eitaa logo
کانون مداحان
26.6هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
21هزار ویدیو
196 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام(بخوانیدوارسال کنید): ببین مادر که یاست را به سوی خار می بردند مرا با این کهولت از پی آزار می بردند شبانه،پا برهنه،بی عمامه،در پی مرکب مرا با دست بسته با دلی خونبار می بردند کسی بر من دلش جز آتش خانه نمی سوزد مرا در پیش چشم کودکانم زار می بردند به ضرب تازیانه بین ره بر من جسارت شد حرامیها مرا در مجلس اغیار می بردند مرا شب در میان کوچه بردند و دلم سوزد که زینب را به روز روشن از بازار می بردند کسی در کوچه بر افتادنم اصلا نمی خندید ولیکن عمه را با خنده ی انظار می بردند دویدن سخت باشد بهر پیر مرد و یک دختر سه ساله عمه ام را با کتک اشرار می بردند محمود اسدی (شائق) ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): به غمزه ای نظرت صد مه و ستاره کشید نظارۀ تو ابوحمزه و زراره کشید غریب هستی و چون مادرت نشد آقا سر مزار شما گنبد و مناره کشید به زخم های دلت مرهمی نشد پیدا که زهر از جگرت طرح پاره پاره کشید تو را میان دعا، بی نمازها بردند تو را پیاده به کوچه یکی سواره کشید میان کوچه تن خسته ات زمین تا خورد نکرد رحمی و دشمن تو را دوباره کشید سریع خانه برو دختر تو ترسیده است که ارث مادریت را کسی شراره کشید گرفته خانۀ تو رنگ خیمه های حسین دوباره گریۀ چشمت به سوگواره کشید دوباره آتش و خیمه غروب عاشورا دوباره کرببلا را به استعاره کشید تمام اهل و عیالش فرار می کردند و دختری که خودش را به یک کناره کشید به چند زخم پدر مرحمی ز گریه گذاشت دوباره در بر خود جسم پاره پاره کشید به پیش پیکرش از دشمنی شکایت کرد که معجر از سر و از گوش گوشواره کشید محسن حنیفی ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): سلام ما به کمال و صداقت صادق درود ما به کلام و فقاهت صادق درود پیرو احمد به مکتب جعفر سلام شیعه ی حیدر به حضرت صادق سلام ما به دیار شرافت و عزت درود ما به بقیع و به تربت صادق نشسته ام که سرایم جمال قرآن را حدیث و فقه و کلام و روایت صادق قلم شکسته سر از مدح وسعت دریا زبان به کام نشسته ز هیبت صادق چه گویم از قمر و از شهاب و از خورشید چگونه دم زنم از قدر و شوکت صادق نگاه عقل ز عزّ و جلال او حیران چگونه لب بگشایم به صحبت صادق نظام و مکتب توحید و دولت قرآن حیات تازه گرفت از فراست صادق گرفته توشه هزاران هزار دانشجو ز خرمن برکات و فضیلت صادق چه رنج ها که کشید آن امام جاویدان چه ظلم ها و جفا شد به ساحت صادق دریغ و درد که نامردمان عصیان گر ز بغض و کینه شکستند حرمت صادق دوباره خانه ی زهرا دچار آتش شد به روزگار پر از درد و محنت صادق به قوم بد صفت کینه توز نفرین باد که سوخت سینه ی مهر و محبت صادق دلم گرفته،سراپا گداز و اندوهم نشسته ام به عزا در شهادت صادق غریب بود و غریبانه تر ز دنیا رفت فدای مضجع بی شمع و غربت صادق خدا کند که شود از عنایت یزدان نصیب محسن صافی زیارت صادق استادمحسن صافي گلپايگاني ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): باغبان باشد و گلزار بسوزد سخت است لانه مرغ گرفتار بسوزد سخت است غربت و وحشت و تاریکی و دود و آتش... آشیانت که شب تار بسوزد سخت است بر روی آتش این خانه کسی آب نریخت دلت از این همه آزار بسوزد سخت است این در سوخته داند ،که زن حامله‌ای در میان در و دیوار بسوزد سخت است روضه اینجاست اگر صورت آتش دیده باز با سیلی