eitaa logo
محتوای مهدوی برای آذربایجان‌شرقی
1.5هزار دنبال‌کننده
748 عکس
596 ویدیو
750 فایل
محتوای مهدوی برای #مدارس و #مربیان و محتوای مناسبتی زیر نظر بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عجل الله فرجه آذربایجان شرقی شماره‌ معاونت بنیاد: 09149138693 @rohe_farda
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸🔹🔸🔹 🔹🔸🔹 🔸🔹 🔹 📣 📣 بسم الله الرحمن الرحیم ارکان انتقال پیام به مخاطب ۱_فرستنده و انتقال دهنده پیام(معلم) ۲_ گیرنده پیام (دانش آموز ) ۳ _پیام (محتوا ) ۴_ شیوه انتقال (قالب انتقال) پیام همانطور که یک میز ۴ ستون دارد و به وسیله آن ستون‌ها سر پاست بدون این چهار محور و رکن هم، انتقال پیام امکان‌پذیر نیست . *هر کدام از این ارکان اصولی دارد اصول فرستنده و انتقال دهنده(معلم): ۱_معنویت معلم: قبل از شروع کلاس توسل و کمک خواستن از حضرات و خود امام زمان علیه السلام؛ اینکه کلام ما حق باشد و تاثیرگذار باشد. اقای قرائتی می فرمودند: که همیشه قبل از کلاس لب هایشان را با تربت مبارک امام حسین علیه السلام تر میکردند. و نیز داشتن اخلاص ۲- اصل شناخت: ■شناخت مخاطب &جنس مخاطب &سن مخاطب &فرهنگ و مذهب مخاطب در مورد جنسیت: فرق است بین دختر و پسر، پسرها به پیام توجه دارند و دخترها به فرا پیام یعنی در پسرها نیاز به ابزار کمک اموزشی چندانی نیست چرا که دنبال پیام هستند ولی در دخترها به حواشی پیام بیشتر توجه می‌شود(وسایل کمک آموزشی و جوانب کار) تا به خود پیام. ویا در مورد پسرها می‌توان از مثال ها و بازی های فوتبالی استفاده کرد. در مورد سن مخاطب: زیر ۱۰ سال حسی هستند یعنی باید محتوا بطور محسوس دراختیار مخاطب و دانش اموز قرار بکیرد مثلا برای انتقال اینکه امام در زمان غیبت مانند خورشید پشت ابر است کاردستی خورشید و ابر نشان داده شود ولی بالای ۱۰ سال چنین نیست. قومیت مخاطب: اینکه مخاطب شیعه است یا سنی و رسومات منطقه ای که بچه ها در انجا زندگی می کنند چیست . تا بوسیله آن اطلاعات بتوان در انتقال مفاهیم استفاده کرد. ■شناخت موضوع ■شناخت مکان مکانی که قرار است در آنجا برنامه اجرا شود مسجد است یا نمازخانه یا کلاس ،امکانات مکان که آیا پروژکتور دارد یانه ،سیستم گرمایش و سرمایش و .....‌ ■شناخت زمان ایام عزاداری است یا شادی،مناسبت زمانی دارد یا نه ،شب است یا روز تا بتواند از موقعیت زمان هم در انتقال پیام استفاده کند. ۳_ اصل تدوین درسنامه ۴_اصل روز بودن ۵_اصل مهارت تدریس ۶_ اخلاق ۷_وضعیت ظاهری ۸_ تحرک و استفاده از زبان ۹_ شور و نشاط ۱۰_رعایت شئونات اسلامی ....👈 به نقشه ذهنی که در ادامه بصورت پیوست آمده ،مراجعه کنید ... 🪴 🪴 🪴 🪴 🪴 محتوای مهدوی/آذربايجان شرقي https://eitaa.com/madares_mahdavy
🔸🔹🔸🔹 🔹🔸🔹 🔸🔹 🔸 📣 📣 📣 بسم الله الرحمن الرحیم مربی به دو شیوه می‌تواند برنامه اجرا کند: _ به عنوان مربی در یک ساعت اختصاصی _به عنوان مربی در ساعت غیر اختصاصی یعنی( پیوند دادن مباحث مهدوی با دروس مدرسه) در ساعت اختصاصی:با نوشتن طرح درس ■تنظیم طرح درس: با معیار * بارش فکری *روش اکتشافی *مشارکت فعال ■ اصول طرح درس نویسی: ۱= انتخاب موضوع: " موضوع کلی مثلاً مهدویت " موضوع جزئی مثلاً غیبت امام و یا انتظار ۲ =عنوان گذاری هر درس : نوشتن روی تابلو و یا ... عنوان را طوری انتخاب