خداحافظ.دوماهه گریه و ماتم
خداحافظ.لباس مشکی و پرچم
حسین جانم
خداحافظ.حسینی ها عزادارا
میون ما. میومد ناله زهرا
حسین جانم
حلالم کن . میدونم خیلی آقایی
دم مرگم.به دیدارم تو می آیی
حسین جانم
حلالم کن. ببین کوهی زدردم من
حلالم کن. برات کاری نکردم من
حسین جانم
حلالم کن . میدونم که گنه کارم
ولی آقا . می دونی که دوست دارم
حسین جانم
ببین زهرا. همیشه دستم و پر کرد
به قدی خم. زنوکرها تشکر کرد
حسین جانم
سلام آقا. امام مهربان من
سلام آقا. ببین اشک روان من
رضا جانم
سلام آقا. پناه بی پناهانی
ازاون اول. منم نوکر تو سلطانی
رضا جانم
دلم تنگه.برای صحن گوهرشاد
دخیل بستم. کنار پنجره فولاد
رضا جانم
رئوف آقا. ببین خیلی کم آوردم
یه کاری کن . دوباره من زمین خوردم
رضا جانم
توی حجره.زپا افتاده ای تنها
به گوش تو رسیده ناله زهرا
رضا جانم
جواد اومد. کنار تو به چشم تر
زدی بوسه . به لبهاش لحظه آخر
رضا جانم
ولی آقا. شده کرببلا غوغا
زمین خورده. کنار یک پسر بابا
رضا جانم
✍شاعر ؛قاسم نعمتی
پشت خرابه دخترکی کَج نشسته بود
میخواست که اَدای من را در بیاورد
زِ خانهها همه بوی طعام میآمد
ولی به جانِ تو بابا گرسنه خوابیدم
به جرم اینکه ندارم پدر زدند مرا
شبیه مادرِ درپشت در زدند مرا
نهادی سر به روی زانوی عبیدالله و خوش گفتی
نگفتی دختری داری که آن هم شانهای دارد
داره موهام یواش یواش شبیه مادرت سفید میشه
#سبک_زمینه
شهادت امام رضا (ع)
______
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
.(بند اول).
میدونی که دلم گرفته این روزا، امام رضا
یه کاری کن برای نوکرت آقا، امام رضا
جا موندم از پیادههای کربلا، امام رضا
مرزا که بسته شد دیگه، صبح تا شب مثل بارونم
دست خودم که نیست آقا، تا همین حالا گریونم
باز جای شکرش باقیه، حرم تو میشه اومد
قدر زیارت تو رو، بیشتر از هرسال میدونم
بیشتر از هرسال، دلتنگم
بیشتر از هرسال، دلگیرم
تو خودت بهتر میدونی
بیزیارت من میمیرم
«منو ببر به کربلا امام رضا»
.(بند دوم).
دلم آروم میشه تا میزنم صدات، امام رضا
من اومدم که درد دل کنم باهات، امام رضا
نمیدونم که از کجا بگم برات، امام رضا
بی جلسات روضهها، کل این شهره زندونم
هیأتا هم بسته بشن، روضه میگیرم تو خونهم
من به سیاهی عزات، بیشتر از جونم حساسم
من دیگه قدر روضه تو، بیشتر از هرسال میدونم
بیشتر از هر سال آشوبم
بیشتر از هر سال بیتابم
حال و روزم رو میبینی
لطفی کن آقا دریابم
«منو ببر به کربلا امام رضا»
.(بند سوم).
آقا دیدی یه سال دیگه هم گذشت، امام رضا
ولی بدون دسته و علم گذشت، امام رضا
با کلی حسرت و با اشک غم گذشت، امام رضا
شکر خدا دو ماهه که، پای این سفره مهمونم
لطف تو بوده آقاجون، من ازت خیلی ممنونم
قسمت خیلیا نشد، که ببینن این روزا رو
قدر دعای خیرتو، بیشتر از هر سال میدونم
بیشتر از هرسال غم دارم
بیشتر از هر سال دلخونم
این دم آخر با حسرت
اینجوری نوحه میخونم:
«منو ببر به کربلا امام رضا»
ShabNimeShaban1397[02] (1).mp3
12.15M
نجوا با امام زمان
ندبهخوان با دو چشم تر، جمعه
رفت مادر به سمت در، جمعه
كوچه را شست، آب و جارو كرد
مثل هر هفته مثل هر جمعه
سر كوچه نشست تا خود ظهر
تا بيايى تو از سفر جمعه
چهل و چند سال منتظر است
آه! بس نيست اينقدر جمعه؟
تشنهام اى هميشه رود بيا
مادرم تا نرفته زود بيا
خيلى از اهل دردها رفتند
مردهاى نبردها رفتند
چه جوانها كه بى تو پير شدند
چقَدَر پيرمردها رفتند
در همين چند سال خيلى از
جمع مهديهگردها رفتند
عدهاى خوب رو سفيد شدند
به اميد شما شهيد شدند
ما ولى خوب در به در نشديم
گريه كرديم خونجگر نشديم
شرم دارد كه بعد اين همه سال
سيصد و سيزده نفر نشديم
تو خبردار بودى از ماها
ما ولى از تو باخبر نشديم
زودتر جان مادرت برگرد
تا از اين روسياه تر نشديم
كى شود تا كه با شما باشيم
يك شب جمعه كربلا باشيم
مىشود بشنوى صداى مرا
السلام عليکهاى مرا
آل ياسين جمعه شبهايم
اثرى مىدهى دعاى مرا؟
مىدهى دست پنجره فولاد
رزق و روزى كربلاى مرا
به حساب فرج ذخيره كنيد
اين همه يا رضا رضاى مرا
بين روضه مرا نبر از ياد
نيمهشب پشت پنجره فولاد
🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه شب جمعه(2)
#روضه امام حسین (ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
♦️شب جمعه حرمت بوی محرم دارد
♦️بانویی کنج حرم مجلس ماتم دارد
♦️شب جمعه شده و باز دلم رفت حرم
♦️دل آشفته ی من، صحن تو را کم دارد
♦️مادرت روضه گرفته است برایت آقا
♦️زیر لب زمزمه وای حسینم دارد
♦️بیرق روضه عیان است ز روی گنبد
♦️مجلس روضه همانجاست که پرچم دارد
♦️گریه ی مادرتان عرش خدا را لرزاند
♦️روضه آه بُنَیَّ چقدر غم دارد
♦️حجره های حرمت پر شده از ذکر حسین
♦️هر که آید به حرم نام تو را دم دارد
