5. شب تاسوعا.mp3
7.76M
#روضه_حضرت_اباالفضل
( علیه السلام )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#شب_تاسوعا
عشق مدیون مهربانی سقاست
هست حتی خدا به او حساس
17/6/1398
مسجد حضرت ولی عصر (عج )
جزیره خارک
@madehin14
#روضه_حضرت_اباالفضل
( علیه السلام )
#استاد_حاج_اسماعیلی
#شب_تاسوعا
عشق مدیون مهربانی سقاست
هست حتی خدا به او حساس
از زبان امام می گویم
رَحِمَ اللّه عَمّی الْعَبَّاس
از شجاعت همین قدَر گویم
اسدُاللّه می شود پدرش
شیر، از چشمه ی ادب خورده
مادر ام البنین و او پسرش
مدح او را چگونه بنویسم
لَنگ مانده کُمیت این کلمات
من که باشم؟ حسین فرموده
ای اباالفضل “جان من به فدات
شیعه و ارمنی ندارد که
ما همه بر عطاش مسکینیم
یاد شرمندگیش می افتیم
هر کجا طفل تشنه می بینیم
این طرف خیمه منتظر که عمو
زود با مشک آب می آید
وای اگر قامتش نظر بخورد
چه به روز رباب می آید
آن سوی دشت بر جبین عمو
از شتاب عمود چین افتاد
تیر در چشم دارد و بی دست
ماه از آسمان زمین افتاد
تا صدا زد اخا مرا دریاب
طاقت از زانوی حسین ربود
جای “یا سیدی” اخایش خواند
شک ندارم که مادر آنجا بود
آنکه می رفت هر کجا از دشت
چشم می دید قد رعنایش
چه شده که حسین می گردد
تکه تکه بیابد اعضایش
دید بر روی خاک خون آلود
دست از تن جدای دلبر را
چند گام آن طرف کنار علم
غرق خون دید دست دیگر را
بوسه بر دست ساقی اش می زد
جان آقای خیمه بر لب بود
من بمیرم که گریه های حسین
باعث خنده ی سپاهی شد
مشک پاره به خیمه ها نرسید
این خجالت برای ساقی ماند
روضه ی دست و دشت را خواندم
روضه ی رأس و تشت باقی ماند
#مرضیه_نعیم_امینی
17/6/1398
مسجد حضرت ولی عصر (عج )
جزیره خارک
@madehin14
فهرست بعضی از مطالب
#گلچین_قرآن
#آموزش_روضه_خوانی
#آموزش_دعا_خوانی
#شروع_مجلس
#مناجات_امام_زمان
#مناجات_با_خداوند
#مدح_حضرت_علی
#روضه_حضرت_زهرا
#نوحه_حضرت_زهرا
#روضه_امام_حسین
#روضه_شام_غریبان
#روضه_حضرت_اباالفضل
#روضه_حضرت_رقیه
#نوحه_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_علی_اکبر
#روضه_حضرت_علی_اصغر
#روضه_امام_سجاد
#روضه_حضرت_زینب
#روضه_حضرت_مسلم
#روضه_اربعین
#دستگاه_شور
#شور_محلی (شوردشتی)
#دستگاه_همایون
#نغمه_حجاز
#گوشه_بختیاری
#گوشه_شوشتری
#دستگاه_ماهور
#دستگاه_سه_گاه
#آواز_دشتی
#آواز_افشاری
#آواز_بیات_ترک
#آواز_ابوعطا
#آواز_بیات_اصفهان
#پرسش_و_پاسخ
#تکلف
#چاوشی_خوانی_کربلا
#ماه_مبارک_رمضان
#دعای_کمیل
#دعای_جوشن_کبیر
#صداسازی
#تنفس_دیافراگمی
#معرفی_نرم_افزار
21/12/1402
2. قسمت دوم.mp3
4.43M
قسمت دوم ، گریز به
#روضه_حضرت_اباالفضل
علیه السلام
#استاد_حاج_اسماعیلی
توو خیمه های ابی عبدالله ، این زنها و بچه ها منتظرند ، عَلمدار برنگشته ، چه گذشت بر خیام ابی عبدالله ، خدا میدونه ...
31/2/1403
@madehin14
قسمت دوم ، گریز به
#روضه_حضرت_اباالفضل
علیه السلام
#استاد_حاج_اسماعیلی
توو خیمه های ابی عبدالله ، این زنها و بچه ها منتظرند ، عَلمدار برنگشته ، چه گذشت بر خیام ابی عبدالله ، خدا میدونه ...
ای اهل حرم
میر و علمدار نیامد
سقای حسین
سید و سالار نیامد ...
آی اباالفضل ، آی اباالفضل ، قربونت بِرم ، آی عَلمدار ، ... بعضی ها میگفتند حضرت آقا سن و سالی ازشون گذشته ، اگه خدایی نکرده اتفاقی بیفته ، آقای رئیسی هست ، نگران آینده نیستیم ، اما حالا چی باید بگیم ، ... توو خیمه های ابی عبدالله ، همه بچه ها دلشون به اباالفضل قُرص بود ، هر بچه ای که تشنه بود ، گریه میکرد ، مادرها دلداری میدادند ، غُصه نخور ، عمو اباالفضلت هست ، میره آب رو میآره ، ... اما ...، امون از آن ساعتی که اهل حرم ، جلو خیمه ها ، چشم انتظارند ، یه دفعه دیدند صف لشکر شکافته شد ، ابی عبدالله با یک دست ، عنان ذوالجناح ، با دست دیگه ، دست به کمر گرفته داره میآد ، فقط خدا میدونه چی گذشت بر ابی عبدالله ، چه جوری میخواد این خبر را به اهل خیمه برسونه ؟ دیدند ابی عبدالل اومد ، مقابل خیمه ها نشست ، کسی جرات نمیکنه بیاد سئوال کنه ، چی شده ؟ یه وقت دیدند یکی از نازدانه ها اومد جلو ، دست انداخت گردن بابا ، یه حرفی زد درِ گوشِ ابی عبدالله ، صدا زد : « یَا أبَتاهُ أَیْنَ عَمِّیَ الْعَبَّاسْ ؟ » بابا ، عموم چی شد ؟ بابا من دیگه آب نمیخوام ، بگو عموم برگرده ... یه مرتبه دیدند ابی عبدالله ، از جا بلند شد ، اومد عمودِ خیمه ی اباالفضل را کِشید ، یعنی بچه ها ، دیگه این خیمه صاحب نداره ، ... هر جا نشستی و صدای منو میشنوی از سویدای دلت صدا بزن ، یاحسیین ...
31/2/1403
@madehin14