من که میخوام به رئیسی رای بدم
باز هم به وجد اومدم😊👏
تشکر کردیم و خداحافظی🖐👋🖐👋
رسیدیم به گروه بعدی که شش نفری بودن ، چند تا کوچه پایین تر
اتفاقا دختر خاله م اونجا بود ...با هم خوش و بش کردیم و باز با همون مقدمه قبلی شروع کردم
تا از انتخابات گفتم ...یکی از خانمها با صدای بلند گفت من یکی اصلا رای نمیدم😡
کار سخت شروع شد
بدون اینکه چیزی بگیم گفت من و بچه هام سهام عدالت نداریم ثبت نام کردیم ولی نمی ریزن
تا حالا رای میدادم ولی دیگه نمیدم
رگباری شروع کرد به درد و دل و دو سه نفر دیگه ادامه دادن
یکی شون گفت.. از بس این روحانی اسم کلید رو برد و کلید کلید کرد...جوونا بهش رای دادن
یه کم درد دل کردن و سبک شدن
من و دوستانم هم شروع کردیم به صحبت و گفتیم اتفاقا ما هم سهام عدالت نداریم..مستاجر هم هستیم
ولی به نظر شما با رای ندادن مشکلات برطرف میشه؟
اون خانمی که گفت رای نمیدم، رو به من کرد و گفت ...خب دلم که خنک میشه
همون پاسخ و توجیه همیشگی😉
خلاصه کلی باهاش صحبت کردیم تا قانع بشه
بهشون گفتم شما ها بیشتر از جوون امروزی قدر انقلاب رو می دونید و پایبند به اعتقادات و عهد با امام و رهبری و شهدا هستید
از شهید سلیمانی براشون گفتم که چه خواسته ای از ما داره
همشون آروم شدن و اون خانم گفت
من می رم رای میدم .خب الان دلم پر درد بود
یکی دیگه ازخانمها هم گفت
باور کنید من مشکلی ندارم برای رای دادن! اما میگن توی صف باید واکسن کرونا بزنیم....من هم می ترسم!
دوستم گفت حاج خانم این هم ترفند دشمن لعنتی هست و شایعه پراکنی میکنه تا ما نریم رای بدیم
خلاصه از اینکه تونستیم طرف رو قانع کنیم خیلی خوشحال شدم
و ازشون خداحافظی کردیم و رفتیم سراغ گروه بعدی...
#تجربه
#روشنگری
#مادران_میدان_انتخابات
#مادران_مقاومت
#تواصی
@madaranemeidan
با دو تا از دوستانم وارد کوچه دیگه محله شدیم
چند تا خانم دور هم نشسته بودن..
ازشون اجازه صحبت خواستیم
نظرشان رو درباره شرکت در انتخابات پرسیدیم؟
یکی از خانمها گفت من تا حالا رای میدادم ولی امسال دیگه رای نمیدم
اینا همشون مثل هم هستن و مردم رو بدبخت کردن😡
یک خانم دیگه که سن زیادی داشت ولی معلوم بود که اطلاعات بیشتری داره گفت
صفحه آخر شناسنامه من پر از مهر شده و بردم ثبت احوال
ولی دیگه نمیخوام شناسنامه جدیدم مهر بخوره
کنایه از رای ندادن😐
پرسیدیم چرا؟ ؟
این چه وضع مناظره کردن بود😡
همش همدیگر رو تخریب میکنن به جای اینکه برنامه هاشون رو بگن🤬
هیچ کدومشون به درد نمیخورن!🤬
گفتم حاج خانم خدایی و انصافا همه مثل هم بودن؟
درست میگید باید برنامه بگن و احترام همدیگر رو نگه دارن ولی خب دو سه نفر از کاندیدا محترمانه حرف زدن🙂
خلاصه بحث و گلایه ها شروع شد
مقایسه زمان حال و زمان شاه
گفتم انصافا کار به دولت و وضع موجود ندارم ولی امنیتی که الان داریم با زمان شاه یکیه؟
اون خانم اولی یه چیزی گفت که تنم لرزید و از ذهنم نمیره🤔