♦️در هوای لب خشکت به لب آب فرات
♦️چشم هر زائرتان چشمه ی زمزم دارد
♦️عطر سیب حرمت از سر شب تا به سحر
♦️برده غم از دل هرکس که به دل غم دارد
⬅️شب جمعه است شب زیارتی آقا ابی عبدالله شبی که مادرش فاطمه زهرا(س) مهمان امام حسین است امشب بی بی فاطمه زهرا خودش میاد رو سرعزادار حسینش دست میکشه ای کسانی که در گوشه ای از مجلس نشستی حاجت داری مریض داری گرفتاری امشب امام حسینو قسم بده به پهلوی شکسته مادرش (زهرای مرضیه)انشاء الله حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله حالادلت روانه کن کربلا برات روضه بخونم همه اموات کسانی که بین من و شما بودند حالا جایشان خالیست فیض ببرند
⏪اما امان از لحظه ای که حسین تکیه بر نیزه ی بی کسی زده ، دیگه هیچ یاری براش نمونده خدایا امان از غریبی، اومد به میدان با اینکه داغ دیده همه لشکر رو پراکنده میکرد، صدا زد لا حول و لا قوة الا بالله یعنی خواهرم زینب هنوز بی برادر نشدی، هنوز سایه م رو سرته، اما امان از اون لحظه ای که اومدن دوره حسینِ زهرا رو گرفتن، خدایا یکی با نیزه میزنه یکی با شمشیر میزنه هر کی وسیله نداشت با سنگ میزد
اماناز دل زینب(این روضه خیلی حق داره عزیزان خودتو ببر یه لحظه کربلا ببین حسین و زینب چی کشیدن)ای وای سنگی بر پیشانیِ مولا اثابت کرد الله اکبر خون جلوی چشمای آقا رو گرفت پیراهن عربی شو بالا گرفت خونه پیشانیشو پاک کنه اما یه وقت تیر سه شعبه ای بر قلبِ آقا زدن ای وای این تیر دیگه امید زینب رو ناامید کرد
اما زینب حالا منتظره خدایا چرا دیگه صدای تکبیر برادرم نمیاد الله اکبر کربلا به لرزه در اومده زینب دوید بالای تل زینبه ای وای خدایا آنچه زینب دید هیچ خواهری نبینه یه وقت دید شمر رو سینه ی برادرش نشسته(اونی که کربلا رفته میدونه تلِ زینبیه با حرم زیاد فاصله نیست)بی بی زینب چی کشید خدایا یه وقت دید شمر هر کاری کرد خنجر از جلو گلوی حسین رو نمی برید (وای میدونی چرا؟) آخه جایی که پیغمبر بوسه زده، تا یه لحظه پیش زینب اون جا رو بوسه زده، زهرا بوسه زده
یه وقت شمر خدا لعنتش کنه بدن حسین رو برگردوند، سجده بر خاکِ کربلا گذاشت، لحظات آخر میگه دیدم زینب اومد بالای تل زینبیه ، حسین صدا زد زینب برگرد به خیمه نمی تونی ، طاقت نداری این صحنه رو ببینی
برو خواهر جون مادر ، نبینی بریدنِ سر
بروخواهر جون مادر نبینی خنجر وحنجر
برو خواهر ، یه وقت بمیرم زینب دستاش رو رو سرش گذاشت خدا لعنت کنه شمرو با شمشیر سر حسین رو از بدن جدا کرد، آی امان از دل زینب
🔸او می بُرید و من می بریدم
🔸او از حسین سر من از حسین دل
🔸یه وقت دید سری به نیزه بلند است در برابر زینب
🔸خدا کند که نباشد سرِ برادرِ زینب
هر کجای مجلس نشسته ای سه مرتبه بلند بگو یا حسین......
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
1403/3/24
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#مناجات امام زمان(عج)
#روضه امام رضا (ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
يا أَبَا الْحَسَنِ، يا عَلِىَّ بْنَ مُوسى، أَيُّهَا الرِّضا، يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ، يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ، يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا، إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ، وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ.
🔶مـاه صـفـر گـذشت بـیا تا سـفـر کـنـیم
🔶بـاید از این دو مـاه دوبـاره گـذر کـنیم
🔶آقـا بـیـا کـه دیـدۀ حـسـرت کـشـیـده را
🔶با اشک دوری از تو و این ماه تر کنیم
🔶هرشب به شوق روضۀ فردا نفس
زدیم
🔶شب را از این به بعد چگونه سحر کنی
🔶مـزد دو مـاه گـریۀ خـود را گـرفـتهایم
🔶خود را به یک نگاهت اگر مفتخر کنیم
🔶ما خـسـته نـیـسـتم که رخـت سـیـاه را
🔶با خـستگی از این تن وامـانده در کنیم
🔶امسال هم گذشت و پس از این رواست که
🔶گـریه بـرای فـاطـمۀ پـشـت در کـنـیـم
🔶برخـیز تا مـسافـر صحـن رضا شـویم
🔶مـاه صـفـر گـذشت، بیا تا سـفـر کـنـیم
♦️ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی
♦️خفته در خاک خراسان، تو غریب الغربایی
♦️اغنیاء مکه روند و فقرا سوی تو آیند
♦️جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
⬅️آی کسی که هر وقت دلتنگ حرم شدی صداش زدی یا امام رضا ...
آی کسی که هر وقت گرفتار شدی صداش زدی یا امام رضا ...
آی کسی که هر وقت گره به زندگیت افتاد صداش زدی یا امام رضا ع..
جوون داری ـ مشکل داری ـ در خونه امام رضا بیا...
🌹(یا امام رضاع)2
⬅️ امروز برا امام رضا بلند بلند گریه کن..
خودش سفارش کرده وقتی از مدینه بیرون می اومد اهل و عیالُ دور خودش جمع کرد فرمود برام بلند بلند گریه کنید...