کنید که برای مخاطب جذاب باشد عنوان را از حالت خشک بودن خارج کنید. ترفندها و تکنیک‌های عنوانگذاری: یک: تکنیک خاص کردن عنوان مانند" زیباترین دعوتنامه دو: اخص کردن عنوان مانند" تنهاترین راه نجات سه: تضاد در عنوان مانند" عیان نهان یا غایب همیشه حاضر چهار:خلاف گویی مانند" بی‌نمازها خوشبخت‌ترند پنج :عنوان تمثیلی مانند" خورشید پشت ابر یا آفتاب در زندان شش: قید زدن عنوان مانند" خبر داغ هفت:ابهام گویی که در این عنوان گذاری عنوان برای مخاطب مبهم می‌باشد و این انگیزه گوش دادن را بالا می‌برد مانند "در جستجوی ... هشت:گ عنوان به دور از مصداق ذهنی مانند" نماز بی وضو ۳_بحث شروع درس الف؛ با نام خدا بصورت👇 *ساده *شعر *کاغذ و برش *کارت بازی *با خوشنویسی *شروع با نماهنگ ب؛سلام و احوالپرسی ج؛با تلاوت قران:👇 با هم خوانی یک نفس خوانی گروه تلاوت هر نفر یه آیه یه آیه یه ترجمه د؛دعای سلامتی:با روش های قبلی مانند هم خوانی یا هر نفر یک بخش یک نفس خوانی و ... و؛معرفی خودتان؛با روش های جذاب(اگر اولین جلسه باشد) مثلا با لب خوانی و بدون صدا... ‌‌‌‌...👈به نقشه ذهنی که در ادامه ،بصورت پیوست آمده مراجعه کنید ... 🪴 🪴 🪴 🪴 🪴 محتوای مهدوی/آذربایجان شرقی https://eitaa.com/madares_mahdavy
میدونید در چه سوره ای و در کدام آیه خداوند به آداب نماز اشاره کرده؟! 🌸🌸🌸 آقای علوی به طرف تابلو رفت. ماژیک را برداشت و چهار کلمه نوشت: زبان، بدن، حرکت، سکون. بعد به طرف بچه‌ها برگشت و نگاهی به چهره‌ها کرد. علامت سؤال را در صورت همه‌ی بچه‌ها دید. لبخندی زد و گفت: «بعضی بچه‌ها نمازهای کلاغی می‌خوانند. دیده‌اید کلاغ‌ها چگونه بر گردو یا پنیر یا هر چیزی که پیدا می‌کنند تند و تند نوک می‌زنند. بچه‌هایی هم که تند و تند سرشان را بر مهر می‌گذارند و برمی‌دارند نماز کلاغی می‌خوانند؛ چون نصف سبحان ربی‌ الاعلی را در هوا می‌گویند و نصفش را در زمین. چنین نمازی درست نیست.» آقای علوی در ادامه گفت: «بسیار خُب، به کلمه‌هایی که نوشتم دقت کنید. این چهار کلمه به چند مسئله ی واجب در نماز اشاره دارد. می‌دانید آن مسئله ها چیست؟» دست‌ها بالا رفت. – آقا اجازه! در نماز نباید حرکت کنیم. – در نماز نباید حرف بزنیم. آقای علوی گفت: «بله، در نماز نباید راه برویم و حرف بزنیم؛ اما مهم آن است که بدانیم در کجای نماز بدن حرکت می‌کند و در کجا زبان ذکر می‌گوید و در کجا زبان و بدن با هم حرکت می‌کنند! 🍃🍃🌸🌸🍃🍃 محتوای مهدوی/آذربایجان شرقی https://eitaa.com/madares_mahdavy
🔸🔹🔸🔹 🔹🔸🔹 🔸🔹 🔹 📣📣📣 بسم الله الرحمن الرحیم یکی از قالب‌های انتقال مفهوم و پیام به مخاطب، قالب قصه است. وقتی موضوع کلی و سپس موضوع جزئی انتخاب شد همانطور که غذا بعد از پخته شدن ،برای سرو بایددر ظرفی ریخته شود مفهوم و پیام هم باید ،بعد از اماده شدن در یک ظرف و یا قالبی متاسب ارائه شود . یکی از قالب‌های ارائه محتوا قالب قصه است. در اصول قصه‌گویی، قصه باید معتبر و مفید باشد و به شیوه بیان قصه نیز دقت شود . *قصه گویی به چند طریق اجرا می‌شود؛ ۱_قصه گویی مشارکتی : یعنی قصه با مشارکت بچه‌ها پیش رود و بعضی فعالیت‌ها در حین قصه، توسط بچه‌ها انجام شود مثلاً وقتی در قصه، در زده می‌شود بچه‌ها صدای درزدن را در بیاورند یا وقتی علی چترش را باز می‌کند بچه‌ها با پانتومیم حرکت