eitaa logo
کانون مداحان
26.7هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
21.3هزار ویدیو
198 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر چشمانت از غَم پُرستاره‌ست اگر بسته به رویت راهِ چاره‌ست بخوان: «لالا علی اصغر لالایی...» که چاره روضه‌ی این شیرخواره‌ست... ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
بسم رب الحسین علیه السلام ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حضرت علی اصغر علیه السلام ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ روزی که در دیار بلا ، انقلاب بود قحطیّ آب در حرمِ بو تراب بود در گاهواره ، کودکِ بی شیر ، ناله داشت از کف ، قرار داده و در پیچ و تاب بود هَلْ مِنْ مُعینِ خون خدا را شنید او شیون بلند کرد و همینش جواب بود یعنی منم فدایی ات ، ای سبط مصطفی از داغ بی کسیّ تو ، قلبم کباب بود می کرد حس ، امام زمانش بُوَد غریب بر یاری اش مجاهد پا در رکاب بود وقتی حسین نالة ششماهه را شنید آمد به سوی خیمه ، دو چشمش پر آب بود گفتا : بیاورید برم شیر خواره را در انتظارِ طفل خود ، آن مستطاب بود دست خدا گرفت قماطش به روی دست بر دشمنان سنگدل ، او را خطاب بود گر رحم بر حسین نکردید و از جفا بر کشتنش یکایتان را شتاب بود رحمی کنید بر پسرِ شیر خواره ام کاند مَثَل چو ماهیِ بیرون ز آب بود در سنّتِ رسول خدا جدّ اطهرم بر کامِ تشنه ، آب رساندن ، ثواب بود این طفلِ شیر خواره ندارد توان جنگ گرچه وِرا به شیر خدا انتساب بود دیدند در سپاه ستم پیشه گانِ شام زاین صحنه و کلامِ حسین ، انقلاب بود گفتند عدّه ای که به طفلش دهید آب برخی مخالفِ سخنِ آن جناب بود ترسید ابن سعد ، سپاهش رود ز دست در دل وِرا ز آخرِ کار ، اضطراب بود در فکر گندم ری و حُکمِ امارتش غافل ز قهرِ خالقِ مالک رقاب بود گفتا به حرمله که کند کار را تمام آن تیره دل ، شگفت زده ، زاین عتاب بود پرسید : زاین دو ، تیرِ سه شعبه ، که را زنم ؟ در چلّه داشت تیر و گهِ انتخاب بود گفتا : ببین سپیدیِ حلقومِ کودکش رخشد چنان که در نظرت زرّ ناب بود یک کامِ خشک ، شد هدف تیرِ آبدار خورشید سوخت زین غم و گویی مذاب بود تیر از کمان پرید و به حلقِ علی نشست و آن صیدِ غرقِ خون شده در پیچ و تاب بود در منطق یزید و سپاهِ پلیدِ او شش ماهه را ، سه شعبة سمّی ، جواب بود لبخند زد به روی پدر ، شد فدای دوست خاموش شد ز گریه ، تو گویی به خواب بود جاری شد از گلوی علی ، خونِ خونِ حق در غنچة خزان زده ، قدری گلاب بود پاشید چند قطره از آن بر رخِ حسین روی عزیز فاطمه از خون خضاب بود بابش حسین ، خونِ وِرا بر فلک فشاند هر قطره اش به سرخیِ یاقوت ناب بود گر قطره ای بخاک از آن خون چکیده بود ارکانِ نُه فلک ، همه از بُن ، خراب بود آن تیر سوخت جان حسین و دل رباب بر خرمنِ وجود ، چو برقِ شهاب بود یارب ! مباد مرد ، خجل گردد از عیال دارم گمان ، امام ، خجل از رباب بود وقتی رباب بوسه ز حلقومِ او گرفت در عرش و فرش ، شورشِ یوم الحساب بود بابا نماز خوانْد و سپردش به مهدِ گور آن خاکِ تیره ، چو بر رخِ اصغر ، نقاب بود خاکم به سر ، شراره به دل ، عقده در گلوست کاین