🍂(گفتن آقا جان پشت سر مسافر گریه مِیمَنَت نداره)
فرمود میدونم اما من دیگه از این سفر بر نمیگردم ـ مسافری که امید برگشت نداره براش بلند بلند گریه کنید...یا امام رضا(ع)🌹
خیلی غریبه، خیلی مظلومه، از همین جا دلامونو روونه حرم کنیم ایشاالله کنار حرمش ناله بزنی...
⏪ پیغمبر فرمود دو تن پاره تن مَنَند ـ یکی مادر سادات زهرای مرضیه ....فرمود فاطمه پارهٔ تنِ منه ـ یکی هم امام رضاست...
◀️ بگم یا امام رضا ...تو خراسان چه کردند با امام رضا..
امام رضا رو زهر دادن...
اباصلت میگه دیدم آقا اومد داره میره تو حجره....
صدا زد اباصلت بیا فرشای حجره رو جمع کن...
( آقا جان چرا..)
آخه میخوام مثل جد غریبم حسین رو خاکا جون بدم...
اباصلت میگه فرشا رو جمع کردم... اما دل تو دلم نبود...
هر بار می رفتم یه نگاش میکردم میدیدم مثل مار گزیده ها بخودش می پیچه.. هی میگه (جگرم سوخت)3
⬅️ (اباصلت میگه).....میگه دیدم آقا چشمش به دَره...
چی میخوام بگم...😭
میخوام بگم این آرزوی هر پدریه دوست داره لحظهٔ آخر سرش به دامن عزیزش باشه....
امام رضا منتظره کی جوادش میاد...
⬆️ (اوج)اگه میخوای امام رضا امروز جوابت بده بگو یا امام رضا...😭
به جوونیّه جوادت منم جوون دارم ...
آقا گرفتارم...
به جوونیّه جوادت منم بهر امیدی اومدم ...
امروز نزار دست خالی برگردم...
⏺ میگه یه مرتبه دیدم یه آقایی حیاطه خیلی شباهت به امام رضا داره....
پرسیدم آقا زاده شما کی هستی..... صدا زد اباصلت....
أنا حجة الله عليك ...من جوادالائمه ام....
⬅️(سوز) میوهٔ دل امام رضا اومد...
وارد حجره امام رضا شد.😭...
امام رضا تا چشمش به جوادش افتاد دیدن آروم آروم از جا بلند شد....
جوادشو بغل گرفت ما بین دو چشم جوادشو بوسه زد...😭
سر امام رضا تو بغل جوادش بود از دنیا رفت
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
احمد بهزادی
التماس دعا
#امام_حسن__ع__روضه
خطاب به امام زمان (عج)
---
ای روضه خوان ِغربت ِقبر کریم ها
شاه غریب ، وارث صبر کریم ها
بین بقیع، صاحب بزم عزا شدی
زائر برای مظهر جود خدا شدی
وقت عزای جدّ کریم تو مجتباست
اما بقیع، بی علم و بیرق عزاست
این روزها که گشته دل کلّ مؤمنین
آماده ی زیارت ایّام اربعین
گریه کنی به دور حصارش نمانده است
جز تو کسی کنار مزارش نمانده است
حالا به روی خاک حریمش نشسته ای
چون او ز درد بی کسی ات دل شکسته ای
هستی تو هم شبیه حسن شاه بی سپاه
صحرانشین فاطمه، لبریز اشک و آه
اما دلیل اشک حسن داغ کوچه بود
آن کوچه ای که صورت مادر شده کبود
یک بی حیا ز بغض پیمبر توان گرفت
از فرصت نبودن حیدر توان گرفت
جمع ِ تمام کینه ی او مشت بسته شد
بد زد که گوشواره ی مادر شکسته شد
از آن به بعد بر رخ مادر نقاب دید
روی کبود حوریه را در حجاب دید
از آن به بعد روز خوشی مجتبی ندید
در روضه های کوچه ی غربت قدش خمید
راحت شد آخر از غم جانکاه مادرش
وقتی که شد شهید جنایات همسرش
با زهر کینه پاره جگر شد اگر حسن
او را نموده غسل و کفن شاه بی کفن
دیگر نرفته بر سر سرنیزه ها سرش
در زیر نعل تازه نمانده ست پیکرش
️عبدالمحسن
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
784.9K
#مناجات_امام_زمان عج
#دستگاه_ماهور گوشه های خاوران و اوج
#حاج_اسماعیلی
کی می شود به حال خرابم دعا کنی
نام مــرا میــان قنوتـــــی صــــدا کنی
عمری است کوچه گرد دیـــار محبتـم
شاید دلــت بسوزد و شاید عطا کنی
با درد همنشینم وو با غصه همدمم
شافی توئی شود که مرا هم دعا کنی
سر تا به پــــا غــرق گنــــاه و ظلالتم
آقا توئی که با بدیم خـــــــوب تا کنی
خواهم که جان دهم به رکابت امیر عشق
آیا شود کـــه حاجــــت مــن را روا کنی
ای زائر شکسته دل شهــــر غصه ها
کی می شود که قسمت من کربلا
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
#روضه_پیامبر_اسلام(ص)
#گریز_روضه_امام_حسن(ع)
#گریز_امام_رضا(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه
السلام علیک یا اَبَا الْقاسِمِ یا رَسُولَ اللهِ یا اِمامَ الرَّحْمَهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلانا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی اللهِ وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ.
🔶آرزو دارم شوم سوی مدینه رهسپار
🔶تا بگیرم همچو جان قبر نبی را درکنار
🔶دست امیدم رسد چون بر ضریح اطهرش
🔶سر نهم درخاک پایش با دو چشم اشکبار
🔶با گنه بر آن شفیع المذنبین وارد شوم
🔶بی گنه آیم برون با بخشش پروردگار
🔶اجرومزد همه شما با پیامبر اسلام (ص) انشاالله درهر گوشه ای از این مجلس نشسته ای حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشالا دلها را روانه کنید مدینه
🔸نبی در بسترو زهرا کنارش
🔸عزیزقلب او شد بی قرارش
🔸بگوید دخترم کمتر نوا کن
🔸برای رفتن بابا دعا کن
🔸 نمی دونم مدینه رفتی یا نه...
