eitaa logo
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
540 دنبال‌کننده
898 عکس
123 ویدیو
53 فایل
مادرانه، تلاشِ جمعیِ مادران؛ برای بالندگیِ خود، فرزندان، خانواده و ایران اسلامی. از طریق شناسه‌ی @madaremadari در پیام‌رسان‌ بله با ما مرتبط شوید. https://ble.im/madaremadary
مشاهده در ایتا
دانلود
آن زنی که خود را در دامنه‌ی آن قلّه‌ای می‌داند که در اوج آن، فاطمه‌ی زهرا (س) ‌- بزرگ‌ترین زن تاریخ بشر ‌- قرار دارد؛ آن زن، زن مسلمان ایرانی است. امام خامنه‌ای شما هم دعوت هستید به همنشینی مجازی با بانوان بزرگوار: «فاطمه داورانی‌راد» عضو مادرانه کرمان «عاطفه ذاکر» عضو مادرانه مشهد «صدیقه سادات فلسفیان» عضو مادرانه تهران گفتگو حول تجربه‌ی مادرانِ در متن، برای حمایت از لبنان و فلسطین. چهارشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۳ - ساعت ۱۵ در نرم افزار قرار https://gharar.ir/r/2ebeab9f منتظر تک تک شما عزیزان هستیم. "مادرانه" www.madaremadari.ir ble.ir/madaremadary eitaa.ir/madaremadary
هدایت شده از جان و جهان
از خیابان که پیچید داخل پارک، برق زنجیرِ گردنبندش توجهم را جلب کرد. قوطی نوشابه پپسی را سر می‌کشید و هرچه به پوسترهایی که در پارک نصب کرده بودیم نزدیک‌تر می‌شد، قدم‌هایش هم آهسته‌تر می‌شد. جلوی پوستر تحریم کالاهای صهیونیستی ایستاد، انگشت اشاره اش را روی خون‌هایی که در پوستر کشیده شده بود گذاشت، صدایش را صاف کرد و گفت: «ببخشید معنی این چیه؟» گفتم: «سلام، یعنی این شرکت‌ها حامی اسرائیل هستن و هر سال درصدی از سودشون رو به صهیونیست‌ها میدن، اونا هم بچه‌های بی‌گناه فلسطینی رو می‌کُشن.» نگاهی به قوطی پپسی که در دست داشت کرد، کمی از آن نوشید. با دست دیگرش پشت لبش که هنوز سبز نشده بود را پاک کرد و گفت: «البته خاله این نوشابه قیمتی نداره‌ها، فقط ۱۵ تومنه!» با لبخند گفتم: «قطره قطره جمع گردد، وانگهی؟» با لپ‌های قرمز شده گفت: «دریا شود!» نوشابه‌اش را تند و تند خورد، عجله داشت که زودتر تمامش کند، چشم‌هایش برکه‌ی آب شد! ✍ادامه در بخش دوم؛
هدایت شده از جان و جهان
بخش دوم؛ توی دلم گفتم: «ببین چقدر تاثیرگذار حرف زدی، داره با لذت نوشابه‌ی لعنتی رو تموم هم می‌کنه!» کم کم جمعیت بیشتری برای برداشتن حلوای نذری به سمت غرفه‌ی ما می‌آمدند. صدای سرود «لشکریان حزب الله، ماشاءالله» در فضا پیچیده بود گوشم را به صورت پسرک نزدیک کردم، داشت با خودش واگویه می‌کرد: «اِاِاِ کوکاکولا، فانتا، نسکافه! خیلی از اینا رو ما تو خونه استفاده می‌کنیم، فکر کنم مامانمم خبر نداره!» گفتم: «خب می‌تونی همین امروز براش توضیح بدی.» درحالی که خم می‌شد، سرش را به نشانه پذیرفتن، تکان داد. قوطی پپسی را روی زمین گذاشت، با دستش بند کوله سیاه رنگش که نشان «نایک» داشت، نگه داشت و با پا، طوری پرید روی قوطی که انگار می‌خواست اسرائیل را با یک ضربه‌ی کاری، زیر پایش له کند!!! بعد اشاره کرد به طومار مطالبه‌ی تحریم کالاهای حامی صهیونیست و گفت: «می‌خوام اینو امضا کنم، خاله یه کاغذ داری اول تمرین کنم؟» در جان و جهان هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن می‌گوید، از آفاق تا انفس...🌱 http://eitaa.com/janojahanmadarane https://ble.ir/janojahan
14.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بخشی از برنامه‌ی ثریا که ۲۴ مهر ماه پخش شده و در آن قسمتی از هیأت خانوادگی مادرانه نمایش داده شده است. @hesnolzahra "مادرانه" www.madaremadari.ir ble.ir/madaremadary eitaa.ir/madaremadary