تلخْ قصّه ، ثبت به چندین کتاب بود برخی نوشته اند : مزارش شکافتند [1] شاهد بر این قضیّه ، دو چشم رباب بود نَبْوَد عجب اگر که بگویم : به راه شام بر نی سرش به جلوه ، چنان آفتاب بود می خواست مادرش که در آغوش گیردش افسوس ! دستِ خستة او در طناب بود زینب به گریه گفت : امان از دل رباب هر چشم ، چشمه سار و دلِ او کباب بود گاهی به یاد اصغرِ شیرین لبش ، به شور کنج خرابه ، ذکر شبش ، ذکر خواب بود هر کس گریست بهرِ علی ، او دعاش کرد دانم ، دعای خسته دلان ، مستجاب بود باب الحوائج است علی اصغرِ حسین یادش به شهرِ فیض ، مرا فتحِ باب بود شکر خدا که «ایزدی» از صدق و اعتقاد مدحتسرای عترتِ ختمی مآب بود 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
ما گره خورده به گیسوی حسینیم فقط در کمند خم ابروی حسینیم فقط هر که با هر چه که مست است خودش می داند ما که مست رخ خوشبوی حسینیم فقط به دم حضرت عیسی چه نیاز است که ما همگی زنده به یک هوی حسینیم فقط این حسینیه دل وقف غم ارباب است همه مداح و ثناگوی حسینیم فقط بر در میکده از روی نیاز آمده ایم در پی باده مینوی حسینیم فقط هر کسی هست گرفتار رخ دلبر خویش ما گرفتار گل روی حسینیم فقط «کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نشود» ما مسلمان شده ی کوی حسینیم فقط محمود مربوبی 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
سرم خاک کف پای حسین است دلم مجنون و شیدای حسین است بُوَد پرونده‌ام چون برگ گل پاک در این پرونده امضای حسین است بهشت ارزانیه خوبانِ عالم بهشت من تماشای حسین است به وقت مرگ چشمم را نبندید که چشم من به سیمای حسین است در این عالم تمنایی ندارم تمنایم تمنای حسین است چراغ از بهر قبر من نیارید چراغم روی زیبای حسین است خوش آن صورت که در فردای محشر بر آن نقش کف پای حسین است از آن با گریه دائم خو گرفتم که اشکم دُرِّ دریای حسین است نترسانیدم از روز قیامت قیامت، قد و بالای حسین است دلی جای خدا باشد که آن دل پر از نور تجلای حسین است به بازار عمل فردای محشر همه هستم تولی حسین است ✍️: 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
مجنون شدم که لیلی لیلای من شوی مهمان شبی به خیمۀ صحرای من شوی در قاب اشکها بنوشتم ((حسین،عشق)) زیباترین نگار دل آرای من شوی عالم به هم بریزم از این سوز ناله ام وقتی که تو ترنم آوای من شوی عبدالحسینم و به جهان فخر می کنم یک عمر نوکرم که تو آقای من شوی خود را زدم به مردن، که از اینجا گذر کنی عشقت اگر کشید مسیحای من شوی داغت بکوب بربدنم معتبر شوم آواره آمدم که تو ماوای من شوی چشمت بگیرد بخری گر مرا حسین تو آبروی این دل رسوای من شوی لذت در این بود که شوم ذبح مقدمت من دست وپا زنم به تماشای من شوی جان می دهم فقط به امید محبتت تا ضامن شفاعت عقبای من شوی گر کربلا ندیده بمیرم، دعا کنم در جنه الحسین پذیرای من شوی گر میزنی به چوب فراغت مرا مزن خاکم ز کربلاست مدد شاه بی کفن قاسم نعمتی 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