گنبد خضرای پیغمبرو دیدی یا نه...
ان شالله روزی هممون باشه مدینه..
گنبد خضرای پیامبر رو زیارت کنیم..
(یارسول الله آقا جان ..)
آقاجان...این دلا برا مدینهات تنگه آقا..
🕊آقا برات کاری نداره...امروز یه نگاه بکنی...برات کاری نداره یه مُهر تأیید بزنی، منم مدینه ای بشم..
آقا....هنوز خیلیا مدینه رو ندیدن...
هنوز خیلیا قبرستان بقیع رو ندیدند...
امروز بگو خدا.... به حق اون پیامبری که میگفت آی مردم من از شما اجر رسالت نمیخوام...
اما دو چیز رو بینتون امانت و یادگار میزارم....یکی کلام خدا قرآنه....یکی اهل بیت منه...
آی مردم فاطمه پاره تن منه..
آخ علی غریبه...(علی مظلومه....2)
آی مردم حسنین میوه دلِ منه.
آخ بمیرم برات یا رسول الله..چه کردند با فاطمه ات.بعد از شما
◼️هر دختری بابا از دست بده مردم دورش جمع میشن...تَسلاش میدن...دلداریش میدن...تسلیت میگن...دسته های گل میارن..
اما بیمرم به جای گل درب خونه شه آتیش زدند
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر کسانی که بین من وشما بودند
حالا جایشان بین من وشما خالیست
پدران ومادران که از دنیا رفتند فیض ببرندگریزی هم داشته باشیم به روضه کریم اهل بیت امام حسن مجتبی(ع) وامام رضا(ع) همه اموات فیض ببرند فقط یک لحظه رایاد کنیم بعد هم روضه امام رضا برات بخونم عزیزان آن لحظه ای که آقا عبدالله
نشست کنار بدن تیر خورده برادرش امام حسن.. انشاالله داغ برادر نبینی
چه صحنه ای دید..
شروع کرد ناله زدن..
(دشتی)
◼️برای تو دلم دارد بهانه
◼️گرفت از آه من آتش زبانه
◼️به زیرلبحسیناینگونه میگفت
◼️الهی دفن می گشتی شبانه
◼️یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روح این پدر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد
◼️از همین جا دلها را روانه کنیم حرم امام رضا ، انشاءالله کنار حرمش ، پیغمبر دو تن را پارۀ تن خطاب کرده ، یکی مادر سادات زهرای مرضیه است ، فرمود : فاطمه پارۀ تن من است . یکی هم امام رضا ، یا رسول الله پارۀ تنت در خراسان به زهر جفا مسموم کردند چنان زهر کاری بود آقا مثل شخص مار گزیده به خود می پیچید .
تمام تار و پود من بسوزد همه شمع وجود من بسوزد
◼️خدایا ناله هایم را اثر نیست کنار بستر من یک نفر نیست
غریبم من غریبم من غریبم
نمی دانم کجایی ای جوادم چرا از من جدایی ای جوادم
عیادت از من دور از وطن کن بیا با دست خود من را کفن کن
غریبم من غریبم من غریبم
◼️اباصلت می گوید : امام چشمش به در بود امام جواد آمد آن لحظات آخر سر بابا را به دامن گرفت ، اما کربلا (آماده اید بگویم یا نه ) زین العابدین نتوانست بیاید قتلگاه ، عمه اش زینب آمد دید حسینش تنهاست ، دید شمشیرها و نیزه ها در یک نقطه فرود می آید دستهایش را روی سر گذاشت هی فریاد می زد : وا محمدا ، واحسینا .
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
#امام_زمان
#جمعه
جز ظهور تو دعایی من ندارم جمعه ها
انتظارت می کشم تنها نگارم، جمعه ها
با زمستان ِ بدون تو گذشته عمر من
چشم بر راهم بیایی ای بهارم جمعه ها
ای قرار قلب عالم بی قرارم؛ بی قرار
ندبه می خوانم شده تنها قرارم جمعه ها
کم دعا بهر ظهورت کرده ام آقا ببخش
وای از من که فقط در فکر یارم جمعه ها
وصف شش روز ِتمام هفته هایم غفلت است
گشته تنها لحظه های انتظارم جمعه ها
پیش زهرا مادرت شرمنده ام، بی اعتبار
شد دعا بهر ظهورت؛ اعتبارم،جمعه ها
روضه می خوانم، تضرّع میکنم آقا بیا
نیست آرامش برای قلب زارم جمعه ها
آخر ِهر هفته ی عمرم شده اندوه و درد
تا به کی در حسرت رویت ببارم جمعه ها
یوسف زیبای زهرا کی میایی؟ العجل
آرزویی جز وصال تو ندارم جمعه ها
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
#امام_زمان
قال المهدی عجل الله فرجه:
اکثروا الدعا بتعجیل الفرج
با توبه از گناه، فراوان دعا کنید
با گریه از نگاه، فراوان دعا کنید
باشد چراغ راه به ما « اکثروا الدعا »
طبق کلام شاه، فراوان دعا کنید
هر کس، کنون زیاد برایش دعا کند...
او راست در سپاه، فراوان دعا کنید
بهر طلوع مِهر سَداد و صلاح و عدل
بر درگه الٰه، فراوان دعا کنید
بهر خِتام شام سیاهِ نفاق و شرک
تا وُصلَتِ پگاه، فراوان دعا کنید
بهر ز بینْ رفتنِ شیطان ز روزگار
تا او شود تباه، فراوان دعا کنید
بهر فرج به امر خودِ صاحب الزمان
بهر ظهور ماه، فراوان دعا کنید
بهر عمل به متنِ صریح کلام شان
ارواحنا فداه، فراوان دعا کنید
بعد از شنیدن غم آن رأس که رسید...
بر رفعت قناه، فراوان دعا کنید
تا که اثر نماید و از هجر کم شود
با سوز و صدق و آه، فراوان دعا کنید
#دعای_ندبه
بحرمة الحسین علیه السلام
اللهم عجل لولیک الفرج
۱۴۰۳/۰۶/۰۷
#محمد_علی_نوری ✍
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
ایوجودتبرتنبیجانعالمجانبیا_سماواتی_6015007913142127669.mp3
2.14M
#مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده به نفسِ حاج مهدی سماواتی
راستی؛ازامامزماندلتونچهخبر؟!