اغیار بسوزد سخت است وسط شعله فقط داد زدم وای حسین.... خیمه عترت اطهار بسوزد سخت است ترس طفلان حرم دیدم و فهمیدم که خیمه‌ها بعد علمدار بسوزد سخت است دور از چشم عمو بین بیابان تنها دامن طفل عزادار بسوزد سخت است تنش از کعب نی و صورتش از سیلی کین پایش از آبله و خار بسوزد سخت است همه در حال فرارند به غیر از زینب در حرم عابد بیمار بسوزد سخت است شرم کن شعله آتش ،نکند پیش رباب چوب گهواره‌اش اینار بسوزد سخت است 🔸شاعر: __________________________ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): ناگهان زلفِ پریشان تو را میگیرند سر سجاده گریبان تو را میگیرند تو در این خانه بنا نیست که راحت باشی چند هیزم سر و سامان تورا میگیرند وقت نعلین به پا کردن تو یک آن است چون حسودند همین آنِ تو را می گیرند دختران تو یقیناً زکسی ترسیدند بی سبب نیست که دامان تو را میگیرند سعی کن بلکه خودت را بکشانی ورنه ریسمان ها به خدا جانِ تو را میگیرند ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): همان امام که احیا نمود مکتب را بنا گذاشت به عالم ستون مذهب را به علم و حکمت و ایمان خویش روشن کرد در آسمان امامت هزار کوکب را ز انقلاب کلامش ، کمال حاصل شد نجات داد ز بیداد ، هر معذب را به نور علم و عمل پرورید در عالم هزارها خلف صالح و مهذب را بنای حوزه اگر باقرالعلوم گذاشت به فقه جعفری آراست صادقش لب را حیات مکتب شیعه حدیث و قرآن است که هر دو علت بالندگیست مذهب را ز بعد کرب و بلا، بعد باقر و سجاد شکست صادق دین پشت ظلمت شب را میان محفل علمی ز ظلم دشمن گفت به اهل بیت ، هدایت نمود اغلب را رواج داد که راه عروج ما روضه است ادا نمود حقوق حسین و زینب را گناه شیخ الائمه چه بود ای مردم شکست دشمن او آن دل مقرب را شبیه حیدر کرار دست او بستند شبیه فاطمه در شعله گفت یارب را دوباره وقت نماز و هجوم نامردان دوباره بی ادبی سیدی مؤدب را چرا کسی نگران امام پیرش نیست کجاست دادرسی ، غربت لبالب را میان آن همه شاگرد یک نفر نشنید صدای بغض گلوی رئیس مذهب را امام مفترض الطاعه را پیاده کشاند برای خویش مهیا نمود مرکب را به روی صادق دین ناسزا ! زبانم لال خدا عذاب کند دشمن مکذب را هنوز تهمت بی دین به اهل دین رسم است هنوز فتنه بَرَد مردم مذبذب را به یاد تاول پای سه ساله که افتاد مرور کرد همه روضه های آن شب را ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): نه رواقی، نه گنبدی، حتی سنگ قبری سرمزار تو نیست غیرمُشتی کبوتر خسته خادمی، زائری، کنار تو نیست بغضهایم کجا دخیل شوند پس ضریحت کجاست آقاجان روضه خوان ها چرا نمی خوانند گریه ها بی صداست آقاجان گنبدی نیست تا دلم بپرد پابه پای کبوتران شما کاش می شد که دانه ای گیرم امشب از دست مهربان شما حرف ِ گلدسته را نباید زد تا حسودان شهر بسیارند از شما خانواده آقاجان درمدینه همه طلبکارند حیف آن چاهها که حیدر کند چقدر مادرت دعاشان کرد عوض آن همه محبت ها این مدینه چه خوب جبران کرد کاش ایران می آمدی آقا نزد ما اهلبیت محترمند پیرمظلوم بی حرم، اینجا پسران تو صاحب حرمند کاش ایران می آمدی آقا مُلک ری قبله ی ولا می شد مثل مشهد برایتان اینجا مشهد الصادقی بنا می شد کاش ایران می آمدی آقا قدمت روی چشم ما جا داشت کاش خاک شلمچه و فکه عطریاس عبایتان را داشت کاش ایران می آمدی آقا مردمش رأفت و حیاء دارند ریسمان دست هم نمی بندند همه دلهای با صفا دارند کاش ایران می آمدی آقا در مدینه غریب افتادید من بمیرم برایتان؛ گیر ِ عده ای نانجیب افتادید کاش ایران می آمدی آقا مردمش از مغیره بیزارند حرمت گیسوی سپیدت را در مدینه نگه نمی دارند کاش ایران می آمدی آقا نوکری تو کم ثوابی نیست همه جا از فضائلت گویند صحبت ازمجلس شرابی نیست ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): میان هیزمِ نمرودها «خورشیدْسوزان» بود خلیل‌الله، بین شعله؛ آتش در گلستان بود زمین از گریه‌ی نوح‌الائمه غرقِ دریا شد هوای کشتیِ سُکّانِ دین درگیرِ طوفان بود مسلمان‌ظاهران رفتند، جنگِ آیه‌ی تطهیر نبردی که در آن سوزاندنِ آیاتِ قرآن بود دوباره هتکِ حرمت کرد، از آل رسول‌الله که گفته از جسارت‌های قبل آتش پشیمان بود ؟! هوای آسمان وحی، خیس از ابرِ دودآلود میان خانه‌ی فرزندِ کوثر روضه‌باران بود گلابِ باغِ گل را در اجاقی داغ، جوشاندند گلابی که شمیمِ اشک‌های یاس و ریحان بود در و دیوار و دود و آتش و ترسِ زن و فرزند ... به قابِ مقتلِ تصویریِ مادر نمایان بود به هر سو می‌دوید انگار، مادر بود در شعله فضای صحنِ مقتل‌خانه‌اش آیینه‌بندان بود هوای ناجوانمردانه داغ و تشنگی‌هایش دلش را برد، آنجا که غریبی سخت عطشان بود گریزِ روضه شد عمّامه‌ای که شعله‌ور می‌شد به یاد معجری که نیم‌سوز از خیمه‌سوزان بود 🔸شاعر : __________________________ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): همه ى شهر غرق خوابند و پير ميخانه بى قرارِ خدا پيرمردى كه مادرش زهراست بوده از كودكى بهار خدا باز هم كوچه ى بنى هاشم باز هم دود و آتش و هيزم اُف به دنياى بى وفاى شما اُف به اين بى حيايىِ مردم خانه آتش گرفت اين دفعه دست هايش به ريسمان بستند در آتش گرفته را اينبار بى هوا روى كودكان بستند بر سرش داد مى كشد نامرد تا كه عمامه بر سرش نكند من بميرم!قبول كرد آقا تا جسارت به مادرش نكند او سوار و پياده در پى او مى دود پير مرد آل على پا برهنه بدون نعلينش شده تكرار درد آل على هى زمين خورد پيش چشم همه غم او تا به كربلا مى رفت ناگهان ياد عمه اش افتاد داد او تا خرابه ها مى رفت عمه بود و يتيم هاى حسين عمه بود و جماعتى خوشحال عمه بود و سرشكسته ى او عمه بود و قصه ى گودال آه گودال و جسم بى رمقى كه نگاهش به آسمان ها بود عده اى استخاره مى كردند بين خولى و شمر دعوا بود.. 🔸شاعر: _________________________ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
میهمان هفته ((یکی ازشهدای تازه تفخص شده)) رٵس10ونیم شروع کلاسهای مداحی باموضوع شوال تامحرم ساعت9صبح چ عسکریه دقیقا مقابل مهدیه اصفهان
"وداع با شهدای گمنام" امروز(جمعه)از ساعت ۱۸:۳۰ حجت الاسلام بي آزار تهراني كربلايي سيدرضانريماني گذر فرهنگي خ چهارباغ لطفا_رسانه_باشيد
سلام(بخوانیدوارسال کنید): روضه امام صادق علیه السلام با صدای حاج حسن خلج -( ای مدینه بنگر در سوز و در گدازم ) ای مدینه بنگر در سوز و در گدازم قسمت من اینه بسوزم و بسازم یاد آن نمازی كه نیمه شب شكستند یاد بازوانی كه بین كوچه بستند پیر مو سپیدم بُریدم مشكل شد آخر كار من خدا ببین سر پیری،گیر كی افتادم،هر كی هر جا باشه دیگه سر پیری احترامش بجاست پیر مو سپیدم بُریدم مشكل شد آخر كار من دشمنم سواره نداره رحمی به حال زار من با دلی پر از درد به نامرد گفتم كمی آهسته تر بی ادب تو سواره ای من پیاده،تو جوانی من پیرم با دلی پر از درد به نامرد گفتم كمی آهسته تر ناله ام شنید و كشید و من هم زمین خوردم به سر آروم آروم داری میفهمی چی شد،نه؟ این آقا مرد بود،تو داری این جوری ناله میزنی دلت شكست و بیاد رقیه افتادی اون یهودی سگه كی بود شما رو زمین بزنه آقا دلت شكست و بیاد رقیه افتادی خودت برای رضای خدا زمین خوردی حالا كه عمه كوچولومو زمین زدند با دلی پر از درد به نامرد گفتم كمی آهسته تر ناله ام شنید و كشید و من هم زمین خوردم به سر اشك غم سفته ام روز و شب گفته ام آه كجایی مادر ای مدینه دشمن با حمله ی شبانه همره دل من سوزانده درب خانه دشمن یهودی تا وارد حرم شد زنده خاطرات جانسوز مادرم شد همچین كه وارد خانه شدند یك دفعه پرده ها كنار رفت، خاطرات مادرم زهراسلام الله علیها برام تداعی شد ای خدا شنیدم و دیدم در سیل آتش ابر دود مادر جوانم كمانم در پشت در افتاده بود هیچكی نبود به داد بچه های فاطمه برسه،زینب داشت پرپر میزد،حسین داشت بال بال میزد،از یه طرف علی رو میكشیدند،از یه طرف فاطمه افتاده بود،خاك به دهنم!یه طرف محسن....همین قدر بدون امام زمان(عج) هر روز داره این صحنه ها رو میبینه، ای خدا شنیدم و دیدم در سیل آتش ابردود مادر جوانم كمانم در پشت در افتاده بود آنچه دیده ی دل بدیده هرگز نگردد باورم مانده روی مسمار به دیوار ردی زخون مادرم ای گل خزانم آتش زدی به جانم ای پرستوی من رفتی زاشیانم از غمت خمیدم امیدم رفیق خفته زیر گل مرتضی و دوری صبوری.......... ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): متن شعر شهادت امام صادق -(عزیز فاطمه را از حرم کجا بردند) عزیز فاطمه را از حرم کجا بردند خدا به خیر کند نیمه شب چرا بردند خدا به خیر کند بی عبا و عمامه امام ارض و سما را به کوچه ها بردند پیاده در پی مرکب نفس نفس میزد دو دست بسته به گردن چو مرتضی بردند خدا کند که به خانه دوباره برگردد تمام اهل حرم دست بر دعا بردند به فاطمه نرسد این خبر ، عزیزش را میان مجلس منصور بی حیا بردند ستاده شیخ الائمه نشسته قاتل او چه آبرویی از آن حجت خدا بردند غریب بود و به دادش رسید پیغمبر همین که دست به شمشیر از جفا بردند غریب بود ولی بعد از آن جسارتها به احترام ورا تا حرمسرا بردند به ما بگو که کجا بودی یا رسول الله.... ...که حمله بر تن مظلوم کربلا بردند تن مطهر او بی کفن رها کردند سر مقدس او را به نیزه ها بردند هنوز جان به تنش بود برهنه اش کردند هنوز سر به تنش بود عمامه را بردند هنوز سوی حرم بود چشم خونینش هجوم بر حرم آل مصطفی بردند تمام صورت یک نازدانه پر خون شد دو گوشواره او را که بی هوا بردند از آن چه رفت به غارت نداشت شکوه ولی.. به عمه گفت چرا معجر مرا بردند . شاعر: ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): غزل امام صادق علیه السلام -(شکر خدا که دست به دامان صادقیم) شکر خدا که دست به دامان صادقیم یعنی همیشه بی سر و سامان صادقیم بی راهه نیست اینکه بگویم تمام ما سلمان حیدریم و مسلمان صادقیم از تشنگیِّ روز قیامت هراس نیست تا لحظه ای که تشنه ی باران صادقیم با دیدن صلابتِ ایوانِ کربلا فکر درست کردن ایوان صادقیم مثلِ فرشته های به دُور مزار او در حسرت مزارِ چراغان صادقیم شاعر: ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): السلام ای دل و دلدار اباعبدالله ششمین سید و سالار اباعبدالله همه با دیدن تو یاد حسین افتادند ای حسینیه سیار اباعبدالله ما حسینی شدگان ِ نفس گرم توایم به تو هستیم بدهکار اباعبدالله کار تو داده نتیجه چه قیامت کردند اربعین لشکر زوار اباعبدالله در و دیوار مدینه ز غم بی کسیت می زند تا به ابد زار اباعبدالله مادری بودی و کوبید در ِ بیت ِ تو را آتش آن در و دیوار اباعبدالله