باز شدن چتر را نشان دهند یعنی هر موردی که قابلیت تبدیل شدن به حرکت را داشته باشد مربی از بچه ها بخواهد تا انجام دهند. ۲_قصه گویی با صوت : یعنی صداهایی که درمتن قصه وجود دارد از قبل در گوشی یا لوازم جانبی دیگر ضبط کرده در اثنای قصه متناسب با مورد پیش امده،پخش کند مثلاً اگر در میان داستان باد می وزد صدای باد پخش شود یا هنگام خنده کردن کسی ،صدای خنده و سایر صداهای متناسب در جای خود پخش شود. ۳_قصه‌گویی سوالی: در حین نقل قصه بعضی از قسمت های داستان را بلافاصله بعد از نقل از دانش آموز بپرسید تا به مشارکت تشویق شوند و کلاس از یکنواختی خارج شود . مثلا ؛ وقتی می گویید علی در را باز کرد همان لحظه بپرسید علی چه کار کرد و یا جه کسی در را باز کرد. در پایان داستان از بچه‌ها بخواهید هرچه را که فهمیده‌اند بگویند ویا اگر خواستند نقاشی کنند و یا اگر خمیر بازی در دسترس دارند آن را درست کنند. ۴_قصه گویی اشتباهی: مربی قصه را بطور صحیح تعریف می‌کند بعد از پایان قصه، دوباره نقل قصه را از سر میگیرد اما این بار قصه را به صورت اشتباه تعریف می‌کند و از بچه‌ها می‌خواهد تا اشتباهات قصه را پیدا کنند. در این روش مطلب نباید طولانی باشد بلکه باید با سن و توان یادگیری کودک متناسب باشد. در این روش تمرکز کودک بیشتر میشود و باعث می‌شود تا کودک با دقت به داستان گوش دهد. نکته بسیار مهم:::::بعضی صداها و رفتارها ممنوعه هستند مثل تقلید صدای حیوانات یا هر گونه رفتار و حرکاتی که با شأن و آداب انسانی منافات داشته و به ناراحتی و آزار دیگران منجر شود . البته اگر دانش‌آموزی با میل و هنر خودش صدای بلبل و امثال آن -که مظهر زیبایی و مصداق هنرمندی است- را تقلید کند، موضوع فرق می‌کند. ... 🪴 🪴 🪴 🪴 🪴 🪴 محتوای مهدوی/آذربایجان شرقی https://eitaa.com/madares_mahdavy
مفهوم حسادت رو برای بچه ها بگید و بهشون بگید حسادت کار خوبی نیست 👇👇👇👇 یک روز بهاری، کرم سبزرنگی روی برگ درختی نشسته بود. پروانه‌ی زیبایی را دید که بال‌زنان، در نسیم پرواز می‌کرد. کرم با خودش گفت: «این عادلانه نیست که من روی این برگ بنشینم و هیچ کاری برای انجام دادن نداشته باشم و هیچ جایی نتوانم بروم، اما این موجود خوشبخت تا دوردست‌ها پرواز کند و تمام دنیا را ببیند.» و ادامه داد: «و دیگر چه چیزی بیشتر از این می‌خواهد؟! هم بال برای پرواز دارد و هم زیباست؛ اما من بی‌چاره را نگاه کن! نه حال راه رفتن دارم، نه یک رنگ درست‌وحسابی! هیچ‌کس نمی‌تواند بین من و برگ سبز درخت فرق بگذارد.» کرم حسادت می‌کرد و ناراحت بود. با عصبانیت رو به پروانه کرد و گفت: «برو و لذت بر، نگران من هم نباش!» پروانه صدای کرم را نشنیده بود؛ اما زود پر زد و رفت. کرم تصمیم گرفت که او هم مانند پروانه شود. با خودش فکر کرد: «من باید پرواز کردن را یاد بگیرم و روی تنم بارنگ‌های مختلف نقاشی کنم تا زیبا شوم.» نگاهی به اطرافش کرد تا چیزی برای رنگ‌آمیزی خود پیدا کند، اما روی برگ، چیز مناسبی وجود نداشت. سعی کرد پرواز کند. خودش را از روی برگ پرتاب کرد و سعی کرد دمش را نیز بالا بیاورد اما با این حرکت فقط به روی برگ دیگری پرتاب شد. در این حال بود که... 🍃🍃🌸🌸🍃🍃 محتوای مهدوی/آذربايجان شرقی https://eitaa.com/madares_mahdavy