کجایزندگیتونه؟!
واسهظهورشدعامیکنید؟
چندتاقدمواسهظهورشبرداشتین؟!
زمزمه امام زمان
#امام_زمان ♥️
#تلنگر
ای وجودت بر تن بی جان عالم جان بیا
ای ظهورت دردها را خوشترین درمان بیا
ای جواب نالۀ مظلومی قرآن بیا
ای همه جانها بخاک مقدمت قربان بیا
ای امید بی کسان ای یار مظلومان بیا
ای نجات هستی ای گمگشته انسان بیا
زینب کبرا سر بازار میخواند تو را
فاطمه بین در و دیوار میخواند تو را
آفتابا طلعتت در پرده پنهان تا بکی؟
ماهتابا جلوهای شبهای هجران تا بکی؟
باغبانا بی تو خون آب گلستان تا بکی؟
یوسفا از دیدنت محروم کنعان تا بکی؟
احمدا تنها میان جمع قرآن تا بکی؟
مهدیا بر نیزه سرهای شهیدان تا بکی؟
از جگرها آه میجوشد که یا مهدی بیا
خون ثارالله میجوشد که یا مهدی بیا
گاه دور کعبه با اشک روان میجویمت
گه چو بلبل نغمه زن در بوستان میجویمت
گه کنار خانه برگرد جهان میجویمت
در منی من در زمین و آسمان میجویمت
که به بزم دوستان با دوستان میجویمت
گه درون خویشتن مانند جان میجویمت
هرچه میگردم در این گلشن نمیبینم تو را
تو مرا میبینی امّا من نمیبینم تو را
دیدهها اختر شمار صبح دیدار تؤاند
اختران آئینهدار ماه رخسار تؤاند
گلعذاران بی قرار سیر گلزار توأند
شهریاران خاکسار پای زوّار توأند
سربداران پایدار دار ایثار توأند
دوستان چشم انتظار صبح پیکار توأند
یا بن مولانا العلی یا بن النبی المصطفی
از تو عالم میشود چون نظم «میثم» با صفا
#شاعر:غلامرضا_سازگار✍
#سبک_روضه
#روضه_امام_رضا (ع)
#شهادت_امام_رضا (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از تب زهرِ نفسگیر، تنت میلرزد
همچنان مار گزیده، بدنت میلرزد
چه کنم ناله ز دل، وقت تردد نکشی؟!
چه کنم تا که عبا را به سر خود نکشی؟!
رنگ در چهره نداری و رخت زرد شده
مهربان، دست رئوفت چقدر سرد شده
شمس نورانی افلاک، زمین افتادی
باز هم پا شدی از خاک، زمین افتادی
بر زمین پیکر خود را مکش اینقدر بس است
تا به حجره، پر خود را مکش اینقدر بس است
به در حجره رسیدی، به غمت چیره شدی
یاد مادر، به در حجرهی خود خیره شدی
میخ در، نالهی جانسوز چرا سر داده؟!
جای در، شعله به جان جگرت افتاده
عمر پر برکت و پر مرحمتت شد طی، وای
رو به قبله شده ای، قبلهی عالم، ای وای
خاطرت باز سوی کرب و بلا جمع شده
فرش های کف این حجره چرا جمع شده؟!
نه رد سرمه به چشم است، نه رد اخم است
کار گریه به حسین است، دو پلکت زخم است
خواهرت نیست کنارت، به عیادت برسد
اندکی صبر کن آقا که جوادت برسد
غم مخور تا که جوادت به دلت تاب دهد
تشنه ای؟ زود به دستت قدحی آب دهد
بین این حجره کسی سنگ به سویت نزند
پنجه ی شمر لعین شانه به مویت نزند
حرمله نیست، سنان نیست، خیالت راحت
خواهرت دل نگران نیست، خیالت راحت
دم آخر احدی دست به خنجر نَبَرد
بین این حجره کسی پیرهنت را ندرد
داغدار غم جدت شده ای؟ نیست عجیب
بازهم روضه بخوان، ناله بزن یابن شبیب...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ👇
#متن_روضه /*بخش دوم صوت*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کریم کاری به جز جود و کرم نداره
آقام توو مدینهست ولی حرم نداره
اینجا توو کوچهها هی زمین میافتاد، روایت میگه مثل مار گزیده امام رضا به خودش میپیچه؛ بعضیا میگن پنجاه بار رو زمین نشست و بلند شد.
یا امام رضا مردی زمین افتادی، هر بار که زمین افتادی یه یا علی گفتی بلند شدی؛ زهر بهت دادن اینجوری جگرت شعلهور شده، کسی تو رو نزده...
اون نامرد نه که یه دستی توو صورت مادر ما زده باشه، دو دستی زد توو صورتش...
مگه میشه سیلی بخوره کسی راه خونهش و گم کنه؟!
معلومه بیهوا زدن؛ معلومه سر مادرم به دیوار خورده، معلومه گوشواره شکسته...
یه کاری کردن امام حسن دست مادر ما رو گرفت؛ خونهمون این طرفه...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ👇
#سبک_روضه /*بخش سوم صوت*
#روضه_امام_حسین
با نوای حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پناهی نداری
یکی نیست بگه تو گناهی نداری
سپاهی نداری
نزن دست و پا دیگه راهی نداری
نگام میکنی
داری با رگای بریده صدام میکنی
دَمِ آخری توی گودال دعام میکنی
نگام میکنی
نگات میکنم
دارم با صدای گرفتم صدات میکنم
یه فکری برا زخم روی لبات میکنم
نگات میکنم
دلم بی قراره
یکی شمر و از قتلگاه در بیاره
یه نامرد دوباره
میخواد از تنت رد شه اما سواره
سرت جنگه و
دیدم دامن پیرمردا پر از سنگه و
توی قتلگاه جا برا نیزهها تنگه و
سرت جنگه و
*شاعر: #محمد_صادق_باقی_زاده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Fadaeian_Haftegi_14010402_3.mp3
33.35M
#روضه_امام_رضا
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا
🎤حاج سید رضا نریمانی
داستان عنایت خاص حضرت زهرا س به یک روضه
ماجرای خواب مرحوم آیت الله میرزا مهدی هستهای اصفهانی :*
🍁 من خیلی دوست داشتم که در عزای حضرت سیّدالشّهداء (ع) در مجلسی که موردنظر حضرت زهرا (س) است شرکت داشته باشم. لذا خیلی توسّل میکردم که به من بنمایاند کدام مجلس مورد توجّه ایشان است. من خیلی به این موضوع مُلِح بودم وخیلی پافشاری میکردم.