یعنی از آن همه شاگر در آن شب آقا یک نفر با تو نشد یار اباعبدالله ؟! تا که بستند دو دستان تو را شد زنده غربت حیدر کرار اباعبدالله تو علی گشته ای و ابن ربیع هم قنفذ وای از این همه تکرار اباعبدالله این چه سری است که شد ذکر لبت وا اماه با زمین خوردنت هر بار اباعبدالله سر ِ پیری گذر ِ تو به چه جاها افتاد وای از آن همه آزار اباعبدالله هر چه هم بر سرت آمد دم آخر ز عطش چشم های تو نشد تار اباعبدالله خواهر تو نشد ای شاه برای پسرت در دل شعله پرستار اباعبدالله کفنت خار بیابان نشد و بی تو نرفت دخترت بر سر بازار اباعبدالله ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): به منبر میرود دریا، به سویش گام بردارید هلا! اسلام را از چشمه اسلام بردارید مبادا از قلمها جابیفتد واژهای اینک که بر منبر قدح کج کرده ساقی جام بردارید سَلونی را هدر کردند روزی مردمان، امروز بپرسیدش! از اسرار جهان ابهام بردارید الا ای شاعران! چشمان او آرایه وحی است برای ما از آن باران کمی الهام بردارید نسیم صبح صادق میوزد از گیسوی صادق از آن مضمون پیچیده جناس تام بردارید به فرزندان، به اهل خانه جز ایشان که میگوید غلام خستهام خفته، قدم آرام بردارید اگر فرمان او باشد، نباید پلک برهم زد به سوی شعله چون هارون مکّی گام بردارید رُویَّ عَن امامِ جعفر الصّادق لَه الرّحمَه... به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید به جای حج به سوی کربلا رفتن خداجویی است کفن باید به جای جامه احرام بردارید اگر در گوش نوزادی اذان میخواند، میفرمود که با آب فرات و تربت از او کام بردارید میان شعلهها آیات ابراهیم میسوزد میان گریه ختم سوره انعام بردارید ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): هوای بال و پرم میل کربلا دارد دویدنم عقب ناقه ماجرا دارد دلیل اشک مرا اهل اشک می‌فهمد نمی‌شود بنویسم قلم حیا دارد حکایتی جگرم را به درد آورده حکایتی که اشاره به روضه‌ها دارد میان سجده لگد خورد غیرت سحرم کسی‌که می‌زندم بغض مرتضی دارد بریده شد نفسم بارها پیِ ناقه کجا سه ساله چنین طاقت مرا دارد دلم شکست و روی خاک با سر افتادم که پای خسته‌ی من آبله کجا دارد ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): گرفته باز بهانه دلم هوایت را رسان به دیده مسیحا تو خاک پایت را ششم امام دو عالم تویی که مثل علی به دوش خود زده ای پرچم هدایت را چه دلنواز ، دعایی که بر لبت باشد به گوش دل برسان سوز ربنایت را امام صادق دنیا ، غریب ‌و تنهایی نشد غریب گذاری تو آشنایت را تو هم کریمی و ابن کریمی ای آقا کرم نما و ببر کربلا گدایت را تو بار بستی و رفتی از این جهان و ببین گرفته خیل ملک در جنان عزایت را بیا اجازه بده تا که با دلی پر خون بخوانم از غم ناخوانده روضه هایت را شنیده ام که در خانه ات گرفت آتش به یاد فاطمه کن شرح ماجرایت را شنیده ام که شما را چه بی هوا بردند نشد چنان که به پوشی به تن عبایت را نفس نفس زدنت را حرامیان دیدند ولی ندید کسی سوز گریه هایت را به پشت مرکب دشمن دلت کجاها رفت بگو تو با همه اسرار کربلایت را بخوان تو روضه که عالم شود عزاخانه بربز بر دل ما داغ نینوایت را بگو که با پسر فاطمه چه ها کردند بگو که با دم خنجر سرش جدا کردند ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): منسبِ ذرّیه خیرالنّسا را داشتی صادقانه سیره شیرِ خدا را داشتی در تمام عمر، غیر از مسجد و درس و حدیث حضرتِ شیخ الائمه! تو کجا را داشتی؟! شد حسینیّه تمام خانه ات؛ با جان و دل روضه میخواندی و داغ کربلا را داشتی هم محرّم، هم تمام ماه های سال را یاد جدّت بودی و حال عزا را داشتی اشک، جاری میشد از چشمانِ تو بی اختیار داغ سقّا و غم «أدرک أخا» را داشتی عدّه ای نامرد با پایِ پرهنه بردَنت در گلویت آه و بغض بیصدا را داشتی جان سپردی کنج بستر، پیکرت غارت نشد خوب شد انگشتر و بر تن عبا را داشتی! ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): شکر خدا که دست به دامان صادقیم یعنی همیشه بی سر و سامان صادقیم بی راهه نیست اینکه بگویم تمام ما سلمان حیدریم و مسلمان صادقیم از تشنگیِّ روز قیامت هراس نیست تا لحظه ای که تشنه ی باران صادقیم با دیدن صلابتِ ایوانِ کربلا فکر درست کردن ایوان صادقیم مثلِ فرشته های به دُور مزار او در حسرت مزارِ چراغان صادقیم ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): حتی قلم ز شرح چنین غصه قاصر است قبر امام تولیتش دست کافر است حین قدم زدن به امامت سلام کن کمتر بایست! زائر این خاک عابر است ما شیعه ی حلاوت یک قال صادقیم نَقل حدیث اوست که نُقل منابر است شیخ الائمه، عالم آل محمد اوست یعنی یمی که یک نم از آن، علم جابر است فرموده حضرتش که "نوحوا علی الحسین" بانی گریه اوست اگر روضه دایر است در شیوه ی جسارت ابن ربیع ها نسل علی و فاطمه بودن مؤثر است آتش، طناب، کوچه و مأمور بد دهن دشمن چه در شکنجه ی معصوم ماهر است بانوی پا به ماه ندارد به خانه اش حداقل از این جهت آسوده خاطر است هرجا دری یا جگری سوخت شک نکن آتش بیار شهر مدینه مقصّر است... ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): مانند زهرا در میان شعله ها بود مظلوم عالم در میان کوچه ها بود پایِ برهنه، سر برهنه رویِ خاک و یاد شهید تشنه کامِ کربلا بود او روضه خوانِ کربلا بود و مدینه یاد هجوم کوچه ها و خیمه ها بود روی لبش میگفت هر دم ای حسین جان جسم شریفت زیرِ پای اَشقیا بود جد مرا با کام تشنه سر بریدند دشت بلا طوفان اشک و ناله ها بود خنجر به حنجر میکشید آن پَستِ ظالم آن حنجری که بوسه گاه مصطفی بود زینب کنار قتلگاهش گریه میکرد در گوشِ زینب ناله ی خیرالنسا بود مادر کنار پیکرش میگفت ؛ بُنَیَّ ام المصائب شاهد این ماجرا بود سوی گریز روضه هایش نام زهرا کوچه برایش سخت تر از کربلا بود با میخ در پهلوی مادر را شکستند محسن گل نشکفته ی باغ ولا بود سیلی سختی بی حیا بر مادرم زد همراهِ مادر بین کوچه مجتبی بود بازوی مادر،ضربتِ آن بی مروت بی حرمتی ها پیش چشم مرتضی بود عمری به یاد کربلا و کوچه بودم این زندگیِ صادق آل عبا بود /عبدِ کریم/ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): ما جمله بندگان و گدایان صادقیم ما ریزه خوار سفره ی احسان صادقیم‌ در این جهان اگر که بُود رتبه و مقام در اوج رتبه ایم ، که مهمان صادقیم اسلام و دین، محمد و آل محمد است عبدیم و مفتخر که مسلمانِ صادقیم ما پیرو حدیث و تفاسیر عترتیم از غیر دم مزن که به فرمانِ صادقیم هر ذره در تمام عوالم مطیع اوست عزّت همین بُود که به دامانِ صادقیم بی شک حدیثِ آل محمد کلامِ حق ما پیرو حدیث و به عرفان صادقیم عارف کسی بُود که مطیع حدیث اوست ما از ازل همیشه دشمن عُدوان صادقیم دیوان حافظ و غزلیات، دین که نیست دیوان ما حدیث و به دیوانِ صادقیم اینجا جنون و عشق و گدایی سعادت است در این جنون،اسیر دو چشمان صادقیم بر ما امیر ،در همه عالم فقط علیست سرمست حیدریم و مریدان صادقیم فرموده خدمتش بنما در زمان او در انتظار دولت و