🔲 مرگ سرخ
غزل - در سوگ سید محرومان ، آیتالله سیدابراهیم رئیسی
برای از تو سرودن نمانده حِسّی و حالی
چگونه از تو بگویم ، که مثل رود زلالی
شبیه آینه پاکی ، بسی فروتن و خاکی
تو مستحق شهادت ، تو مستحق وصالی
برای ما که شد اردیبهشت رنگ جهنم
ولی برای تو زیبا ، ولی برای تو عالی
عجیب نیست شهادت برای مثل تو مردی
عجیب بود بمیری به روی صفحهی قالی
اگر که مرگ تو در رختخواب بود مقدّر
نبود عدل الهی مرا به غیرِ سوالی
زمان خدمت مردم رسید وقت عروجت
چه مرگ سرخِ قشنگی به حالتی متعالی
به جستجوی تو یک شب گذشت تا سحر اما
برای مردم ایران نبود کمترِ سالی
عزیز جان محمد ، پس از عروج تو باشد
کنار حضرت رهبر همیشه جای تو خالی
✅ شاعر: #حاج_ابراهیم_سنائی
✅ تیغ و زیتون | کانال اشعار حاجابراهیم سنائی
@ebrahim_sanaei
1. قسمت اول.mp3
3.99M
قسمت اول
#استاد_حاج_اسماعیلی
#دستگاه_شور
#شور_محلی (شوردشتی)
به مناسبت شهادت خادم ملت
حجه الاسلام و المسلمین :
#شهید_سیدابراهیم_رئیسی
خوشبخت کسی
که با ولایت باشد
چون شمع ،
چراغِ راه وحدت باشد
خوشبخت کسی
که بعدِ عمری خدمت
پایان مسیر او شهادت باشد
#شاعر_عمار_علوی
ای اشک ، روان شو
خبر از یار نیامد
( از دیروز عصری که این اخبار بینِ رسانه ها ، هِی دست به دست میشد ، هِی همه پیگیر بودند تا نصف شب ، نیمه های شب ... تا اوایل صبح که این خبر اومد ، چه حالی داشتیم ؟ این حسِ انتظار این بی خبری ؟ اینکه خدایا ، این عزیزان زنده اند ؟ چی شدند ؟ )
ای اشک ، روان شو
خبر از یار نیامد
مَرهم به دلِ غمزده ،
اینبار نیامد ...
گفتند که ایران
حرمِ آلِ رسول است
ای اهلِ حرم !
میر و علمدار نیامد
#شاعرعادل_حسین_قربان
چقدر خوبه آدم اینطوری از دنیا برود ، یه مملکتی که نه ، همه دنیا ناراحت و مصیبت زده ی این آقان ... این سید با دلهای مردم چه کرد ؟ ان شاءالله توو روزهای دیگه ، توو مراسم تشییع این شهدای عزیز ، چه خبر میشه مملکت ؟ دنیا به هم ریخته ، اما حرفم اینجاست ، از دیروز همه مردم ، چشم انتظار بودند ، ... فهمیدی چقدر چشم انتظاری سخته ؟ آی اگه آدم منتظر کسی باشه ، هِی میره خبر میگیره ... چی شد ؟ بلاخره خبری شد ؟ برگشت ؟ برنگشت ؟ چه خبر شد ؟ اما ببرمتون کربلا ...
31/2/1403
@madehin14
2. قسمت دوم.mp3
4.43M
قسمت دوم ، گریز به
#روضه_حضرت_اباالفضل
علیه السلام
#استاد_حاج_اسماعیلی
توو خیمه های ابی عبدالله ، این زنها و بچه ها منتظرند ، عَلمدار برنگشته ، چه گذشت بر خیام ابی عبدالله ، خدا میدونه ...
31/2/1403
@madehin14
قسمت دوم ، گریز به
#روضه_حضرت_اباالفضل
علیه السلام
#استاد_حاج_اسماعیلی
توو خیمه های ابی عبدالله ، این زنها و بچه ها منتظرند ، عَلمدار برنگشته ، چه گذشت بر خیام ابی عبدالله ، خدا میدونه ...