دل پَر کشد سوی حرم شبهای جمعه دستی بکش روی سرم شبهای جمعه ای کاش گردم زائرت ای شاه عطشان یک بار هم با مادرم، شب های جمعه حالم خراب است و زمین گیر گناهم اما ز لطفت بهترم، شب های جمعه در بین طوفانم ، تو کشتی نجاتی برگ‌ امان محشرم،شب های جمعه اشکی که میریزد ز چشمم دُرّ ناب است در بین هفته خوشترم،شب های جمعه مادر گنار قتلگاهت روضه خوان است اشکم روان و مضطرم، شبهای جمعه با زانویت خود را به سوی او کشاندی محزون داغ اکبرم ،شب های جمعه یاد قمر افتادم و قولش به خیمه در یاد آن آب آورم ،شبهای جمعه طفلی به گهوار و ندارد مادرش تاب دلخون حال اصغرم ،شب های جمعه زینب ز روی تَل تماشا کرد گودال در فکر داغ خواهرم ،شب های جمعه بعد از غم گودال و راس روی نی ها بی تاب اشک دخترم ،شب های جمعه ای کاش این روضه به مقتل ختم میشد یاد اسارت،معجرم، شب های جمعه خلخال و زیور از نوامیست ربودند واویلتا ، اهل حرم ، شبهای جمعه این اشک ها و روضه ها نذر ظهورش روزی رسد از دلبرم،شب های جمعه این آرزوی نوکران با مرام است با حضرت مهدی حرم ،شب های جمعه عبدِ کریم 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
این جمله حک کنید به سنگ مزارِ ما عشقِ حسین(ع) تا به ابد افتخارِ ما ما را برای روضه فقط آفریده اند این گریه هاست رمزِ ثُبات و قرارِ ما یک قطره اشک را به طلا هم نمی دهیم دل را محک زنید و بسنجید عیارِ ما شادی به جای خود، غم و نوحه به جای خود حُبِّ علی(ع) و آلِ علی(ع) اعتبارِ ما بر سینه می زنیم سنگ تو را فقط ذکر حسین(ع) تا به قیامت شعارِ ما محسن زعفرانیه 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
عشق، سر در قدمِ ماست اگر بگذارند عاشقان را سر سوداست اگر بگذارند ما و این کشتی طوفان‏‌زده در موج بلا ساحل ما دل دریاست اگر بگذارند دشت از هُرم عطش سوخته و هالۀ غم سایه‌بانِ گل زهراست اگر بگذارند آب بر آتش لب‌های عطشناک زدن آخرین نیّت سقاست اگر بگذارند دوش در گلشن ما بلبل شیدا می‏‌گفت: باغ گل، وقف تماشاست اگر بگذارند هرچه گل بود، ز تاراج خزان پرپر شد وقت دلجویی گل‌هاست اگر بگذارند طفل شش‌ماهۀ من زینت آغوشم شد جای این غنچه همین‏‌جاست اگر بگذارند این به خون خفته، که عالم ز غمش مجنون است تشنۀ بوسۀ لیلاست اگر بگذارند چهره‌‏اش آینۀ حُسن رسول‏‌الله است آری این آینه زیباست اگر بگذارند این گل سرخ که از گلبُن توحید شکفت آبروی چمن ماست اگر بگذارند در عقیق لب من موج زند دریایی که شفابخش مسیحاست اگر بگذارند یوسف مصر وجودم من و، این پیراهن جامۀ روز مباداست اگر بگذارند... محمدجواد غفورزاده 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
🌴🌷🇮🇷🌹🌴 است اگر بماند قضا می شود. 💐 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدی که از بی کسی برای آب نامه می نوشت 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
27.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 برخی از سلبریتی‌ها یاد بگیرند! ⭕️ شعرخوانی برای شهدای کربلا و بغض گیتی معینی بازیگر معروف صدا و سیما در نمایشگاه بسیج امید ملت ایران در شیراز 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