میزان صادقیم /عبدِ کریم/ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بارها این جمله را بابا برایم گفته بود ... " ای پسر جان احترام پیرمردان واجب است هر کجا یک مو سپید آمد ز جا برخیز که ... احترام موی ایشان مثل قرآن واجب است " از نصیحت های بابایم ادب آموختم از ادب کردن همیشه خیر دیدم ... والسلام ارزش موی سپید خلق را دانستم و ... من به این قیمت فقط عزت خریدم ... والسلام الغرض این ها که گفتم حرف اصلی ام نبود گر چه صحبت های من حرفی نبوده جز حساب گوش کن قصه از اینجا می شود آغاز که ... با همین موضوع ، خواندم چند برگ از یک کتاب پیرمردی بود ، در شهری که یثرب نام داشت احترامی داشت حتی بین عرشی های عرش گر چه منزل داشت بر روی زمین آن پیرمرد ... جایگاهش بود بالا ... آخرِ بالای عرش موقع راز و نیازش کعبه می کردش طواف او امام و ... آسمان و نه فلک ماموم بود با تمام شوکت و جاه و جلال خود ... ولی ... در میان مردم شهر خودش مظلوم بود یک شبی در خانه اش بی معرفت ها آمدند حرمت موی سپیدش را شکستند آه آه دست هایی که گدایش دست میکائیل بود ... نامروت ها به بند کینه بستند آه آه خانه ای را که ستونش پایه های عرش بود هیزم آوردند و با لبخند ، آتش می زدند خم به ابرو هم نیاوردند نامردان پست مثل اینکه داشتند اسپند ، آتش می زدند در میان آتش نمرودیان مثل خلیل می دوید آن پیرمرد و پای او آتش گرفت در حرارت شمع اندام نحیفش آب شد پیکر او سوخت و اعضای او آتش گرفت در دل آتش زبانش روضه خوان شد عاقبت روضه های مادری که سوخت از پا تا سرش یاد کرد از آن زمانی که لگد می زد کسی ... ماند بین یک در و دیوار ، جسم مادرش آتش این روضه ها بدتر ز هرم شعله بود تا که یاد مادرش افتاد ، افتاد از نفس یاد کرد از ساعتی که مادر مظلومه اش ... آخرش با ضربه ی جلاد ، افتاد از نفس طاقت من طاق شد از حرف هایی که زدم لال خواهم شد پس از این ... حرف من دیگر تمام از کجا آغاز کردم ... ختم شد حرفم کجا این هم از یک قصه ی تلخ از ادب از احترام رضا قاسمی ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): از مسیر در نه ، از دیوارِ خانه ریختند روز نَه این قومِ نامحرم شبانه ریختند حتم دارم با قلاف و تازیانه ریختند یک نفر آمد به محراب و نمازش را شکست بی حیایی بی هوا راز و نیازش را شکست نیمه شب هست آه  فکرِ سن و سالش نیستند ریسمان‌ها می‌کشند و فکرِ بالش نیستند بینِ این خانه مگر اهل و عیالش نیستند او خدای غیرت است از درد میریزد بِهَم پیش طفلانش مَکِش نامرد  میریزد بِهَم بازهم صد شُکر آتش بر سر و رویش نخورد این درِ سوزان حیا کرد و به پهلویش نخورد سنگِ بی احساسِ دیواری به اَبرویش نخورد بازهم صد شُکر در ، آئینه‌اش را خط نزد در میانِ شعله میخی سینه‌اش را خط نزد در میانِ کوچه‌ها با زور او را می‌کِشند بر زمین می‌اُفتد و بدجور او را می‌کِشند رویِ مرکب میروند از دور او را می‌کِشند پیرمردِ شهر با هر زحمتی پا می‌شود آه می‌گوید فقط " یا عَمَّتی" پا می‌شود دخترک میگفت با نِی حنجرش را پس بده من یتیمم  طشتِ زر یک شب سرش را پس بده جان بابا ، ساربان انگشترش را پس بده حرمله وقتی که می‌آید پریشان می‌شوم پشتِ عمه ، زجر وقتی هست پنهان می‌شوم کوچه کوچه تکه تکه پیشِ ما نان ریختند شامیان نان خشک‌ها را پیش مهمان ریختند دختران تَه ماند‌ه‌ها را پای طفلان ریختند عمه جان حس می‌کنم مژگانِ بابا کم شده خیزران ای وای یک دندانِ بابا کم شده ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