#روایت_در_متن
چه تب و تابی داشتم برای مجلس روضه. روضههای بر مدار حضرت زینب (سلام الله علیها) حتی اسمش هم در درونم غوغا به پا میکرد. دنبال بیانات مناسب بودم که پویش ماه توجهم رو به بیانات حضرت آقا در مورد دوگانههای مقابله با دشمن و توجه به سوره نصر جلب کرد. چقدر خوب که با یک تیر دو نشون بزنیم. از بیانات چند تا پرینت گرفتم و با مادرای دیگه رفتیم روضه. نور حدیث کسا که دلهامون رو روشن کرد، در محضر ولی، درس مواجهه درست با دشمن رو گرفتیم و بعد سوره نصر رو با هم خوندیم. در آخر با روضه حضرت موسی بن جعفر دلهامون روانه کاظمین شد. وقتی روضه خون کاغذهای بیانات رو دید، متعجب شد و از کم و کیف کاغذها سوال پرسید، او که سالیانی روضهخوان اهلبیت علیهمالسلام بوده تا کنون چنین شگفتانهای ندیده بود و خوشحال از درک ضرورت امامخوانی در جمع مادران، کلی کیف کرد و قول حمایت و کمک داد. پسر روضهخوان اصرار داشت از کتاب قرآن مدرسهاش قرآن برایمان بخواند و چقدر زیبا که وقتی کتابش را باز کرد، سوره ای که یادآور نصر و فتح بود را برایمان خواند، چقدر هم جهت با ما و این خود پیامی شادیآور برای ما به همراه داشت.
#مادرانه_شمالغرب
#مادرانه_محله_دریاچه
#پویش_اردیبهشت۱۴۰۳
#روضههای_بر_مدار_حضرت_زینب(س)
*#مدارمادرانانقلابی "مادرانه"
[وبگاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary)*