مظهر نور فقط نورست باطن نور ظاهر نور مظهر ، نور که نامش نور رسمش نور چادر نور معجر نور حجاب انداخته خورشید اما می درخشد باز که تنها زهره ی زهراست را در خاک زیور نور همیشه جلوی حقّ ست که درحال تکثیرست یقین کورست هر کس گفته باشد هست ابتر نور به نور اوست می بینند مردم نیت خود را و آن چیزی که محشر را کند روشن، سراسر نور همه دیدند ماهِ نیمه پنهان ، ماهِ خونین نه دگر سرخ ست بر رخساره ی زهرای اطهر ، نور چنان زخمی شده انگار که از جنگ برگشته شبح یعنی که افتاده ست زخمی بین بستر نور حامد آقایی 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
یا زهرا (س) عطر بهشت می‌وزد از آستانه‌ات گل می‌طراود از در و دیوار خانه‌ات پنهان شده است قدر تو مانند قبر تو ای بی‌نشانه کیست که دارد نشانه‌ات؟ مردی که از تبسم تو شعر می سرود مبهوت می‌شد از غزل عاشقانه‌ات یکتایی و برای تو همتا فقط علیست سوگند میخورم به خدای یگانه‌ات در کوثر زلال تو تکثیر می‌شویم از دل نرفتنی‌ست غم جاودانه‌ات بانو چگونه میشود از اشک تر نشد وقتی که مرثیه است هوای ترانه‌ات بعد از تو خاک بر سر این روزگار باد آتش چرا نشسته بر این آشیانه‌ات بعد از تو ، جای خالی تو گریه میکند با اهل خانه‌ی تو گرفته بهانه‌ات صبر علی رسید به‌پایان همینکه خواست تنها میان خاک سپارد شبانه‌ات دست خدا سپرد به دست خدا تو را آری زمین گرفت ز دست زمانه‌ات محمد حسن بیات‌لو 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
بغض دلتنگان دری را که مَلَک با احتیاط آهسته وا می‌کرد که حتی کوبه‌اش هم حق تعالی را صدا می‌کرد که حتی طرز دق البابش آداب و رسومی داشت چه آسان آسمان را از زمین آن در جدا می‌کرد همین که بسته می‌شد‌، باز می‌شد بغض دلتنگان همین که باز وا می‌شد، گره بسیار وا می‌کرد کسی آن سوی در می‌زیست که عالم به قربانش! که عطر نان خود را نیز تقدیم خدا می‌کرد زنی بود آنچنان که قاصرم از مدح و توصیفش که وصفش را کسی هم‌چون علیِ مرتضا می‌کرد همین که باخبر می‌شد فقیری پشتِ در مانده سراسیمه نماز مستحبش را رها می‌کرد کمک می‌کرد هر خلق خدا را بی گمان، حتی اگر آتش درِ آن خانه عرض التجا می‌کرد به دست و پاش می‌افتاد اگرکه تازیانه‌ هم زنِ این خانه بی‌شک حق رحمت را ادا می‌کرد چه آسان خاک کوچه چادرش را -آه- می‌بوسید کسی که خاک را با یک نظر چون کیمیا می‌کرد یتیم آمد، فقیر آمد، اسیر آمد، محبت دید زن این خانه حتی دشمنش را اعتنا می‌کرد کجا او بی تفاوت بود؟ او کی سرگرانی داشت؟ کجا او اهل منت بود؟ او کی ادعا می‌کرد؟ تویی که هیزم آوردی برای شعله -یادم هست- تو را مادر به نام کوچکت هر شب دعا می‌کرد! رضا یزدانی 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
یا الله در نبودت سخت این ایامِ غم سر می شود می رود عمرِ گران و پیر نوکر می شود روزگارِ بی تو که چیزی ندارد جز ضرر تو نباشی کاسه ی خیرم پر از شر می شودالعجل ما خسته و درمانده و دربه دریم دور از تو حالمان هر روز بدتر می شود آه از نیرنگ و فتنه ، از علی نَشناس ها بی ولایت زاهد وارسته کافر می شود چون شهادت هیچ مرگی با سعادت نیست پس خوش به حالِ هرکه دراین راه بی سر می شود جز حسین در هیچ مکتب حرفِ آزادی نبود عاقبت خیریم ما ، معلوم محشر می شود گریه کن هستیم ما ، هرآنچه می خواهد شود از همین چشمِ ترِ در پای منبر می شود بچه های حیدریم و فاطمه، حل کارمان از دعای مستجاب و خیرِ مادر می شود در عزای کوچه ها عمریست سینه می زنی چشمِ تو تر از غم دیوار و آن در می شود علتش از چیست که این روزها در بسترش جسمِ زهرای جوان هر روز ، لاغر می شود با رخِ انسیه الحورا چه شد که اینچنین فاطمه پیشِ علی محتاجِ معجر می شود معجری و دامنی هم سوخت در کرب و بلا مثلِ گیسوی پدر گیسوی دختر می شود وای از آن دم ، دید زینب در میانِ قتلگاه رشته رشته حنجر از کُندیِ خنجر می شود مهدی شریف زاده 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
مادر مادری که محور کاشانه بود نیمه شب ها قصه گوی خانه بود فاطمه در بستر اطفال خویش قصه می گفت از همه احوال خویش قصه شب بود و ذوقِ بچه هاش ای فدای لحن شیرین و رساش حرف هایش آن قدر جذاب بود مشتری اش زهره و مهتاب بود مست می شد از بیانش کائنات سرگذشت انبیاء و معجزات قصه وقتی از رسول الله بود اشک با چشمان او همراه بود از علی می گفت از آن فرّ و مجد جبرییل از شوق می آمد به وجد از احد می گفت او با افتخار از طنین لافتی و ذوالفقار بدر و خیبر جنگ احزاب و حنین بود لالاییِ شب های حسین گفت حیدر هر کجایی تا که جست گردن هر پهلوانی را شکست بچه ها او عبدُ ود را زد زمین از برای یاری قرآن و دین یک تنه در از میان قلعه کند پرچم اسلام شد آنجا بلند می گسست از هم صف هر لشکری با خروش و حمله های حیدری بر چنین بابایی و این مکتبش سخت می بالید بر خود زینبش لا به لای قصه می گفت ای حسن مثل بابا باش ای دلبند من رو به روی قلدران محکم بایست چون که در رگهای تو خون علیست بر غدیر خم که قصه می رسید رنگ از رخسار زهرا می پرید آه از آن قلب پر غم می کشید محسنش هم ماجرا را می شنید با بیان مدح و فضل بوتراب جمله می رفتند اطفالش به خواب صبح یک روزی که دنیا سرد بود شهر دلگیر و پر از نامرد بود بچه ها دیدند که در می زنند گوییا دارند در را می کنند نعره می زد یک نفر آن سوی در بود پیدا آمده دنبال شر بود آنجا پشت خانه ازدحام بینشان حرفی نبود از احترام بچه ها دیدند مادر با حجاب رفت پشت درب خانه با شتاب کودکان حیران ولیکن استوار که یقینا نیست تهدیدی به کار نیست کس را جرئت رزم و قتال تا که بابا هست این باشد محال از دلیری اش خبر داریم ما کی به سر خوف و خطر داریم ما او یدالله است و شمشیر خداست شیر مرد جبهه و و شیر خداست ناگهان با نعره نامردِ پست رشته افکارشان از هم گسست آسمان شهر یثرب شد کبود در میان خانه آمد بوی دود شعله تا از درب خانه شد بلند ناله ای در آن میانه شد بلند فاطمه بی یاور و می سوخت در جان محسن بود آنجا در خطر درب خانه باز شد با یک لگد از نبی می خواست صدیقه مدد 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