🍁 تا اینکه روزی عصر، (اوّل محرّم) پیش از آنکه برای انجام وظیفه از مجلس خارج شوم استراحت میکردم، حضرت را درخواب دیدم. از ایشان سؤال کردم که سیّدتی و مولاتی، اینهمه مجلس در عزای فرزند بزرگوار شما، سیّدالشّهداء (ع) وجود دارد، کدامیک از این مجالس مورد توجّه شماست؟
🏴 فرمودند: هر جاییکه پرچم عزای حسین ما خورده باشد ما آن مجلس را دوست داریم و به آن مجلس توجّه داریم.
🍁 من دوباره پرسیدم چون غرض من آن بود مجلس خاص الخاصّی که در نظر است بدانم. لذا مجدّداً پرسیدم که یا سیّدتی و مولاتی، کدامیک از این مجالس بیشتر مورد توجّه شماست؟ مجدّداً در جواب همانرا فرمودند، فرمودند: هرجایی که پرچم عزای حسین ما خورده شود ما آنجا را دوست داریم به آن هم توجّه داریم.
سه باره پرسیدم: سیّدتی و مولاتی، کدامیک بیشتر مورد توجّه شماست؟ باز فرمودند: هرجا که پرچم عزای حسین ما خورده باشد ما آنجا را دوست داریم و به آنجا توجّه داریم.
🍁امّا اینکه تو میپرسی،(نام و آدرس یک مجلسی را در سوهانپزخانه دادند که تقریباً اسم رایجی بود، مثلاً منزل مؤمنه خانم، نه اینکه این باشد، بطور مثال…) و گفتند خود ما هم در این شرکت میکنیم، امّا هرجا که پرچم عزای حسین ما زده شود ما آنجا را دوست داریم و به آن توجّه داریم. مرحوم آقای هستهای گفته بود من وقتی ازخواب بیدار شدم آدرس آنجا را گرفتم، آن محل را نمیشناختم. رفتم و راهنمایی شدم. وقتی به آن محل وارد شدم، یک جوی آبی بود و خانمی سر جوی آب نشسته بود، داشت استکان میشست (هنوز آنموقع در تهران لولهکشی آب نبود).
🍁 نام آنشخص را که درخواب بمن گفته بودند سؤال کردم، گفت: من هستم.
گفتم: آیا شما مجلس روضه دارید؟
گفت: بله داریم. نشان داد، انتهای یک کوچهٔ بن بستی یک پرچم سیاهی زده بودند، این پرچم آنقدر کهنه شده بود که سیاهی آن به سفیدی میزد. معلوم بود سالیان متمادیست این پرچم عزا اینجا زده میشود.
گفتم: شما روضه خوان هم دارید؟
گفت: از کسی دعوت کرده بودیم، آمد وقتی دید کسی نیست ناراحت شد و رفت…
🍁 آقای هستهای یک سخنران معتبر بود، عالم بود، فروتنی کرد و گفت: اجازه میدهید من به اینجا بیایم برای شما روضه بخوانم؟ آن خانم استقبال کرد و گفت: بفرمایید. گفت من وقتی وارد آن منزل شدم یک اتاق داشت، آنقدر آن منزل محقّر بود که من همانروز اوّل قصد قربت کردم که هیچ وجهی از آنجا نگیرم، فقط قربه الی الله بیایم و بروم. معلوم بود کسیکه این روضه را گرفته فقیر است. یک صندوقخانهای داشت و چای هم میریخت از صندوقخانه میآورد، چند نفر از زنان همسایه هم میآمدند، گاهی یک بچّه میآمد چای را میآورد و میگذاشت. و آن زن فقیر هم داخل صندوقخانه مینشست و گریه میکرد، همزمان با صدای گریهٔ او صدای گریهٔ دیگری را هم میشنیدم. تا دهه تمام شد…
🍁 جمعیّت زیادی هم نمیآمدند، فقط چند نفر زنهایی بودند که گاهی کم و زیاد میشدند، ولی روضه، زنانه بود. من هم اصلاً نمیخواستم وجهی بگیرم، لذا وقتی روز آخر از منبر آمدم عجله کردم که اصلاً من را صدا نزند بخواهد وجهی بدهد. دیدم آن زن در پشت سر من سرعت گرفت، مدام من را صدا میکرد. گفتم: ممنون هستم، خیر شما قبول، از شما بما رسیده است. تا بمن رسید و گفت: نه، شما باید این وجه را بگیرید. باز من اصرار کردم و او هم اصرار کرد.
🍁 عاقبت بمن گفت: من از شما رِندتر هستم. از این سخن او تعجّب کردم که یعنی چه من از شما رندتر هستم؟!
گفتم: منظور شما چیست؟
گفت: من یکسال بمنزل مردم میروم آنجا خدمتگزاری میکنم تا اینکه وجهی را فراهم کنم برای عزای سیّدالشّهداء (ع) صرف کنم. یکسال بمنزل مردم میروم و خدمتکاری میکنم، حالا شما میخواهید این پول را از من نگیرید؟ نمیشود!!
مرحوم آقای هستهای گفت: من خیلی تعجّب کردم، فکر اینرا نمیکردم واقعاً کسی اینطور باشد. اصلاً عظمت این زن من را شکست که این زن چقدر باعظمت بود. اگر کسی یکسال بمنزل مردم برود و خدمتکاری کند، با همهٔ سختی که اینکار دارد، مبلغی را پسانداز کند تا صرف این وادی کند. گفت من خیلی تعجّب کردم، عظمت این زن من را شکست و من از او این وجه را گرفتم. وقتی گرفتم، گفتم: سؤالی از شما دارم، گفت: بفرمایید.