Cutter_نشست ۲۵ مهر با موضوع در متن.m4a
29.52M
آن زنی که خود را در دامنه‌ی آن قلّه‌ای می‌داند که در اوج آن، فاطمه‌ی زهرا (س) ‌- بزرگ‌ترین زن تاریخ بشر ‌- قرار دارد؛ آن زن، زن مسلمان ایرانی است. امام خامنه‌ای شما هم دعوت هستید به همنشینی مجازی با بانوان بزرگوار: فاطمه داورانی‌راد عضو مادرانه کرمان عاطفه ذاکر عضو مادرانه مشهد صدیقه سادات فلسفیان عضو مادرانه تهران گفتگو حول تجربه‌ی مادرانِ در متن، برای حمایت از لبنان و فلسطین. چهارشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۳ - ساعت ۱۵ "مادرانه" www.madaremadari.ir ble.ir/madaremadary eitaa.ir/madaremadary
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
بخشی از برنامه‌ی ثریا که ۲۴ مهر ماه پخش شده و در آن قسمتی از هیأت خانوادگی مادرانه نمایش داده شده اس
«یادبودی از فرسنگ‌ها آن‌طرف‌تر» من تمام برنامه‌های مادرانه را شخم زده بودم. فقط جای یک چیز در پازل مادرانه‌ام خالی بود و آن هم هیئت حصن الزهرا بود که هر بار مهمان سرزده‌ای و ویروس منحوسی و ... بین من و این جان‌پناه امن جدایی می‌انداخت. دقیقا تا همین هفته گذشته که بالاخره این طلسم شکست! صبح زود شیپور بیدارباش را در خانه زدم تا مشتاقانه یکی دیگر از برنامه‌های مادرانه را رمزگشایی کنم. همه وسایل و لباس‌های بچه‌ها را آماده کردم. حلوا هم پختم، حلوایی که عطر و طعم آن، از دعای حزین یستشیر ابوذر حلواجی بود، آنجا که می‌گفت انت الخالق و انا المخلوق... بالاخره بعد از هفته‌ها انتظار از پله‌های ورودی سرازیر شدیم به گودی حیاط مسجد. توی حیاط برو و بیایی بود و برنامه‌ای در جریان بود. یک حلقه بزرگ از مادر و پدرها و بچه‌ها انگار دورتادور نگینی ایستاده بودند. آزاده می‌گفت مدیریت این همه بچه‌ی ریز و درشت فقط از یک جایی مثل مادرانه برمی‌آید! خیلی خودشان را کنترل کردند که انگشت نکنند توی نمک رنگی‌هایی که پرچم اسرائیل را ساخته بود و البته آخرش رد چند تا انگشت کنجکاو ماند تویش. اصالت اما با پرچم فلسطین زیرش بود که به شکل نقشه با یونولیت ساخته و رنگ زده بودند و یک لایه نایلون هم رویش کشیده بودند تا خیس نشود. هرکدام از بچه‌ها یک لیوان آب گرفته بود دستش و توی یک چیزی متمایل به صف، به سمت پارچ وسط میدان حرکت می‌کردند تا لیوان را داخلش خالی کنند. پارچ که پر شد؛ آب، اسرائیلِ سست را شست و برد و پرچم فلسطین رخ نمایاند! حالا نوبت فشفشه‌ها بود که اطراف پرچم سر و صدا راه بیاندازند و نور رنگی بپاشند توی آسمان. رد نگاهم از بالا که خواست بیاید پایین افتاد روی پرچم پارچه‌ای که بام ساختمان را به زمین وصل کرده بود. چقدر بلندتر از تصور بود! کم‌کم اصوات بلند فروکش کرد و از پیچ حماسه افتادیم توی جاده‌ی حزن. بچه‌ها و حتی رهگذرانی که تفاوت معنادار ظاهری با جمع ما داشتند، به یاد بچه‌های پرپر شده شمع روشن کردند دور پرچم فلسطین. بالاخره موفق شدیم از حیاط دل بکنیم و کفش‌ها را توی مکعب مستطیل‌های نقره‌ای فرو کنیم. پا روی فرش‌های نرم مسجد که گذاشتیم، کاشی‌کاری محراب چشم‌هایمان را مثل آهنربایی قوی جذب کرد. مستطیل سبز نورانی انگار یک حصن مستحکم بود که طاق کاشی‌کاری شده‌ی آبی و زرد را توی بغل گرفته بود. دسته‌گل‌ها که روبرویش ایستادند به سرود، جلوه‌اش دوچندان شد! مثل یک بازدید کننده‌ی مشتاق دست دخترم