خانه وحی خانه ای که فرش از بال ملک برداشته دل گرو بر اهل این خانه پیمبر داشته مخزن گنج زمین و آسمان این خانه بود بس که در خود دُر نشانده بس که گوهر داشته فاطمه حیدر حسن کلثوم ، زینب با حسین قدر وسع یک جهان این خانه زیور داشته از مقام خانه ای دم میزنم که بر سرش حامل وحی الهی سایه از پر داشته آتش آوردند با بغض علی در پشت در بغض حیدر را به دل هم میخ هم در داشته میخ شد نقش آفرین پهلوی زهرا را شکافت میخ نقش نیزه بر پهلوی مادر داشته این که زد پهلوی ام الآب را مجروح کرد خنجری گردید که بوسه به حنجر داشته بوسه بر حنجر که زد بعد از طلوع نیزه ها تازه فهمیدند خنجر نیت سر داشته داریوش جعفری 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
برداً سلام ای روزگار چند صباحی به کام باش بر زخم ما به جای نمک التیام باش جمعیتی رسید ز دارالنّفاق شهر روح الامین مراقب دارالسّلام باش فریاد بی طهارت نامحترم خموش پشت در است طاهره با احترام باش این هیزم از کدام جهنم رسیده است ای در مسوز مثل دلم، با دوام باش اینجا خلیله” در وسط شعله مانده است یا نار بهر فاطمه برداً سلام” باش ای آهنی که کوره ی هیزم چشیده ای دور از محل بوسه ی خیرالانام باش حالا که داستان فدک ناتمام ماند ای شعر پس تو هم غزلی ناتمام باش سید میلاد حسنی 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
واویلا آمد به پابوسی من مسمار با در زد بوسه بر رویم ولی دیوار با در بستند با هم عهد و پیمان بهر قتلم دیوار و میخ و مرد بد کردار با در من یار بودم با امیرالمومنینم دیوار و میخ و شعله ها هم یار با در هیزم فراوان بود پشت در ولیکن هیزم تبانی کرده بود اینبار با در افتاد کار اسخوان سینه با میخ افتاد کار چشم و این رخسار با در کار چهل نامرد شد پیکار با من آتش به دامان در و پیکار با در افتاد در بر روی من با میخ و آتش پیمان یاری داشتند انگار با در در روی من افتاد و طفلم رفت از دست در زار میزد با من و من زار با در قفل سکوت مجتبی جان مرا برد اما شده روزم چنان شب تار با در از دست میرفتم من و دیدم که حیدر افتاد از پا لحظه دیدار با در افتادم و دیدم علی میگفت با اشک افتاده در کارم گره بسیار با در در طالع آل نبی با خون نوشتند زهر جفا شمشیر خنجر نار با در داریوش جعفری 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
سيلی، آن‌روز به رويت چه غريبانه زدند «آتش آن بود، که در خرمن پروانه زدند» رسم اين است: که پروانه در آتش باشد «عاشقی شيوه‌ی رندان بلاکش باشد» سوخت پروانه و این داغ، نیاید به بیان «شرح این قصه، مگر شمع برآرد به زبان» با گل و غنچه، تو ديدی در و ديوار چه کرد؟ «ديدی ای دل! که غم عشق دگر بار چه کرد؟» قامت سرو، در اين کوچه کمان خواهد شد «چشم نرگس به شقايق نگران خواهد شد» تا که آرام دلم، دیدن زهرایم بود «من ملَک بودم و فردوس برین، جایم بود» آه! هجده گل از این باغ، نچيديم و برفت «بار بربست و به گردش نرسيديم و برفت» جرم تو، ماه به خون خفته، فقط عشق علی‌ست «آه از این راه، که در آن خطری نیست که نیست» با من و چاه، شده غرق غمت دنیایی «گشت هر گوشه‌ی چشم از غم دل، دریایی» عمر کوتاه تو، گنجايش دنيا را بس «وين اشارت ز جهان گذران ما را بس» خانه دوست کجا؟ صحن سپيدار کجاست؟ «ای نسيم سحر! آرامگه يار کجاست؟» ✍ پ ن: مصرع‌های دوم همه ابیات از جناب حافظ هستند. 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