بهم گفت حاج خانم
شاه یه زن کله لخت داشت و ایمان نداشت ولی الان به اسم اسلام و لباس پیغمبر میرن بالا و مردم رو بدبخت کردن😡😢
گفتم خب کی اونا رو می فرسته بالا؟ قبول دارید خودمون انتخاب درست نمیکنیم؟
خانم دومی گفت
زمان شاه امنیت بود
من دختر جوون بودم و نصف شب با تاکسی رفتم خونمون و هیچ اتفاقی نیفتاد ولی الان ساعت ده شب جرات نمیکنی بری بیرون
گفتم حاج خانم اتفاقا من دو سال پیش نصف شب از حرم امام رضا برگشتم و ترمینال تاکسی نداشت و من با شخصی اومدم
اما اتفاقی نیفتاد
یکی از خانمها گفت بله خدایی الان امنیت که داریم
خلاصه کلی صحبت کردیم و دلیل آوردیم و همدردی کردیم و از وفای به عهد و تکلیف شرعی شرکت در انتخابات و امر رهبری و خواسته شهدا و خصوصا شهید سلیمانی و نقشه دشمنان گفتیم
لحظه خدا حافظی هر دوتا خانم گفتن خیالتان راحت باشه
ما میریم رای میدیم برای رضای خدا
خانمی که مصر بود رای نمیده گفت
منتظرم شناسنامه رو بگیرم و میرم رای میدم☺️
در آخر بهشون گفتم شما مادر هستید همانطور که برای فرزندان خودتون دعا میکنید برای کشورمون و رهبرمان و فرج امام زمان دعا کنید🤲
خوشحال اما با یه غمی توی دلم از بین اونها رفتیم..
#تجربه
#روشنگری
#مادران_میدان_انتخابات
#مادران_مقاومت
#تواصی
@madaranemeidan
#گزارش_تبلیغ_چهره_به_چهره
#محل_تبلیغ:_میدان_اول_مدرس_تا_ابوذر
#جامعه_هدف:آرایشگاه_و_فروشندههای_خانم
#تهران
بالاخره بعد کلی امروز و فردا کردن برای شروع تبلیغ چهره به چهره و در اوج ناامیدی با قبول کردن نگهداری بچهها توسط یکی از اعضا قسمت شد صبح امروز تبلیغ برای شرکت در انتخابات رو شروع کنیم.
#روایت_اول؛🇮🇷
اولین مکان یک آرایشگاهی بود که صدای خواننده زن میومد؛ از درون من انکار و از فهیمه جان اصرار 😂 که بریم اشکال نداره...خلاصه رفتیم داخل و اول خواهش کردیم سیستم صوت رو خاموش کنن خانم هم با روی باز و با اخلاق بسیاااار خوش قبول کردن🙏
بعد گفتیم برای انتخابات مزاحمتون شدیم و تصمیمتون برای انتخابات چیه و...
خودم رو برای هررر واکنشی آماده کرده بودم😂 که خانم آرایشگر با همون لبخند و روی خوش، گفتن من حتما شرکت میکنم و به عنوان ناظر صندوق هستم😳😄😄
گل از گلمون شکفت گفتیم چقدر عالی و خوب و خلاصه ازشون خواهش کردیم بقیه مشتریانشون رو هم به مشارکت در انتخابات دعوت کنن😊
در آخر هم یه قسمت از وصیتنامه حاج قاسم عزیز رو بهشون هدیه دادیم که خیلی استقبال کردن...
#روایت_دوم
بعد اولین تجربه که بهترین تجربهمون بود انرژی مضاعف گرفتیم و به راهمون ادامه دادیم🦋
هر مغازهای که فروشنده خانم داشتن رو میرفتیم و باهاشون صحبت میکردیم که نظرشون درباره انتخابات چیه؟
طبیعتا شبهات سرازیررررر میشدن و حقیقتا حق و باطل طوری همدیگر رو پوشش میدادن که گاهی کار سخت میشد...
از مشکلاتشون میگفتن : گرونی و ناامیدی و بی اعتمادی به دولت ....
تا شبهاتی مثل اینکه خوب مشخصه کی میخواد رییس جمهور بشه یا دخالتهای رهبری و نبودن آزادی و ما باید کجا اعتراضمون رو نشون بدیم و و و
خلاصه مشکلات رو میشنیدیم و از اینکه چشم تو چشم همشهریهامون باهم صحبت میکردیم خیلی خوشحال بودیم...
😍😍😍😍
خیلی جاها با خانمهایی که در ظاهر شباهتی نداشتیم کلی خندیدیم... و سر ناراحتی ها و دغدغههاشون هم ناراحت شدیم ...
🇮🇷بعد شنیدن مشکلات میگفتیم خوب بخشی از ریشه این مشکلات انتخاب هشت سال قبل اکثریت مردم بوده... (یعنی فارق از درست یا غلط بودن حاصل انتخاب مردم بوده )و اگه از تولید 🇮🇷حمایت میشد، اگه جلوی واردات گرفته میشد، اگه جلوی فساد گرفته میشد و به جای توجه به سرمایه دارها به مردم توجه میشد قطعا شاهد این وضعیت نبودیم...
از امیدها و پیشرفتهای کشور گفتیم...
اینکه مشکلات با رای دادن به فردی که عملکرد خوبی داشته حل شدنی هست...
خیلی از مردم همراهی میکردن و ما رو پذیرفتن و حتی بسیار هوشیار و با بصیرت بودن... بعضی هم فقط فکر میکردن و بیشتر ساکت بودن...
یکی از خانمها که نمیخواست رای بده بعد اینکه با همدیگه صحبت کردیم به ما گفت "حالا چه کسایی کاندید شدن؟" 😁
خدا روشکر تونستیم ۸ تا مغازه و آرایشگاه رو بریم و مردم رو برای مشارکت در انتخابات دعوت کنیم.
#تجربه
#روشنگری
#مادران_مقاومت
#مادران_میدان_انتخابات
#تواصی
#تهران
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌱کانال انتخاباتی مادرانه سبزوار🌱
آدرس کانال ما در ایتا:
@madaranemeidan
آدرس کانال ما در بله:
https://ble.ir/madaranemeidan
آدرس کانال ما در تلگرام:
https://t.me/madaranemeidan
آدرس صفحه ی ما در اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/CPbLBuTgtQN/?utm_medium=share_sheet
ما رو به دوستان تون معرفی کنید❤️
ارتباط با ما:
@maryam_barzoyi
منتظر انتقادات و پیشنهادات و مطالب شما عزیزان هستیم.
#مادران_میدان_انتخابات
#مادرانه_سبزوار
عرض سلام و خداقوت، خدمت همراهان محترم کانال #مادران_میدان_انتخابات🌱
چنان چه شما عزیزان هم در شهر و روستای محل زندگی تان، مشغول فعالیت های میدانی و مجازی در عرصه ی انتخابات هستید، می توانید روایت ها و تجربه های خود را، جهت درج در کانال برای ما ارسال کنید.
منتظر دریافت تجربه های شما عزیزان از سراسر کشور هستیم😊
@maryam_barzoyi
سلاااام عزیزای دل
جونم براتون بگه این مار گوگولی بامزه که در تصویر میبینید امروز ماجرای روشنگری مارو روشنتر کرد و اسم گروه دونفره مون شد "پونه"🍃
قضیه از اونجا شروع شد که جلو ی حاج خانوم البته دوتا حاج خانوم سبز شدیم🌱🌱
اجازه گرفتیم و نشستیم خودش اجازه داد بعد ی کم نشست اون طرف تر
تا گفتیم رای میدین ان شاء الله؟!