🍁 گفتم: شما در صندوقخانه گریه میکردید من صدای گریهٔ دیگری هم از صندوقخانه میشنیدم، او که بود؟ عروس شماست؟ دختر شماست…؟ گفت: مگر درخواب بشما نگفتند خود ما هم میآییم درمجلس شرکت میکنیم؟ دیدم عجب زنی!!! حتّی ازخواب من هم خبر دارد. من خیلی مبهوت شده بودم.
عجب مجالسی، که ما از آن خبر نداریم. گفتم: خواهر، من سال آینده هم بیایم در اینجا روضه بخوانم؟
گفت: تشریف بیاورید.
سال بعد رفتم و دیدم فوت کرده است… رؤیای صادقهای که حتّی صدق آن درعالم خارج هم واقع شده بود.
حضرت فرموده بودند:
هرجا پرچم عزای حسین ما زده شود ما آنجا را دوست داریم و به آنجا توجّه داریم.
*اللهم عجل لولیک الفرج*
هدایت شده از مهدویت وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ
♨️محبت و ولایت پذیری قلبی قبل از ظهور❗️
🔸تا زمانی که درمحضر امام زمان(علیه السلام ) قرار نگرفتهایم، باید محبت خود به اهلبیت را افزایش بدهیم تا به این ولایتپذیری قلبی برسیم.
🔸اهلبیت خودشان ما را ترساندهاند، فرمودهاند قبل از #ظهور، خودتان را آماده کنید.خورشید اگر به گُل بتابد، شکوفههای آن را معطر میسازد
و اگر به مردار بتابد، فضا از بوی تعفّن آن پُر خواهد شد.
🔸خورشید #ولایت هم اگر از پس پرده غیبت در بیاید و یک دستور صادر بکند، کسی که یک ذره «انانیت» در گوشه قلبش باشد، بوی تعفّن آن انانیت بلند خواهد شد.
🖋استاد پناهیان
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
🌷اللهم لَیِّن قَلبی لِوَلِیِّ اَمرِک...🌷
خدایا قلبم را برای ولی امرت نرم و مطیع گردان.
↙️به مابپیوندید↙️
✨کانال مهدویت وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ✨
👇
@vetralmotor
هدایت شده از مهدویت وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ
14.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📜نامه امام زمان عزیزمان به شیخ مفید
#نامه شیخ مفید
┄┅┅٭❅💠❅٭┅┅┄
«حضرت مهدی(عج)»:
فَاِنّا یحیطُ عِلمُنا بِأَنبائِكُم و لایعزُبُ عَنّا شَیءٌ مِن اَخباركُم.
ما از اوضاع شما کاملاً باخبریم و هیچ چیز از احوال شما بر ما پوشیده نیست.
(بحار، ج ٥٣، ص ١٧٥)
💠 مهدویت وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ
↙️به مابپیوندید↙️
@vetralmotor
هدایت شده از مداح امام زمان
22_1390_shab7_Vahed_Daqiqi_160541.mp3
5.88M
واحد #نوحه_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه الشریف )
#کربلایی_مهدی_دقیقی
#واحد
اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ
آن امیدِ آخرِ ، زهرا نیامد
اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ
آنکه حق را کند برپا نیامد
اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ
این مناجاتِ دلِ من با خداست
ذکر من ، هرلحظه
هر دم این دعاست :ای خدا
خونخواهِ آلُ الله کجاست ؟
این نوا آید ز دشت کربلا :
اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ
بعد عون و عابس و حر و حبیب
زاده ی زهرا شده یکسر غریب
در دلِ غربت شد آن مولا خطیب
بود این نغمه ی شاه شهدا :
اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ
بود این جمله عزیزِ فاطمه
به لب سقا ،کنار علقمه
بر زمین خورد و نمود این زمزمه
مینوشت آن دستِ از پیکر جدا :
اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ
با سه شعبه
چون شد اصغر روبرو
تیر وقتی شد هدف
بر آن گلو
با پدر میکرد اینسان گفتگو
میرسید از حنجرِ پاره ندا :
اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ
چون به مقتل ،
شاهِ مظلومان فتاد
سر بخاک کربلا
چون می نهاد ..
زیرِ تیغِ شمر ، آوایی بداد
از گلویِ شاه
آمد این ندا :
اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ
روی تل
زینب چو مقتل را بدید
شمرِ دون
مویِ حسین را میکشید
پابرهنه ، سوی دلدارش دوید
تا زمین می خورد
میکرد این دعا :
اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ
4_6001116292394780175.mp3
17.97M
⭕️نوحه از زبان حضرت زهرا به جمع عزاداران
#نوحه_امام_حسن
#نوحه_امام_حسین
#نوحه_حضرت_زهرا
می شنوید تو روضه ها یه زمزمست
گوش کنید صدا صدای فاطمست
به مجلس عزای حسینم اومدی خدا خیرت بده مادر
این همه شب برا پسرم سینه زدی خدا خیرت بده مادر
تو مجلساتون میام و تو روضه هاتون میشینم
خیالتون باشه راحت نوکریتون و میبینم
همه با هم دم گرفتین که شاه بی سر حسینه
منم باهاتون میگفتم غریب مادر حسینه
غریب مادر حسین جان
****
واسه شادی قلب من بگو
سینه زن یه کم حسن حسن بگو
روضه بخون برای غریبی حسن خدا خیرت بده مادر
مثل حسین برا حسنم سینه بزن خدا خیرت مادر
پسر بزرگم غریبه زائری نیستش کنارش
حسن مث مادرش شد حرم نداره مزارش
تموم غم های زهرا غم حسین و حسن شد
قبر حسن بی حرم موند حسینمم بی کفن شد
غریب مادر حسین جان
تو تاریکی قبر من تویی مهتاب
تلاش من این بود نگام کنی ارباب
به خاطر مادر بیا من و دریاب
زبانحال حضرت زهرا (س)
.
#متن_مناجات
#مناجات_امام_رضا
#مناجات_امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
🏴 مراسم عزاداری شهادت امام رضا (ع)
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
.....................................................