هنوز این خانه بر تن رخت اندوهِ پدر دارد کجا دنیا از اندوه دل زهرا خبر دارد؟! اگر خورشیدمان رفت از میان، هان ای شباویزان! هنوز این آسمان در دامنش قرص قمر دارد مخواهید از علی در دست‌هاتان دست بگذارد که او مرد است و مرد از جمع نامردان حذر دارد بترسید از جسارت بر حریم اهل بیت عشق خدا هر لحظه بر احوال این منزل نظر دارد * * کسی می‌آید از این کوچه با یک صورت نیلی خدایا! مادر ما دست در دست پسر دارد هلا ای خارهای خشک صحراهای بی مهری! کجا یک یاس، تاب آتش و مسمارِ در دارد؟! میان آتش و خون پشتِ دَر سخت است؛ با این حال تماشای علی از دور دردی بیشتر دارد به استقبال می‌آید رسول نور و بیداری شباهنگام خورشید از زمین قصد سفر دارد * * همیشه رسم این تقویم بی احساس این بوده: که هر گل سبزتر باشد خزانی زردتر دارد ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
نقل زَمَخشَری‌ست كه روزی ابولهب یك سنگریزه جانب احمد روانه كرد ریگی به طول و عرض نخود در كَفَش گرفت از روی كین، نبی خدا را نشانه كرد «تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَب» از آسمان رسید فوراً لهیب خشم الهی زبانه كرد فرمود: هر دو دست وی از تن بریده باد نفرین بر آنكه این عملِ ظالمانه كرد یک دست او فقط به كمین نبی نشست خشم خدا به دست دگر هم كمانه كرد با این حساب، كیفر اهل سقیفه چیست؟؟ حق كسی كه حمله بر این آستانه كرد؟! قرآن اگر هنوز می‌آمد چه می‌نوشت؟ در وصف آن‌كه خون به دلِ " اهل خانه" كرد با مصطفى نكرد در آنجا ابولهب با فاطمه هرآنچه كه اهل زمانه كرد دشمن، تقاص لات و هبل را ازو گرفت كار علی و باغ فدك را بهانه كرد با هر دو دست، بست و شكست و كشید و كُشت جان بتول را هدف تازیانه كرد "آتش به آشیانه‌ی مرغی نمی‌زنند" نفرین بر آن‌كه شعله در این آشیانه كرد ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
در شهر، حرف کوچه و بازار بشنوم در خانه، طعنه‌ی در و دیوار بشنوم هر بار از کنار درِ خانه رد شوم آوای آه... مثل همان بار... بشنوم هر بار، باز دست برم سوی ذوالفقار از غیب، باز «دست نگهدار» بشنوم از کودکان مدام همین یک سؤال را: «بهتر شده‌ست مادر تب دار؟...» بشنوم اینها جدا جدا همه سخت است و سخت‌تر حرف جدایی است که از یار بشنوم سخت است از نفس نفست هم صدای بال... بالِ پرنده‌های سبک‌بار بشنوم ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
انگار باید غصه تا آخر بماند چشمان زینب تا همیشه تر بماند یادت می‌آید که به من گفتی: عزیزم اصلاً نباید خانه بی مادر بماند؟ می‌میرم از این غُصه بابایم چگونه تنها بدون تو در این سنگر بماند بس بود سیلی تا که تو از پا بیفتی دیگر غلاف و دود و میخِ دَر بماند وقتی نمی‌مانی! مگیر از ما رُخت را تا صورتت در خاطرم بهتر بماند تو می‌روی و بغض سنگینی که باید یک عمر در این خانه با دختر بماند * * می‌ترسم از ظهری که می‌گویی قرار است جسم حسینت بین خون بی سر بماند دلواپسم، آه از غروبی که ببینم برخاک، بی انگشت و انگشتر بماند این شعر دیگر طاقت غم را ندارد اندوهِ دستِ آتش و معجر بماند ✍ 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