(به دلیل استقبال از لهجه ی بین المللی سبزوار، سبزواری بخوانید
کم کم برااوناکه متوجه نمیشن زیر نویس میذاریم😝)
گفت:نععععع مووو از اَمپول💉 مترسوم برده ین اَمپولوم بزیی ین، موو نمیووووم رایوم نمتُم
یک کم که آرومش کردیم که خب حاج خانوم آمپول درد داره عوضش خوبت میکنه رای دادنم سخته انتخاب آدم خوب سخته اما عوضش حال جامعه خوب میشه
حاج خانومم نه گذاشت نه برداشت چادرشو جمع کرد قهر کرد رفت ی ده متری اونور تر نشست هر چی گفتیم بیا ما میخوایم بریم
با دستش اشاره کرد که
بره پی کارتا😖
خلاصه خداحافظی کردیم و رفتیم سر کوچه داشتیم روشنگری میکردیم همین حاج خانوم از جلومون در اومد😆 تا ما رو دید روشو گرفت با عجله رد شد
رفتیم کوچه بعد دوباره از جلو حاج خانوم در اومدیم😆
کوچه بعدی😆😆
کوچه ی بعدی😆😆😆😆
واااای فقط اون قسمتش که بعد دوتا خیابون سر ی میدون از جلومون در اومد🤣🤣🤣🤣
خلاصه این شد که ماشدیم همون پونه ای که ماره ازش خوشش نمیومد هی در لونه اش سبز میشد🐉🍃
#تجربه
#روشنگری
#مادران_میدان_انتخابات
#مادران_مقاومت
@madaranemeidan
گرم صحبت شده بودیم حرف رسید به حجاب جوونا
حاج خانم گفت
الان میری تو خیابون نمیفهمی کدوم دختره کدوم پسر
همه از دم بلوز شلوار
اونایی که آرایش کردن هم همه چی زدن به خودشون ی جا رو خالی نذاشتن😂
گفتم والا آدم جرئت نمیکنه با شوهرش بره بیرون😜
حاج خانوم گفت
آی باریکللا
شیت اگه بیایه با تو اونا سرشه از راه بدر منن مین میشینن د وسط زندگیت
اگروم نیشینن شیت بیایه و خنت
دگه نمماش تو ر نگا کنه🤣🤣🤣🤣
😭😭😭😭😭
(طنزتلخ واقعی)
خونه خواهرم مهمان بودم،داشتم سالاد رو آماده میکردم .گفت همین الان از ستاد اقای....تماس گرفتن گفتن عضو شورای شهربوده،این دوره هم کاندید شدند،سلام رسوندند😳🤣وگفتندجهت اشنایی تشریف بیارین ستاد😂
منم داشتم برنج ابکش میکردم،زود قطع کردم اگرنه این چهارسال اقای ....کجا تشریف داشتن؟؟😡
بعدازظهر گوشیم زنگ خورد،شماره ناشناس.جواب دادم:
💚سلام
بفرمایین
💛سلام،از ستاد اقای.....تماس میگیرم و..............تشریف بیارین ستاد.
💚فرمودین اقای....عضو شورا بودن دوره قبل؟
💛بله
💚خدمات ایشون چی بوده؟
💛هفت هشت جلسه🤣 روانشناسی خانواده😳
💚خسته نباشند،👏در طی چهارسال خیلی خودشونو خسته کردند،☺️رشته شون بوده وظیفه داشتن این جلسات رو بذارن که کل این جلسات بیست ساعت زمان نبرده☺️
💛نه ایشون خدمات داشتن
💚کجا بوده که ماندیدیم؟ما رای به شورا نمیدیم خانم😉
💛چرا رای ندین ؟
💚برای اینکه برا ما کاری نکردن تا حالا دیدین به مسجد محله ای سر بزنن سخنرانی کنن؟وضعیت جاده ها و خیابونارو دیدین؟دیدین روی تابلویی نوشته شده باشه خدماتی که شورای شهر انجام دادن؟عجب غروری دارن و خیلی اعتمادبه نفس ایشون بالاست که تقاضای رای مجدد میکنن😒 نه ایشون نه سایر اعضا نه شهردار محترم ازما یادشون نمیاد .وقت انتخابات میان چهار تا جدول رنگ میزنن و میرن تا چهارسال بعد.مردم خسته شدن.گول نمیخورن رای نمیدن.البته در ریاست جمهوری به یک فرد انقلابی رای میدیم.💪در شوراهم اگر کاندید انقلابی پیداکردیم بعد تحقیقاتمون، حتما بهش رای میدیم😌