ای اهل حرم
میر و علمدار نیامد
سقای حسین
سید و سالار نیامد ...
آی اباالفضل ، آی اباالفضل ، قربونت بِرم ، آی عَلمدار ، ... بعضی ها میگفتند حضرت آقا سن و سالی ازشون گذشته ، اگه خدایی نکرده اتفاقی بیفته ، آقای رئیسی هست ، نگران آینده نیستیم ، اما حالا چی باید بگیم ، ... توو خیمه های ابی عبدالله ، همه بچه ها دلشون به اباالفضل قُرص بود ، هر بچه ای که تشنه بود ، گریه میکرد ، مادرها دلداری میدادند ، غُصه نخور ، عمو اباالفضلت هست ، میره آب رو میآره ، ... اما ...، امون از آن ساعتی که اهل حرم ، جلو خیمه ها ، چشم انتظارند ، یه دفعه دیدند صف لشکر شکافته شد ، ابی عبدالله با یک دست ، عنان ذوالجناح ، با دست دیگه ، دست به کمر گرفته داره میآد ، فقط خدا میدونه چی گذشت بر ابی عبدالله ، چه جوری میخواد این خبر را به اهل خیمه برسونه ؟ دیدند ابی عبدالل اومد ، مقابل خیمه ها نشست ، کسی جرات نمیکنه بیاد سئوال کنه ، چی شده ؟ یه وقت دیدند یکی از نازدانه ها اومد جلو ، دست انداخت گردن بابا ، یه حرفی زد درِ گوشِ ابی عبدالله ، صدا زد : « یَا أبَتاهُ أَیْنَ عَمِّیَ الْعَبَّاسْ ؟ » بابا ، عموم چی شد ؟ بابا من دیگه آب نمیخوام ، بگو عموم برگرده ... یه مرتبه دیدند ابی عبدالله ، از جا بلند شد ، اومد عمودِ خیمه ی اباالفضل را کِشید ، یعنی بچه ها ، دیگه این خیمه صاحب نداره ، ... هر جا نشستی و صدای منو میشنوی از سویدای دلت صدا بزن ، یاحسیین ...
31/2/1403
@madehin14
6.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه حجة الاسلام والمسلمین
#شهید_سیدابراهیم_رئیسی
#حاج_منصور_ارضی
روضه امشب حاج منصور در مصلی ، این سید رو هم دهاتیا پیدا کردن ... ألسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْلُ الْقُرى ... سلام بر اون آقایی که دهاتی ها اومدن بدنشو دفن کردند ...
@madehin14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من مادرم هم صحبتم با عکسهایت
دست خودم که نیست دل تنگم برایت...🖤
@madehin14
می رود سُلطه ی ابر سیَه ان شاءالله
می رسد نوبت دیدار مَه ان شاءالله
می رسد لحظه ی پی بردن این دنیا بر
معنی ماه شب چارده ان شاءالله
فصل پر سود ترین داد و ستد می آید
جان شیرین عوض یک نگه ان شاءالله
سوی اقلیم یقین، می رود ارابه ی عمر
می رسد جاده ی حیرت به تَه ان شاءالله
دل قافیه به تنگ آمده، تا برگردد
منجی سوختگان رفح ان شاءالله؟
بانگ تکبیر ظفر برکشد از بام جهان
غزّه ی غمزده ی بی گنه ان شاءالله؟
می رسد لشکر آن شاهسواری که مسیح
سُرمه برداردش از گرد ره ان شاءالله
می دهد فیصله بر سلسله ی خیبریون
تیغ مرحب کُش آن پادشه ان شاءالله
حال گردنکِش دوران چه تماشا دارد
روز برپایی آن دادگه ان شاءالله
#محمدحسین_رشیدی
۱۱ خرداد ۱۴۰۳
#رفح
#غزه
#انتظار
http://eitaa.com/joinchat/1537867798Cb4afe113b7