را گرفتم و دورتادور مسجد را گشت زدم. یکی مشغول نوازش کودک بالقوه‌اش بود تا شاید تکانی بخورد و فشار پایش را از مهره‌های کمر مادر کم کند، دیگری شیردادن به فرزند شیرخواره‌اش مانع گفتگوهای تشکیلاتی‌اش نبود، آن یکی در حال صحبت از الگوی سوم زن با دست‌هایش پسر نوپایش را دو سه قدم به جلو می‌برد و می‌آورد. مادری مشغول خواباندن چهارمین فرزندش روی پا کتابی هم ورق می‌زد، یکی دیگر در حال توزیع پرچم ایران و کاربرگ آزادی قدس بین بچه‌ها بود، و دیگری در حال جمع‌آوری طلاهایی بود که مادران برای اهدا به لبنان و فلسطین آورده بودند. همگی در حال اطاعت از فرض واجب رهبر و بالا رفتن از دامنه‌های کوه بودند، بدون تعلل، بدون شتاب‌زدگی... 🖊فاطمه شعبانی "مادرانه" www.madaremadari.ir ble.ir/madaremadary eitaa.ir/madaremadary
پرواز پاکت‌ها «معمولا این مدلی هستم که توی هر آشی، یه نخود می‌ریزم! شاید مبلغش ناچیز باشه، اما همین که توی نیت خیر مابقی افراد سهیم می‌شیم، ارزشمنده.» در عین سادگی، حرف دلش بود. همه در تب و تاب حمایت مالی بودند، یکی با فروش سمبوسه، یکی با خالی کردن حساب بانکی‌ش، یکی با گذشتن از خریدش و یکی هم با ایده‌ی پاکت‌های پول بله. پاکت‌ها یکی یکی پرواز می‌کردند تا سفیر پیامی باشند و قطره‌ای در این جریان حمایت از جبهه‌ی مقاومت. "مادرانه" www.madaremadari.ir ble.ir/madaremadary eitaa.ir/madaremadary
-خانم به نام کی بنویسم؟ +به نام پویش پرواز پاکت‌ها. -پرواز پاکت‌ها؟؟؟؟؟ +بله حاج آقا، ما که هایپر سونیک نداریم شلیک کنیم! ولی یکی از امکانات‌مون، همین پاکت‌های مناسبتی بود که به یُمن وجود ائمه معصومین هدیه گرفته بودیم. پاکت‌هایی که هیچ وقت فکرش رو نمی‌کردند اینقدر اوج بگیرند، حالا اینطور پریدند و بال گشودند تا قلب و نگاهی را شاد کنند. "مادرانه" www.madaremadari.ir ble.ir/madaremadary eitaa.ir/madaremadary
34.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فکر می‌کنید این مادرها و بچه‌ها، با این همه طلا و امضا مشغول چه کاری هستند؟!! "مادرانه" www.madaremadari.ir ble.ir/madaremadary eitaa.ir/madaremadary
13.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدیه‌‌ی مادرها بار معنایی خاصی دارد، معنایی جاری و لطیف از جنس زنانه. به تأسی از حضرت خدیجه (س)، از مال‌مان و طلاهای‌مان که با آنها خاطره داریم، می‌گذریم. به تأسی از حضرت زهرا (س)، از جان‌مان می‌گذریم. از حلقه‌ی ازدواج‌مان می‌گذریم تا بگوییم در این راه، حاضریم حتی از همسر و فرزند و خانواده‌‌مان بگذریم... این گذشت‌های زنانه با گذشت‌های دیگر فرق می‌کند! این کار طوفانی می‌شود، روح مقاومت را بر کالبد مادی دنیا سرازیر می‌کند، بر میدان مبارزه نَفَسی تازه می‌دمد. این طومارِ بلند، زبان گویای ما می‌شود، تا هوای جامعه را «للمظلوم عونا» کنیم. ما با اقتدار و عزت می‌ایستیم و تمام توان خود را می‌گذاریم تا تک تک مسلمانان و هر انسان آزاده‌ای را همراه امام‌مان کنیم، که این همراهی است که به یاری خداوند کار را یکسره خواهد کرد... "مادرانه" www.madaremadari.ir ble.ir/madaremadary eitaa.ir/madaremadary
17.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جمع کردن امضا در جهت حمایت از جبهه مقاومت و معرفی کالاهای اسرائیلی، توسط مادرانه مشهد در «بازارچه مردمی جبهه مقاومت». "مادرانه" www.madaremadari.ir ble.ir/madaremadary eitaa.ir/madaremadary