👇👇👇👇 در همان لحظه، کفشدوزکی به طرفش آمد. کرم با خودش فکر کرد: «آهان، چه موجود قشنگی! او حتماً پرواز کردن را بلد است. از او می‌خواهم که به من هم یاد بدهد.» پس گفت: «سلام، چه بال‌های قشنگی دارید! می‌توانید به من بگویید که چه طور می‌توانم مثل شما زیبا باشم؟ و آیا به من هم پرواز کردن را یاد می‌دهید؟» کفشدوزک نگاهی به کرم کرد و آرام گفت: «صبر داشته باش! خیلی زود به آرزوهایت می‌رسی.» و با این حرف به راهش ادامه داد. کرم با حسادت گفت: «منظورش چه بود؟ خیلی ازخودراضی بود و نمی‌خواست به من چیزی یاد بدهد.» چند لحظه بعد، زنبوری وزوزکنان از آن نزدیکی‌ها می‌گذشت. او روی برگی نشست. کرم با خودش گفت: «آهان، چه موجود قشنگی! او حتماً پرواز کردن را بلد است. از او می‌خواهم که به من هم یاد بدهد.» پس گفت: «سلام، چه بدن راه‌راه قشنگی دارید؟ آیا به من یاد می‌دهید که چه طور می‌توانم مثل شما زیبا باشم؟ می‌توانید به من پرواز کردن را یاد بدهید؟» زنبور... 🍃🍃🌸🌸🍃🍃 محتوای مهدوی/آذربايجان شرقی https://eitaa.com/madares_mahdavy
👇👇👇👇 زنبور با عصبانیت نگاهی به کرم کرد و گفت: «تو خیلی زود همه‌چیز را خواهی فهمید کوچولو!» این را گفت و رفت. کرم با حسادت گفت: «منظورش چه بود؟ خیلی ازخودراضی بود و نمی‌خواست به من چیزی یاد بدهد.» پس‌ازآن پرنده‌ای از راه رسید. کرم بار دیگر با خودش فکر کرد: «چه موجود قشنگی! او حتماً پرواز کردن را بلد است. از او می‌خواهم که به من هم یاد بدهد.» پس بار دیگر گفت: «سلام، چه پرهای قشنگی دارید. می‌توانید به من بگویید که چه طور می‌توانم مثل شما زیبا باشم؟ و آیا به من هم پرواز کردن را یاد می‌دهید؟» پرنده نگاهی به کرم کرد و با بدجنسی پیش خودش فکر کرد که این کرم ابریشم نادان می‌تواند عصرانه‌ی خوش‌مزه‌ای برای جوجه‌هایش باشد. پس با خودش گفت: «بگذار بینم می‌توانم گولش بزنم؟» پرنده گفت: «من، نه می‌توانم برایت بال درست کنم و نه می‌توانم زیبایت کنم، ولی می‌توانم دنیا را نشانت بدهم. فکر می‌کنم دوست داشته باشی دنیا را ببینی. این‌طور نیست کرم ابریشم کوچولو؟» 🍃🍃🌸🌸🍃🍃 محتوای مهدوی/آذربايجان شرقی https://eitaa.com/madares_mahdavy
👇👇👇👇 کرم با خوشحالی جواب داد: «بله خیلی دوست دارم!» پرنده نگاهی به کرم کرد و با بدجنسی پیش خودش فکر کرد که این کرم ابریشم نادان می‌تواند عصرانه‌ی خوش‌مزه‌ای برای جوجه‌هایش باشد. پس با خودش گفت: «بگذار بینم می‌توانم گولش بزنم؟» پرنده گفت: «من، نه می‌توانم برایت بال درست کنم و نه می‌توانم زیبایت کنم، ولی می‌توانم دنیا را نشانت بدهم. فکر می‌کنم دوست داشته باشی دنیا را ببینی. این‌طور نیست کرم ابریشم کوچولو؟» کرم با خوشحالی جواب داد: «بله خیلی دوست دارم!» کرم، سوار پرنده شد و همراه او، به‌طرف لانه‌ی او پرواز کرد. ابتدا کرم پشت پرنده را محکم چسبیده بود، ولی کم‌کم خوابش گرفت. درحالی‌که چرت می‌زد از پشت پرنده به پایین پرت شد. در هوا چرخ زد و روی برگی سقوط کرد. ولی هنوز در خواب بود. خیلی زود پوششی کاغذی، نرم و قهوه‌ای‌رنگ او را پوشاند و برای مدتی طولانی به خواب فرورفت در این هنگام پرنده که به لانه‌اش رسیده بود، به جوجه‌هایش گفت: «ببینید چه غذایی برایتان آورده‌ام!» جوجه‌ها با تعجب نگاه کردند و یکی از آن‌ها جیغ زد: «چه غذایی، پدر؟» 🍃🍃🌸🌸🍃🍃 محتوای مهدوی/آذربايجان شرقی https://eitaa.com/madares_mahdavy