💛حالا چه فرقی داره همش یکی هستن😢
💚اولا چندساله اصلاح طلبا روی کارند،چه گلی به سرمون زدند؟ دوما شاید ازنظرشما فرقی نداشته باشند که دارند،اما با رای دادن به فرد انقلابی،چنانچه برای این دنیامون اونا کاری نکنن ،برا اون دنیامون رای دادن به فرد انقلابی به دردمون میخوره😏😆
💛رای خودتونه،صاحب اختیارین،به هرکی میخواین رای بدین😢
💚به انقلابی رای میدیم به اونیکه خدمتی به مردم بکنه😤
💛ببخشین خانم 😢شما عضو کدوم نهاد هستین؟؟😟
💚نهااااااد؟؟؟😡😡🤬
💛ببخشین منظورم اینه شما کارمندین؟😭
💚نه خانم خانه دارم😤
💛ببخشین مزاحم وقتتون شدم ،رای خودتونه به هرکس دوست دارین رای بدین.😰
💚ممنون خواهر عزیزم.دست شما درد نکنه،زحمت کشیدین🙃
🤓آخراش لحن خانمه عوض شد،فکر کنم فهمید ازین به بعد براچی باید گوشی رو دستش بگیره؟
ضمنا خیلی تعجب کرده بود،فک میکرد حتما باید عضو ارگان و نهادی باشی تا بتونی حرفتو بزنی،یادش رفته بود که مادرانه به فکر همه ابعاد زندگی مادرا هست.😍
#تجربه
#روشنگری
#مادران_میدان_انتخابات
#مادران_مقاومت
#تواصی
@madaranemeidan
امروز رفتم دفتر بیمه برای بیمه ماشین
دوتا خانم بدحجاب مسئول بودن
نشستم تا کارم راه بیفته....از بیرون صدای موزیک بلند میومد که معلوم بود از ستاد انتخاباتی بغل بود
یه دفعه دختر خانمی که پشت میز بود با ناراحتی گفت
عجب شانسی داریم ما😡 باید بیان همین بغل ستاد بزنن
با خودم گفتم اووه اینا اهل رای دادن نیستن!! دلم میخواس باب گفتگو رو باز کنم و ببینم نظرشون راجع به شرکت در انتخابات چیه؟🤔🤔
رو به دختر خانم کردم و با تبسم پرسیدم شما چند سال دارید؟ میتونید رای بدید؟
جواب داد
امسال سال اول هست که به سن قانونی رسیدم
پرسیدم خب رای میدی؟
گفت بله....خوشحال شدم و گفتم پس اولین اثر انگشت میره تو شناسنامه ت
یه لبخندی زد و گفت بله دیگه
مادرش که پشت میز دیگه نشسته بود یه نگاه به من انداخت و گفت
با این وضعیت و اوضاع کشور موندیم بریم رای بدیم یا نه
گفتم خب اگر رای ندیم به نظرتان اوضاع بهتر میشه؟
خانم آرومی بود....جواب نداد و تو فکر رفت
دخترش گفت من که میخوام به رئیسی رای بدم
باز دوباره خوشحال شدم و با خودم گفتم ایییول👏 اصلا به قیافه ش نمی خورد
خلاصه با هم گپ و گفت کردیم و مادر دختر خانم گفت
شما شاغل هستی ..گفتم نه! گفت قیافه ت به شاغل ها میخوره
بعد گفتم من طلبه هستم و می رم تبلیغ در مدارس و جلسات بانوان
گفت من خیلی قرآن خوندن رو دوست دارم نگاه به ظاهر و حجابم نکن
منم بهش لبخند زدم و تایید کردم
گفتم خوش به حالتون که اهل خوندن قرآن هستید
توی همون قرآن خداوند در مورد حجاب و سرنوشت یه قوم اشاره کرده
یه کم دیگه گفتگو کردیم و براش توضیح دادم
بعد هم با روی خوش خدا حافظی کردم و از دفتر بیمه خارج شدم
خوشحال بودم از اینکه تونستم باب انتخابات رو باز کنم و یه خانم رو از شک و دودلی در شرکت در انتخابات در بیارم
و
و این لطف و عنایت خداوند است.
#تجربه
#روشنگری
#مادران_میدان_انتخابات
#مادران_مقاومت
#تواصی
@madaranemeidan