دامن آلوده و بار گناه آوردهام
گر چه آهی در بساطم نیست، آه آوردهام
.(علی بن مهزیار اهوازی (ره) : سه روز محضر امام زمان بود وقتی بهش گفتن وقت تمومه خیلی سختش بود! یه خورجینی همراهش داشت هی نگاه میکرد به آقا تو دلش میگفت چطور بزارم و برم آقا ؟).
هر که بودم، هر که هستم، با کسی مربوط نیست
.(هیچکی تا حالا جلو در جلسه یقمو نگرفته گناهکاری حق نداری بری تو!).
بر امام مهربان خود پناه آوردهام
هر که آرد تحفهای در محضر مولای خود
من دو دست خالی و کوه گناه آوردهام
بر کبوترهای صحنت هدیهی ناقابلیست
گندم اشکی که در این بارگاه آوردهام
نالهام در سینه، اشکم در بصر، سوزم به دل
نامهای چون دود آه خود، سیاه آوردهام
ذرّه بودم، زائر شمس الشّموسم کردهاند
قطرهای بودم به این دریا پناه آوردهام
گر چه هستم قطرهای ناچیز، یک دریای اشک_
هدیه بر مولای خود روحی فداه آوردهام
هر فقیری هست دست خالیاش سرمایهاش
من فقیرم، دست خالی را گواه آوردهام
«میثما» مولا اگر پُرسد چه آوردی بگو
سر به خاک زائرت از گردِ راه آوردهام
شاعر : #غلامرضا_سازگار
............................................
📋تلاش کرد نَیُفتَد؛ ولی ز پا افتاد
#سبک_روضه #متن_روضه
#روضه_امام_رضا (ع)
#روضه_امام_حسین (ع)
🏴 مراسم عزاداری شهادت امام رضا (ع)
.....................................................
.(نادرشاه افشار وارد حرم مولا شد ، یه گدایی بود عمری گدایی میکرد در خونه امام رضا ، نابینا بود گدایی میکرد تو حرم امام رضا ، جلو نادرشاه اومد گفت : بهم کمک کن! گفت چند ساله داری گدایی میکنی تو حرم امام رضا ؟ گفت ۳۰ ساله من دارم گدایی میکنم . نادرشاه بهش گفت ۳۰ ساله اینجایی بی عرضه هنوز شفای چشماتو نگرفتی! گفت برم برگردم نابینا باشی میدم سرتو بزنن! پرسید این آقا کی بود ؟ بهش گفتن نادر شاه افشار ، شنیده بود این چه آدمیه !
بدو بدو اومد کنار قبر صدا زد یا امام رضا ۳۰ ساله داری نون میدی بهم یه بار در خونت نیومدم ، اما این بار بیناییمو ندی سرمو میزنه ، گفت آقا یه روز بهم بینایی بده نمیخواد تموم عمر بدی ، من میترسم سر از تنم جدا کنه ، داشت از حرم بیرون می اومد یه وقت دید چشاش باز شده آقا ما هم عمریه نوکریم آقا خیلی از شما به ما گفتن آقا !.
میدونی چرا عباشو کشید رو سرش ، شروع کرد اومدن ، امام صادق قربونش بریم خیلی غصه داره امام رضا بود، گفت غریب شهید میشه پسرم ، مظلوم شهید میشه پسرم ، غریب یعنی کی؟ هرکی از مادر جدا بیافته . وقتی از مدینه حرکت می کرد فرمود واسم بلند گریه کنید ! گفتن آقا پشت سر مسافر که گریه نمیکنند؟ فرمود مسافری که امید برگشت نداشته باشه اومد از مدینه طوس غریب جدا از مادرش فاطمه جون داد .
فرمود اگه حال و روز منو ببینن شیعیان ساکت نمیشینن یه درگیری بزرگی میشه ، خونشون ریخته میشه ، فلذا عبا رو ، رو صورتش گرفت ، مظلومانه هی زمین میخورد تا خونه اومد ، شاید یه عده اومدن آقا اجازه هست کمک کنیم ؟ نه چیزی نیست دارم میرم خونه! اما زهر یه طوری بود امام حسن چند بار مسموم شد این بار آخر از محرم تا صفر تو بستر افتاد بعضی اهل بیت و سم دادن ۱۰ روز ۶ روز اما آقا امام رضا به یه نصف روز نکشید ، «يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِيم»
مثل مار گزیده «و جَعَلَ یَتَقَّلَبُ شِمالاً و یَمیناً» هی به خودش میپیچید .).
تلاش کرد نَیُفتَد؛ ولی ز پا افتاد
شبیهِ مادر خود بین کوچهها افتاد
چه خوب شد که مسیرِ عبور، خلوت بود
کسی ندید که آقایِ ما کجا افتاد
شبیهِ چادرِ خاکی، عبا شده خاکی
به پایِ خویش نیفتاد، بی هوا افتاد
میانِ حجرهی در بسته دست و پا میزد
.(فرمود اباصلت درا رو ببند کسی نباشه).
چه آتشی به دلِ حضرتِ رضا افتاد
* * *
کسی مزاحمِ جان دادنِ امام نشد
.(کفپوش حجره رو کنار زد رو خاک افتاده داره دست و پا میزنه ، میگه رفتم بگم آقا چرا؟ اینطور؟ دلیلشو فهمیدم هی داره صدا میزنه حسین!).
به یادِ چکمه و گودالِ کربلا افتاد
میانِ آن همه قاتل، یکی جلو آمد
به ضربِ نیزهی او، شاه از صدا افتاد
کنارِ گودیِ گودال مادرش میدید
.(فرمود اگه میخواید گریه کنید واسه جد غریبم گریه کنید!).
محاسنِ پسرش دستِ بی حیا افتاد
به اسبها همگی نعل تازه کوبیدند
به این دلیل بدن بینِ بوریا افتاد
.(فردا ببینید زنای نوغانی شاهکار میکنند ، مهریهها رو پس دادن ، جهیزیهها رو فروختن ، شنیدن پسر زهرا شهید شده ، تشییع جنازه باید با شکوه باشه ، چقد گل آوردن ، زنا اومدن ، برات بمیریم حسین تشییع آقامون چطور بود ؟).
میانِ کوچه و بازار بسکه رقصیدند
سرِ بریدهی آقا ز نیزهها افتاد
شاعر : #قاسم_نعمتی
............................................